امتیازات روحانی مبارز حاج سید سجاد حججی
عبدالرحیم اباذری
عالم مجاهد و روحانی پر تلاش مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید سجاد حججی میانجی یکی از روحانیون انقلابی قبل از فتح بود که پس از سال ها مبارزه و خدمت ، صبح روز پنجشنبه 31/5/1398 مصادف با بیستم ذیحجه الحرام 1440 (روز ولادت امام موسی کاظم علیه السلام) در سن 92 سالگی چشم از دنیا فرو بست . سید سجاد متولد سال 1307 ش ، پس از گذارندن دوره ابتدایی ، بخشی از مقدمات علوم حوزوی را از محضر پدرش مرحوم آیت الله سید حسین حججی آموخت. سال 1324ش در سن 17 سالگی به تشویق وی عازم حوزه علمیه قم شد ( گنجینه دانشمندان ، ج 7 ، ص 220 . ) پدر او طی نامهای خطاب به آیت الله العظمی سید محمد حجت کوه کمره ای در قم ، خواستار کمک جهت تحصیل فرزندش شد. او به سفارش مرجع وقت در مدرسه فیضیه با سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و میرزا حسن آزرمی همحجره گردید ( خاطرات حاج سید سجاد حججی، ص 23 ـ 24. ) کتابهای حاشیه، معالم الاصول، مطول و شرح لمعه را نزد حضرات آیات : شهید محمد صدوقی ، شیخ عبدالجواد جبل عاملی اصفهانی و شیخ مسلم ملکوتی آموخت، سطح عالی را از محضر علمی حضرات آیات : سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، شیخ علی مشکینی و میرزا محمد مجاهدی تبریزی استفاده کرد و در ادامه در درس خارج فقه و اصول آیات عظام : سیدحسین بروجردی، سیدمحمد حجت کوه کمری ، عباسعلی شاهرودی، سیدصدرالدین صدر و سیدشهابالدین مرعشی نجفی حاضر شد و بخشی از درس خارج آیت الله حجت را به زبان عربی تقریرکرد. ( همان، 25 ـ 27؛ گنجینه دانشمندان ، ج 7ص220. ) همچنین مدتی نیز در درس اصول امام خمینی حاضر شد. (خاطرات حججی، ص 29.)
مدیریت حوزه و تاسیس کتابخانه
حججی چند سال بعد از درگذشت پدر ، در سال 1339 ش با درخواست کتبی جمعی از بازاریان و معتمدین شهرستان میانه از آیتالله بروجردی و توصیه موکد و کتبی آن مرجع بزرگ به شهر میانه بازگشت که متن دستخط و هردو نامه و امضاها نزد نگارنده موجود است. او در بدو ورود به میانه ، منزل ، مسجد و محراب پدر را سنگر تبلیغ و ارشاد خویش قرار داد و یک نوبت هم در مسجد کربلایی تقی ( موسی بن جعفر ) به اقامه جماعت پرداخت. چون مرحوم پدرش از موسسین مدرسه علمیه جعفریه بود ، مدیریت آن را بر عهده گرفت و بر تعلیم و تربیت طلاب علوم دینی همت گمارد و در توسعه مدرسه بسیار کوشید. علاوه در جنب همین مدرسه کتابخانه ای را جهت استفاده علمی طلاب تاسیس نمود که در آن مقطع تاریخی از اهمیت قابل توجهی بر خوردار بود. چنان که کتابخانه دیگری هم در جنب مسجد کربلایی تقی احداث کرد و در اختیار عموم مردم به خصوص جوانان دبیرستانی و دانشگاهی قرار داد.
از جمله فعالیت های دینی و فرهنگی این عالم پر تلاش تشکیل کلاس های تابستانی در سه سطح : دبستان ، دبیرستان و دانشگاه برای جوانان میانه بود ، این کلاس ها در کتابخانه و مسجد کربلایی تقی در دو نوبت صبح و عصر برگزار می شد و در آن احکام ، عقاید و اخلاق برای حاضران آموزش داده می شد. جوانان بسیاری در این کلاس ها ثبت نام کرده و با اشتیاق و علاقه حضور می یافتند و به تعلیم و تربیت همت گماشته می شد. از جمله نگارنده یکی از علاقمندان این برنامه ها بود و چند سالی در آن حضور پیدا کرد.
