امروز با امام: سیزدهم آبان
تدوین: محمد رجائی نژاد
ـ نامه تشکر به آقای سید حسین بُدلا؛ ورود به نجف (1344)
«خدمت جناب سید الاعلام و حجت الاسلام آقای سید حسین بدلا- دامت برکاته
به عرض میرساند، مرقوم جنابعالی که حاوی تبریک تشرف حقیر به اعتاب مقدسه بود موجب تشکر گردید. از خدای تعالی ادامه توفیقات آن جناب را در ترویج شریعت مقدسه و عظمت اسلام و مسلمین خواستار و ملتمس دعا هستم. مصطفی بحمد اللَّه سالم و سلام میرساند.» (صحیفه امام، ج2، ص: 9)
ـ نامه تشکر به آقای سید اسداللَّه نبوی؛ ورود به نجف (1344)
«خدمت ذی شرافت حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید اسد اللَّه نبوی- دامت برکاته
به عرض عالی میرساند، تلگراف تبریک تشرف حقیر به اعتاب مقدسه موجب تشکر گردید؛ و چون اطلاع حاصل شد که تلگرافات این جانب را نرساندهاند، چنانچه نوعاً تلگرافات ایران را به حقیر نرساندهاند، لذا از جواب تلگرافی خودداری شد. ادامه فیوضات حضرت عالی را در اعلای کلمه طیبه اسلام از خدای تعالی خواستار و ملتمس دعا هستم.» (صحیفه امام، ج2، ص: 8)
ـ نامه تشکر به آقای محمدتقی حکیمی (1347)
«خدمت جناب مستطاب عمدة الاعلام و ثقة الاسلام آقای آقا شیخ محمدتقی حکیمی- ایده اللَّه تعالی
مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار است. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. راجع به موضوعی که مرقوم شده است، ان شاء اللَّه سفارش میکنم.» (صحیفه امام، ج2، ص: 207)
ـ نامه تشکر به آقای سید حمید روحانی؛ شهادت سید مصطفی (1356)
«خدمت جناب مستطاب ثقة الاسلام آقای روحانی- دامت افاضاته
مرقوم شریف که از احساسات سرشار شما حکایت میکرد واصل و موجب تشکر گردید. سلامت و توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. گرچه واقعه، غیر مترقبه و ناگهان واقع شد لکن- له الحمد- امانت به دست صاحبش سپرده شد و در جوار جدش آرامید. و امید است که با سلامت روح و غیر آلوده به دنیا رفته باشد. بحمد اللَّه تعالی، فرزندان اسلام برای پایداری راه حق فراوان و موجودند؛ و امید است با بیداری از غفلتهای گذشته جبران نقایص شود و راه حق هر چه بیشتر روشن، و عدالت اسلامی برقرار گردد. از جنابعالی امید دعای خیر برای حُسن عاقبت دارم.» (صحیفه امام، ج3، ص: 253)
ـ پیام تشکر به آقای یاسر عرفات و بیان جنایات استعمار و شاه (1356)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب آقای یاسر عرفات
رئیس کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین
مرقوم شریف که حاکی از عواطف جنابعالی بود موجب تشکر گردید، این مصیبتها در مقابل مصایبی که بر اسلام و مسلمین وارد شده و میشود ناچیز است.
