امروز با امام: هجدهم دی ماه
ـ نامه به آیت الله سید محمدهادی میلانی؛ تبریک میلاد امام حسن مجتبی(ع) (1344)
«حضرت آیتاللَّه آقای میلانی- دامت برکاته
لیله 15 شهر رمضانالمبارک 85
بسماللَّه الرحمن الرحیم
به عرض عالی میرساند، پس از تبریک عید سعید سبط اکبر- سلاماللَّه تعالی علیه- مرقوم محترم که حاکی از صحت مزاج مبارک بود و حاوی تفقد از اینجانب موجب تشکر گردید. از کسالت سرکار عالی اطلاع نداشتم بحمداللَّه خبر آن مشفوع به خبر صحت بود. خداوند تعالی نعمت وجود عزیز شریف را برای اسلام و مسلمین مستدام بدارد. اینجانب که چندین روز با معیت مصطفی مبتلای به تب بودیم حقیر ده روز و مصطفی قدری بیشتر افطار نمودیم ولی بحمداللَّه تعالی چند روز است که شفا یافتهایم. از حضرتعالی ملتمس دعای خیر هستم برای حسن عاقبت. مرقوم شده بود در اینجا چه شود ظاهراً امکان ندارد چنانچه در ایران هم غیرممکن است ما وقتی تنبه پیدا میکنیم که کار از کار گذشته است و الی المشتکی و الی ولی العصر- عجلاللَّه فرجهالشریف- الشکوی از خداوند تعالی اصلاح حال ممالک اسلامی و مسلمین را خواستار و تنبه اولی المقامات را خواهانم. والسلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته.
روحاللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج21، ص: 558)
ـ نامه تشکر به آقای ابوذر بیدار؛ ورود به نجف (1345)
«بسمه تعالی
26 شهر صیام 86
خدمت جناب مستطاب عمدة الاعلام و مروّج الاحکام آقای ابوذر بیدار- ایّده اللَّه تعالی
مرقوم شریف که حاکی عواطف و احساسات آن جناب بود موجب تشکر گردید، توفیق و تأیید جنابعالی را از خداوند تعالی مسألت مینماید. گرفتاریهایی که ذکر شده بود بحمداللَّه گذشت، و امید است خداوند تعالی جبران فرماید. مرقوم شده بود تلگراف و نامه قبلًا فرستادهاید، همان طور که حدس زدهاید نرسیده است، چنانچه بسیار دیگر تلگرافات و نامهها را نرساندهاند. تعویق در جواب برای پیدا شدن شخص مطمئن بوده. ان شاء اللَّه تعالی مقرون سلامت و سعادت باشید. و السلام علیکم. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج2، ص: 110)
ـ بیانات با دو نماینده رئیس جمهور فرانسه در مخالفت با دولت بختیار (1357)[1]
[نماینده ژیسکاردستن: هدف از دیدار، پیغامی است که برای آیت اللَّه دارند. این پیغام از طرف پرزیدنت کارتر برای امام میباشد. وی در مکالمه تلفنی، از پرزیدنت ژیسکاردستن درخواست نموده است که این پیغام را به شما برسانیم
پرزیدنت کارتر در پیغام خود، خواسته است که آیت اللَّه تمامی نیروی خود را برای جلوگیری از عدم مخالفت با بختیار به کار برد. حملات به بختیار خطرات بسیار زیادی دارد، و قماری است که به تلفات زیادی منجر خواهد شد. به نظر پرزیدنت کارتر احتراز از هرگونه انفجاری در ایران، به نفع همه خواهد بود. خروج شاه قطعی است، و در آینده نزدیکی رخ خواهد داد. به نظر کارتر مناسب خواهد بود که وضعیت را تماماً زیر کنترل خود بگیرید، تا آرامش باشد. آنچه لازم است بگویم، این است که بدانید خطر دخالت ارتش هست، و وقوع این خطر، اوضاع را بدتر خواهد نمود. آیا بهتر نخواهد بود که یک دوره سکوت و آرامش به وجود آید؟ پرزیدنت کارتر آرزو دارد که این پیغام، کاملًا مخفی و محرمانه بماند. یک وسیله ارتباطی مستقیم با آیت اللَّه، باید فراهم گردد تا مرتب در جریان حوادث گذاشته شوید؛ و این به نفع کشور شما، و خصوصاً آیت اللَّه میباشد.
وزیر خارجه (فرانسه) پیغام داد، که محرمانه ماندن پیغام کارتر به امام، مفید است؛ چرا که امکان ادامه این ارتباط را خواهد داد. به من هم دستور داده شده که بگویم پیغام و محتوای آن خیلی منطقی است، و انتقال قدرت در ایران باید کنترل بشود و با احساس مسئولیتهای شدید سیاسی همراه باشد]
امام: پیام آقای کارتر، دو جهت در آن بود؛ یکی راجع به موافقت کردن با حکومت فعلی، که دولت بختیار باشد؛ یا حداقل سکوت در این شرایط، و حفظ آرامش در این فترت؛ و یکی هم راجع به احتمال کودتای نظامی و یا پیشبینی کودتای نظامی، پیشبینی کشتار وسیع مردم، که ما را از آن میترسانید.
اما راجع به دولت بختیار؛ شما سفارش میکنید که ما بر خلاف قوانین خود عمل کنیم. بر فرض آنکه من چنین خطایی بکنم، ملت ما حاضر نخواهد بود. ملت ما این همه مصیبت کشید و این همه خون داد، برای آن است که از زیر بار رژیم سلطنتی و سلسله پهلوی خارج بشود. ملت ما حاضر نیست که تمام خونها هدر برود و شاه به سلطنت باقی باشد، یا برود و بدتر از اول برگردد؛ و نه حاضر است که شورای سلطنت را قبول کند؛ و آن هم بر خلاف قانون اساسی است، که من مکرر تشریح کردهام.
و اما قضیه اینکه آرامش باشد، ما همیشه میخواهیم مملکت آرام باشد و مردم با آرامی زندگی کنند؛ اما به دست آوردن آرامش، با وجود شاه امکان ندارد؛ و ما نمیتوانیم با وجود شاه آرامش را برگردانیم.
آقای کارتر اگر حُسن نیت پیدا کردهاند و میخواهند آرامش باشد و خونها ریخته نشوند، خوب است که شاه را ببرند و دولت [بختیار] را هم پشتیبانی نکنند؛ و به میل ملت که یک امر مشروعی هست و خواسته است؛ از میل ملت جلوگیری نکنند.
و اما قضیه کودتا. الآن از ایران به من اطلاع دادند که یک کودتای نظامی در شُرف تکوین است و میخواهند کشتار زیادی بکنند؛ و از من خواستهاند کالاهای امریکایی را تحریم کنم، و به امریکا اخطار کنم که اگر چنین کودتایی بشود از چشم شما میبینند؛ و اگر شما حُسن نیت دارید باید جلوگیری کنید. برای من گفتهاند، پیغام دادهاند، که اگر کودتای نظامی بشود، حکم جهاد مقدس باید داد. من کودتا را نه به صلاح ملت میدانم، و نه به صلاح امریکا؛ اگر (کودتا) بشود از چشم شما میدانیم. من نمیدانم ملت امریکا بعدها چه خواهد کرد؛ و من به حکم اینکه یک شخص روحانی هستم، و مصلحت بشر را همیشه در نظر دارم و مصلحت ملت خودم را در نظر دارم، به شما توصیه میکنم که جلوی این خونریزیها را بگیرید و نگذارید این خونریزیها تحقق پیدا کند؛ و ایران را به حال خود واگذارید؛ که اگر بکنید، نه گرایش کمونیستی خواهد داشت و نه سایر مکاتب انحرافی؛ نه تسلیم شرق و نه تسلیم غرب خواهد شد.
تأکید میکنم که اگر بخواهید آرامش در ایران حاصل شود راهی جز این نیست که نظام شاهنشاهی- که قانونی نیست- کنار برود، و ملت را به حال خود باقی بگذارند، تا من یک شورای انقلاب تأسیس کنم از اشخاص پاکدامن، برای نقل قدرت؛ تا امکانات مناسب جهت حکومت مبعوث ملت انجام گیرد. و در غیر این صورت امید آرامش نیست؛ و خوف آن دارم که اگر کودتای نظامی بشود، انفجاری بشود در ایران، که کسی نتواند جلوی آن را بگیرد. و ملت ایران از کودتای نظامی نمیترسد؛ برای آنکه ماههاست که با قدرت نظامی- هر چه سخت تر- با مردم معامله شده است و نتوانستهاند آرامش برقرار سازند. و الآن نظام و ارتش که از چند ماه قبل، سست تر و ضعیف تر است، برای آنکه در باطن ارتش اختلافات ایجاد شده است و بسیاری به ما میپیوندند و کودتا را خفه میکنند؛ لکن با کشتاری، که من میل ندارم واقع شود. من به شما توصیه میکنم، از کودتا جلوگیری کنید که اگر بشود ملت ایران از شما میدانند، و برای شما ضرر دارد. این تمام پیغام من است به کارتر.