سید سجاد حججی که مصداق حدیث : « عَالِمُ یُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِینَ أَلْفَ عَابِدٍ» بود با الهام از مکتب حماسی اباعبدالله الحسین علیه السلام بحق در دوران مبارزات و ایام بعد از پیروزی ، خوش درخشید و یاد و نامش در دلها برای همیشه جاودانه شد ؛ چنان که رهبر کبیر انقلاب از همان آغاز نهضت به اخلاص و صداقت وی عنایت نشان داد و خطاب به فرزندشان فرموده بود:«مصطفی! همه رفقای ما مثل آقای حججی باید باشند»
در این فرصت تنها به بعضی از ویژه گی های برجسته ایشان که می توان آنها را از « متفردات و اختصاصات» این عالم مبارز نامید ، مرور اجمالی می کنیم:
1 - اولین اجازه نامه از امام
از سال 1340 تا یک ماه قبل از رحلت حضرت امام ( خرداد 68 ) در طول 28 سال مرجعیت از سوی ایشان به شخصیت های روحانی و سرشناس ، ساکن در کشورهای ایران ، عراق ، لبنان، هندوستان ، پاکستان، افغانستان و... نزدیک به یک هزار مورد اجازه نامه صادر شده است. قبلا همه اینها در مجموعه 22 جلدی«صحیفه امام» لابلای بیانات ومصاحبه ها وسایر احکام چاپ شده بود اما اخیرا این مجموعه دریک جلد مستقل هم به چاپ رسیده است.
در میان حدود هزار نفر شخصیت های علمی ، حوزوی و انقلابی اولین اجازه نامه به آقای حججی اختصاص دارد و تاریخ صدور آن بیستم شوال 1380 برابر 17/1 /1340ش، درست یک هفته بعد از رحلت مرجع بزرگ آیت الله العظمی بروجردی می باشد و این از جهاتی مهم و منحصر به فرد است.
در فرهنگ حوزه ، اجازه نامه گرفتن از یک مرجع تقلید به معنای قبول مرجعیت ایشان است، از این رو بعد از رحلت آیت الله بروجردی ، اکثریت علمای آذربایجان و حتی غیر آن به مرحوم آیت الله خوئی یا مرحوم آیت الله شریعتمداری و بعضی هم به مرحوم آیت الله میلانی گرایش پیدا کردند و این 3 شخصیت را اعلم از امام می دانستند و در بعضی هم که حس ناسونالیستی وجود داشت می گفتند که مردم آذربایجان نباید از مجتهد فارسی زبان تقلید کند، در اوائل دهه چهل افرادی مثل آقای حججی که مقلد و مروج امام باشند به خصوص در آذربایجان بسیار اندک و انگشت شمار بود.
2 – تجلیل امام از آقای حججی
در ماجرای انجمن های ایالتی و ولایتی آقای حججی جزو روحانیون منحصر به فرد در سطح آذربایجان و بلکه کشور بود که با ابتکار عمل خویش طومار چند متری ، شامل محتوای حمایت و امضای علما ، اصناف و اقشار مختلف شهرستان میانه از خواسته های مراجع عظام تقلید تهیه کرد و آنرا به قم آورد و در جلسه درس امام ، اجازه صحبت گرفت و طی سخنان حماسی ، طومار را تقدیم ایشان کرد و حضرت امام نیز از ایشان تقدیر و تشکر نمود. به گفته مرحوم آیت الله بنی فضل ، این اقدام تا آن زمان اصلا سابقه نداشت و بعد از آن الگو شد و رواج پیدا کرد. ( خاطرات آیت الله شیخ مرتضی بنی فضل ، 1386ش ، ص 166 )
در فروردین ماه 1343 وقتی آقای حججی خبرآزادی امام خمینی از حبس خانگی در تهران و بازگشت به قم را در روزنامه می خواند از شدت شادی در پوست نمی گنجد ، فوری از مادر و خانواده اجازه می گیرد جهت دیدار مقتدایش به شهر قم سفر می کند، به منزل امام در محله یخجال قاضی وارد شده و با استقبال امام مواجه می شود . هنگام اجازه مرخصی ، امام از وی دعوت می کند که فردا صبحانه میهمان ایشان باشد. در جلسه صبحانه که مرحوم حاج آقا مصطفی و مرحوم آیت الله شیخ حسین لنکرانی هم حضور داشت ، آقای حججی مطالبی را پیرامون انگیزه خود از ورود به عرصه مبارزه و همراهی با امام مطرح می کند که امام خطاب به فرزندش می فرماید: « مصطفی! حرف های آقای حججی را شنیدی؟ » بعد اضافه می کند: « مصطفی ! تمام رفقای ما مثل آقای حججی باید باشند.» ( خاطرات حججی ، 1381ش ، ص 83 و 84 )