اسلام عزیز قرنهاست با نفوذ اجانب، مواجه با انحرافها و کجفهمیها است. اسلام را که یکتا مکتب الهی مبارز است، با تبلیغات سوء عمال اجانب به شکل دیگر جلوه دادهاند، قرآن کریم را که دستور الهی در قتال با مشرکین و مترفین و تنها کتاب آسمانی محرک بر ضد استعمار و ظلم است، به گونهای دیگر وانمود نمودهاند، احکام نورانی و نجاتبخش اسلام عزیز یکی پس [از] دیگری پایمال اغراض استعمار به وسیله عمال خبیث آنان میشود. «اسلام بزرگ» سد مقابل اجانب به دست خود فروختگان بیمایه شکسته میشود تا راه برای چپاول و غارتگری اجانب باز شود. سهل انگاری سران ممالک اسلامی و تشتت و تفرقه آنها موجب سلطه روزافزون مستعمرین بر مقدسات و مقدرات مسلمین شده است. ما در طول پنجاه سال سلطنت غیر قانونی دودمان سیاهروی پهلوی که مستقیماً و به حسب اعترافات شاه فعلی مأمور اجانب بودهاند، مبتلا به مصایبی بودهایم که «تصغر عندها المصائب».[1] ما در زمان شاه سابق شاهد کشتارها، چپاولها، اختناقهای طاقتفرسا بودیم. ما شاهد قتل عام مسجد گوهرشاد جنب حرم مطهر ثامن الائمه- علیهم السلام- بودیم. ما شاهد اسارت علمای بزرگ خراسان و آذربایجان و قتل بعض از آنها بودیم. ما شاهد چیزهایی بودیم که به تفصیل، آن در تاریخ آتیه ثبت خواهد شد.
و در زمان شاه فعلی شاهد فجایعی بوده و هستیم که روی چنگیز را سفید کرده؛ شاهد قتل عام فجیع غیر انسانی 15 خرداد (دوازدهم محرّم) بودیم که عدد کشتگان آن به قراری که میگویند بر پانزده هزار نفر بالغ بود و تعداد زخمیها را خدا میداند. ما شاهد هجوم به مدارس دینیه و دانشگاهها بودیم که در آنها قتلها و غارتهای فراوان و اهانت به قرآن کریم و کتب مقدس اسلامی و هتک و ضرب طلاب علوم دینیه و آتش زدن کتابهای آنان و در دانشگاه ضرب و جرح جوانان و دختران بودیم. ما شاهد زندانهای مملو از علما و دانشمندان و آزادیخواهان که در آنها شکنجههای قرون وسطایی امری عادی بود و هست، بودیم.
ما شاهد بودیم که در زمانی که مسلمین با کفار اسرائیل در حال جنگ بودند، دولت ایران به امر شاه، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت و علما مخالفت کردند. ما شاهد کمکهای این مرد سیاهدل به اسرائیل بودیم و در حالی که مسلمین را آواره میکردند و به خاک و خون میکشیدند، نفت و اسلحه و کمکهای دیگر که بودجه آن از خون دل و دسترنج ملت ایران تهیه میشد در اختیار آنها میگذاشت. ما شاهد به اصطلاح «اصلاحات ارضی» بودیم که زراعت ایران را به باد داد و بازار برای امریکا درست کرد و ایران را تا لب پرتگاه کشاند. ما شاهد این همه مصیبتها و انحرافات و خیانتها بوده و هستیم که مصیبتهای شخصی را باید فراموش کنیم.
و من چون مسائل لبنان را با اهمیت تلقی میکنم خوف آن دارم که همان طور که ایران را به شکل مستعمره برای امریکا در آورده است، با حیلههای عمال خبیث سفارت در لبنان نیز چون ایران عمل شود و اسرائیل با خیال راحت نقشههایش را در منطقه پیاده کند و شما باید با کمال هوشیاری اعمال سفارت ایران را تحت نظر بگیرید و از نیرنگهای آن جلوگیری کنید. من آنچه گفتنی است چه در ایران و چه در حال تبعید گفتهام و هر چه بگویم جزئی از مصیبتهای امت است ولی ناچارم برای چندمین بار تکرار کنم که تأسف شدید من در عدم وحدت کلمه سران دول اسلامی است خصوصاً دول عرب. تا زمزمه وحدت و اتفاق میشود عمال استعمار با نیرنگهای خاص خودشان موجبات اختلاف و تفرقه ایجاد میکنند. هفتصد میلیون یا بیشتر مسلم و صد میلیون یا بیشتر عرب نتوانستهاند استقلال حقیقی به دست بیاورند. و نتوانستهاند از چنگ استعمار رهایی یابند و نتوانستهاند مشتی یهود اسرائیل غاصب را که سرزمین مردم و تاریخ و میراث ما را به خطر تهدید میکنند عقب بزنند و سرزمینهای خودشان را پس بگیرند. اینها و بسیار مطالب دیگر است که در طول قریب به پانزده سال گفته و نوشتهام.
