کد مطلب: 4821 | تاریخ مطلب: 07/08/1401
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

امام خمینی، مصلحی انقلابی

امام خمینی، مصلحی انقلابی

سیره سیاسی و اسناد و مکاتبات باقیمانده از ایشان گواه صادقی بر اقدامات اصلاحی حضرت امام در چهارچوب قوانین نظام حاکم در مرحله اول و قبل از مقابله براندازانه با آن نظام به عنوان طاغوت است.

امام خمینی، مصلحی انقلابی

مهدی حاضری

مبارزه بی امان با طاغوت و رهبری انقلابی بزرگ و درافتادن با سران استکبار شرق و غرب و بنیانگذاری نظامی مقتدر بر پایه خواست و اراده مردم، از حضرت امام تصویر  شخصیتی مبارز و غیر قابل انعطاف نشان می دهد که به هیچ وجه حاضر به پیمودن مسیر مصالحه و گفتگو و اصلاح امور از  طریق مبارزه پارلمانی و پیمودن مسیر مسالمت آمیز نبوده و نیست، در حالی که سیره سیاسی و اسناد و مکاتبات باقیمانده از ایشان گواه صادقی بر اقدامات اصلاحی حضرت امام در چهارچوب قوانین نظام حاکم در مرحله اول و  قبل از مقابله براندازانه با آن نظام به عنوان طاغوت است.

هفتم آبان ماه سالروز صدور نامه ای از حضرت امام است که بهانه ای شد تا به این موضوع به گونه ای نسبتا مستوفی بپردازیم. حضرت امام شصت سال پیش در هفتم آبان1341،  نامه ای خطاب به وزارت امورخارجه ایران در دوران رژیم شاه نوشته و می فرمایند:

   ‏‏... علمای اعلام و اهالی شیعه کراچی تلگراف کرده اند ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ بهایی ها دختر بچه‏‏[‏‏ای‏‏]‏‎ ‎‏را به نام فرخنده دهقان یزدی که سید و شیعه است ربوده و در پاکستان می خواهند به‏‎ ‎‏ازدواج درآورند و در اثر اعتصاب عمومی، دادگاه آنجا ازدواج را توقیف کرده.‏‎ ‎‏بهایی ها به سفارت ایران تشبث کرده اند. لازم است فوراً دستور دهید سفارت از ازدواج‏‎ ‎‏غیرمشروع، شدیداً جلوگیری کند و دختر را از آنها بگیرد و به ایران مسترد و به اولیایش‏‎ ‎‏تحویل دهند. نتیجه را اطلاع دهید.‏ روح الله الموسوی الخمینی (صحیفه امام ج21، ص489 )

این مکاتبه مقارن است با نامه هایی که ایشان خطاب به محمد رضا شاه پهلوی در خصوص تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی نوشته و در آن ها،  شاه را با احترام مورد خطاب قرار داده اند، ایشان در نامه اول خود به تاریخ 1341/7/17 می نویسند:

بسم الله الرحمن الرحیم‏

حضور مبارک اعلیحضرت همایونی‏

پس از اهدای تحیت و دعا، به طوری که در روزنامه ها منتشر است، دولت در‏‎ ‎‏انجمنهای ایالتی و ولایتی، «اسلام» را در رأی دهندگان و منتخبین شرط نکرده؛ و به زنها‏‎ ‎‏حق رأی داده است. و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است.‏‎ ‎‏بر خاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و‏‎ ‎‏آرامش قلوب است. مستدعی است امر فرمایید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و‏‎ ‎‏مذهب رسمی مملکت است از برنامه های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب‏‎ ‎‏دعاگویی ملت مسلمان شود.‏

                                                                                 الداعی: روح الله الموسوی‏

 پس از آنکه شاه نامه حضرت امام را به نخست وزیر وقت اسدالله علم ارجاع داده و برای تخفیف کردن، خواستار توفیق ایشان در مسیر هدایت عوام گردید، حضرت امام طی نامه محترمانه دیگری به تاریخ 1341/8/15خطاب به وی می نویسند:  

"بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضور مبارک اعلیحضرت همایونی

تلگراف مبنی بر آنکه اعلیحضرت بیش از هرکس در حفظ شعائر مذهبی کوشا هستند، و تلگراف اینجانب را برای دولت ارسال داشتند، و توفیق اینجانب را در ترویج مقررات اسلامی و هدایت عوام خواستار شدند، موجب تشکر گردید. البته ملت مسلمان ایران از اعلیحضرت همین انتظار را دارند. فرمودۀ اعلیحضرت موافق است با آنچه از پیغمبر اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله ـ به ما رسیده:إِذَا ظَهَرَتِ البِدَعُ فِی اُمَّتِی فَلیُظهِرِ العَالِمُ عِلمَهُ؛ فَمَن لَم یَفعَل. فَعَلَیْهِ لَعنَةُ اللّه. البته شغل روحانی، ارشاد و هدایت ملت است. مع الأسف با آنکه به آقای اسداللّه عَلم در این بدعتی که می خواهد در اسلام بگذارد تنبه دادم و مفاسدش را گوشزد کردم، ایشان نه به امر خداوند قاهر گردن نهادند و نه به قانون اساسی و قانون مجلس اعتنا نمودند، و نه امر ملوکانه را اطاعت کردند، و نه به نصیحت علمای اسلام توجه نمودند؛ و نه به خواست ملت مسلمان ـ که طومارها و تلگرافات و مکاتیببسیار آنها از اقطار کشور نزد اینجانب و علمای اعلام قم و تهران موجود است ـ وقعی گذاشتند، و نه به اجتماعات انبوه قم و تهران و سایر شهرستانها و ارشاد مفید خطبای اسلام احترامی قائل شدند. آقای عَلم از نشر افکار عمومی در مطبوعات و انعکاس تلگرافات مسلمین و اظهار تظلم آنها به اعلیحضرت و علمای ملت جلوگیری کرده و می کند؛ و برخلاف قانون اساسی مطبوعات کشور را مختنق کرده؛ و به وسیلۀ مأمورین در اطراف مملکت، ملت مسلمان را که می خواهند عرض حال خود را به اعلیحضرت و علمای ملت برسانند ارعاب و تهدید می کند. آقای عَلم تخلف خود را از قانون اسلام و قانون اساسی اعلام و برملا نموده. آقای اسداللّه عَلم گمان کرده با تبدیل کردن قسم به قرآن مجید به «کتاب آسمانی» ممکن است قرآن کریم را از رسمیت انداخت؛ و اوستا و انجیل و بعض کتب ضاله را قرین آن یا به جای آن قرار داد. این شخص تخلف از قانون اساسی را به بهانۀ الزامات بین المللی شعار خود دانسته؛ با آنکه الزامات بین المللی مربوط به مذهب و قانون اساسی نیست. تشبث به الزامات بین المللی برای سرکوبی قرآن کریم و اسلام و قانون اساسی و ملت، جرم بزرگ و «ذَنْبِ لایُغْفَر»است. اینجانب، به حکم خیرخواهی برای ملت اسلام، اعلیحضرت را متوجه می کنم به اینکه اطمینان نفرمایید به عناصری که با چاپلوسی و اظهار چاکری و خانه زادی می خواهند تمام کارهای خلاف دین و قانون را کرده و به اعلیحضرت نسبت دهند و قانون اساسی را که ضامن اساسی ملیت و سلطنت است، با تصویبنامه های خائنانه و غلط از اعتبار بیندازند تا نقشه های شوم دشمنان اسلام و ملت را عملی کنند. انتظار ملت مسلمان آن است که با امر اکیدْ، آقای عَلم را ملزم فرمایید از قانون اسلام و قانون اساسی تبعیت کند، و از جسارتی که به ساحت مقدس قرآن کریم نموده، استغفار نماید و الاّ ناگزیرم در نامۀ سرگشاده به اعلیحضرت مطالب دیگری را تذکر دهم. از خداوند تعالی استقلال ممالک اسلامی و حفظ آنها را از آشوب و انقلاب مسئلت می نمایم.   روح اللّه الموسوی الخمینی"  (صحیفه امام ج1، ص88و89 )

