کد مطلب: 4389 | تاریخ مطلب: 26/02/1400
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

موطن شرعی امام

موطن شرعی امام

بیست و هفتم اردیبهشت سالروز ورود حضرت امام به جماران است ولی ایشان همواره قم را به عنوان وطن شرعی خود انتخاب کرده و خود را قمی می خواندند و سکونت طولانی مدت در شهرهایی نظیر نجف و تهران باعث دل کندن ایشان از قم نمی شود و تنها زمانی حاضر می شوند از قم دل بکنند که دیگر امکان بازگشت به این شهر از ایشان سلب می شود.

موطن شرعی امام

مهدی حاضری

همه می دانیم طبق فتوای اکثر فقها، موطن شرعی هر انسان محلی است که فرد برای اقامت و زندگی خود اختیار می کند، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد و تا انسان قصد ماندن همیشگی در جایی که غیر وطن اصلی خودش است نداشته باشد، وطن او حساب نمی شود و در غیر وطن اصلی و وطن غیر اصلی که ذکر شد، در جاهای دیگر اگر فرد  قصد اقامه نکند نمازش شکسته است.

با توجه به اینکه امام خمینی در طول عمر شریف خود مهاجرت های متعددی داشته و شهرهای مختلفی را جهت سکونت خود انتخاب کرده. گرچه برخی از این اماکن را به اختیار خود انتخاب نکرد ولی بعضاً سالیان سال در این مکانها حضور داشته که می تواند احکام وطن بر آنها جاری شود از این رو ما، در این یادداشت سعی خواهیم کرد اماکن محل اقامت ایشان را بررسی کرده و بیان کنیم ایشان کدامیک از آن ها به عنوان وطن انتخاب کرده و موطن شرعی ایشان محسوب می شود.

حضرت امام در اول مهر ماه 1281 هـ .ش مطابق با بیستم جمادی الثانی 1320 هـ .ق در شهر خمین متولد شده­ اند و عنوان خمینی نشان دهنده مولد ایشان بوده  که همواره این عنوان را حفظ کرده و علیرغم انتخاب نام خانوادگی مصطفوی و انتساب موسوی به واسطه سیادت، شهرت جهانی حضرت امام با همین عنوان « خمینی » است و این شهرت به میزانی است که به فرموده مقام معظم رهبری « انقلاب اسلامی بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست » امام همواره این عنوان را در پای کلیه پیامها و مکتوبات خود نوشته و امضای ایشان «روح الله الموسوی الخمینی » بوده است.

ولی ایشان پس از قریب بیست سال زندگی از این شهر هجرت کرده و تا پایان عمر شریف خود دیگر برای سکونت دائمی به آنجا باز نگشت و تنها بعضی اوقات برای گذراندن ایام تابستان به این شهر می‌رفتند. البته کلام یا متنی که حاکی از اعراض ایشان از موطن اولیه خود باشد از حضرت امام نقل نشده است. ایشان  همواره به مولد خود علاقه داشته و املاک و دارایی خود در این شهر را که همان میراث پدری ایشان بود حفظ کرده و از درآمد حاصل از آنها استفاده می کردند و از وجوهات شرعی در زندگی شخصی بهره نمی‌بردند و بعضاً از عایدات زمینهای زراعتی خمین، دیگران را نیز بهره مند می‌کردند.

املاک میراثی حضرت امام خمینی در خمین توسط برادر ارشد ایشان مرحوم آیت الله سیدمرتضی پسندیده اداره می‌شد. حضرت امام در تاریخ 31 / 3 / 1316 به برادر خود وکالت تام داده و می فرماید: « امضای معظم‌له به منزله امضای اینجانب است.» (صحیفه امام، ج 1، ص 13)

ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز طی حکمی به آیت الله حیدر علی جلالی خمینی امر کردند باقیمانده زمینهای موروثی ایشان را بین فقرا تقسیم کنند.

تنها ملک باقیمانده از حضرت امام در خمین بخش اندکی از بیت پدری ایشان در خمین است که مساحتی کمتر از یک صد متر داشته و هم ­اکنون در مجموعه بیت امام در خمین قرار دارد. حضرت امام در حالی که نوزده بهار از عمر خویش را سپری کرده بود، به عزم تحصیل در حوزه علمیه اراک از خمین خارج شده و در مدرسه سپهداری این شهر سکنی گزیدند.