وظیفه اسلامی و ملی شماست که اضافه بر وظایف انقلابیتان در راه آزاد کردن سرزمین فلسطین، در راه وحدت دول عرب و اتفاق کلمه آنها جدیت و فداکاری کنید. ما فداکاری و جهاد مقدس شما را فراموش نمیکنیم و از خداوند تعالی توفیق و نصرت شما را در راه عظمت اسلام و مسلمین خواهانیم و قطع ایادی استعمار و اشرار را امیدوار و آرزوی ما آن است که سرزمین فلسطین و مسجد اقصی از صهیونیسم تطهیر شود و مردم فلسطین به سرزمین خویش بازگردند. و السلام علی من اتبع الهدی.» (صحیفه امام، ج3، ص: 254 ـ 256)
ـ مصاحبه با رادیو- تلویزیون سوئد درباره لزوم انقراض سلسله پهلوی (1357)
سؤال: [شاه با دکتر امینی[2] وارد مذاکراتی شده است که نشان میدهد شاه حاضر به عقبنشینیها و نرمشهایی میباشد. او زندانیان سیاسی را آزاد ساخته است. آیا حضرت آیت اللَّه میتوانند نقشی را برای شاه، در یک دولت با آزادیهای بیشتر بپذیرند؟]
جواب: شاه مدتی است که مشغول اجرای نقشهای است که ملت را فریب دهد؛ با اشخاصی مذاکره و عقبنشینیهایی کرده که برای فریب ملت است. اما ملت حاضر نیست که شاه باشد، هر قدر هم عقبنشینی کند. حرف قاطع با پشتیبانی ملت این است که شاه، با جنایتهایی که نسبت به ملت و کشور و خیانتهایی که تا کنون کرده است، قابل پذیرش نیست؛ نه خودش و نه سلسلهاش. باید این سلسله منقرض شود! طرز حکومت با رفراندم تعیین میشود.
[گفتهاید که اگر لازم باشد، به جنگ مسلحانه دعوت خواهید کرد؛ آیا هنوز هم این نظر را دارید؟]
- ما حتی الامکان از جنگ مسلحانه پرهیز داریم و معتقدیم به همین ترتیب که ملت پیش میرود کار را حل کنیم. اما اگر سرسختی نشان دهد و ابرقدرتها هم به او کمک کنند، ممکن است در این مطلب تجدید نظر کنیم.» (صحیفه امام، ج4، ص: 294)
ـ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج؛ ضرورت مقابله با دسیسههای رژیم شاه (1357)
«این ملتی که جوششش حالا از باطنش است و به طور خودکار الآن دارد عمل میکند، هیچ قدرتی نمیتواند این ملت را این طور به پیش براند... اینها همه یکدل و یکجهت ایستادهاند و فریادشان بلند است که ما نمیخواهیم این سلطنت پهلوی را...
تازگی یکی از افراد «شاهدوست» [علی امینی] که به خیال نخستوزیری افتاده است،[3] ایشان هم یک مصاحبهای فرمودهاند و در آن مصاحبه گفتهاند که خمینی این زجر و این چیزها دیده است، و به واسطه این زجر دیدن، خوب، این حرفها را میزند! ولی خوب افراد دیگر هم زجر دیدند، گاهی کمتر گاهی بیشتر، لکن گذشت کردند...
ما میگوییم که آن چیزی که این مملکت را به دست این قدرت سپرده، این دوتا قدرت سپرده، همین شاه است!...