و اما به دولت فرانسه؛ از رئیس جمهور که در این کنفرانس از تأیید کارتر از شاه، مناقشه کرده است، تشکر میکنم و میل دارم که کارتر را نصیحت کنند، که دست از پشتیبانی این شاه و این رژیم و این دولت- که همه بر خلاف قوانین است- بردارند؛ و به این کودتای نظامی تأیید نکنند؛ و جلوگیری کنند، تا ایران آرامش خود را به دست بیاورد و چرخهای اقتصاد به گردش درآید؛ و در آن وقت است که میشود که نفت را به غرب و هر کجا که مشتری هست صادر کند.» (صحیفه امام، ج5، ص: 375 ـ 1377)
ـ مصاحبه با مجله «آفریقای جوان» درباره غیرقانونی بودن دولت بختیار (1357)
«مصاحبهکننده: خبرنگار مجله فرانسوی «آفریقای جوان»
سؤال: [چرا حضرت عالی به ایران بازنمیگردید؟ آیا فکر میکنید که حضور شاه مانع بازگشت شما به ایران است؟ و آیا فکر میکنید رفتن شاه به بازگشت شما قطعیت خواهد داد؟]
جواب: من تا احساس نکنم که برای نهضت وجودم در ایران نفعش زیادتر است از بودنم اینجا، در همین جا باقی میمانم.
[شما فرمودهاید که امریکا باید در ایران سیاستش را تغییر بدهد. آیا میتوانید بفرمایید که منظورتان از این تغییر سیاست چیست؟ با چه شرایطی؟]
- منظور این است که دست از دخالتهایی که تا حالا در ایران کرده است بردارد، مستشاران خود را که در ایران دارد بخواهد، و ایران را به حال خودش واگذار کند تا سرنوشت خودش را خودش تعیین کند.
[نظر حضرت عالی درباره آفریقای جنوبی که نود درصد نفتش را از ایران میگیرد چه خواهد بود؟]
- آفریقای جنوبی تا به این وضعی که دارد خاتمه ندهد ما با او رابطهای نمیتوانیم برقرار کنیم و نفت هم به او نخواهیم داد.
[آیا بیمی از این ندارید که شکست حکومت بختیار به یک کودتای نظامی منتهی شود؟ و نگرویدن ارتش را به صف انقلاب در شرایط فعلی چگونه توضیح میدهید؟]
- بختیار- علی ایّ حال- حکومتش بر خلاف قانون است و ملت ایران نمیتواند حکومت او را قبول کند. منتهی شدن به کودتای نظامی همین است که تا کنون بوده است و با حکومتهای نظامی یا دولت نظامی رفتار کرده است. و ما در راه اسلام و کشور خودمان، کوشش خودمان را تا آنجا که بتوانیم خواهیم کرد. در ایران کودتای نظامی مسئلهای را حل نمیکند؛ زیرا دولتِ قبل از بختیار، خود یک کودتای نظامی بود و مشکل ایران حل نشد.
ما در راه اسلام و کشورمان تا آنجا که بتوانیم کوشش خودمان را خواهیم کرد. شما باور نمیکنید که ارتش با ملت است و در آینده نزدیکی به شاه پشت خواهد کرد. پیروزی ما حتمی است و جمهوری اسلامی تحققش برای من خیلی روشن است.» (صحیفه امام، ج5، ص: 378 ـ 379)
ـ مصاحبه با تلویزیون فرانسه درباره غیرقانونی بودن دولت بختیار (1357)
مصاحبهکننده: خبرنگار تلویزیون فرانسه، کانال 2
سؤال: [به نظر میرسد که پیروزی شما نزدیک است؛ آیا فکر میکنید که شاه بزودی خارج شود و چه موقع خارج شود؟ و اگر ایشان را در حیطه قدرت خودتان داشتید با ایشان چه کار میکردید؟]
جواب: ان شاء اللَّه نزدیک باشد. با اینکه خروجش حتمی است ولی نمیدانم چه وقت خارج میشود. و اگر به دست ما بیفتد ما او را به خاطر جنایاتی که کرده است محاکمه خواهیم کرد.
[وقتی که شاه خارج شد چه کسی حکومت خواهد کرد؟ حضرت عالی؟ و یا اینکه شما در دولتی شرکت خواهید کرد؟]
- نخیر! من نخواهم بود. ما شورایی تأسیس میکنیم که در آن شورا مجلس تأسیس بشود؛ بعد مجلس با اتکال به ملت ترتیب کارها را میدهد.
[شما اراده میفرمایید که جمهوری اسلامی برقرار کنید. آیا کافی است این جمهوری برای حکومت؟]
- جمهوری اسلامی مثل سایر جمهوریهاست لکن محتوایش قانون اسلام است. ما دولت تشکیل میدهیم و برای همه امور کافی است.
[در زمینه سیاست خارجی، موضع حضرت عالی در برابر کشورهایی مثل ایالات متحده، روسیه و اسرائیل چه خواهد بود؟]
- ما با اسرائیل چون غاصب است و در حال جنگ است با مسلمین، روابطی نخواهیم داشت. و اما امریکا و شوروی؛ اگر دخالت در امور داخلی ما نکنند و با ما روابط حسنه داشته باشند با آنها روابط برقرار خواهیم کرد.
[آیا منظور از روابط حسنه این است که شما نفت هم میفروشید؟]
- نفت هم میفروشیم و پول میگیریم؛ ارز میگیریم.
[حضرت عالی به هیچ گونه حکومت بختیار را قبول نکردید؛ به چه دلیل؟]
- دولت بختیار غیر قانونی است؛ برای اینکه شاه و مجلسین هر دو غیر قانونی هستند. اما شاه؛ برای خاطر رفراندم ملت در تاسوعا و عاشورا؛ و اما مجلسیْن؛ برای اینکه به ملت اتکا ندارد و مجلسی بود که شاه وکلای او را تعیین کرده است.
[آیا بزودی به ایران مراجعت خواهید کرد؟]
- این بستگی دارد به اینکه در چه مکانی بیشتر میتوانم به ملت ایران خدمت کنم. اگر بدانم در بدترین نقطه جهان بهتر میتوانم به ملت مظلوم ایران خدمت کنم دقیقهای درنگ نمیکنم.» (صحیفه امام، ج5، ص: 380 ـ 381)
ـ مصاحبه با روزنامه «اکونومیست» درباره داراییهای خصوصی شاه (1357)
«مصاحبهکننده: خبرنگار انگلیسی روزنامه اکونومیست
سؤال: [در رأس دولت ایران، برای شما چه کسی یا چه حزبی قابل قبول خواهد بود؟]
جواب: آنچه مهم است باید رئیس حکومت و همه آنها که زمام امور را در دست دارند مورد قبول ملت باشند و عمیقاً معتقد به اسلام و متعهد به اجرای آن؛ و من مانند یک فرد رأی خود را به افراد مورد اعتماد خواهم داد.
[آیا شما انتظار انتخابات عمومی پس از سقوط یا خروج شاه را دارید؟]
- یکی از مهمترین وظایف اولیه جمعی که پس از سقوط شاه مسئولیت امور را به دست میگیرند، فراهم کردن شرایط انتخابات آزاد است که به هیچ وجه اعمال قدرت و نفوذ از هیچ طبقه و گروهی در انتخابات نباشد.
[شما درباره اصلاحات ارضی، داراییهای خصوصی شاه چه احساس میکنید؟ آیا شما سیاست توزیع املاک را ادامه میدهید؟ آیا شما طرفدار دارایی خصوصی هستید؟]
- اصلاحات ارضی شاه، همچنان که از اول معلوم بود و بعداً هم عملًا برای همه روشن شد، چیزی جز نابودی کشاورزی نبود؛ که در نتیجه آن سالیانه قسمت مهمی از پول نفت صرف خرید مواد غذایی از خارج و عمدتاً از امریکا شد. ولی ما هر گز این اراضی را به مالکین برنمیگردانیم؛ زیرا آنها نه در تصاحب زمینها و نه در مورد منافع آنها رعایت ضوابط اسلامی را نکردهاند؛ ولی این اراضی را بایر هم نمیگذاریم و با تأمین بهترین وسایل کشاورزی و سایر هزینههای آن، کشاورزان را حمایت میکنیم. و اما در مورد داراییهای خصوصی؛ این مسلّم است که مورد قبول اسلام است و لیکن مجموعه قواعد اسلامی در مسائل اقتصادی، هنگامی که در کل پیکره اسلام به صورت یک مکتب منسجم ملاحظه شود و همه جانبه پیاده شود، بهترین شکل ممکن خواهد بود؛ هم مشکل فقر را از میان میبرد و هم از فاسد شدن یک عده به وسیله تصاحب ثروت جلوگیری میکند و در نتیجه کل جامعه را از فساد حفظ میکند و هم مانع رشد استعدادها و شکوفایی قدرت ابتکار و خلاقیت انسانها نمیشود. و جامعیت و همه جانبه بودن قوانین اسلام آن چنان است که اگر کسی آن را بشناسد، معترف خواهد شد که از حد و مرز فکر بشر بیرون است و ممکن نیست زاییده قدرت علمی و تفکر انسان باشد.
[آیا شما قراردادهایی را که با کشورهای خارجی امضا شده حفظ خواهید کرد یا تضمین خواهید کرد؟ قراردادهای دفاعی و قراردادهای مربوط به نیروگاهها، ساختن راه و راه آهن؟]
- اولًا ما از مضمون و مواد مندرج در این قراردادها اطلاعی نداریم. یعنی رژیم شاه هر گز ملت را از مفاد این قراردادها مطلع نکرده و از مردم ایران مخفی نگاه داشته است؛ و لیکن حکومت آینده آنها را مجدداً مورد بررسی قرار میدهد و از آنها آنچه را با منافع و مصالح ملت ما موافق نباشد لغو میکند. ولی ما در نوسازی کشور از همه امکاناتی که دولتهای خارجی مایل باشند در اختیار ما بگذارند، با حفظ آزادی و استقلال کشور بر اساس احترام متقابل، از آن امکانات استفاده میکنیم و قراردادهایی منعقد مینماییم.