3 - نامه های امام به حججی
در آستانه اولین سالگرد قیام مردمی 15 خرداد 1342، حججی طی نامهای به امام ، ضمن اعلام تسلیت به مناسبت سالگرد شهدای این واقعه، برای فداکاری، اعلام آمادگی کرد. امام خمینی نیز طی نامهای در مورخ 29/2/1343 از مجاهدات وی و اهالی شهرستان میانه قدردانی کرده و خطاب به ایشان چنین نوشت :
خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و ثقة الاسلام آقای آقا سید سجاد حججی میانه ای ـ دامت افاضاته
به عرض می رساند، مرقومۀ شریفه که حاکی از سلامت مزاج شریف بود واصل گردید. مجاهدات و مساعی جمیلۀ جنابعالی و اهالی محترم میانه در جریانات اخیره مورد کمال تقدیر است. امید است ان شاءالله مورد توجه حضرت ولی عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ واقع گردید و مأجور باشید. دوام توفیقات آن جناب و اهالی محترم و سایر مسلمانان جهان را در اِعلای کلمۀ طیبۀ اسلام از خداوند متعال خواستار و ملتمس دعا هستم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. 7 محرّم الحرام 84 روح الله الموسوی الخمینی ( صحیفه امام ، ج 1 ص 329.)
همچنین مراسم باشکوهی در تجلیل از شهدای این قیام با مدیریت آقای حججی و همراهی سایر علما در شهر میانه انجام گرفت و گزارش آن توسط وی به امام خمینی ارسال گردید، امام خمینی طی نامهی دیگری در مورخ 18/3/1343 خطاب به وی از این اقدام انقلابی نیز تقدیر و تشکر کرد.
بسمه تعالی
خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و ثقة الاسلام آقای آقا سید سجاد حجج ـ دامت افاضاته
به عرض می رساند، مرقومۀ شریفه که حاکی از صحت مزاج شریف و حاوی تفقد آن جناب بود موجب تشکر گردید. مساعی جمیلۀ جنابعالی در جریانات اخیر موجب کمال تقدیر است. و امید است، ان شاءالله مورد توجه حضرت بقیة الله ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ واقع شده و با توجهات آن وجود مقدس امور تدریجاً اصلاح شود. دوام توفیقات آن جناب را در ترویج شریعت مقدسه و اِعلای کلمۀ طیبۀ اسلام از خدای تعالی خواستار و ملتمس دعا هستم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. 27 محرّم الحرام 84 روح الله الموسوی الخمینی ( همان، ج 1 ، ص339. )
حضرت امام خمینی طی نامه سومی در مورخه 9/6/1343 خطاب به آقای حججی، پیشنهاد کرد که هر هفته جمعهها با علمای شهرستان میانه جلسات دینی پرجمعیت تشکیل دهند و مسائل انقلاب را در آن پیگیری کنند که متن آن به شرح زیر است:
بسمه تعالی
23 ربیع الثانی 84
خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و ثقة الاسلام آقای آقا سید سجاد حجج ـ دامت افاضاته
به عرض می رساند، مرقومۀ آن جناب که حاکی از صحت مزاج شریف و حاوی تفقد از حقیر بود موجب تشکر گردید. دوام توفیقات آن جناب و عموم مروّجین شریعت مقدسه و عظمت اسلام و مسلمین را از خدای متعال مسئلت دارم. امید است ان شاءالله با اتحاد کلمۀ علمای اعلام ـ دامت برکاتهم ـ و حُسن تفاهم به موفقیت نهایی نایل شویم. مَرجوّ آنکه در مظانّ استجابت دعوات، حقیر را از دعای خیر فراموش نفرمایید. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
جناب ثقة الاسلام آقای حاج میرزا هادی قم تشریف داشتند. به ایشان راجع به تشکیل جلسۀ علمای اعلام در شبهای یکشنبه و لزوم تشکیل جلسات دینی پر جمعیت خصوصاً در روزهای جمعه مطالبی عرض کردم. ان شاءالله عملی شود. والسلام علیکم. روح الله الموسوی الخمینی ( همان ، ج 1 ، ص370.)
