امروز با امام: بیستوهشتم اسفند
ـ نامه به آقای سید محمدرضا سعیدی؛ لزوم صبر و استقامت در ناگواریها (1344)
«به عرض میرساند، مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم بود، موجب تشکر گردید. شرحی راجع به اوضاع [داده و] اظهار نگرانی نموده بودید. با آنکه حق با شماست، لکن اگر انسان در این اوضاع و احوال قیام به وظیفه کند و موفق به خدمت شود، نگرانی ندارد. نگرانی آنجاست که به خدمت قیام نکند و از وظیفه- خدای نخواسته- شانه خالی کند. امید است ان شاء اللَّه خداوند تعالی به امثال جنابعالی توفیق عنایت فرماید که در مقابل همه ناراحتیها و ناگواریها محکم بایستید و از پیشامدها- هر چه باشد- مأیوس نشوید. خداوند تعالی با شماست، و با عمل به وظیفه تأیید خواهد فرمود. و برفرض شکست صوری، فتح نهایی با اهل تقوا و عامل به وظیفه است. این ارعاد و ابراق[1] و فتح باب ظلم حاکی از ضعف است: و إِنَّمَا یَحتَاجُ إِلَی الظُّلمِ الضعیفُ[2]. جنابعالی در امور جاریه نگران نباشید و ضعف به خودتان راه ندهید. ان شاء اللَّه این امور موقتی است و امَد آن سر خواهد آمد. اما راجع به مسائلی که مرقوم شده بود راجع به رادیو، در صورتی که به هیچ وجه استفاده محرّم از آن نشود، خرید و فروشش جایز است؛ و اما استفادههای محلله مانع ندارد. راجع به ریش، به همان احتیاط باقی هستم. راجع به دولت، مالک میدانم. و اگر مطالبی از این جانب مسموع شد، بیمراجعه به خود من قبول نفرمایید؛ چون اخیراً گویا افتراهایی بسته میشود، و این آخرین دشمنی است. از جنابعالی رجای دعای خیر دارم.» (صحیفه امام، ج2، ص: 70)
ـ نامه به آقای سید احمد خمینی؛ بیان چگونگی ارسال نامهها (1353)
«احمد عزیزم
ان شاء اللَّه تعالی سلامت و موفق باشید. مرقومات شما از کویت و لبنان واصل شد. مرقوم اخیر هم از سوریه رسید[3] مبلغ سه هزار نوشته بودید به آقای سمیعی[4] بدهم؛ ایشان اینجا نیستند و نمیدانم کجا است. از سلامت خودتان همیشه مطلعم کنید، با آدرسهای مختلف. یک آدرس که از همه شاید بهتر باشد: آدرس حاج کویتی خودمان است:
کویت- سوق السلاح- ص ب 690- مؤسسه آقای حاج رئیسی اشکنانی[5]» (صحیفه امام، ج3، ص: 77)
ـ پیام به اهالی مسلمان کردستان و دفاع از نیروهای مسلح (1357)
«شنیده شده که عدهای وضع کردستان عزیز را مغشوش کردهاند و نمیخواهند بگذارند مسلمانان آسایش داشته باشند و بر خلاف اسلام عمل میکنند. این عده به ارتش، که اکنون به سوی ملت مسلمان برگشته و از آن تبعیت میکنند، حمله میبرند و آنها را مورد توهین قرار میدهند. این قبیل کارها بر خلاف اسلام و مصالح مردم مسلمان است. مردم کردستان و سایر نقاط باید بدانند که هر گونه حمله به ارتش و ژاندارمری از نظر ما مردود است. و ما با برادران اهل سنت خود هیچ اختلافی نداریم، همه اهل ملت واحد و قرآن واحد هستیم. ارتش و ژاندارمری و پلیس نیز باید بدانند که از این به بعد آنها حافظ مصالح و استقلال مردم مسلمانند، و اگر کسی به آنها حمله کند از مردم مسلمان نیست و از عمال اجانب است. و باید نیروهای مسلح با قدرت از منافع و مصالح ملت مسلمان دفاع کنند و هر گونه حملهای را به خود و به نوامیس مردم با قدرت دفع نمایند.» (صحیفه امام، ج6، ص: 384)
ـ نامه تسلیت به خانم خاتون رحمانپور (1357)
«بانوی محترمه خاتون[6]
من شریک در مصیبت شما هستم. از خداوند تعالی خواهانم که شهید شما را با شهدای کربلا محشور کند و به شما اجر و صبر عنایت فرماید.» (صحیفه امام، ج6، ص: 385)
ـ بیانات در جمع ایتام کودک و نوجوان؛ جدیت در تحصیل (1357)
«من نمیتوانم تأثر خودم را از این منظره چه جور بیان کنم. من کم تحت تأثیر واقع میشوم لکن الآن تحت تأثیر این عزیزان واقع شدم. من پدر شما هستم، من ...[7] و من خدمتگزار شما بچهها هستم؛ شما بچههای خود من هستید. من از ظلمی که به ملتمان شده است و از ظلمی که به همه یتیمها و همه انسانها شده است متأثرم. من نمیدانم چطور تأثر خودم را از این منظره اظهار کنم.