حضرت امام در دوران حکومت پهلوی اول هیچ گونه امیدی به اصلاح امور نداشته و ظاهرا اقدامی صورت نداده اند ولی در دوران پهلوی دوم بارها به اقدامات اصلاحی سیاسی در چارچوب قوانین حاکم بر کشور دست زده و در مواردی نیز موفق به تأثیرگذاری شده، تلاش کرده اند تا روند حاکم بر جامعه را در حدود مقدورات خود اصلاح کنند.

یکی از این دست اقدامات، تلاش برای فرستادن نمایندگانی مورد قبول به مجلس شورای ملی از طریق شرکت در انتخابات آشفته و مملو از دخالت دست های بیگانه و حکومت بوده است. به عنوان مثال، حضرت امام درسال 1324 تلاش می کنند سید ضیاء الدین طباطبایی، یکی ازعوامل اصلی کودتای سیاه رضاخانی را از تبعیدگاه خود در فلسطین به داخل کشور فراخوانده تا در انتخابات مجلس شورای ملی شرکت کند.  مرحوم حجت الاسلام محمد علی معزالدینی، در خاطرات خود می گوید:

گمان می کنم در یکی از سالهای 24 یا 25 بود که در قم، در منزل آقای صدوقی جلسه ای تشکیل گردید و به آقای سیّد ضیاءالدین طباطبایی تلگرافی مخابره شد و معظّم له را به ایران دعوت کردند.

امضاء کنندگان تلگراف، آقای حاج آقا رضا صدر و حاج آقا روح الله خمینی و آقایان عبادی و آقای صدوقی و این جانب و چند نفر دیگر بودند.

سید ضیاء از طرف یزدی ها، نماینده مجلس شورای ملی شد و به ایران آمد. (خاطرات زندگی، ص 210)

ایشان در سال 1330 نیز مرحوم آیت الله دکترمهدی حائری یزدی فرزند آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری را تشویق به کاندیداتوری مجلس شورای ملی از شهرستان یزد کرده و علمای یزد را برای حمایت از وی بسیج می کنند. امام در آن زمان، نامه ای خطاب به مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید علی محمد وزیری که از جایگاه و منزلت و مقبولیت اجتماعی بالایی در میان مردم و روحانیون یزد برخوردار بود نوشته و درخواست می کنند  از آقای حایری حمایت کنند. مرحوم وزیری یزدی نیز با چاپ اعلامیه ای به این خواست حضرت امام پاسخ مثبت می دهد.

متن کامل این اعلامیه و نامه حضرت امام که نگارنده به تازگی آن را یافته و تاکنون در صحیفه امام خمینی منتشر نشده بدین شرح است.

بسم الله الرحمن الرحیم

و لقد وصلنا لهم القول لعلّهم یتذکّرون

نظر به اینکه علاوه بر مرقومات مطاعه آیات الله عظام که طبع و نشر گردیده، از عده دیگری از حجج اسلام و علمای اعلام از جمله حضرت حجت الاسلام آقای حاجی سید روح الله خمینی و حضرت حجت الاسلام آقای آقا رضا آیت الله زاده صدر و حضرت حجت الاسلام آقای آقا شیخ محمد صدوقی یزدی دامت برکاتهم نیز مرقوماتی به این جانب رسیده که همه بر مراتب فضل و علم وتقوا و لیاقت و شایستگی حضرت حجت الاسلام آقای آقا شیخ مهدی حائری آقازاده محترم حضرت مستطاب آیت الله العظمی مرحوم حاج شیخ عبد الکریم یزدی (قدّس سرّه) شاهد است و جامع همه مرقوماتی که تاکنون منتشر نشده مرقومه شریفه ایست که از طرف حضرت حجت الاسلام آقای حاج سید روح الله خمینی (دامت برکاته) که از اعاظم علماء و شخصیتهای بزرگ روشن فکر و مبرز اسلامی و از مدرسین عظیم الشأن حوزه مقدسه قم می باشد، واصل گردیده و بعضی برادران ایمانی درخواست طبع و نشر آن را نموده اند؛ لذا تعلیقه ملارکه را منتشر می سازد تا در این موقع حساس که حجج اسلام و آیات عظام صلاحیت حضرت آیت الله زاده حائری را برای هفدهمین دوره مجلس شورای ملی تصدیق و انتخاب ایشان را تأکید فرموده اند، عموم برادران ایمانی از هر دسته و جمعیتی به تکلیف و وظیفه دینی خود واقف گشته و در این امر حیاتی دینی و ملی به انتخاب معظم له قیام و اقدام فرمایند.