ما زجری ندیدیم. و بعد هم رفتیم نجف، نجف هم که منزلمان بود. حالا هم آمدیم اینجا؛ اینجا هم بهتر از منزل خودمان است! باغ دارد و همه چیز! ما زجری ندیدیم که در مقابل این زجر- برای خودم میگویم- زجری ندیدیم که مخالفتمان با این آدم برای زجر باشد.
ما زجرمان زجر این ملت است. من وقتی صورت آن مردهایی که بچههایشان و پسرهایشان را کشتند در ذهنم میآید، زجر میبرم. من وقتی آن مادری که یقهاش را پاره میکند در مقابل این چیزها که بیایید من را بکشید، شما که جوانم را کشتید بیایید مرا هم بکشید، این زجر میدهد ما را؛ نه اینکه به من یک چیزی بد گذشته، زجر دیدهام. نه، خیلی هم خوش گذشته. آنچه که مرا زجر میدهد آن مصیبتی است که بر ملت ما وارد شده...
آقایان، همه با هم باید باشید؛ این اختلافات بیرون را، این اختلافات داخل را دور بریزید؛ شعارهای غیر اسلامی را کنار بگذارید. همه یک شعار، شعار اسلامی...» (صحیفه امام، ج4، ص: 295 ـ 306)
ـ حکم انتصاب آقای میرزا بیوک آقا مروّج به سمت امامت جمعه اردبیل (1358)
«جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج میرزا بیوک آقا مروّج- دامت افاضاته امید است وجود محترم، سالم و به انجام وظایف الهی مشغول باشید. ضمناً گروه بسیاری از اهالی محترم شهر اردبیل به قم آمده و طوماری هم به همراه داشتند که مصرّانه درخواست کرده بودند جنابعالی به اردبیل مراجعت نموده و کما کان به ارشاد و تبلیغ اهالی مشغول شوید و با توجه به وضع حساس زمان و منطقه، مقتضی است دعوت آقایان محترم را بپذیرید؛ و ضمناً به امامت نماز جمعه هم منصوب میشوید تا در روزهای جمعه ضمن انجام این فریضه الهی در اجتماع، بیشتر مردم را به وظایف خطیری که دارند آشنا سازید. امید است اهالی محترم نیز فرصت را مغتنم شمرده همکاریهای لازمه را در این باره بنمایند. از خدای تعالی ادامه توفیقات جنابعالی را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
به تاریخ 13 ذی الحجة الحرام 99
روح اللَّه الموسوی الخمینی
ضمناً به خاطر آشفتگی منطقه دشت مغان، مقتضی است برای رسیدگی به آن منطقه نیز مسافرتی نموده و آنچه را مصلحت میدانید در مورد اصلاح کارها انجام دهید. ان شاء اللَّه موفق باشید.» (صحیفه امام، ج10، ص: 464)
ـ سخنرانی در جمع مربیان امور تربیتی تهران؛ حفظ نظام با قدرت ملت (1358)
«برای اینکه یک ملتی وقتی که یک مطلبی را خواست، آن هم مطلبی که حق است، حق ملتهاست. این ملتی که تمام قشرهایش نهضت کرد و بپاخاست، و این قیام هم قیامی بود که حق خودش را مطالبه میکرد، آزادی را مطالبه میکرد، استقلال را مطالبه میکرد، و چون مسْلم است جمهوری اسلامی را، یک همچو ملت، بپاخاسته برای مطالبه حق خودش، همین اسباب این شد که نتوانستند. این ابرقدرتها سالیان دراز این حق را از این ملت سلب کرده بودند و آزادی به هیچ وجه نبود. استقلال نبود. رژیم، رژیم غیر قانونی سلطنتی بود. نتوانستند که حفظ کنند آن رژیم را، و نتوانستند آن اختناقی که سابق بود و سابقه داشت در این مملکت، باز نگهش دارند، و نتوانستند وابستگی ما را به غیر حفظ کنند...