خداوند پشتیبان شما باشد. شماها ان شاء اللَّه در آتیه برای اسلام و برای کشور خودتان سرباز لایق ان شاء اللَّه باشید. خداوند در تحت تربیت اسلام و تربیت امام زمان- سلام اللَّه علیه- و تربیت قرآن، شما را یک جوانان برومند برای ملت ما قرار بدهد. من به همه شما ارادت دارم، اخلاص دارم، محبت دارم، دوستی دارم؛ شما از خود من هستید و من هم از خود شما. ان شاء اللَّه موفق باشید، مؤید باشید. جدیت کنید در تحصیل، جدیت کنید در یاد گرفتن معارف الهیه، جدیت کنید در اینکه خودتان را خوب بار بیاورید. خدا حفظتان کند، سلامت باشید ان شاء اللَّه» (صحیفه امام، ج6، ص: 386)
ـ سخنرانی در جمع پاسداران؛ تأکید بر رأی به جمهوری اسلامی (1357)
«من از شما برادران محترم که برای تفقد ما آمدید تشکر میکنم. از خدای تبارک و تعالی سعادت همه شما را خواستارم. ما تا کنون نصف راه را پیمودیم؛ یعنی دست اجانب را تا حدودی کوتاه کردیم و دست ستمکاران را قطع کردیم لکن برای ساختن مملکت باز خیلی وقت لازم داریم، و برای قیام[8] حکومت اسلامی نیز وقت لازم است و فعالیت ما اگر چنانچه در این موقع حساس سستی بکنیم یا گمان کنیم که پیروز شدیم- که گمان پیروزی باز سستی میآورد- اگر شما گمان کنید که دیگر پیروز شدید و باید بروید سراغ کسب و کارتان و بیاعتنا باشید راجع به مقدراتتان، من خوف این را دارم که شکست بخوریم. ما پیروز نشدیم تا کنون؛ ما پیروز بر سلسله پهلوی شدیم، آنها را خارج کردیم لکن ریشههای آنها باز ممکن است باقی باشد. پیروز شدیم، تا حدودی که دست اجانب را تا یک مقداری قطع کردیم؛ لکن آنها در کمین هستند، آنها ساکت نمینشینند. آنها به ایران علاقه وافر دارند! آنها مخازن ما را میخواهند؛ ایران نسبت به آنها حیاتی است. ما نباید فرض کنیم که چون این پیروزی ابتدایی را پیدا کردیم دیگر کار گذشته است؛ کار نصفه شده است، شاید بیشتر از نصفش باقی مانده باشد.
ما باید با تمام قوا کوشش کنیم که وحدت خودمان را حفظ کنیم، و قصدهای خودمان را اسلامی کنیم و در چند روز دیگر که رفراندم میشود، همه ما به حکومت اسلامی- یعنی به جمهوری اسلامی- رأی بدهیم. من خودم رأیم جمهوری اسلامی است و از همه آقایان تقاضا دارم که همین رأی را بدهند. البته همه مختارند هر رأیی را میخواهند بدهند لکن تقاضای من از ملت این است که همین رأی را بدهند.
