امروز با امام: بیستم آبان

ـ بیانات در جمع اصناف و طلّاب قم؛ لغو لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی (1341)
ـ نامه به آقای محمداسماعیل نجفی، در امور حسبیه و شرعیه (1349)
ـ نامه به آقای سید مرتضی پسندیده درباره وجوه شرعیه (1355)
ـ مصاحبه با تلویزیون «ان. بی. سی» امریکا؛ ردّ سازش با رژیم شاه و آینده انقلاب (1357)
ـ مصاحبه با مجله القومی العربی درباره زنان و سیاست خارجی آینده ایران (1357)
ـ مصاحبه با روزنامه انگلیسی آبزرور درباره موضع ارتش و رژیم شاه (1357)
ـ مصاحبه با روزنامه لبنانی النهار درباره فلسطین و دستگیری هویدا (1357)
ـ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره ابعاد سیاسی و عبادیِ اسلام (1357)
ـ نامه به آقای سید محمدعلی قاضی طباطبایی؛ تکذیب تلگراف جعلی (1357)
ـ حکم انتصاب آقای احمد جنتی به سمت امامت جمعه اهواز (1358)
ـ حکم انتصاب آقای سید عبدالعلی لاری به سمت امامت جمعه لار (1358)

کد : 4110 | تاریخ : 20 آبان 1400

امروز با امام: بیستم آبان

 

ـ بیانات در جمع اصناف و طلّاب قم؛ لغو لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی (1341)

[بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏]

«خوب است کسانی که این بیانات را می‏نویسند، به مقامات دولتی اطلاع دهند که بیش از این با احساسات مردم بازی نکنند. علمای اسلام دست بردار نیستند؛ اگر آنها خیال می‏کنند با امروز و فردا کردن، می‏توانند موضوع‏[1] را مسکوت بگذارند؛ اشتباه است، ابداً این طور نیست؛ کار، خیلی مهم است. صحبت خطر برای اسلام است. علمای اسلام نمی‏توانند ساکت بمانند.»

«این قضیه منحصر به علمای ایران نیست؛ علمای عراق، علمای مصر، علمای یمن و علمای سایر نقاط اسلامی هم در این موضوع با ما هستند. اگر روزی بنا شود که با کمک شما بخواهیم عملًا به دولت نشان بدهیم، جمعیت این قدر نخواهد بود؛ آن روز، جمعیتی جمع شود که اینجا جا نگیرند و باید در بیرون قم اجتماع کنند. ولی ما انتظار داریم، دولت عاقبت کار را ملاحظه کند و بیش از این، جواب به طول نیانجامد. شما هم چند روز دیگر صبر کنید.» (صحیفه امام، ج‏1، ص: 91)

ـ نامه به آقای محمداسماعیل نجفی، در امور حسبیه و شرعیه (1349)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

بعد الحمد و الصلاة، جناب مستطاب عماد الاعلام و مروّج الاحکام آقای آقا شیخ محمد اسماعیل نجفی- دامت افاضاته- وکیل این جانب می‏باشند در امور حسبیه و شرعیه با مراعات احتیاط و در سهم مبارک امام- علیه السلام- که اخذ نموده از مؤمنین و نصف آن را در محالّ مقرره صرف نمایند و نصف دیگر را نزد حقیر ایصال نمایند برای حفظ حوزه‏های علمیه و قبض وصول دریافت نموده به صاحبان وجوه رد نمایند.

«و اوصیه- ایّده اللَّه تعالی- بالتقوی و الاحتیاط؛ و ارجو منه ان لا ینسانی من الدعاء و النصیحة»؛ و السلام علیه و علی اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته.

تاریخ 11 شهر صیام 1390

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 308)

ـ نامه به آقای سید مرتضی پسندیده درباره وجوه شرعیه (1355)

«بسمه تعالی‏

18 شهر ذی القعدة 96

حضور مبارک حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای پسندیده- دامت برکاته‏

به عرض حضور محترم می‏رساند، سلامت و سعادت حضرت عالی را خواستار است. چند روز قبل وسیله آقای آقا شیخ حسین تهرانی مصدع شدم، اینک تصدیع می‏دهد که مبلغ ده هزار تومان (10000) به جناب عماد الاعلام آقای آقا شیخ حسن جواهری- دامت توفیقاته- بپردازید، مورد قبول است. از سلامت خودتان مطلعم فرمایید.

به احمد[2] امر کنید از سلامت خودش مطلعم کند مدتی است از او بیخبرم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 178)

ـ مصاحبه با تلویزیون «ان. بی. سی» امریکا؛ ردّ سازش با رژیم شاه و آینده انقلاب (1357)

«سؤال: [این تظاهرات و اعتصابات و پیاده رویهای اعتراض‏آمیز که در ایران انجام می‏شود، در جهت خدمت به چه اهدافی است؟]

جواب: باید از فریادهایی که مردم می‏کشند اهدافشان را به دست آورد. همه فریاد می‏زنند که: «آزادی، استقلال، حکومت اسلامی»، «مرگ بر سلطنت پهلوی» و ... اینها اهداف آنان است.

[آیا هیچ شانس مصالحه‏ای را حضرت آیت اللَّه با شاه امکانپذیر می‏دانند؟]

- خیر؛ شاه دیگر قابلیت مصالحه ندارد و جز اینکه برود هیچ چاره‏ای نیست.

