کد مطلب: 4903 | تاریخ مطلب: 13/12/1401
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

جوان و جوانی از دیدگاه امام خمینی(س)

جوان و جوانی از دیدگاه امام خمینی(س)

دوران جوانی از ویژگی هایی همچون پاکی، راستی، دلیری، عشق و شور برخوردار است؛ و از آن به عنوان بهترین روزهای زندگی هر انسان یاد می شود. در این دوران است که «جوان» با توجه به فطرت پاک و خداجوی خویش، آماده پذیرش کمالات، فضیلت ها و ارزش های انسانی و الهی است. در معارف دینی نیز نسبت به این دوران توجه و سفارش های ویژه ای شده است.

جوان و جوانی از دیدگاه امام خمینی

 

محمد رجائی نژاد

مقدمه

13 اسفند، (11 شعبان) برابر است با ولادت علی‌اکبر(ع) و روز جوان؛ به همین مناسبت ـ کوتاه ـ دیدگاه امام خمینی درباره جوان و دوره جوانی را بازخوانی و واکاوی می‌کنیم.

زندگی انسان دوره‌های گوناگونی دارد. از ابتدای آفرینش و آغاز جنین و زایش و تا مرگ به 8 دوره تقسیم می‌شود: جنینی، کودکی، نوجوانی، جوانی، میان‌سالی، بزرگ‌سالی، پیری، و کهولت. این بازه‌های سنی در کشورهای مختلف متفاوت است. مثلاً در آفریقای جنوبی 14 تا 35 سال، در استرالیا 15 تا 25 سال، در چین 14 تا 28 سال و در مالزی 15 تا 40 سال دوران جوانی است. در ایران، بازه سنی 18 تا 35 سالگی، دوران جوانی شمرده می‌شود. البته سازمان بهداشت جهانی در آخرین اعلام رده‌بندی دوران عمر طی سال 2018 م، 25 تا 65 سالگی را دوران جوانی معرفی کرد.

در گزینش این دوره‌ها عامل‌های ژنتیکی، محیطی، خانوادگی، تلقی‌های اجتماعی، ارزش‌های جاری جامعه و ویژگی‌های فردی تأثیرگذار هستند. به گفته روانشناسان و جامعه‌شناسان، مادامی که افراد احساس پویایی کنند، هدف داشته باشند و برای ادامه زندگی‌شان برنامه‌ریزی کنند، می‌توانند احساس جوانی کنند؛ حتی اگر عدد سنی‌شان از بازه جوانی گذشته باشد.

ارزش جوانی

دوران جوانی از ویژگی‌هایی همچون پاکی، راستی، دلیری، عشق و شور برخوردار است؛ و از آن به‌عنوان بهترین روزهای زندگی هر انسان یاد می‌شود. در این دوران است که «جوان» با توجه به فطرت پاک و خداجوی خویش، آماده پذیرش کمالات، فضیلت‌ها و ارزش‌های انسانی و الهی است. در معارف دینی نیز نسبت به این دوران توجه و سفارش‌های ویژه‌ای شده است.

امام خمینی نیز همواره جوانان را می‌ستود و آنان را راهنمایی می‌کرد و برای پیشبرد آرمان‌های اسلام و انقلاب و مردم بر آنان تکیه می‌کرد و به آنها امید داشت:

«شما جوان‌ها، امید من هستید؛ نوید من هستید. امید من به شما توده جوان است؛ به شما توده محصل است. من امید این را دارم که مقدرات مملکت ما، بعد از این، به دست شما عزیزان بیفتد و مملکت ما را شما عزیزان حفظ کنید. شما جوانان برومند، شما محصلین ارجمند، در هر جای از ایران که هستید، باید بیدار باشید و با بیداری، از حقوق خودتان دفاع کنید.» (صحیفه امام، ج 6، ص 350)

همانگونه که امام امیدش به جوانان بود، جوانان نیز در عمل نشان دادند ـ با همه فاصله سنی که با ایشان دارند ـ کاملاً ایشان را خوب و به آسانی فهمیده و احساس هم‌فکری و هم‌دلی و نزدیکی می‌کنند و گوش به‌فرمانش هستند.