و من امیدوارم که با وحدت کلمه- شما برادرها- و با اینکه قصدتان را برای اسلام خالص کنید، پیشرفت خواهید کرد؛ چنانچه پیروزی تا کنون هم [از] وحدت کلمه شما [بود]، و اینکه همه برای اسلام و مقصد این بود که حکومت اسلامی باشد.
ان شاء اللَّه اگر- چنانچه- جمهوری اسلامی برپا بشود، البته با تدریج، بسیاری از امور اصلاح میشود. و امیدوارم که همه امور اصلاح بشود؛ و مملکت مال خود شما باشد و خود شما مملکت را اداره بکنید. من امیدوارم که همه اقشار مملکت فعالیت داشته باشند؛ و کشاورزها در کشاورزی جدیت داشته باشند و خصوصاً مواد غذایی را بیشتر تهیه کنند، دامدارها دامداری کنند، و تجار و کَسَبه کسبِ صحیح بکنند، گرانفروشی نکنند. از قراری که گفته میشود اشخاصی خیلی گرانفروشی و بیانصافی میکنند؛ بدانند اینها که ملت ما الآن- بسیاری از آنها- ضعیف هستند، بسیاری از آنها در این قضایا ضرر بردند، بسیاری از آنها از پا درآمدند. اگر بنا باشد که کاسبها باز یک گرانفروشی را راه بیندازند و بیانصافی بکنند ممکن است که اینها صدمه زیاد بخورند. من خواهش میکنم از تمام اقشار ملت که انصاف را نصب عین خودشان قرار بدهند، رضای خدا را نصب عین خودشان قرار بدهند؛ خداوند به آنها برکت خواهد داد. خداوند ان شاء اللَّه شما را سعادتمند و در دنیا و آخرت روسفید کند.» (صحیفه امام، ج6، ص: 387 ـ 388)
ـ سخنرانی در جمع نمایندگان عشایر لرستان؛ عوامل پیروزی (1357)
«آقایان از راه دور آمدهاید، خوش آمدید! آمدهاید برای دلجویی از ما و از اهالی قم؛ آمدهاید برای هم پیوستگی به ملت ایران. من امیدوارم که با این هم پیوستگی که بین شما و سایر ملت ایران است، به واسطه این هم پیوستگی، به تمام مقاصد خودمان که آزادی ملت است، استقلال مملکت است و برقراری حکومت عدل اسلامی- جمهوری اسلامی- است، من امیدوارم که نایل شویم. من امیدوارم که شما اهالی محترم لرستان در آن محالّی که هستید، در آنجا اگر چنانچه اختلافاتی هست خودتان رفع کنید. برادران من! امروز روزِ اختلاف نیست؛ امروز روزِ این است که همه با هم پیوسته بشوید، همه با هم برادروار از کشور خودتان دفاع کنید.
شیاطین در کمین نشستهاند میخواهند مسائل را باز به حال اول برگردانند؛ میخواهند ما را باز اسیر کنند، میخواهند آن دیکتاتوریها و قلدریها را برگردانند، میخواهند مخازن ما را ببرند. منتها تا کنون به فرم شاهنشاهی [بود] و ممکن است بعدها به یک فرم دیگر. باید همه شما بیدار باشید، هوشیار باشید. از کشور خودتان، از اسلام عزیز دفاع کنید. اگر بعض اشخاص منحرف آمدند بین شما و مطالبی گفتند که اسباب تفرقه میشود، آنها را به خودتان راه ندهید. اگر بعض از اشخاص منحرف در بین شما پیدا شدند و تبلیغات سوء کردند، بدانید که اینها منحرف هستند، اینها با اسلام مخالف هستند، اینها ایادی اشخاصی هستند که تا کنون ما را به اسارت کشیدند، ممالک [مملکت] ما را عقب راندند.