[بعضی از دوَل غربی ادعا می‏کنند که شاه بایستی بماند برای اینکه مخالفینْ برنامه مشخصی که بتوانند مملکت را اداره کنند، ندارند. نظر حضرت عالی چیست؟]

- اینها تبلیغات طرفداران شاه است که می‏خواهند مملکت در این هرج و مرجی که هست باقی باشد و شاه یک حکومت استبدادی غیر قانونی بر مردم بکند. ایران رجال برجسته و کارشناسهای متعهد و مسئول دارد که اداره مملکت را به عهده می‏گیرند، ولی این اداره‏ای که شاه می‏کند که تمامش مبنی بر خیانت و خسارت ملت است، هیچ دردی را دوا نمی‏کند. اصولًا شاه در این سی و چند سال چه دردی را دوا کرده است؟.

[در صورت رفتن شاه، چه نقشی را حضرت آیت اللَّه در حکومت آینده برای خود در نظر دارند؟]

- من برای خودم نقشی جز هدایت ملت و حکومت بر عهده نمی‏گیرم.

[نظر شما درباره این ترس و نگرانی در میان امریکایی‏ها که اگر شاه برود یا خلع شود، جریان نفت به غرب قطع خواهد شد چیست؟]

- این هم یکی از تبلیغات شاه و طرفداران اوست. ما با برقراری حکومت اسلامی، نمی‏خواهیم نفت را زیر زمین نگه داریم. برای اداره کشور، ما احتیاج به پول نفت داریم. به هر کس که بخرد به طور عادلانه نفت را می‏فروشیم و درآمد حاصل از آن را آن طور که صلاح ملت باشد به کار می‏اندازیم. لکن به طرزی که شاه عمل می‏کند، که خیانت است، ما نمی‏خواهیم عمل کنیم.

[حضرت عالی از نفوذ خارجیان در ایران شکایت کرده‏اید. ممکن است بفرمایید که اینها از جانب چه کشورهایی هستند؟]

- در رأس آنها امریکاست که نفوذ او در همه شئون کشور معلوم است. ملت ایران به واسطه اعمال نفوذ امریکاست که از حکومت و دولت آن تنفر دارد. دخالت امریکا دیگر تقریباً بیواسطه است. من می‏ترسم که این دخالتها منتهی به نگرانی ملت ایران از ملت امریکا نیز بشود. باید ملت امریکا دولت را وادار کند که در امور داخلی کشور ما دخالت نکند که موجب این همه نگرانی و ناآرامی شده است.

[آیا حضرت عالی نگران این نیستید که شورشهای اخیر و معضلات ایران به استقرار یک حکومت کمونیستی منجر شود؟]

- هرگز، در ایران همان طور که دیده می‏شود تمام اقشار، فریاد از اسلام و حکومت اسلامی می‏زنند. کمونیست اگر هم باشد، عدد بسیار قلیلی است که امکان هیچ فعالیت مؤثری برای آنها نیست. ما از این جهت هیچ اضطرابی نداریم.

[اخیراً حضرت عالی با بعضی از رهبران دیگر مخالف شاه ملاقاتهایی داشته‏اید، نظیر سنجابی. آیا آنها هم با برنامه‏های شما موافق هستند؟ و توافقهایی در این زمینه وجود دارد؟]

- آنها مطالبی را که ما گفتیم تصدیق کردند و با ما اظهار موافقت کردند. شخص ملی یا مذهبی در این مسائلی که ما طرح کردیم تردید نخواهد کرد مگر آنکه از عمال شاه باشد.

[حضرت آیت اللَّه پیش‏بینی می‏کنند که در ماه آینده چه حوادثی در ایران اتفاق می‏افتد؟]

- تا شاه در ایران است و ابرقدرتها برای نگهداری او تلاش می‏کنند، آدمکشیها و حوادث اخیر در ایران ادامه دارد، ولی اگر شاه برود و ملت قهرمان ایران خودش امور کشورش را به دست گیرد آرامش به ایران باز گشت و حکومت اسلامی تشکیل می‏شود و ان شاء اللَّه تمام امور به صلاح ملت جریان می‏یابد.

[آیا حضرت آیت اللَّه قصد دارند به ایران بازگردند؟]

- الان معلوم نیست با این اوضاع آشفته که به دست شاه انجام می‏گیرد و اخیراً به اوج خود رسیده است، لازم باشد به ایران بازگردم. بودن من در خارج که بتوانم فریاد ایرانیان مظلوم را به همه عالَم برسانم بهتر است. و لکن هر موقع که صلاح ملت باشد به ایران برمی‏گردم.

[آیا حضرت آیت اللَّه هیچ گونه نگرانی یا ترسی از امنیت شخصی خود دارند؟]

- اینها مهم نیست و اشکالی ندارد. اصولًا اگر با کشتن من انقلاب به نتیجه کامل خود برسد، چرا به چنین امری راضی نباشم؟ خون من از خون سایر ایرانیان رنگینتر نیست. در هر صورت خداوند، عالِم و حافظ است.» (صحیفه امام، ج‏4، ص: 437 ـ 439)

ـ مصاحبه با مجله القومی العربی درباره زنان و سیاست خارجی آینده ایران (1357)

«سؤال: [آیا حرکت ایران دارای تشکیلات سیاسی است؟]

جواب: این حرکت از متن جامعه و فطرت انسانها برخاسته است و متکی به شخص یا اشخاصی نیست، و از روحیه قوی و تشکیلات سیاسی آشنا با فهم مردم جامعه ایران، برخوردار است. و این عامل، خود تضمین‏کننده جایگزینی یک تشکیلات سیاسی نیرومند، به جای رژیم شاه است.

