کد مطلب: 4613 | تاریخ مطلب: 30/09/1400
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

اصول اندیشه امام خمینی(2)؛ اعتقاد به مردم و مردم باوری

اصول اندیشه امام خمینی(2)؛ اعتقاد به مردم و مردم باوری

در ادامه بازخوانی اصول اندیشه های امام خمینی، این شماره به اصل «اعتقاد به مردم و مردم باوری» می پردازیم. اندیشه بنیادی که در تمام دوران حیات ایشان بروز و ظهور داشته و در آثارش نمایان است. اعتقاد و اعتماد بین امام خمینی و مردم دوسویه بود. همانگونه و همان قدر که ایشان به مردم علاقه و باور داشت، مردم نیز چنین بودند.
مردم باوری و مردم داری امام خمینی، یکی از سویه های امتیاز ایشان از دیگر اندیشمندان و رهبران دینی و سیاسی بود. همین ویژگی نیز راز محبوبیت و جذابیت و نفوذ ایشان در قلوب مردم بود که توانست آنها را به شور و فداکاری وادار سازد، و انقلابی را به سرانجام رساند، و نظامی نو پایه گذاری نماید.

اصول اندیشه امام خمینی(2)؛

اعتقاد به مردم و مردم‌باوری

محمد رجائی نژاد

اشاره

در ادامه بازخوانی اصول اندیشه‌های امام خمینی، این شماره به اصل «اعتقاد به مردم و مردم‌‌اوری» می‌پردازیم. اندیشه بنیادی که در تمام دوران حیات ایشان بروز و ظهور داشته و در آثارش نمایان است. اعتقاد و اعتماد بین امام خمینی و مردم دوسویه بود. همانگونه و همان‌قدر که ایشان به مردم علاقه و باور داشت، مردم نیز چنین بودند.

مردم‌باوری و مردم‌داری امام خمینی، یکی از سویه‌های امتیاز ایشان از دیگر اندیشمندان و رهبران دینی و سیاسی بود. همین ویژگی نیز راز محبوبیت و جذابیت و نفوذ ایشان در قلوب مردم بود که توانست آنها را به شور و فداکاری وادار سازد، و انقلابی را به سرانجام رساند، و نظامی نو پایه‌گذاری نماید.

مقدمه

در شماره نخستِ مجموعه یادداشت‌های آشنایی و بازخوانی اصول اندیشه‌های امام خمینی، به اصل اعتقاد و اعتماد به وعده و نصرت الهی پرداختیم. اندیشه بنیادی دوم، اعتقاد و اعتماد به مردم و مردم‌باوری است که به نوعی در راستای همان اصل نخست است. چراکه وعده و نصرت الهی همیشه در پیوند با مردم و مردم‌داری و مردم‌باوری معنا پیدا می‌کند که در یادداشت پیشین به آن اشاره شد.

مردم موضوع اصلی ادیان و مذاهب‌اند و برای مردم آمده‌اند. هدف نخست انقلاب‌ها و حکومت‌ها نیز همین‌گونه بوده و برای خدمت به مردم و برای نجات آنها طرح‌ریزی شده‌اند؛ اگرچه شماری بعدها بی‌راهه رفته و در برابر مردم ایستاده‌اند.

در قرآن کریم مردم در معنای حقیقی و به‌ماهو مردم، با عباراتی چون جانشین خدا در زمین (بقره، 30)، خاندان خدا (نهج‌الفصاحه، ش 3150؛ بحارالانوار، ج 74، ص 336، روایت 114)، اشرف مخلوقات (اسراء، 70)، اسم اعظم خدا (تفسیر موضوعی، ج 6، ص 228)، یاوران حق (روم، 30؛ ر. ک: تفسیر نمونه، ج ‏16، ص 418) و... بیان شده‌اند.