[آیا شما میخواهید ماندن تکنیسینها و مستشاران را در ایران ببینید؟ مستشارانی از امریکا (45000 نفر)، آلمان غربی (13000 نفر)، بریتانیا (1000 نفر)، فرانسه (7500 نفر) و ژاپن (7000 نفر)]
- در مورد هر یک از این گروهها و نقش آنها در ایران و میزان احتیاج کشور به آنها، حکومت آینده مطالعه و بررسی میکند و تصمیم میگیرد. حکومت آینده هیچ تعهدی جز در برابر ملت و حفظ منافع و مصالح آنها ندارد.
[شما اخیراً (اوایل دسامبر 78) اظهار داشتید که: «تمام قراردادهایی که علیه منفعت ملی باشد به رسمیت شناخته نخواهد شد»؛ منظورتان کدام قراردادهاست؟ و «منفعت ملی» را چطور تعریف میکنید؟]
- تصور نمیکنم وقتی گفته میشود منافع ملت، ابهامی در آن باشد. مثلًا امروز هیچ ایرانی تردید ندارد در اینکه قرارداد خرید میلیاردها دلار اسلحه و ساختن پایگاه نظامی برای امریکا از پول نفت ایران و حضور هزاران مستشار نظامی امریکایی در ایران با هزینههای سرسام آور آن، به نفع ملت ایران نیست و این گونه قراردادها که به دست شاه با دولتهای خارجی منعقد شده است کم نیست.
[آیا شما میخواهید ماندن تکنیسینها و مستشاران را در ایران ببینید؟ مستشارانی از امریکا (45000 نفر)، آلمان غربی (13000 نفر)، بریتانیا (1000 نفر)، فرانسه (7500 نفر) و ژاپن (7000 نفر)]
- در مورد هر یک از این گروهها و نقش آنها در ایران و میزان احتیاج کشور به آنها، حکومت آینده مطالعه و بررسی میکند و تصمیم میگیرد. حکومت آینده هیچ تعهدی جز در برابر ملت و حفظ منافع و مصالح آنها ندارد.
[چرا شما از روابط شاه با امریکا و غرب انتقاد میکنید؟]
- ما با مأموریت شاه از طرف قدرتهای استعمارگر- برای تأمین منافع آنها و نابودی کشور به قیمت حفظ تاج و تخت لرزان و حکومت غیر متکی به ملت- مخالف هستیم. ما با روابط شاه با خارج، که به قیمت از بین رفتن استقلال کشور و آزادی ملت ما شده است، مخالفیم.
[نقش ارتش را در جمهوری اسلامی چگونه میبینید؟]
- هیچ کشورْ بینیاز از نیروی نظامی و ارتش نیست ولی ارتش باید پاسدار استقلال و امنیت کشور باشد نه حافظ یک دیکتاتوری مستبد، و مطرود تمامی ملت و مأمور قتل عام فرزندان کشور.
[نظر شما درباره رهبری ارتش در حال حاضر چیست؟]
- امروز ارتش از خود استقلالی ندارد. رهبری ارتش ایران امروز به دست چند صاحب منصب و مأمور شاه زیر نظر مستشاران خارجی است.
[نظر شما درباره دکتر شاپور بختیار چیست؟]
- دولت او، مانند دولتهای گذشته شاه، غیر قانونی است و از طرف ملت محکوم است.
[آیا شما قصد دارید که «حزب توده» را پیش یا پس از برقراری یک جمهوری اسلامی، قانونی سازید؟]
- امروز هیچ دستهای در ایران به اندازه «حزب توده» منفور نیست؛ سوابق بسیار بدی در ایران دارد.
[چگونه شما قصد دارید تشکیل این جمهوری را با رفراندم به انجام رسانید؟]
- اصل لزوم تشکیل جمهوری اسلامی را ملت ایران در رفراندم تاسوعا و عاشورا در سراسر کشور اعلام کردهاند و پس از سقوط شاه، نمایندگان ملت در مجلسْ مراحل قانونی آن را انجام خواهند داد و قانون اساسی این جمهوری را تدوین و تکمیل خواهند کرد.
[آیا شما قصد دارید که آزادی سخن، آزادی اجتماعات و آزادی مطبوعات و آزادی عبادات را تضمین کنید؟]
- ما به خواست خدای تعالی در اولین زمان ممکن و لازم برنامههای خود را اعلام خواهیم نمود. ولی این بدان معنی نیست که من زمام امور کشور را به دست بگیرم و هر روز نظیر دوران دیکتاتوری شاه، اصلی بسازم و علی رغم خواست ملت به آنها تحمیل کنم. به عهده دولت و نمایندگان ملت است که در این امور تصمیم بگیرند؛ ولی من همیشه به وظیفه ارشاد و هدایتم عمل خواهم کرد.
[آیا شما آمادگی دارید که یک کمونیست یا وزیری با گرایشات کمونیستی را در یکی از مقامات، دفاع ملی، امور داخلی یا روابط خارجی ببینید؟]
- اگر ملت به جمهوری اسلامی رأی دادهاند دیگر وزیر غیر مسلمان را نخواهند پذیرفت.
[آیا شما قصد تحریم نفت برای امریکا و متحدانش را دارید؟ و اگر چنین است کجاها را برای صدور نفت ایران در نظر خواهید گرفت؟]
- ما تا رفتن شاه از صدور نفت به خارج جلوگیری مینماییم. بعد از رفتن شاه به هر کشوری که مایل باشیم نفت را میفروشیم و در مقابل، پول میگیریم نه اسلحه.
[نقش روحانیت و رهبران مذهبی را در دولت آینده چگونه میبینید؟ و روابط شما با قدرتهای عادی غیر نظامی چگونه خواهد بود؟]
- روحانیون در حکومت آینده نقش ارشاد و هدایت دولت را دارا خواهند بود.
[آیا کسانی از اطرافیان شما هستند که همدردی و علاقه به کمونیسم و سوسیالیسم مارکسیستی داشته باشند؟]
- خیر! ابداً! هرگز!.
[نظر شما درباره اتحاد جماهیر شوروی و اقلیتهای مسلمان در آسیای مرکزی چیست؟]
- اتحاد جماهیر شوروی هم یکی از کشورهایی است که منابع کشور ما را به تاراج میبرد؛ او گاز ایران را میبرد، او همیشه طرفدار شاه بوده است. ما به تمام اقلیتهای مذهبی احترام میگذاریم، در هر کجا که باشند.
[سیاست شما نسبت به روسیه چیست؟ احساسات شما درباره مارکسیسم روسی چیست؟]
- سیاست ما نسبت به روسیه مثل سیاست ما نسبت به امریکا و سایر کشورهاست. ما بر اساس احترام متقابل به تمام کشورها احترام میگذاریم.
[احساسات شما درباره برقراری دولت انقلابی در افغانستان چیست؟ همچنین ارتباطش با ایران؟]
- افغانستان کشوری است که در همسایگی ما واقع است و مسلمان است. ما با ملت افغانستان روابط دوستانه داریم. آنان برادران ما هستند.
[آیا شما اسلام و مارکسیسمِ منکر خدا را سازگار میبینید؟]
- خیر! به هیچ وجه!.
