امروز با امام: بیستم آبان
ـ بیانات در جمع اصناف و طلّاب قم؛ لغو لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی (1341)
[بسم اللَّه الرحمن الرحیم]
«خوب است کسانی که این بیانات را مینویسند، به مقامات دولتی اطلاع دهند که بیش از این با احساسات مردم بازی نکنند. علمای اسلام دست بردار نیستند؛ اگر آنها خیال میکنند با امروز و فردا کردن، میتوانند موضوع[1] را مسکوت بگذارند؛ اشتباه است، ابداً این طور نیست؛ کار، خیلی مهم است. صحبت خطر برای اسلام است. علمای اسلام نمیتوانند ساکت بمانند.»
«این قضیه منحصر به علمای ایران نیست؛ علمای عراق، علمای مصر، علمای یمن و علمای سایر نقاط اسلامی هم در این موضوع با ما هستند. اگر روزی بنا شود که با کمک شما بخواهیم عملًا به دولت نشان بدهیم، جمعیت این قدر نخواهد بود؛ آن روز، جمعیتی جمع شود که اینجا جا نگیرند و باید در بیرون قم اجتماع کنند. ولی ما انتظار داریم، دولت عاقبت کار را ملاحظه کند و بیش از این، جواب به طول نیانجامد. شما هم چند روز دیگر صبر کنید.» (صحیفه امام، ج1، ص: 91)
ـ نامه به آقای محمداسماعیل نجفی، در امور حسبیه و شرعیه (1349)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
بعد الحمد و الصلاة، جناب مستطاب عماد الاعلام و مروّج الاحکام آقای آقا شیخ محمد اسماعیل نجفی- دامت افاضاته- وکیل این جانب میباشند در امور حسبیه و شرعیه با مراعات احتیاط و در سهم مبارک امام- علیه السلام- که اخذ نموده از مؤمنین و نصف آن را در محالّ مقرره صرف نمایند و نصف دیگر را نزد حقیر ایصال نمایند برای حفظ حوزههای علمیه و قبض وصول دریافت نموده به صاحبان وجوه رد نمایند.
«و اوصیه- ایّده اللَّه تعالی- بالتقوی و الاحتیاط؛ و ارجو منه ان لا ینسانی من الدعاء و النصیحة»؛ و السلام علیه و علی اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته.
تاریخ 11 شهر صیام 1390
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج2، ص: 308)
ـ نامه به آقای سید مرتضی پسندیده درباره وجوه شرعیه (1355)
«بسمه تعالی
18 شهر ذی القعدة 96
حضور مبارک حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای پسندیده- دامت برکاته
به عرض حضور محترم میرساند، سلامت و سعادت حضرت عالی را خواستار است. چند روز قبل وسیله آقای آقا شیخ حسین تهرانی مصدع شدم، اینک تصدیع میدهد که مبلغ ده هزار تومان (10000) به جناب عماد الاعلام آقای آقا شیخ حسن جواهری- دامت توفیقاته- بپردازید، مورد قبول است. از سلامت خودتان مطلعم فرمایید.
به احمد[2] امر کنید از سلامت خودش مطلعم کند مدتی است از او بیخبرم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج3، ص: 178)
ـ مصاحبه با تلویزیون «ان. بی. سی» امریکا؛ ردّ سازش با رژیم شاه و آینده انقلاب (1357)
«سؤال: [این تظاهرات و اعتصابات و پیاده رویهای اعتراضآمیز که در ایران انجام میشود، در جهت خدمت به چه اهدافی است؟]
جواب: باید از فریادهایی که مردم میکشند اهدافشان را به دست آورد. همه فریاد میزنند که: «آزادی، استقلال، حکومت اسلامی»، «مرگ بر سلطنت پهلوی» و ... اینها اهداف آنان است.
[آیا هیچ شانس مصالحهای را حضرت آیت اللَّه با شاه امکانپذیر میدانند؟]
- خیر؛ شاه دیگر قابلیت مصالحه ندارد و جز اینکه برود هیچ چارهای نیست.
[بعضی از دوَل غربی ادعا میکنند که شاه بایستی بماند برای اینکه مخالفینْ برنامه مشخصی که بتوانند مملکت را اداره کنند، ندارند. نظر حضرت عالی چیست؟]
- اینها تبلیغات طرفداران شاه است که میخواهند مملکت در این هرج و مرجی که هست باقی باشد و شاه یک حکومت استبدادی غیر قانونی بر مردم بکند. ایران رجال برجسته و کارشناسهای متعهد و مسئول دارد که اداره مملکت را به عهده میگیرند، ولی این ادارهای که شاه میکند که تمامش مبنی بر خیانت و خسارت ملت است، هیچ دردی را دوا نمیکند. اصولًا شاه در این سی و چند سال چه دردی را دوا کرده است؟.
[در صورت رفتن شاه، چه نقشی را حضرت آیت اللَّه در حکومت آینده برای خود در نظر دارند؟]
- من برای خودم نقشی جز هدایت ملت و حکومت بر عهده نمیگیرم.