شما همه باید با هم همدست [و] هم پیمان باشید؛ همه دوست هم باشید، دوست ملت باشید. برای اسلام خدمت کنید. شما میدانید که این وحدت کلمهای که بین همه شماها پیدا شد و این اتکالی که به اسلام داشتید شما را پیروز کرد؛ پس دست از این وحدت کلمه برندارید و دست از اسلام برندارید. به واسطه اسلام است که ما میتوانیم عدالت را در همه جامعه خودمان پخش کنیم. کارگرها بدانند که اسلام برای آنها بسیار اهمیت قائل است. کارمندها بدانند که اسلام برای همه قشرها- خصوصاً قشر کارگر و دهقان- بسیار اهمیت قائل است؛ ولی باید با تدریج این امور انجام بگیرد. دولت به فکر این معنا هست، ما به فکر این معنا هستیم لکن به قدری آشفته است و به قدری اینها خرابکاری کردند که جز با یک زمان، نسبتاً یک زمانی که باید یک مقدار تحمل کرد نمیشود این کارها را انجام داد. این طور نیست که الآن کسی به فکر شماها نباشد؛ ما به فکر شما هستیم، دولت به فکر شما هست لکن یک قدری باید شکیبایی کنید. شما بودید که پنجاه و چند سال زیر چکمه این اشخاص نالایق، این اشخاص چپاولگر صبر کردید؛ حالا یک قدری صبر کنید تا ... هم منزل برای مستمندان تهیه میشود، و هم کارِ خوب تهیه میشود، و هم تعدیل میشود این کارهایی که باید بشود. شما یک قدری تأمل و صبر کنید، اتکال به خدا بکنید. و امیدوارم که همه شما سعادتمند باشید، هم در دنیا و هم در آخرت.
... در این رفراندمی که میشود، من خودم رأی میدهم به «جمهوری اسلامی» و از شما هم تقاضا دارم که برای اسلام رأی بدهید و به جمهوری اسلامی رأی بدهید. آنهایی که بر خلاف جمهوری اسلامی رأی میدهند، آنها آزادند لکن بدانند که این یک امری است که مخالفت با ملت است، مخالفت با اسلام است؛ و من نصیحت میکنم آنها را که این کار را نکنند و همه با هم به جمهوری اسلامی رأی بدهند.» (صحیفه امام، ج6، ص: 389 ـ 391)
ـ پیام به رئیس جمهوری و دادستان کل انقلاب؛ عفو عمومی به مناسبت سال نو (1358)
«گرچه ملت شریف ایران خاطرههای تلخی دارند از دستگاه سازمان امنیت و گروهی از قوای انتظامی و افرادی از روحانینماها که به طور قاچاق خودشان را در سِلْک[9] روحانیت و گویندگان اسلامی درآورده بودند. بسیاری از گروههای فوق پس از انقلاب اسلامی به مجازات خود رسیدند؛ لکن با گزارشاتی که از اطراف میرسد، توطئههایی از گروههای منحرف که به نظر میرسد الهام از خارج میگیرند و میخواهند همان نقشی را که در زمان رضا خان بازی کردند عمل کنند، و با شکست حتمی روحانیت متعهد و آسیب رساندن به قوای انتظامی، کشور عزیز را به دامن چپ و یا راست بکشانند؛ و با ملت آن کنند که در زمان رژیم طاغوتی کردند؛ و این خطر عظیمی است که غفلت از آن و بیتفاوتی در مقابل آن به هدم اسلام و کشور منتهی میشود. من خود شاهد زمان رضا خان از کودتا تا انقراض فضاحت بار رژیم بودهام؛ و توطئههایی را که به دست عمال خارجی میشد، یکی پس از دیگری دیدهام. من شاهد بودم که روحانیت را به اسم ارتجاع و اسمهای ننگین دیگر در نظر ملت ساقط نمودند و سنگرهای بزرگ اسلام را یکی پس از دیگری با دست جوانان بیخبر از عمق توطئهها شکستند، و راه را برای مقاصد شوم استعمارگران باز کردند، و شاعران درباری و نویسندگان مزدور و گویندگان وابسته بر ضد اسلام، و خدمتگزاران به کشور و اسلام، از رجال پاکدامن گرفته تا علمای بزرگ طراز اول، با قلم و زبان و شعر و مقاله، آنان را از ملت و ملت را از آنان جدا کردند، و سایه شوم استبداد و استعمار را در طول پنجاه سال، آن چنان بر سرتاسر کشور عزیزمان گستردند که احدی را مجال گفتن حق نماند. من به شما ملت شریف ستمدیده اخطار میکنم جای پای آن شیطان بزرگ و شیاطین دیگر را در سراسر کشور میبینم که با نقشه حساب شده همان طرح زمان رضا خان را ریخته و با شیطنت درصدد اجرای آن هستند؛ و آن نقشه تضعیف روحانیت متعهد و تضعیف قوای انتظامی است به اسم ساواکی و وابسته به رژیم طاغوتی.