[آیا شما مشتاق پستی برای خودتان در دولت آینده هستید؟]
- خیر.» (صحیفه امام، ج5، ص: 382 ـ 386)
ـ مصاحبه با روزنامه «تایمز» درباره تبیین مواضع اسلام و سیاستهای آینده ایران (1357)
«مصاحبهکننده: خبرنگار روزنامه انگلیسی تایمز
سؤال: [مایلم که قدری درباره دوران کودکی شما و شغل شما در آن زمان بدانم و شاید هم مختصری از دوران طفولیت شما و طریقی که از آن طریق به اعتقاد کنونی راه یافتید. کیفیتها و ارزشهایی که برای شما مهم بوده و هستند چیست؟ به عنوان یک مسیحی درباره فرهنگ شما زیاد نمیدانم. از این رو اولین سؤالم این است که اعتقادات شما چیست؟ کجا و چگونه این اعتقادات را فرا گرفتید؟ و چگونه آنها را عمل میکنید؟ و به عنوان سؤالی تکمیلی، لطفاً مختصری از شرح کار خود را بیان کنید]
جواب: زندگی شخصی من هم مانند همه افراد، حادثهای است جزئی از تمام حوادثی که در جهان میگذرد، که نیازی به شرح و توضیح آن نمیبینم. ولی اعتقادات من و همه مسلمین همان مسائلی است که در قرآن کریم آمده است و یا پیامبر اسلام (ص) و پیشوایان بحق بعد از آن حضرت بیان فرمودهاند که ریشه و اصل همه آن عقاید- که مهمترین و با ارزش ترین اعتقادات ماست- اصل توحید است. مطابق این اصل، ما معتقدیم که خالق و آفریننده جهان و همه عوالم وجود و انسان تنها ذات مقدس خدای تعالی است که از همه حقایق مطلع است و قادر بر همه چیز است و مالک همه چیز. این اصل به ما میآموزد که انسان تنها در برابر ذات اقدس حق باید تسلیم باشد و از هیچ انسانی نباید اطاعت کند مگر اینکه اطاعت او اطاعت خدا باشد؛ و بنا بر این هیچ انسانی هم حق ندارد انسانهای دیگر را به تسلیم در برابر خود مجبور کند. و ما از این اصل اعتقادی، اصل آزادی بشر را میآموزیم که هیچ فردی حق ندارد انسانی و یا جامعه و ملتی را از آزادی محروم کند، برای او قانون وضع کند، رفتار و روابط او را بنا به درک و شناخت خود که بسیار ناقص است و یا بنا به خواستهها و امیال خود تنظیم نماید. و از این اصل ما نیز معتقدیم که قانونگذاری برای بشر تنها در اختیار خدای تعالی است، همچنان که قوانین هستی و خلقت را نیز خداوند مقرر فرموده است. و سعادت و کمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانین الهی است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادی او و تسلیم در برابر سایر انسانهاست و بنا بر این بنا، انسان باید علیه این بندها و زنجیرهای اسارت و در برابر دیگران که به اسارت دعوت میکنند قیام کند و خود و جامعه خود را آزاد سازد تا همگی تسلیم و بنده خدا باشند. و از این جهت است که مبارزات اجتماعی ما علیه قدرتهای استبدادی و استعماری آغاز میشود و نیز از همین اصل اعتقادی توحید، ما الهام میگیریم که همه انسانها در پیشگاه خداوند یکسانند. او خالق همه است و همه مخلوق و بنده او هستند. اصل برابری انسانها و اینکه تنها امتیاز فردی نسبت به فرد دیگر بر معیار و قاعده تقوا و پاکی از انحراف و خطاست؛ بنا بر این با هر چیزی که برابری را در جامعه بر هم میزند و امتیازات پوچ و بیمحتوا را در جامعه حاکم میسازد باید مبارزه کرد. البته این آغاز مسأله است و بیان یک ناحیه محدود از این اصل و اصول اعتقادی ما؛ که برای توضیح و اثبات هر یک از بحثهای اسلامی، دانشمندان در طول تاریخ اسلام کتابها و رسالههای مفصلی نوشتهاند.
[میخواهم که توانایی آن را بیابم که این تناقض مشهود بین نقش شما به عنوان یک رهبر مذهبی و نقشی را که به عنوان محور مخالفین به عهده دارید توجیه کنم! مشی رژیم شاه چگونه منجر به تبعید شما گردید؟ و دولتهای این رژیم چه کردهاند که شما را به مخالفت واداشته است؟ من شما را به عنوان صخرهای میبینم که مستحکم در میان جریان حوادث کوبنده ایستادهاید، پایگاهی هستید در میان حوادث گذرا. و از این رو من فکر نمیکنم که صحیح باشد که شما را به عنوان یک شخصیت انقلابی توصیف کنم. اهمیت شخص شما در حوادثی که میگذرد چه اندازه است و فکر میکنید چه اندازه نفوذ شخصی بر این حوادث داشته باشید؟]
- اگر شما بتوانید مفهوم مذهب را در فرهنگ اسلامی ما درک و دریافت کنید به روشنی خواهید دید که هیچ گونه تناقضی بین رهبری مذهبی و سیاسی نیست بلکه همچنان که مبارزه سیاسی بخشی از وظایف و واجبات دینی و مذهبی است، رهبری و هدایت کردن مبارزات سیاسی گوشهای از وظایف و مسئولیتهای یک رهبر دینی است. کافی است شما به زندگی پیامبر بزرگ اسلام (ص) و نیز زندگی امام علی- علیه السلام- نگاه کنید که هم یک رهبر مذهبی هستند و هم یک رهبر سیاسی. و این مسأله در فرهنگ شیعه از مسائل بسیار روشن است و هر مسلمان شیعی وظیفه یک رهبر مذهبی و دینی میداند که در سرنوشت سیاسی و اجتماعی جامعه مستقیماً دخالت کند و هدایت و نقش تعیینکننده خود را انجام دهد. مفهوم مذهب و رهبر مذهبی در فرهنگ اسلامی بسیار تفاوت دارد از مفهوم آن در فرهنگ شما که مذهب صرفاً یک رابطه شخصی و معنوی است بین انسان و خدا. و از این رو مذهب اسلام از هنگام ظهورش متعرض نظامهای حاکم در جامعه بوده و خود دارای سیستم و نظام خاص اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بوده است که برای تمامی ابعاد و شئون زندگی فردی و اجتماعی قوانین خاصی وضع کرده است و جز آن را برای سعادت جامعه نمیپذیرد. مذهب اسلام همزمان با اینکه به انسان میگوید که خدا را عبادت کن و چگونه عبادت کن؛ به او میگوید چگونه زندگی کن و روابط خود را با سایر انسانها باید چگونه تنظیم کنی، و حتی جامعه اسلامی با سایر جوامع باید چگونه روابطی را برقرار نماید. هیچ حرکت و عملی از فرد و یا جامعه نیست مگر اینکه مذهب اسلام برای آن حکمی مقرر داشته است. بنا بر این طبیعی است که مفهوم رهبر دینی و مذهبی بودن، رهبری علمای مذهبی است در همه شئون جامعه، چون اسلام هدایت جامعه را در همه شئون و ابعاد آن به عهده گرفته است. و اما اینکه چرا امروز تمامی علمای مذهبی علیه رژیم شاه و دولتهای او قیام کردهاند بسیار واضح است. امام علی (ع) میگوید: «خداوند از دانشمندان پیمان گرفته است که بر سیریِ ستمگر و گرسنگی مظلوم سکوت نکنند.[2]» و این شاه ستمگر و دارو دسته اوست که با همه فقر طاقت فرسای مردم ما، میلیاردها دلار ثروت کشور را به خود اختصاص داده است. و نیز: «اگر بدعتها در دین ظاهر شود، بر علماست که دانش خود را آشکار کنند و نگذارند فریبها و نیرنگها و دروغهای بدعت گذاران در دین و در مردم اثر کند و منحرف سازد.» و این شاه است که با انواع دروغها و حیلهها، هم دین خدا را تحریف کرده و خواستههای شیطانی خود و اربابانش را به عنوان قوانین منطبق با اسلام بر ملت مظلوم ایران تحمیل میکند، و هم حقایق و واقعیات را وارونه جلوه میدهد. بر علمای دینی و مذهبی است که چهره واقعی او را به ملت معرفی کنند. مثلًا ببینید شما، شاه کشاورزی ما را نابود کرد و کشور را در مواد غذایی وابسته به خارج نمود و هنوز هم به اصلاحات ارضی خود افتخار میکند؛ آیا این یک تحریف نیست؟ و یا مثلًا نفت ایران را تا آنجا که میتواند استخراج میکند و با پول آن برای اجانب پایگاه نظامی تأسیس میکند. و یا به بهانه صنعتی کردن کشور- صنایع مونتاژ- آن هم اکثراً با سرمایههای خارجی و بدون هماهنگی با شرایط اقتصادی کشور، ایران را بازار مصرف اجناس تجملی خارج ساخته و از این طریق ثروت کشور را به هدر میدهد و بعد ادعای مدرنیزه کردن کشور را دارد. و صدها تحریف و خیانت دیگر که بر هر مسلمانی و در درجه اول بر علمای دینی و مذهبی واجب است که قیام کنند و خود و ملت را از این ستمگریها نجات دهند.
[و اما درباره موقعیت کنونی که باید اقرار کنم که ممکن است خیلی سریع پیش از آنکه من بتوانم شاهد آن باشم تغییر کرده باشد؛ نخست وزیر جدید[3] از شما دعوت کرده است که به ایران برگردید؛ در تحت چه شرایطی شما چنین خواهید کرد؟]
- نخست وزیر و هر دولتی که با وجود شاه به سرِ کار بیاید غیر قانونی است و از نظر ملت ایران اعتبار ندارد؛ و بازگشت من به ایران متوقف بر این است که در آنجا بهتر بتوانم به وظایفم در زمینه خدمت به اسلام و نهضت اسلامی ملت ایران عمل کنم و دعوت یا عدم دعوت آنان در تصمیم من هیچ گونه نقشی ندارد.
[شما از کارکنان صنعت نفت خواستهاید که تولید نفت را متوقف کنند. آیا این خواسته شما با یک پاسخ رضایتبخش مواجه شده؟]
- بله؛ طبق گزارشات حتی یک قطره نفت هم استخراج نمیشود؛ و بعد ما برای تأمین مصرف داخلی، هیأتی اعزام نمودیم و به این مسأله رسیدگی کردیم و عدهای از کارکنان را برای تأمین همین مقدار دعوت کردند که به سرِ کار خود برگردند.
[آیا نگران این نیستید که مردمی که با انگیزههای سیاسی وارد این نهضت شدهاند در پس آنچه که شما به خاطرش قیام کردهاید پنهان شده و از موقعیت شما برای مقاصد خود استفاده کنند؟]
- امروز هر کس کمی مطالعه در ماهیت نهضت ایران کند خواهد دید که نهضتی است صد درصد اسلامی، و هر کس بخواهد در این حرکت شرکت کند باید خود را با آن تطبیق دهد که در غیر این صورت مطرود ملت خواهد بود. البته اشخاصی هم هستند که علیه شاه مبارزه میکنند و مسلمان هم نیستند ولی تعداد آنان خیلی کم است.
