کد مطلب: 4285 | تاریخ مطلب: 06/01/1400
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

امروز با امام: ششم فروردین

امروز با امام: ششم فروردین

ـ نامه به آقای سید عبداللَّه شیرازی؛ تشکر از تلگراف ارسالی (1359)

ـ نامه تشکر به آقای سید عبداللَّه شیرازی؛ تبریک پیروزیهای رزمندگان (1361)

ـ حکم به آقای مهدی کروبی؛ رسیدگی به امور فرهنگی و آموزشی فرزندان شهدا (1365)

ـ تقریظ بر کتاب «بیماری سل» نوشته آقای ولایتی (1367)

ـ نامه به آقای منتظری؛ عدم صلاحیت برای تصدی رهبری نظام جمهوری اسلامی (1368)

امروز با امام: ششم فروردین

 

ـ نامه به آقای سید عبداللَّه شیرازی؛ تشکر از تلگراف ارسالی (1359)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

مشهد مقدس، حضرت آیت اللَّه آقای حاج سید عبد اللَّه شیرازی- دامت برکاته‏

تلگراف شریف واصل گردید. از ابراز لطف شما متشکرم. موفقیت و سلامت آن حضرت را از خدای تعالی مسألت دارم. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 211)

ـ نامه تشکر به آقای سید عبداللَّه شیرازی؛ تبریک پیروزیهای رزمندگان (1361)

«حضرت آیت اللَّه شیرازی- دامت برکاته- مشهد مقدس‏

تلگراف تبریک جنابعالی در پیروزیهای بزرگ قوای مسلح ایران بر قوای متجاوز عراق موجب تشکر گردید. این جانب به جنابعالی و اهالی مشهد مقدس تبریک عرض نموده و از همه آقایان امید دارم در تحت قبّه مقدس حضرت ثامن الائمه- صلوات اللَّه علیه- از دعای خیر برای پیروزی اسلام بر کفر، قوای شجاع ایران را برخوردار فرمایند.

سلامت و سعادت جنابعالی را از خداوند تعالی خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 145)

ـ حکم به آقای مهدی کروبی؛ رسیدگی به امور فرهنگی و آموزشی فرزندان شهدا (1365)

«جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ مهدی کروبی- دامت افاضاته‏

ضمن تشکر از زحمات جنابعالی که مسئولیت ارزشمند سرپرستی خانواده‏های معظم شهدا، مفقودین، اسرا و معلولین را به عهده گرفتید، لازم می‏دانم در امور فرهنگی فرزندان عزیزم، این یادگاران شهیدان و معلولین و مفقودین و اسرا، دقت بیشتر نموده، و آنان را از کودکستان تا دانشگاه به بهترین وجه اداره نمایید. از آنجایی که جامعه اسلامی ما استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی خویش را مدیون ایثارهای غیر قابل ترسیم این عزیزان می‏داند، هر چه سریعتر با وزیران آموزش و پرورش و فرهنگ و آموزش عالی طرحی را تنظیم نموده، و به شورای عالی انقلاب فرهنگی تقدیم نمایید. اعضای محترم این شورا خود توجه دارند که بزرگترین و خداپسندانه ترین ارزش اسلامی خدمت به فرزندان این عزیزان است. «بنیاد مستضعفین» موظف است تمامی بودجه این کار عظیم را بر عهده گیرد؛ و در صورت کمبود، دولت و «بنیاد شهید» و «بنیاد پانزدهم خرداد» اقدام کنند.

این جانب از حوزه‏های علمیه تقاضا دارم تا در صورت درخواست ورود به آن حوزه‏ها، آنان را یاری، و به طور شایسته تعلیم و تربیت نمایند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی برنامه‏هایی را در جهت رشد استعداد و خلاقیت این فرزندان معظم تدوین نماید.

ان شاء اللَّه مردم شهیدپرورمان تا آنجایی که مقدورشان است بدین کار الهی کمک نمایند.

نورچشمان عزیزم توجه خواهند داشت اکنون که رسالت بزرگ پدران بزرگوار خود را به دوش می‏کشند، در راه تهذیب و تحصیل خود، با الهام از روح پر فتوح سربازان امام زمان- ارواحنا فداه- تلاش وافر نمایند، تا با کسب دانش و معنویت اسلامی امور جامعه خویش را به دست گیرند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 28 ـ 29)

ـ تقریظ بر کتاب «بیماری سل» نوشته آقای ولایتی (1367)

«بسمه تعالی‏

ان شاء اللَّه تعالی جناب آقای ولایتی همان طور که در مسائل سیاسی خدمتگزار خوبی هستند، در مسائل درمانی هم خدمتگزار باشند.[1]- 6/ 1/ 67 روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 7)

ـ نامه به آقای منتظری؛ عدم صلاحیت برای تصدی رهبری نظام جمهوری اسلامی (1368)

«جناب آقای منتظری‏

با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‏ای برایتان می‏نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‏اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‏دانم؛ خدا را در نظر می‏گیرم و مسائلی را گوشزد می‏کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین می‏سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‏اید. شما در اکثر نامه‏ها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‏گفتید دیکته‏شده منافقین بود که من فایده‏ای برای جواب به آنها نمی‏دیدم. مثلًا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‏بینید که چه خدمت ارزنده‏ای به استکبار کرده‏اید. در مسئله مهدی هاشمیِ قاتل، شما او را از همه متدینین متدینتر می‏دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‏دادید که او را نکشید. از قضایای مثلِ قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حالِ بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‏باشید و به طلابی که پول برای شما می‏آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد اللَّه از این پس شما مسئله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‏دانید- که مسلماً منافقین صلاح نمی‏دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‏شوید که آخرتتان را خرابتر می‏کند- با دلی شکسته و سینه‏ای گداخته از آتش بی‏مهریها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‏کنم دیگر خود دانید:

1- سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.

2- از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک می‏شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.

3- دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.

4- نامه‏ها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانه‏های گروهی به مردم می‏رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان- روحی له الفداء- و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.

و اللَّه قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح می‏دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزه‏های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می‏دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‏کنم. و اللَّه قسم، من با نخست‏وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‏دانستم. و اللَّه قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.

سخنی از سرِ درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هر گز چشم‏پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‏ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‏دارم من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‏افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم.

من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‏ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تأثیر دروغهای دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‏کنند نگردند. از خدا می‏خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 330 ـ 332)



[1] - امام خمینی این دستخط را روی جلد کتابی که تحت عنوان« بیماری سل» توسط آقای علی اکبر ولایتی( متخصص بیماریهای کودکان و وزیر امور خارجه وقت) تألیف شده است، مرقوم فرمودند

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.

ماه محرم و صفر

محرّم و صفر، که ماه‏‎ ‎‏برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه‏‎ ‎‏داریم به ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که با ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و‏‎ ‎‏روضه خوانی.(صحیفه امام، ج 15، ص 331)