فراموشی آثار و اندیشه امام خمینی در تغییرات آموزشی حوزه
محمدکاظم تقوی
«حوزه علمیه» مرکز تعلیم و تعلم علوم اسلامی، نهادی که بر اساس تعالیم قرآن و آموزه های پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) شکل گرفت و در طول تاریخ حیات خود و در جغرافیایی گسترده، هم دارای فراز و فرود بوده، و هم رشد و توسعه را در کارنامه خود دارد.
هدف و رسالت اصلی و عالی عالمان اسلامی و حوزه های علمیه، فهم روشمند و استوار معارف و احکام اسلام از سرچشمه زلال قرآن و سنت بوده است و از همین منبع بی بدیل، در سیری تدریجی و تکاملی؛ علوم اسلامی تولد و توسعه یافتند؛ یعنی علوم حدیث، علوم قرآن و در رأس آنها علم تفسیر ـ و تفاسیر متعدد قرآن ـ علم کلام، علم فقه و ...، شاخه ها و جویبارهای دانش و دانایی بوده و می باشند که برگ برگ تاریخ حوزه های علمیه را به وجود آوردند. به صورت مشخص در حوزه های علمیه شیعه، تحصیل و فراگیری علم دو مقطع دارد و مقصد مهم تعلیم و تعلم، در این دو مقطع تعریف شده است؛ دوره آموزش و علم آموزی «متن محور» و دوره علم آموزی «مسئله محور». دوره متن محور، خود سه مرحله دارد؛ مرحله مقدمات، مرحله سطح حائل و مرحله سطح عالی. در مقطع مسئله محور که در ادبیات حوزوی «مقطع خارج» نامیده می شود، مسائل، محققانه و با استناد به ادله مربوطه و نیز با بررسی دیدگاهها و نظریات صاحب نظران آن دانش مورد کندوکاو و بررسی اجتهادی و تخصصی قرار می گیرد.
در برنامه آموزشی حوزه های علمیه برای مقطع متن مجور در دوره های مختلف کتابهایی، بیشتر شبیه «وضع تعیّنی» مورد قبول و اقبال بزرگان و محققان حوزه قرار می گرفت و محور تعلیم و تعلّم می گردید. در این سیره مستمره، گرچه به بُعد علمی این متون و عالم پرور بودن برنامه آموزشی اهتمام شده؛ ولی این کتابها از نگاه تخصصی «متون آموزشی» محسوب نمی شدند؛ به همین خاطر در قرن اخیر در حوزه های نجف و قم تلاشهای فراوانی برای تهیه متون آموزشی توسط برخی از عالمان بزرگوار و یا مدارس و مجموعه هایی صورت گرفت که پرداختن تفصیلی به آنها مجال خود را می طلبد، ولی حوزویان با «المنطق» و «اصول الفقه» مرحوم شیخ محمدرضا مظفر و «المعالم الجدیده» و «حلقات فی الاصول» شهید سیدمحمدباقر صدر و «تحریر المعالم» و «الرسائل الجدیده» مرحوم مشکینی تا متونی که در رشته های متعددی از علوم اسلامی، مرحوم عبدالهادی فضلی نوشته و پیشنهاد کرده و یا زیر نظر مرحوم علامه سیدمرتضی عسکری کتابهایی تهیه شده و از صرف ساده، تا کتاب های تهیه شده برای ادبیات عرب و یا اصول فقه مانند «الموجز» و «الوسیط» که مجموعاً ترکیبی از تألیف و تحریر و تلخیص بوده اند، آشنا هستند.
این مقدمه تقدیم گردید تا ناظر به بخشنامه / برنامه ابلاغی مدیریت حوزه علمیه قم مبنی بر حذف و اضافه متون آموزشی در مرحله سطح عالی؛ مطالبی تقدیم گردد. ولی پیشاپیش معروض می دارد که چنانکه به اشاره یادآوری گردید؛ به نظر نگارنده: فقدان متون آموزشی تخصصی که دارای مؤلفه ها و امتیازات لازمه باشد، نقصی در برنامه آموزشی حوزه های علمیه است که رایج بودن آثار ارزشمند علمی از بزرگان از فقهاء و اصولیون(رضوان الله علیهم) آن را جبران نمی کند. حوزه های علمیه منطقاً باید به مانند دیگر نهادها و مراکز تعلیم و تعلم برای مقطع متن محور، متون آموزشی مناسب داشته باشد، چرا که حساب متون آموزشی با منابع علمی از یکدیگر جدا است و نباید متعلّم در سنین و سالهای تحصیل، گرفتار متون پیچیده و سنگین برترین عالمان آن رشته ها باشد و بعضاً با متون رمزی و گیج کننده مواجه باشد.
