امروز با امام: بیستویکم آبان
تدوین: محمد رجائی نژاد
ـ نامه تشکر به آقای سید محمدعلی دامغانی؛ ورود به نجف (1344)
«به عرض عالی میرساند، مرقوم محترم که حاکی از سلامت مزاج شریف و حاوی تفقد از حقیر بود، موجب تشکر گردید. سلامت و سعادت جنابعالی را خواستار است. این جانب بحمد اللَّه سلامت، و امید است در تحت قبه مطهره ائمه هُدی- علیهم السلام- توفیق جبران ما سلف[1] را بیابم. از جنابعالی امید دعای خیر برای حُسن عاقبت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج2، ص: 13)
ـ پیام به ملت ایران؛ برآمدن نغمه استعمار از حلقوم سرسپردگان (1350)
«خدمت عموم طبقات ملت محترم ایران- ایدهم اللَّه تعالی
پس از اهدای سلام و تحیات؛ کراراً تذکر دادهام که تنها چیزی که میتواند سد راه اجانب و دوَل استعمارگر باشد و نگذارد سلطه بر ذخایر ممالک اسلامی پیدا کنند اسلام و علمای جلیل اسلام است؛ و این حقیقتی است که در طول تاریخ برای دوَل استعمارگر ثابت شده است...
این جانب به ملت محترم ایران اعلام خطر میکنم که اگر خدای نخواسته، ایادی اجانب و دشمنان اسلام در این مقصد شوم و کمرشکن توفیق پیدا کنند، اولًا علمای اعلام و وعاظ و مروجین اسلام را کنار زده، و ثانیاً اسلام و احکام آسمانی آن را محو و نابود مینمایند...
باید ملت اسلام بدانند خدمتهایی که علمای دین به کشورهای اسلامی در طول تاریخ کردهاند قابل شمارش نیست...
اینک بر مسلمین غیور و خصوص نسل جوان روشنفکر است که با کمال جدیت از این نغمه ناموزون خانمانسوز اظهار تنفر کنند، و مساجد و محافل دینی را هر چه بیشتر گرم کنند، و علاقه خود را به اسلام و علمای اعلام و وعاظ و خطبای محترم- دامت برکاتهم- بیش از پیش ابراز نمایند...
بر کافّه علمای اعلام و وعاظ محترم است که اگر گلایههایی از هم دارند، نادیده گرفته و خود را مجهز نموده صفوف خود را فشرده تر کرده و در صف واحد در این امر حیاتی چارهجویی کنند...
این جانب از نسل جوان اهل علم و منبری تقاضا دارم به طبقه بزرگان و علما احترام شایسته نمایند، و از حضرات اعلام تقاضا دارم که با نسل جوان با مهر و عطوفت رفتار فرمایند.» (صحیفه امام، ج2، ص: 396 ـ 399)
ـ پیام به علما و ملت ایران و بیان وظیفه عمومی در قبال رژیم؛ بهمناسبت شهادت سید مصطفی خمینی (1356)
«این جانب از عموم طبقات ملت مظلوم ایران که در این حادثه ناگهانی اظهار محبت و همدردی نمودهاند تشکر میکنم. از مراجع عظام- دامت برکاتهم- از علمای اعلام- دام بقائهم- از خطبای محترم و...
ما با گرفتاری عظیم و مصیبتهای دلخراشی مواجه هستیم که باید ذکری از مصایب شخصی نکنیم؛ لکن این تظاهرات عظیم[2] در این فرصت، جواب قولی و عملی از یاوه سراییهای چندین ساله این عنصر نالایق بود که تمام حیثیت و شرافت و استقلال و اقتصاد این ملت بزرگ شریف را پایمال اهوای[3] خود و فامیل چپاولگر خود نمود. این تظاهرات برای شخص نبود؛ اظهار تنفر از دستگاه جبار و رفراندم حقیقی و رأی عدم اعتماد بر دستگاه خیانتکار بود...