4 – دو نامه تاریخی حججی
در آغاز نهضت دو تفکر عمده در حوزه وجود داشت ، یکی تفکر حضرت امام مبنی بر مبارزه با فساد و جنایت های رژیم شاه بود و تفکر دوم تاکید بر نظم و آرامش در حوزه و اهتمام به درس و بحث و تحقیق و تعلیم و تربیت طلاب می کرد که در رأس آن مرحوم آیت الله شریعتمداری حضور داشت و البته اغلب مراجع ، اساتید نجف ، قم ، مشهد وغیره از آن حمایت می کردند و پیروان امام در اقلیت مطلق قرار داشتند. فلذا بعد از تبعید حضرت امام به ترکیه و نجف اغلب روحانیون ، حتی غیر آذربایجانی ها ، از انقلاب بریدند و خود را کنار کشیدند و به صاحبان تفکر دوم پیوستند ، طبیعی بود که این افراد وظیفه اصلی خود را تبلیغ ، ارشاد ، تدریس و تحصیل قرار دادند ، اما مرحوم آقای حججی همچنان در آن فضای سنگین غربت با الهام از مکتب حماسی خمینی کبیر در کنار تبلیغ دین ، ارشاد مردم ، تربیت طلاب و مدیریت حوزه علمیه شهرستان میانه به مبارزات بسیار دشوار خود ادامه داد و از سرزنش ها نهراسید ؛ به مناسبت های مختلف به امام و مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی نامه نوشت و با آنها به درد دل نشست و از آنها رهنمود خواست. یکی از این نامه ها که وی به زبان عربی نوشته و از نظر محتوا بی نظیر و منحصر به فرد است ، نامه ای است که به مناسبت اولین سال تبعید امام ، خطاب به امام نگاشته است.
این نامه در تاریخ 13 آبان 1344، در آن فضای اختناق ستمشاهی که نیاز به شهامت و شجاعت مضاعف داشت و از هر کسی ساخته نبود ، توسط این روحانی مبارز از شهرستان میانه به نجف پست شده، ولی در بین راه توسط اداره اطلاعات شهربانی توقیف و در آرشیو ساواک بایگانی می شود. محتوای نامه از جهاتی منحصر بفرد است و در میان شاگردان امام و روحانیون مبارز نظیر چنین نامه ای مشاهده نشده است و حکایت از عمق ارتباط و از شدت اهتمام و اعتقاد قلبی آقای حججی به راه امام و انقلاب دارد.
نامه فوق پس از پیروزی در میان اسناد ساواک پیدا شد و سال 1386 در مجموعه نفیس 22 جلدی «امام خمینی در آینه اسناد ساواک»، چاپ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، جلد پنجم، ص 435 به همراه دستخط ، متن عربی و ترجمه فارسی منتشر شده که حال و هوای آن دوران خفقان را در روح و جان هر خوانندهای به تصویر میکشد. البته متن عربی نامه حماسی تر از ترجمه فارسی آن است اما علت این که چرا عربی نوشته گویا به تصور این که اغلب ماموران ساواک و شهربانی در آن زمان ، زبان عربی بلد نبودند اگر به دستشان افتاد نتوانند از محتوایش باخبر شوند. در اینجا جهت اختصار متن آن را نیاوردیم ، اما جوانان و نسل چهارمی هایی که علاقمند تاریخ انقلاب هستند به منبع فوق مراجعه کنند تا بدانند که شاگردان مکتبی حضرت امام در گوشه گوشه این سرزمین اسلامی چگونه غریبانه از رفاه و آسایش خویش گذشتند و در سال 57 برای ما یک دنیا استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی توأم با عزت، شرف، امنیت ، آسایش و رفاه به ارمغان آوردند.
