کد مطلب: 3958 | تاریخ مطلب: 16/06/1400
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

امروز با امام: شانزدهم شهریور

امروز با امام: شانزدهم شهریور

ـ نامه به آقای محسن همدانی؛ صدور اجازه در مصرف سهم امام «ع» (1349)
ـ نامه به آقای عطاءاللَّه اشرفی اصفهانی؛ تحمل مشکلات (1352)
ـ سخنرانی در جمع نمایندگان مردم گرگان؛ تحول روحی ملت (1358)
ـ پیام عفو عمومی در کردستان (1358)
ـ حکم انتصاب آقای محمدحسن امراللهی به سمت حاکم دادگاههای صنفی تهران و قم (1358)
ـ اجازه نامه و تأیید انتصاب آقای درّی به سمت امام جمعه شهر کرد (1358)
ـ فرمان به دادگاههای انقلاب ارتش؛ تشریح اهمّ وظایف دادگاههای ارتش (1359)
ـ پیام به ملت ایران در سالگرد فاجعه خونین 17 شهریور؛ شهادت طلبی مردم (1359)
ـ سخنرانی در جمع اعضای هیأت دولت؛ عدم تزلزل نظام اسلامی با ترورها (1360)
ـ پیام به خانواده مرحوم آشتیانی و علما؛ تسلیت رحلت آقای محمدباقر آشتیانی (1363)
ـ سخنرانی در جمع اعضای کمیته برگزاری هفته جنگ؛ تحمل مصائب برای حفظ اسلام (1363)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مالدیو؛ تبریک حلول سال جدید قمری (1365)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور الجزایر؛ تبریک سال جدید قمری (1366)

امروز با امام: شانزدهم شهریور

 

ـ نامه به آقای محسن همدانی؛ صدور اجازه در مصرف سهم امام «ع» (1349)

«بسمه تعالی‏

جناب مستطاب سید الاعلام و ثقة الاسلام آقای آقا سید محسن همدانی- دامت افاضاته به عرض می‏رساند، مرقوم آن جناب و مبلغ ارسالی واصل گردید و قبوض درخواستی صادر و ارسال شد. راجع به مبلغ یک هزار تومان قرض داماد محترمتان جناب آقای زمانی- دام توفیقه- که مرقوم داشته بودید، چنانچه جناب آقای حاج حسین آقا تهرانی راد- وفقه اللَّه تعالی- مبلغ مزبور را بابت سهم مبارک امام- علیه السلام- بپردازند، مورد قبول است. در خاتمه، ادامه توفیقات آن جناب را از خدای تعالی خواستار و ملتمس دعا هستم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

5 رجب الخیر 90/ روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 294)

ـ نامه به آقای عطاءاللَّه اشرفی اصفهانی؛ تحمل مشکلات (1352)

«بسمه تعالی‏

9 شعبان 93

خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و حجت الاسلام آقای حاج آقا عطاء اللَّه- دامت افاضاته‏

مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج شریف و حاوی تفقد از این جانب بود، واصل و موجب تشکر گردید. سلامت و توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. از وضع محل اظهار نگرانی فرمودید. این طور مطالب اختصاص به محلی دون محلی ندارد، و چاره جز تحمل نیست. امید است ان شاء اللَّه تعالی خداوند به جنابعالی اجر صابران را عنایت فرماید. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 512)

ـ سخنرانی در جمع نمایندگان مردم گرگان؛ تحول روحی ملت (1358)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

من هر چه را فراموش کنم، این عواطف را فراموش نمی‏کنم. این عواطف، این جوانهایی که از راههای دور با پای پیاده آمده‏اند اینجا، و با من ملاقات می‏کنند.

کاش من هم می‏توانستم پیاده بیایم پیش شما بازدید کنم. لکن من دعاگوی شما هستم و خدمتگزار شما و ملت ایران. و از خدای تبارک و تعالی سعادت همه شما را می‏خواهم.

و آن چیزی که برای من اعجاب‏آور است آن قضیه شکست طاغوت نیست؛ آن قضیه شکست شیطان است و تحول شما جوانها به یک انسانهای متعهد. در این نهضت آن چیزی که خیلی برای من مطرح است، تحولی است که پیدا شد در ملت ما. در عرض یکی دو سال، یک تحولات روحی، یک تحولات فکری پیدا شد که این تحولات روحی و فکری مایه امیدواری است. و ان شاء اللَّه با همین تحول باقی باشید؛ و با همین تحول به پیش بروید؛ و با همین تحول، ایران را بسازید و جمهوری اسلامی را با محتوای آن- که پیاده شدن تمام احکام اسلام است، ان شاء اللَّه. خداوند شماها را ان شاء اللَّه حفظ کند و شماها برای ایران باقی باشید و حفظ کنید این نهضت را. خداوند همه‏تان را حفظ کند، شما نهضت را حفظ کنید و خداوند شما را.

و اگر بخواهید که اسلام تحقق پیدا بکند، همه آثار شرک و کفر از این مملکت از بین برود، باید این وحدت کلمه و این نهضت را حفظ کنید. و مهم این است که این تحولی که خدای تبارک و تعالی به قدرت تامّه خودش در شما ایجاد کرده است، قدرش را بدانید و حفظش کنید. این یک معنایی است که خدا ایجاد کرده است در شما. این تحولی است که خدا ایجاد کرده. این همه زحمت و رنج می‏برید و با آغوش باز استقبال می‏کنید، این یک تحول روحانی است؛ یک معنای غیبی الهی است. قدرش را بدانید و حفظ کنید، و خداوند به شما پیروزی خواهد داد. تا این تحول هست شما پیروزید. ان شاء اللَّه همه موفق باشید، همه مؤید باشید.» (صحیفه امام، ج‏9، ص: 443 ـ 444)

ـ پیام عفو عمومی در کردستان (1358)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