تمام گرفتاری ملت ایران در این پنجاه سال سلطنت غیر قانونی دودمان خیانتکار پهلوی از شخص آن پدر و این پسر سیاهروی بوده و هست؛ اینها بودند و هستند که دستشان تا مرفق در خون ملت مظلوم فرو رفته...
ملت ایران مسلمان است و اسلام را میخواهد؛ آن اسلامی که در پناه آن آزادی و استقلال است، رفع ایادی اجانب است، هَدْم پایگاههای ظلم و فساد است، قطع کردن دستهای خیانتکاران و جنایتکاران است.» (صحیفه امام، ج3، ص: 260 ـ 263)
ـ مصاحبه با خبرنگار مصری؛ چگونگی شروع جنبش اسلامی و برنامههای آن (1357)
سؤال: [چگونگی شروع جنبش اسلامی و خواستهای اساسی این جنبش را توضیح دهید. جنبش اخیر چگونه شروع شده و چرا؟]
جواب: فکر حکومت اسلامی، اینکه باید اسلام حکومت کند و نه غیر اسلام، یک فکری نیست که تازگی داشته باشد. در ابتدای اسلام، برنامه اسلام این بوده است که حکومت الهی همه جا باشد. نهایت اینکه، غفلت مسلمین از مصالح خودشان و اخیراً هم دستهای استعمار از چند صد سال پیش به این طرف، موجب شد که حتی طرح همچون آرمانی نشود. جنبش اسلامی اخیر، بیش از پانزده سال است که به رهبری علمای ایران با مخالفت با طرحهای شاه شروع شده است، طرحهایی که مخالف اسلام و ایران بود و دنباله خیانتهای گذشته او نیز بود. مردم از علما طرفداری کردند... پس از، از بین رفتن حکومت قلدری و خلاف اسلامی شاه، یک دولت اسلامی و یک جمهوری اسلامی متکی به قوانین اسلام و آرای مردم که اکثریت قریب به اتفاق مسْلم هستند، در ایران مستقر بشود و احکام اسلام آن طور که هست اجرا گردد، و همه مطالب ایران و نظام آن بر طبق خواستهای اسلامی جریان پیدا کند.
[به نظر حضرت آیت اللَّه، کیفیت و ماهیت حکومت اسلامی که مطرح فرمودهاید چیست؟ و وجه
تمایزش با آن اسلامی که در قانون اساسی منظور شده است چیست؟ آیا در طرح مسأله حکومت اسلامی، بیشتر نظر به مسائل اجتماعی اسلام است یا مسائل سیاسی اسلام؟ آیا منظور از اجرای دقیق احکام اسلام این است که فی المثل دست دزد را از این به بعد قطع کنید؟ چگونه برداشتی دارید؟]
- مطلب مورد نظر این است که نظامی که مخالف نظام اسلام است در همه چیز، هم فرهنگش بر خلاف نظام اسلام است، هم ارتشش، و هم اقتصادش، و هم سیاستش، بایستی منقلب شود و نظام اسلامی تحقق پیدا کند. پس از اینکه نظام اسلامی تحقق پیدا کرد، آن وقت مجلس هست، آرای وکلای مجلس هست، تمام اینها هست ...، ما میخواهیم همه احکام اسلامی را جاری کنیم و عملًا ثابت خواهیم کرد که احکام اسلام مترقی است و بهتر از این است که دزد را ببرند و دزد بیرون بیاورند.
[میخواهیم بفهمیم درباره بعضیها که میگویند، حضرت آیت اللَّه برنامه واضحی ندارند و آنچه که طرح میکنند یک سری شعار است و شاید اختلاف شخصی بین شاه و ایشان است؛ میخواهم درباره تمام اینها صحبت بفرمایید. آیا اختلاف شخصی وجود دارد؟ چرا یک برنامه اقتصادی واضحی ندارید؟]
- اما برنامه: خیال میکنند برنامه در کار نیست. خیر، برنامه هست، اسلام برنامه دارد، ما خودمان هم برنامه داریم، لکن...
