کد مطلب: 3627 | تاریخ مطلب: 16/02/1399
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

6. کسانی که روزه بر آنها واجب نیست

6. کسانی که روزه بر آنها واجب نیست:
الف) شخص پیر
ب) بیماری که زیاد تشنه می‏شود
ج) حامله و خانمی که بچه شیر می¬دهد.

الف) شخص پیر

1) کسی که به واسطه پیری نمی‏تواند روزه بگیرد یا برای او مشقّت دارد، روزه بر او واجب  نیست، ولی باید برای هر روز یک مدّ که تقریباً ده سیر است گندم یا جو و مانند آن به  فقیر بدهد. (رساله، م 1725)

2) کسی که در اثر پیری روزه نگرفته است؛ اگر بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگیرد، بنابر احتیاط واجب، باید قضای روزه‏هایی را که نگرفته است، بجا آورد. (رساله، م 1726)

ب) بیماری که زیاد تشنه می‏شود

اگر انسان مرضی دارد که زیاد تشنه می‏شود و نمی‏تواند تشنگی را تحمّل کند، یا تحمّل آن برای او مشقّت دارد:

1) روزه بر او واجب نیست؛ ولی در صورت دوم که نمی‏تواند تشنگی را تحمل کند باید برای هر روز یک مُدّ گندم، یا جو و مانند اینها به فقیر بدهد.

2) احتیاط واجب آن است که در صورتی که تحمّل تشنگی برای او مشقّت دارد، بیشتر از مقداری که ناچار است، آب نیاشامد؛ و اگر بعد بتواند روزه بگیرد، بنابر احتیاط واجب باید روزه‏هایی را که نگرفته است قضا نماید. (رساله، م 1727)

ج) حامله و خانمی که بچه شیر می­دهد

زنی که زاییدن او نزدیک است و زنی که بچه شیر می‏دهد و شیر او کم است:

1) اگر  روزه برای حملش ضرر دارد، روزه بر او واجب نیست و باید علاوه قضا، برای هر روز یک مدّ طعام به فقیر بدهد.

2) اگر روزه برای خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نیست؛ و باید علاوه قضا، بنابر احتیاط واجب برای هر روز یک مدّ طعام به فقیر بدهد (رساله، م 1728 و 1729)

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.

ماه محرم و صفر

محرّم و صفر، که ماه‏‎ ‎‏برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه‏‎ ‎‏داریم به ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که با ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و‏‎ ‎‏روضه خوانی.(صحیفه امام، ج 15، ص 331)