رمز و راز نفوذ امام در جوانان

در پاسخ به این پرسش که رمز و راز نفوذ امام در قلوب مردم به‌ویژه جوانان چه بود، می‌توان گفت:

۱. تا زمانی که انسان بر نفس خویش چیرگی و مدیریت پیدا نکند؛ نمی‌تواند دیگران را تمشیت کرده و در آنها نفوذ نماید. اگر امام خمینی توانست در میان ملت ایران، به‌ویژه در قلب‌های پاک و با صفای جوانان جای گیرد و آنان را شیفته خویش نماید، جز به‌واسطه مدیریت ایشان بر نفس خویش نبود. برای همین بود که با یک پیام و اشاره ایشان، جوانان در دوران مبارزه، و 8 سال جنگ و در دیگر صحنه‌های گوناگون سرازپا نشناخته و آماده جانفشانی می‌شدند. این خودساختگی نیز در اندیشه و عمل ایشان نمایان بود، نه در حرف و شعار.

۲. امام خمینی همواره نسبت به جوانان برخوردی صمیمانه و همراه با مهربانی داشت و این نیز در جذب جوانان به سوی ایشان تاثیر بسیاری داشت. یکی از یاران ایشان درباره برخورد صمیمانه و دوستانه امام خمینی با گروهی از جوانان چنین می‌گوید: «یکی از شب‌ها در حرم مطهر امام علی(ع) جماعتی از دانشجویان مسلمان اروپا برای دیدار با امام آمده بودند که ظاهر آنها به تعبیر ما یک ظاهر ناپسندی در محیط آن زمان ما بود. چه از نظر وضع و قیافه و لباس، و چه از نظر طرز برخورد و صحبت. لیکن ما شاهد بودیم که امام به گونه‌ای با آنها برخورد کرد که گویی با دوستان قدیمی‌شان نشسته‌اند و مشغول صحبت می‌باشند. آنها آنچنان مجذوب امام بودند که پس از چند دقیقه صحبت با یک دنیا نیرو و ایمان و امید از کنار ایشان برخاستند.» (برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، ج ۱، ص ۳۵)

امام خمینی با درکی که از جوانان و دوره جوانی داشت، دیگر علما و روحانیون را هم سفارش می‌کرد که برخوردی محبت‌آمیز و دوستانه با جوانان داشته باشند، هر چند آنان به بیراهه رفته و دچار اشتباه شده باشند:

«علما و روحانیون ان شاالله به همه ابعاد و جوانب مسئولیت خود آشنا هستند؛ ولی... امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامی‌مان احساس می‌کنند که می‌توانند اندیشه‌های خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند؛ با روی گشاده و آغوش باز حرف‌های آنان را بشنوند. اگر بیراهه می‌روند، با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آنها دهید. باید به این نکته توجه کنید که نمی‌شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فورا انگ التقاط و انحراف بر نوشته‌هاشان زد و همه را یکباره به وادی تردید و شک انداخت. اینها که امروز اینگونه مسائل را عنوان می‌کنند. مسلما دلشان برای اسلام و هدایت مسلمانان می‌تپد، والا داعی ندارند که خود را با طرح این مسائل به دردسر بیندازند. اینها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه‌ای است که خود فکر می‌کنند. به جای پرخاش و کنار زدن آنها با پدری و الفت با آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند، مایوس نشوید.» (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۹۸ ـ ۹۹)

3. امام خمینی به مردم و جوانان نگاه از بالا نداشت. هم اهل مونولوگ (تک‌گویی و خطابه)، و هم اهل دیالوگ (گفتگو) با مردم و جوانان بود. به‌ویژه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، ایشان با جوانان مبارز مشورت می‌کرد و به آنها شخصیت و به نظراتشان اهمیت می‌داد. ایشان در سخنانی خطاب به جوانان می‌فرماید: «ما همیشه محتاج به شما جوان‌ها هستیم. ما بعدها برای کشورمان احتیاج به فعالیت شما جوان‌های برومند داریم و من امیدوارم که در همه مراحل، شما با مردانگی با هم همراهی کنید و این نهضت را به پیش ببرید.» (همان، ج 6، ص 533)

4. اعتماد به جوانان نیز ازجمله باورهای امام خمینی بود که موجب جذب این قشر می‌شد. ایشان هر جوانی را به منزله ذخیره عزت و اقتدار کشور تلقی می‏کرد و از او انتظار داشت که خویشتن را برای ایفای مسؤولیت‏های ملی و مردمی مجهز و مهیا سازد.