[آیا شما برنامه اقتصادی معینی دارید؟ من پاسخ مسأله خصومت شخصی را فهمیدم، و لکن آیا حضرت عالی برنامه واضح و مشخصی دارید؟]
- بلی، برنامه مشخص و واضحی داریم. برنامه اسلام، مشخص و واضح است.
[آیا ما میتوانیم خطوط اصلی آن را بفهمیم؟]
- فعلًا خیر، باید بروید مطالعه کنید و خطوط اصلی را دریابید. در آینده ما تمام خطوط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را بیان میکنیم.
[اگر چنانچه ارتش همواره در تأیید شاه باقی بماند، آیا حضرت عالی وسیله دیگری برای رسیدن به اهدافتان دارید؟]
- وسایلی چون وسایل نظامی که شاه به آن متوسل شده است، دیگر تأثیری ندارد. اینها شکست خورده و نمیتوانند کاری انجام دهند و این ملت را خاموش کنند و قهراً خودشان تسلیم خواهند شد. اما اگر شاه پافشاری کند، ما شیوههای مبارزاتی را متناسب با آن تغییر خواهیم داد.
[نسبت به مسائل اقتصادی و اینکه شاید برنامه نباشد، حضرت عالی درخواست بیرون رفتن شاه را از سلطنت دارید، آیا اگر شاه سلطنت را رها کرد و اوضاع اقتصادی به همین شکل باقی ماند، آیا وضع عوض شده است؟]
- نه. اوضاع اقتصادی عوض خواهد شد و یک اقتصاد صحیح و سالم ما عرضه میکنیم و الآن اینها اقتصاد ما را ورشکست کرده و از بین بردهاند. اینها...
[چرا حضرت عالی نیروهای سیاسی مخالف دیگر را از همکاری با خود در مبارزه برای رسیدن به هدفهایتان دور میکنید؟ مثل کمونیستها که همان هدف را دارند]
- نه، ما نمیتوانیم کمونیستها را بپذیریم، برای اینکه خطر آنان برای کشور ما کمتر از خطر شاه نیست. ما آنها را نمیتوانیم بپذیریم.
[راجع به کشورهای عربی، آیا از بعضی از آنها حق پناهندگی سیاسی درخواست کردهاید و موضع آنها چیست؟ انتقادات شما نسبت به عراق چیست؟ و بودن شما در عراق؟ برداشت شما از موضعگیری حکومت فرانسه نسبت به بودن شما در پاریس چیست؟]
- اما نظر من نسبت به دوَل عربی، نظر خوبی نیست. دولتهای عربی نه توانستهاند استقلال خودشان را حفظ کنند و نه توانستهاند یک وحدتی بین خودشان ایجاد نمایند که اسرائیل را از بین ببرند. اختلافات بین خودشان و خیانت بعضی از سران دولتهای عربی باعث این شده است که صهیونیستها در آنجا باشند و خودشان را تثبیت کنند.» (صحیفه امام، ج4، ص: 455 ـ 458)
ـ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج؛ حکومت اسلامی مناسبترین حکومت (1357)
«با سرنیزهها نمیشود آرام کرد ملت را. با سرکوبی نمیشود راضی کرد مردم را. آنها دنبال این هستند که راضی کنند مردم را؛ آرام کنند مردم را. مگر امکان دارد که به زور راضی بکنند کسی را؟ یا با سرنیزه آرام کنند؟ با سرنیزه موقتاً میتوانند سرکوبی کنند که- مثلًا موقتاً- صدایی درنیاید لکن فایده ندارد...
ایران- ملت ایران- میخواهد مستقل باشد؛ میخواهد آزاد باشد. باید آزادی بدهند به ملت یعنی ملت را رها کنند به حال خودش؛ فشار نیاورند روی ملت که با سرنیزه و توپ و تانک و اینها فشار بیاورند که مردم راضی بشوند، مردم دلخوش بشوند. امکان ندارد یک همچو مطلبی.