هم‌دردی و هم‌دلی با مردم، یعنی «مردم‌داری» که از اخلاق انبیا و اولیاست. با مردم بودن، برای مردم بودن، در خدمت دیگران بودن، شریک غم و غصه دیگران بودن. هم‌راهی و هم‌گامی با مردم و... از نشانه‌های بارز انسانیت و ایمان به خداست. در دین اسلام نیز بر این کار تأکید شده است. رسول خدا(ص) می‌فرماید: «سرآمد کارها، سه چیز است: انصاف داشتن با مردم، مواسات (هم‌دردی) نسبت به برادر دینی و همواره به یاد خداوند متعال بودن.» (بحارالانوار، ج 66، ص 371) مردم‌باوری یکی از شاخصه‌های مهم در رهبری و مدیریت و ریاست جامعه است. به‌ندرت می‌توان اندیشمند و رهبر سیاسی را یافت که با دیدی منفی و سلبی به مردم و جایگاه و شؤون آنها نگاه کرده باشد.

یکی از ویژگی‌های اصلی امام خمینی که در کمتر رهبری و شخصیتی در جهان دیده شده، اعتماد و ایمان واقعی به مردم و نقش آنان، هم‌دردی و هم‌دلی با آنان بود. اگر سرگذشت و خاطرات دوران زندگی ایشان و خاطرات یاران و مردم کوچه و بازار آن دوره را بخوانیم، خواهیم دید حضرت امام همیشه در بین مردم و با مردم می‌زیست و دغدغه آنها را داشت. در اوایل دهه چهل، در زندان و حصر، و پس از آزادی و برگشت به قم، به فکر مردم و گرفتاری آنها بود. به خانواده‌های عزیز از دست داده و شهدای 15 خرداد سر زده و در مجالس آنها شرکت می‌کرد. پس از پیروزی انقلاب و حضور در قم نیز این روحیه و روال را داشت و انجام می‌داد. (گام به گام با امام، ج2، ص 225)

آن رهبر فرزانه نه تنها در مجالس سوگواری مردم، بلکه در مراسم شادی مردم و یاران خویش حاضر شده و خود را همدل آنان نشان می‌داد. (پابه پای آفتاب، ج4، ص 52؛ ج4، ص 135) در محله‌های قدیمی و مستضعف‌نشین قم رفته و با مردم پیوند خورده و ابراز هم‌دردی و هم‌دلی می‌کرد. (صحیفه امام، ج‏3، ص، 27؛ خاطرات خادمان و پاسداران، ص 185 و 186) چون باور داشت که هر حرکت موفقی با حضور و پشتیبانی مردم به سرانجام می‌رسد.

این رفتار امام خمینی عمل به سیرة پیامبر(ص) و ائمة اطهار(ع) بود. همانگونه که می‌فرماید: حکومت‌ها خودشان را جدا ندانند از مردم. رؤسا اینگونه نباشند که بروند هرکس در هر جایی یک ریاستی داشت بخواهد اعمال قدرت بکند؛ اعمال ریاست بکند؛ مردم را پایین‌تر بداند؛ یا با مردم رفتاری بکند که رفتار یک مثلاً زورمند خیلی کذا است با دیگران. اسباب این می‌شود که مردم از آنها جدا بشوند. (صحیفة امام، ج 8، ص 232)

امام خمینی معتقد بود برای حفظ اسلام و انقلاب، روحانیت باید با مردم هم‌دلی و هم‌دردی کنند (صحیفة امام، ج 15، ص 393) چراکه موجب نزدیکی و وحدت شده و این هم‌دلی‏ خنثی‌کنندة تبلیغات دشمنان خواهد شد. (صحیفة امام، ج 14، ص 441) از دیدگاه ایشان حتی برای رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی بهترین راه هم‌دلی‏ و برادری مسئولین با مردم است. (صحیفة امام، ج 18، ص 81؛ ج 21، ص 51) چرا که احساس بیگانگی را از بین می‌برد.

روشن است که وقتی این پندار حضرت امام در رفتارش متجلی شود و سیرة عملی او با سیرة نظری‌اش یکی گردد، محبوب دل مردم نیز خواهد شد.