لهذا من برای احساس خطر و جلوگیری از این نقشه شوم و حفاظت کشور عزیز و اسلام بزرگ، کلیه قشرهایی که دستشان به خون بیگناهی آغشته نشده و امر به قتل نفوس نکرده و شکنجهگر نبوده و امر به شکنجه منتهی به قتل نکرده و از بیت المال و اموال مردم سوء استفاده ننموده، در آستانه سال جدید عفو عمومی نمودم؛ چه نظامی و چه سایر قوای انتظامی و چه ساواکی و چه روحانی نمای وابسته و پیوسته به رژیم سابق. از این تاریخ به بعد احدی حق تعرض به کسی را ندارد، نه مقامات مسئول و نه گروه غیر مسئول.
و جناب آقای رئیس جمهور موظف هستند که از این هرج و مرج موجود اکیداً با قوه قهریه جلوگیری نمایند و متخلفین را از هر قشری هستند به دست قانون بسپارند. و جناب آقای قدوسی دادستان کل انقلاب موظف هستند که اشخاص متخلف را از هر طبقه هستند به دادگاه احضار و به وسیله آقای رئیس جمهور آنان را الزام به حضور، و عدالت را درباره آنان اجرا کنند.
و اما اشخاصی که متهم هستند به یکی از امور فوق که مورد عفو نمیتوانند باشند، احدی حق تعرض به آنان را ندارد جز محاکم صالح، و مأمورین از قِبَل آن محاکم برای تحویل به محاکم و تمام محاکم ایران موظفند که پس از اتمام پرونده متهم، پرونده یا رونوشت آن را به تهران نزد آقای قدوسی، دادستان کل انقلاب بفرستند برای رسیدگی نهایی. و آقای قدوسی موظفند هیأت یا هیأتهایی مرکب از قضات شرع تشکیل دهند، و رسیدگی به این قسم پروندهها بکنند و حکم عدل اسلامی را جاری نمایند. و جناب آقای رئیس جمهور پس از رسیدگی به جرایم محکومین که در زندان هستند، به گروههایی که لایق تخفیف هستند یک درجه تخفیف دهند، و آنانی را که میشود آزاد کرد، آزاد کنند. و باید تذکر دهم که این عفو و تخفیف، مشروط است به آنکه این اشخاص پس از عفو و آزادی، مرتکب اعمال سابق خود یا مشابه آن نشوند، و الّا علاوه بر مجازات جرم فعلی، مجازات جرم سابق نیز اعاده میشود. و من از عموم برادران ایمانی میخواهم که برای رضای خداوند تعالی از انتقامجویی و بهانهگیری اجتناب کنند، و به پیروی از رسول اکرم- صلی اللَّه علیه و آله- عفو و اغماض را شیوه خود قرار دهند. و من از جوانان عزیز میخواهم که از خود عطوفت نشان دهند و از شیوه احسان که مرضیِّ خداوند است و قرآن کریم بر آن تأکید فرموده، پیروی کنند.» (صحیفه امام، ج12، ص: 193 ـ 194)
ـ نامه تشکر به آقای مرعشی نجفی؛ قدردانی از عفو عمومی (1358)
«حضرت آیت اللَّه آقای مرعشی نجفی- دامت برکاته
تلگراف حضرت عالی در مورد قدردانی از فرمان عفو عمومی واصل گردید. از این ابراز محبت شما متشکرم. امید است مسلمانان از ارشادات و راهنماییهای آن جناب بهرهمند گردند. سلامت و موفقیت شما را از خداوند متعال مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج12، ص: 196)