ما هم که حکومت اسلامی میگوییم، میخواهیم یک حکومتی باشد که هم دلخواه ملت باشد، و هم حکومتی باشد که خدای تبارک و تعالی نسبت به او گاهی بگوید که اینهایی که با تو بیعت کردند با خدا بیعت کردند- إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ[4]- یک همچو دستی حاکم باشد که بیعت با او بیعت با خدا باشد...
ما میخواهیم یک حکومت الهی باشد موافق میل مردم، رأی مردم، و موافق حکم خدا. آن چیزی که موافق با اراده خداست موافق میل مردم هم هست...
ما یک حکومتی میخواهیم که روی مصالح این ملت کار بکند. البته ما دستمان به حکومتی که مثل پیغمبر باشد که دیگر نمیرسد، تمام شد؛ دستمان به یک حاکمی مثل علی بن ابی طالب که نمیرسد...» (صحیفه امام، ج4، ص: 459 ـ 466)
ـ سخنرانی در جمع دانشجویان مقیم خارج؛ برنامه حکومت اسلامی، کاپیتولاسیون و نفت (1357)
«این در لسان همه مردم است لکن اینها برنامهای ندارند؛ همین طور میگویند حکومت اسلامی. حکومت اسلامی یک چیز غیر معلومی است؛ برنامه ندارد. یا در لسان بعضِ اشخاص بیاطلاع، اینکه اساس ندارد؛ اصلًا جمهوری اسلامی بیاساس است! و از این سنخ حرفها...
قدم اول که باید این بساط که تا حالا هست و این رژیم باید به هم بخورد...
اینها میگویند ما نفت نمیدهیم! ندادهایم به امریکا، یا به اندازه دادهایم. خوب، شما از این پولی که دارید میگیرید و از این اسلحهای که وارد کردهاید و از این بیلیونها اسلحهای که وارد کردید، معلوم است که چقدر دادهاید؛ و الآن هم معلوم است که چقدر دارید میدهید به امریکا و به سایر ممالک دیگر. میگویند بله، ما میدهیم- مدعی هستند که- ما میدهیم لکن ارز میگیریم!...
خوب، همه میدانند که چهل و پنج هزار- بعضی هم میگویند شصت هزار- مستشار امریکایی هست! کارشناسهای امریکایی هست در ایران با مصونیت. نه مصونیتِ فقط اینها، مصونیت هر چه امریکایی هست، که اینها مصون کردند امریکاییها را. اینها قصههایی است که تاریخ باید ثبت کند، بعدها بفهمند که وضع ایران چه بوده است. در زمان رضا شاه وقتی که «کاپیتولاسیون» به اصطلاح خودشان لغو شد- آن هم لغویتش حرف بود اما حالا لغو شد- چه بساطی درست کردند در تبلیغات که بله دیگر «اعلیحضرت» به آنجا رسیدند که لغو کردند کاپیتولاسیون را و چه کردند و فلان!...
خَلَفِ صِدْقِ اعلیحضرت رضا شاه! آمد کاپیتولاسیون را برای اینها درست کرد، باز همین نزاع بلند شد که ای چه خدمت بزرگی! چه خدمت بزرگی کردند!...
سلطنت یک غدهای است در این مملکت که اگر درنیاید فاسد میکند مملکت را؛ این غده باید درآید. چاره نیست. این غده سرطانی- و بدتر از سرطان است- این باید بیرون بیاید. باقی میماند آن طرف قضیه که من حالا خسته هستم برای ادامه دادن.» (صحیفه امام، ج4، ص: 467 ـ 478)
[2] - برگزاری مراسم و تظاهرات مردم مسلمان ایران پس از آگاهی از شهادت آقای سید مصطفی خمینی.
[4] - اشاره به آیه 10 سوره فتح:« آنان که با تو بیعت میکنند جز این نیست که با خدا بیعت میکنند».
.
انتهای پیام /*