کد مطلب: 3458 | تاریخ مطلب: 17/10/1399
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

امروز با امام: هفدهم دی

امروز با امام: هفدهم دی

ـ نامه به آقای عبداللَّه اسلامی و اظهار تأسف از حادثه منی (1354)

ـ نامه تشکر به آقای محمد کیایی نژاد (1355)

ـ نامه به آقای سید احمد علم الهدی؛ صدور اجازه نامه (1355)

ـ پیام به علما و مردم پاکستان درباره جنایات عمّال شاه در قم و مشهد (1357)

‏ـ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره تبلیغات فریبکارانه مطبوعات غرب (1357)

ـ سخنرانی در جمع نمایندگان درجه داران نیروی هوایی؛ القای نیاز به قیّم توسط دشمن (1358)

ـ سخنرانی در جمع اعضای جهاد سازندگی؛ سازندگی کشور با همکاری ملت و دولت (1358)

ـ سخنرانی در جمع راهپیمایان کفن‏پوش الیگودرز؛ سیاست امریکا (1358)

ـ سخنرانی در جمع اعضای شورای سرپرستی صدا و سیما؛ لزوم اصلاح برنامه‏ها (1362)

ـ پاسخ استفتاء آقای مجید انصاری؛ استفاده از درآمد ملک موقوفه به مدارس خواهران (1367)

ـ نامه به آقای عبداللَّه اسلامی و اظهار تأسف از حادثه منی (1354)

«جناب آقای عبد اللَّه اسلامی- حفظه اللَّه تعالی‏

مرقوم شریف واصل، مرقومات سابقه تماماً جواب داده شده است. در قضیه منی‏[1] مدتی که بیخبر از سلامت آقایان بودم نگران بودم. بحمد اللَّه با سلامت آشنایان آرامش حاصل شد ولی اصل قضیه خیلی موجب تأسف شد. عجالتاً از دادن اعانه به سادات خودداری کنید تا خبر ثانی. اینجا بسیار وضع اسف‏آور است؛ از خداوند اصلاح امور را خواهانم، از جنابعالی امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 128)

ـ نامه تشکر به آقای محمد کیایی نژاد (1355)

«خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقة الاسلام آقای کیایی نژاد- دامت افاضاته‏

مرقوم شریف واصل، توفیق و تأیید جنابعالی را خواستار است. امید دعای خیر از شما و سایر دوستان دارم. خدمت جناب آقای قدیری- ایّده اللَّه تعالی- سلام می‏رساند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 187)

ـ نامه به آقای سید احمد علم الهدی؛ صدور اجازه نامه (1355)

«خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و ثقة الاسلام آقای حاج سید احمد علم الهدی- دامت افاضاته‏

مرقوم شریف واصل، توفیق و تأیید جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. راجع به اجازه که آقای اخوی اشاره فرمودند، ان شاءاللَّه فرستاده می‏شود. و چون بنا است اجازات به قم خدمت آقای پسندیده، اخوی این جانب برود و ایشان ایصال نمایند، ان شاء اللَّه عمل خواهد شد. خدمت آقای اخوی- دامت افاضاته- سلام برسانید. و از جنابعالی و ایشان امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 188)

ـ پیام به علما و مردم پاکستان درباره جنایات عمّال شاه در قم و مشهد (1357)

«خدمت حضرات علمای اعلام و خطبای عظام و اهالی محترم پاکستان- ایدهم اللَّه تعالی پس از اهدای سلام و تحیات وافره؛ از توجه خاص حضرات آقایان به مسائل جانگداز و مصایب فجیعه ایران متشکرم. شما اهالی عظیم الشأن مصایب ما را آن طور که هست نمی‏توانید تصور کنید. هیچ کس نمی‏تواند تصور کند که دژخیمان شاه به امر شیطانی این شخص چه به سر این ملت شریف که جرمی ندارند جز آزادیخواهی و استقلال طلبی درآورده‏اند.

تانکها و توپها و مسلسلها که با سرمایه این ملت تهیه شده در خیابانهای شهرها، حتی شهر مذهبی مشهد در جوار حضرت امام رضا- سلام اللَّه علیه- و قم در جوار حضرت معصومه- علیها السلام- و محل حوزه علمیه دائماً مستقر و روزی نیست که نفوس شریفه‏ای را به قتل نرسانند.