‏‏مفهوم‌شناسی واژه مردم

مردم به معنای آدمی و انسان (فرهنگ دهخدا، 13/20638) بیشتر به صورت جمع، یعنی مردمان، استعمال می‌شود؛ (فرهنگ عمید، 942) اما امروزه همین صورت مفرد نیز بر معنای جمع آن، دلالت می‌کند. (فرهنگ معین، 3/4003) مردم در اصطلاح علوم اجتماعی، یک مجموعه درهم‌تنیده و متحد انسانی است (جونز، 2/351) که حقوق طبیعی و مدنی خود را در پرتو اراده عمومی برآمده از جامعه می‌جویند. (روسو، 20) کاربرد واژه مردم در دوران معاصر با مفهوم اصطلاحی «ملت» همپوشانی بسیاری دارد. (همان) زیرا ملت به مفهومی از گفتمان حاکم بر ادبیات سیاسی معاصر در تمدن غربی اشاره دارد که واژه Nation، آن را نمایندگی می‌کند؛ و برای دلالت بر یک مجموعه انسانی دارای سابقه تاریخی مشترک، و قانون، حکومت، باورها و ارزش‌های همسان به کار گرفته می‌شود.

خلاصه این‌که مردم، یک واحد بزرگ اجتماعی، و برخوردار از تاریخ، فرهنگ و سرزمین مشترک را گویند.

سیرة نظری امام خمینی در تعامل با مردم

مردم‌باوری و مردم‌داری در همة دوره‌های زندگی و در جای‌جای آثار امام خمینی دیده می‌شود؛ نه تنها در دوران نهضت و نیاز به مردم، بلکه پیش از آغاز مبارزات و در آثار علمی ایشان، و پس از پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی. برای همین نباید جایگاه مردم را تنها در لایه‌های ظاهری دیدگاه‌های ایشان جستجو کرد؛ بلکه به لایه‌های عمیق اندیشه‌های ایشان در آثار علمی و اخلاقی نیز باید توجه کرد.

در کتاب چهل حدیث آمده است: «ای عزیز، همان دماغی که تو داری و همان نفسی که تو داری، دیگران هم دارند؛ تو اگر فروتن شدی، قهراً مردم تو را احترام کنند و بزرگ شمارند، و اگر تکبر کنی پیشرفت ندارد. اگر توانستند تو را خوار و ذلیل می‏کنند و به تو اعتنا نمی‏کنند، و اگر نتوانستند در دل آنها خواری و در چشم آنها ذلیلی و مکانت نداری. تو با تواضع دل مردم را فتح کن، دل که پیش تو آمد، آثار خود را ظاهر می‏کند. و اگر قلوب از تو برگشت، آثار آن بر خلاف مطلوب تو است. پس، تو اگر فرضا احترام طلب و بزرگی‌خواه هم هستی، باید از راه آن وارد شوی، و آن مماشات با مردم و تواضع با آنهاست، نتیجه تکبر خلاف مطلوب و مقصود تو است؛ پس، نتیجه دنیایی که نمی‏گیری سهل است، نتیجه به عکس می‏گیری. [به‏] علاوه، این خلق موجب ذلت در آخرت و خوار شدن در آن عالم می‏شود: همان‌طور که در این عالم مردم را حقیر شمردی و به بندگان خدا بزرگی کردی و به آنها عظمت و جلال و عزت و حشمت فروختی، در آخرت صورت همین بزرگی ذلت است و خوار شدن.» (شرح چهل حدیث، ص 86)

این نوع نگاه به مردم، در دیگر متون علمی و اخلاقی امام خمینی نیز فراوان است. در اینجا برای مطالعه و دسترسی بهتر و آسان‌تر، دیدگاه ایشان به نقش و جایگاه مردم را در چند موضوع جدا پی می‌گیریم.