[نظر شما درباره این ترس و نگرانی در میان امریکاییها که اگر شاه برود یا خلع شود، جریان نفت به غرب قطع خواهد شد چیست؟]
- این هم یکی از تبلیغات شاه و طرفداران اوست. ما با برقراری حکومت اسلامی، نمیخواهیم نفت را زیر زمین نگه داریم. برای اداره کشور، ما احتیاج به پول نفت داریم. به هر کس که بخرد به طور عادلانه نفت را میفروشیم و درآمد حاصل از آن را آن طور که صلاح ملت باشد به کار میاندازیم. لکن به طرزی که شاه عمل میکند، که خیانت است، ما نمیخواهیم عمل کنیم.
[حضرت عالی از نفوذ خارجیان در ایران شکایت کردهاید. ممکن است بفرمایید که اینها از جانب چه کشورهایی هستند؟]
- در رأس آنها امریکاست که نفوذ او در همه شئون کشور معلوم است. ملت ایران به واسطه اعمال نفوذ امریکاست که از حکومت و دولت آن تنفر دارد. دخالت امریکا دیگر تقریباً بیواسطه است. من میترسم که این دخالتها منتهی به نگرانی ملت ایران از ملت امریکا نیز بشود. باید ملت امریکا دولت را وادار کند که در امور داخلی کشور ما دخالت نکند که موجب این همه نگرانی و ناآرامی شده است.
[آیا حضرت عالی نگران این نیستید که شورشهای اخیر و معضلات ایران به استقرار یک حکومت کمونیستی منجر شود؟]
- هرگز، در ایران همان طور که دیده میشود تمام اقشار، فریاد از اسلام و حکومت اسلامی میزنند. کمونیست اگر هم باشد، عدد بسیار قلیلی است که امکان هیچ فعالیت مؤثری برای آنها نیست. ما از این جهت هیچ اضطرابی نداریم.
[اخیراً حضرت عالی با بعضی از رهبران دیگر مخالف شاه ملاقاتهایی داشتهاید، نظیر سنجابی. آیا آنها هم با برنامههای شما موافق هستند؟ و توافقهایی در این زمینه وجود دارد؟]
- آنها مطالبی را که ما گفتیم تصدیق کردند و با ما اظهار موافقت کردند. شخص ملی یا مذهبی در این مسائلی که ما طرح کردیم تردید نخواهد کرد مگر آنکه از عمال شاه باشد.
[حضرت آیت اللَّه پیشبینی میکنند که در ماه آینده چه حوادثی در ایران اتفاق میافتد؟]
- تا شاه در ایران است و ابرقدرتها برای نگهداری او تلاش میکنند، آدمکشیها و حوادث اخیر در ایران ادامه دارد، ولی اگر شاه برود و ملت قهرمان ایران خودش امور کشورش را به دست گیرد آرامش به ایران باز گشت و حکومت اسلامی تشکیل میشود و ان شاء اللَّه تمام امور به صلاح ملت جریان مییابد.
[آیا حضرت آیت اللَّه قصد دارند به ایران بازگردند؟]
- الان معلوم نیست با این اوضاع آشفته که به دست شاه انجام میگیرد و اخیراً به اوج خود رسیده است، لازم باشد به ایران بازگردم. بودن من در خارج که بتوانم فریاد ایرانیان مظلوم را به همه عالَم برسانم بهتر است. و لکن هر موقع که صلاح ملت باشد به ایران برمیگردم.
[آیا حضرت آیت اللَّه هیچ گونه نگرانی یا ترسی از امنیت شخصی خود دارند؟]
- اینها مهم نیست و اشکالی ندارد. اصولًا اگر با کشتن من انقلاب به نتیجه کامل خود برسد، چرا به چنین امری راضی نباشم؟ خون من از خون سایر ایرانیان رنگینتر نیست. در هر صورت خداوند، عالِم و حافظ است.» (صحیفه امام، ج4، ص: 437 ـ 439)
ـ مصاحبه با مجله القومی العربی درباره زنان و سیاست خارجی آینده ایران (1357)
«سؤال: [آیا حرکت ایران دارای تشکیلات سیاسی است؟]
جواب: این حرکت از متن جامعه و فطرت انسانها برخاسته است و متکی به شخص یا اشخاصی نیست، و از روحیه قوی و تشکیلات سیاسی آشنا با فهم مردم جامعه ایران، برخوردار است. و این عامل، خود تضمینکننده جایگزینی یک تشکیلات سیاسی نیرومند، به جای رژیم شاه است.
[تماسهایی که رهبران مخالفین با شما گرفتهاند نتیجهاش مثبت بوده است یا منفی؟]
- ملت ایران خواستههای خود را که عبارت از سرنگونی سلطنت پهلوی و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و برقراری حکومت اسلامی است، اعلام کرده است. و من جمهوری اسلامی را به ملت ایران پیشنهاد کردهام که بعد از سقوط شاه به آرای عمومی میگذاریم و هیچ گروه و شخصی نمیتواند با خواست ملت ایران، مخالفت کند و الّا محکوم به نابودی است. و رهبران مخالفین هم با آنچه من گفتهام موافقت کردهاند.