والسلام علی من اتبع الهدی

سید علی محمد وزیری

 

بسم الله الرحمن الرحیم

18/  ع 1 / 1371

به عرض عالی می رساندان شاء الله مزاج محترم مقرون به سلامت و سعادت است. لابد وضعیت مملکت و مفاسد جاریه را می دانید، از طرفی نفوذ مخالفین دیانت و از طرفی سرایت مفاسد اخلاقی و اجتماعی در تمام طبقات به طور وحشت آور که تمام شئون دین و دنیای مسلمین را تهدید می کند و با این سهل انگاری مسلمین خصوصاً علمای اعلام خدای نخواسته اسلام با خطر بزرگی مواجه خواهد شد.

در این موقع  هم افکار متشتته اهل علم و بی نظمی وضعیت مسلمین یکسره مهار کشور ممکن است از دست برود.

در موقع انتخابات آقایان به فکر می افتند، لیکن غالباً همیسه فکرهای دور از منطق و خالی از زمینه است و با این وضعیت با شکست مواجه می شوند.طبقه متدین در این ایام به فکر مسئله شرعیه می افتند و تا در اطراف مسئله بحث می کنند، دیگران با فعالیت نتیجه را می برند و انسان نمی داند با این بی فکری و بیچارگی مسلمین چه کند.

لیکن در این حال که حضرت آقای آقا مهدی آیت الله زاده حائری (دامت افاضاته) زیر این بار گران رفته اند و هیاهوی کاندیدای ایشان بلند شده است، شکست ایشان برای روحانیت عموماً و برای حضرات آقایان یزدی خصوصاً گران تمام می شود.

ایشان زمینه های مساعدی دارند، لیکن تأیید و تبلیغ حضرات آقایان خیلی مؤثر است، اگر چند نفر از قبیل ایشان در مجلس بروند ممکن است بتوانند قدمهای بزرگی بردارند و یا لااقلّ از فسادها بکاهند. انتظار می رود که امثال جنابعالی کمکهای مؤثری بفرمایید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله خمینی

حضرت امام همچنین با مشاوره دادن به مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در صدد تأثیر گذاری در عرصه تصمیمات کلان سیاسی در جامعه بر می آیند. ایشان به همراه چند تن از علمای حوزه در اردیبهشت سال1327که شاه قصد تغییر و بازنگری در اصول قانون اساسی مشروطه را داشت به آقای بروجردی نامه می نویسند و نسبت به این موضوع هشدار می دهند. متن نامه این بزرگان و پاسخ ایشان به این شرح است:

محضر مقدس حضرت مستطاب آیت الله العظمی آقای حاجی آقا حسین طباطبایی‏‎ ‎‏بروجردی ـ متع الله المسلمین بطول بقائه‏

‏‏     چون منتشر است که راجع به تشکیل مجلس مؤسسان بین حضرت مستطاب عالی و‏‎ ‎‏بعض اولیای امور مذاکراتی شده و بالنتیجه با تشکیل مجلس مؤسسان موافقت‏‎ ‎‏فرموده اید، نظر به اینکه تشکیل مجلس مؤسسان مؤثر در مقدرات آیندۀ کشور و مصالح‏‎ ‎‏دینی و ملی و اجتماعی است، به علاوه حدود اختیارات نمایندگان و نتایجی که ممکن‏‎ ‎‏است این اقدام داشته باشد معلوم نیست، مستدعی است حقیقت این انتشار را برای روشن‏‎ ‎‏شدن تکلیف شرعی اعلام فرمایید.‏‎