قتل عامهایی که در این یک سال اخیر شده است قابل تحمل و بیان نیست. تبلیغات شاه در خارج ایران، که خود را مسلمان خالص و شیعه معتقد معرفی کرده و بر خلاف آنچه که هست ادعا نموده، موجب انحراف اذهان شده است. این شخص مدعی اسلام و تشیع، چه قرآنها که به آتش کشید، و چه سادات و علما که به زجر و شکنجه در حبس به قتل رساند، و حرم مطهر حضرت ثامن الائمه- علیه و علیهم السلام- را به مسلسل بست، و به منزل علما اهانتها نمود. اگر شما آقایان و اهالی محترم پاکستان شمه‏ای از جنایات این شخص را مشاهده می‏کردید و شاهد حال برادران دینی خود بودید، بی‏شبهه با ما هم صدا می‏شدید و برای سرنگونی این رژیم با ما هم قدم و همفکر بودید. البته از توجه اهالی محترم و حضرات علما و خطبا به مسائل ایران تقدیر، و تشکر را اعاده می‏کنم. و از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و سرنگونی ستمگران را خواستارم.» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 358 ـ 359)

ـ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره تبلیغات فریبکارانه مطبوعات غرب (1357)

«مسائلی که ملت ایران در این مدت طرح کرده‏اند یک مسائلی است که هیچ ابهامی در آن نیست. ما هم از اول همان مسائلی که در نهاد ملت است طرح کردیم؛ هیچ ابهامی در مطالب ما نیست. مطلب ما این نیست که شاه برود بیرون مملکت، مطلب ما سقوط شاه است از سلطنت. و اینکه می‏گوییم شاه برود یعنی سلطنت نداشته باشد؛ نه برود تفریح![2] و مطلب دوم این است که رژیم شاهنشاهی یک رژیمی است که مقبول ملت نیست و از اول هم یک مطلب غلطی بوده. و مطلب ثالث این است که ما می‏خواهیم یک حکومت عدل بر قوانین اسلام در ایران حکمفرما باشد. اینها هیچ کدامش در آن هیچ ابهامی نیست که کسی بخواهد تأویلش کند، کسی بخواهد بگوید مطلب ملت باز معلوم نیست چه می‏گوید. ملت معلوم نیست ... اینها! کسی مگر خودش را به کری بزند! و الّا ملت حالا چندین وقت است، از یک سال بیشتر است که در خیابانها دارد فریاد می‏زند که ما رژیم شاهنشاهی را نمی‏خواهیم، رژیم پهلوی را نمی‏خواهیم، و ما حکومت اسلامی می‏خواهیم. این هیچ ابهامی ندارد.

خیال نشود که حالا که شاه رفته یا بنا دارد برود، یک مطلبی حاصل شده است. تا حالا هیچ مطلبی از آن مطالبی که ما و ملت ایران می‏خواهیم حاصل نشده است. بله ایشان- آن طوری که از ایشان نقل شده است- گفته‏اند که اگر من بروم، من یک سه ماهی می‏خواهم بروم برای اینکه یک مثلًا ناراحتیهایی دارم، سه ماه می‏خواهم بروم دیگر! و اگر من بروم، به غرب نفت نخواهد رسید. این برای این است که غرب را بر ضد نهضت تجهیز کند. و اگر من بروم، بیرق سرخ به بالای پشت بامهای- مثلًا- ایران، به بالای ایران، به بالای بلندیهای ایران بیرق سرخ زده می‏شود! یعنی همه دیگر، از اول تا آخر ایران دیگر کمونیست می‏شوند و به شوروی گرایش پیدا می‏کنند! بعد هم گفتند که اینهایی که مخالف من هستند یک عده معدودی هستند! چیزی نیستند اینها! و اینها هم من را درک نکردند! اگر چنانچه من را درک کرده بودند، اینها هم مخالف نبودند! حالا ما این سه تا مطلبی که ایشان گفتند، خوب باید ببینیم چی هست؛ صحیحْ ایشان می‏فرمایند یا خیر، باز هم دست برنداشتند از این تبلیغات شیطنت‏آمیز...

اگر یک حکومت صحیح پیش بیاید، نفت را می‏فروشد و پول می‏گیرد خرج می‏کند از برای منافع خود ملت؛ این فقرا را نجات می‏دهد، این اشخاصی که ضعفا هستند؛ اینهایی که الآن به واسطه شکست کشاورزی هجوم آوردند در این سرماهای زمستان به شهرها و مسکن ندارند...

مطلب دیگری که ایشان [شاه] گفته‏اند این است که اگر من بروم بیرق سرخ زده می‏شود! این مطلب هم صحیح نیست. این را هم مکرر ما گفته‏ایم و گفته‏اند که یک مطلب صحیحی نیست این مطلب. اگر بنا بود که یک ملتی بود که اگر ایشان می‏رفت- حالا ایشان جلویشان را گرفته است که بیرق سرخ بالای سرشان زده نشود- اگر ایشان برود بیرق سرخ بالای سرشان می‏زدند، اگر ملت ما یک همچو ملتی بود، چطور در تمام سرتاسر ایران با مشت گره کرده مقابل امریکا و شوروی ایستاده...