خاطره تلخ 17 شهریور 57 و خاطره تلخ روزهای بزرگی که بر امت گذشت میوه شیرین سرنگونی کاخهای استبداد و استکبار و جایگزینی پرچم جمهوری عدل اسلامی را به بار آورد. مگر نه آن است که دستور آموزنده «کُلُّ یَومٍ عاشُورا و کُلُّ أَرضٍ کَربَلاء»[1] باید سرمشق امت اسلامی باشد. قیام همگانی در هر روز و در هر سرزمین، عاشورا قیام عدالت‏خواهان، با عددی قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ، در مقابل ستمگران کاخ‏نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن است که این برنامه سرلوحه زندگی است در هر روز و در هر سرزمین. روزهایی که بر ما گذشت عاشورای مکرر بود و میدانها و خیابانها و کوی و برزنهایی که خون فرزندان اسلام در آن ریخت، کربلای مکرر. و این دستور آموزنده، تکلیفی است و مژده‏ای. تکلیف از آن جهت که مستضعفان، اگر چه با عده‏ای قلیل، علیه مستکبران، گرچه با سازوبرگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مأمورند چونان سرور شهیدان قیام کنند. و مژده که شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است؛ و مژده که شهادت رمز پیروزی است. 17 شهریور، مکرر عاشورا و میدان شهدا، مکررِ کربلا و شهدای ما، مکررِ شهدای کربلا و مخالفان ملت ما، مکررِ یزید و وابستگان او هستند. کربلا کاخ ستمگری را با خون درهم کوبید؛ و کربلای ما کاخ سلطنت شیطانی را فرو ریخت. اکنون وقت آن است که ما که وارثان این خونها هستیم و بازماندگان جوانان و شهدای به خون خفته هستیم از پای ننشینیم تا فداکاری آنان را به ثمر برسانیم و با اراده مصمم و مشت محکم، بقایای رژیم ستمکار و توطئه گران جیره خوار شرق و غرب را در زیر پای شهدای فضیلت دفن کنیم.

غائله کردستان، به دست مشتی از خدا بیخبر مزدور که از اسلحه اجنبی برخوردار و از پشت مرزها الهام می‏گرفت، با قیام دلاورانه قوای انتظامی و پاسداران انقلاب درهم پیچید؛ و سرکردگان مفسد و وابسته به اجانب در گریزگاهها پنهان، و جوانان فریب‏خورده‏ای را به جای گذاشتند. ما به طوری که کراراً اعلام کردیم، بجز سران جنایتکار و آنان که در خیانت و جنایت با آنان شریک بودند، از دیگر جناحها، حتی گول‏خوردگانی که در حزب دمکرات وارد شده‏اند، در صورتی که سلاحهای خود را به مقامات انتظامی بسپارند، با برادری رفتار و عفو عمومی نمودیم. این اصل عمومی شامل قشرها و برادران کردستانی است. همه از پناهگاهها بیرون بیایند و به برادران خود ملحق شوند، و به زندگی عادی خود ادامه دهند. دولت جمهوری اسلامی در رفع گرفتاریهای آنان و ترمیم خرابیها و سازندگی عقب‏ماندگیها کوشا خواهد بود.

برادران کُرد من، به تبلیغات وابستگان «حزب دمکرات» اعتنا نکنید؛ و در شهرها به حال عادی خود برگردید و هیچ ترسی نه از ناحیه دولت و نه از ناحیه خرابکاران به دل راه ندهید، که دولت دوستدار شما و خرابکاران قدرت را از دست داده و مدفون شده و خواهند شد. از خداوند متعال رحمت و مغفرت برای شهدای اسلام و صبر و اجر برای بازماندگان آنان و سعادت و سلامت برای ملت بزرگ خواهانم. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏9، ص: 445 ـ 446)

ـ حکم انتصاب آقای محمدحسن امراللهی به سمت حاکم دادگاههای صنفی تهران و قم (1358)

«بسمه تعالی‏

15 شوال 99

جناب مستطاب ثقة الاسلام آقای حاج شیخ محمد حسن امر اللهی- دامت افاضاته‏

بدین وسیله جنابعالی به سمت قاضی شرع در دادگاههای صنفی شهر تهران و شهرستان قم منصوب می‏شوید که به مراجعات و شکایات اصناف محترم که در دادگاههای مزبور مطرح می‏شود رسیدگی نموده و حکم شرعی امور را صادر و اجرا نمایید. از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را خواستارم. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏9، ص: 447)

ـ اجازه نامه و تأیید انتصاب آقای درّی به سمت امام جمعه شهر کرد (1358)

[بسمه تعالی. بر حسب خواسته اهالی محترم شهر کرد- دامت توفیقاتهم‏

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای شیخ قربان علی دُرّی- دامت افاضاته- به منظور ارشاد و تبلیغ و اقامه جمعه و جماعت و تصدی امور حسبیّه، منوط به اذن حاکم شرع، بدان محل اعزام شدند. مقتضی است برادران و خواهران اسلامی وجود ایشان را مغتنم شمرده و با ایشان در راه پیشبرد انقلاب اسلامی همکاری نمایند. و از ایشان نیز تقاضا می‏شود در اداره امور کمیته آن شهرستان، به جناب مستطاب ثقة الاسلام آقای رمضانی کمک نمایند. ضمناً یادآوری می‏شود که جناب مستطاب حجت الاسلام آقای دُرّی در اخذ وجوه شرعیه و صرف زکوات و سهم سادات در مصارف مقرره، و صرف نصف از سهم امام- علیه السلام- در راه اعلای کلمه اسلام، و مصارف لازمه و ارسال نصف دیگر به حوزه علمیه قم نیز مجازند. و مردم آن محل مجازند وجوه شرعیه خودشان را به ایشان بپردازند «. و فی الخاتمة اوصیه و جمیع اخوانی بملازمة التقوی و العمل بما یحبُّ اللَّه و یرضی»؛ و السلام علی جمیع إخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته. 5 شوال 1399- حسینعلی منتظری‏].

بسمه تعالی‏

جناب مستطاب ثقة الاسلام و المسلمین آقای شیخ قربان علی دُرّی- دامت افاضاته- مورد تأیید این جانب می‏باشند. موفقیت ایشان را از خدای تعالی خواستارم. به تاریخ 16 شوال 99

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏9، ص: 448)

ـ فرمان به دادگاههای انقلاب ارتش؛ تشریح اهمّ وظایف دادگاههای ارتش (1359)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

به تمام دادگاههای ارتش اخطار می‏شود:

1- تعقیب افراد ارتش باید با اطلاع فرمانده شخص متهم باشد و دادگاههای ارتش خود مستقلًا نباید در بازداشت ارتشیها اقدام نمایند، و چنانچه مورد اتهام، یکی از فرماندهان ارتش باشد باید به وسیله فرمانده کل قوا احضار شود.

2- فرمانده شخص متهم، موظف است در مهلتی که دادگاههای ارتش، معین می‏نمایند متهم را به دادگاه تسلیم نماید.

3- در صورتی که شخص متهم در مدت مقرر در دادگاه حاضر نشد، دادگاه خود مستقیماً اقدام می‏نماید.