[آیا هیچ گونه شرایطی وجود خواهد داشت که شما در تحت آن بتوانید وجود شاه را و یا جانشینان وی را بر تخت قبول کنید؟]
- با وجود شاه و جانشینانش هیچ راه حلی برای بحران ایران وجود ندارد و شاه جز کنار رفتن چارهای ندارد.
[چه نوع حکومتی را مایلید در ایران ببینید؟ آیا شما خواستار چنین حکومتی هستید که اکنون در ایران روی کار آمده و یا مایلید در چنین حکومتی شرکت کنید؟]
- ما جمهوری اسلامی را اعلام کردهایم و ملت با راهپیماییهای مکرر به آن رأی داده است. حکومتی است متکی به آرای ملت و مبتنی بر قواعد و موازین اسلامی.
[و بالأخره درباره آینده فکر میکنید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا جنگ داخلی راه حل کم ضررتر خواهد بود؟ و آیا واقعاً احتمال صلح وجود دارد؟ وقتی که زندگی در ایران به حالت عادی برگردد، زندگی یک فرد متوسط را چگونه مجسم میکنید؟ امید شما و آنچه که میخواهید بدان برسید چیست؟ و آیا به چنین چیزی در خارج از ایران نایل خواهید آمد؟]
- به خواست خدای تعالی ملت ایران راه خود را یافته و به پیش میرود. و ما معتقدیم که پس از پیروزی ملت، با اجرای قوانین اسلامی جامعهای به وجود آید که الگو و نمونه باشد برای ملتهای جهان، برای نجات و سعادت خود. جنگ داخلی صورت نخواهد گرفت. دیر یا زود ارتش به ملت خواهد پیوست؛ و اصولًا به غیر از تنی چند از ارتشیان بقیه معتقد به راه ملت هستند و من از طرز تفکر خیلی از آنان آگاهی دارم. بارها سیاسیون ایران مرا از ارتش بیم دادهاند ولی آنان اشتباه میکنند؛ برای آنان جوّ کاذب به وجود آوردهاند.
[اگر چپیها از نارضایتیهای عمومی استفاده کنند و قدرت را تصاحب کنند، آیا شما فکر میکنید بتوانید که چنان اثری روی آنها بگذارید که آنچه را که شما برایش ارزش قائلید رعایت کنند؟ و آیا با توجه به این همه کار که شما باید به انجام برسانید آرزو نمیکردید که مرد جوانتری بودید؟]
- چنین چیزی در ایران امکان ندارد. در یک کشور مسلمان که مردم آن به نام قرآن و به خاطر خدا خون میدهند ممکن نیست حکومتی سر کار آید که از اول پرچم ضد خدا و ضد اسلام را در دست گرفته است. شاه با همه ریاکاریها و تظاهر به اسلام، بالأخره چهره واقعی او آشکار شد و ملت او را عقب راند. ملت ایران از نظر ایمان و عقیده محتاج نیست تا به مکتبهای ضد خدایی پناه ببرد. ملت ایران خواستار عدالتند و آزادی و استقلال؛ که معتقدند جز در سایه اسلام و با قوانین اسلام به آن نمیرسند. اگر از چند بچهای که به علت نداشتن تجربه به چپ گرایش پیدا کردهاند بگذریم، چپ به معنی واقعیاش در افراد روشنفکر که از جامعه ایران شناخت داشته باشند وجود ندارد. در ایران اسلام حاکم است و بس.
[شما نقش و وظیفه خودتان را در شرایط فعلی چه میبینید؟]
- ما نقش هدایت داریم. همیشه همین نقش بوده است. ما مسائلی را که میبینیم مفید است برای ملت ایران طرح میکنیم. چیزهایی را که مضر است نفی میکنیم و کوشش میکنیم برای پیشبرد مقاصد اسلامی.
[آیا آماده هستید که برای جهاد مسلحانه فرمان بدهید- اگر تمام راهها بسته بشود؟]
- اگر تمام راهها بسته شود مورد مطالعه قرار خواهیم داد. ولی با شناختی که من از ارتش دارم به این مرحله نخواهد رسید.
- [شما شخصاً به واسطه رژیم شاه رنجهای بسیار بردهاید، تبعید شدهاید، زندانی دیدهاید، پسرتان[4] به نحو اسرارآمیزی کشته شده است. آیا با تمام اینها شما هیچ خصومت شخصیای در مورد شاه احساس میکنید؟]
- ابداً! من به هیچ وجه احساس خصومت شخصی با شاه ندارم. برای مبارزه نه شخص خودم مطرح است و نه پسرم؛ و من هیچ گاه احساس ناراحتی شخصی از او نکردهام. من برای خیانتهایی که شاه در این پنجاه سال کرده، جنایاتی که به ملت من وارد کرده مخالفم.
[شما از «ملت من» صحبت میکنید و واقعیت این است که شما رهبر این حرکت عظیم شدهاید. آیا شما نگران این نیستید که سیاسیون ممکن است از این موقعیت استفاده کنند و سعی کنند که در پس پرده از شما سوء استفاده کنند و پس از پایان یافتن مسأله ظاهر شوند و بهرهبرداری کنند؟]
- ما تا بتوانیم کوشش میکنیم که مسائل را خودمان حل کنیم و آنچه در اختیار داریم عمل میکنیم و ملت هم پشتیبان ماست. امیدوارم که آنانی که امروز و یا این روزها مبارز شدهاند واقعاً معتقد به مبارزه شده باشند و فرصت طلب نباشند. البته در هر مبارزه، آن هم مبارزه ایران که دامنهاش بسیار وسیع است، فرصت طلبان در آینده کارهایی میکنند که امروز نمیتوانند انجام دهند ولی ملت ما به امید خدا بعد از پیروزی دیر یا زود همه را سرِ جایشان مینشاند، ان شاء اللَّه.» (صحیفه امام، ج5، ص: 387 ـ 393)
ـ مصاحبه با روزنامه «بالتیمورسان» درباره دلایل مخالفت با رژیم شاه (1357)
«مصاحبهکننده: خبرنگار روزنامه امریکایی بالتیمورسان
سؤال: [دلایل اصلی مخالفت شما با شاه چیست؟ آیا به این علت است که شاه در اصلاحات کوتاهی کرده است، در اصلاحات زیادهروی و یا اصلاحات نابجا کرده است، و یا اصولًا دلایل دیگری دارد؟]
جواب: اولًا یکی به همین دلیل که در متن سؤالات شما قرار گرفته و آن این است که شاه رسماً در امور اداره کشور و تنظیم خطوط اصلی سیاست ایران در زمینه اصلاحات، در شئون مختلف کشور دخالت کرده است و این خود جرم است؛ زیرا شاه در سلطنت مشروطه مقام غیر مسئول است و حق دخالت در این امور را نداشته است؛ و این مجلسین و دولت بودهاند که باید درباره سرنوشت مملکت- اگر منتخب از طرف ملت باشند- تصمیم بگیرند. در صورتی که خود شاه همیشه گفته است که او تنها فرمانده کشور است و تمامی دولتها در این سالها اعتراف کردهاند که به دستور شاه هر عملی را انجام دادهاند. بنا بر این دولتها هم مجرم بودهاند و باید محاکمه شوند و نیز وکلای مجلسین که این خلافها را میدیده و اعتراض نکردهاند، علاوه بر اینکه منتخب ملت نبودهاند و به این دلیل رفتن آنها در مجلس جرم بوده است، این سکوت آنان جرم دیگری است که باید محاکمه شوند، قطع نظر از اینکه تمامی دستورات و فرمانهای شاه را هم که بر خلاف قانون اساسی بوده است تصویب کردهاند و به خیال خودشان صورت قانونی به آنها دادهاند. بنا بر این تمامی ارکان حکومت بر خلاف موازین قانونی بوده است. و چون در همه این خلافها شخص شاه عامل اصلی بوده، لذا اعتراض ما در درجه اول مستقیماً متوجه شخص شاه میشود. و بعد نتیجه این حکومت غیر قانونی، که متکی به ملت نبوده و با دیکتاتوری و استبدادِ سرنیزه بر مردم تحمیل شده، این شده است که اختناق و خفقان با شدت هر چه تمامتر بر مردم تحمیل شده و در طول این سالها هزاران کشته و زندانی و تبعیدی بر جای گذاشته است که هنوز هم ادامه دارد. اصلاحات شاه در زمینه کشاورزی نتیجهاش این شد که کشاورزی غنی ایران را آن چنان نابود کرد که بیش از نود درصد مواد غذایی از خارج در برابر تاراج نفت وارد میشود. در زمینه صنعت هم صنایع مونتاژ غیر متناسب با نیازها را پدید آورد و کشور را آن چنان وابسته به خارج ساخت که رهایی از این مشکل به قیمت سنگینی تمام خواهد شد. و در زمینه تسلیحات و مخازن زیرزمینی، از قبیل نفت و مس و سایر چیزها، و در مورد شیلات و جنگلها و مراتع و آبها که ابعاد جنایتش نیاز به توضیحات وسیعی دارد. و در امور فرهنگی و به فساد کشاندن سطح اخلاق عمومی جامعه و سایر امور باید گفت که ایران را تبدیل به ویرانستانی کرده است که امروز همه ما شاهد آنیم.
[به نظر شما چه تغییراتی لازم است در ایران انجام شود؟]
همه چیز باید در ایران تغییر کند. از قانون اساسی گرفته تا شکل حکومت و از مسائل اقتصادی تا فرهنگی و اجتماعی و نظامی، همه چیز باید تغییر پیدا کند.