بنا بر این از این هیچ خوفی نیست که شوروی بی‏عقلی کند و حمله کند؛ اینها حرف مفت است که می‏زنند. این برای این است که امریکا را تحریک کند و حال آنکه امریکا می‏داند این حرفها را. او اگر می‏توانست کاری بکند بدون تحریک می‏کرد، برای اینکه تو به نفع او بودی. بنا بر این، این حرف ایشان هم که اگر من بروم چه می‏شود ... معلوم می‏شود که شوروی از ترس ایشان است که وارد ایران نمی‏شود! اگر ایشان نباشد دیگر چه خواهد شد! [خنده حضار] این حرفها را همه ما می‏دانیم که صحیح نیست...

باطن ذات یک حیوان درنده است؛ وقتی که از این عالم رفت آن صورت پیدا می‏شود. حالا این صورت هست، وقتی که جا را عوض کرد و ظاهر رفت عقب و باطن پیدا شد، این یک جانور درنده است یعنی صورتش هم جانور درنده می‏شود. حالا تا ببینیم با این جانورهای درنده کدام شبیه تر است. آیا پلنگ است این، به صورت پلنگ در می‏آید؛ آیا گرگ است این، به صورت گرگ در می‏آید؛ آیا بدتر از اینهاست، به صورت آن بدتر در می‏آید. و ممکن است که چون انسان با سایر حیوانات فرق دارد ... حیوانات یک حدودی دارد درندگی‏شان، تا یک حدودی. گرگ هم این طور است. گرگ حمله می‏کند یک حیوانی را می‏گیرد می‏خورد بعد استراحت می‏کند؛ دیگر همچو نیست که- الّا بعضی گرگها- همچو نیست که یک همچو مَلَکه‏ای داشته باشد که هر جانوری را بدرد؛ محدود است. سایر حیوانات هم در جانب درندگی و سَبُعیت محدود هستند. انسان محدود نیست؛ یعنی انسان در طرف سعادت و در طرف فضیلت غیر محدود است. می‏رسد تا آنجایی که تمام صفاتش الهی می‏شود؛ یعنی نظر می‏کند نظرِ الهی؛ دستش را دراز می‏کند دست الهی‏ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمی‏[3] دست، دست خداست. تو انداختی (رَمَیْتَ) لکن ما رمیت- ان اللَّه رمی‏. آنهایی که با تو بیعت کردند، إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ‏[4] انسان در طرف کمال به آنجا می‏رسد که «یَدُ اللَّه» می‏شود، «عَیْنُ اللَّه» می‏شود، «اذُنُ اللَّه» می‏شود. در طرف کمال این طوری است، غیر محدود است. در طرف نقص هم، در طرف شقاوت هم غیر محدود است: اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ؛ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ‏[5] «الی الظلمات»- همه مراتب ظلمت نه «الی‏ ظلمة»؛ همه مراتب ظلمات. در طرف آنجا که «نور» می‏گوید، برای اینکه نور وحدت دارد و کاملترین نورْ نور واحد است؛ در این طرف اقسام مختلفه است از ظلمت. اینها از طرف نور طرف ظلمت می‏روند؛ آنها تمام ظلمتها را پشت سر می‏گذارند و طرف نور می‏روند. تا اینجایش معلوم نیست. تا اینجا نه نورانیت آنها و مقام نورانیت آنها معلوم است، نه ظلمت اینها و مقام ظلمات اینها معلوم است. وقتی این ورق برگشت و آن طرف صفحه پیدا شد، آن وقت معلوم می‏شود. یک نفر آدم می‏بینید که ده تا مَلَکه داشته باشد به ده صورت پیدا می‏شود، یکی است اما هم جهت. حیوانیتِ شهوی او این قدر غلبه دارد که یک صورت حیوان شهوی مثل خنزیر؛[6] هم صورت سبعیت او خیلی غلبه دارد- آن طوری که در حیوانات هست مثل پلنگ مثلًا- و هم صورت شیطنتش زیاد است، خدعه و فریبش زیاد است؛ این در آنجا وقتی که صفحه برگشت شیطانِ شیطان است. و در عین حال که صورت شیطانی دارد، صورت سبعیت هم دارد، آخرْ مرتبه سبعیت؛ صورت حیوان شهوی هم دارد، آخر مرتبه شهوانیت؛ این به این صورتهای مختلف در می‏آید. از این جهت ماها نه، او را درک نکردیم؛ ما خودمان هیچ کدام خودمان را هم درک نکردیم؛ دیگران [را] هم درک نکردیم. به این معنا [ست‏] که درک نکردیم شما را. آن وقتی که سرائر معلوم بشود و ورق برگردد، آن وقت، هم خودت، خودت را درک می‏کنی و هم مردم تو را. و ما هم همان طور هستیم که ما هم خودمان را باز درک نکردیم که چه هستیم؛ تا ببینیم ملکاتمان چه باشد. و به خدا پناه می‏بریم از ملکات فاسده‏ای که در ماها هست...