نامه دوم آقای حججی که آن هم در نوبه خود کم نظیر است خطاب به حاج آقا مصطفی خمینی می باشد که در سال 1386 قمری مصادف با 1345 شمسی نگارش یافته است ، اگر چه از سرنوشت این نامه اطلاعی در دست نیست ، اما از متن جواب نامه حاج آقا مصطفی بر می آید که موضوع نامه درخواست اطلاع از نظر امام پیرامون « مؤسسه دارالتبلیغ اسلامی » متعلق به آیت الله شریعتمداری بوده است که در آن مقطع مخالفان و موافقان بسیاری داشت و موجب اختلاف شدید میان علماء و بزرگان حوزوی شده بود. مرحوم حاج آقا مصطفی در بخشی از جواب می نویسد: « ...نمی دانم خبر دارید که بعضی از اعلام دارند از مبارزه خارج می شوند و اظهار مخالفت می کنند ، نفیاً و اثباتاً؟ نمی دانم از ابتلاء زیادی که پیدا شده است برای جلوگیری از قیام علیه فساد ، مطلع هستید یا نه؟ الغرض دارند سر ما روغن مالی می کنند تا مشغول دارند ما را به بعضی از امور جرئی که برای حفظ اصول به درد نمی خورد . خداوند همه ماها را از بین بِبَرَد و به جای ما قومی صالح بیاورد که بلکه در خدمت به مردم کوشا باشند...» ( انقلاب اسلامی در شهرستان میانه ، 1381ش ، ص 125)
5 – سفر حماسی به نوفل لوشاتو
سال 1356 که نهضت مردم ایران به اوج رسید، آقای حججی در خط مقدم این جبهه بود و در هر شرایط و مقطعی به دفاع از نهضت سینه سپر می کرد و هرگز کوتاه نیامد . مانند رهبرش و مقتدایش ، ذره ای در وجودش ترس و اضطراب دیده نمی شد ، در مجلس سخنرانی وقتی احساس می کرد ماموران ساواک حضور دارند لحنش و تُن صدایش را کوبنده تر می کرد و رعب و وحشت بر اندام آنها می انداخت به طوری که آنها از ترس ، مسجد را ترک می کردند.
در این مقطع که از مهر 1357 امام درنوفل لوشوتای فرانسه حضور داشت برخی شعار « شاه بماند سلطنت بکند و نه حکومت » سر می دادند و در مقابل امام که سرنگونی شاه را محور مبارزه قرار داده بود ، به خصوص در میان مردم آذربایجان دو قطبی ایجاد می کردند و در واقع انقلاب را نا خواسته به انحراف می بردند. در این هنگام روحانی مبارز حاج سید سجاد حججی نتوانست این اوضاع را تحمل کند. رحل سفر به سوی کعبه دلها بست تا به طور مستقیم و بی واسطه از محضر رهبر کبیر انقلاب کسب تکلیف نماید.این سفر تاریخی در آستانه ماه ذیحجه1398 ، ایام مناسک حج بود، بیشتر روحانیون به سفر حج مشرف می شدند، در فرودگاه وقتی می بینند آقای حججی بلیط فرانسه و پاریس در دست دارد با تعجب از علت آن می پرسند. او در جواب می گوید: امروز کعبه دلها و بیت اللهِ مُجَسّم در نوفل لوشاتوی پاریس سکونت اختیار کرده است و من به زیارت و طواف او به فرانسه می روم که مورد تمسخر آنها قرار می گیرد.
وی آن روز در واقع بر خلاف مسیر سیل شنا و حرکت کرد که این کار، دل ، جرات ، انگیزه و ایمان مضاعف می طلبید. او به فرانسه رفت وحدود 25 روز افتخار درک محضر و همراهی امام امت را به خود اختصاس داد. پنچ روز مانده به ماه محرم به شهر میانه برگشت. در یک اقدام انقلابی شب ها در دو مسجد (مسجد حاج میر حسین در محله قُبه نه نه و مسجد امام رضا علیه السلام، واقع در خیابان برق، شهید رحیمی فعلی) به منبر رفت و با خطابه های حماسی، تفکر انقلابی امام خمینی را که نشات گرفته از مکتب حماسی عاشورای حسینی بود، میان مردم و بخصوص جوانان پر شور میانه ترویج و زنده کرد. در اهمیت این سفر تاریخی همین بس که در آن مقطع تاریخی که مردم اذربایجان بر سر دو راهی ( تفکر امام و مرحوم آیت الله شریعتمداری) قرار گرفته و سر درگم مانده بودند ، این سفر مثل توپ در سطح آذربایجان صدا کرد و مسیر درست را به مردم نشان داد و دلها را به سوی خمینی کبیر سوق داد ، چنانکه آیت الله قاضی طباطبایی به ایشان گفته بود: « امیدوارم که روز قیامت در محضر جدم رسول خدا رو سفید باشید که با این اقدام ، روحانیت و مردم آذربایجان را رو سفید کردید.»