[مشارکت فعال زنان در انقلاب چه معنایی دارد؟]
- زندانهای شاه از زنان شیردل و شجاع مملو است. در تظاهرات خیابانی زنان ما، بچههای خردسال خود را به سینه فشرده، بدون ترس از تانک و توپ و مسلسل، به میدان مبارزه آمدهاند. جلسات سیاسیای که زنان در شهرهای مختلف ایران، برپا میکنند کم نیست، آنان نقش بسیار ارزندهای را در مبارزات ما ایفا کردهاند. مادران شجاع فرزندان اسلام، خاطره جانبازی و رشادت زنان قهرمان را در طول تاریخ زنده کردهاند. در چه تاریخی این چنین زنانی را سراغ دارید و در چه کشوری؟.
[موضع شما نسبت به اعراب چیست؟]
- ما دست خود را به سوی کشورهای عربی که به مبارزات خود علیه اسرائیل ادامه میدهند، دراز کرده و همیشه پشتیبان آنان در مقابل اسرائیل بودهایم. امید است ملتهای عرب از مبارزات ملت ایران دفاع نمایند.
[قدرتهایی که امکان دارد پس از برچیدن رژیم، با آنان همکاری کنید کدام است؟]
- ما با کشورهایی همکاری میکنیم که از هم اکنون موضع خودشان را در مقابل شاه روشن کنند.
[اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی دارای چه حقوقی هستند؟]
- تمام اقلیتهای مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند و حکومت اسلامی، خود را موظف میداند تا از حقوق و امنیت آنان دفاع کند و آنان هم مثل سایر مردم مسلمان ایران، ایرانی و محترم هستند.» (صحیفه امام، ج4، ص: 440 ـ 441)
ـ مصاحبه با روزنامه انگلیسی آبزرور درباره موضع ارتش و رژیم شاه (1357)
«سؤال: [حضرت آیت اللَّه اخیراً فرمودهاند که امیدوارند بدون نیاز به جنگ مسلحانه مبارزات کنونی موفقیتآمیز باشد و هنوز وقت آن نرسیده که مردم اسلحه به دست بگیرند. آیا در جریانات اخیر که ارتش قدرت را در دست گرفته، خطر یک جنگ داخلی افزایش پیدا نکرده؟ یا این خطر کاهش یافته است؟]
جواب: اگر چه ارتش با شدت هر چه تمامتر وارد میدان شده است، لکن احتمال این هست که همین شدت عمل موجب نزدیکی پیروزی ملت باشد. و با این شدتها نمیشود یک ملت را که همه افرادش بپاخاستهاند ساکت کرد. و امید فتح الآن بیشتر است.
[چه اشتباهاتی شاه مرتکب شده که باید هر چه زودتر برطرف شود؟]
- اشتباهات شاه یکی دو تا نیست تا بتوانیم الآن ذکر کنیم. لکن در جمله کلام اینکه از اول که شاه روی کار آمده است و سلسله پهلوی به سلطنت رسیدهاند قانونی نبوده است و بر خلاف نص قانون اساسی بوده است و تا کنون هم هر چه کردهاند خیانت و جنایت بوده است. بنا بر این آنها باید بروند. شاه ما را به ورشکستگی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی کشانده است. آیا هر یک از اینها کافی نیست که ملت او را عزل کند؟!.
[موضع و نظر حضرت عالی در مورد مدرنیزه کردن کشور چیست؟]
- این مسئلهای است که وقتی مملکت اسلامی تشکیل شد، به دست کارشناسان باید انجام شود. البته نه به اسمی که شاه ادعا میکند.
[آیا مذاکرات شما با آقای سنجابی به عنوان رهبر جبهه ملی موفقیتآمیز بوده است؟]
- مطالبی که من گفتم آقای دکتر سنجابی قبول کردند. و بنا بر این بود که اعلام کنند. لکن الآن ایشان هم بر اساس آنچه اطلاع رسیده، گرفتار شدهاند[3]» (صحیفه امام، ج4، ص: 442)
ـ مصاحبه با روزنامه لبنانی النهار درباره فلسطین و دستگیری هویدا (1357)
«سؤال: [آیا به نظر حضرت آیت اللَّه، با روی کار آمدن دولت جدید نظامی در ایران و دستگیری هویدا، تغییراتی در وضع ایران رخ خواهد داد؟ آیا این درگیریها به یک جنگ داخلی منجر خواهد شد یا نه؟]
جواب: آمدن دولت نظامی تأثیری در امور ندارد، بلکه نهضت را تشدید میکند و کار شاه را سختتر مینماید، و رفتنش را نزدیکتر. گرفتن هویدا و امثال او که در دزدی و فساد، شریک شاه بودهاند، برای فریب مردم است، اینها هم تأثیری ندارد[4].
[آیا در نظر دارید مبارزه خود را به روش نبرد مسلحانه ارتقاء دهید؟]
- اکنون ما به همین ترتیب که ملت قیام کرده است، امیدواریم که قضایا حل شود. و چنانچه حل نشود، در این امر تجدید نظر خواهیم کرد.
[تأیید مسکو و واشنگتن از رژیم شاه را چگونه تفسیر و تعبیر میکنید؟]
- معلوم است که اینها بهتر از شاه نوکری پیدا نمیکنند، که استفاده شان را از ایران هر چه زیادتر کند، و به ایران خیانت کرده و به آنان خدمت کند. در هر حال، آنها خدمتگزاری میخواهند، و بهتر از شاه کسی نیست.