تبلیغاتْ حالا هم می‏کنند به اینکه اگر یک حکومت اسلامی پیش بیاید چه خواهد شد، اگر پیش بیاید چه خواهد شد. یا خیر پیش نظامیها می‏روند تبلیغ می‏کنند که همه نظام را به هم می‏زنند! ما نظامْ لازم داریم، چطور همه نظام را به هم بزنند؟! چطور ارتش را به هم می‏زنند؟! ما چند تا دزدش را کنار می‏گذاریم، باقی‏اش را قبول داریم. صاحب منصبها این را بدانند، ما صاحب منصب پاک را قبول داریم، نجسها بروند؛ آنهایی که مال ملت را خورده‏اند، آنهایی که در بانکهای خارجی مال ملت را انباشته‏اند، اینها بروند سراغ کارشان. بروند، نه اینکه یعنی گم شوند، نه اینکه بروند یعنی پا شوند بردارند و بروند؛ باید ازشان گرفت اینها را. من اگر دستم می‏رسید نمی‏گذاشتم این مردکه برود. باید بایستد حساب پس بدهد. داری کجا می‏روی؟ پولها را برداشتید رفتید.

ما ارتش لازم داریم، احترام به ارتش می‏گذاریم. ما طبقه جوان ارتش را، صاحب منصبان جوان ارتش را برایشان احترام قائل هستیم. در طبقه بالاتر هم اگر چنانچه یک صاحب منصب یا چند صاحب منصب صحیح پیدا شد، آنها هم محترم هستند. ما آنهایی که دزدی کردند با آنها مخالفیم. در قشرهای دولتی، ما به همه قشرهای دولتی احترام قائل هستیم؛ اگر در بین آنها یکی دو تا پیدا شد که فاسدند، فاسدها باید بروند، تصفیه باید بشود؛ و الّا مملکت نظام لازم دارد، مملکت اداره لازم دارد، وزارتخانه لازم دارد، همه اینها را لازم دارد، اما نه این طوری که حالا دارند درست می‏کنند...» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 360 ـ 374)

ـ سخنرانی در جمع نمایندگان درجه داران نیروی هوایی؛ القای نیاز به قیّم توسط دشمن (1358)

«الآن این وضعی که ما داریم و این چیزی که من می‏بینم که در هر جا اشخاصی در همان جا مشغول توطئه‏هایی هستند و وادار می‏کنند یک اشخاصی را که اشخاص خوبی هستند، لکن عمق مسائل را خیلی مطلع نیستند، وادار می‏کنند به یک کارهایی...

ما باید کمک کنیم آرامش را الآن حفظ بکنیم تا رئیس جمهور تعیین بشود، مجلس تعیین بشود. مجلس جای این کارهاست که یک مملکتی را مجلس باید اداره کند. حالا اگر بخواهید هی هر کسی از یک طرف بکشد، و هر کسی یک بهانه‏ای درست کند، و هر روز توی عرض می‏کنم که جاهایی که محتاج به نظم است بی‏نظمی ایجاد بشود، جاهایی که محتاج به استقرار است بی‏استقراری ایجاد بشود، این یک لطمه‏ای به اصل نهضت می‏زند. مطالب حق است، لکن وقت این نیست...» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 63 ـ 67)

ـ سخنرانی در جمع اعضای جهاد سازندگی؛ سازندگی کشور با همکاری ملت و دولت (1358)

«من بعد از این نهضت و انقلابی که نسبتاً الحمد للَّه به پیروزی رسید و قدم اول را ملت بزرگ ما برداشت، در این کارهایی که به دست ملت بعد انجام گرفت، از جهاد سازندگی خیلی خوشم می‏آید. هر وقت که تلویزیون نشان می‏داد که خواهرها و برادرها از همه طبقات مشغولند به یک عملی برای کشور خودشان، من خوشحال می‏شدم. باید شماها توجه داشته باشید که نگاه نکنید هی به اینکه اداره چه می‏کند، دولت چه می‏کند. آنها مشغولند، منتها نمی‏توانند آن قدری که ایران احتیاج دارد آنها عمل کنند. ایران مال خود شماست و خود شما باید او را بسازید...