4- برای خدشه‏دار نشدن حیثیت افراد متهم، قبل از اثبات جرم، اقدام دادگاه باید به صورت غیر علنی باشد و نشر و پخش آن از طرف دادگاه و غیره ممنوع اعلام می‏گردد.

5- دادگاههای غیر ارتشی عموماً و افراد غیر مسئول به هیچ وجه حق دخالت در این امور را ندارند و دخالت کنندگان تعقیب خواهند شد.

16 شهریور 1359/ 27 شوال 1400 // روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏13، ص: 186)

ـ پیام به ملت ایران در سالگرد فاجعه خونین 17 شهریور؛ شهادت طلبی مردم (1359)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

هفده شهریور 57 از ایام اللَّه است که ملت شریف ایران، یاد آن را زنده نگه می‏دارد.

ملت بزرگ ایران، روزهایی چون 17 شهریور در نهضت خود داشت و بحمد اللَّه با تمام مشکلات و تقدیم شهدای ارجمند به اسلام عزیز و کشور و با فداکاریهای طاقت فرسا از میدان جهاد سرافراز و پیروزمند بیرون آمد و آن کار، جهانیان را به خود جلب نمود.

دشمنان ما گمان می‏کردند با توطئه‏های فرسایشی می‏توانند نهضت اسلامی و انقلاب شکوهمند این ملت شهیدپرور را به سردی و سستی سوق دهند، غافل از آنکه قیامی که برای خدا است و نهضتی که بر اساس معنویت و عقیده است، عقب‏نشینی نخواهد کرد.

ملت ما اکنون به شهادت و فداکاری خو گرفته است و از هیچ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئه‏ای هراس ندارد. هراس آن دارد که شهادت، مکتب او نیست.

ملتی که تازه عروس و تازه دامادش برای شهادت داوطلبند و خود را برای هر پیشامدی در راه خدا مهیا کرده‏اند از چه می‏ترسند؟ ملتی که شهادت برای او سعادت است پیروز است. ملتی که خود و همه چیز خود را برای اسلام می‏خواهد، پیروزمند است. ما در کشته شدن و کشتن پیروزیم. دشمنان ملتهای مستضعف و پیروان قدرتمندان ستمگر که برای ایجاد تفرقه بین مسلمین، شیاطین خود را فرا خوانده‏اند، وقتی به خطای خود واقف می‏شوند که توده‏های میلیونی مسلمین بر اساس تعالیم عالیه اسلام آنان را مفتضحانه سرکوب کنند و دست آنان را از توطئه‏های خائنانه قطع نمایند. بگذار این تفاله‏های تاریخ به اسم اسلام بر ضد اسلام قیام کنند و به اسم قرآن کریم به قرآن خیانت نمایند و این تازگی ندارد.

اسلام عزیز از این قماش خیانتکاران بسیار دیده و همگان را به مستقر شیاطین فرستاده است. ملت عزیز ما آن روز که جز مشت خالی و خون پاک هیچ نداشت، بر قدرتهای عظیم شیطانی با فریاد «اللَّه اکبر» غلبه کرد؛ و امروز بحمداللَّه تعالی جوانان رزمنده از خواهران و برادران دارد که با تعلیمات نظامی در سرتاسر کشور قدرت تفکر را از دشمنان ایران و اسلام سلب و با اعتماد به قدرت الهی و فداکاری در راه اسلام بر همه مشکلات و همه قدرتهای شیطانی غلبه خواهد کرد. ملتی که 15 خرداد، روز خون و 17 شهریور، روز نوید پیروزی خون و جمعه سیاه روزی که رژیم را با افتخار و پیروزی پشت سر گذاشته است، از این محاصرات اقتصادی و نظامی باک ندارد. آنان باک دارند که اقتصاد را زیربنا و شکم را قبله گاه و دنیا را مقصد و مقصود می‏دانند.

هان ای ملت سلحشور! برای مقابله با قدرتهای نظامی ابرقدرتان آماده باشید. وای قوای مسلح! که سربازان اسلام و پیشمرگان هدف و نگهبانان کشورید، مجهز باشید هم به صلاح و هم به سلاح، و هراس و خوف به خود راه ندهید که خداوند تعالی پشتیبان و ملت بزرگ، هوادار شماست. شما نصرت کنید از دین خدا و کشور توحید تا خداوند قادر نصرت دهد شما را. از خداوند متعال عظمت برای اسلام و ملت مجاهد و رحمت برای شهدای انقلاب و خصوص شهدای 17 شهریور و صبر و برکت برای بازماندگان شهدای انقلاب و خصوص شهدای 17 شهریور و خذلان و تباهی برای دشمنان اسلام و خصوص تفرقه‏اندازان بین صفوف مسلمین را خواستارم. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین و رحمة اللَّه.

16 شهریور 59 // روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏13، ص: 187 ـ 188)

ـ سخنرانی در جمع اعضای هیأت دولت؛ عدم تزلزل نظام اسلامی با ترورها (1360)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

البته این برنامه‏ای که جنابعالی‏[2] ذکر کردید، همین برنامه‏ای است که ما می‏خواهیم و من امیدوارم که موفق بشوید که برنامه در خارج تحقق پیدا بکند و مثل دولتهای زمان طاغوت نباشد که یکی می‏آمد برنامه می‏داد، دومی می‏آمد برنامه‏ای بر خلاف می‏داد و همین طور، و در عمل هم جز ظلم و تعدی چیزی نبود.

یک دلیل بر اینکه رشد کرده است همه ارگانهای ما، همین است که برنامه شما عین برنامه دولت سابق است؛ همچو نیست که شما حالا بخواهید یک برنامه دیگری درست کنید و چه. همه هم متحد هستید در اینکه هم امنیت داخلی و هم جنگ خارجی باید تأمین بشود و همین طور راجع به اقتصاد و رسیدگی به امور ضعفا که بالاترین [عبادت‏] است. من امیدوارم که خداوند موفق کند شما را که این برنامه‏ها را تحقق بدهید ان شاء اللَّه، هم نزدیک مدت و هم بلند مدت، هم کوتاه مدت هم بلند مدت را. ان شاء اللَّه، موفق باشید.

