کد مطلب: 3725 | تاریخ مطلب: 12/03/1400
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

امروز با امام: دوازدهم خرداد

امروز با امام: دوازدهم خرداد

ـ نامه به آقای ابراهیم یزدی و تکذیب شایعه (1356)
ـ نامه به آقای حسن ثقفی؛ احوال‏پرسی (1357)
ـ پیام به ملت ایران؛ چگونگی پیدایش نهضت 15 خرداد (1358)
ـ نامه به آقای محمدعثمان سراج الدین؛ تشکر از تلگراف ارسالی (1358)
ـ سخنرانی در جمع کارکنان روزنامه کیهان؛ تبیین رسالت مطبوعات در نظام اسلامی (1360)
ـ پیام به ملت ایران؛ بازسازی مناطق جنگزده (1361)
ـ پاسخ استفتاء جمعی از مؤمنین در مورد مصرف وجوه شرعیه در تبلیغات انتخاباتی (1363)
ـ پیام تشکر به نایب رئیس دولت دوبی؛ تبریک حلول ماه مبارک رمضان (1363)
ـ پیام تشکر به امیر قطر؛ تبریک حلول ماه مبارک رمضان (1363)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مالدیو؛ تبریک حلول ماه مبارک رمضان (1363)
ـ حکم انتصاب آقای هاشمی رفسنجانی به سمت جانشین فرماندهی کل قوا (1367)

امروز با امام: دوازدهم خرداد

 

ـ نامه به آقای ابراهیم یزدی و تکذیب شایعه (1356)

«جناب آقای دکتر یزدی- ایّده اللَّه تعالی‏

مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالی را خواستارم. راجع به فیلم که مرقوم شده است: «معروف است این جانب تحریم نموده‏ام» اصلًا اطلاعی از چنین موضوعی ندارم و تحریم و تأییدی نکرده‏ام. مقتضی [است‏] به آقایان دوستان تذکر دهید این ایام افترا نسبت به این جانب فراوان است خصوصاً در ایران. هر چه شنیده یا می‏شنوند قبل از مراجعه به این جانب قبول نکرده، ترتیب اثر ندهند. از کویت وسیله آقای بهبهانی نامه‏ای رسید که رسید آن را به وسیله ایشان فرستادم. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 200)

ـ نامه به آقای حسن ثقفی؛ احوال‏پرسی (1357)

«پس از اهدای سلام و تحیت، مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. این جانب بحمد اللَّه تعالی از سلامت نسبی برخوردار، و ناراحتیهای فراوان برقرار است. امید است با ادعیه خالصه جنابعالی و سایر آقایان رفع شود. خدمت حضرت آیت اللَّه والد[1]- دامت برکاته- سلام بلیغ تقدیم، از خداوند تعالی صحت و سلامت ایشان را خواستارم. از جنابعالی امید دعای خیر برای حُسن عاقبت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 420)

ـ پیام به ملت ایران؛ چگونگی پیدایش نهضت 15 خرداد (1358)

«با فرا رسیدن 15 خرداد خاطره غم‏انگیز و حماسه‏آفرین این روز تاریخی تجدید می‏شود. روزی که بنا بر آنچه که مشهور است قریب به پانزده هزار نفر از ملت مظلوم و ستم کشیده ما به خاک و خون کشیده شد. روزی که طلیعه نهضت اسلامی این ملت شجاع و غیور گردیده؛ نهضت عظیمی که بیش از شانزده سال پیش به دنبال قیام روحانیت مسئول و متعهد در مقابل محمد رضا پهلوی- که مخالفتش با اسلام عزیز آشکار و آشکارتر شد- شکل گرفت. روحانیت به اعتراض برخاست و عصر عاشورا، پس از حادثه‏ای ناگوار، اعتراض با موج عظیم انسانی- اسلامی بالا گرفت و به اوج رسید. و پس از آن، دست ناپاک استعمار از آستین شاه مخلوع در آمد و غائله 15 خرداد- 12 محرّم- را هر چه دردناکتر به وجود آورد.

محرّم چه ماه پر غائله‏ای، و چه ماه خونی، و چه ماه حماسه‏آفرینی! ماهی که دستگاه شاهنشاهی بنی امیه را در هم کوبید؛ و ماهی که رژیم شاهنشاهی 2500 ساله جنایتکاران را در هم پیچید. ملت ما نه محرّم را، که شاهد قتل عامهای وحشیانه جباران است، فراموش می‏کند و نه 15 خرداد را که سرآغاز نهضت اسلامی روحانیت است.