 چیزی که الآن مهم است این است که،- این را من از باب اینکه نگران هستم برایش کراراً هم گفتم این را به اشخاصی که اینجا آمدند، باز هم عرض می‏کنم- که الآن دستهایی در کار هست. اکثراً از طرف امریکا و دیگران هم همین طور. از شوروی و از سایر جاها هم همین طور. یعنی آنهایی که به این مملکت ما طمع استفاده دوخته‏اند، دارند و چشم این دارند که ما کار بکنیم، آنها ببرند و مخازن ما را ببرند، و حالا هم دستشان کوتاه شده است و ان شاء اللَّه تا آخر هم کوتاه هست. اینها الآن در فکر اینند که نگذارند این ایران یک استقراری پیدا کند. یک نظام صحیحی پیدا بکند. در هر جا مثلًا فرض کنید، که در جهاد سازندگی هم از این قشرها پیدا می‏شوند که خودشان را جا می‏زنند و در دانشگاه هم هستند. در همه جا هستند. اینها در کارخانه‏ها هم زیاد هستند.

این به نظر من می‏آید که یک نقشه و توطئه‏ای است که برای این جهت که، استقرار در ایران و نظم در ایران پیدا نشود...

حالا هم اشخاصی در بین این ملت هست که الهام از خارج می‏گیرند. البته اقلیت هم هستند، لکن اشخاصی هستند که با هر زبانی با مردم می‏توانند صحبت بکنند و شیطنت بکنند. باید ملت ما توجه به این توطئه داشته باشد که توطئه‏ای که محتمل است این است که ما را به هم بریزند. حتی توی جهاد سازندگی بروند یک کارهایی بکنند که آنجا هم یک اختلافی بشود. نگذارند کار عمل بشود. در دبیرستان بروند. در دانشگاه بروند. هر جا بروند و ما را به هم بریزند. و دائماً شلوغی و دائماً اعتصاب و دائماً راهپیمایی و دائماً کارشکنی برای دولت و ملت، تا منعکس بکنند در خارج که اینها نمی‏توانند خودشان را اداره بکنند، باید یک کسی برود اداره کند. ملت باید توجه داشته باشد به این توطئه و از اختلافات دست بردارند. آخر برای چی ما با هم اختلاف داشته باشیم. سر چی اختلاف داشته باشیم. برای چه اختلاف داشته باشیم. برای چی به جان هم بریزیم، چرا ما خودمان، خودمان را از بین ببریم. باید ملت متوجه باشد که چیزهایی که اسباب اختلاف هست اصلًا ایجاد نکنید. اشخاصی که می‏خواهند ایجاد اختلاف بکنند موعظه‏شان کنند، نصیحتشان کنند. اگر گوش نکردند آنها را طردشان بکنند و نگذارند اختلاف حاصل بشود. نگذارند جوری وانمود بشود که این ملت ملتی نیست که قابل این باشد که آزاد باشد. حالا که آزاد شده ببینید به جان هم ریختند، قابل آزادی نیست. ملتی که قابل آزادی نیست، باید یکی بیاید، یک رضا خانی را پیدا کنند- و اینها دارند، از این چیزها دارند- یک رضا خانی را پیدا بکنند. امروز به اسم اینکه این آدم ملی هست، به اسم اینکه یک آدم از این چیزها، از این عنصرها، اینها دارند که بیست سال، سی سال این را با یک صورت ملیت و با یک صورت دلسوزی نگه دارند. آن روزی که می‏خواهند کار را انجام بدهند به دست او انجام بدهند. به صورت ملیت، به صورت چه انجام بدهند. و توجه این معنا را باید داشته باشند ملت ما. امروز که روز حساسی است، برای اینکه ما می‏خواهیم که رئیس جمهور تعیین بشود، ملت می‏خواهد رئیس جمهور تعیین بشود، امروز می‏بینید که با این حساسیت باز مشغول شدند به توطئه‏ها و مشغول شدند به خرابکاریها. در قم دیدید، در آذربایجان هم هست، در جاهای دیگر هم هست. فردا که شما بخواهید ان شاء اللَّه وکلای خودتان را تعیین بکنید، بدانید که اغتشاشات بیشتر ایجاد می‏کنند. بساط بیشتر در می‏آورند. باید توجه داشته باشد ملت به اینکه مبادا منعکس بشود. کاری بکنیم ما که منعکس بشود اینها با هم نمی‏توانند بسازند. اینها به جان هم ریختند و باید یکی برود جلوی این کارها را بگیرد، تربیتشان بکند...» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 68 ـ 74)

ـ سخنرانی در جمع راهپیمایان کفن‏پوش الیگودرز؛ سیاست امریکا (1358)