من می‏خواستم چند تا نکته را عرض بکنم: یکی اینکه لا بد همه آقایان می‏دانند که در تبلیغات خارج، همه گروهها تقریباً، همه رادیوهای فاسد تبلیغ می‏کنند که ایران به یک مویی بند است، کأنّه دیگر اصلًا رفته، دیگر این آخر عمرش هست؛ تمام می‏شود. ما می‏خواهیم ببینیم که عدم ثبات یک کشور از کجا باید سرچشمه بگیرد و آیا در ایران یک همچو مطلبی شده است یا نشده است. خوب، یکی این است که عدم ثبات برای این است که چند نفر آدم را در عین حال که بسیار عزیز بودند، کشته‏اند. پس بنا بر این، حالایی که رئیس جمهور یک کشوری را می‏کشند، پس معلوم می‏شود که این مملکت ثبات ندارد. من چند نفر از رئیس جمهورها را می‏دانستم که، رئیس جمهورهای امریکا را که کشته‏اند، لکن گفتم سؤال کنم، گفتند که هشت نفر ترور شده‏اند که چهار نفرشان کشته شدند، چهار نفرشان هم که یکی‏اش این آخری بود، موفق نشدند که بکُشند آنها را. خوب، هشت تا رئیس جمهور امریکا، که بزرگترینِ کشورهای سرمایه داری است، کشته شده است. پس اگر رئیس جمهور وقتی کشته می‏شود ثبات از بین می‏رود، باید امریکا هم ثباتش را از دست داده باشد. خوب، همین اولی که ریگان سر کار آمد، ترور شد؛ همان تقریباً روزهای اول ترور شد. خوب چه شد که امریکا به هم نخورد؟ و نباید هم به هم بخورد، بنا هم ندارد. دلیل بر اینکه این ترورها هر چه باشد، کشور ما را هیچ در آن تغییر نداده، این، این است که یک نخست‏وزیری ترور می‏شود، همان روزش نخست وزیر دیگر تعیین می‏شود؛ یک رئیس جمهور ترور می‏شود، در موعد قانونی‏اش یا زودتر شاید، یک رئیس جمهور تعیین می‏شود.

به مجرد اینکه یک ملتی که پانزده خرداد را با پانزده هزار نفر شهید- به طوری که گفته شده است- پشت سر گذاشته است و 17 شهریور را با آن همه کشتاری که در میدان شهدا شد، پشت سر گذاشته است و ابداً کنار ننشسته، البته بین پانزده خرداد تا زمانی که باز [انقلاب‏] شد، این طولانی شد؛ یک مقداری طولانی شد، لکن از آن وقتی که نهضت دوباره شروع [به رشد] کرد، خوب 17 شهریور یک قضیه‏ای بود برای ما- و فرداست ظاهراً 17 شهریور- آن یک قضیه‏ای بود برای ایران و کسانی که مطلع از اسلام نیستند و روحیه مردم مسلم را نمی‏دانند؛ خیال می‏کردند شاید آن وقت دیگر خوب، تمام شد، سرکوب شدند و رفتند سراغ کارشان؛ چندین هزار نفر را در میدان شهدا به مسلسل بستند و مسأله دیگر تمام شد، و ما دیدیم که دنبال او زیادتر شد همه چیزها؛ یعنی، قدرت ملت، که همان قدرت اسلام است و قدرت الهی است، هیچ ابداً تزلزل در آنها پیدا نشد و دنبال کردند مطلب را. در هر مطلبی که پیش می‏آید، ما می‏بینیم که این ملت ما مستعدتر می‏شوند و بهتر پیش می‏روند.

بنا بر این، اگر تزلزل از ناحیه این است که افراد زیاد کشته شده‏اند، در 17 شهریور و پانزده خرداد هم چندین هزار کشته شده است و اگر این است که شخصیتها از بین رفته‏اند، البته ما متأسفیم و می‏دانیم که شخصیتهای بزرگی از دست رفته‏اند و یادشان گرامی! لکن [از بین رفتن‏] شخصیتها اسباب این نمی‏شود، که یک مملکتی که سی و چند میلیون جمعیت دارد و همه مصمم و همه حاضر، یک افرادی که وقتی که همین شخصیتها به شهادت می‏رسند، خانواده‏هایشان و برادرهایشان و بچه‏های کوچکشان می‏آیند و صحبت می‏کنند و دلداری به مردم می‏دهند؛ بچه کوچک می‏آید، می‏گوید که مردم باید به انسجام خودشان ادامه بدهند. یک همچو کشوری که این طوری شده- و این از برکت اسلام است که مردم این طوری در صحنه حاضرند- وقتی این طور شد، دیگر معنا ندارد که کسی بگوید که به یک مویی بسته است و تزلزل حاصل شده است. خوب، یک نفر البته بسیار عزیز از دست ما رفته است، یک نفر دیگری به جای او می‏آید یا آمده است. اینها یک مطلبی است که آنها هی به آن می‏خواهند باد کنند و باد به آن بزنند و بزرگش کنند و اینها. هر قصه‏ای که در ایران وارد می‏شود، مشابهش در جاهای دیگر هم واقع شده است. حالا که در ایران واقع شد، پس ایران چه خواهد شد، پس چه خواهد شد! نه اینکه اینها نمی‏فهمند، اینها می‏فهمند که مسئله‏ای نشده است، لکن می‏خواهند خوب، صحبت کنند. باید یک صحبتی کرد و این مسأله اسباب هیچ چیز نشده. می‏گویند فلانی دلداری به مردم می‏دهد. مردم به ما دلداری دارند می‏دهند، نه من دلداری به مردم می‏دهم؛ این مردمند که دلداری به همه ما می‏دهند، این جمعیتها و این زن و این مرد و این بچه و این بزرگ که همیشه حاضرند، دلداری به ما می‏دهند، نه اینکه ما دلداری به آنها می‏دهیم.

این مسائل اصلًا مسائلی نیست که متزلزل کند یک ملت را و یک دولت را. دولت ما الآن همان دولت است و ملت ما همان ملت است و مجلس ما همان مجلس است. و اگر- خدای نخواسته- باز هم خیانت کنند و این دولت را، ماها را از بین ببرند، باز هم همین مردمند و باز هم همین ملتند و باز هم همین بساط. هیچ ما تزلزل روحی، هیچ نداریم ما؛ هیچ کداممان، بچه‏های کوچکمان ندارند، زنها تزلزل ندارند، جمعیتهای میلیونی مردم هیچ تزلزلی ندارند. البته آنها هر چه دلشان می‏خواهد می‏گویند؛ ورشکسته هستند، رفته‏اند از بین. خوب ما متوقع نیستیم کسانی که ورشکسته‏اند و فرار کرده‏اند و رفته‏اند، برای ما تعریف کنند. البته بگویند و بیشتر از اینها هم باید بگویند که نخیر، اسلام چطور شد، اسلام.