[تماسهایی که رهبران مخالفین با شما گرفته‏اند نتیجه‏اش مثبت بوده است یا منفی؟]

- ملت ایران خواسته‏های خود را که عبارت از سرنگونی سلطنت پهلوی و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و برقراری حکومت اسلامی است، اعلام کرده است. و من جمهوری اسلامی را به ملت ایران پیشنهاد کرده‏ام که بعد از سقوط شاه به آرای عمومی می‏گذاریم و هیچ گروه و شخصی نمی‏تواند با خواست ملت ایران، مخالفت کند و الّا محکوم به نابودی است. و رهبران مخالفین هم با آنچه من گفته‏ام موافقت کرده‏اند.

[مشارکت فعال زنان در انقلاب چه معنایی دارد؟]

- زندانهای شاه از زنان شیردل و شجاع مملو است. در تظاهرات خیابانی زنان ما، بچه‏های خردسال خود را به سینه فشرده، بدون ترس از تانک و توپ و مسلسل، به میدان مبارزه آمده‏اند. جلسات سیاسی‏ای که زنان در شهرهای مختلف ایران، برپا می‏کنند کم نیست، آنان نقش بسیار ارزنده‏ای را در مبارزات ما ایفا کرده‏اند. مادران شجاع فرزندان اسلام، خاطره جانبازی و رشادت زنان قهرمان را در طول تاریخ زنده کرده‏اند. در چه تاریخی این چنین زنانی را سراغ دارید و در چه کشوری؟.

[موضع شما نسبت به اعراب چیست؟]

- ما دست خود را به سوی کشورهای عربی که به مبارزات خود علیه اسرائیل ادامه می‏دهند، دراز کرده و همیشه پشتیبان آنان در مقابل اسرائیل بوده‏ایم. امید است ملتهای عرب از مبارزات ملت ایران دفاع نمایند.

[قدرتهایی که امکان دارد پس از برچیدن رژیم، با آنان همکاری کنید کدام است؟]

- ما با کشورهایی همکاری می‏کنیم که از هم اکنون موضع خودشان را در مقابل شاه روشن کنند.

[اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی دارای چه حقوقی هستند؟]

- تمام اقلیتهای مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند و حکومت اسلامی، خود را موظف می‏داند تا از حقوق و امنیت آنان دفاع کند و آنان هم مثل سایر مردم مسلمان ایران، ایرانی و محترم هستند.» (صحیفه امام، ج‏4، ص: 440 ـ 441)

ـ مصاحبه با روزنامه انگلیسی آبزرور درباره موضع ارتش و رژیم شاه (1357)

«سؤال: [حضرت آیت اللَّه اخیراً فرموده‏اند که امیدوارند بدون نیاز به جنگ مسلحانه مبارزات کنونی موفقیت‏آمیز باشد و هنوز وقت آن نرسیده که مردم اسلحه به دست بگیرند. آیا در جریانات اخیر که ارتش قدرت را در دست گرفته، خطر یک جنگ داخلی افزایش پیدا نکرده؟ یا این خطر کاهش یافته است؟]

جواب: اگر چه ارتش با شدت هر چه تمامتر وارد میدان شده است، لکن احتمال این هست که همین شدت عمل موجب نزدیکی پیروزی ملت باشد. و با این شدتها نمی‏شود یک ملت را که همه افرادش بپاخاسته‏اند ساکت کرد. و امید فتح الآن بیشتر است.

[چه اشتباهاتی شاه مرتکب شده که باید هر چه زودتر برطرف شود؟]

- اشتباهات شاه یکی دو تا نیست تا بتوانیم الآن ذکر کنیم. لکن در جمله کلام اینکه از اول که شاه روی کار آمده است و سلسله پهلوی به سلطنت رسیده‏اند قانونی نبوده است و بر خلاف نص قانون اساسی بوده است و تا کنون هم هر چه کرده‏اند خیانت و جنایت بوده است. بنا بر این آنها باید بروند. شاه ما را به ورشکستگی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی کشانده است. آیا هر یک از اینها کافی نیست که ملت او را عزل کند؟!.

[موضع و نظر حضرت عالی در مورد مدرنیزه کردن کشور چیست؟]

- این مسئله‏ای است که وقتی مملکت اسلامی تشکیل شد، به دست کارشناسان باید انجام شود. البته نه به اسمی که شاه ادعا می‏کند.

[آیا مذاکرات شما با آقای سنجابی به عنوان رهبر جبهه ملی موفقیت‏آمیز بوده است؟]

- مطالبی که من گفتم آقای دکتر سنجابی قبول کردند. و بنا بر این بود که اعلام کنند. لکن الآن ایشان هم بر اساس آنچه اطلاع رسیده، گرفتار شده‏اند[3]» (صحیفه امام، ج‏4، ص: 442)

ـ مصاحبه با روزنامه لبنانی النهار درباره فلسطین و دستگیری هویدا (1357)

«سؤال: [آیا به نظر حضرت آیت اللَّه، با روی کار آمدن دولت جدید نظامی در ایران و دستگیری هویدا، تغییراتی در وضع ایران رخ خواهد داد؟ آیا این درگیریها به یک جنگ داخلی منجر خواهد شد یا نه؟]

جواب: آمدن دولت نظامی تأثیری در امور ندارد، بلکه نهضت را تشدید می‏کند و کار شاه را سختتر می‏نماید، و رفتنش را نزدیکتر. گرفتن هویدا و امثال او که در دزدی و فساد، شریک شاه بوده‏اند، برای فریب مردم است، اینها هم تأثیری ندارد[4].