نهضت از حوزه علمیه قم، مرکز فقاهت راستین، برخاست؛ و برق‏آسا در سایر حوزه‏های علمیه و دانشگاهها و در تهران و سایر شهرها قشرهای عظیم ملت را فرا گرفت، و همه را به میدان مبارزه کشید. و در سالهای اخیر که حوادث به دنبال حوادث به وجود آمد؛ و ملت بزرگ با شعار اسلام و فریاد «اللَّه اکبر» و نور ایمان و وحدت کلمه بنیاد پهلوی را از بُن کند. و ملت ما این روز را عزیز می‏شمارد. و من روز 15 خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام می‏کنم. و برای بزرگداشت شهدای خویش در این روز بزرگ در مدرسه فیضیه به سوگ می‏نشینم. به امید آنکه با خواست خداوند متعال باقیمانده ریشه‏های گندیده استعمار از بیخ و بُن کنده شود؛ و جمهوری اسلامی مبنی بر احکام نورانی قرآن مجید در کشور ما مستقر گردد. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏8، ص: 50 ـ 51)

ـ نامه به آقای محمدعثمان سراج الدین؛ تشکر از تلگراف ارسالی (1358)

«بسمه تعالی‏

دانشمند ارجمند حضرت محمد عثمان سراج الدین- مریوان، سروآباد.

تلگراف اخیر آن جناب در مورد پشتیبانی از جمهوری اسلامی واصل و موجب تشکر گردید. قبلًا نیز پیام محبت‏آمیز آن جناب به وسیله حجت الاسلام آقای کرمانی واصل گردید. از خدای تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏8، ص: 52)

ـ سخنرانی در جمع کارکنان روزنامه کیهان؛ تبیین رسالت مطبوعات در نظام اسلامی (1360)

«من راجع به روزنامه‏ها و سایر مطبوعات و مجلات و رادیو تلویزیون و همین طور راجع به جهات عمومی، مکرر صحبت کرده‏ام، لکن تذکر و موعظه تکرارش مؤثر است.

یکی از اموری که حتی در امراض مؤثر است «تلقین» است؛ یا خود مریض به خودش تلقین کند، یا کس دیگری به او تلقین کند، که تو خوب شدی، تو خوب می‏شوی. این مکرر وقتی که شد، در نفس انسان اثر می‏گذارد. موعظه این نیست که انسان یک کلمه بگوید و برود. مسائل علمی که در یک کتاب- فرض کنید- نوشته می‏شود، اگر دو دفعه یک مسئله علمی را طرح بکنند، این غلط است؛ مسئله علمی برای فهمیدن اگر یک دفعه [گفته‏] شد، بس است. اما مسائل وعظ و تنبیه و ارشاد مسائلی است که علاوه بر محتوای خودش، تکرارش مؤثر است. یکی از نکات اینکه در قرآن مسائل تکرار شده است، منتها به صورتهای مختلف [همین است.] و از اعجاز قرآن هم این است که یک مسأله درعین حالی که در آن تکرار شده است، تکرار نشده است؛ یعنی، محتوا یک مطلب است و طور در طور هی بحث می‏شود در آن. این برای این است که هرجا انسان نگاه کرد، گوشش بخورد به آن موعظه‏ها.

در موعظه هم این طور است که انسان باید هم خودش، خودش را موعظه کند، هم در معرض موعظه واقع بشود. همه انسانها احتیاج به موعظه دارند، هیچ انسانی نیست که محتاج نباشد به وعظ، منتها انسانهای طبقه بالا واعظشان خداست و انسانهای بعد واعظشان آن طبقه هستند تا برسد به آخر، تا برسد به ما که خودمان احتیاج به موعظه داریم. و موعظه چندین ساله باز در خود من تأثیر بسزا نکرده است. من این را باید اعتراف کنم که در عین حالی که موعظه می‏کنم آقایان را و گوشزد می‏کنم همه مسائل روز را حالا و پیشتر هم مسائل اخلاقی را، مع ذلک، در خود من تأثیر آن طور که باید بکند، نکرده است. این برای این است که انسان یک شیطان بزرگی در باطنش هست که ایستاده تا انسان را به هلاکت برساند؛ یعنی، آن قدم آخرهم که آدم می‏خواهد بردارد به آن طرف، باز آن آنجا ایستاده است که نگذارد. تمام همّش این است که انسان را از اینجا که بیرون می‏کند بدون ایمان بیرون کند؛ و ما به خدا پناه می‏بریم از اینکه گرفتار بشویم به این طور عواقب سوء.

