[ترجمه:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
خداوندا؛ پاک تویی و سپاس میگویمت، ای که آرزوی عارفین به قله کمال احدیتش نرسد، و اندیشه پویندگان از وصول به کبریای مقدسش کوتاه. عظمتت والاتر از آنکه برای ورود به آن راهی یابد، و اسمائت مبرا از آنکه به دام پندار متفکرین آید
تو راست احدیت ذاتی در مقام حضرت جمعی و غیبی، و از آنِ توست واحدیت فردی در تجلیّات اسمائی و اعیانی.[1]
پرستیده تویی در حالی که خود میپرستی، و پسندیده تویی به هنگامی که میپسندی. خداوندا؛ تو را سپاس میگوییم با زبانهای ذاتیات که در عین جمع و وجود است[2] برای نعمتهایت که جلوهگر در آینههای غیب و شهود است؛ ای که پیدایی
______________________________
(1)- مقام ذات الهی مقامی است که در هیچ آینهای تجلّی ندارد، و مقام احدیتْ ذات تجلّی وجود است در مقامی که همه اسماء و صفات در آن مستهلک است، و مقام واحدیت مقامی است که وجود مشروط به جمیع اسماء و صفات در آن تجلّی میکند.
(2)- خداوند خود را در مقامات مختلف- با زبان و فعل و حال- حمد میکند یعنی هم با زبان ذات و هم با زبان اسماء الهی و هم با زبان اعیان ثابته در علم ربوبی حمد میکند.
هنگامی که پنهانی و نهانی چون هویدا
یاریمان کن و پناهمان ده از شرّ وسوسه شیطان، آن راهزن طریق انسانی و راهبر دوستان خویش به درههای ژرف طبیعت ظلمانی، ما را به راه راست هدایت فرما که برزخیت کبری و مقام جمع اسمای حسناست.[3]
خدایا؛ درود بیپایان فرست بر مبدأ و غایت ظهور و صورت و ماده اصل نور (که هیولای اولی است) و هم او برزخ کبراست چنانچه [دَنی] نزدیک شد پس تعینات را رها کرد [فَتَدلّی] و خرامید [فکانَ قابَ قَوسَیْنِ] پس در جایگاه یک کمان کامل با دو قوس وجود و تکمیل دایره غیب و شهود قرار گرفت [أو أدْنی] یا نزدیکتر از آنکه همان مقام عماء است، بلکه در آن جایگاه هیچ مقامی نیست- بنا بر اصح نظریات- (عنقا شکار کس نشود دام بازگیر).[4]
و خدایا؛ درود فرست بر آل او که ظهور الهی را گشایشگر و نور الهی را نمایانگرند بلکه نورٌ علی نور هم ایشانند، ریشه و شاخه درخت مبارکه زیتون و سدرة المنتهی [درختی در بالاترین مکان بهشت] هم اوست[5] و هم او جنس و فصل کوْن جامع و حقیقت کلیه است.[6]
مخصوصاً درود بر آن کسی که ولایت محمدیه را به نهایت رسانده، فیضهای احمدی را پذیرفته (قبض کرده)، با وصف ربوبیت الهی پدیدار شود چنانچه پدرانش با عبودیت آشکار شدند، چرا که عبودیت حقیقتی است که کُنه آن ربوبیت است. آنکه خدا را در مُلک و ملکوت جانشین و ائمه کجاوه جبروت را پیشوا، احدیت اسماء الهی را
______________________________
(1)- مقام برزخیت کبری که مقامی بین احدیت صِرف و کثرت امکانی است، مقامی است که در آن ولایت کلی حاصل. میشود. این مقام با قرب فرایض حاصل شده و عبدْ سمع و بصر حق میشود، چنین مقامی نهایت معراج رسول اکرم (ص) بوده و برای دیگران به تبع آن حضرت حاصل میشود.
(2)- در حدیثی از رسول اکرم (ص) آمده است که خداوند قبل از آنکه مخلوقات را بیافریند در عماء بود، و درباره معنای آن احتمالات زیادی آمده است که یکی از آنها این است که در حجاب اسماء ذاتی بود.
(3)- اینکه صفت مفرد برای ائمه اطهار آمده است با توجه به تعبیرات لفظی است نه معنی.
(4)- کوْن جامع عالَمی است که مقام احدیت جمع اسماء غیبی و شهودی است، و تعبیر دیگری از انسان کامل است که همه حضرات را در خود جمع کرده است.