[آیا در نظر دارید مبارزه خود را به روش نبرد مسلحانه ارتقاء دهید؟]

- اکنون ما به همین ترتیب که ملت قیام کرده است، امیدواریم که قضایا حل شود. و چنانچه حل نشود، در این امر تجدید نظر خواهیم کرد.

[تأیید مسکو و واشنگتن از رژیم شاه را چگونه تفسیر و تعبیر می‏کنید؟]

- معلوم است که اینها بهتر از شاه نوکری پیدا نمی‏کنند، که استفاده شان را از ایران هر چه زیادتر کند، و به ایران خیانت کرده و به آنان خدمت کند. در هر حال، آنها خدمتگزاری می‏خواهند، و بهتر از شاه کسی نیست.

[نظر حضرت آیت اللَّه در مورد جنبش فلسطین و مردم فلسطین به طور اعم و نسبت به بیت المقدس به طور اخص چیست؟ چه روابطی بین شما و سازمان آزادیبخش فلسطین وجود دارد؟]

- ما از سالهای بسیار قبل، همیشه راجع به اسرائیل و غاصب بودن آن صحبت کرده‏ایم. همیشه بنای ما این است که در کنار برادران فلسطینی خود بایستیم و هر وقت هم قدرت پیدا کنیم، همان طوری که آنها از حقشان دفاع می‏کنند، ما هم مثل برادر با آنها همدوش و همرزم خواهیم بود. بیت المقدس باید به مسلمین برگردد. اسرائیلی‏ها غاصبند. مع الاسف، من نمی‏توانم دوَل عربی را بفهمم که علی رغم تعداد انبوه جمعیت و دارا بودن همه شکل امکانات مادی فراوان، نمی‏توانند حقوق و سرزمینهای خود را بازگردانده، از وطن خود دفاع کنند. و این از جهت اختلافاتی است که بین آنها وجود دارد. و من امیدوارم که اختلافات را رفع کنند و حکومتها به مسائل اسلامی توجه داشته باشند و به خواست خدا، این ماده سرطانی‏[5] را از سرزمینهای خود قطع نمایند.

[به نظر حضرت آیت اللَّه چه کسانی در اخفای امام موسی صدر نقش داشته‏اند؟ آیا به نظر حضرت عالی، امام موسی صدر هنوز زنده‏اند؟ آیا تصور می‏فرمایید که ایشان به لبنان برگردند یا خیر؟ بین شما و مجلس اعلای شیعه در لبنان، چه ارتباطی وجود دارد؟]

- راجع به اینکه ایشان را چه کسی مخفی کرده است، من اطلاعی ندارم. اما راجع به اینکه ایشان زنده‏اند و برگردند، امیدوارم که زنده باشند و برگردند. من به ایشان علاقه دارم و امیدوارم که به سلامت برگردند و کار خودشان را ادامه دهند.

[ماهیت حکومت جمهوری‏ای که مورد نظر حضرت عالی است چیست؟ و مشخصات آن چگونه است؟]

- ماهیت جمهوری اسلامی این است که با شرایطی که اسلام برای حکومت قرار داده است، با اتکا به آرای عمومی ملت، حکومت تشکیل شده و مجری احکام اسلام باشد.

[حضرت آیت اللَّه، برای مسلمانان به طور اعم و مسلمانان لبنان و مردم فلسطین، بخصوص پس از وقایع اخیر لبنان، چه پیامی دارید؟]

- برای همه مسلمین، پیام من این است که با دارا بودن تمام امکانات و با جمعیت عظیمی که مسلمین دارند و با ممالک کثیری که تحت سلطه و قدرت آنهاست، آنها با هم اتحاد کنند. اگر متحد شوند، هیچ یک از ابرقدرتها، قدرت اینکه به آنها تجاوز کنند ندارند. تمام بدبختیهای مسلمین برای این تفرقه‏ای است که بینشان هست. ملتهای مسلم با هم اجتماع کنند و حکومتها را الزام کنند به اینکه دست از تفرقه بردارند و دست از حمایت از منافع اجانب هم بردارند. و اما نسبت به لبنان، از اوضاع لبنان و ظلمی که بر مسلمانان آنجا می‏رود، شدیداً متأسفم و امیدوارم که خداوند آنان را تأیید کند، و آنان را از زیر سلطه اجانب بخصوص امریکا نجات دهد.» (صحیفه امام، ج‏4، ص: 443 ـ 445)

ـ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره ابعاد سیاسی و عبادیِ اسلام (1357)

«اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

من از اینکه آقایان به واسطه تنگی جا در زحمت هستند معذرت می‏خواهم. ان شاء اللَّه خداوند همه‏تان را حفظ کند.

امروز روز عید بود و در ایران می‏خواستند نماز عید را انجام بدهند لکن در خیلی جاها مانع شدند از اینکه این مراسم مذهبی به جا بیاید. در قم با گاز اشک‏آور مردم را متفرق کردند که نماز نخوانند. در بعضی جاها هم ریختند و خیلی وحشیگری کردند. بالاخره این تیر آخری است که شاه در ترکش داشت. و با کمال وحشیگری در تمام ایران با مردم معامله کردند و بنا دارند معامله کنند.