‏روح الله خرم آبادی‏ـ مرتضی حائری ـ سید محمد یزدی ‏ ـ روح الله الموسوی‏  ‏ ـ‏   ‏محمدرضا موسوی گلپایگانی                        22 جمادی الاولی 1368‏

ـ آقای بروجردی درپاسخ چنین مرقوم فرمودند:

«بسم اللّه الرحمن الرحیم - اولاً، از علمای اعلام انتظار می رود مواقعی که این قسم انتشارات مخالف واقع می شنوند خودشان دفاع کنند. البته علاقه مندی حقیر به حفظ دیانت و مصالح مملکت بر همه مشهود است و نهایت مقتضی نیست که هر اقدامی گوشزد عامه شود. ثانیاً، موقعی که فرمان همایونی صادر شد، برای اینکه مبادا تغییراتی در مواد مربوط به امور دینیه داده شود به وسیله اشخاصی به اعلیحضرت همایونی تذکراتی مکرراً دادم با آنکه اخیراً جناب آقای وزیر کشور و آقای رفیع از طرف اعلیحضرت ابلاغ نمودند که نه تنها در مواد مربوطه به دیانت تصرفی نخواهد شد بلکه در تحکیم و تشیید آن اهتمام خواهد شد، مع ذلک در تمام مجالسی که در اطراف این قضیه مذاکره می شده که در بعض آن مجالس، عده ای از علمای اعلام حضور داشتند، کلمه ای که دلالت یا اشعار به موافقت در این موضوع داشته باشد از حقیر صادر نشده، چگونه ممکن است در چنین امر مهمی اظهار نظر نمایم، با آنکه اطراف آن روشن نیست. حسین الطباطبایی». (صحیفه امام، ج1، ص28)

حضرت امام چند مرتبه نیز به نمایندگی ازطرف آیت الله العظمی بروجردی به مذاکره با مقامات دولتی پرداختند. یک مرتبه ایشان به ملاقات محمد رضا شاه پهلوی رفته و پیام آقای بروجردی را به وی منتقل  کردند. مرحوم آیت الله شیخ صادق خلخالی در خاطرات خود می گوید: امام در زمان آقای بروجردی، قیل از سال ۱۳۲۸، دو مرتبه با شاه ملاقات کرده بود و در واقع پیام آقای بروجردی را به شاه منعکس کرده بودند. امام می فرمودند شاه از دیدن من یکه خورد و او در حین صحبت بر گفته هایش مسلط نبود. (صحیفه دل، ج۱، ص۶۳)/ مؤسسه نشرآثارامام خمینی

آیت الله علی اکبر مسعودی خمینی نیز در خاطرات خود در خصوص این ملاقات می گوید:

علت این ملاقات این بود که یکی از مبلغین بهایی در سیزدهم اسفند ۱۳۲۸ در محل رباط، نزدیک روستای ابرقوی یزد یک زن مسلمان متقی و پنج فرزند او را با تبر و چاقو تکه تکه کرد. وقتی قاتل و هم دستان بهائی دیگرش دستگیر شدند، رژیم شاه تلاش کرد یا جریان را به گردن غیر بهایی ها بیندازد و یا پرونده را بدون مجازات قاتل و پشتیبانان او مختومه نماید.

آیت الله بروجردی متوجه شدند که اگر در این مورد کوتاه بیایند، رژیم شاه در سرپوش گذاردن بر جنایات بهایی ها جری خواهد شد و بهایی ها در کشور آزادانه دست به چنین جنایات فجیعی خواهند زد. لذا تصمیم گرفت در این مورد قاطع و بدون مسامحه با شاه برخورد نماید. چنین شد که امام خمینی را برای این منظور در نظر گرفت. ایشان می دانست که آداب تشریفات و ابهت دربار نه تنها هیچ تأثیری روی امام  نخواهد داشت، بلکه این حاج آقا روح الله است که می تواند با نوع رفتار و گفتار کوتاه و قاطع خود روحیه شاه را خرد کرده و او را وادار به تسلیم نماید.

