مجاهد متعهد، آقای هاشمی عزیز
(آیت الله هاشمی رفسنجانی به روایت صحیفه امام)
روح الله صباغی
مقدمه
علی اکبر هاشمی رفسنجانی متولد 1313 در روستایی در منطقه نوق کرمان است که زندگی اش پر از فراز و نشیب بود؛ هجرت به قم جهت تحصیل علوم دینی، آشنایی با امام خمینی، شرکت در نهضت مردمی به رهبری امام خمینی، زندانی دوران پهلوی، عضویت در شورای انقلاب، تصویر ماندگار در کنار امام در تنفیذ حکم مهندس بازرگان، ترور، وزارت کشور، رئیس مجلس شورای اسلامی، نماینده امام در شورای عالی دفاع، فرماندهی عملیات جنگ، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، جانشین فرماندهی کل قوا، رئیس جمهور، رئیس مجلس خبرگان، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و چندین نقش تأثیرگذار و ماندگار دیگر که از او شخصیتی بی نظیر در تاریخ معاصر ایران ساخته است. از مهمترین برهه های زندگی او، آشنایی و ارتباط مداوم با امام خمینی است. ارتباطی که مسیر زندگی او را تا پایان عمر مشخص کرد؛ ارتباط و اعتمادی دو سویه.
«صحیفه امام» مجموعه بیانات، پیامها، احکام و مصاحبه های امام خمینی است که اسناد آن از سال 1312 تا 1368 را در بر می گیرد.
در این مقاله به مناسبت اولین سالگرد ارتحال آیت الله هاشمی رفسنجانی، مروری داریم به برخی از گفتار و نوشتار امام خمینی در صحیفه امام، درباره آیت الله هاشمی رفسنجانی.
هیئت پنج نفره بازرسی از مناطق نفتی و نظارت بر تولید نفت
در پی اعتصاب کارکنان شرکت نفت ایران در دی 1357، امام خمینی در 8/10/1357 طی حکمی به مهندس بازرگان، هیئت پنج نفره ای را جهت بازرسی از مناطق نفتی و نظارت بر تولید نفت تعیین کردند. ایشان در این حکم، اعضای پنج نفره را بدین ترتیب مشخص کردند: «مقتضی است جنابعالی، که در اداره صنایع عظیم نفت دارای سوابق و تجارب فراوان هستید، یک هیأت پنج نفری مرکب از حجت الاسلام جناب آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی و جناب آقای مهندس مصطفی کتیرایی و دو نفر دیگر را با نظر خودتان و مشورت آقایان تعیین نمایید.» (صحیفه امام، ج5، ص: 303)
انتصاب مهندس بازرگان به نخست وزیری دولت موقت
یکی از فرازهای انقلاب اسلامی که آیت الله هاشمی نقشی ماندگار در آن ایفا کردند، خواندن حکم انتصاب مهندس بازرگان به نخست وزیری دولت موقت در 15/11/1357 که از سوی امام خمینی صادر شده بود.
آیت الله هاشمی در مورد آن روز چنین روایت می کنند: «در مورد قرائت حکم نخست وزیری آقای بازرگان، در شورای انقلاب تعیین تکلیف نشده بود و اصلاً بحثی در این زمینه نبود. بعد از آنکه امام حکم دادند، ما نمی دانستیم چه کسی باید این حکم را بخوانند. یک وقت به من اطلاع دادند که امام نظرشان این است که شما حکم را بخوانید؛ البته موضوع خیلی معمولی بود. اصلاً ما آن زمان در این فکر نبودیم که چه کسی حکم را بخواند یا چه کسی حکم را بنویسد.»
هاشمی زنده است چون نهضت زنده است
گروهک تروریستی فرقان در راستای حذف نیروهای صاحب فکر و تأثیرگذار در انقلاب، پس از ترور شهید مطهری، به سراغ آیت الله هاشمی رفسنجانی می رود. در روز 5/3/1358 تعدادی از افراد این گروهک با فریب پاسداران، وارد منزل آیت الله رفسنجانی شده و ایشان را ترور می کنند. با هوشیاری همسر ایشان، آنها موفق به این کار نمی شوند؛ ولی ایشان زخمی شده و به بیمارستان منتقل می شود.
به همین مناسبت امام خمینی(س) پبامی صادر کردند و دستور دادند از شخصیت های انقلاب حفاظت شود.
متن پیام امام خمینی به این شرح است:
«جناب حجت الاسلام مجاهد متعهد، آقای هاشمی عزیز.
مرحوم مدرس که به امر رضا خان ترور شد، از بیمارستان پیام داد: «به رضا خان بگویید من زنده هستم». مدرس حالا هم زنده است. مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است.
امریکا و دیگر ابرقدرتها بدانند ملت ما زنده است. اجتماعات عظیم این دو ـ سه روز شاهد زنده بودن انقلاب است. اینان با این تلاشهای احمقانه نمی توانند انقلاب اسلامی ما را ترور کنند؛ نمی توانند شخصیت انسانی ـ اسلامی مطهری و هاشمی را ترور کنند؛ هر چند ترورها حساب شده و سازمان یافته باشند و از لابه لای آنها جای پای ابرقدرتها و جنایتکاران بین المللی به چشم بخورد.