[نظر حضرت آیت اللَّه در مورد جنبش فلسطین و مردم فلسطین به طور اعم و نسبت به بیت المقدس به طور اخص چیست؟ چه روابطی بین شما و سازمان آزادیبخش فلسطین وجود دارد؟]
- ما از سالهای بسیار قبل، همیشه راجع به اسرائیل و غاصب بودن آن صحبت کردهایم. همیشه بنای ما این است که در کنار برادران فلسطینی خود بایستیم و هر وقت هم قدرت پیدا کنیم، همان طوری که آنها از حقشان دفاع میکنند، ما هم مثل برادر با آنها همدوش و همرزم خواهیم بود. بیت المقدس باید به مسلمین برگردد. اسرائیلیها غاصبند. مع الاسف، من نمیتوانم دوَل عربی را بفهمم که علی رغم تعداد انبوه جمعیت و دارا بودن همه شکل امکانات مادی فراوان، نمیتوانند حقوق و سرزمینهای خود را بازگردانده، از وطن خود دفاع کنند. و این از جهت اختلافاتی است که بین آنها وجود دارد. و من امیدوارم که اختلافات را رفع کنند و حکومتها به مسائل اسلامی توجه داشته باشند و به خواست خدا، این ماده سرطانی[5] را از سرزمینهای خود قطع نمایند.
[به نظر حضرت آیت اللَّه چه کسانی در اخفای امام موسی صدر نقش داشتهاند؟ آیا به نظر حضرت عالی، امام موسی صدر هنوز زندهاند؟ آیا تصور میفرمایید که ایشان به لبنان برگردند یا خیر؟ بین شما و مجلس اعلای شیعه در لبنان، چه ارتباطی وجود دارد؟]
- راجع به اینکه ایشان را چه کسی مخفی کرده است، من اطلاعی ندارم. اما راجع به اینکه ایشان زندهاند و برگردند، امیدوارم که زنده باشند و برگردند. من به ایشان علاقه دارم و امیدوارم که به سلامت برگردند و کار خودشان را ادامه دهند.
[ماهیت حکومت جمهوریای که مورد نظر حضرت عالی است چیست؟ و مشخصات آن چگونه است؟]
- ماهیت جمهوری اسلامی این است که با شرایطی که اسلام برای حکومت قرار داده است، با اتکا به آرای عمومی ملت، حکومت تشکیل شده و مجری احکام اسلام باشد.
[حضرت آیت اللَّه، برای مسلمانان به طور اعم و مسلمانان لبنان و مردم فلسطین، بخصوص پس از وقایع اخیر لبنان، چه پیامی دارید؟]
- برای همه مسلمین، پیام من این است که با دارا بودن تمام امکانات و با جمعیت عظیمی که مسلمین دارند و با ممالک کثیری که تحت سلطه و قدرت آنهاست، آنها با هم اتحاد کنند. اگر متحد شوند، هیچ یک از ابرقدرتها، قدرت اینکه به آنها تجاوز کنند ندارند. تمام بدبختیهای مسلمین برای این تفرقهای است که بینشان هست. ملتهای مسلم با هم اجتماع کنند و حکومتها را الزام کنند به اینکه دست از تفرقه بردارند و دست از حمایت از منافع اجانب هم بردارند. و اما نسبت به لبنان، از اوضاع لبنان و ظلمی که بر مسلمانان آنجا میرود، شدیداً متأسفم و امیدوارم که خداوند آنان را تأیید کند، و آنان را از زیر سلطه اجانب بخصوص امریکا نجات دهد.» (صحیفه امام، ج4، ص: 443 ـ 445)
ـ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره ابعاد سیاسی و عبادیِ اسلام (1357)
«اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
من از اینکه آقایان به واسطه تنگی جا در زحمت هستند معذرت میخواهم. ان شاء اللَّه خداوند همهتان را حفظ کند.
امروز روز عید بود و در ایران میخواستند نماز عید را انجام بدهند لکن در خیلی جاها مانع شدند از اینکه این مراسم مذهبی به جا بیاید. در قم با گاز اشکآور مردم را متفرق کردند که نماز نخوانند. در بعضی جاها هم ریختند و خیلی وحشیگری کردند. بالاخره این تیر آخری است که شاه در ترکش داشت. و با کمال وحشیگری در تمام ایران با مردم معامله کردند و بنا دارند معامله کنند.