همچنین سال 1331بعد از حادثه کشته شدن یک نفر در تظاهراتی در شهر قم، حضرت امام به نمایندگی از طرف آقای بروجردی موضوع را پیگیری می کنند. مجله ترقی در شماره 32 خود می نویسد:

ساعت دو بعدازظهر برای مصاحبه به اتفاق آقا شیخ فضل الله ‏‎ ‎‏محلاتی به در منزل آیت الله بروجردی رفته و ایشان چون حالشان مساعد نبود از این لحاظ فرمودند اگر‏‎ ‎‏نظریۀ مرا می خواهند، نزد آقای حاج سید روح الله خمینی نمایندۀ رسمی من در این مورد بروند لذا من‏‎ ‎‏به منزل آقای خمینی رفته و پس از تعارفات معمولی تقاضای خود را به ایشان عرض کردم و معظمٌ له هم‏‎ ‎‏فرمودند:‏‏

‏‎     ‎‏نظریۀ آیت الله العظمی این بوده که باید برقعی از قم که شهر مذهبی است خارج و‏‎ ‎‏بانوان هم در انتخابات شرکت ننمایند.‏

[‏‏از ایشان راجع به عدۀ کشته شدگان سؤال شد، فرمودند:‏‏]‏

   ‎‏تا آنجایی که من می دانم یک نفر به نام سید محمد‏‎ و عده ای در حدود یازده نفر‏‎ هم از طلاب مجروح و مضروب گردیده اند و به طوری که شایع است گویا چند نفری هم‏‎ ‎‏مفقود شده باشند. روز دوشنبه من به نمایندگی از طرف حضرت آیت الله بروجردی به‏‎ ‎‏بیمارستان فاطمی رفته و از آقای دکتر پورکریمی صورت معاینه ها را خواستم. موقعی که‏‎ ‎‏صورت مجروحین و مضروبین را آوردند، دیدم واضح نیست (بدین معنی که ذکر نشده‏‎ ‎‏است در اثر چه چیز مضروب و مجروح شده اند). لذا از این جریان عصبانی شده و‏‎ ‎‏اعتراض نمودم و پس از عیادت از بیماران به نزد آیت الله بروجردی رفته و جریان را به‏‎ ‎‏عرض معظمٌ له رساندم و ایشان فرمودند: فردا خودم شخصاً به بیمارستان خواهم رفت؛‏‎ ‎‏ولی متأسفانه به واسطۀ کسالت نتوانستند در بیمارستان حاضر شوند. من به اتفاق تیمسار‏‎ ‎‏مدبّر، آقای ملک اسماعیلی و آقای دکتر مدرسی به بیمارستان رفته و به وسیلۀ آقای دکتر‏‎ ‎‏مدرسی، معاینه تجدید شد و معلوم شد که چند نفر پا و دستشان هدف گلوله و چند نفر‏‎ ‎‏دیگر هم مقداری فلز به بدنشان فرو رفته که معلوم نشد چه بوده است (ولی به طوری که‏‎ ‎‏سرتیپ مدبّر می گفت این تیکه های فلز مربوط به گاز اشک آور بوده است).‏( صحیفه امام، ج1، ص30و31)

از مجموع این شواهد و موارد دیگری که برای رعایت اختصار در این نوشته از آن ها یاد نشد، می توان استنباط کرد حضرت امام به عنوان یک مصلح، ابایی از مذاکره و مراوده با دولت و دربار طاغوت نداشته و مبارزات خود در مسیر براندازی نظام شاهنشاهی را پس از ناامیدی و ناکارآمدی طریق های مسالمت آمیز شروع می کند.

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.

ماه محرم و صفر

محرّم و صفر، که ماه‏‎ ‎‏برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه‏‎ ‎‏داریم به ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که با ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و‏‎ ‎‏روضه خوانی.(صحیفه امام، ج 15، ص 331)