من فکر می‏کردم که اسلام‏شناسی [چیست.] قبلًا یک مقاله‏ای کسی می‏نوشت، می‏شد اسلام‏شناس؛ چند تا مقاله در روزنامه، در یک جا می‏نوشت، می‏شد اسلام‏شناس؛ گاهی یک کسی یک تاریخی می‏نوشت، می‏شد اسلام‏شناس، بعد کتابسوزی هم می‏کرد؛ مثل کسروی،[3] بلکه دعوی نبوت هم می‏کرد. اسلام‏شناسی تقریباً رو به تورم است. خوب، صدام هم اسلام‏شناس شده است! آقای سادات هم جزء اسلام‏شناس‏هاست که تشخیص می‏دهد که فلان امر موافق اسلام است، موافق اسلام نیست! اخیراً آقای کارتر[4] هم جزء اسلام‏شناس‏هاست! در یک جلسه‏ای که مسافرت کرده است، گفته است این کارهایی که در ایران، فلان می‏کند این موافق اسلام نیست! خوب معلوم شد که ما اسلام‏شناس داریم که به ابعاد اسلام‏شناسی اضافه می‏شود! فردا بگین‏[5] هم اسلام‏شناس می‏شود و یا شده است این! هی می‏گویند: موافق اسلام نیست، اسلام چطور. خوب، شما که اسلام را نمی‏دانید با «صاد» می‏نویسند یا با «سین» می‏نویسند، شما به اسلام چه کار دارید؟ یک کتاب می‏نویسد، بعد می‏گوید من سلام‏شناسم، اسلام را من می‏شناسم. یکی یک مقاله می‏نویسد، می‏گوید من سلام‏شناسم. و اشخاصی که مثلًا، هشتاد سال زندگی کردند، هفتاد سال زندگی کردند، همه‏اش هم در اسلام بودند، نه، اینها نمی‏دانند، لکن آقای کارتر می‏داند و رفقای ایشان.

در هر صورت، این مسائل برای انقلابات هست که آنهایی که خارج و داخل ضرر دیده‏اند، باید البته بد بگویند. ما نباید متوقع باشیم که اینهایی که شکست خوردند و رفتند، برای ما خوب بنویسند. یا ما نباید متوقع باشیم که روزنامه‏های امریکا و کسان دیگر برای ما چیزهای خوب بنویسند. خوب، آنها رفته‏اند از بین، منافعشان از دستشان رفته است. خوب، کسی که تمام منافعش را شما از او گرفتید- ملت ما همه منافع امریکا را گرفته؛ الآن یک شاهی ندارد، یک سیر نمی‏تواند نفت از اینجا صادر کند و همین طور سایر کشورهایی که منافعشان از دستشان رفته- نباید ما متوقع باشیم که اینها برای ما مقاله- عرض بکنم که- خوب بنویسند. البته آنها باید به ما فحش بدهند. اگر یک روزی اینها برای ما خوب نوشتند، آن وقت است که ما مصیبت داریم.

من یک وقتی این کلمه را گفتم که اینها نمی‏فهمند، اگر می‏فهمیدند، می‏آمدند تعریف از فلان آدمی که- مثلًا- پیش مردم یک ارزشی دارد، هی شروع می‏کردند تعریف کردن. همین اسباب این می‏شد که ارزشش از بین می‏رفت. اگر بگین به ما فحش بدهد، ما ارزشمان شاید پیش مردم- اگر باشد- زیادتر بشود. به دولت ما بد بگوید بگین یا صدام یا دیگران که در این طریق هستند، آنها اگر به ما بد بگویند، من می‏گویم خوب حق دارند؛ برای اینکه صدام می‏خواست که سه- چهار روزه یک کشوری را بگیرد، حالا یک سال است که باز می‏بینیم که او شکستش زیاد است و ما بحمد اللَّه، جلوتر داریم می‏رویم و ان شاء اللَّه، زودتر هم جلو خواهیم رفت. وقتی صدام می‏بیند تمام آبرویش بسته به این است که یک کاری بکند، یک صلحی، یک صلحی که برای او لا اقل، یک قدری سرپوش باشد بکند و ایران حاضر نمی‏شود مذاکره کند، مگر اینکه او کنار برود و از بین برود، خوب، البته او باید دشمن بشود و بگوید که ما پنج هزار نفر را کشته‏ایم.

همین چند روز که شکست فاحش در دو- سه جا خوردند، او گفته است که ما پنج هزار نفر از ایرانی‏ها را کشتیم و چه کردیم و چه کردیم. خوب اگر این را نگوید، چه بکند؟! باید یک همچو چیزهایی بگوید. یا آنهایی که از اینجا شکست خوردند و رفتند، اگر این شیطنتها را نکنند، چه بکنند؟!

اگر از یک ملتی که آنها را بیرون کرده است و به جای آنها، وفاداری خودش را به اسلام اعلام کرده است و در خیابانها می‏ریزد و اعلام می‏کند و می‏گوید که ما خودمان حاضریم بیاییم شماها را حفظ کنیم و دولت خودمان را، مجلس خودمان را حفظ کنیم، این چیزی را که از ملت می‏بینند که در غیاب آنها- آنها فرار کردند و در غیاب آنها- مردم این طور سرِ شوق هستند و این طور مردم متوجه به حفظ دولت خودشان هستند و مجلس خودشان هستند، خوب، آنها باید به ما بد بگویند؛ نمی‏شود نگویند، باید ما را خونخوار حساب کنند که اینها آدمکش‏اند و اینها. آنها خودشان این آدمها را می‏کشند، بسیار مردم صالح خیلی خوبی هستند که رجایی را، آقای باهنر را- نمی‏دانم- آقای قدوسی‏[6] را، اینها را کشته‏اند، این خیلی آنها کارهای بزرگ کرده‏اند!

این کار بزرگی نیست که یک بمب بگذارند یک جایی، بکُشند یک نفر را. این کارها، انفجارات، الآن در همه دنیا هست؛ چهار تایش هم اینجا باشد. ما وقتی مقایسه کنیم مملکت خودمان را بر همه ممالکی که در عالم هست، باثبات‏تر از مملکت ما کدام مملکت است؟ کجاست که وقتی یک نخست وزیر ترور بشود و به مجرد اینکه شد، یک نخست وزیر دیگری به جای او می‏آید و زمام امور را دست می‏گیرد؟ کجاست که یک رئیس جمهوری وقتی که با یازده میلیون- به قول خودشان- رأی [که‏] دارد، وقتی مردم ببینند انحراف پیدا کرد، همان یازده میلیون بر ضد او قیام می‏کند که نتواند در این کشور بماند و فرار کند با آن وضعی که داشته است و دنبالش رئیس جمهور تعیین کردند.

