امروز با امام: اول آبان
تدوین: محمد رجائی نژاد
ـ نامه به آقای جلالالدین فارسی و اظهار تأسف از اوضاع لبنان (1355)
«جناب آقای فارسی- ایّده اللَّه تعالی
مرقوم شریف واصل، توفیق و تأیید جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. امید است موفق به خدماتی که شروع نمودهاید، شده و به اتمام برسانید. زحمات جنابعالی ارزنده و موجب تقدیر است.
راجع به مطالبی که مرقوم شده است- مع کمال الأسف- از مسائل لبنان و عدم رشد سران مسلمین و خیانت بعض از آنها، این جانب اگر در حال عادی بودم ممکن بود بتوانم خدمتی که تا اندازه [ای] سزاوار باشد بکنم ولی شاید جنابعالی تمام مطالب را مطّلع نباشید. ایادی وکلای این جانب تقریباً یا مقطوع یا قریب به قطع است، و آنچه به طور غیر عادی میرسد چیزی نیست که بتوان با آن امری به این خطیری را انجام داد، و تبعیض برای من صلاح نیست. از خداوند تعالی اصلاح امور را خواستار است.» (صحیفه امام، ج3، ص: 176)
ـ یادبود یادداشت تاریخ شهادت آقای سید مصطفی خمینی (1356)
«بسمه تعالی
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ
در روز یکشنبه نهم شهر ذی القعدة الحرام 1397 مصطفی خمینی، نور بصرم و مُهجَه[1] قلبم، دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد.
«اللهم ارحمه و اغفر له و أسکنه الجنة بحق اولیائک الطاهرین- علیهم الصلاة و السلام» (صحیفه امام، ج3، ص: 233)
ـ حکم انتصاب آقای سید کاظم نورمفیدی به سمت امامت جمعه گرگان (1358)
«جناب حجت الاسلام آقای حاج سید کاظم نورمفیدی- دامت افاضاته
بر حسب تقاضای اهالی محترم شهر گرگان- ایدهم اللَّه تعالی- که تقاضا داشتند جنابعالی در آن شهر اقامه جمعه کنید، بدین وسیله جنابعالی به امامت نماز جمعه شهر مزبور منصوب میشوید که ان شاء اللَّه تعالی ضمن اقامه این فریضه بزرگ الهی، مردم را به وظایف خطیر و حساسی که دارند آشنا ساخته، به وحدت و اتفاق دعوت کنید و از اختلاف و تفرقه بر حذر دارید. از خدای تعالی موفقیت آن جناب را مسألت دارم.» (صحیفه امام، ج10، ص: 318)
ـ سخنرانی در جمع اهالی مسجد ارباب تهران؛ توطئه گروهکها- همگامی با ملت (1358)
«انسان باید بتدریج تجربه پیدا بکند. ما قبل از انقلاب نمیدانستیم که بعد از انقلاب چه خواهد شد، تجربه نداشتیم. حالا که انقلاب شده است میبینیم که یکی از ثمرات انقلاب هرج و مرج است! هر کس هر چه دلش میخواهد میگوید. هر کس هر عملی را که میخواهد انجام میدهد. و ابداً در فکر این نیستند که آیا این حرفی که میزنند در مسیر ملت است؟ آنکه ملت خواستش بود و رأی مثبت به او داد؛ یعنی رأی اکثریت قاطع... رأی به جمهوری اسلامی داد.
جمهوری اسلامی که ملت ما میخواهد این است که محتوای این جمهوری احکام اسلام باشد و تمام مملکت روی احکام اسلامی اداره بشود، و آنچه که خدای تبارک و تعالی فرموده است به وسیله پیغمبر اکرم و به ما رسیده است به وسیله ائمه اطهار آنها باید تحقق پیدا بکند. حالا که رأی را مردم دادند و تمام کارها با نظر مردم انجام گرفته است، حالا میبینیم که گروههای مختلفی، آرای مختلفی پیدا شده است، و هر کس هر جور دلش میخواهد صحبت میکند...