6 – خاطره ای از نوفل لوشاتو
این روحانی مجاهد در طول اقامت در نوفل لوشاتو شاهد اتفاقات تاریخی در آنجا بود از جمله در خاطرات خود می گوید: « بنده نزدیک به یک ماه در نوفل لوشاتو در خدمت حضرت امام بودم و در امور روزانه اقامتگاه به دوستان کمک می کردم. آنجا با افراد و شخصت های مختلف انقلابی که بعضاً خارج ایران بودند، آشنا شدم. از جمله با آقایان : سید محمد موسوی خوئینی ها، شهید محمد منتظری و شهید حاج مهدی عراقی و... حضرت امام روزها از اتاق بیرون می آمدند و در محوطه ای باز زیر درخت سیب و روی زیرانداز به طور خیلی ساده مینشستند و اکثر ملاقات و مصاحبهها و سخنرانیهای ایشان همانجا انجام می گرفت. نماز ظهر و عصر را هم همانجا اقامه میکردند و نماز مغرب و عشا را در فضای بسته و درون اتاق به جای میآوردند و معمولاً بعد از نماز هم سخنرانی می کردند.
به یاد دارم که غذای اقامتگاه حضرت امام در نوفل لوشاتو اغلب تخم مرغ آب پز بود و رئیس آشپزخانه هم شهید حاج مهدی عراقی بود. شهید عراقی آدم شریف، سالم، با کمال و با اخلاقی بود. یک روز خدمتشان عرض کردم! آقای عراقی! هر روز که نمیشود تخم مرغ خورد. این شکمها خشک شده. گفت: چه کار کنیم؟ با چی از میهمانها پذیرایی کنیم؟ گفتم: مثلا یک روز آبگوشت بدهید و... شهید عراقی گفت: آقای حججی! آبگوشت پول میخواهد. گفتم: چقدر پول لازم دارید؟ گفت: برای یک وعده آبگوشت حداقل پول یک گوسفند لازم است. بالاخره چون ایام عید قربان هم بود من مبلغ یکهزار تومان ، پول یک گوسفند قربانی را به وی دادم. ایشان هم بلافاصله رفت یک گوسفند خرید و شبانه به کمک دوستانش آن را ذبح کردند و ناهار روز بعد آبگوشت خوبی تهیه کردند.
بعداً مرحوم آیتالله اشراقی، داماد حضرت امام، نقل می کرد موقعی که ناهار آماده شد و حضرت امام در اندرونی بر سر سفره نشستند، وقتی نگاهشان به غذا افتاد، پرسیدند: این آبگوشت از کجا آمده است؟ آقای اشراقی ماجرا را برای امام تعریف می کند. اما حضرت امام کمی ناراحت شده و برافروخته می شوند و می فرمایند: اولاً آقای حججی میهمان ماست و ما میزبان او هستیم نباید می گذاشتید ایشان خرج کند، ثانیاً برابر قانون کشور فرانسه، ذبح کردن حیوانات در خانه ها ممنوع است و نباید شما برخلاف قانون فرانسه عمل می کردید! وقتی آقای اشراقی آمدند و این را برای ما نقل کردند، همه آقایان تحت تاثیر قرار گرفتیم و خیلی برایمان آموزنده بود که حضرت امام اینقدر حتی برای قوانین کشورهای بیگانه احترام قائل هستند.» ( خاطرات حججی ، 1382 ، ص 124 )
7– مقاومت در مقابل کماندوهای تا دندان مسلح
محرم 1399 برابر آذر 1357 که سخنرانی های حماسی ایشان به اوج رسید ایادی رژیم احساس خطر کرده و تصمیم گرفتند وی را شبانه دستگیر و از شهر خارج کنند. آنان حدود ساعت سه بامداد روز شنبه 18/9/1357 برابر هشتم محرم ، هنگامی که مردم شهر همه خواب بودند ، دزدانه همچون لشکر مغول به منزلش یورش بردند. نخست با شکستن در حیاط و پنجره وارد اتاق استراحت وی شدند. آقای حججی در مقابل دژخیمان مقاومت نشان داد ، آنها نیز دیوانه وار، علاوه بر اهانت و کتک کاری ، سرش را با ضربات باتوم و قنداق تفنگ شکافته و تمام لباس خوابش را خون آلود ساختند و به دست وکمرش هم آسیب جدی رسید. وضع جسانی وی در اثر ضربات وارده بسیار دردناک و نگران کننده شده بود. مزدوران جلاد بعد از ارتکاب این جنایت، اظهار شادمانی کرده و به همدیگر اطمینان خاطر داده بودند که دیگر از سخنرانی و تحریک های او مدتی راحت خواهند شد زیرا پیشبینی میکردند، حداقل چند ماه طول میکشد که وضع جسمی وی به حالت عادی باز گردد ، اما این خیالی بیش نبود .