کجاست که به این طور ثبات داشته باشد؟ کجاست که هیچ یک از ارگانهایی که الآن هست، متزلزل نشده‏اند، به واسطه کشتن یکی یا دوتا؟ در صورتی بود که- یک شاه‏مُردگی سابق البته این طور بود- تا یک کسی می‏مُرد، شاهی می‏مُرد، فوراً در همه جا شلوغ می‏شد. حالا ما دیدیم رئیس جمهور شهید شد و همه ایران ثباتش محفوظ است و بالاتر شده است و همه برای او سینه می‏زنند و عزاداری می‏کنند و از همه می‏خواهند که حفظ کنید دیگران را. چه ثباتی نیست؟ چه تزلزلی در ایران هست؟ همه جهاتش تمام است، همه جهاتش خوب است. البته خرابکاری هم زیاد شده است در ایران که ما باید اصلاحش بکنیم و شما آقایان باید اصلاح بکنید.

باید همه، هر یک وزارتخانه خودش را بسیار در تحت نظر بگیرد، کسانی را که می‏شناسد کسانی را که از دوستانش هستند، اگر از فامیلش هم هستند، کسانی که از فامیلش هستند بیاورند در کار. و دیروز خانواده آقای رجایی که اینجا بودند، این پیشنهاد را می‏کردند که آقایان از هر کدام اشخاص را که از خودشان هست، بیاورند در آنجا و از اینجا، از این باک نداشته باشند که بگویند آقایان می‏خواهند رفقای خودشان و فامیل خودشان را وارد کار بکنند؛ این حرفها را اعتنا نکنند. و اشخاصی را که می‏شناسند، اشخاصی را که سابقه‏شان را دارند، بیاورند و اشخاص ناشناس را، اشخاصی که احتمالًا یک چیزی هست، امروز احتمالش منجز است- برای اینکه احتمال، احتمال کشتن یک مسلمی است یا چند تا مسلمان- [راه ندهند.]

در هر صورت، بحمد اللَّه، ایران با همه حرفهایی که همه بوقهای خارجی دارند می‏زنند و ایران را- کانّه دیگر هیچ در ایران کسی نمی‏تواند در خانه خودش هم حتی زندگی کند و- آن طوری که نمایش می‏دهند الآن رفته از بین، دیگر خبری نیست در ایران، جز اینکه چند نفر را هی می‏کُشند، هی هر روز می‏کشند دیگر خبری در کار نیست، رغم انف همه اینها، ایران با ثبات‏ترین ممالک است الآن و این انفجارات و این طور چیزها دلیل بر ثباتش است. اگر متزلزل بود، این کارها نمی‏شد؛ همان می‏گذاشتند به تزلزل خودش از بین برود. آنها طرحشان این بود که بگذارید خودشان، خودشان را از بین ببرند. دیدند نمی‏شود، حالا ایستاده‏اند که انفجار پیدا کند.

هیچ مملکتی با انفجار از بین نمی‏رود و هیچ مملکتی با ترور از بین نمی‏رود. تمام ترورها را روی هم وقتی که بگذارند تا آخر هم وقتی بشود، به اندازه 17 شهریور، ما شهید نمی‏دهیم و مردم 17 شهریور شهید دادند و آن طور شهید دادند، آن طور فداکاری کردند و ابداً تزلزلی در ایران حاصل نشد و پیش رفتند و آن وقت، در آن حالی که آنها داشتند سرکوب می‏شدند، به پیش رفتند و شاه را از بین بردند و همه آنهایی [را] که در اینجا منفعت داشتند، منافعشان را قطع کردند.

حالا که بحمداللَّه، دیگر ما یک مقابلی نداریم. چهار تا دزد که مقابل نمی‏شود؛ این دزدها همیشه بودند. همیشه ایران این طور مسائل را داشته، منتها هر کسی از ما از بعضی جاهایش اطلاع داشت؛ مثلًا، ما می‏دیدیم که در همان طرفهای ما، دزدها می‏ریزند یک ده را غارت می‏کنند. در زمان همان سلطنت سابق- آن رژیم قبل از این رژیم- می‏ریختند یک عده را غارت می‏کردند، می‏ریختند مردم را می‏کشتند. در همه جای ایران، این شلوغیها بود، منتها آن وقت وسایل نبود که همه جمع بشود توی روزنامه نوشته بشود؛ یا اخیراً نمی‏گذاشتند در روزنامه‏ها چیزی بنویسند یا آن وقت روزنامه‏ای نبود تا بنویسد.

می‏آمدند، غارت می‏کردند، مردم را می‏کشتند، چه می‏کردند دزدهای سر گردنه. آن وقت از یک گردنه‏ای اگر مردم می‏خواستند رد بشوند، نمی‏توانستند رد بشوند.

مع ذلک، ایران سر جای خودش بود. الآن ما نه دزد سر گردنه این قدرها داریم و نه این قدرها کشتاری در کار هست و این قدرها غارتگری در کار هست. و اینها نیست.

در هر صورت ما نمی‏ترسیم از اینکه به ما بگویند چه شد. و ما بحمد اللَّه در داخلمان، وقتی که ملاحظه می‏کنیم، [مشکل نداریم‏]. خوب، بیایند اشخاصی هم که در خارج هستند و خیال می‏کنند یک همچو مسائلی هست، بیایند ببینند و مطالعه کنند ایران را؛ ببینند دولتش آیا نقصی دارد؟ آیا تزلزلی در دولت هست؟ آیا مردم متزلزلند؟ بازارهای ایران بسته شده است؟ اعتصابات در کار است؟ از هیچ یک از اینها نیست؛ مردم زندگی‏شان سر جای خودش و به زندگی خودشان، روزمره خودشان دارند ادامه می‏دهند و همه هم حاضر در وقعه هستند و در صحنه هستند و کشور را از خودشان می‏دانند و دولت را از خودشان می‏دانند و همه چیزها به دست خودشان است و هر وقت هم هر یک از شما آقایان- خدای نخواسته- تخلفی بکنید، خود مردم به حسابتان می‏رسند. این مردمند که در صحنه هستند. بنا بر این، ما چه تزلزلی داریم که از خارج هی، هر روز در این مقالاتشان می‏نویسند و برای من می‏آید- این خبرگزاریها می‏دهند برای من- هر روز نوشته می‏شود به اینکه ایران دیگر رفته از بین و تمام شد. و- عرض می‏کنم- کجایش تمام شد؟ همین ایران هست و همین بازارها به جای خودش هست و وفور نعمت هم بحمد اللَّه، هست. البته گرانی هم هست. گرانی کجاست که نیست؟ جای دیگر مگر گرانی نیست؟ همه جای دنیا گرانی است. همه جای دنیا انفجار است. همه جای دنیا خرابکاری است. ایران را اگر مقایسه کنیم با ممالک دیگر، معلوم نیست که بیشتر از آنها این چیزها را داشته باشد. بنا بر این، ما چه گرفتاری داریم؟

شما با دل محکم- و دژ شما اسلام است، پشتوانه شما خدای تبارک و تعالی است، صاحب این مملکت امام زمان- سلام اللَّه علیه- است با دل محکم- مشغول کارتان بشوید و از هیچ یک از این مسائل نترسید.