شما تبلیغ بکنید که یک وقتی مردم از اسلام برگردند، همه ملت برگردند، آن وقت دست شما میافتد. اما مادامی که مردم فریاد میزنند که ما اسلام را میخواهیم، هر روز هم دارند باز داد میکنند که ما اسلام و جمهوری اسلامی را میخواهیم، مادامی که این مسأله هستش، دیگر نمیشود این را تغییرش داد. و معنا ندارد که یک اقلیتی بخواهد تحمیل کند به یک اکثریتی؛ این خلاف دمکراسی است که شما به او عقیده دارید، و خلاف آزادی است. خلاف همه انسانیت است که بخواهند یک عده معدودی- که اقلیت هستند- تحمیل کنند بر یک عده [بیشتر.] این همان است که زمان رضا خان هم بود، که یک عده معدودی بودند و با سرنیزه تحمیل میکردند بر ملت یک چیزهایی را. حالا سرنیزه تبدیل شده است به نطق، و تبدیل شده است- عرض میکنم- به قلم، و تبدیل شده است به توطئه و اینها. و این طوری بخواهند که به مردم اغفال کنند، تحمیل کنند، این صحیح نیست...» (صحیفه امام، ج10، ص: 319 ـ 324)
ـ سخنرانی در جمع دانشجویان دانشکده افسری و فرماندهان ارتش؛ تصفیه ارتش (1358)
«شما میدانید که ارتش؛ اساس و رکن استقلال یک کشور است. اگر ارتش اصلاح بشود، استقلال کشور حفظ میشود. و اگر خدای نخواسته در ارتش یک فسادی باشد، استقلال کشور به خطر میافتد. و میدانید که امروز افرادی که ناصالح هستند و افراد چپ، افراد وابسته به رژیم سابق، در همه جا نفوذ دارند، و لا محاله در ارتش هم هستند. و اگر اینها بمانند در ارتش، ممکن است که ریشه بکنند؛ ممکن است توطئه بکنند؛ و خدای نخواسته یک وقت یک ارتش را به فساد بکشند. بنا بر این، تصفیه ارتش از مسائل بسیار مهم است. با تصفیه ارتش، حفظ استقلال کشور میشود...
سابق، بنا بر این بود که ارتش را در مقابل ملت قرار بدهند. و این نکتهاش این بود که چون سران بالا خیانتکار بودند و از ملتها میترسیدند، چون از ملت میترسیدند، علاج را این میدیدند که باید با ملت مقابله کنند. از این جهت، قوای انتظامی را، و بالاتر قوای ساواک را در مقابل ملت قرار داده بودند برای ایجاد رعب...
حالا مهم است این مطلب که شماها حفظ کنید این معنا را که با ملت پیوندتان پیوند برادری باشد. این طور نباشد که از شما بترسند. این طور باشد که شما را با آغوش باز بپذیرند...» (صحیفه امام، ج10، ص: 325 ـ 326)
ـ سخنرانی در جمع افسران دانشکده افسری؛ رفتار اسلامی در ارتش (1358)
«همان طوری که موظفاند مراتب سلسله را حفظ کنند. بزرگترها، صاحب منصبها، افسرهای ارشد موظفاند که با سایر طبقات به طور سلامت و به طور اسلامیت رفتار کنند. گمان نکنند سربازان که حالا که انقلاب شد ما باید اطاعت نکنیم. اسلام اطاعت فقیه را واجب دانسته است، و من امر میکنم به شما که اطاعت کنید از ما فوقهای خود، و حفظ نظام را بکنید. و من سفارش میکنم به افسرها، افسرهای ارشد و دیگر افسرها که مراعات اسلامی خودشان را بکنند؛ با زیردستان همان کنند که پیغمبر اسلام با زیردستان میفرمود و امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه. الآن شما در آغوش اسلام هستید و برادر با همه مسلمین، و همه در آغوش اسلام هستیم؛ و باید وظایف اسلامی را عمل کنیم. همچو نباشد که فقط اسم جمهوری اسلام باشد، اسم ارتش اسلام باشد، ولی معنا و محتوا آن طور نباشد...» (صحیفه امام، ج10، ص: 327)
.
انتهای پیام /*