حضرت امام پس از یک سال اقامت در مدرسه سپهداری اراک و به دنبال هجرت مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم و دعوت ایشان از طلاب مدرسه اراک، ایشان نیز در سال 1301 هـ ـ ش به شهر قم مهاجرت کرده، در مدرسه دارالشفاء سکنی گزیدند. پس از سال 1308 که با خانم خدیجه ثقفی ازدواج کردند به منازل استیجاری متعددی نقل مکان کرده، تا اینکه  سال 1325 منزل ملکی خود در محله یخچال قاضی این شهر را خریداری کردند.مساحت منزل فوق سیصد متر است که به استثنای ساختمان ضلع جنوبی آن که پس از ازدواج مرحوم آقا مصطفی برای سکونت ایشان بنا گردید مابقی بنا از ابتدا به همین شکل بوده و اخیراً توسط سازمان میراث فرهنگی بازسازی و مرمت شده است.

حضرت امام به استثنای تابستان ها که برای فرار از گرمای قم به مناطق و شهرهای ییلاقی می رفتند مابقی ایام سال را در این منزل حضور داشتند و حضور ایشان در شهر قم تا سال 1343 ادامه یافت و بعد از آن به واسطه زندان و تبعید از این شهر خارج شدند. حضور چهل ساله حضرت امام در شهر قم حاکی از انس و علاقه ایشان به این شهر است و بارها در بیانات خود به آن تصریح کرده و می فرمایند:

من هر جا باشم قمی هستم و به قم افتخار می کنم. دل من پیش قم است و قمی و دل من پیش همه اهل تقوا و همه کسانی [است] که به اسلام خدمت می کنند. من گرچه از قم مع الاسف تا یک مقداری دور هستم، لکن به حسب قلب نزدیکم.... سلام من را به اهل قم برسانید. (صحیفه امام، ج 13، ص 165)

شدت عشق و علاقه حضرت امام به حضور در شهر قم به حدی است که ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی و درحالی که همه امکانات برای حضور ایشان در تهران فراهم بود و مدیریت انقلاب هم ایجاب می‌کرد به حضور خود در تهران ادامه دهند درحالی که کمتر از بیست روز از پیروزی انقلاب نگذشته بود در روز دهم اسفند 1357 به شهر قم مهاجرت کردند ولی این حضور به واسطه کسالت شدید ایشان خیلی طولانی نشد و 10 ماه بعد در تاریخ 25 / 10 / 1358 به تهران منتقل شدند و تا پایان عمر شریف خود به این شهر باز نگشتند.

البته حضرت امام از ابتدای جوانی رفت و آمد زیادی به تهران داشته و در محافل و مجامع آن شرکت می‌کرده‌اند. ایشان در بیانات خود از حضور در مجلس شورای ملی در زمان مرحوم آیت الله سیدحسن مدرس و مدرسه سپهسالار (شهید مطهری فعلی) خاطراتی نقل می کنند:

منزل ایشان [مرحوم مدرس] مکرر رفتم (همان، ج 3، ص 244) و یا از حضور در تکیه عزاداری دولت در زمانی که رضا شاه هنوز به سلطنت نرسیده بود مطالبی نقل می کنند:

مجلس روضه ای که از طرف خود رضاخان با شرکت خودش تأسیس می شد، من یکیش را خودم دیده ام، این بود تا وقتی که حکومتش مستقر شد. اغفال کرد ملت را، (همان، ج 12، ص 328)

همچنین از دیدار با روحانیون تبعیدی که توسط رضا شاه به تهران تبعید شده بودند نظیر مرحوم آیت الله میرزا محمود آقازاده سخن گفته اند.(همان، ج4, ص47)

جدا از این ملاقاتها با توجه به اینکه حضرت امام داماد مرحوم آیت الله میرزا محمد ثقفی بودند و ایشان اهل تهران بود، رفت و آمد زیادی به تهران داشتند حتی در ابتدای ازدواج به گفته مرحومه خدیجه ثقفی (همسر امام) حضرت امام منزلی در تهران اجاره کردند و مدت کوتاهی در تهران ساکن بودند.

همچنین یکی از اساتید مهم ایشان که حضرت امام سالیان سال از محضر او کسب فیض کرده و عنایت ویژه­ ای به ایشان داشت یعنی مرحوم آیت الله میرزا محمد علی شاه آبادی ساکن تهران بود و حضرت امام همواره سعی می­ کردند در محافل علمی ایشان حضور داشته باشند.