حکومت نظامی، نخست وزیر نظامی و بیخبر از خدای تعالی. لکن فایده ندارد، این دست و پا زدنها فایده ندارد. شاه دیگر در بین ملت پایگاهی ندارد. سلطنت رضا شاه که از اول هم قانونی نبود؛ حالا دیگر اگر قانونی هم بود، یک سلطنت یاغیگری است و مردم با فریاد در همه جا خط بطلان کشیدند بر این سلطنت. الآن یاغی است شاه، و با یاغیگری دارد یغما میکند، بیت المال را، و قتل عام میکند مردم را این مواقفی[6] که در اسلام هست مثل عید فطر، عید اضحی، قربان، و حج- مواقف حج- نماز جمعه، جماعات که در شب و روز انجام میگیرد، این مواقف جنبههای عبادی دارد، و جنبههای سیاسی و اجتماعی هم دارد؛ یعنی جنبه عبادیاش در جنبه سیاسیاش- اینها- مُدْغَمند، مُنْضَم به همند. دیانت اسلام یک دیانت عبادیِ تنها نیست و فقط وظیفه بین عبد و خدایِ تبارک و تعالی، وظیفه روحانی تنها نیست؛ و همین طور یک مذهب و دیانت سیاسی تنها نیست؛ عبادی است و سیاسی. سیاستش در عباداتْ مُدْغَم است و عبادتش در سیاسات مدغم است. یعنی همان جنبه عبادی یک جنبه سیاسی دارد. همین اجتماع در اعیاد برای نماز، این عبادت است لکن آن اجتماع خودش جنبه سیاست دارد. مسلمانها باید از این اجتماعاتی که هست، از این اجتماعات استفادههای زیاد بکنند. مثلًا مسجدها در صدر اسلام به این صورتی که بعدش به توسط اشخاصی منحرف به این صورتهای مبتذل درآمد، در صدر اسلام این طور نبوده. مسجدها محلی بوده است که از همان مسجد ارتش راه میافتاد برای جنگ با کفار و با قلدرها؛ از همان توی مسجد. آنجا خطبه خوانده میشد، دعوت میشدند مردم به اینکه فلان- مثلًا- آدم متعدی در فلان جا قیام کرده بر ضد مسلمین یا مال مردم را چپاول میکند، قلدری میکند، انحرافات دارد، و از همان مسجد راه میافتادند و میرفتند طرف دشمن. از همان جا قراردادها حاصل میشد.
در خطبه نماز جمعه مقدرات مملکت باید بیان بشود؛ مسائل سیاسی که در مملکت جریان باید پیدا کند، مسائل اجتماعی که در مملکت باید جریان پیدا کند، گرفتاریهای مسلمانها، اختلافات مسلمانها، در آن خطبهها باید طرح بشود و رفع بشود. جنایات امثال محمد رضا خان باید در این خطبههای جمعه گفته بشود و انتقاد بشود. راههایی که ممکن است با آن راهها این جانیها را از بین برد، در نماز جمعه باید گفته بشود. نماز جمعه عبادت است لکن عبادتی که مُدْغَم در سیاست است؛ سیاست در عبادت مدغم است. مثل مذهب مسیح [نیست] یعنی این مذهبی که حالا دست مسیحیها هست؛ و من گمان ندارم که مسیح- علیه السلام- مذهبش این بوده است که اینها الآن میگویند که هیچ کاری نداشته باشند به زندگی مردم و هیچ کاری به وضع سیاسی نداشته باشند، و همین بروند و یک زنگی بزنند و دنبال آن زنگ هم یک عبادت مختصری بکنند و تمام بشود برود سراغ [کارش]. من گمان نکنم که در دنیا همچو مذهبی مذهب مسیحی باشد؛ منحرف شده است این مذاهب. مذهب یهود و همین طور مذهب نصارا انحرافات پیدا کرده است، دست در آن وارد شده است. مذهب اسلام، که سندش قرآن است و محفوظ هست، حتی یک کلمه تغییر نکرده است؛ این طور است که قرآن مشتمل بر همه چیز است. یعنی یک کتاب آدمسازی است. همان طوری که آدم همه چیز است: معنویت دارد، مادیت دارد، ظاهر دارد، باطن دارد، قرآن کریم هم که آمده است این انسان را بسازد، همه ابعاد انسان را میسازد؛ یعنی کلیه احتیاجاتی که انسان دارد، چه احتیاجاتی که شخص دارد و چیزهایی که مربوط به شخص است، روابط بین شخص و خالق تبارک و تعالی و مسائل توحید، مسائل صفات حقتعالی، مسائل قیامت- اینها هست [و چه] مسائل سیاسی و اجتماعی و قضیه جنگ با کفار و اینها. قرآن پر است از این آیاتی که این آیاتْ مردم را وادار کرده است و پیغمبر را مأمور کرده است که جنگ کنند با کسانی که متعدی هستند؛ با ظالمها جنگ بکنند. یک کتابی است که تحرک آورده است. یعنی عربی که در آن وقت، در زمانی که وارد شد قرآن کریم، یک مردم متفرق و یک مردمی بودند که با خودشان هم هی ورمیرفتند، در بین خودشان یک جنگ و جدالی بود، و هیچ فکر امور سیاسی نبودند و همان بین خودشان مثل یک طوایف وحشی بودند، در قبل از یک نیم قرن، قبل از یک نیم قرن، در حدود سی سال، این امپراتوریها را همین عده عربِ کمی که ابتداءً دور رسول اکرم بودند و اینها را ساخت پیغمبر اکرم، در یک مدت کمی دو تا امپراتوری که آن وقت تقریباً تمام دنیا زیر بیرق این امپراتوریها بود- یکی امپراتوری ایران بود یکی هم روم بود- هر دو را آنها فتح کردند. همچو تحرکی در اینها آورد که از جزیرة العرب راه افتادند آمدند ایران را گرفتند و رفتند روم را گرفتند و رفتند تا اروپا، همه جا را تسخیر کردند! و تسخیرها تسخیری نبود که- مثلًا فرض کنید- مثل ناپلئون باشد که بخواهد یک مملکتی را بگیرد؛ تسخیرهای اسلامی برای این بود که مردم را بسازد، مردم را موحد کند، مردم را عادل کند، مردم را روشن کند به مسائل. این طور بوده است. نه این است که میخواستند کشورگشایی بکنند. نه، مسائل کشورگشایی نبوده. مسائل این بوده است که میخواستند مردم را رو به راه کنند؛ یعنی وحشیها را متمدن کنند؛ یعنی کسانی که یکدیگر را میخورند. قرآن کریم در نیم قرن این جمعیتی که [با] هم همیشه جنگ میکردند و [یکدیگر] را میخوردند، به یک صورت عادلانه درآورد که با هم آن طور رفتار میکردند که ممالک متمدنه رفتار میکردند و بالاتر از این.