1. جایگاه اجتماعی مردم

امام خمینی نگاه ابزاری به مردم نداشت. ابن‌الوقت هم نبود که در هنگام نیاز دم از مردم بزند و در بی‌نیازی مردم را فراموش کند؛ بلکه نقش مردم در همة زمینه‌ها را ضروری و دائمی می‌دانست؛ آن هم نه تنها مردم انقلابی و مسلمان و یا ایرانی را، بلکه همة مردم و انسان‌ها را. (امام خمینی، آداب الصلوة، 37)

مردم ایران همواره مورد ستایش و تمجید امام خمینی بودند. (صحیفه امام، ج 21، ص 327؛ ج 17، ص 159) حتی آنها را برتر از مردم حجاز در عهد پیامبر خدا(ص)، و بهتر از مردم عراق در عهد امیر مؤمنان(ع) و امام حسین(ع) می‌دانستند. (همان، ج 21، ص 410) این نگرش موجب می‌گردید که امام خمینی حتی در جایگاه رهبری نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر همین روحیه مردم‌داری و مردم‌مداری، خود را خدمت‌گزار مردم بداند، (همان، ج 12، ص 456) و اتخاذ این رویکرد را برای تمام کسانی که عهده‌دار مسئولیت‌های سیاسی و اجتماعی می‌شوند، یک اصل و یک ضرورت به شمار می‌آورد، (همان، ج 7، ص 511) و از آنان می‌خواست که همیشه با مردم صادقانه و صمیمانه رفتار کنند.

2. نقش مردم در حکومت

پایه‌های هر حکومت و نظام سیاسی بر روابط مردم و حکومت استوار است. وجود و ادامة حیات نظام‌های سیاسی و اجتماعی در پذیرش و رضایت مردم است. جایگاه مردم و نفی و اثبات نقش آنان در برپایی حکومت، مقبولیت و کارآمدی و استمرار آن در اندیشه‌ورزی‌های سیاسی و اجتماعی مسلمانان معاصر نیز مورد توجه بوده است؛ زیرا حاکمیت دین در جامعه همواره نیازمند حضور اجتماعی مردم و اتحاد آنان بر محور حق است. همچنین آموزه‌های اسلامی هرگونه جدایی میان اجتماع و سیاست را رد می‌کند. در همین چارچوب، امام خمینی با تکیه بر مبانی دینی و فقهی خویش، دیدگاه مردم پیرامون نظام سیاسیِ مناسب برای جامعه را کاملا معتبر می‌داند و «تعیین نظام سیاسی» (صحیفه امام، ج 4، ص 358) و «نوع حکومت» (همان، ص 362) را به آرای مردم واگذار می‌کند. بر این اساس، مشروعیت قدرت در عصر غیبت، که به صورت نصب عام مشخص شده است (امام خمینی، ولایت فقیه، 50-51)، در پرتو اراده و «رأی مردم» برای تأسیس، استقرار و استمرار معنا پیدا می‌کند. (صحیفه امام، ج 11، ص 34؛ ج 14، ص 165؛ ج 5، ص 523) این رویکرد موجب شد که امام خمینی در اولین اقدام پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خواهان برگزاری «همه‌پرسی» برای تعیین ساختار سیاسی کشور گردید و با صراحت اعلام کرد که «ملت ما هر طور رأی داد ما هم از آنها تبعیت می‌کنیم.» (همان، ج 11، ص 34)

از نگاه امام خمینی، موفقیت و پیروزی همواره قرین قدرت مردمی است. (همان، ج 10، ص 465) از این‌رو، همیشه به مدیران جامعه اسلامی، اهمیت نظر مردم را یادآوری نموده و تأکید می‌کرد که نظر مردم (همان، ج 17، ص 251) و رضایت آنان (همان، ج 18، ص 378) را جلب کنند. ایشان مسئولان جمهوری اسلامی را به عبرت گرفتن از سرنوشت رژیم و سلطنت پهلوی فرا می‌خواند، زیرا مهم‌ترین عامل سقوط آن را عدم برخورداری از پایگاه مردمی می‌دانست و بر این باور بود که اگر آنان به نقش و جایگاه مردم بی‌توجهی نمی‌کردند شاهد این حجم از مخالفت‌های مردمی نبودند. (همان، ج 7، 508 ـ 510)