سر تا ته ایران بگردید، اگر یک زندانی سیاسی آدم پیدا کردید که توی حبس باشد. بله، زندانی سیاسی به آن معنا که میخواهد این مملکت را به عقب براند، هست در حبسهاشان از همان رژیم سابق، از همان رژیم باز هم هست. اما آنی که آن وقت بود، با اینی که حالاست مقایسه بکنید. آنی که آن وقت بود، بهترین فرزندهای اسلام و بهترین فرزندهای ایران زیر شکنجه بودند و زیر ظلم بودند و در حبس بودند، و حالا بدترین خیانتکارها آنجا هستند. اینها فکر نمیکنند، میدانند، اما برای اینکه مردم را بازی بدهند، جوانهای ما را بازی بدهند، این را مینویسند که حالا هم با آن وقت فرقی نکرده. آن وقت زندانی سیاسی داشتیم، حالا هم زندانیهای سیاسی. اولًا دروغ میگویند که سرتاسر مملکت، پُر زندانی [است]. (صحیفه امام، ج10، ص: 465 ـ 471)
ـ سخنرانی در جمع دانشآموزان قم و تهران؛ پیوند روحانی و دانشجو (1358)
«من امروز آمدهام در میان شما دانشجویان عزیز به دو منظور؛ یکی بزرگداشت روز شهادت جوانهای عزیز در دانشگاه در اثر هجوم وحشیانه مأمورین جبار. و یکی برای پیوند بین قشر روحانی و قشر دانشگاهی و دانشجویان. من این پیوند را تبریک عرض میکنم به روحانیون و تبریک عرض میکنم به دانشگاهیان.
من آمدهام تا پیوند خدمتگزاری خودم را به شما عزیزان عرضه کنم که تا حیات دارم خدمتگزار همه هستم؛ خدمتگزار ملتهای اسلامی؛ خدمتگزار ملت بزرگ ایران؛ خدمتگزار دانشگاهیان و روحانیان؛ خدمتگزار همه قشرهای کشور و همه قشرهای کشورهای اسلامی و همه مستضعفین جهان...
ما این همه جوان دادیم، در دانشگاهها جوان دادیم، در مدرسههای قدیمی جوان دادیم، در مدارس علمی و اسلامی و فرهنگ جوان دادیم، در خیابانها و بازارها و کوچهها شهید دادیم که به مقصد برسیم. برای مقصد بود و آن مقصد همان بود که ملت ما فریاد کشیدند و آن را خواستند: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی...
ای دوستان من، ای برادران من! از تفرقه بپرهیزید. و همان طور که امروز، روزِ پیوند روحانی و دانشگاهی و دانشجویان است، ادامه بدهید به این پیوند. و روشنفکران و نویسندگان، تمام قشرها به این دو پیوندِ عزیز بپیوندند. شما دیدید با پیوند قشرهای مختلف اعجاز بزرگ تاریخ را ایجاد کردید و آن شکست همه ابرقدرتها بود. امروز آنها از کار ننشسته و مشغول توطئه هستند. شما را به روی هم بازمیدارند، وامیدارند و از اجتماع بازمیدارند. هر قشر شما با قشر دیگر تفرقه افکنی میکنند. آنها بین اقشار تفرقه افکنی میکنند. کمک نکنید به این تفرقه افکنیها، که این، کمک به دشمنان کشور است، به دشمنان اسلام است.» (صحیفه امام، ج10، ص: 472 ـ 475)
ـ سخنرانی در جمع دانشجویان اصفهان؛ جلوگیری از هرج و مرج (1358)