در هر صورت اسلام مثل مذاهب دیگر، یعنی مذاهبی که حالا ظاهرش به ما رسیده، آن طور نیست. همه چیزهای انسان را میسازد. هم انسان را از حیث عقل میسازد، هم انسان را از حیث اخلاق و تهذیب اخلاق میسازد، هم انسان را از حیث ظاهر و آداب ظاهری میسازد، هم در همه اموری که انسان به آن احتیاج دارد، اسلام دخالت دارد. مثل حکومتها نیست که فقط در امور- مثلًا- اجتماعی شان، سیاسی شان، دخالت داشته باشند اما کاری به این نداشته باشند که خودش توی خانه چه میکند، به اینها ربطی ندارد؛ هر کس توی خانه خودش هر کاری میکند، حکومتها به او کاری ندارند. اگر در خانه خودش هم قماربازی بکند، حکومت چه کار دارد. اگر بله بیاید خلافِ- مثلًا- نظم به جا بیاورد آن وقت حکومتها میآیند سراغش. اسلام تو [ی] همان- در منزل خودتان که [در] خلوت هستید آنجا با شما کار دارد؛ در توی عائلهتان که چند نفر هستید باز کار دارد به شما. میآیید توی همسایهتان با خودتان، با شما نسبت به همسایههایتان کار دارد؛ با همشهریهایتان باز کار دارد؛ با هم مذهبیهایتان کار دارد؛ با خلافِ مذهبیهایتان هم- همه، همه اینها را آداب دارد. یعنی اسلام این طور نیست که مثل حکومت اسلامی فقط حکومت باشد. اسلام یک صورتش حکومت است؛ یک ورقش باب حکومت است و باب سیاسات است، یک طرف دیگرش باب ساختن این انسان است از حیث معنویات که به خودش کار دارد: تو باید در اعتقادات چه باشی، در اخلاق چه باشی، در آداب عملی چه باشی، باید چه باشد. این طور چیزها را اسلام کار دارد به همه. اینها را سایر دوَل و اجتماعات کاری به اینها ندارند. یعنی هیچ دولتی نمیآید به شما بگوید که شما توی خانهتان وقتی که هستید فلان کار را نباید بکنید. به آن کار ندارد. او باطن خانهاش هر کاری میخواهد بکند. اما اسلام توی خانه تنهایی شما باشید با شما کار دارد؛ یعنی میگوید باید چه جور باشد. اخلاقات چه جور باشد؛ ادراکات عقلیت چه جور باشد؛ اعمالت، خودت با بچهات باید چه جور آدابی داشته باشی؛ بچه با پدرش چه جور باشد؛ پدر با فرزندش چه باشد؛ بچه با مادرش چطور باشد؛ مادر با فرزندش چطور باشد؛ برادر با برادرش چطور باشد؛ همه این عائله با هم چطور باشند؛ این عائله با عائله دیگر چطور باشند- تمام اینها را آداب دارد اسلام برایش و نظر دارد به آنها.
راجع به اجتماع هم نظر دارد. مسائلی دارد که مربوط به همه بشر است؛ هیچ مملکتی دون مملکتی نیست. اسلام این طور نیست که یک مملکت داشته باشد به اسم ایران- مثلًا- یا به اسم عراق یا به اسم کذا، این جورها نیست؛ تمام عالَم تحت نظرش است. یعنی نظر اسلام به این بوده است که بشر بسازد، تمام بشر را. هیچ قوم و خویشی با یک قُطْری دونِ قطری ندارد. با شرق یا غرب، با شمال، جنوب، با جایی هیچ قوم و خویشی ندارد؛ یک دین الهی است. همان طوری که خدای تبارک و تعالی خدای همه است، نه خدای شرقیها و مسلمانها یا غربیها یا مسیحیها یا یهودیها، این طور نیست، خدای همه است و نسبت به همه رازق است و- عرض میکنم- خالق است و اینها، اسلام هم یک دینی است مال همه. یعنی آمده است که همه بشر را به این صورتی که میخواهد درآورد، به یک صورت عادلانه درآورد. به صورتی که یک بشر به بشر دیگر یک قطره- به قدر یک سر سوزن تعدی نکند؛ یک بشر با بچه خودش تعدی نکند، با زن خودش تعدی نکند، یک زن با شوهر خودش تعدی نکند، دو تا برادر با هم تعدی نکنند، اینها با رفقای دیگرشان تعدی نکنند. میخواهد یک انسان عادل به تمام معنا که انسان باشد، هم عقلیتش عقلیتِ انسان باشد، هم نفسیتش نفسیتِ انسان باشد، هم ظاهرش ظاهرِ انسان و مؤدَّب به آداب انسانی باشد، میخواهد این مطلب را اجرا بکند.