اما آن مطلب انتقادی و گلایه آمیز نسبت به مدیران و برنامه ریزان حوزه ها این است که در این تغییر و تحول پیشنهادی شما، «آثار و اندیشه امام خمینی» چه جایگاهی دارد و آیا عمل شما با سخنانتان سازگار است؟! امام خمینی جدای از شخصیت تاریخی در عرصه اجتماع و سیاست و رهبری انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی، و پیش از این مراحل؛ عالمی جامع می باشد که کارنامه و جایگاه به واقع ممتازی در تحصیل، تدریس و تألیف علوم اسلامی اعم از عقلی و نقلی دارد. ایشان فیلسوفی عارف و فقیهی اصولی بوده که مسلط بر علوم حدیث و در اندیشه و آثار خود بسیار قرآن محور بوده است. حضرت امام مشخصاً در فقه و اصول علاوه بر اینکه بیش از سه دهه در حوزه های علمیه قم و نجف به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشته و صدها نفر از فقها و مجتهدین درمیان هزاران تن از شاگردان این حلقه های درسی، روشنی بخش محافل فقهی و اصولی حوزه ها شدند و تقریرات فراوانی از دروس استاد نوشته و بر جای گذاشتند و امام خود، یک دوره اصول فقه استدلالی را نوشته و در فقه استدلالی، هم در بخش عبادات و هم در بخش معاملات آثار فاخر به قلم خود نوشته است؛ چهار جلد «کتاب الطهاره» و یک جلد «الخلل فی الصلوه» در عبادات و «المکاسب المحرمه» در دو جلد و «کتاب البیع» در بردارنده مباحث بیع و خیارات، در پنج جلد در معاملات نوشته که نزد اساتید و محققان از جایگاه ممتازی برخوردار می باشد. چنانکه ایشان با همه اشتغالات علمی و سیاسی و اجتماعی، این توفیق را یافته که پس از شرایع و قواعد محقق و علامه حلی(رضوان الله علیهما) یک دوره فقه فتوایی امامیه را در اثر ارزشمند «تحریرالوسیله» بنویسند و علاوه بر دوره کامل فقه متعارف، افق جدید و کتاب / مبحث «المسائل المستحدثه» را نیز بر آن بیفزایند که خود یکی از نوآوری های ایشان بوده است. اکنون که دست اندکاران حوزه به فکر متون جایگزین افتادند و کتابهایی را مصوب و مطرح کردند، چرا مبحث «ولایه الفقیه» کتاب البیع ایشان جایگزین مبحث و دیدگاه مکاسب شیخ انصاری نشده است؟! این مبحث در جلد دوم کتاب البیع با احتساب «ولایه عدول المؤمنین» اندکی بیش از یکصد صفحه میشود. نکند این برنامه ریزان از مطرح شدن نظریه «جمهوری اسلامی» مستفاد از فقه سیاسی امام خمینی پرهیز داشتند و می خواستند مروج و مؤید نظریه «حکومت اسلامی» باشند که آن را در دو کتاب «اساس الحکومه الاسلامیه» و «ولایه الامر» دیدند! آیا این برگی از غربت و مظلومیت افکار امام خمینی نمی باشد؟! آیا نمی شد در این تحول، کتاب «بدائع الدرر فی قاعده لاضرر» حضرت امام را پیشنهاد کرد که کتابی منظم و روشمند، حاوی مبانی اندیشه سیاسی ـ با تبیین شئون سه گانه پیامبر اکرم(ص) ـ و نیز توأم با نوآوری آن فقیه محقق می باشد؟
و یا نمی شد کتاب نغز و پرمغز «طلب و اراده» که حاوی مباحث اساسی کلامی و معارف ناب عقلی ـ فطری می باشد و با حجم کم، حامل معانی و معارف وسیع و بلندی است، پیشنهاد شود؟
و یا قواعد فقهیه بخش پایانی کتاب «الاستصحاب» ایشان که برای اهتمام به «قواعد فقهیّه» در فرایند اجتهاد، لازم و بسیار مغتنم می باشد؟ چنانکه با شیوه ای که در پیش گرفته شد و از میان آثار نوشته شده اساتید و اعلام متون جدید گزینش شده، از دوازده جلد تألیف تحقیقی امام خمینی در فقه عبادات و فقه معاملات میشد بخش های برجسته مانند مبحث «غیبت» در فقه الاخلاق و یا «غنا» در فقه هنر و یا «معونه الظالم» و «الولایه من قبل الجائر» در فقه السیاسه را گزینش و پیشنهاد داد؛ هکذا در فصل مربوط به «بیع و خیارات» می توان از کتاب بسیار تحقیقی «بیع» ایشان چنین انتخاب و پیشنهادی را داشت و یا برای اینکه تحصیل طلاب در مقطع سطح عالی تک ساحتی نگردد، مناسب بوده از «کتاب الطهاره» حضرت امام بحث ها و بخش هایی گزینش و به محافل تحصیل و تدریس پیشنهاد گردد تا طلاب جوان با مباحث حدیث شناسی ـ از رجال و درایه ـ و قواعد فقهیه و اقوال و نظرات فقها در مسائل مورد بحث و نیز تدقیق و تحقیق ایشان بهره گیرند.