امام خمینی نظام جمهوری اسلامی را خودخواسته و به زور بر مردم تحمیل نکرد؛ بلکه برپایی تشکیل آن را به مردم ایران پیشنهاد کرد (همان، ج 5، ص 398) و مردم با حضور گستردة خود در راهپیمایی‌ها و انتخابات آن را آزادانه پذیرفتند. بر اساس دیدگاه امام خمینی نظام سیاسی مبتنی بر جمهوریت، دارای سه ویژگی مهم است: اول آن که با آرای مردم بر سر کار می‌آید؛ دوم آن که بر خلاف میل مردم عمل نمی‌کند؛ سوم آن که مردم آن را حفظ می‌کنند. (همان، ص 213) با توجه به این ویژگی‌ها، مردم را به بهره‌گیری از این حق شرعی و قانونی خود برای مشارکت در برپایی نظام سیاسی مطلوب، (همان، ج 8، 384؛ ج 12، ص 182) و نیز مشارکت در اداره آن تشویق می‌کرد. (همان، ج 10، ص 337؛ ج 15، ص 15 ـ 17 و 109)

امام خمینی در جایگاه رهبری نظام جمهوری اسلامی، خود را تابع نظر و رأی مردم می‌دانست و بر این باور بود که «تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت، بستگی دارد ‎‏به آرای اکثریت مسلمین» (همان، ج 20، ص 459) و بر این اساس، «دولت و هر چه متعلق به دولت است خدمتگزار ملت است» (همان، ج 16، ص 388) و حکومت و زمامداری اگر «به کار خیر و تحقق ‏هدف‌های عالی نیاید، هیچ ارزش ندارد.» (ولایت فقیه، 54)

امام خمینی بر اساس جایگاه و نقشی که برای مشارکت سیاسی مردم در تعیین سرنوشت مشترک اجتماعی پذیرفته است و آن را در چارچوب حاکمیت الهی (همان، 44-45) و نظریه ولایت فقیه (صحیفه امام، ج 10، ص 221) تئوریزه کرده است، تکیه بر آرای مردم را اولین و مهم‌ترین شاخص برای حاکم و حکومت در جامعه مسلمان دانسته (همان، ج 5، ص 436) و به همین دلیل در تبیین مخالفت با سلطنت پهلوی تصریح می‌کند که «اراده ملت، نقشی در روی کار آمدن شاه نداشته است» (همان، ص 173) و اعتراضات فراگیر مردمی را رفراندومی برای سلب مشروعیت از رژیم پهلوی می‌داند. (همان، ص 396 ـ 397)

از دیدگاه امام خمینی، کارآیی حکومت تنها در پرتو همراهی مردم محقق می‌شود و «بدون مردم نمی‌شود کار کرد و موفقیت حاصل نمی‌شود.» (همان، ج 16، ص 491) حاکمان نیز باید بدانند که زمامداری جامعه یک امانت و فرصتی برای خدمت‌گزاری به مردم است. (همان، ج 18، ص 78)

3. مردم، و نخبگان اجتماعی و دینی

نخبگان با آفرینش اندیشه در حوزه‌های گوناگون بر رویکرد فکری، فرهنگی و علمی مردم جامعه اثرگذار هستند و از گروه‌های مرجع در جامعه به شمار می‌روند. گروه‌های مرجع به مجموعه‌های انسانی برخوردار از پایگاه و نقش‌های ویژه اطلاق می‌شود که مردم برای داوری یا ارزیابی خود، آنها را به‌عنوان معیار و میزان مورد توجه قرار داده، و بر اساس آن، بینش، گرایش و کنش خود را شکل می‌دهند. پیوند وثیق و عمیق  نخبگان با فرهنگ جامعه و مردم موجب گردید که امام خمینی توجه ویژه‌ای به این گروه‌ها داشته باشد، و همیشه هشدار دهند که نباید بین نخبگان جامعه، اعم از حوزوی و دانشگاهی، و مردم جدایی بیفتد. (همان، ج 12، ص 207)

امام خمینی به روحانیان که یکی از مصادیق نخبگان اجتماعی هستند، فراوان هشدار داده‌اند که از مردم جدا نشوند و خدمتگزار مردم باشند. (همان، ج 2، ص 126) روحانیت شیعه به‌عنوان یک نهاد دیرپا و مستقل از حکومت‌ها حضوری گسترده و دائمی در میان مردم و متن جامعه داشته و همواره پشتوانه و پناهگاه مردم بوده است.