«در هر جا غائله بپا می‏کنند این شیاطین. و در همه کشور، چه در دانشگاه و چه در شهرستانها و چه در دادسراها، و چه در مراکز قدرت، مراکز انتظامی، همه جا با یک توطئه‏ای می‏خواهند آشوب بپا کنند و نگذارند استقرار پیدا کند این حکومت. الآن که وقت این است ملت با هم مجتمع باشد، و این دو مرحله دیگری که در اساس حکومت اسلامی است به طور شایسته انجام بدهد، یکی قضیه تعیین رئیس جمهور و یکی هم قضیه مجلس شورای ملی، باز توطئه‏ها اوج گرفته است. توطئه‏ها برای اینکه نگذارند رئیس جمهور تعیین بشود. و بعد هم توطئه‏ها برای اینکه نگذارند مجلس شورای ملی برقرار بشود. برای اینکه با برقرار شدن این دو مرحله هم اسکلت حکومت اسلامی تحقق پیدا می‏کند و اینها از حکومت اسلامی می‏ترسند. امریکا ضربه از اسلام خورده است و از اسلام می‏ترسد. ضربه از این جوانهایی که برای اسلام قیام کردند و جان دادند و فداکاری کردند. و از اسلام برای این ضربه می‏ترسد. از این جهت، تفرقه افکنی دارد می‏کند که نگذارد این اجتماعی که با وحدت کلمه، مقاصد خودشان را تا اینجا پیش بردند، بین راه آنها را فلج کند. نقشه این است. صحبت از دخالت نظامی و حصر اقتصادی صحبت است. و بعید نیست برای این باشد که اذهان را منصرف کند از آنی که اساس است. ملت ما باید توجه داشته باشند به این توطئه شیطانی که از همه توطئه‏ها بالاتر است.

و او این است که در داخل ما را به جان هم بریزند و در داخل نگذارند یک استقراری پیدا بکند این نظام اسلامی...

شما را هوشیار می‏کنم به اینکه از تفرقه به هر صورتی که هست پرهیز کنید. هر چیزی که موجب تفرقه می‏شود از او پرهیز کنید. هر شعاری که موجب تفرقه می‏شود از او پرهیز کنید. هر تحصنی که موجب تفرقه می‏شود از او پرهیز کنید. هر راهپیمایی که موجب تفرقه می‏شود از او پرهیز کنید. امروز شما احتیاج دارید به وحدت کلمه. امروز بیشتر از دیروز احتیاج دارید و فردا بیشتر از امروز. این وحدت کلمه خودتان را حفظ کنید. از خدای تبارک و تعالی تبعیت کنید که فرموده است: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا[7] همه به ریسمان بزرگ خدا که اسلام است بپیوندید و تفرقه نکنید. تفرقه موجب این می‏شود که نتوانید مملکت خودتان را به رشدی که باید برسد برسانید. نتوانید حکومت اسلامی را به طوری که شایسته است در دنیا، در کشور خودتان متحقق کنید. و آنها درصدد همین معنا هستند. آنهایی که نمی‏خواهند اسلام تحقق پیدا بکند. آنهایی که نمی‏خواهند جمهوری اسلامی در ایران تحقق پیدا کند. کشورهایی که از اسلام می‏ترسند. از جمهوری اسلامی می‏ترسند. از صدور این جمهوری اسلامی از این کشور به کشورهای دیگر می‏ترسند. آنها در صددند که شما را در بین راه متوقف کنند و نگذارند پیش بروید. شما با هوشیاری، بیداری از تفرقه‏ها بکلی پرهیز کنید...» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 75 ـ 76)

ـ سخنرانی در جمع اعضای شورای سرپرستی صدا و سیما؛ لزوم اصلاح برنامه‏ ها (1362)

«این یک نمایشی از جمهوری اسلامی است، هم محتوای آن و هم کیفیت، در محتوا هم نواقصی بود، خیلی بهتر شده است، لکن باز هم اصل این طور [مطلوب‏] نیست که نیست، مثلًا بعض امور که لازم است گفته بشود یا کم گفته می‏شود، یا گفته نمی‏شود. بعض امور که چندان لزومی ندارد خیلی تکرار می‏شود، این باید یک جوری باشد که این وضع [را] نداشته باشد. و همین طور بعضی از آنهایی که مثلًا تئاترهایش مبتذل است خیلی، تئاترهای تعزیه‏ای! من هر وقت باز می‏کنم ناراحت می‏شوم که اینها خیلی مبتذل درست کرده‏اند، تئاترهای متعارفشان اکثراً خوب است. امّا اینهایی که به صورت تعزیه‏ای درمی‏آورند اکثراً یک چیز مبتذلی است...