ملت با تمام قوا باید در مقابل دسیسه ها مقاومت کنند، توطئه ها را بشکنند؛ با کمال مراقبت انقلابی این جنایتکاران را شناسایی کنند و به دادگاههای انقلابی معرفی کنند. پاسداران انقلاب و رؤسای آنان موظفند از این شخصیتهای ارزنده انقلابی حفاظت کنند و رفت و آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرند؛ اگر چه خود آنان راضی نباشند. ملت بزرگ اسلامی مصمم است به نهضت اسلامی خود ادامه دهد، و اجازه دخالت خیانتکاران را در کشور خود ندهد. ما ملتهای بزرگ اسلامی را به همکاری در این نهضت اسلامی ایران دعوت می کنیم.
باید دست جنایتکاران از ممالک اسلامی و از عموم مستضعفین قطع شود، و وعده الهی به همت اقشار ملتهای اسلامی تحقق یابد. من به آقای هاشمی ـ فرزند برومند اسلام تبریک می گویم که در راه هدف تا نزدیک شهادت به پیش رفت. و سلامت و ادامه خدمت ایشان را از خدای تعالی خواستارم. و السلام علیه و علی عباد اللَّه الصالحین.» (صحیفه امام، ج 7، ص: 496)
سرپرست وزارت کشور
دانشجویانی که خود را پیرو خط امام می نامیدند، پس از راهپیماییهای گسترده مردمی، در 13 آبان 1358 سفارت آمریکا را اشغال و کارمندانش را گروگان گرفتند. با حمایت مردم از دانشجویان و حمایت امام که کار دانشجویان را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول معرفی کرد، تلاش دولت موقت و برخی شخصیتهای شورای انقلاب برای پایان دادن به ماجرا بی ثمر ماند. مهندس بازرگان که پیش از این، چند باری استعفا داده بود، همراه کابینه اش استعفا داد و امام هم استعفایش را پذیرفت. امام شورای انقلاب را تا انتخاب رئیس جمهور و تشکیل مجلس، مأمور انجام وظایف دولت کرد. آیت الله هاشمی نیز طی حکمی از طرف امام، در 26/8/1358 سرپرست وزارت کشور شد.
«حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی؛ طبق پیشنهاد شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران، جنابعالی به سمت سرپرست وزارت کشور منصوب می شوید. از خداوند متعال، توفیق جنابعالی را در ایفای وظایفی که عهده دار شده اید و جلب رضای مقدسش را خواهانم.» (صحیفه امام، ج 11، ص 58)
من آقای هاشمی را بزرگ کردم
امام خمینی در 17/6/1360 در جمع اعضای شورای مرکزی و دبیر کل حزب جمهوری اسلامی، طی سخنانی در توصیف دستاورد شهادتها، مصائب دوران انقلاب و آثار شهادت شهید بهشتی فرمودند: «شما دیدید که صبح آن روزی که مرحوم آقای بهشتی و آن هفتاد نفر مظلوم در آنجا، آن طور به وضع فجیع شهید شدند، مردم فرق کردند؛ یکدفعه تمام صحبتها برگشت ... یکدفعه شعارها برگشت و به نفع ایشان شد؛ یعنی به نفع اسلام شد. حزب شما هم معرفی اش آن طوری که در آن وقت می کردند، همین طورها بود که این حزبی است که حزب حاکم و انحصار طلب و کذا و کذا و چنان [است.] خوب، من البته تمام حزب را که من نمی شناختم و نمی شناسم، لکن افرادی که این حزب را ایجاد کردند، خوب، من می شناختم. من آقای خامنه ای را بزرگش کردم. من آقای هاشمی را بزرگ کردم، من آقای بهشتی را بزرگش کردم. دیدم اینها را از اول تا آخر. بسیاری از اینها [را،] خوب، من می شناختم که اینها اشخاصی نیستند که نه، انحصار طلب به آن معنایی که آنها می گویند، [نیستند.]» (صحیفه امام، ج 15، ص: 200)
نماینده امام در شورای عالی دفاع
آیت الله هاشمی در خاطرات خود در این باره می گوید: «با شهادت آقای چمران، به پیشنهاد ما و موافقت امام، آقای موسی نامجو به عنوان نماینده ایشان انتخاب شد. کمی بعد وقتی آقای نامجو در دولت آقای رجایی وزیر دفاع شد، بحث تعیین نماینده دوم امام در شورا، مجدداً به میان آمد. در جلسات مشورتی که با احمد آقا و آیت الله خامنه ای داشتیم، آنها می خواستند که من این مسئولیت را بپذیرم. من با کارهای زیادی که داشتم، ترجیح می دادم که نباشم، هر چند که می دانستم اگر کسی مناسب پیدا نشود، ناچار باید قبول کنم... تا اینکه در تاریخ 21/7/1360 مطلع شدم امام طی حکمی مرا به سمت نماینده خودشان در شورای عالی دفاع منصور کرده اند.» متن حکم چنین بود:
«جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی- دامت افاضاته