موعظه من به شما آقایان این است که شما در محضر خدا هستید؛ و همه ما در محضر خدا هستیم. همین جا که ما نشسته‏ایم، با هم صحبت می‏کنیم محضر خداست. همه پیش چشم خدا هستیم، همه در علم خدا هستیم؛ حضور دارد خدا در همه جا: وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ‏.[2] وقتی این معنا را ما به خودمان درست تلقین کنیم و بفهمانیم که ما مسئولی هستیم که آن کسی که مسئولیت را به عهده ما گذاشته است، حاضر است؛ مثل مسئولیتهای دیگری نیست که [بازخواست‏کننده‏] غایب باشد و بتواند انسان از آن تخلف بکند، هیچ تخلفی به آن معنا که نداند او، نمی‏شود، هر کاری بکند در محضر اوست وثبت می‏شود. همه این عالم دفتر ثبت اعمال ماست؛ یعنی، این امواجی که به واسطه این صحبتهایی که ما می‏کنیم، تموج‏[3] پیدا می‏کند، ثبت می‏کند این اقوال ما را، افکار ما هم ثبت می‏شود. وقتی این طور است و ما این طور در محضر او واقع هستیم، نباید مخالفت با آن کسی که حاضر است بکنیم. مخالفت اشخاصی که نیستند پیش آدم- خوب، گاهی می‏شود، انسان جرأت می‏کند، مخالفت می‏کند- و مسئولیتش آن قدرها زیاد نیست. مسئولیت آنجاست که انسان با نعمت خدا و در محضر خدا مخالفت کند.

نعمتها همه از اوست؛ زبان مال اوست به شما داده است؛ چشم و گوش مال اوست به شما داده است، خودش هم حاضر است. آن وقت این حاضر توجه کند به اینکه- توجه دارد ازلًا و ابداً- که در محضر او و با نعمت خودش مخالفت با خودش دارد می‏شود، معصیت خودش می‏شود.

امروز با قلمهایی که دست شماست، مسئولیت بزرگی دارید. جایی که شماها دارید اداره‏اش می‏کنید مثل یک اداره دولتی نیست. در ادارات دولتی، هر چه واقع بشود، در همان باطن آنجا واقع می‏شود؛ گاهی مگر شماها به مردم بگویید، و الّا در بین خودشان واقع می‏شود. اما قلمهای شما یک قلمهایی است که چنانچه لغزش بکند، گاهی یک ملت را لغزش می‏دهد. رادیو تلویزیون یک دستگاهی است که چنانچه فاسد از کار در بیاید، یک ملت را فاسد می‏کند. الآن همه رادیو گوش می‏کنند وهمه تقریباً تلویزیون نگاه می‏کنند. این طور نیست که یک معصیت [در آنجا] حالا مثل معصیت توی صندوقخانه باشد؛ این معصیتی است که در محضر همه مردم است. قلمهای شما اگر- خدای نخواسته- لغزش بکند و آن تعهدی که برای خدای تبارک و تعالی باید داشته باشید، غفلت از آن بکنید، این جور نیست که به خود شما ضرر بزند، به خود شما، عائله شما، دوستان شما، ملتهای شما و کسانی که هم مذهب شما وهم دین شما هستند؛ به همه ضرر می‏زند. پس یک ضرر مضاعف است؛ مثل یک ضرر کوچک نیست. باید توجه بکنید به این مصلحت، خصوصاً شما که اداره یک روزنامه کثیر الانتشار هست دستتان.