از دیگر زمینه ­های حضور حضرت امام در تهران ارتباط با مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی رهبر روحانی نهضت ملی نفت است. حضرت امام در بیانات خود به این موضوع اشاره داشته و همسر امام نیز در خاطرات خود از عنایت مرحوم آیت الله کاشانی به امام سخن گفته و می گوید:

امام به آقای کاشانی ارادت داشتند. در ابتدا وقتی آقا برای ازدواج به تهران آمدند و هشت روز در منزل پدرم اقامت کردند، آقای کاشانی را در آنجا دیدند. خانه آقای کاشانی و خانه پدرم در یک کوچه بود و آنان با هم رفیق بودند. در همان جا آقای کاشانی به پدرم گفته بود: «این اعجوبه را از کجا پیدا کردی؟» (ستوده، پا به پای آفتاب، 1380، ج 4، ص 52)

از دیگر زمینه های حضور حضرت امام در تهران ییلاقات این شهر است که ایشان بعضاً تابستانها برای فرار از گرمای قم به این اماکن پناه می­بردند. ییلاقاتی نظیر «درکه» و «امامزاده قاسم» شمیران از جمله این اماکن است که قبل از تبعید به این مکانها می آمدند.

علی رغم وجود شرایط مناسب و دعوت های مکرر از حضرت امام برای اقامت در تهران، ایشان هیچ وقت حاضر به سکونت دائم در این شهر نشدند و تنها پس از پیروزی انقلاب و نظر پزشکان معالج مبنی بر حضور دائم در تهران حاضر به سکونت در محله جماران شدند،  28 اردیبهشت سالروز ورود حضرت امام به محله جماران در سال 1359 و اقامت در این مکان است که قریب به 9 سال  طول کشید.

حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی امام جمارانی ماجرای سکونت ایشان در محله جماران را این گونه توضیح می دهد:

یک روز حاج احمد آقا آمده بودند منزل ما که برویم جای مناسبی برای سکونت امام پیدا کنیم. جایی پیدا نشد. ظهر در منزل ما ناهار می خوردیم که به حاج احمد آقا گفتم: «اگر منزل ما به دردتان بخورد، این دو منزل کوچک اخوی و همشیره مان را با حسینیه یکی می کنیم تا بتواند خواسته های ایشان را برآورده سازد.» ایشان برآوردی کردند و گفتند: «خوب است، منتها باید خانم بپسندند.» خانم همان روز عصر تشریف آوردند و آنجا را دیدند و با اینکه خیلی مطلوبشان نبود، به خاطر امام پذیرفتند. حسینیه در جداگانه ای داشت و آن در را فقط به خاطر امام باز کردند. سه ـ چهار روز در حسینیه بنایی داشتیم، چون ساختمان هنوز تکمیل نبود. قرار شد کارها زودتر پیش برود. این تعمیرات جزئی چهار روز طول کشید وقتی امام متوجه شدند که این تعمیرات لازم است، راضی شدند و چهار روز مهلت دادند.....

وقتی امام داخل خانه شدند و به اطراف و اتاقی که در آن می نشستند نگاهی کردند، فرمودند: من حالا راحت شدم. چون من چهار ماه همه اش در عذاب بودم. (همان، ج 2، ص 47)

نکته قابل توجه اینکه حضرت امام علیرغم ضرورت سکونت در تهران و طولانی شدن این زمان حتی تا چند روز قبل از رحلت، حاضر نشدند در این شهر قصد توطن کنند و به گفته نوه ایشان جناب حجت الاسلام و المسلمین مسیح بروجردی، حضرت امام در ابتدای ورود به این مکان قصد 10روزه کردند و با این قصد اعمال عبادی خود را به صورت کامل انجام میدادند و تنها در ماه اردیبشهت سال 1368 که مرحوم حاج احمد آقا ایشان را از بازگشت به قم برای همیشه ناامید کرد، قصد توطن کرده و به فاصله کوتاهی هم چشم از جهان فرو بستند.(مصاحبه نگارنده با حجت الاسلام  و المسلمین مسیح بروجردی)

 یکی دیگر از اماکنی که حضرت امام سالیانی طولانی در آنجا اقامت داشتند شهر نجف اشرف است. ایشان پس از تبعید از ایران در سیزدهم آبان 1343 ابتدا قریب به یازده ماه در شهر بورسای ترکیه به صورت تحت نظر در منزلی سکونت داشتند و پس از آن در مهر ماه 1344 به عراق منتقل شده و در آنجا دیگر بدون آنکه تحت نظر نیروهای نیروهای امنیتی باشند تا مهرماه 1357حضور داشتند.