حکومت نظامی، نخست وزیر نظامی و بیخبر از خدای تعالی. لکن فایده ندارد، این دست و پا زدنها فایده ندارد. شاه دیگر در بین ملت پایگاهی ندارد. سلطنت رضا شاه که از اول هم قانونی نبود؛ حالا دیگر اگر قانونی هم بود، یک سلطنت یاغیگری است و مردم با فریاد در همه جا خط بطلان کشیدند بر این سلطنت. الآن یاغی است شاه، و با یاغیگری دارد یغما می‏کند، بیت المال را، و قتل عام می‏کند مردم را این مواقفی‏[6] که در اسلام هست مثل عید فطر، عید اضحی‏، قربان، و حج- مواقف حج- نماز جمعه، جماعات که در شب و روز انجام می‏گیرد، این مواقف جنبه‏های عبادی دارد، و جنبه‏های سیاسی و اجتماعی هم دارد؛ یعنی جنبه عبادی‏اش در جنبه سیاسی‏اش- اینها- مُدْغَمند، مُنْضَم به همند. دیانت اسلام یک دیانت عبادیِ تنها نیست و فقط وظیفه بین عبد و خدایِ تبارک و تعالی، وظیفه روحانی تنها نیست؛ و همین طور یک مذهب و دیانت سیاسی تنها نیست؛ عبادی است و سیاسی. سیاستش در عباداتْ مُدْغَم است و عبادتش در سیاسات مدغم است. یعنی همان جنبه عبادی یک جنبه سیاسی دارد. همین اجتماع در اعیاد برای نماز، این عبادت است لکن آن اجتماع خودش جنبه سیاست دارد. مسلمانها باید از این اجتماعاتی که هست، از این اجتماعات استفاده‏های زیاد بکنند. مثلًا مسجدها در صدر اسلام به این صورتی که بعدش به توسط اشخاصی منحرف به این صورتهای مبتذل درآمد، در صدر اسلام این طور نبوده. مسجدها محلی بوده است که از همان مسجد ارتش راه می‏افتاد برای جنگ با کفار و با قلدرها؛ از همان توی مسجد. آنجا خطبه خوانده می‏شد، دعوت می‏شدند مردم به اینکه فلان- مثلًا- آدم متعدی در فلان جا قیام کرده بر ضد مسلمین یا مال مردم را چپاول می‏کند، قلدری می‏کند، انحرافات دارد، و از همان مسجد راه می‏افتادند و می‏رفتند طرف دشمن. از همان جا قراردادها حاصل می‏شد.

در خطبه نماز جمعه مقدرات مملکت باید بیان بشود؛ مسائل سیاسی که در مملکت جریان باید پیدا کند، مسائل اجتماعی که در مملکت باید جریان پیدا کند، گرفتاریهای مسلمانها، اختلافات مسلمانها، در آن خطبه‏ها باید طرح بشود و رفع بشود. جنایات امثال محمد رضا خان باید در این خطبه‏های جمعه گفته بشود و انتقاد بشود. راههایی که ممکن است با آن راهها این جانیها را از بین برد، در نماز جمعه باید گفته بشود. نماز جمعه عبادت است لکن عبادتی که مُدْغَم در سیاست است؛ سیاست در عبادت مدغم است. مثل مذهب مسیح [نیست‏] یعنی این مذهبی که حالا دست مسیحیها هست؛ و من گمان ندارم که مسیح- علیه السلام- مذهبش این بوده است که اینها الآن می‏گویند که هیچ کاری نداشته باشند به زندگی مردم و هیچ کاری به وضع سیاسی نداشته باشند، و همین بروند و یک زنگی بزنند و دنبال آن زنگ هم یک عبادت مختصری بکنند و تمام بشود برود سراغ [کارش‏]. من گمان نکنم که در دنیا همچو مذهبی مذهب مسیحی باشد؛ منحرف شده است این مذاهب. مذهب یهود و همین طور مذهب نصارا انحرافات پیدا کرده است، دست در آن وارد شده است. مذهب اسلام، که سندش قرآن است و محفوظ هست، حتی یک کلمه تغییر نکرده است؛ این طور است که قرآن مشتمل بر همه چیز است. یعنی یک کتاب آدم‏سازی است. همان طوری که آدم همه چیز است: معنویت دارد، مادیت دارد، ظاهر دارد، باطن دارد، قرآن کریم هم که آمده است این انسان را بسازد، همه ابعاد انسان را می‏سازد؛ یعنی کلیه احتیاجاتی که انسان دارد، چه احتیاجاتی که شخص دارد و چیزهایی که مربوط به شخص است، روابط بین شخص و خالق تبارک و تعالی و مسائل توحید، مسائل صفات حقتعالی، مسائل قیامت- اینها هست [و چه‏] مسائل سیاسی و اجتماعی و قضیه جنگ با کفار و اینها. قرآن پر است از این آیاتی که این آیاتْ مردم را وادار کرده است و پیغمبر را مأمور کرده است که جنگ کنند با کسانی که متعدی هستند؛ با ظالمها جنگ بکنند. یک کتابی است که تحرک آورده است. یعنی عربی که در آن وقت، در زمانی که وارد شد قرآن کریم، یک مردم متفرق و یک مردمی بودند که با خودشان هم هی ورمی‏رفتند، در بین خودشان یک جنگ و جدالی بود، و هیچ فکر امور سیاسی نبودند و همان بین خودشان مثل یک طوایف وحشی بودند، در قبل از یک نیم قرن، قبل از یک نیم قرن، در حدود سی سال، این امپراتوریها را همین عده عربِ کمی که ابتداءً دور رسول اکرم بودند و اینها را ساخت پیغمبر اکرم، در یک مدت کمی دو تا امپراتوری که آن وقت تقریباً تمام دنیا زیر بیرق این امپراتوریها بود- یکی امپراتوری ایران بود یکی هم روم بود- هر دو را آنها فتح کردند. همچو تحرکی در اینها آورد که از جزیرة العرب راه افتادند آمدند ایران را گرفتند و رفتند روم را گرفتند و رفتند تا اروپا، همه جا را تسخیر کردند! و تسخیرها تسخیری نبود که- مثلًا فرض کنید- مثل ناپلئون باشد که بخواهد یک مملکتی را بگیرد؛ تسخیرهای اسلامی برای این بود که مردم را بسازد، مردم را موحد کند، مردم را عادل کند، مردم را روشن کند به مسائل. این طور بوده است. نه این است که می‏خواستند کشورگشایی بکنند. نه، مسائل کشورگشایی نبوده. مسائل این بوده است که می‏خواستند مردم را رو به راه کنند؛ یعنی وحشیها را متمدن کنند؛ یعنی کسانی که یکدیگر را می‏خورند. قرآن کریم در نیم قرن این جمعیتی که [با] هم همیشه جنگ می‏کردند و [یکدیگر] را می‏خوردند، به یک صورت عادلانه درآورد که با هم آن طور رفتار می‏کردند که ممالک متمدنه رفتار می‏کردند و بالاتر از این.