«شماها کوشش کنید که مسائل را روی موازین عمل بکنید. کوشش کنید که- عرض میکنم که- آرامش محفوظ باشد و روی موازین پیش برود. وقتی که آرامش شد، روی موازین پیش رفت، ظلم به کسی نخواهد شد. و اما اگر بنا باشد که روی موازین نباشد، این بالاخره وقتی دست یک دسته اشخاص جوان افتاد که آدمهای خوبی هستند، بین آنها هم یک دسته اشخاص مفسد افتادند، این کم کم میرسد به هرج و مرج و کم کم به زد و خورد و کم کم به کُشت و کشتار و یک شهری را، یک مملکتی را ناآرام میکند. وقتی ناآرام کرد، دیگر نمیشود کارهای اصلاحی را کرد. شما همیشه باید توجه به این بکنید کارها اصلاحی باشد، نه کارها روی موازین فساد باشد. کار اصلاحی هم باید روی آرامش باشد، نه اینکه هر کس هر کاری دلش میخواهد بکند و بگوید که ما انقلابی هستیم. حالا که انقلابی هستیم، دیگر نه دادگستری و نه قوانین و نه قوانین شرع و نه هیچ چیز دیگر در کار نیست، ما میخواهیم خودمان هر کاری دلمان میخواهد بکنیم. نخیر، مسأله این طور نیست. در هیچ حکومتی؛ در حکومت علی بن ابی طالب هم این جور نبوده که هرج و مرج باشد، هر کس هر کاری دلش بخواهد بکند، اگر یک کار خلاف میکرد، حضرت امیر میآورد و حدَّش میزد. این طور است مسأله.
شما خیال نکنید که حالایی که انقلاب شده، پس ما هر کاری دلمان میخواهد بکنیم. ضد انقلابها جزء شماها میشوند، شما هم نمیشناسید آنها را، تحریک هم میکنند. میریزید، میشکنید و یک مملکت را این طوری نمایش میدهید که اینجا هرج و مرج است. این مملکت هرج و مرجی است، هر کس هر کاری دلش میخواهد بکند. هر کس هم هر خانهای را میخواهد بگیرد و هر هتلی را هم میخواهد بگیرد؛ اینها صحیح نیست. اینها را من نصیحت میکنم به شما که متوجه باشید که کاری نکنید که دنیا به ما بگویند یک دسته وحشی جمع شدند در شهرها و در ایران و هر کاری هر کسی دلش میخواهد بکند. نه موازین قانونی هست، نه موازین شرعی هست، نه رجوع به دادگاهها هست، نه رسیدگی هست، هر که، هر کس را تشخیص داد به اینکه فرض کنید که ناباب است، بدون اینکه مراجعه به مواردش بکند، خودش برود عمل بکند. یک همچو چیزی حکومت جنگل است. کاری نکنید که ایران را متهم کنند به اینکه حکومت جنگل دارند. حکومت وحشیگری دارند...
انقلاب اسلامی؛ معنایش این است که متحول شده است یک مملکت طاغوتی که هر کس میخواست ظلم بکند میکرد به اتّکال سرنیزه میکرد؛ مبدَّل شده است به یک مملکت اسلامی که روی موازین اسلامی عمل میشود. موازین اسلامی این است که اگر فرض کنید یک کسی جرمی کرده است، خودش نمیتواند برود آن جرم را عوض کند، باید برود به محکمه. محکمه عرض حال بدهد، اثبات بکند، وقتی که ثابت شد، کار را بکند. یا فرض کنید که یک مالی را غیر مشروع میداند از کسی، یا طلبی از کسی دارد، مال غیر مشروعی دست کسی هست، باید برود به محکمه عرض بکند به اینکه مسأله این طوری است و این آدم اموالش چطور است، آنها تحقیق بکنند، محاکم هم تحقیق بکنند، اگر چنانچه اموالشان چه هست مصادره بکنند...» (صحیفه امام، ج10، ص: 476)
[1] - مصیبتها نزد آن کوچک است.
[2] - علی امینی، سیاستمدار کهنه کار و نخست وزیر پیشین که به طرفداری از امریکا شهرت داشت.
[3] - علی امینی، از مهرههای اصلی نفوذ امریکا در ایران، که از اردیبهشت 1340 به مدت چهارده ماه نخست وزیر شاه بود.
.
انتهای پیام /*