ـ سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی؛ کمال مطلق خواهی انسان (1359)
«البته در این سالی که به ما گذشت ماجراهای زیاد، گرفتاریهای زیاد برای ملت ما رخ داد. ولی من به نظرم میرسد تا گرفتاریها نباشد، سختیها نباشد، جنگها نباشد و کشتار دادنها و سایر اثرات آن نباشد، انسان از آن خمودی و از آن راحت طلبی- که در ذاتش هست- بیرون نمیآید. البته جنگ و لواحق آن بسیار ناگوار بود برای ملت ما، لکن در ازای او جوانهای ما، آنهایی که در جبههها میگذرانند و مردمی که جنگ را لمس میکنند، آن چنان مقاومتی از خودشان به خرج دادند که متوقع نبود. و این از برکات زحمتها و ناگواریهای جنگ و لواحق جنگ بود. اگر در یک رژیمهایی که ملت شرکت نداشتند با دولت در همه امور و حاضر در صحنه نبودند در همه گرفتاریها و زحمتها جنگی واقع میشد، فقط در یک کناری بود، بدون اینکه تحرکی از خود ملت و جوانهایی که احتیاج به تحرک دارند واقع میشد، این جنگ بیفایده بود. و اما امروز تمام ملت ما، نه فقط جوانها و آنهایی که در جبههها هستند، بلکه پیرمردها و پیرزنها و دختر و بچههای نابالغ در صحنه گرفتاریها و در صحنه جنگ حاضرند و همه خود را در جبهه میبینند.
من وقتی در تلویزیون میبینم این بانوان محترم را که اشتغال دارند به همراهی کردن و پشتیبانی کردن از لشکر و از قوای مسلّح ارزشی برای آنها در دلم احساس میکنم که برای کس دیگری نمیتوانم این طور ارزش قائل بشوم. کارهایی که آنها میکنند یک کارهایی است که دنبالش توقع اینکه یک مقامی داشته باشند، یا یک پستی را اشغال کنند، یا یک چیزی از مردم خواهش کنند، هیچ این مسائل نیست. بلکه سربازان گمنامی هستند که در جبههها باید گفت مشغول به جهاد هستند. و ما اگر فایدهای از این جمهوری اسلامی نداشتیم الّا همین حضور ملت به همه قشرهایش در صحنه و نظارت همه قشرها در امور همه، این یک معجزهای است که جای دیگر من گمان ندارم تحقق پیدا کرده باشد. و این یک هدیه الهی است که بدون اینکه دستهای بشر در آن دخالت داشته باشند خدای تبارک و تعالی به ما اعطا فرموده است. و ما باید قدر این نعمت را بدانیم؛ و اقتدا کنیم به این زنها و بانوان و بچههای پشت جبهه و آنهایی که در خود شهرهای مخروبه و نیمه مخروبه حاضرند. ماها باید از اینها اخلاق اسلامی و ایمان و توجه به خدا را یاد بگیریم. ماها ممکن است کارهایی که حتی خیلی هم مفید است. برای جامعه بکنیم، لکن برای خودمان مفید نباشد. ممکن است که ماها کارهایی انجام بدهیم که به صلاح جامعه است و جامعه از آن استفاده کند و جامعه را به پیش ببرد، لکن ما را به عقب ببرد؛ و در پیشگاه خدای تبارک و تعالی نه اینکه اجری نبریم، بلکه انحطاط پیدا بکنیم.