در هر صورت اسلام مثل مذاهب دیگر، یعنی مذاهبی که حالا ظاهرش به ما رسیده، آن طور نیست. همه چیزهای انسان را می‏سازد. هم انسان را از حیث عقل می‏سازد، هم انسان را از حیث اخلاق و تهذیب اخلاق می‏سازد، هم انسان را از حیث ظاهر و آداب ظاهری می‏سازد، هم در همه اموری که انسان به آن احتیاج دارد، اسلام دخالت دارد. مثل حکومتها نیست که فقط در امور- مثلًا- اجتماعی شان، سیاسی شان، دخالت داشته باشند اما کاری به این نداشته باشند که خودش توی خانه چه می‏کند، به اینها ربطی ندارد؛ هر کس توی خانه خودش هر کاری می‏کند، حکومتها به او کاری ندارند. اگر در خانه خودش هم قماربازی بکند، حکومت چه کار دارد. اگر بله بیاید خلافِ- مثلًا- نظم به جا بیاورد آن وقت حکومتها می‏آیند سراغش. اسلام تو [ی‏] همان- در منزل خودتان که [در] خلوت هستید آنجا با شما کار دارد؛ در توی عائله‏تان که چند نفر هستید باز کار دارد به شما. می‏آیید توی همسایه‏تان با خودتان، با شما نسبت به همسایه‏هایتان کار دارد؛ با همشهریهایتان باز کار دارد؛ با هم مذهبیهایتان کار دارد؛ با خلافِ مذهبیهایتان هم- همه، همه اینها را آداب دارد. یعنی اسلام این طور نیست که مثل حکومت اسلامی فقط حکومت باشد. اسلام یک صورتش حکومت است؛ یک ورقش باب حکومت است و باب سیاسات است، یک طرف دیگرش باب ساختن این انسان است از حیث معنویات که به خودش کار دارد: تو باید در اعتقادات چه باشی، در اخلاق چه باشی، در آداب عملی چه باشی، باید چه باشد. این طور چیزها را اسلام کار دارد به همه. اینها را سایر دوَل و اجتماعات کاری به اینها ندارند. یعنی هیچ دولتی نمی‏آید به شما بگوید که شما توی خانه‏تان وقتی که هستید فلان کار را نباید بکنید. به آن کار ندارد. او باطن خانه‏اش هر کاری می‏خواهد بکند. اما اسلام توی خانه تنهایی شما باشید با شما کار دارد؛ یعنی می‏گوید باید چه جور باشد. اخلاقات چه جور باشد؛ ادراکات عقلیت چه جور باشد؛ اعمالت، خودت با بچه‏ات باید چه جور آدابی داشته باشی؛ بچه با پدرش چه جور باشد؛ پدر با فرزندش چه باشد؛ بچه با مادرش چطور باشد؛ مادر با فرزندش چطور باشد؛ برادر با برادرش چطور باشد؛ همه این عائله با هم چطور باشند؛ این عائله با عائله دیگر چطور باشند- تمام اینها را آداب دارد اسلام برایش و نظر دارد به آنها.