[نیروهای بسیاری از سیاسیون، مذهبیون و ملیّون هستند که مخالف شاهند. آیا فکر میکنید ممکن است این نیروها اختلافات فیما بین خود را حل کنند و یک دولت مؤثر تشکیل دهند؟ اگر چنین است چرا و چه وقت این اختلافات این قدر عمیق بوده است؟]
- ما همیشه به همه طبقات و قشرها توصیه کردهایم که اختلافات خود را کنار بگذارند و همه با هم برای نجات ملت و مملکت خدمت کنند. و همان طور که امروز شاهد وحدت و یکپارچگی ملت در این مرحله از مبارزاتشان هستیم، امیدوارم این وحدت روز به روز بیشتر شود و همه سران قوم در رسانیدن کل جامعه مسلمان ایران به یک نظام عدل اسلامی کوشا باشند.
[اگر شاه استعفا کند و یا قبول کند که از تمام قدرت سیاسی خود چشم بپوشد آیا شما مایل خواهید بود که در یک دولت جدید شرکت کنید؟ اگر مایل نیستید به چه دلیل؟]
- اکنون تنها به چشمپوشی از قدرت توسط شاه، اختلاف ملت با وی تمام نمیشود؛ زیرا شاه جنایات بسیاری مرتکب شده است و بنا بر این باید محاکمه و مجازات شود و نیز همه کسانی که در جنایات شاه با وی همکاری کردهاند. و ثانیاً امروز ملت ایران خواستار برچیده شدن رژیم سلطنتی هستند و رفراندم روزهای تاسوعا و عاشورا به طرز بیسابقهای این حقیقت را به همه جهانیان ثابت کرد و نیز همگی اعلام کردند که خواستار استقرار جمهوری اسلامی هستند که متکی به آرای ملت باشد و با معیارها و قواعد اسلامی تکوین یابد و عمل کند؛ و این چنین حکومتی جز با دادن بیشترین آزادیهای سازنده و خلاق امکانپذیر نیست.
[آیا فکر میکنید که دولت کارتر در حال تعویض یا تغییر سیاست خویش نسبت به ایران است؟ برداشت شما از سیاست امریکا و شوروی نسبت به ایران چیست؟ و اگر میتوانستید، آیا سیاست ایران را بیشتر در جهت سیاست غرب تغییر نمیدادید؟]
- بر ملت امریکاست که کارتر و دولت او را استیضاح کنند و از وی بخواهند که بیش از این با حمایت از شاه آدمکش، حیثیت ملت امریکا را در نظر مردم ایران متزلزل نسازد. ملت ایران تصمیم گرفته است که خود را از چنگال استعمار و استبداد نجات دهد و مستقل و آزاد باشد؛ و سیاستهای خود را بر این دو پایه نیز طرحریزی میکند و برای او مهم نیست که چه کسی این سیاستها را میپسندد و یا نمیپسندد.
[آیا شما هیچ گونه کمکی و یا قول کمکی از لیبی و یا سازمان آزادیبخش فلسطین دریافت کردهاید؟]
- نه، هر گز. به هیچ وجه.
[از قول شما گزارش شده است که گفتهاید رهبران خارجی که به حمایت خود از شاه ادامه دهند، در تحت دولتی بدون شاه، هیچ نفت از ایران دریافت نخواهند کرد. آیا منظور شما عمدتاً ایالات متحده نبوده است؟ آیا فکر میکنید که این تهدید در بلند مدت مؤثر خواهد بود؟ آیا اگر شما اختیار انتخاب داشتید فکر میکنید جریان نفت را به روی کشورهای اسرائیل، آفریقای جنوبی، ژاپن، فرانسه، امریکا و غیره میبستید؟ یا به روی یک کشور خاص دیگر؟]
- ما گفتهایم که پس از رفراندم سراسری کشور علیه شاه در روزهای تاسوعا و عاشورا که هر گونه مشروعیت و قانونی بودن را- حتی از نظر جهانیان- برای چندمین بار از حکومت شاه سلب کرد، به دلیل اینکه دیگر شاه و دولت او نماینده ملت نیستند، اگر هم قبلًا بودهاند- که هر گز نبودهاند- در این صورت هر دولتی از وی حمایت کند، علیه ملت ایران اقدام کرده است و ملت ایران حق دارد به چنین دولتی که حامی دشمن اوست نفت خود را نفروشد. البته گفتهایم که مادامی که سران این دولتها که از شاه حمایت میکنند بر سرِ کارند به آنها نفت نمیدهیم، خواه امریکا باشد و یا هر کشور دیگر. و اما نسبت به اسرائیل، مسلّم است که ما به یک دولت غیر قانونی و غاصب و متجاوز به حقوق مسلمین و دشمن اسلام هیچ گونه کمکی نخواهیم کرد. حساب آفریقای جنوبی هم معلوم است؛ رژیم نژادپرستی که به هیچ وجه به هیچ یک از ارزشهای انسانی ارج نمینهد و اصولًا رژیمی است سفاک و جنایتکار. ولی نسبت به دیگران، ما فروشنده هستیم و صادرکننده نیز خواهیم بود. البته متناسب با مصالح وضع اقتصادی و سیاسی کشور.
[ژیسکاردستن، رئیس جمهوری فرانسه، یک بار پیشنهاد کرد که دستورات شما برای اعتراض و اعتصاب در ایران از محدوده اقامتتان در فرانسه دارد خارج میشود و به تازگی به شما اجازه داده شد که بیشتر در فرانسه اقامت کنید. آیا شما هیچ اخطاری از دولت فرانسه دریافت کردهاید که اعلامیههایتان را باید تعدیل کنید؟ دریافت کردهاید یا نه؟ آیا شما به طور کلی خیال چنین کاری- تعدیل در بیانات خود- را دارید؟]
- من همچنان همیشه، به خواست خدای تعالی، به انجام وظایف خود در جهت خدمت به اسلام و مسلمین ادامه خواهم داد و در هر کجا محدودیتی احساس کنم، آنجا را ترک خواهم کرد.» (صحیفه امام، ج5، ص: 394 ـ 397)
ـ مصاحبه با روزنامه «فاینشنال تایمز» درباره سیاستهای آینده انقلاب (1357)
«مصاحبهکننده: خبرنگار انگلیسی روزنامه فاینانشنال تایمز
سؤال: [دنیای غرب شناخت صحیحی از حکومت اسلامی ندارد. خیلی خلاصه رئوس خطمشی یک حکومت اسلامی را توضیح دهید]
جواب: حکومت اسلامی حکومتی است بر پایه قوانین اسلامی. در حکومت اسلامی استقلال کامل حفظ میشود. ما خواستار جمهوری اسلامی هستیم. جمهوری، فرم و شکل حکومت را تشکیل میدهد و اسلامی، یعنی محتوای آن فرم، قوانین الهی است.
[فرموده بودید هر وقت مناسب بدانید به ایران برمیگردید. آیا در صورت رفتن شاه و روی کار آمدن شورای نیابت سلطنت به ایران بازمیگردید؟]
- من هر موقع صلاح بدانم به ایران مراجعت میکنم. بودن شاه در ایران و رفتن او، آمدن شورای سلطنت روی کار و نیامدن آن روی کار، هیچ گونه دخالتی در تصمیم من ندارد.
[آیا غیر از شاه همه کسانی که با او همکاری کردهاند بایستی محاکمه شوند؟ تا چه حد از همکاری قابل اغماض است و چه کسانی با چه جرایمی بایستی برای محاکمه بایستند؟]
- ما، شاه و کسانی را که در دوران سلطنت او خیانت کردهاند محاکمه میکنیم و به مجازات اعمالشان میرسانیم. مجازات آنان بستگی به جرایم آنان دارد، ولی دستهای هستند که از ناچاری به او گرویدهاند؛ اینان را کار نداریم.
[بختیار گفته است که علما بایستی به مسائل مذهبی بپردازند و امور سیاسی را به سیاسیون واگذار کنند؛ نظرتان در این مورد چیست؟]
- بختیار هیچ گونه قانونیتی ندارد. او خائن است؛ زیرا مجلسین که به او رأی اعتماد دادهاند قانونی نیستند. مردم ایران حتی یک وکیل را به طور آزاد انتخاب نکردهاند. هر حکومتی با بودن شاه مورد قبول ما نیست.
[نفوذ آیت اللَّه در میان مردم ایران بسیار زیاد است لکن این موضوع در ارتش تا این حد نیست. علت چیست و آیا این موضوع اساساً درست است؟]
- ارتش ایران پنجاه سال است در اثر تبلیغات مسموم، قدرت تفکرش را از دست داده است. ما هر گز توقع نداریم که بلافاصله ارتش به مردم بپیوندد ولی این کار دیر یا زود صورت وقوع به خود خواهد گرفت.
[در آینده نزدیک تولید نفت را در چه سطحی ادامه خواهید داد؟]
- دستور دادم تا نفت را برای داخل استخراج نمایند ولی هر گز اجازه نمیدهم نفتمان را خارجیان به یغما ببرند. لذا گفتهام که به خارج صادر نشود و این کار شده است. تولید نفت در آینده بستگی به نیازهای کشورمان دارد.