ما باید به این قشرهای توده مردم که بیتوقع به کشور خدمت میکنند و به همه شما هم دارند خدمت میکنند به آنها اقتدا بکنیم و خودمان را اصلاح بکنیم. اگر ما هم آن روحیه را پیدا میکردیم، آن وقت کارهایمان همه یک وجهه پیدا میکرد. و افراد اگر کارهایشان به وجهه واحد باشد؛ یعنی مقصد خدا باشد و توجه به او. انسان را وادار به کار بکند، هیچ اختلافی متصور نیست. تمام چیزهایی که بشر به آن مبتلا هست از خود آدم است. تمام یعنی کارهایی که به دست بشر انجام میگیرد، بلکه کارهایی هم که از غیب به ما وارد میشود، چه بسا این همه زلزلهها و سیلها و طوفانها برای این باشد که ما خودمان را اصلاح نکردیم. ما اگر چنانچه خودمان را اصلاح کنیم و اینهایی که مؤثرند در بین تودهها، اینهایی که مردم نظر میکنند ببینند اینها چه میکنند، آنها هم تبعیت کنند، اگر آن اشخاصی که مورد توجه مردماند و مردم اعمال آنها را و اقوال آنها را تحت نظر دارند، اگر چنانچه وجهه واحد باشد، شما که صحبت میکنید برای خدا باشد، آن هم که میشنود برای خدا باشد، او که مینویسد هم همین طور، هیچ اختلافی نخواهد واقع شد.
اگر اختلاف نظر هم باشد، با طرز الهی حل میشود؛ نه با طرز شیطانی. عمده اصلاح همین مرکزِ «خود» است. همه مصیبتهای ما از خود ماست. و باید اصلاح از خود ما شروع بشود. من توقع نداشته باشم که خودم اصلاح نشده بخواهم دیگری را اصلاح کنم. این خیال باطل است. اگر چنانچه خود آن گوینده اصلاح شده باشد، میتواند دیگران را اصلاح بکند....» (صحیفه امام، ج14، ص: 203 ـ 214)
ـ سخنرانی در جمع مسئولان وزارت آموزش و پرورش؛ رابطه تعلیم و تهذیب (1363)
«باید توجه کنید که دوره مدارس مهمتر از دانشگاه است، چرا که رشد عقلی بچهها در این دوره شکل میگیرد. باید سعی کنیم تا کسانی که فرزندان ما را فاسد بار میآورند، به مدارس و دانشگاهها وارد نشوند و در این امر مسامحه نباید کرد. ممکن است الآن کاری نتوانند بکنند، ولی تا ده سال دیگر کارشان را انجام میدهند. ما با آنان که با اسلام دشمناند مخالفیم و در مقابلشان میایستیم، ولی با کسانی که با اسلام دشمنی ندارند و دنبال کار خودشان هستند کاری نداریم. مسأله ما اسلام و کشور اسلامی است. ما برای اسلام این همه جوان دادهایم، لذا باید نگذاریم خون آنان هدر رود. ما دانشمندی که برای بشریت مضر است را میخواهیم چه کنیم؟ امروز دنیا در آتش دانشِ دانشمندانِ مضر میسوزد. این سلاحهای مخرب و بمب و موشکها را همین دانشمندان ساختهاند.
لذا دانش باید همراه با تزکیه باشد، اصلًا تزکیه مقدم بر دانش است.
همه معلمین در فکر این باشند که خودشان را تهذیب کنند، باید خود را مهذب کنند تا حرفشان در دیگران اثر کند. معلمین و همه کسانی که در شغل معلمی به سر میبرند باید بدانند که شغلشان بسیار مهم است؛ باید توجه کنند که بچهها را از ابتدا خوب بار بیاورند، که دانشگاه دیر است. معلمین باید احساس کنند که پیش خدا مسئولند، اگر بچهها بد تربیت شوند اینها هم مسئولند، اگر در این مورد من و شما هم سکوت کنیم مسئولیم.
امیدوارم مردم در ساختن مدارس که برای فرزندان خودشان است سعی لازم را بنمایند. کمک به مدارس، کمک به خودشان و به فرزندانشان و به این کشور و ملت است.