این نکته نیز ناگفته نماند که وقتی اساتید مسلط به مباحث اجتهادی و محیط به آثار و آراء حضرت امام، این متون را تدریس نمایند، ناگزیر به آراء و نوآوری های ایشان که در سالهای پایانی عمر با برکتشان ابراز کردند و به قلم آوردند، خواهند پرداخت و حوزه های فقاهت و اجتهاد، دو بُعد «جواهری» و «پویا» بودن فقه را از این استاد بزرگ فقاهت فراخواهند گرفت و با این چشم انداز، حوزه و حوزویان در کنار حفظ اصالت ها و میراث سلف صالح، متوجه نیازها و پرسش ها و چالش های عصر و نسل خود خواهند شد و فقه مکتب اهل بیت به واقع «فقه زندگی» خواهد شد و برای «مسائل مستحدثه» و نوپدید پاسخ خواهد داشت و زندگی مؤمنان از ابهام و اضطراب رها خواهد گشت و فقه با تلقی و تعریف امام خمینی رخ خواهد نمود؛ چرا که آن فقیه اصولی محقق، فقه را قانون زندگی می دیده است «هو قانون المعاش و المعاد و طریق الوصول إلی قرب الرب بعد العلم بالمعارف» (الاجتهاد و التقلید، ص 10)
و بر این معنا تأکید داشته که «فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.»(صحیفه امام، ج 21، ص 289)
گلایه و انتقاد از برنامه ریزان و مدیران حوزه علمیه این است که چرا در این عرصه ها که عرصه های عمل و اثرگذاری دراز مدت می باشد اندیشه و آثار علمی ارزشمند امام خمینی مورد نسیان می باشد و آقایان در غفلت قرار دارند و به مانند عرصه های عمومی سخنرانی یا دید و بازدید و مصاحبه ها که از امام سخن به میان می آورند و خود را و فضا و فرصت موجود را مدیون مجاهدات علمی و عملی و اخلاص و ایثار امام می دانند، به هنگام «عمل» این همه قصور که خدا کند تقصیر نباشد، رخ می دهد؟! راستی داوری منصافه و دور از افراط و تفریط نسبت به این عملکرد چه باید باشد؟!
البته چنانکه در همین مسئله، اساتید و أعلام زیادی به ابراز نارضایتی پرداختند و ملاحظات و حواشی زیادی بر اقدام دست اندرکاران بیان کردند؛ بدنه حوزه و قشر نخبه از فضلا و اساتید منتظر ابلاغ و دستورالعمل آقایان نمی مانند و آثار فاخر و آراء و نظریات راهگشای فقیه اصولی و فیلسوف عارف و بزرگ مربی و معلم اخلاق عصر خود، امام خمینی(س)، جای خود را باز خواهد کرد و همچنانکه اکنون در حلقه هایی از دروس خارج آراء و نظریات اصولی ایشان مستمراً مورد توجه اساتید است و دروس خارج فقه متعددی با محوریت تحریرالوسیله برگزار می گردد و در حلقه های درسی دروس عقلی، کتاب فاخر شرح دعاء سحر و مصباح الهدایه از سوی بعضی از اساتید عرفان نظری تدریس میشود و یا اساتیدی دروس هفتگی اخلاق خود را متن آداب الصلوه ایشان قرار داده اند و امید می رود که این اقبال و استقبال روز افزون شود؛ اما خطاب این انتقاد و گلایه متوجه دست اندرکاران و مسئولان حوزه است که آثار و اندیشه امام خمینی کجای برنامه ریزی شما قرار دارد و آیا شما این مسئولیت را بر دوش خود حس نمی کنید که حوزه علمیه در این دوره لازم است با اندیشه و افکار راهگشای امام خمینی آشنا شود و البته در فضای آزاد و علمی و تحقیقی، آثار و آراء ایشان در کنار افکار و انظار دیگر أعلام، راهنمای طلاب جوان و پاسخگوی نیازها و پرسش های زمانه و زندگی انسان امروز باشد؟ آیا نباید ابهام میان سخن و عمل خود را چاره کنید؟ امیداست همت و شجاعت اصلاح این نقیصه بزرگ برای متصدیان امور فراهم آید و آنان بتوانند دوگانگی میان قول و فعل خودرا «اصلاح» کنند و حوزه های علمیه و جامعه اسلامی را هرچه بیشتر و روشمندتر با افکار و اندیشه سازنده و راهگشای امام خمینی(س) آگاه و از آن بهره مند نمایند.
.
انتهای پیام /*