خلاصه انسان مشمئز می‏شود از آن، حالا ممکن است در بین مردم یک عده‏ای باشند که او را بخواهند، اما حالا من برداشت خودم است، این را نمایش دادن [در] آن وقت که جمهوری اسلامی این وضع را دارد یک قدری سبک است برای جمهوری اسلامی، مسائل اساسی باید در آنجا گفته بشود. «اخبار» درست جمع‏آوری نمی‏شود از جهان. اخبار مثلًا تکراری زیاد است؛ عمرشان را صرف می‏کنند به همین تکرارهایی که کی باکی صحبت کرد، و کی با کی حرف زد و چی گفته این خیلی کوچک می‏کند اینها را باید یک قدری- حالا که آقایان هستید- اینها را باید ان شاء الله که به تدریج درست [بکنید] این راجع به این جهتش...

آقایانی که در صدا و سیما هستند این توقع را دارم که مسائل را روی مسائل شخصی هیچ وقت نبرند. مسائل، روی مسائلِ مصلحت دولتی خودمان، مصلحت کشور خودمان باشد، یک کسی را من ازش ناراحت هستم، حالا بیایم در صدا و سیما مثلًا چه بکنم، که این چطور است! این با مصلحت کشور مخالف است. ما باید مسائل را اسلامی با آن برخورد بکنیم، اخلاق اسلامی داشته باشیم. و یک وقت خدای نخواسته درصدد کوبیدن یک کسی، درصدد بزرگ کردن بی‏جای کسی، کوچک کردن بی‏جای کسی، درصدد این مسائل نباید باشیم، ما باید نظرمان بالاتر از این معانی باشد.

کسانی که متکفل صدا و سیما هستند، اینها امانت‏دار کشور اسلامی هستند. این با جاهای دیگر فرق دارد، با یک وزارتخانه فرق می‏کند. اینها مسائلی هستند که یک وقت می‏بینید پخش می‏شود، در تمام دنیا پخش می‏شود، مسأله به دست آنها می‏رسد، هزار جور بساط درست می‏کنند. باید به این خیلی توجه بشود که موازینْ اسلامی باشد.

[آقای محمد هاشمی [مدیر عامل صدا و سیما]: منظور غنا است؟].

همان را می‏گویم [اگر] موسیقیِ حرام باشد.

آن چیزهایی که راجع به جنگ است اینها چیزی نیستند.

[آقای محمد هاشمی: سرودها؟].

بله، این‏ها چیزی نیستند، اما گاهی هم هست که غناست.

[آقای هاشمی: شما موارد خاصی که به نظرتان [هست‏]، اگر موارد خاصی را [در نظر دارید] معیّن کنید].

من نمی‏توانم بگویم، من که نمی‏توانم بنشینم پای رادیو ببینیم چی می‏گوید، اینجایش چطور است. این را باید خود شما آقایان، اشخاصی که مطلعند از آن، جدا کنند از هم، لا بد می‏توانند این را، وقتی هم که چیزی را می‏خواهند [به پخش‏] بدهند، می‏توانند این را جداش کنند، اگر هم نتوانستند اصلش را کنار بگذارند ....

[آقای هاشمی: ان شاء اللَّه اینجا هم شکست نمی‏خوریم‏]

شکست توی کار نیست ان شاء اللَّه، اما گرچه من می‏گویم مسأله این حرفها نیست، مسأله گذشته از این حرفها، و من به شما عرض بکنم گاهی وقتها بعضی از نزدیکان، دورها، اظهار نگرانی می‏کنند که اگر تو نباشی چه می‏شود. گفتم قضیه روی غلتکش افتاد، این دیگر تابع نیست که کی باشد کی نباشد. اینها همان طور که آنها خیال می‏کردند که اگر حزب جمهوری را چیز بکنند و این آقایان به این عزیزی را ببرند این به هم می‏خورد تمام می‏شود، گفته بودند این را که یکی دو تا مانده این دو تا هم بروند، تمام است. خوب این از بی‏عقلی‏شان است، یا اینکه تشخیصشان غلط است، یا خیر عمداً می‏خواهند بگویند برای اینکه تشویق کنند که آنها را هم بکشند. در هر صورت نه، این روی کار خودش افتاده است، رو غلتکش افتاده است و به دنیا معرفی شده است. دنیا هم حساب رویش باز کرده است، الآن دنیا روی ایران یک حساب خاصی، اصلًا حساب فحش بازکردن خودش مسأله است، چرا به جاهای دیگر فحش نمی‏دهند این قدر همین فقط ایران است که چیز می‏کند ایران است که ترور می‏کند. یک جاهای دیگر نیستند، هی در رأس همه ایران است هرجا هر چه واقع می‏شود ایران کرده، این برای این است که الآن وحشت افتاده‏اند که مبادا اینی که می‏گویند اینها که ما اسلام را می‏خواهیم، واقع بشود. مبادا در کشورهای دیگر هم برود این اسلام اینها می‏ترسند از این اسلام این اسلامی که قلدرها را از بین می‏برد، عرض می‏کنم فاسدها را از بین می‏برد. عیاشی‏ها را می‏خواهد از بین ببرد...