شما چنانچه- خدای نخواسته- توجه به این مسائل نکنید، یک مسئولیت بسیار خطیر دارید پیش مردم، پیش ملتهای دنیا و بزرگتر اینکه پیش خدا مسئولیت دارید. چنانچه این روزنامه‏ها ارشاد کنند مردم را، این یک اطاعتی است بالاتر از آن اطاعتهایی که انسان گوشه خانه خودش می‏کند؛ و بالاتر از آن ارشادهایی است که پیشترها می‏کردند و غایتشان این بود که در یک مجلسی چند هزار نفری بود. ارشادی است برای یک ملت؛ ملت چند میلیونی. و اگر شما این قلمی که دستتان هست قلم ارشادی باشد، می‏توانید که یک ملت را به راه راست هدایت کنید و می‏توانید که مردم را از انحرافات نجات بدهید. امروز در مقابل قلمهای ارشادی، چند مقابل قلمهای انحرافی هست؛ و در مقابل سخنهای ارشادی، سخنهای انحرافی هست.

خوب، باید انسان متوجه باشد که این منحرفین برای چی می‏گویند، چه خواهند گفت، انگیزه‏شان در این انحرافات چیست، این کسی که اهل همین مملکت است واهل همین خاک است واهل همین ملت است چه می‏گوید که می‏خواهد انحراف ایجاد کند، واقعاً صحیح است که اینها دلسوز هستند برای ملت، برای دلسوزی می‏خواهند رفع کنند آن مسائل فاسد را، یا نه، آلت دست قرار داده‏اند؛ برای اینکه فاسد کنند. ممکن است در بین اینها اشخاصی باشند که واقعاً بخواهند مفاسد را بگویند و اصلاح بکنند. لکن در گفتن مفاسد، از لحن آن کسی که می‏گوید، انسان می‏فهمد چه [مقصودی دارد.] آن کسی که می‏گوید که من می‏خواهم مردم را ارشاد کنم، از قلمش انسان می‏فهمد که مسأله، مسئله ارشاد است یا مسأله، مسئله چیزهای دیگر است.

آن کسی که صحبت می‏کند، انسان از صحبتش می‏فهمد، طرز صحبت معلوم است که از یک نفْس خبیث بیرون آمده برای افساد یا از یک نفْس آرام بیرون آمده است برای اصلاح. و ما در بعضی از این قلمها و در بعضی از این زبانها، آن دومی؛ آن معنای اصلاحی را کم می‏بینیم؛ یعنی، اینها که متکفل روزنامه‏ها هستند، متکفل نطقها در اطراف هستند، اینها را آدم می‏بیند که آن طوری که سلامت باید باشد در قلم و سلامت باید باشد در بیان و ارشاد باید باشد در قلم و زبان هست، اما آن طوری که انسان می‏خواهد؛ نیست، کم است. و از آن طرف، نشریات زیادی هست که می‏بینید که فاسد است و می‏خواهند به فساد بکشند.

باید شماها در مقابل اینها، نشریاتتان یک نشریاتی باشد که وقتی دست مردم برسد، در ذهنشان بیاید که خوب، این یک تعلیمی است، دارند به ما می‏دهند؛ یک مدرسه‏ای است که به این صورت باز شده است برای تعلیم؛ و راضی باشند از شما کسانی که الهی هستند. شما در صدد این نباشید که منحرفین را راضی کنید، در صدد این باشید که منحرفین را اصلاح کنید. منحرفین را بخواهید راضی کنید، شما را می‏کشند به انحراف. اما اگر بخواهید منحرفین را اصلاح بکنید، هر روز قلم شما قلم اصلاحی است. مقالاتی که می‏نویسید، مقالات اصلاحی باشد.

اخباری که می‏نویسید، تیترهایی که هست، اینها را که در روزنامه‏ها آدم می‏بیند، می‏فهمد که این تیتر از کجا پیدا شده است، با چه مقصدی این را گذاشته‏اند. و گاهی آدم بعد که می‏خواند، می‏بیند مسأله این طور هم نبوده است؛ تیترش یک جور دیگر است، مسأله‏اش یک جور دیگر! ابتدا همه مردم نمی‏توانند همه روزنامه را تا آخر بخوانند، این تیترها را نگاه می‏کنند می‏بینند در تیتری که هست، چه فسادی واقع شده است یا چه صلاحی واقع شده است. اما آدم وقتی خود متن را می‏خواند، می‏بیند مسأله این طور نیست که این در تیتر هست. باید توجه کنید که این یک غِشّی‏[4] است برای مسلمین که انسان در تیتر یک چیزی بنویسد و محتوا آن جور نباشد؛ نه به آن تندی باشد که- مثلًا در این تیتر هست، و نه به آن عظمت باشد که در این تیتر هست. این یک نحو غشّ است برای مسلمین. همان طوری که یک کاسبی روی متاعش یک چیز خوبی قرار می‏دهد، روغن را روی آن یک مقدار روغن خوب می‏ریزد [اما] آخرش فاسد است و این حرام است و غش است، همین طور چنانچه روزنامه این طور باشد که انسان تیترها را که نگاه کند ببیند این روزنامه خیلی روزنامه خوبی است یا مسائلی هست، مسائل مهمی مطرح هست، از آن طرف، کسی را انتقاد می‏کنند که این آدم خبیث است، این طور است، اما وقتی آدم می‏رود [متن را] نگاه می‏کند، می‏بیند مسأله این طورها هم نبوده است یا اگر بوده، به این شدت نبوده است. متن را این یک نحو غشّی است که شما با قلمهایتان می‏کنید. همان طور که این فروشنده روغنِ رو و زیرش با هم فرق دارد و غشّ است و حرام، این هم که تیترش با واقعش مخالف است، این هم غشّ است و حرام.

