فصل بهار و عید نوروز در اشعار امام خمینی
محمد رجائی نژاد
امام خمینی شخصیتی چند وجهی داشت. در حوزههای گوناگون عرفان و شعر، فلسفه، فقه و اصول، سیاست و... درخشیده است. با وجود اهمیت بُعد سیاسی ایشان، نادیده گرفتن سایر وجوه شخصیتی او ضرری جبرانناپذیر خواهد داشت. برای مثال، با کمی دقت در زندگی ایشان، خواهیم دید، حتی در دوران رهبری دینی و سیاسی نیز هیچگاه از عواطف و احساسات شاعرانۀ او کاسته نشد.
امام خمینی خود فردی ادبیاتی، شاعر و صاحب نثری درخشان بود. ادبیات و شعر وجهی از زیست ایشان است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از آن میان شعرهایی که دربارۀ فصل بهار و نوروز سرودهاند که در اینجا به نمونهای از آنها اشاره میکنیم.
باد نوروز وزیده است به کوه و صحرا
جامه عید بپوشند، چه شاه و چه گدا
بلبل باغ جنان را نبود راه به دوست
نازم آن مطرب مجلس که بود قبله نما
صوفی و عارف از این بادیه دور افتادند
جام می گیر ز مطرب، که روی سوی صفا
همه در عید به صحرا و گلستان بروند
من سرمست زمیخانه کنم رو به خدا
عید نوروز مبارک به غنی و درویش
یار دلدار! زبتخانه دری رابگشا
گرمرا ره به در پیر خرابات دهی
به سروجان به سویش راه نوردم نه به پا
سالها در صف ارباب عمائم بودم
تا به دلدار رسیدم، نکنم باز خطا [1]
حضرت امام(ره) ضمن مبارک شمردن عید نوروز بر فقیر و غنی و پوشیدن جامه نو در این ایام، و رفتن به کوه وصحرا و باغ و بستان را ستوده و در وصف بهار قصیده ذیل را سروده است:
بهار شد در میخانه باز باید کرد
به سوی قبله عاشق نماز باید کرد
نسیم قدس به عشاق باغ مژده دهد
که دل ز هردو جهان بی نیاز باید کرد
کنون که دست به دامان سرو می نرسد
به بید عاشق مجنون، نیاز باید کرد
غمی که در دلم از عشق گلعذاران است
دوا به جام می چاره ساز باید کرد
کنون که دست به دامان بوستان نرسد
نظر به سرو قدی سرفراز باید کرد [2]
باز حضرت امام(ره) درباره این عید سعید گفته است:
این عید سعید عید حزب الله است
دشمن زشکست خویشتن آگاه است
چون پرچم جمهوری اسلامی ما
جاوید به اسم اعظم الله است. [3]
و در رباعی ذیل «عید» را چنین توصیف کرده است:
این عید سعید عید اسعد باشد
ملت به پناه لطف احمد باشد
برپرچم جمهوری اسلامی ما
تمثال مبارک محمد(ص) باشد. [4]
و در قصیده طولانی «بهاریه» که چند بیت آن آورده می شود سروده است:
آمد بهار و بوستان شد اشک فردوس برین
گلها شکفته در چمن، چون روی یار نازنین
گسترده بادجان فزا، فرش زمرد بی شمر
افشانده ابرپرعطا بیرون حد، در ثمین
از ارغوان و یاسمن طرف چمن شد پرنیان
وز اقحوان و نسترن سطح دمن دیبای چین
از لادن و میمون رسد، هر لحظه بوی جان فزا
وز سوری و نعمان وزد، هردم شمیم عنبرین
از سنبل ونرگس جهان، باشد به مانند جنان
وز سوسن ونسرین زمین،چون روضه خلدبرین
از فر لاله بوستان گشته به ازباغ ارم
وز فیض ژاله گلستان، رشک نگارستان چین
از قمری و کبک و هزار آید نوای ارغنون
و ز سیره و کوکو وسار، آواز چنگ راستین
تا باد نوروزی وزد، هرساله اندر بوستان
تا ز ابر آذاری دمد ریحان و گل اندر زمین
بر دشمنان دولتت هر فصل باشد چون خزان
بر دوستانت هر مهی بادا چو ماه فرودین. [5]
پی نوشتها:
--------------------------------
[1]. دیوان شعر امام خمینی(ره)، ص 39
[2]. همان، ص 80.
[3]. همان، ص 196.
[4]. همان، ص 206.
[5]. همان، ص 261 و 262.
.
انتهای پیام /*