بدین وسیله جنابعالی به سمت نمایندگی از طرف این جانب در شورای عالی دفاع منصوب می شوید که ان شاء اللَّه تعالی ضمن انجام وظایف محوله به ادارات مربوطه دیگر نیز رسیدگی و نظارت نمایید. موفقیت جنابعالی را از خدای تعالی مسألت دارم.» (صحیفه امام، ج 15، ص: 302)
فرماندهی عملیات والفجر
آیت الله هاشمی درباره فرماندهی عملیات والفجر می گوید: «عصر برای خداحافظی به خدمت امام رفتم. خیلی محبت کردند و دعای سفر در گوشم خواندند. فرصتی پیش آمد که امام را ببوسم. حکم فرماندهی عملیات را به نام من صادر کردند و احمد آقا به منزل آورد... اگر آقای خامنه ای مشکل جسمی و مسئولیت ریاست جمهوری را نداشتند، ایشان انتخاب می شدند.» متن حکم امام چنین بود:
«جناب حجت الاسلام آقای هاشمی رفسنجانی ایّده اللَّه تعالی ؛ جنابعالی را به سمت فرماندهی دنباله عملیات والفجر نصب کردم. توفیق و پیروزی قوای اسلام را بر کفر از خداوند تعالی خواستارم.» (صحیفه امام، ج 18، ص: 355)
عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام
اختلاف شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی از چالشهای مهم کشور بود. پاسخی که مسئولان برای این چالش یافتند، تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. مجمعی از مسئولان نظام که در موارد اختلافیِ مجلس و شورای نگهبان براساس مصلحت تصمیم بگیرند. سران نظام در نامه ای به امام خمینی، درخواست تأیید و تشکیل این مجمع را خواستار شدند. امام خمینی نیز در پاسخ، ضمن تأیید تشکیل مجمع، اعضای آن را معرفی و رهنمودهایی را بیان کردند: «مجمعی مرکب از فقهای محترم شورای نگهبان و حضرات حجج اسلام: خامنه ای، هاشمی، اردبیلی، توسلی، موسوی خوئینی ها، و جناب آقای میر حسین موسوی، و وزیر مربوط، برای تشخیص مصلحت نظام اسلامی تشکیل گردد؛ و در صورت لزوم از کارشناسان دیگری هم دعوت به عمل آید و پس از مشورتهای لازم، رأی اکثریتِ اعضای حاضرِ این مجمع مورد عمل قرار گیرد. احمد در این مجمع شرکت می نماید تا گزارش جلسات به این جانب سریعتر برسد.» (صحیفه امام، ج 20، ص: 464)
جانشین فرماندهی کل قوا
آیت الله خامنه ای برای انسجام بیشتر در جبهه ها در تاریخ 12/3/1367 طی نامه ای به امام خمینی، پیشنهاداتی را مطرح کردند. از جمله: «1. کلیه امور مربوط به نیروهای مسلح، ارتش، سپاه، ژاندارمری اعم از عملیات، پشتیبانی، امور سازمانی و اداری و غیره به شخص واحدی مفوض و محول گردد. 2. شخص مزبور از سوی حضرت عالی موظف گردد که امور را از نزدیک و با قاطعیت تمشیت کند. 3. دادگاه نیروهای مسلح موظف گردد که در تعقیب قضایی متهمین و اجرای محکومیتها به طور کامل از نظر و دستور وی تبعیت کند. با توجه به همه جوانب، به نظر این جانب، تنها فرد مناسب برای تصدی این مسئولیت مهم، جناب آقای هاشمی رفسنجانی است.»
در پاسخ به این نامه، امام خمینی طی حکمی آیت الله هاشمی رفسنجانی را به سمت جانشین فرماندهی کل قوا منصوب کردند. متن حکم چنین بود:
«جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی ـ دامت افاضاته ؛ با توجه به درگیری رویاروی آمریکای جهانخوار علیه اسلام و ایران و هماهنگی غرب و شرق و ارتجاع منطقه در مبارزه با انقلاب اسلامی و جلوگیری از پیروزی اسلام، به پیشنهاد رئیس جمهور محترم، جناب حجت الاسلام آقای خامنه ای ـ دامت افاضاته جنابعالی را با تمام اختیارات به جانشینی فرماندهی کل قوا منصوب می نمایم...» (صحیفه امام، ج 21، ص: 56)
خاتمه
موارد مطرح شده بالا، فقط برخی از بیانات و احکام امام خمینی به آیت الله هاشمی رفسنجانی بود.
این مطالب بیانگر اعتماد امام خمینی به آیت الله هاشمی بوده است. اعتمادی که موجب شد مسئولیتهای متعدد، مهم و تأثیرگذاری از طرف امام به ایشان واگذار شود.
آیت الله هاشمی رفسنجانی در نهمین دهه از زندگی خود توصیف جالبی از خود دارد که به عنوان خاتمه تقدیم می گردد:
«خودم را یک انسان روستایی می دانم که در روستا بزرگ شدم و به حوزه علمیه رفتم... بعدها در مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی، هم خدمت کردم، هم خطا کردم. من یک انسان کاملاً معمولی بودم.»
.
انتهای پیام /*