وارث بودن جوانان و تحصیل‌کردگان فرهیخته و متعهد کشور، بی‏تردید متولیان و صاحبان قدرت را در برابر آنان و آینده و خواسته‌‏هایشان مسئول می‏سازد. رفتار عاطفی مناسب و درک موقعیت و منزلت دانشجویان، عامل تاثیرگذاری در هدایت‏گری اندیشه‏ها و عاطفه‏های سرشار آنان خواهد بود. بدبینی‏ها و بی‏حرمتی‏ها و طرد و تکفیرهای جاهلانه به مرور زمان فراخنای رابطه آنان را به تنگنای خسران‏آمیز تبدیل می‏کند.

5. از یک رهبر، همواره انتظار می‏رود که از بیم‏ها و امیدهای واقعی سخن براند و به مردم سراب نشان ندهد. خود واقعیت‌های جامعه را درک کرده و با مردم و جوانان نیز بر اساس همان سخن بگوید. گسست‏های تکان‌دهنده اجتماعی و سیاسی، حاصل مشغولیت‌های دروغین و دیده فروبستن از واقعیت‏هایی است که به هر حال - چه مثبت و چه منفی - در حال شکل‌گرفتن بوده و روزی به سود یا زیان تمام می‏شود.

امام خمینی در کنار بیمناکی‏ها، امیدهایی را نظاره می‏کرد و نظر و اهتمام همگان را بدان معطوف می‏داشت. او در جوانان این مرز و بوم عزت‌خواهی را یک واقعیت انکارناپذیر می‏دانست و از این رو تداوم دو شعار و محور تعیین‌کننده استقلال و آزادی را در بستر شناخت‏ها و اقدام‏های آنان ممکن تلقی می‏کرد.

6. امام خمینی راه و نظر خود را، تنها راه خدا و عین درستی نمی‌دانست و در مواقع نیاز اشتباه خود را می‌پذیرفت. و راه جوانان را نیز راه خدا می دانست و می‌فرمود:

«آخر به داد این مملکت برسید ای جوان‌ها! ای متوجهین! ای اشخاصی که برای دیانت می‏خواهید کار بکنید و شما را منحرف می‏کنند به راه دیگر! مع ذلک به شما توصیه می‏کنم که حفظ کنید وحدت خودتان را، و به شما مژده می‏دهم که مع ذلک پیروز هستید. این خرابکارها به جهنم می‏روند و شما جوان‌های‏ عزیز راهتان‏ راه‏ خداست. (همان، ج 12، ص 46)

نتیجه‌گیری

از دیدگاه امام خمینی گفت‌وگو با نسل جوان، آسان‏تر و مطمئن‏تر است و می‏توان به سلوک و وفاداری آنان در هر برهه‏ای از زمان دل بست. بی‏تردید، انقلاب و نهضتی که بتواند این ارتباط را توأم با پاسخ‏گویی به انتظار جوانان در ابعاد گوناگون حفظ کند، در نیل به هدف‏ها و راهبردهای اولیه توفیق به دست‏خواهد آورد. جوان در فضای آزاد و نورانی خویش، هنگامی که رنگ و بوی حقیقت گفتار و رفتاری را احساس کند، بی‏درنگ و بی‏محابا به همدلی و همراهی برمی‏خیزد.

امام خمینی در سراسر عمر پر برکتشان به جوانان عشق می‌ورزیدند و آنان را فرزندان خود می‌دانست. ایشان جوانان را ذخایر ملت و سرمایه‌های اسلام و کشورهای اسلامی به شمار می‌آورد. ایشان با کشف نیرو و توان نهفته در نسل جوان، برای احیا کردن دین حنیف اسلام و برقراری حکومت اسلامی، جوانان را نقطه عزیمت انقلاب می‌دانست و همواره تاکید داشت؛ این جوانان هستند که می توانند این نهضت را با استقامتشان به نتیجه رسانده و حفظ نمایند.

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.

ماه محرم و صفر

محرّم و صفر، که ماه‏‎ ‎‏برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه‏‎ ‎‏داریم به ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که با ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و‏‎ ‎‏روضه خوانی.(صحیفه امام، ج 15، ص 331)