باید توجه به این معنا بکنید که ما یک روز دیگر هم داریم. این را شک نکنید. ما یک روز محاسبه داریم، از همه چیزها محاسبه می‏شود. آن روز خود انسان خودش را محاسبه می‏کند، آن روز قلمها می‏آیند شهادت می‏دهند، دستها شهادت می‏دهند، چشمها شهادت می‏دهند. انسان خودش آن روز محاسبه خودش را می‏کند. ما یک همچنین روزی را داریم. دیر و زودش خیلی مهم نیست، اما هست یک چنین روزی.

باید توجه به این بکنید که الآنی که شما می‏خواهید کشور اسلامی باشد، وقتی کشور می‏خواهید اسلامی باشد، باید مطبوعاتش هم اسلامی باشد، روزنامه‏هایش باید اسلامی باشد، [مخصوصاً] وقتی این طور است که، از همه اطراف در صدد هستند که یک چیزی پیدا بکنند و اضافه‏اش کنند، در روزنامه یک چیزی را می‏بینند، آن وقت می‏بینید در رادیو لندن و در رادیو امریکا و در رادیوی کجا، یک کلمه را برداشته و تصحیفش‏[5] کرده است یا همان را یک جور بزرگی نمایش داده است، [تا] همه دنیا [ببینند] که در ایران- مثلًا- یک چنین قضایاست؛ در ایران یک چنین مفاسدی در کار هست؛ در ایران الآن تمام کارها به هم ریخته است؛ تمام چیزها چطور [است.] اینها برای این است که این اشخاصی که می‏خواهند یک فسادی بکنند، خوب، از این راهها می‏کنند؛ یکیش هم راه مطبوعات است.

من امیدوارم که شما این روزنامه‏ای که دستتان هست و عهده‏دار مسئولیت آن هستید، درصدد باشید که اولًا، افرادی که می‏خواهند صدمه بزنند به این جمهوری اسلامی، اگر یک دفعه نمی‏توانید آنها را ارشاد کنید و رد کنید، به تدریج به تدریج، بعد از مدتی. وقتی امر تدریجی شد، درست می‏شود. و بعد هم راجع به محتوا، شما هیچ کس را دشمن خودتان حساب نکنید. نمی‏گویم صدام را هم دشمن حساب نکنید. اما اینهایی که الآن متکفل امور کشور هستند، هیچ کدام دشمن نیستند با هم؛ سلیقه‏های مختلفی دارند. این سلیقه‏های مختلف، روی یک- مثلًا- انگیزه‏هایی که هست در نفس انسان، این سلیقه‏های مختلف به صورت مخاصمه برمی‏آید. در روزنامه‏ها نباید صورت مخاصمه با کسی داشته باشند، صورت ارشاد داشته باشند. مطالب را بگویند. انتقاد باید بشود. تا انتقاد نشود، اصلاح نمی‏شود یک جامعه. عیب هم در همه جا هست؛ سر تا پای انسان عیب است و باید این عیبها را گفت و انتقادات را کرد؛ برای اینکه اصلاح بشود جامعه.