راجع به اجتماع هم نظر دارد. مسائلی دارد که مربوط به همه بشر است؛ هیچ مملکتی دون مملکتی نیست. اسلام این طور نیست که یک مملکت داشته باشد به اسم ایران- مثلًا- یا به اسم عراق یا به اسم کذا، این جورها نیست؛ تمام عالَم تحت نظرش است. یعنی نظر اسلام به این بوده است که بشر بسازد، تمام بشر را. هیچ قوم و خویشی با یک قُطْری دونِ قطری ندارد. با شرق یا غرب، با شمال، جنوب، با جایی هیچ قوم و خویشی ندارد؛ یک دین الهی است. همان طوری که خدای تبارک و تعالی خدای همه است، نه خدای شرقیها و مسلمانها یا غربیها یا مسیحیها یا یهودیها، این طور نیست، خدای همه است و نسبت به همه رازق است و- عرض می‏کنم- خالق است و اینها، اسلام هم یک دینی است مال همه. یعنی آمده است که همه بشر را به این صورتی که می‏خواهد درآورد، به یک صورت عادلانه درآورد. به صورتی که یک بشر به بشر دیگر یک قطره- به قدر یک سر سوزن تعدی نکند؛ یک بشر با بچه خودش تعدی نکند، با زن خودش تعدی نکند، یک زن با شوهر خودش تعدی نکند، دو تا برادر با هم تعدی نکنند، اینها با رفقای دیگرشان تعدی نکنند. می‏خواهد یک انسان عادل به تمام معنا که انسان باشد، هم عقلیتش عقلیتِ انسان باشد، هم نفسیتش نفسیتِ انسان باشد، هم ظاهرش ظاهرِ انسان و مؤدَّب به آداب انسانی باشد، می‏خواهد این مطلب را اجرا بکند.

یک شعبه از اسلام هم عبارت از حکومتش است؛ که همین حکومت هم، در همین آداب شرعیه، مسائل حکومتی هم هست. مثلًا در حج. این مواقفی که در حج هست و مردم را دعوت کرده ذات مقدس حق تعالی که بروند به حج و آنجا مواقف دارد، مسلمین نتوانستند آن طوری که حج باید استفاده ازش بشود استفاده کنند. این یک مجمع عمومی است از همه طوایف مسلمین. یک دعوتی است از تمام طوایف که هر جوری هستند، در شرق اقصا[7] هستند یا در غرب ابْعَد هستند، هر جا می‏خواهند باشند، شمال، جنوب، هر جا، در هر مملکتی که هستند، دعوت شده‏اند مردم، آن هم «ناس» دعوت شده است، نه اینکه فقط مسلمین، همه باید مُسْلم بشوند و همه باید بروند- یعنی کسانی که مستطیع هستند، اشخاص مستطیع که بتوانند خودشان را به مکه برسانند- اینها را دعوت کرده که بروند در آنجا هر سال یک دفعه. یک مجمع عمومی می‏خواسته تشکیل بدهد در آنجا. در این مجمع عمومی، اگر مسلمین قدر بدانند، حل مسائلی که- مشکلاتی که از برای طوایف مسلمین است در آنجا باید بشود. مثلًا اگر مسلمین ایران بروند در آنجا و مسائلشان را برای مردم دیگر بگویند، بر مسلمین دیگر لازم است که در این مسائل و مشکلات با اینها همراهی بکنند. و همه اینهایی که آمدند به حج وقتی فهمیدند که مثلًا ایران چه [می‏] خواهد، چه می‏کند، دولت ایران با مردم چه می‏کند، همه اینها وقتی که می‏روند به بلاد خودشان تبلیغ کنند که چه.

و همین طور اگر آنها هم یک چیزی دیدند از حکومت خودشان یا از مردم خودشان دیدند و اینجا آمدند و به آنها عرضه داشتند، اینها هم مکلفند که از آنها همراهی بکنند.

این طور است اسلام که اجتماعاتش اجتماعات سیاسی است در عین حالی که عبادت است. نماز جماعت را انسان خیال می‏کند خوب یک عبادتی است که با هم جمع می‏شوند و یک نمازی را می‏خوانند؛ لکن در این نماز جماعتها مسائل سیاسی باید طرح بشود. یعنی آن کسی که هفته‏ای یک دفعه در منبر می‏رود و نماز جمعه می‏خواند و منبر می‏رود و خطبه می‏خواند، باید مسائل سیاسی مسلمین را در آنجا طرح بکند و بگوید؛ و آن چیزهایی که- مثلًا اشتباهاتی که- از دولتها واقع می‏شود، در آنجا طرح بشود و مردم را هدایت کند به هم زندگی‏شان و هم مبدأشان و هم معادشان و هم چیزهایی که در زندگی لازم دارند.

و در هر صورت، حالا که مملکت ایران جوری شده است که از عبادات مردم هم حالا با سرنیزه جلو می‏گیرند! امروز نگذاشتند که در قم این فریضه الهی به جا بیاید. در جاهای دیگر هم همین طور اشتباه اینها. حالا تمام اخبار به ما نرسیده است لکن خیلی- در بسیاری از جاها کشتار بوده است و مردم را با سرنیزه جواب داده‏اند. و جواب اشخاصی که می‏گویند که آقا مخازن ما را نده به دیگران، جواب اشخاصی که می‏گویند ما آزادی می‏خواهیم، این قدر اختناق پنجاه ساله ما را خفه کرد، جواب اشخاصی که می‏گویند که ما استقلال می‏خواهیم، تو همه مملکت ما را به دیگران دادی، جوابش حالا این است که نخست وزیر نظامی و وزرای نظامی و حکومت نظامی! و با نظام می‏خواهد خودش را نگه دارد. از آن طرف چماق به دستها را می‏ریزد به جان مردم؛ از آن طرف حکومت نظامی را درست می‏کند! از این طرف می‏گوید باید نظم باشد، از آن طرف خودش شلوغکاری: دستور می‏دهد که چماق به دستها را بریزند توی شهر و شهرها را آتش بزنند یا چه بکنند.

این وضع مملکت ما و این وضع حکومت شاه و این وضع زندگی آخر نکبت بار این مرد خبیث است. و بر همه ماها هست که به این مسلمینی که در ایران هستند کمک بکنیم.