باید کشور را آباد کنیم. امیدوارم آن اندازه که مردم میتوانند کمک کنند و فکر نکنند که باید حتماً رقم کمک آنها درشت باشد. در امر ساختن مدارس، با رقمهای ریز هم میشود شرکت کرد، البته رقم درشت هم به جای خود. به همه معلمین و بچهها سلام مرا برسانید. و همین طور سر کلاسها به آنها بگویید که خودتان را برای آینده، خوب درست کنید.» (صحیفه امام، ج19، ص: 189 ـ 190)
ـ نامه به آقای خامنهای در مورد اختلاف شورای نگهبان و وزارت کشور (1366)
[بسم اللَّه الرحمن الرحیم. محضر مبارک رهبر عظیم الشأن، حضرت امام خمینی- مد ظله
با سلام و تحیت، در یکی از حساسترین مراحل انتخابات یعنی تعیین هیأت اجرایی تهران فیما بین شورای نگهبان و وزارت کشور اختلاف نظر پدید آمده است و هر یک نظرات خود را منطبق بر قانون میداند. (نظر این جانب در این باره در صورت لزوم معروض خواهد شد). ورود خدشه قانونی در انتخابات تهران در این مرحله، زمینهای خواهد شد برای خدشه در کل انتخابات و احتمالًا زیر سؤال رفتن مجلس آینده و مصوبات آن. لذا این جانب پس از عدم حصول نتیجه از تلاش میانجیگرانهای که در سه روز اخیر داشتهام، احساس میکنم که نجات انتخابات تهران محتاج به اشاره مؤکد از سوی آن حضرت است. لذا پیشنهاد میشود: طرفین را ملزم و مکلف فرمایید که در اسرع وقت از هر طریق ممکن- و البته قانونی- هیأت اجرایی را انتخاب و به جای هیأت غیر قانونی قبلی اعلام کنند.
26/ 12/ 66- سید علی خامنهای، رئیس جمهور].
بسمه تعالی
پس از اهدای سلام مطالبی که مرقوم نمودید، احمد کراراً به من گفته و چون بنا ندارم در انتخابات دخالت کنم، احمد کوشش میکند که راه حلی پیدا کند. ان شاء اللَّه تعالی آنچه صلاح است در پیش آید. و السلام.» (صحیفه امام، ج20، ص: 503)
[1] - سر و صدا و صحنهسازی.
[2] - فقط شخص ضعیف، به اعمال ظلم و ستم محتاج است.
[3] آقای سید احمد خمینی درباره پاورقیهای این نامه چنین مرقوم نمودهاند:
1- این نامهها بار سیاسی داشته است. زیرا کسی که به عراق میرفته حاضر به حمل آن نشده است. ناچار ما به وسیله مسافرینی که به کشورهایی نظیر سوریه مسافرت میکردهاند، آنها را ارسال کردهایم. که آنها در آن کشورها به وسیله پست و یا مسافر به مقصد نجف بفرستند.
[4] - مقصود، انقلابی بزرگ حجت الاسلام و المسلمین شهید محمد منتظری است که این جانب برای ایشان پول، اخبار و ما یحتاج دیگر ارسال میکردم. چون به نجف رفته بود، به امام نوشته بودم که به شهید منتظری بدهند و من به عمویم( حضرت آیت اللَّه پسندیده) وکیل امام در قم میدادم که ایشان( شهید منتظری) از نجف بدون اطلاع دیگران رفته بود. او معمولًا زمان مسافرتهایش را از همه کتمان میکرد.
[5] - به این آدرس به عنوان مقصد، هر گز از مبدأ ایران به طور مستقیم نامه ارسال نمیشد بلکه از کشور ثالثی نامهها به این آدرس فرستاده میشد.
[6] - نامه امام خمینی خطاب به خانمی است که همسر و فرزندش به هنگام دفاع از کمیته انقلاب اسلامی سنندج به شهادت رسیدهاند. شهید محمد رحمانپور که بارها توسط ساواک شکنجه شده بود، به همراه فرزند 23 ساله خود به شهادت رسید.
[7] - در صحیفه نور( 22 جلدی) جمله( من آیه خدا هستم به سر این ملت) از قول امام خمینی در این سخنرانی آورده شده است که صحت ندارد و امام چنین جملهای را تکذیب فرمودند، این جمله توسط یکی از حضار بعد از قطع کلام امام ابراز شده است و جمله بعدی امام پاسخ به گوینده است.
.
انتهای پیام /*