در روند انقلاب اسلامی ایران، تعامل نهاد روحانیت شیعه و مردم به نقطه اوج خود رسید، و حضور اجتماعی و نقش انکارناپذیر روحانیت با اقبال مردمی فراوانی روبرو گردید. (همان، ج 21، ص 275 ـ 276) با تکیه بر همین پیوند بود که امام خمینی توانست با همراهی روحانیت و مردم انقلاب را به پیروزی رساند و نظام جمهوری اسلامی را تشکیل دهد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی خواستار آن بود که روحانیان با حفظ جایگاه مردمی خویش به نظام نوپای برآمده از همین مردم خدمت نمایند و نقش اساسی و بنیادین خود، یعنی آشنا ساختن مردم با اسلام و آموزه‌های آن و پیشگیری از نفوذ و گسترش بدعت‌ها و انحرافات آئینی در میان مردم را فراموش نکنند. (همان، ج 4، ص 389 ـ 390)

امام خمینی راهبرد اساسی نهاد روحانیت را این گونه ترسیم می‌کند که «حوزه‌ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند» (همان، ج 21، ص 292) زیرا این انقلاب نیازمند تعامل وثیق روحانیت با مردم و حضور اجتماعی آنان است تا بتوانند مسائل مردم را از نزدیک، لمس و درک کنند.

4. مردم و حفظ انقلاب و نظام

از دیدگاه امام خمینی حضور اجتماعی مردم و مشارکت فعال آنان در همة زمینه‌ها موجب حفظ انقلاب و نظام است. (همان، ج 5، ص 155) این حضور هم یک حق (همان، ج 4، ص 72) تلقی می‌شود و هم یک وظیفه اجتماعی و تکلیف شرعی است. (همان، ج 15، ص 250؛ ج 17، ص 435) که بی‌توجهی به آن می‌تواند پیامدهای ناگوار اجتماعی در پی داشته باشد. (همان، ج 21، ص 422) به همین دلیل، امام خمینی همواره در انتخابات بر ضرورت مشارکت مردم و هوشیاری آنان تاکید می‌کرد. ایشان حتی فراتر از این مشارکت، از مردم می‌خواست تا بر عملکرد برگزیدگان خویش نظارت دائمی داشته باشند، و مانع لغزش‌ آن‌ها شوند. (همان، ج 8، ص 5) بر این اساس حضور و نقش مردم مشارکتی همه‌جانبه است که از سوی همه مردم صورت می‌گیرد (همان، ج 5، ص 155) و اساسا پشتیبانی مردم (همان، ج 14، ص 373 ـ 377) و آگاهی و هوشیاری آنان (همان، ج 13، ص 232) از منابع قدرت در جمهوری اسلامی ایران به شمار می‌رود.

یکی از وجوه اهمیت حضور اجتماعی مردم، اثرگذاری آن در تعیین سرنوشت کشور و رقم زدن آینده جامعه است؛ (همان، ج 12، ص 182؛ ج 8، ص 384) از این‌رو، امام خمینی همه مردم را در قبال سرنوشت انقلاب اسلامی و کشور مسئول دانسته (همان، ج 12، ص 181 ـ 183) و بی‌تفاوتی مردم را عامل آسیب کشور (همان، ج 13، ص 160) و حضور مردم را شرط عدم آسیب‌پذیری جمهوری اسلامی (همان، ج 16، ص 68) معرفی می‌کرد.