خداوند ان شاء اللَّه، شما را حفظ کند؛ موفق باشید؛ و همه قلمها موفق باشند که رضای خدا را ملاحظه کنند.» (صحیفه امام، ج‏14، ص: 395 ـ 401)

ـ پیام به ملت ایران؛ بازسازی مناطق جنگزده (1361)

«در پی پیروزی عظیم رزمندگان پر توان اسلام و آزادی خرمشهر، شهر لاله‏های خونین، مردم عزیز و مهربان و ایثارگر کشورمان و علمای اعلام و ائمه محترم جمعه و جماعت در شهرستانهای مختلف با تلگرافهای بسیار آمادگی خود را جهت بازسازی مناطق ویران شده اعلام و مراتب ایثار و فداکاری خویش را در این امر مهم و انسانی ابلاغ کردند. و براستی این حضور دائمی و خستگی ناپذیر در صحنه، و آمادگی و فداکاریهای خالصانه مردم دلیر ما برای هر مسلمانی غرورانگیز و برای جهانیان اعجاب‏آمیز است و می‏توان گفت این هم یکی از الطاف الهی و برکات جنگ است که این چنین مردم را به هم نزدیک و مهربان نموده و در غم و شادی یکدیگر شریک ساخته است.

من در برابر این همه ایثار و از خودگذشتگی و خلوص، از تشکر و قدردانی عاجز و ناتوانم، و خدای بزرگ است که با رحمت واسعه خود می‏تواند پاداش شما را داده و قدردانی کند، شَکَّر اللَّهُ مساعیکم الجمیلة[6].

مطلبی که لازم به تذکر است اینکه به خاطر تسریع در کار، ان شاء اللَّه تعالی حضرات و اقشار محترمی که آمادگی خود را برای بازسازی اعلام داشته‏اند متوجه باشند که هماهنگی خود را با «شورای عالی بازسازی مناطق جنگی» که تحت نظر دولت جمهوری اسلامی فعالیت می‏کنند حفظ نموده و کمکهای خود را چه از نظر مالی و چه از نظر مصالح و نیروهای انسانی با راهنماییهای شورای مزبور به انجام رسانند، تا به خواست خدای تعالی هر چه بهتر و سریعتر به هدف مقدس خود رسیده و از هدر رفتن نیروها و ناهماهنگیها جلوگیری نمایند. در خاتمه از اینکه نمی‏توانم به یکایک نامه‏های شما بزرگواران جواب دهم معذرت خواسته، موفقیت همه عزیزان و نابودی هر چه زودتر دشمنان اسلام و انسانیت را از خدای متعال مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 284 ـ 285)

ـ پاسخ استفتاء جمعی از مؤمنین در مورد مصرف وجوه شرعیه در تبلیغات انتخاباتی (1363)

«سؤال‏کننده: جمعی از مؤمنین‏

[بسمه تعالی. بعضیها نقل می‏کنند که حضرت عالی اجازه فرموده‏اید از سهم مبارک امام- علیه السلام- در راه تبلیغات انتخاباتی صرف نمایند، آیا این واقعیت دارد؟ جمعی از مؤمنین‏].

بسمه تعالی‏

این موضوع به هیچ وجه صحت ندارد. در صورتی که کسی خدای ناکرده از سهمین و وجوه شرعیه در این گونه امور خرج کرده است باید برگرداند. روح اللَّه الموسوی» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 483)

ـ پیام تشکر به نایب رئیس دولت دوبی؛ تبریک حلول ماه مبارک رمضان (1363)

«جناب آقای رشید بن سعید، نایب رئیس دولت و رئیس مجلس کشور دوبی‏

تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا حلول این ماه بزرگ الهی را به جنابعالی و ملت برادر و مسلمان کشورتان تبریک گفته، سلامت و سعادت همه ملل اسلامی را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. 2 رمضان 1404 روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 484)

ـ پیام تشکر به امیر قطر؛ تبریک حلول ماه مبارک رمضان (1363)

«حضرت آقای خلیفه بن حمد آل ثانی، امیر دولت قطر

تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا حلول این ماه بزرگ الهی را به جنابعالی و ملت برادر و مسلمان کشورتان تبریک گفته، سلامت و سعادت همه ملل اسلامی را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. 2 رمضان 1404 روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 485)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مالدیو؛ تبریک حلول ماه مبارک رمضان (1363)

«حضرت آقای مأمون عبد القیوم، رئیس جمهور کشور مالدیو

تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا حلول این ماه بزرگ الهی را به شما و ملت برادر و مسلمان کشورتان تبریک گفته، سعادت و عظمت ملل اسلامی را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 486)

ـ حکم انتصاب آقای هاشمی رفسنجانی به سمت جانشین فرماندهی کل قوا (1367)

[آقای خامنه‏ای، رئیس جمهور، طی نامه‏ای به محضر امام خمینی اعلام داشت:

... پیشنهاد مشخص این جانب که قبلًا نیز کتباً و شفاهاً معروض گردیده، این است که:

1- کلیه امور مربوط به نیروهای مسلح، ارتش، سپاه، ژاندارمری اعم از عملیات، پشتیبانی، امور سازمانی و اداری و غیره به شخص واحدی مفوض و محول گردد.