لا اقل کمک تبلیغاتی بکنیم که به اشخاصی که در اینجا ملاقات می‏کنید یا مثلًا این اروپایی‏ها که ملاقات می‏کنید، به اینها بفهمانید که مسأله این است. این طور نیست که مردم ایران یک مردمِ- عرض می‏کنم که- وحشی هستند و اینها می‏خواهند تأدیبشان کنند و نمی‏شود! چنانچه شاه این طور معرفی می‏کند شما را. شما به مردم بگویید که مردم ایران یک مردمی هستند که می‏خواهند از دست این ظالم نجات پیدا بکنند، می‏خواهند آزاد بشوند، می‏خواهند مستقل بشوند، می‏خواهند زندگی انسانی بکنند؛ و این مرد نمی‏گذارد این کار را بکنند.

خداوند ان شاء اللَّه همه‏تان را حفظ کند؛ موفق باشید ان شاء اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏4، ص: 446 ـ 453)

ـ نامه به آقای سید محمدعلی قاضی طباطبایی؛ تکذیب تلگراف جعلی (1357)

«بسمه تعالی‏

10 شهر ذی الحجه 98

خدمت جناب مستطاب سید العلماء الاعلام و حجت الاسلام آقای حاج سید محمد علی قاضی- دامت برکاته‏

به عرض عالی می‏رساند، سلامت و توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار، و امید آن دارم که در راه اهداف مقدسه اسلامی بیش از پیش قدمهای مؤثر برداشته و موفق باشید. به طوری که اطلاع رسید شخص مجهول الهویه‏ای که خود را ابو حامد معرفی کرده، تلگراف مجعولی از طرف این جانب منتشر کرده است که در آن به جنابعالی اسائه ادب نموده و شخصیت محترمی مثل جنابعالی را، که از دوستان قدیمی این جانب هستید و خدمتگزار به اسلام و مسلمین می‏باشید و مخالف با دستگاه ظلم و رژیم هستید، متهم به ارتباط نموده است. این تلگراف مجعول، و این شخص اگر وجود خارجی داشته باشد، نزد این جانب مجهول الهویه است و محتمل است از خود دستگاه‏[8] باشد یا از اشخاص منحرف برای ایجاد اختلاف. خداوند تعالی اسلام و مسلمین را از شرّ اشرار نجات دهد. از جنابعالی امید دعای خیر برای حُسن عاقبت خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏4، ص: 454)

ـ حکم انتصاب آقای احمد جنتی به سمت امامت جمعه اهواز (1358)

«بسمه تعالی‏

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ احمد جنتی- دامت افاضاته‏

پیرو درخواستهای زیادی که در مورد اقامه نماز جمعه در شهر اهواز از طرف اهالی محترم شده است، جنابعالی به امامت نماز جمعه در آن شهر منصوب می‏شوید، تا ضمن انجام این فریضه بزرگ، مردم را در خطبه‏های نماز به وظایف خطیری که دارند آشنا سازید و از توطئه‏های دشمنان اسلام و مملکت آگاه کنید و به اتحاد و وحدت کلمه دعوت نمایید.

امید است اهالی محترم از این فرصت استفاده نموده و با اجتماع بیشتر و هر چه باشکوهتر آن را انجام دهند. از خدای تعالی توفیق همگان را در انجام وظایف الهی و عمل به دستورات اسلامی خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

به تاریخ 20 شهر ذی الحجة الحرام 99

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 40)

ـ حکم انتصاب آقای سید عبدالعلی لاری به سمت امامت جمعه لار (1358)

«بسمه تعالی‏

20 ذی الحجه 1399

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید عبد العلی لاری- دامت افاضاته‏

پیرو درخواستی که در مورد نماز جمعه در شهرستان لار شده بود، جنابعالی به امامت نماز جمعه در آن شهر منصوب می‏شوید تا ضمن انجام این فریضه بزرگ الهی، اهالی محترم را به وظایف حساسی که دارند آشنا نموده و به اتحاد و پرهیز از اختلاف و تفرقه دعوت کنید.

امید است مؤمنین محترم نیز فرصت را مغتنم شمرده، در انجام هر چه باشکوهتر آن، همکاریهای لازمه را داشته و وظیفه اسلامی و انقلابی خود را ایفا نمایند. از خدای تعالی موفقیت همگان را مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 41)



[1] - دولت اسد اللَّه عَلم، لایحه‏ای در مورد« انجمنهای ایالتی و ولایتی» به تصویب رساند که در آن، قید« اسلام» را از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب‏شوندگان برداشته و به جای سوگند به« قرآن مجید» سوگند به« کتاب آسمانی» آورده بودند تا راه برای نفوذ عناصر بهایی و عوامل اسرائیل هموار گردد

[2] - آقای سید احمد خمینی.

[3] - آقای کریم سنجابی پس از ملاقات با امام خمینی در نوفل لوشاتو و بازگشت به کشور، دستگیر و زندانی شد.

[4] - پس از روی کار آمدن دولت نظامی غلام رضا ازهاری، به منظور فرونشاندن هیجان مردم، امیر عباس هویدا به دستور شاه دستگیر و زندانی شد.

[5] - رژیم اشغالگر قدس.

[6] - جمع مَوْقف؛ محلهای وقوف و توجه.

[7] - خاور دور.

[8] - سازمان امنیت رژیم شاه( ساواک).

انتهای پیام /*