البته باید اوضاع امنیتی هم با کمال دقت ملاحظه بشود؛ برای اینکه هر یک از شما موظفید که خودتان را حفظ کنید. وظیفه اسلامی است که خودتان را حفظ کنید و علاوه بر این، وظیفه حالا بیشتر است از سابق- از- حفظ خود آدم. و به مسائلی که مردم دارند رسیدگی کنید و کارها را ان شاء اللَّه، بر وفق مراد اسلام و خودتان انجام بدهید. و موفق و مؤید باشید، ان شاء اللَّه. و سلامت باشید، ان شاء اللَّه.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏15، ص: 185ـ 193)

ـ پیام به خانواده مرحوم آشتیانی و علما؛ تسلیت رحلت آقای محمدباقر آشتیانی (1363)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏

خبر تأسف و تأثرآور رحلت عالِم متقی مهذب و فقیه ارزشمندِ متعهد، حضرت حجت الاسلام و المسلمین، مرحوم آقای حاج میرزا محمد باقر آشتیانی- رحمة اللَّه علیه- موجب نگرانی و تألم شد. این جانب ایشان را از جوانی می‏شناختم. و آنچه از ایشان دریافتم تقوا و صفای باطن و اخلاق کریمانه و اشتغال به علم و عمل بود. خاندان محترم ایشان از اساتین‏[7] فقاهت و چهره‏های بارز بین علما و فقها بودند. و خدمتها به علم و حوزه‏های علمیه نمودند «فجزاهم اللَّه عن الاسلام خیراً».

این جانب فقدان این بزرگوار را به حوزه‏های علمیه و علمای معظم، خصوصاً علمای اعلام تهران- دامت برکاتهم- و به خاندان و بستگان محترمشان تسلیت عرض، و از خداوند تعالی برای ایشان رحمت و غفران، و برای بازماندگانشان صبر و سلامت، و برای علمای اعلام سعادت و صحت، و برای اسلام بزرگ قوّت و قدرت، و برای مجاهدان در راه خدا پایداری و استقامت، و برای شهدای جبهه‏ها و غیر جبهه‏ها علوّ مقام و عظمت، و برای بازماندگانشان شکیبایی و کرامت، و برای مفقودین و اسرا رجوع به اوطانشان با سرافرازی و شهامت، خواستارم. و امیدوارم با دعای خیر حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- این کشور اسلامی از شرّ اجانب محفوظ باشد.

11 ذی الحجه 1404 // روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏19، ص: 53)

ـ سخنرانی در جمع اعضای کمیته برگزاری هفته جنگ؛ تحمل مصائب برای حفظ اسلام (1363)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

مهم این است که انقلاب اسلامی ما انقلابی است که به دست مردم صورت گرفته، مردم انقلاب کرده‏اند و مردم باید آن را به آخر برسانند. مردم قیام کرده‏اند، شاه را بیرون کرده و رژیم او را سرنگون نموده و نظام اسلامی را که به نفع مستضعفین است جایگزین آن کرده‏اند؛ پس، مردم باید پای کاری که کرده‏اند بایستند. هر چه عمل بزرگ باشد، دشمنش بیشتر و بزرگتر است.

امروز که تمام بوق‏های تبلیغاتی بر ضد اسلام و ایران است، بدین خاطر است که ایران را به سازش و تسلیم بکشند. انقلاب ما عظیم است و متکی به هیچ قدرتی نیست، نه قدرت شرق و نه قدرت غرب. انقلاب‏هایی که در دنیا می‏شود، به یکی از این دو ابرقدرت متکی است، ولی انقلاب مردم ما انقلابی است متکی به خود مردم، پس مردم باید از پیامدهای انقلابشان گله نداشته باشند. امروز کشور ایران روی پای خودش ایستاده است، لذا زحمت‏ها و توطئه‏ها را هم باید تحمل کند. مردم ما باید دائماً پیغمبر اکرم را به یاد بیاورند، پیغمبر اکرم قیام کردند، پایداری کردند، زحمت‏ها را متحمل شدند، در مکه با آن همه زحمت مواجه شده و در محاصره «شعب»[8] آن همه رنج کشیدند، و بعد در مدینه تمام ایام زندگی‏شان را با رنج و زحمت تمام کردند، و حضرت حتی در بستر بیماری به جیش اسامه‏[9] دستور حرکت دادند. ما هم تا آخر، زحمت‏ها و رنج‏های توطئه ابرقدرت‏ها را باید تحمل کنیم، ما موظف هستیم تا امر الهی را انجام دهیم. پس، از سختی‏ها نباید هراس داشته باشیم. آیا پیغمبر اکرم در مقابل سختی‏ها عقب‏نشینی کردند؟ آیا حاضر به تسلیم و سازش شدند؟ ما هم که کار انبیا و پیغمبر اکرم را انجام می‏دهیم باید بایستیم، باید مقاومت کنیم تا اسلام استقرار پیدا کند و عدالت برقرار شود و دست ظالم‏ها کوتاه گردد. این را باید دنبال کرد. مردم زمان حضرت رسول و اصحاب او مقاومت کردند و از سختی‏ها نهراسیدند تا پیروز شدند. ما هم وقتی وارد این کار شدیم و تصمیم گرفتیم که دست بدین عمل بزرگ بزنیم، پیامدهایش را هم باید پذیرا باشیم.