[چه تغییر فاحشی در تجارت خارجی در نظر دارید بدهید؟]
- با تمام قدرت جلو چیزهایی را که به ضرر کشورمان است میگیریم. ما هر گز به کشورها اجازه نمیدهیم تا ایران را بازار مصرف خود گردانند. ما وابستگی تجاری را از بین خواهیم برد.
[گفته میشود که شما لیست هیأت وزرا را تهیه کردهاید؛ بدون قید اسامی بفرمایید چه نوع افرادی را انتخاب کردهاید و سوابقشان چیست؟]
- من برای انتقال قدرت بعد از رفتن شاه برنامهای را پیشبینی کردهام که به موقع به مرحله اجرا میگذارم؛ افرادی را که تهیه کردهام کسانی هستند که در طول سی و چند سال سلطنت شاه، به مردم خیانت نکردهاند.
[در مصاحبه با آیت اللَّه شیرازی و شریعتمداری، آیت اللَّه شیرازی فرمودند که نظرات سیاسیشان با شما یکی است اما آیت اللَّه شریعتمداری بارها گفتهاند که قانون اساسی را میخواهند و سلطنت شاه در قانون اساسی است. پس ایشان طرفدار رژیم سلطنتی هستند. علت این تناقض چیست؟]
- من جمهوری اسلامی را به آرای عمومی میگذارم.
[چطور شد که حکومت عراق شما را اخراج کرد؟]
- عراق زیر فشار ایران میخواست از فعالیتهای سیاسی و الهی من جلوگیری نماید و من که برایم مکان مطرح نبود، برای اینکه بتوانم به کشورم خدمت کنم، آنجا را میبایست ترک میگفتم.
[با وجود بعضی قوانین اسلام مثل بهره و ... وضع بانکها- چه ملی و چه خارجی- چه میشود؟ در جمهوری اسلامی بانک چطور میتواند کار کند؟]
- بهره حرام است. باید نظام دیگری درست بشود.
[من دیدهام که وضع کشاورزی در پانزده سال اخیر کاملًا مختل شده؛ آیا امکان دارد که دو مرتبه عمران بشود؟]
- باید کارشناسهای ایران و مردم ایران راجع به این موضوع بسیار کوشش کنند، که این خرابیها رفع شود؛ و البته مدت طولانی میخواهد. بازسازی کشاورزی امری ضروری است که به این زودیها تحقق پیدا نمیکند.
[امکان دارد؟]
- هر چیزی با کوشش امکان دارد.
[گرفتن قانون اساسی- هفتاد سال پیش- برای ملت ایران یک پیروزی شناخته شده، با وجود اینکه هیچ وقت عمل نشده است. آیا امکان دارد همان قانون اساسی اصلاح بشود یا یک قانون اساسی جدید باید تدوین بشود؟]
- قانون اساسی باید مطالعه بشود. بعضی از چیزهایش که مخالف با اسلام است باید کنار گذاشته شود. البته این باید برای زندگی فعلی مناسب باشد. اصولًا قانون جدیدی را باید تدوین کنیم.
[قوانین دیگر هم که در این پنجاه سال اجرا شده ممکن است بعضیهایش خوب باشد و بعضیهایش هم نه؟]
- اگر مخالف با اسلام نباشد تجدید نظر میشود و بعد تأیید، و اگر هم مخالف اسلام باشد کنار گذاشته میشود؛ و این در صورتی است که قانون اساسی جدیدی ارائه ندهیم؛ ولی اکنون مشغول تهیه قانون اساسی جدیدی هستیم.» (صحیفه امام، ج5، ص: 398 ـ 400)
ـ مصاحبه با تلویزیون سوئیس درباره حکومت بختیار و اقلیتهای مذهبی (1357)
«سؤال: [شاه اعلام کرده که بزودی از مملکت خارج خواهد شد و شورای سلطنتی تشکیل خواهد داد. آیا در چنین صورتی به ایران مراجعت خواهید کرد یا خیر؟]
جواب: رفتن به ایران تابع این است که احراز کنم که وجود من در ایران نافعتر است برای نهضت از اینجا؛ هر وقت احراز کنم خواهم رفت. اما رفتن شاه فقط منظور ما را عملی نمیکند؛ ما رژیم سلطنتی را غیر قانونی میدانیم و مردم با رفراندم خود او را ساقط کردند و رژیم باید از مکان غصبیش دست بردارد تا ملت حکومت اسلامی را ان شاء اللَّه تأسیس کند.
[بر اساس گزارشهایی که دریافت داشتهایم، شما با امریکاییها، با هیأتی امریکایی- تماسهایی گرفتهاید و احیاناً لیست کسانی که ممکن است در آینده حکومت بکنند به آنها دادهاید؛ آیا این واقعیت دارد؟]
- خیر؛ ما هرگز با امریکاییها تماسی نگرفتهایم.
[حکومت بختیار را چگونه میبینید که فرمودهاید غاصب است و غیر قانونی؟]
- حکومت بختیار متکی به شاه است که شاه سلطنتش غیر قانونی است و مردم او را با رفراندم خویش عزل کردند. از طرفی متکی است بر مجلسین که مجلسین قانونیت ندارد، برای اینکه منبعث از اراده ملت نیست.
[سیاست (نظر) کلی شما راجع به اقلیتهای مذهبی در آینده چیست؟]
- اقلیتهای مذهبی در آینده آزاد هستند و در ایران در رفاه زندگی خواهند کرد، و ما با آنها با کمال انصاف و مطابق با قانون عمل خواهیم کرد. آنان برادران ایرانی ما هستند. آنان هم از شاه و دارودستهاش به تنگ آمدهاند.» (صحیفه امام، ج5، ص: 401)
ـ سخنرانی در جمع راهپیمایان کفن پوش لاهیجان و آبگرم همدان؛ عوامل فساد (1358)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
درود بر شما جوانان که در این هوای سرد و راههای سخت پیاده آمدید تا از نزدیک با هم ملاقات کنیم. من از زحمات شما برادران متشکرم و به شما دعا میکنم. خداوند شماها را برای اسلام حفظ کند و اسلام با قدرت شما به پیش برود.
برادرها، امروز روز حساسی است برای کشور ما. مشکلاتی برای کشور ما پیش آمده و در دست پیش آمدن است. در این موقع که برای ملت ایران طرح تعیین رئیس جمهور شده است، باز عوامل فساد توطئه میکنند که این قدم را نگذارند پیش برویم. چنانچه قبلًا در قدمهایی که میخواستید بردارید توطئه میکردند و کارشکنی میکردند.
امروز هم همین عناصر هستند. کارشکنی میکنند، و بعد هم که میخواهید وکلای خودتان را به مجلس شورا بفرستید تا استقرار تام جمهوری اسلامی محقق بشود، باز هم [می] خواهند این تفالههای رژیم سابق و الهام بگیرهای از امریکا و غیر امریکا باز فعالیت کنند و نگذارند.
شما برادرها بیدار باشید، و همان طور که از اول با قدرت کامل، با توجه به خدا و با مشت محکم سد را شکستید و تا اینجا با پیروزی آمدید، از اینجا به بعد هم با همان مشت محکم، و با همان اراده مصمم این راه را باید بروید، و ان شاء اللَّه جمهوری اسلامی را با محتوای جمهوری، با احکام اسلام در ایران، و امید است که در سایر جاها بر پا کنید، و بیرق توحید را بر فراز مملکت خودتان و سایر ممالک افراشته کنید.
توجه به توطئهها داشته باشید. توجه به نفاق افکنیها، توجه به اموری که اسباب تفرقه میشود. خصوصاً در این دهه آخر صفر باید بسیار متوجه باشید که مبادا اینها از این اجتماعات سوء استفاده کنند، و مبادا خدای نخواسته تفرقه بین شما، درگیری بین شما ایجاد کنند، که هر تفرقهای امروز و هر ندایی که بر خلاف مصلحت شماها باشد، بر خلاف مصلحت اسلام است. شما خودتان باید پاسدار اسلام باشید. همان طور که تحمل این زحمت را کردید و از راههای دور و هوای سرد پیاده آمدید، باید تحمل زحمت کنید و تا رسیدن به پیروزی نهایی همه با هم باشید و با هم فکر کنید و با هم راجع به این مسائل مشورت کنید. خداوند همه شما را ان شاء اللَّه نصرت بدهد، و با پیروزی ان شاء اللَّه پیش بروید و مملکت را خودتان در دست بگیرید و برای خودتان خدمت کنید. و من امیدوارم که همان طور که این آقا گفتند، سطح کشاورزی را بالا ببرید تا ما محتاج به دشمنهایمان نباشیم. احتیاج به دشمن دردناک است. ما محتاج باشیم در گندممان، در برنجمان، در سایر غذاهامان به دشمنهای خودمان مثل امریکا، این امر دردناکی است که باید ملت ما این امر را طوری کنند که ان شاء اللَّه خودکفا بشویم، و ان شاء اللَّه صادرات هم داشته باشیم.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج12، ص: 78 ـ 79)
ـ سخنرانی در جمع اهالی ارومیه؛ حفظ روحیه انقلابی (1358)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
سلام بر شما برادران و خواهران آذربایجان. درود بر شما مردم غیرتمند آذربایجان غربی و سلام بر اهالی ارومیه. شما زحمت کشیدید و از راه دور در این هوای سرد آمدید به قم که در این مجلس محقر با من رو به رو بشوید و مطالب خودتان را بفرمایید و من هم بعض کلمات را عرض کنم.