کماندوها این عالم مجاهد را سوار بر یک خودروی رو باز ارتشی کرده به تبریز بردند و به ساواک تحویل دادند اما وی در آنجا نیز با سرلشکر بید آبادی استاندار حکومت نظامی درگیر شد. از سوی دیگر در پی اعتراض واعتصاب سراسری مردم میانه و اخطارآیت الله قاضی طباطبایی ، بید آبادی نتوانست وی را بیش از چند ساعت در ساواک تبریز نگه دارد و به ناچار دستور آزادی او را صادر کرد. آقای حججی با استقبال پر شور مردم ، غروب همان روز وارد شهرمیانه شد و فردایش در راهپیمایی معروف تاسوعا حضور یافت و با سخنرانی حماسی همچنان خروشید. کماندو هایی که پریشب او را مصدوم ساخته بودند وقتی در حیاط ژاندارمری که تقریبا نزدیک محل اجتماع مردم بود ، خطابه های همیشگی سید مجاهد را شنیده بودند انگشت تعجب و حقارت بر دهان گرفته و هرگز باور نمی کردند این نهیب ها ، از آنِ سید سجاد حججی باشد! ( انقلاب اسلامی در شهرستان میانه ، 1381ش ، ص 200تا 204 )
8 – همچنان مقاوم و استوار
برنامه ها و مراسم مسجد این عالم سلحشور در سطح شهر میانه به سبب سخنان حماسی وی به قدری پرشور و حماسی بود که جاسوسان و عوامل ساواک با لباس مبدل میآمدند و مرتب سخنان او را ضبط کرده و اوضاع را گزارش میدادند ( انقلاب اسلامی در میانه ، 1381ش ، ص213. )با اعلان بازگشت امام خمینی در بهمن 1357 ش به ایران، آقای حججی چند اتوبوس تهیه و به همراه جمعی از مردم و علمای اعلام راهی تهران شد و در مراسم استقبال حضور یافت آنگاه چند روزی در تهران اطراق کرده و در مدرسه علوی به حضور رهبر کبیر انقلاب رسید. روحانی مبارز میانه از طرف مردم میانه ورود امام به وطن خویش را تبریک گفته و نامهای همراه با طومار بلندی که به امضای اهالی میانه رسیده بود، تقدیم امام کرد . امام خمینی نیز طی نامهای به حججی، ضمن تشکر از اظهار تبریک و فعالیتهای انقلابی وی، از اینکه مورد حمله و هجوم مزدوران رژیم پهلوی واقع شده و مصدوم گردیده است، اظهار تأسف کرد. متن این نامه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
خدمت ذی شرافت سیدالاعلام و ثقة الاسلام آقای آقا سید سجاد حجج میانه ای ـ دامت افاضاته
مرقوم محترم که نسبت به ورود اینجانب به ایران نوشته بودید واصل، و از ابراز محبتی که نموده بودید تشکر حاصل گردید. از اینکه مورد حمله و هجوم مزدوران واقع شده و مصدوم گردیده اید بسیار متأثر شدم. از خدای تعالی شفای کامل آن جناب و قطع دست اجانب را از کشورهای اسلامی بخصوص کشور ایران خواستارم. و امید است از دعای خیر فراموشم ننمایید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
به تاریخ 8 ع1 99 13 روح الله الموسوی الخمینی ( صحیفه امام ، ج 6 ، ص73.)
9 - پذیرش مسئولیت ها پس از پیروزی
پس از پیروزی انقلاب، آقای حججی با رای قاطع شورای روحانیت شهرستان میانه مسؤلیت ریاست کمیته انقلاب اسلامی را بر عهده گرفت، همچنین ریاست دفتر حزب جمهوری اسلامی شعبه شهرستان میانه را نیز بر عهده داشت. او در دوره اول انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کرد و رأی قاطع مردم میانه را به خود اختصاص داد و وارد مجلس شورای اسلامی شد. در دوره سوم مجدداً مردم به وی رأی دادند. در دوره اول عضو کمیسیون فرهنگ و ارشاد و در دوره سوم عضو کمیسیون امور خارجه بود ، به همین خاطر مسافرت های خارج بسیاری را به همراه دکتر علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت به کشور های اسلامی و غیره داشت ؛ به ویژه در مراسم آغاز روابط ایران و عراق و هیأت اعزامی به بغداد به سرپرستی دکتر ولایتی بعد از هشت سال جنگ و در مراسم بازگشایی رابطه ایران و عربستان پس از چند سال تعطیلی حج و ضیافت وزیر امور خارجه وقت عربستان حضور داشت (خاطرات حججی، ص 147 ـ 160. )
ده سال امامت جمعه شهر میانه و دو دوره نمایندگی مردم این شهرستان ، مصادف با هشت سال دفاع مقدس بود، او با آن که همزمان ریاست ستاد پشتیبانی مردمی جبهه و جنگ در شهرستان میانه را بر عهده داشت مکرر در جبهههای جنوب و غرب کشور حاضر میشد. در ایام بمباران شهر و فاجعه مدرسه زینبیه میانه، در کنار مردم بود چنان که در ایام بمباران شهر برغم اصرار مردم هرگز حاضر نشد منزل خود را ترک کند ویا در حیاط منزلش پناهگاهی احداث شود. وقتی مسئولین کشور از مرکز می آمدند و به منزل محقر ایشان وارد می شدند از نهایت ساده زیستی و زهد ایشان انگشت به دهان می شدند.( همان، ص161 ـ 163.)