امام خمینی به این نکته باور داشت که اگر با مردم صادقانه سخن گفته شود و صمیمانه برای آنها کار شود، آنان نیز حتما در مراحل سخت، به یاری حکومت برمی‌خیزند (همان، ج 7، ص 512؛ ج 8، ص 189) و این یاری و پشتیبانی مردم می‌تواند یک نظام سیاسی را به حکومتی شکست‌ناپذیر تبدیل کند (همان، ج 8، ص 372)

امام خمینی همواره از مسئولان می‌خواست که به جای دامن زدن به اختلافات، بکوشند تا مردم را در صحنه، نگاه دارند. (همان، ج 19، ص 407) این احساس نیاز به حضور دائمی مردم برای پشتیبانی از نظام اسلامی، برخاسته از این باور ژرف بود که مردم «این جمهوری را به این‌جا رساندند» و همین مردم توانایی دارند تا آن را به سرمنزل مقصود برسانند. (همان، ص 36) از دیدگاه امام خمینی، تلاش برای ایجاد احساس رضایت‌مندی در مردم، هم عامل ماندگاری حکومت است، و هم رضایت خداوند را به دنبال دارد. (همان، ج 7، ص 512)

بر این اساس، یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی ایران، همراهی مردم و افکار عمومی آنان بود. باور امام به نقش و جایگاه سرنوشت‌ساز مردم سبب شد تا از اولین مرحله شروع مبارزه، به آگاه‌سازی مردم روی آورد و موجی از مبارزات عمومی را علیه رژیم به راه بیندازد. او حضور مردم در سیاست را با دین گره زد و تبلور این مشارکت را در چارچوب جمهوری اسلامی، که مبتنی بر آموزه‌های اسلام و رأی مردم بود، نمایان ساخت.

بدین ترتیب، یکی از ارکان اساسی انقلاب اسلامی و بلکه رکن اصلی تحقق‌بخش آن، مردمی بودند (همان، ج 6، ص 518) که برآمده از تمام اقشار جامعه بوده، و نماینده گروه یا جناح و طبقه خاصی نبودند. (همان، ج 14، ص 318 ـ 319) این ویژگی انقلاب اسلامی ایران را بسیاری از نظریه‌پردازان انقلاب، تأیید کرده‌اند. به همین دلیل، امام خمینی انقلاب اسلامی ایران را یک «انقلاب مردمی» (همان، ص 321؛ ج 17، ص 304) می‌دانست، و مردم را «ولی نعمت» (وصیت‌نامه، 32؛ صحیفه امام، ج 16، ص 24 ـ 25؛ ج 18، ص 280) این انقلاب می‌نامید.

سیره عملی امام خمینی در تعامل با مردم

اعتقاد و اعتماد امام خمینی به مردم در سیرة رفتاری ایشان نیز کاملاً مشهود است. امام خمینی از آغاز خیزش اسلامی، در تمام بحران‌های اجتماعی و افت‌وخیزهای سیاسی، مردم را مخاطب اصلی خویش قرار می‌داد، و هیچ‌گاه در مسیر پیشبرد اهداف نهضت به گروه‌ها و جناح‌های سیاسی متوسل نمی‌شد؛ بلکه به آن‌ها نیز توصیه می‌کرد که باید به جریان خروشان مردم بپیوندند. شیوه امام خمینی در زمامداری و حکومت، بر اساس احترام به مردم به‌عنوان حامیان اصلی نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی (صحیفه امام، ج 19، ص 34) پی‌ریزی شد، و ایشان از همان آغاز پیروزی انقلاب و حتی پیش از آن، در مناسبت‌های گوناگون بر توجه به مردم و افکار عمومی و مراجعه به دیدگاه آنان، تأکید می‌کرد. امام خمینی از ستمی که در دوران طاغوت بر مردم ستمدیده رفته بود به خوبی آگاه بود (همان، ص 368) و آرزو داشت که مردم، شیرینی زیستن در نظام جمهوری اسلامی را به خوبی احساس کنند. (همان،  ص 44) از این‌رو، به‌عنوان حاکم اسلامی بر مسامحه و رفتار مهربانانه با مردم تأکید می‌کرد، و خواستار آن بود که جهت‌گیری نظام جمهوری اسلامی بر اصلاح زندگی مردم باشد. امام خمینی پس از پیروزی انقلاب نیز بر محور بودن خواست مردم تأکید می‌کرد، و در همین چارچوب، مجلس شورای اسلامی را که اعضای آن، نمایندگان تمام مردم ایران بود و «عصاره ملت» به شمار می‌آمد، (همان، ج 20، ص 280) «در رأس همه امور» می‌دانست. (همان، ج 13، ص 538؛ ج 17، ص 115؛ ج 18، ص 282)