2- شخص مزبور از سوی حضرت عالی موظف گردد که امور را از نزدیک و با قاطعیت تمشیت کند.

3- دادگاه نیروهای مسلح موظف گردد که در تعقیب قضایی متهمین و اجرای محکومیتها به طور کامل از نظر و دستور وی تبعیت کند. با توجه به همه جوانب، به نظر این جانب، تنها فرد مناسب برای تصدی این مسئولیت مهم، جناب آقای هاشمی رفسنجانی است. امام خمینی در پاسخ چنین مرقوم فرمودند:].

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی- دامت افاضاته‏

با توجه به درگیری رویاروی امریکای جهانخوار علیه اسلام و ایران و هماهنگی غرب و شرق و ارتجاع منطقه در مبارزه با انقلاب اسلامی و جلوگیری از پیروزی اسلام، به پیشنهاد رئیس جمهور محترم، جناب حجت الاسلام آقای خامنه‏ای- دامت افاضاته جنابعالی را با تمام اختیارات به جانشینی فرماندهی کل قوا منصوب می‏نمایم. و جنابعالی موظف به اجرای دستورات ذیل می‏باشید:

1- ایجاد ستاد فرماندهی کل تا تهیه زمینه وحدت کامل‏

2- هماهنگی کامل ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای انتظامی در تمامی زمینه‏های دفاع مقدس اسلام. بدیهی است انسجام و ادغام مورد قبول و صحیح ادارات و سازمانهای مربوط و پشتیبانی‏کننده در هماهنگی نیروهای مسلح نقش اساسی را دارا خواهند بود.

3- تمرکز صنایع نظامی و تهیه ما یحتاج دفاع مقدسمان و انسجام امکانات تعمیراتی، پشتیبانی، فنی، مهندسی، رزمی، آموزشی و تحقیقاتی و نیز بسیج همه امکانات و ابزار در جهت اهداف مشخص از سوی فرماندهی کل.

4- سعی در استفاده هر چه بهتر از امکانات و نیروها؛ و جلوگیری از به کار گرفتن امکانات مادی و معنوی در غیر موارد ضروری. و در همین راستا، حذف یا ادغام سازمانها و تشکیلات تکراری و غیر ضروری.

5- تمرکز امور تبلیغی و فرهنگی نیروهای مسلح در تمام زمینه‏ها.

6- استفاده درست و قاطع از قوانین دادگاه نظامی در زمان جنگ و تنبیه متخلف در هر رده.

7- بهره‏برداری صحیح از کمکهای مردمی در تمامی زمینه‏ها.

قوای مقننه و اجراییه و قضاییه موظفند تمامی امکانات و سیاستهای خود را در جهت نیازهای جنگ به کار گیرند.

از مردم عزیز ایران و نیروهای نظامی و انتظامی می‏خواهم تا با صبر و شکیبایی انقلابی و با قدرت و استقامت در مقابل توطئه‏های استکبار جهانی ایستادگی نمایند؛ و مطمئن باشند که پیروزی از آنِ صابران است. جهان امروز غرق در نامردمیها و حیله‏هاست؛ و شما یاران اسلام در اوج قداست و شرافت می‏باشید. من به همه شما دعا می‏کنم، خداوند یار و پشتیبان مبارزانِ راه خدا باد. توفیق جنابعالی را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 56 ـ 57)


[1] - آقای میرزا محمد ثقفی، پدر همسر امام خمینی.

[2] - سوره حدید، آیه 4: و هر جا که باشید، همراه شماست

[3] - موج موج شدن؛ افزون شدن امواج.

[4] - فریب.

[5] - تغییر کلمات یک جمله به گونه‏ای که معنا تغییر کند.

[6] - خداوند تلاشهای ارزنده شما را پاداش دهد.

 

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.