باید مردم توجه کنند که کاری بزرگ انجام داده‏اند و دشمن هم برای شکست آنها از هیچ کوششی دریغ نمی‏کند. مردم باید محکم و استوار برای آزادی و استقلال بایستند، اگر ما دستمان را به سوی امریکا و یا شوروی دراز کنیم، آسوده تا آخر زندگی می‏کنیم، ولی مردم ما که این را نمی‏خواهند، پس باید این توطئه‏ها را کم و زیاد تحمل کنند. اوایل جنگ، فکر می‏کردند ظرف چند روز کار تمام می‏شود، حال می‏بینند خیر، جمهوری ما مستقر و ایستاده است. امروز دنیا به ایران چشم دوخته است، چه دوست و چه دشمن، که ببینند ایران چه می‏کند. در قدیم که ایران مطرح نبود، شاه بود و نوکری امریکا که هر وقت می‏خواست، بگوید برو! و هر وقت نمی‏خواست، بگوید نرو! ولی امروز چه؟ امروز امریکا و شوروی به یک کارگر ساده ایران قدرت گفتن چنین حرف‏هایی را ندارند.

امروز دنیا با چنین ملت شجاعی روبروست که در مقابل تمام توطئه‏ها ایستاده و جلو رفته است و وظایفش را هم بهتر انجام می‏دهد. اگر می‏بینید که در این جا هواپیما می‏دزدند، اولًا در امریکا و سایر نقاط هم این دزدی‏ها فراوان است. دزدی هواپیما که کاری ندارد، شخصی بلند می‏شود با یک چاقو و یا گاهی فقط تشر می‏زند و خلبان هم باید از جان مسافران حفاظت کند و به احتمال این که نکند راست بگوید، به حرف او گوش می‏دهد.

امروز دنیا، دنیای آشوب و جنگ و انفجار و هواپیماربایی است، و ایران از خیلی جاهای دنیا آرامتر است. ممکن است بعضی‏ها که این چیزها را ندیده‏اند، با خود بگویند خوب! با قدرت‏ها باید ساخت. ولی باید بدانند که سازش، امروز نابودی تا آخر است، دفن اسلام است تا آخر دنیا. مردم باید محکم بایستند و از اسلام و کشور دفاع کنند و از توطئه‏ها به خود هراس راه ندهند که اگر کمی عقب بنشینند، باید دست از اسلام بکشیم و تکلیف ما بر خلاف این است.

مردم انقلاب کردند، باید پای زحماتش هم بنشینند. مردم، پیغمبران و پیغمبر اسلام را و ابراهیم را در نظر بگیرند، ببینند که با آنها چه مخالفت‏ها شد، ولی دست از هدفشان نکشیدند. اگر ما مسلمانیم، باید دنباله روی آنها باشیم. دنباله روی از آنان که فقط روزه و نماز و مسجد نیست. دنباله روی از آنان مبارزه برای حفظ اساس اسلام است. باید برای حفظ اساس اسلام تا آخر ایستاد و پیشروی کرد.

مردم در مورد جنگ تصمیمشان را قوی‏تر کرده و در «هفته جنگ» به وظایفشان عمل نمایند. خداوند شما را تأیید کند. شما پیروزید در دنیا و آخرت، پیروزی شما نمونه است. پایداری کنید که پیروزی شما بر دو ابرقدرت است. پیروزی بر یک قدرت با تأیید و پشتیبانی ابرقدرت دیگر، کار مهمی نیست. شما باید مقابل دو ابرقدرت بایستید، مردم باید در مقابل دو ابرقدرت بایستند که ایستاده‏اند و خواهند ایستاد و از هیچ چیز نمی‏ترسند. صدام دست و پا می‏زند، این شب‏ها شاید خوابش نبرد. او مرتب می‏گوید که اگر ایران حمله کند خارک را می‏زنم. او اگر هر لحظه بتواند، خارک را با خاک یکسان می‏کند، او قدرت ندارد. امیدوارم موفق و مؤید باشید و تبلیغاتتان همیشه بر اساس صدق و صداقت باشد. کارهایتان را بر اساس صدق و صداقت و صفا انجام دهید و همیشه مصالح ایران را در نظر بگیرید.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏19، ص: 54 ـ 56)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مالدیو؛ تبریک حلول سال جدید قمری (1365)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

حضرت آقای مأمون عبد القیوم، رئیس جمهور کشور مالدیو

تلگراف تبریک آن حضرت به مناسبت حلول سال جدید هجری واصل و موجب تشکر گردید. امید است مسلمانان جهان در این سال جدید با استمداد از خدای تعالی و در سایه اتحاد و اتفاق بتوانند سلطه دشمنان اسلام، و بخصوص امریکای جهانخوار را از کشورهای خود کوتاه کنند و عظمت از دست رفته خود را بازیابند. و السلام علیکم.

2 محرّم 1407 // روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 133)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور الجزایر؛ تبریک سال جدید قمری (1366)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

حضرت آقای شاذلی بن جدید، رئیس جمهور کشور الجزایر

پیام تبریک آن جناب به مناسبت حلول سال جدید هجری واصل و موجب تشکر گردید. متأسفانه در سالی که گذشت بزرگترین فاجعه در عالَم اسلام به وقوع پیوست، و زائران خانه خدا در کنار کعبه معظم و محل امن الهی به دستور امریکای جنایتکار و به دستور آل سعود قتل عام شدند.

و از این تأسفبارتر آنکه بسیاری از حکام سر سپرده کشورهای اسلامی نیز این کشتار بی‏رحمانه را به آل سعود مزدور تبریک و تهنیت گفتند. اما پیام مظلومانه این شهیدان به خون خفته بزودی به گوش همه جهانیان خواهد رسید، وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.[10] و السلام علیکم.

12 محرّم 1408 // روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 377)



[1] - هر روزی عاشورا و هر زمینی کربلاست.

[2] - آقای محمد رضا مهدوی کنی در مقام نخست‏وزیری.

[3] - احمد کسروی، نویسنده و مورخ معروف که خود را یک ناسیونالیست و ضد عرب می‏دانست و در عین حال، یک ضد دین به شمار می‏آمد

[4] - جیمی کارتر، رئیس جمهور پیشین امریکا

[5] - مناخیم بگین، نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستی.

[6] - شهید علی قدوسی، دادستان کل انقلاب اسلامی.

[7] - پایه‏ها، ارکان

[8] - شعب ابی طالب، دره‏ای در نزدیکی مکه که پیامبر و یارانش به مدت سه سال در آنجا تحت محاصره کفار قریش بودند.

[9] - بحار الأنوار، ج 27، ص 324.

[10] - بخشی از آیه 226 سوره شعراء:« و بزودی آنان که ستم کردند در خواهند یافت که چگونه دگرگون( واژگون) می‏شوند»

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.

ماه محرم و صفر

محرّم و صفر، که ماه‏‎ ‎‏برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه‏‎ ‎‏داریم به ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که با ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و‏‎ ‎‏روضه خوانی.(صحیفه امام، ج 15، ص 331)