10 - خدمات عمرانی و اجتماعی
این روحانی خدوم و مردمی ، در کنار فعالیت های دینی ، فرهنگی ، سیاسی و مبارزاتی از امور خدماتی و عمرانی هم غافل نبود. در اینجا به چند مورد آن به صورت فهرستی اشاره می گردد:
1 - مدیریت و تولیت حوزه علمیه جعفریه میانه مجموعا به مدت نیم قرن ،
2 - تأسیس کتابخانه و قرائت خانه مدرسه علمیه جعفریه در سال 1341ش.
3 - تجدید بنای مسجد موسی بنجعفر و مسجد حاج میرحسین ، سال 1346ش.
4 - تأسیس کتابخانه مسجد موسیبن جعفر (ع)، سال 1348ش.
5 – تشکیل جلسات مکتب قرآن ( سه ماهه تعطیلات تابستانی ) سال1349ش.
6 - تأسیس دانشگاه آزاد در میانه، فعالیت آموزشی این واحد عملاً از مهر ۱۳۷۲ با پذیرش ۱۷۵ نفر دانشجو در رشته تحصیلی زراعت و اصلاح نباتات و ۵۲ نفر در رشته کاردانی کاربرد کامپیوتر فعالیت خود را آغاز نمود.
7 - احداث کارخانه فولاد آذربایجان در شهر میانه . این کارخانه در زمینی بهمساحت ۴۶ هکتار در ۳ کیلومتری جنوب شرق شهر میانه قرار گرفتهاست. این مساحت زمین را اهالی روستای منطقه با اعتماد به آقای حججی در اختیار این پروژه عظیم قرار دادند. فولاد آذربایجان قادر است سالانه ۵۵۰٬۰۰۰ تن انواع میلگرد، تسمه، ناودانی و مفتول تولید کرده و به بازار عرضه کند.
8 - احداث پل روستای ممان از توابع میانه. یادم هست آقای حججی ، آن ایام وزیر راه و ترابری وقت آقای سعیدی کیا را به میانه دعوت کرد و ایشان را به روستای ممان برد و جهت عبور از رودخانه خروشان قزل اوزن سوار بر شتر کرد به طوری که لباس آقای وزیر کاملا خیس شد و بدین وسیله ضرورت احداث این پل را به ایشان گوشزد نمود و این پل با اقدام سریع وزیر در کوتاه مدت احداث شد. و...
اکنون که در چهل و سه سالگی انقلاب به سر می بریم و شاهد کوچ انقلابیون واقعی و مجاهدان جمعه (در مقابل مجاهدان شنبه) یکی پس از دیگری به سوی ابدیت هستیم ، بعضی ها نیز چه غریبانه رخت بر بسته و چه مظلومانه از این سرای ناپایدار کوچ کردند و رفتند؛ امروز که من ، شما و اغلب مسئولان و مدیران ، آماده سر سفره این انقلاب نشستیم و حسابی متنعم شدیم و می شویم ! برای تداوم راه آنان و حراست از نظام و مبانی و مکتب امام و خدمت به مردم و اجرای عدالت اجتماعی ، سیاسی و بهبود وضعیت اقتصادی ، فرهنگی و اخلاقی در کشور چکار کردیم و چه برنامه هایی داریم؟ آیا با حرص ، ولع و تشنگی به قدرت و اتهام و سوء ظن به هم می شود از شیفتگان خدمت شد و راه خمینی را ادامه داد ؟ آیا وقت آن نرسیده تا یک بار هم که شده به مکتب خمینی کبیر برگردیم و از نا خالصی ها و اسارت ها ، روح و جان خود را رها سازیم؟
.
انتهای پیام /*