یک شعبه از اسلام هم عبارت از حکومتش است؛ که همین حکومت هم، در همین آداب شرعیه، مسائل حکومتی هم هست. مثلًا در حج. این مواقفی که در حج هست و مردم را دعوت کرده ذات مقدس حق تعالی که بروند به حج و آنجا مواقف دارد، مسلمین نتوانستند آن طوری که حج باید استفاده ازش بشود استفاده کنند. این یک مجمع عمومی است از همه طوایف مسلمین. یک دعوتی است از تمام طوایف که هر جوری هستند، در شرق اقصا[7] هستند یا در غرب ابْعَد هستند، هر جا میخواهند باشند، شمال، جنوب، هر جا، در هر مملکتی که هستند، دعوت شدهاند مردم، آن هم «ناس» دعوت شده است، نه اینکه فقط مسلمین، همه باید مُسْلم بشوند و همه باید بروند- یعنی کسانی که مستطیع هستند، اشخاص مستطیع که بتوانند خودشان را به مکه برسانند- اینها را دعوت کرده که بروند در آنجا هر سال یک دفعه. یک مجمع عمومی میخواسته تشکیل بدهد در آنجا. در این مجمع عمومی، اگر مسلمین قدر بدانند، حل مسائلی که- مشکلاتی که از برای طوایف مسلمین است در آنجا باید بشود. مثلًا اگر مسلمین ایران بروند در آنجا و مسائلشان را برای مردم دیگر بگویند، بر مسلمین دیگر لازم است که در این مسائل و مشکلات با اینها همراهی بکنند. و همه اینهایی که آمدند به حج وقتی فهمیدند که مثلًا ایران چه [می] خواهد، چه میکند، دولت ایران با مردم چه میکند، همه اینها وقتی که میروند به بلاد خودشان تبلیغ کنند که چه.
و همین طور اگر آنها هم یک چیزی دیدند از حکومت خودشان یا از مردم خودشان دیدند و اینجا آمدند و به آنها عرضه داشتند، اینها هم مکلفند که از آنها همراهی بکنند.
این طور است اسلام که اجتماعاتش اجتماعات سیاسی است در عین حالی که عبادت است. نماز جماعت را انسان خیال میکند خوب یک عبادتی است که با هم جمع میشوند و یک نمازی را میخوانند؛ لکن در این نماز جماعتها مسائل سیاسی باید طرح بشود. یعنی آن کسی که هفتهای یک دفعه در منبر میرود و نماز جمعه میخواند و منبر میرود و خطبه میخواند، باید مسائل سیاسی مسلمین را در آنجا طرح بکند و بگوید؛ و آن چیزهایی که- مثلًا اشتباهاتی که- از دولتها واقع میشود، در آنجا طرح بشود و مردم را هدایت کند به هم زندگیشان و هم مبدأشان و هم معادشان و هم چیزهایی که در زندگی لازم دارند.
و در هر صورت، حالا که مملکت ایران جوری شده است که از عبادات مردم هم حالا با سرنیزه جلو میگیرند! امروز نگذاشتند که در قم این فریضه الهی به جا بیاید. در جاهای دیگر هم همین طور اشتباه اینها. حالا تمام اخبار به ما نرسیده است لکن خیلی- در بسیاری از جاها کشتار بوده است و مردم را با سرنیزه جواب دادهاند. و جواب اشخاصی که میگویند که آقا مخازن ما را نده به دیگران، جواب اشخاصی که میگویند ما آزادی میخواهیم، این قدر اختناق پنجاه ساله ما را خفه کرد، جواب اشخاصی که میگویند که ما استقلال میخواهیم، تو همه مملکت ما را به دیگران دادی، جوابش حالا این است که نخست وزیر نظامی و وزرای نظامی و حکومت نظامی! و با نظام میخواهد خودش را نگه دارد. از آن طرف چماق به دستها را میریزد به جان مردم؛ از آن طرف حکومت نظامی را درست میکند! از این طرف میگوید باید نظم باشد، از آن طرف خودش شلوغکاری: دستور میدهد که چماق به دستها را بریزند توی شهر و شهرها را آتش بزنند یا چه بکنند.
این وضع مملکت ما و این وضع حکومت شاه و این وضع زندگی آخر نکبت بار این مرد خبیث است. و بر همه ماها هست که به این مسلمینی که در ایران هستند کمک بکنیم.