دنیا هم کم کم توجه به این پیدا کرده‏اند، این فقرای دنیا یعنی مظلومین دنیا [توجه‏] پیدا کرده‏اند که این کاری که ایران کرده یک راهی باز می‏شود برای اینکه همه جا [بیدار] بشود. ما می‏خواهیم این طوری انقلابمان را صادر کنیم نه جنگی با کسی داریم، نه می‏خواهیم لشکرکشی کنیم، ما می‏خواهیم با صحبت و با کار خوب که در اینجا انجام می‏دهیم، به دنیا بفهمانیم که اسلام وضعش این جوری است. و اسلام برای همه مظلومها خوب است. این صدور پیدا می‏کند به همه، الآن خیلی جاها اینها که اظهار ندامت می‏کنند و می‏خواهند حدود شرعیه را جاری کنند و اینها ... واقعاً می‏خواهد اسلام جاری بشود؟ این طوری است این، این نمی‏فهمد خودش هم، دنیا می‏شناسد این را، این می‏خواهد اسلام جاری بشود؟ یا خیر می‏خواهد کلاه سر مردم بگذارد، که خیر ما هم مثل آنها هستیم می‏خواهد این اسلام نباشد یک اسلامی خودشان درست کنند هر طور که دلشان می‏خواهد درست کنند آن طوری که امریکاپسند است. باشد از این جهت ما باید خیلی توجه به این داشته باشیم که همه چیزمان واقعاً اسلامی باشد، و اتّکالمان هم واقعاً به خدا باشد. یعنی قلبهایمان! این طور کنیم که به خدا متصل بشود و اگر این طور شد دیگر باکی نداریم. بالاخره مردن هست یک وقت هم اگر فرض کنید که همه ریختند سرمان کشتند ... چیزی نمی‏شود، مهم نیست حالا. ان شاء اللَّه خداوند همه را تأیید کند.» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 287 ـ 293)

ـ پاسخ استفتاء آقای مجید انصاری؛ استفاده از درآمد ملک موقوفه به مدارس خواهران (1367)

[محضر مقدس رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی، حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- روحی فداه‏

با عرض سلام و آرزوی سلامتی آن وجود مبارک، محترماً معروض می‏دارد، در حدود 150 سال پیش ملکی وقف مدرسه علمیه و طلاب و اساتید آن در کرمان گردیده است، مدرسه سالها به صورت مخروبه در آمده بود؛ پس از انقلاب بازسازی و برای استفاده خواهران طلبه مورد بهره‏برداری قرار گرفت و هم اکنون نیز تعدادی از خواهران طلبه در آن مشغول تحصیلند، متمنی است نظر مبارک را در مورد استفاده از درآمد ملک موقوفه جهت مخارج مدرسه و خواهران طلبه بیان فرمایید. 17/ 10/ 67 مجید انصاری کرمانی‏].

بسمه تعالی‏

درآمد ملک مزبور به خواهران طلبه نیز می‏رسد و در این جهت فرقی میان طلاب مرد و زن نیست.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 229)



[1] - حادثه آتش‏سوزی در صحرای« منی‏» در سال 54 به هنگام برگزاری مراسم حج که قربانیان زیادی گرفت.

[2] - اطلاعیه رسمی اعلام می‏کرد که شاه برای معالجه و استراحت به خارج از کشور می‏رود.

[3] - سوره انفال، آیه: 17.

[4] - سوره فتح، آیه 10:« در حقیقت با خدا بیعت کردند».

[5] - سوره بقره، آیه 257:« خداوند ولیّ کسانی است که ایمان آوردند، آنان را از تاریکیها خارج و به سوی نور هدایت می‏کند؛ و کسانی که کفر ورزیدند اولیای آنها طاغوتها هستند که آنان را از نور خارج و به سوی تاریکیها می‏برند».

[6] - خوک.

[7] - سوره آل عمران، آیه 103.

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.

ماه محرم و صفر

محرّم و صفر، که ماه‏‎ ‎‏برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه‏‎ ‎‏داریم به ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که با ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و‏‎ ‎‏روضه خوانی.(صحیفه امام، ج 15، ص 331)