جامع و تجلیات اول و آخر را مظهر است، حجت غائب منتظر نتیجه پیشینیان و گذشتگان- ارواح ما به فدایش و خداوندمان از یارانش قرار دهد- پروردگارا! دشمنان ایشان را لعنت کن که راهزن طریق هدایتند و راهبر امتها به گمراهی و حیرتند
و بعد، آدمی را از دیگر موجودات به واسطه یک لطیفه ربانی و فطرت الهی متمایز کردهاند، فطرتی خدایی که آدمیان را بر آن طینت آفرید. و این فطرت- به وجهی- همان امانتی است که در کتاب عزیز الهی مورد اشاره شده إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ[7] ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، از تحمل آن سرباز زدند و از آن ترسیدند و انسان آن را بر دوش گرفت. و این فطرت همان فطرت توحید خدا در مقامات سهگانه [ذات و صفات و افعال] بلکه فطرت رها کردن همه تعینات و ارجاع همه چیز به او و اسقاط همه اضافات حتی اضافات اسمائی است و فانی کردن همه چیز است نزد او، و هر که به این منزلت نرسد از فطرت خدا خارج شده و در امانت پروردگار خیانت کرده و نسبت به مقام انسانیت و ربوبیت جاهل و به نفس خویش و حضرت حق ستم کرده است
و نزد اهل دل از سابقین نیک سرشت آشکار است که نیل به چنین جایگاه والا و مرتبه بلندی ممکن نیست مگر با ریاضتهای روحی و عقلی و با اندیشههای مقدس قلبی پس از آنکه جان آدمی از پلیدیهای عالم طبیعت پاک و پاکیزه شود- چرا که این مقامی است که لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[8] جز پاکان را به آن دسترسی نیست- و نیل به این مقصود حاصل نشود جز آنکه آدمی همت در کسب معارف الهی بگمارد و نظر در آیات و اسماء ربوبی منحصر کند به دنبال آنکه انسان شرعی شد بعد از آنکه انسان بشری بلکه طبیعی بود
پس ای نفس تابعِ هوا که بر خاکدان زمین جاودانه گرفتاری، از خانه تاریک حیرتانگیز هیولانی بیرون آی، و به سوی «اللَّه» که مقام جمع است و رسولش که مظهر
______________________________
(1)- بخشی از آیه 72 سوره احزاب.
(2)- سوره واقعه، آیه 79.
احدیت جمع است[9] هجرت کن تا مرگ به تأیید خدای متعال تو را دریابد و پاداش تو بر خدا واقع شود که این همانا رستگاری عظیم و بهشت لقاء ذاتی است که نه چشمی را بر آن نظر افتاده و نه گوشی از آن خبر شنیده و نه بر قلب بشری خطور کرده است [فوق ادراک بشری است]
ای نفس؛ بدان که تو از مقام جامعیت اسماء و برزخیت کبرا ظهور کردهای و در این دیارْ غریبهای و چارهای جز بازگشت به وطن نداری، پس وطن خویش محبوب دار که این دوستی از ایمان است چنانکه سید انس و جن فرموده
بپرهیز و بر حذر باش- خداوند متعال در اولی و اخری یارت باد- از اینکه همت خویش صرف به دست آوردن لذات شهوات حیوانی کنی که این شأن چهارپایان است، یا به چیرگی بر نزدیکان و همانندان بپردازی- اگر چه غلبه در علوم و معارف باشد- که این منزلت درندگان است، یا همّ خویش به ریاستهای ظاهری دنیا صرف کرده تدبیر و اندیشه را بر آن بگماری که مقام شیاطین است؛ بلکه حتی پوسته و ظاهر عبادات را نیز منظر نظر قرار نده، و نه اخلاق معتدل یا نیکو را، و نه فلسفه کلیه یا مفاهیم مبهم را، و نه شیوایی گفتار ارباب تصوف و عرفان ظاهری و نظم کلام ایشان را، و نه غرش رعد اهل خرقه و آذرخش ایشان [که ادعای رگبار معارف دارد] هیچ کدام را در برابر چشمانت قرار نده، که همه آنها حجابی است اندر حجاب و ظلماتی است انباشته بر هم و صِرف کوشش در آنها مرگ و هلاکت است و چنین کاری زیان آشکار و محرومیت ابدی و ظلمتی است بیپایان
بلکه همت تو باید در همه حرکات و سکنات و اندیشه و فکرت در توجه به خداوند متعال و ملکوت او باشد، چرا که به سوی خدای متعال مسافری و ممکن نیست در این سفر با قدم نفْس راه پیمودن، پس چارهای نیست جز آنکه با قدم خدا و رسول سفر کنی که مهاجرت از سرای نفس با گامهای آن نتوان. پس تا هنگامی که با قدم نفس ره
______________________________
(1)- چون وجود با احدیت جمع جمیع اسماء و صفات تجلی کند، مقام اسم اعظم الهی «اللَّه» است که ربّ انسان کامل یعنی رسول اکرم (ص) میباشد، پس او مظهر احدیت جمع است.