لا اقل کمک تبلیغاتی بکنیم که به اشخاصی که در اینجا ملاقات میکنید یا مثلًا این اروپاییها که ملاقات میکنید، به اینها بفهمانید که مسأله این است. این طور نیست که مردم ایران یک مردمِ- عرض میکنم که- وحشی هستند و اینها میخواهند تأدیبشان کنند و نمیشود! چنانچه شاه این طور معرفی میکند شما را. شما به مردم بگویید که مردم ایران یک مردمی هستند که میخواهند از دست این ظالم نجات پیدا بکنند، میخواهند آزاد بشوند، میخواهند مستقل بشوند، میخواهند زندگی انسانی بکنند؛ و این مرد نمیگذارد این کار را بکنند.
خداوند ان شاء اللَّه همهتان را حفظ کند؛ موفق باشید ان شاء اللَّه.» (صحیفه امام، ج4، ص: 446 ـ 453)
ـ نامه به آقای سید محمدعلی قاضی طباطبایی؛ تکذیب تلگراف جعلی (1357)
«بسمه تعالی
10 شهر ذی الحجه 98
خدمت جناب مستطاب سید العلماء الاعلام و حجت الاسلام آقای حاج سید محمد علی قاضی- دامت برکاته
به عرض عالی میرساند، سلامت و توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار، و امید آن دارم که در راه اهداف مقدسه اسلامی بیش از پیش قدمهای مؤثر برداشته و موفق باشید. به طوری که اطلاع رسید شخص مجهول الهویهای که خود را ابو حامد معرفی کرده، تلگراف مجعولی از طرف این جانب منتشر کرده است که در آن به جنابعالی اسائه ادب نموده و شخصیت محترمی مثل جنابعالی را، که از دوستان قدیمی این جانب هستید و خدمتگزار به اسلام و مسلمین میباشید و مخالف با دستگاه ظلم و رژیم هستید، متهم به ارتباط نموده است. این تلگراف مجعول، و این شخص اگر وجود خارجی داشته باشد، نزد این جانب مجهول الهویه است و محتمل است از خود دستگاه[8] باشد یا از اشخاص منحرف برای ایجاد اختلاف. خداوند تعالی اسلام و مسلمین را از شرّ اشرار نجات دهد. از جنابعالی امید دعای خیر برای حُسن عاقبت خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج4، ص: 454)
ـ حکم انتصاب آقای احمد جنتی به سمت امامت جمعه اهواز (1358)
«بسمه تعالی
جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ احمد جنتی- دامت افاضاته
پیرو درخواستهای زیادی که در مورد اقامه نماز جمعه در شهر اهواز از طرف اهالی محترم شده است، جنابعالی به امامت نماز جمعه در آن شهر منصوب میشوید، تا ضمن انجام این فریضه بزرگ، مردم را در خطبههای نماز به وظایف خطیری که دارند آشنا سازید و از توطئههای دشمنان اسلام و مملکت آگاه کنید و به اتحاد و وحدت کلمه دعوت نمایید.
امید است اهالی محترم از این فرصت استفاده نموده و با اجتماع بیشتر و هر چه باشکوهتر آن را انجام دهند. از خدای تعالی توفیق همگان را در انجام وظایف الهی و عمل به دستورات اسلامی خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
به تاریخ 20 شهر ذی الحجة الحرام 99
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج11، ص: 40)
ـ حکم انتصاب آقای سید عبدالعلی لاری به سمت امامت جمعه لار (1358)
«بسمه تعالی
20 ذی الحجه 1399
جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید عبد العلی لاری- دامت افاضاته
پیرو درخواستی که در مورد نماز جمعه در شهرستان لار شده بود، جنابعالی به امامت نماز جمعه در آن شهر منصوب میشوید تا ضمن انجام این فریضه بزرگ الهی، اهالی محترم را به وظایف حساسی که دارند آشنا نموده و به اتحاد و پرهیز از اختلاف و تفرقه دعوت کنید.
امید است مؤمنین محترم نیز فرصت را مغتنم شمرده، در انجام هر چه باشکوهتر آن، همکاریهای لازمه را داشته و وظیفه اسلامی و انقلابی خود را ایفا نمایند. از خدای تعالی موفقیت همگان را مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج11، ص: 41)
[1] - دولت اسد اللَّه عَلم، لایحهای در مورد« انجمنهای ایالتی و ولایتی» به تصویب رساند که در آن، قید« اسلام» را از شرایط انتخاب کنندگان و انتخابشوندگان برداشته و به جای سوگند به« قرآن مجید» سوگند به« کتاب آسمانی» آورده بودند تا راه برای نفوذ عناصر بهایی و عوامل اسرائیل هموار گردد
[2] - آقای سید احمد خمینی.
[3] - آقای کریم سنجابی پس از ملاقات با امام خمینی در نوفل لوشاتو و بازگشت به کشور، دستگیر و زندانی شد.
[4] - پس از روی کار آمدن دولت نظامی غلام رضا ازهاری، به منظور فرونشاندن هیجان مردم، امیر عباس هویدا به دستور شاه دستگیر و زندانی شد.
[6] - جمع مَوْقف؛ محلهای وقوف و توجه.
[8] - سازمان امنیت رژیم شاه( ساواک).
.
انتهای پیام /*