حضرت امام مدت سیزده سال در این شهر اقامت داشته و تنها در ایام زیارتی اباعبدالله به کربلا مشرف شده، در منزلی که یکی از ارادتمندان ایشان (مرحوم حاج غلامعلی رئیس اشکنانی) برای ایشان تهیه کرده بود، ساکن می شدند. در طول مدت این سیزده سال طبق نقل یاران و شاگردان، ایشان همه شب به استثنای شب هایی که حکومت نظامی برقرار بوده، در ساعت معینی به حرم امیرالمؤمنین مشرف شده، به زیارت مشغول می شدند.

 در آن سالها رژیم شاهنشانی همه صداهای مخالف را در نطفه خفه کرده و بر اوضاع چنان مسلط شده بود که کمتر کسی امیدی، به بازگشت حضرت امام به ایران را داشت. از متن نامه های حضرت امام نیز در این سالها برمی آید که ایشان نیز به مقتضای گذراندن دهه هفتاد عمر خویش دیگر امید چندانی به تغییر اوضاع نداشته ­اند خصوصا هنگامی که فرزند ارشد ایشان مرحوم حاج آقا مصطفی در اول آبان 1356 در این شهر به طرز مشکوکی درگذشت و در حرم امیرالمؤمنین به خاک سپرده شد، شرایط اقتضا می کرد حضرت امام برای همیشه در نجف ماندگار شوند ولی ایشان علیرغم حضور طولانی مدت در نجف قصد توطن نکرده و هر لحظه مترصد بازگشت به وطن بودند.

یکی دیگر از اماکنی که حضرت امام مدتی کوتاه در آن سکنی گزیدند دهکده نوفل لوشاتو در حومه شهر پاریس است که پس از ترک نجف به مدت 118 روز در آنجا ساکن شدند. نکته قابل توجه در خصوص ایام حضور ایشان در نوفل لوشاتو این است که حضرت امام در کل ایام حضور در این دهکده نماز خود را به صورت قصر خوانده و حاضر نشدند حتی قصد 10 روزه بکنند و چندین نوبت، اجبارا مسافرت کوتاهی انجام دادند تا بتوانند انجام اعمال خود  به صورت قصر را ادامه دهند. آقای دکتر ابراهیم یزدی در خاطرات خود می‌گوید:

 از زمانی که آقای خمینی به پاریس وارد شدند، نمازهای روزانه را شکسته می­ خواندند. زیرا قصد اقامت برای ده روز ننموده بودند. تا هر روزی امکان باشد به ایران برگردند. بر اساس مقررات فقهی، گاه لازم بود که ایشان از محل اقامت خود، در یک نوبت، حداقل 11 کیلومتر سفر کنند. یکی از مراکزی که برای این کار در نظر گرفته بودیم، شهر ورسای بود که کاخ قدیمی شاهان فرانسه در آنجا به پارک عمومی زیبایی تبدیل شده بود. در این سفرهای کوتاه، مأموران امنیتی دولت فرانسه، در ماشینهای خودشان، ایشان را که با ماشین صادق قطب زاده می رفتند، تعقیب می کردند و مواظب بودند. (یزدی، شصت سال صبوری و شکوری، ج 3، ص124)

 نتیجه

حضرت امام علی‌رغم آنکه همواره انتساب خود به کشمیر و اجداد پدری را حفظ کرده و تخلص شعری خود را « هندی» برگزیده بود و در کنار اینکه با ثبت نام خمینی در انتهای همه پیامها و مکاتبات نام موطن خود را همواره زنده نگه می داشتند. ولی شهر قم را به عنوان وطن شرعی خود انتخاب کرده و خود را قمی می خواندند و سکونت طولانی مدت در شهرهایی نظیر نجف و تهران باعث دل کندن ایشان از قم نمی شود و تنها زمانی حاضر می شوند از قم دل بکنند که دیگر امکان بازگشت به این شهر از ایشان سلب می‌شود و کمتر از یک ماه پس از آن با دلی آرام و قلبی مطمئن و ضمیری امیدوار به فضل پروردگار به ابدیت پرواز می‌کنند.

 

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.

ماه محرم و صفر

محرّم و صفر، که ماه‏‎ ‎‏برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه‏‎ ‎‏داریم به ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که با ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و‏‎ ‎‏روضه خوانی.(صحیفه امام، ج 15، ص 331)