میسپاری، هنوز از دیار نفس خارج نشده و به سفر نپرداختهای، در حالی که میدانی که مسافری غریبی
و این وصیتی است به نفْس سنگدل تاریک بیکاره خویش و وصیتی است به دوست موفقم صاحب خِردی با بینشی درخشان در علوم ظاهری و باطنی و نظری دقیق در معارف الهی، دانشمند خردمندِ نکته سنج روحانی «آقا میرزا جواد همدانی» که خداوندش به نهایت آمال برساند
من، به جان دوست قسم با آنکه از اهل علم و طلاب آن نیستم، از مهمات اصول فلسفه متعالیه الهی هر آنچه نزد خویش داشتم و بعضی از آنچه از اساتید بزرگوار- خداوند سایه ایشان را مستدام گرداند- و کتب ارباب معرفت و صاحبدلان- رضوان اللَّه علیهم- فرا گرفته بودم بر وی عرضه کردم، و او به حمد خداوند متعال به مرتبه علم و عرفان رسیده، مسلک عقل و ایمان را پیمود، در حالی که خود نیز- سلّمه اللَّه- دارای قریحه و سرّی لطیف و قلبی پاک و طینت سلیم و فکری نیکوست که لباس علم و راستی بر تن کرده، و توکل همه بر خداست در مبدأ و معاد
و اکیداً وصیت میکنم او را به آنچه اعاظم حکمت و اساتید بزرگوار اهل معرفت، ما را به آن وصیت کردهاند که نسبت به عرضه اسرار این معارف بر غیر اهلش- منکران و بیتدبیران و آنان که از راه حق و انصاف گم گشتهاند- کاملًا بخل بورزد، که آن کوتهنظران، ذوقی تار و عقلی کدر دارند و علم و حکمت جز جهالت و گمراهی بر ایشان نیفزاید و معارف حقه جز زیان و حیرت نیاندوزد که خداوند عالی مرتبه فرموده: وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ ... وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً[10] ما از قرآن آنچه را رحمت و شفای مؤمنین است فرو فرستادیم و بر ستمگران جز زیان نیفزاید
بپرهیز و بر حذر باش- ای برادر روحانی و دوست عقلانی- از این اشباح مدعی تمدن و تجدد که آنان ستوری رمیده و گرگهایی درنده و شیاطینی انسان نما هستند که از حیوان
______________________________
(1)- سوره اسراء، آیه 82.
صحیفه امام، ج1، ص: 12
گمراهتر و از شیطان پستترند، و قسم به جان حقیقت که میان آنان و تمدن آن چنان فاصله دوری است که اگر به شرق روند تمدن به غرب گریزد و چون به غرب روی آورند تمدن به شرق برود، و همانند تو که از شیر میگریزی تمدن از ایشان در فرار است، که ضرر ایشان بر بنی آدم از آدمخوارگان بیش است
و درخواست و وصیتم را تکرار میکنم که مرا نزد خدای بلندمرتبه خویش به نیکی یاد کنی رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ[11] پروردگارا در دنیا به ما حسنه و در آخرت حسنه عطایمان کن و از عذاب آتش نگاهمان دار، و ما را از آمد و شد با فرومایگان شرور برکنار دار به حق محمد و آله الأطهار- صلوات اللَّه علیهم
این وصیت را بنده نافرمان گنهکار، سید روح اللَّه فرزند سید مصطفی خمینی- خداوند متعال هر دو را بیامرزد و به آنان و برادران مؤمن پاداش خیر دهد- در صبح روز شنبه، سه روز به آخر ربیع المولود سال یک هزار و سیصد و پنجاه و چهار بعد از هجرت مقدس نبوی- صلی اللَّه علیه و آله- تحریر کرد.]
______________________________
(1)- بخشی از آیه 201 سوره بقره.
[1] - مقام ذات الهی مقامی است که در هیچ آینهای تجلّی ندارد، و مقام احدیتْ ذات تجلّی وجود است در مقامی که همه اسماء و صفات در آن مستهلک است، و مقام واحدیت مقامی است که وجود مشروط به جمیع اسماء و صفات در آن تجلّی میکند.
[2] - خداوند خود را در مقامات مختلف- با زبان و فعل و حال- حمد میکند یعنی هم با زبان ذات و هم با زبان اسماء الهی و هم با زبان اعیان ثابته در علم ربوبی حمد میکند.
[3] - مقام برزخیت کبری که مقامی بین احدیت صِرف و کثرت امکانی است، مقامی است که در آن ولایت کلی حاصل. میشود. این مقام با قرب فرایض حاصل شده و عبدْ سمع و بصر حق میشود، چنین مقامی نهایت معراج رسول اکرم( ص) بوده و برای دیگران به تبع آن حضرت حاصل میشود.
[4] - در حدیثی از رسول اکرم( ص) آمده است که خداوند قبل از آنکه مخلوقات را بیافریند در عماء بود، و درباره معنای آن احتمالات زیادی آمده است که یکی از آنها این است که در حجاب اسماء ذاتی بود.
[5] - اینکه صفت مفرد برای ائمه اطهار آمده است با توجه به تعبیرات لفظی است نه معنی.
[6] - کوْن جامع عالَمی است که مقام احدیت جمع اسماء غیبی و شهودی است، و تعبیر دیگری از انسان کامل است که همه حضرات را در خود جمع کرده است.
[7] - بخشی از آیه 72 سوره احزاب.
[8] - سوره واقعه، آیه 79.
[9] - چون وجود با احدیت جمع جمیع اسماء و صفات تجلی کند، مقام اسم اعظم الهی« اللَّه» است که ربّ انسان کامل یعنی رسول اکرم( ص) میباشد، پس او مظهر احدیت جمع است.
[10] - سوره اسراء، آیه 82.
[11] - بخشی از آیه 201 سوره بقره.
(صحیفه امام، ج1، ص: 4 ـ )12
.
انتهای پیام /*