باور امام به نقش مردم در تثبیت حکومت، یک باور حقیقی و اصولی بود. تلازم دو عنصر خدامحوری و مردم‌گرایی در استراتژی رهبری امام خمینی، موجب گردید تا دل‌های مردم را تسخیر کند و مردم او را جانشین امام معصوم بدانند و پیروی نمایند. امام خمینی نیز این محبت مردم را بی‌پاسخ نگذاشت و جایگاه مردم را تا آنجا بالا برد که فرمود: خدمت به مردم خدمت به خداست (همان، ج 17، ص 164 ـ 165) و کسب رضایت آنان کسب رضایت خداست. (همان، ج 7، ص 512)

مردم‌داری و مردم‌باوری امام خمینی در همة وجوه زندگی ایشان نمایان بود. برای همین همیشه تلاش می‌کرد تا زندگی خود را در تراز زندگی مردم قرار دهد، و در سختی‌ها و مشکلات اجتماعی، برتری و امتیازی برای خود در نظر نمی‌گرفت. (ستوده، ج 1، ص 112 ـ 113) مردم نیز خیرخواهی ایشان را با تمام وجود درک می‌کردند و همین رضایت همگانی از عملکرد رهبری موجب پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی می‌شد. حضرت امام که روحیه خدمت‌گزاری به مردم را در سیره عملی خویش کاملا نشان داده بود، همواره با تجلیل از فداکاری مردم، خود را مقصر و عذرخواه در پیشگاه آنان می‌دانست، (وصیت‌نامه، ص 91) و حتی در آخرین روزهای عمر خویش نیز به مردم تکیه می‌کرد و از آنان می‌خواست تا در پیشگاه الهی دعا کنند که او را بپذیرد. (عارفی، ص 537؛ بصیرت‌منش و میرشکاری، ص 18)

نتیجه

اعتماد به مردم و مردم باوری نقطه کانونی اندیشه های امام خمینی است. پشتگرمی به حضور و نظر و رای مردم در تحولات سیاسی و اجتماعی جوامع باور قلبی ایشان بود.

اساس و بنیان اصلی ورود امام خمینی به پهنة سیاست و عرصة انقلاب، دغدغه و مسئولیت‎پذیری در قبال جامعه و عشق به مردم و دلسوزی برای یکایک انسان‌ها به‌ویژه محرومان و طبقات مستضعف بود. این واقعیت با تامل در سیره و بیانات ایشان، کاملا مشهود و قابل درک است.

حضرت امام خود را برای مردم می‌خواست و هیچ انگیزه‌ای برای سوءاستفاده از مردم به نفع خود نداشت. برای همین هیچ وقت در پی «مریدپروری» و تحقیر دیگران نبود و شأن و کرامت انسانی مردم را مراعات می‌کرد.

در آثار مکتوب ایشان هست که آخرین مرحله سفر معنوی سالک «کمک به خلق برای رسیدن به حق» است و این برخلاف نگاه ابزاری داشتن به مردم است.

از نگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی، مردم مهم‌ترین تکیه‌گاه نظام اسلامی هستند؛ و استمرار نظام اسلامی نیز وابسته به خواست مردم است، و حذف مردم از صحنه سیاسی باعث تضعیف نظام می‌شود. از همین‌رو بود که رهبر بزرگ انقلاب اسلامی همواره از مشارکت حداکثری مردم در انتخابات دفاع کرده و بستر این مشارکت همه‌جانبه را همیشه آماده می‌کرد و مانع مخالفان این دیدگاه بودند.

 

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.

ماه محرم و صفر

محرّم و صفر، که ماه‏‎ ‎‏برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه‏‎ ‎‏داریم به ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که با ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و‏‎ ‎‏روضه خوانی.(صحیفه امام، ج 15، ص 331)