برادران من، امروز روزی است که اسلام گرفتار ابرقدرتهاست، و برای اسلام عزیز و میهن شما نقشههای شوم کشیدهاند. امروز روزی است که اسلام محتاج به همه قشرهای ملت و شما مردم غیرتمند است. اسلام عزیز به همه ما، به همه ملتها، به همه اقشار حق دارد و منت دارد، و ما باید از عهده حق اسلام و کشور اسلامی بیرون بیاییم. ما قدمهای کوچکی برداشتهایم و قدمهای بزرگی مانده است که باید برداریم. در این قدمهای کوچک، مواجه با مخالفتهایی از طرف بازماندگان رژیم سابق و الهام گیرندگان از اجانب شدیم، و در این قدمهای بعد هم خواهیم شد. و الآن هم مبتلا هستیم و باید با همت ملت بزرگ ایران و با همت شما آذربایجانیان عزیز، این گرفتاریها رفع بشود. الآن مملکت ما احتیاج به آرامش دارد. احتیاج به این دارد که یک آرامش سرتاسری پیدا بشود تا رئیس جمهور و مجلس شورا هم تعیین بشود، و بعد برویم سراغ فروع قضیه و ساختن یک ایران نوین. اسکلت اسلام، الآن باز در این رژیم مستقر نشده است. باید این اسکلت مستقر بشود، تا بعد دنبال آشفتگیها برویم. و این آشوبها که ملاحظه میکنید در اطراف ایران هست، اینها توطئههایی است برای اینکه نگذارند مملکت ما یک استقرار پیدا کند.
برادران من، در فکر اسلام باشید. اسلام امانتی است که الآن به دست ما رسیده. اسلام خونها دیده است و جنایتها بر اسلام و بر پیکر اسلام واقع شده است تا به دست ما رسیده است، و ما باید آن را حفظ کنیم. باید نگذاریم که این اسلام عزیز در خارج به دست اشخاصی که غرضمند هستند و میخواهند اسلام را طور دیگر عرضه کنند و وانمود کنند، باید همه ما با هم طوری عمل کنیم که نقشههای آنها خنثی شود. باید از این اختلافاتی که هست و ایجاد میکنند و در هر جا و در هر گوشه از این مملکت مشغول ایجاد اختلاف هستند، باید خود ملت جلوگیری کند و نگذارد این توطئهها ثمر پیدا بکنند. لازم است همه شما برادرهای عزیز در هر جا که هستید و با هر شغلی که هستید، همان انقلاب اوّلی و شور انقلابی اوّلی را که داشتند حفظ کنید که امروز احتیاج به آن شور انقلابی از دیروز بیشتر است.
ما به منزل نرسیدهایم و در بین منزل و در گردنههای این منزل طولانی، دزدهایی هستند که میخواهند ما را نگذارند به منزل برسیم. باید به دست شما جوانهای غیور و همه قشرهای ملت توطئهها شکسته شود. باید بعد از اینکه این گردنهها را طی کردیم و ان شاء اللَّه رئیس جمهور را تعیین کردیم، و ان شاء اللَّه مجلس شورا را تأسیس کردیم، همه با هم این کشور را بسازیم. کارگر، کاسب، تاجر، اداری، فرهنگی، وزارتخانهها، تمام قشرهایی که در این کشور به هر صورت زندگی میکنند، باید همت کنند و مملکت خودشان را خودشان بسازند.
منتظر نباشید که از دولت، فقط از دولت شروع بشود. همه شروع کنید. مملکت مال خود شماست. مثل سابق نیست که شما همه منافعتان به دست دیگران به خارج میرفت، و همه مخازنتان با دست خائنان به خارج از مملکتتان صادر میشد. امروز کشور مال شماست و شما باید سرنوشت خودتان را به دست بگیرید. و الآن از اختلافات احتراز و بعد همه با هم، همه با همتِ والا برای خدا و برای رضای ولی امر- سلام اللَّه علیه- همه با هم دست برادری داده و این کشوری که خرابه شده و به دست ما دادند، خودمان تعمیر کنیم.
من باز از شما برادرها و خواهرهای آذربایجانی تشکر میکنم. و امیدوارم که همهتان با سلامت و سعادت به مقصد عالی انسانی و اسلامی برسید.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج12، ص: 80 ـ 82)
ـ تلگراف به حضرت آیت اللَّه آقای سید شهاب الدین مرعشی نجفی پیرامون پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه (1359)
«بسماللَّه الرحمن الرحیم
حضرت آیتاللَّه آقای سید شهابالدین مرعشی نجفی- دامت برکاته
تلگراف تبریک آن جناب در مورد پیروزی سپاهیان اسلام بر مزدوران کفر واصل و موجب تشکر گردید.
امید است به برکت دعای خیر حضرات آقایان محترم پیروزی کامل و نهایی لشکریان اسلام هرچه زودتر نصیب گشته و در پناه وحدت و یکپارچگی همه نیروهای رزمنده شکست قطعی تمام دشمنان اسلام و جهانخواران و مزدورانشان میسر گردد. انشاءاللَّه تعالی.
به تاریخ غره ربیعالاول 1401 / روحاللَّه الخمینی.» (صحیفه امام، ج21، ص: 666)
ـ سخنرانی در جمع دانشجویان شیراز و اصفهان؛ مقدم بودن امر تربیت بر تعلیم (1359)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
آقایانی که از بلاد مختلفه آمدهاند و دانشجویان تربیت معلّم هستند، لازم است که راجع به معلّم و تربیت معلّم، یک چند جمله عرض کنم. عالَم، مدرسه است و معلّمین این مدرسه، انبیا و اولیا هستند. و مربی این معلّمین، خدای تبارک و تعالی است. خدای تبارک و تعالی، تعلیم و تربیت کرده است انبیا را. و ارسال کرده آنها را برای تربیت و تعلیم کافه ناس. انبیای بزرگ اولو العزم مبعوثاند بر تمام بشر و سمت معلّمی و مربی دارند نسبت به تمام بشر، و معلّم آنها و مربی آنها حق تعالی است. و آنها هم بعد از اینکه به تعلیمات الهی تعلیم شدند و تربیت پیدا کردند مأمورند که بشر را تربیت کنند و تعلیم.
راجع به رسول خدا- صلی اللَّه علیه و آله و سلّم- در قرآن کریم است که: هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ[5] انگیزه بعث را در این آیه شریفه ذکر میفرماید که: خدای تبارک و تعالی است که در بین این امیین و بیسوادها و کسانی که تربیت و تعلیم الهی نداشتهاند رسول فرستاده است، تا اینکه آیات خدا را بر آنها قرائت کند، و آنها را با قرائت آیات قرآن و تربیتهایی که خود او شده است در تعلیمات الهی، آنها را به مردم عرضه کند و تزکیه کند آنها را و تعلیم کند بر آنها کتاب و حکمت را. در این آیه نکات زیادی هست راجع به اهمیت تربیت معلم و اهمیت تعلیم و تعلم. با تعبیر هُوَ الَّذِی، اوست که این کار را کرده است. کانّه یک مطلب با اهمیتی است که میفرماید: هُوَ الَّذِی بَعَثَ این است که فرستاده است بین مردم. و همه عالم امی هستند. حتی آنهایی که به حسب ظاهر درسهایی خواندهاند. و به حسب ظاهر صنایعی را میدانند. و مسائلی را اطلاع بر آن دارند. لکن همه آنها نسبت به آن تربیتی که از جانب خدا به وسیله انبیا به آنها میشود همه امی هستند. همه در ضلال مبین هستند.
تنها راه تربیت و تعلیم راهی است که از ناحیه وحی و مربی همه عالم رب العالمین، تنها راه آن راهی است که از ناحیه حق تعالی ارائه میشود. و آن تهذیبی است که با تربیت الهی به وسیله انبیا مردم آن تربیت را میشوند. و آن علمی است که به وسیله انبیا بر بشر عرضه میشود. و آن علمی است که انسان را به کمال مطلوب خودش میرساند. همان که در آیه دیگر میفرماید که: اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ.[6] دو گروهاند. مردم: یک گروه مؤمن هستند که تحت تربیت انبیا واقع شدهاند. به واسطه تربیت انبیا از همه ظلمتها و از همه گرفتاریها و از همه تاریکیها خارج شدند آنها. به واسطه تعلیمات انبیا وارد شدند در نور، در کمال مطلق. این آیه؛ میزان مؤمن را و معیار ایمان را بیان میفرماید، و مدّعیان ایمان را از مؤمنین جدا میفرماید. مؤمنین آنها هستند که به واسطه تربیت حق تعالی و به واسطه تربیت انبیایی که مربّا[7] هستند به تربیت الهی، از همه ظلمتها، از همه نقیصهها، از همه چیزی که انسان را از راه بازمیدارد، اینها را خارج میکنند از همه ظلمتها به نور. میزان مؤمن این میزان است. هر کس از همه ظلمتها به واسطه تعلیم انبیا خارج شده است و به نور مطلق رسیده است این مؤمن است. مدّعیان ایمان زیادند، لکن مؤمنین اندکاند.
آنهایی که در مقابل مؤمنین هستند وَ الَّذِینَ کَفَرُوا آنهایی که کافر هستند، آنها اولیایشان خدا نیست و طاغوت است و طاغوت، کفار را از نور خارج میکند و به همه ظلمتها واصل میکند. معیار مؤمن و غیر مؤمن به حسب این آیه شریفه این است. مؤمن حقیقی آن طور تبعیت از انبیا کرده است، و آن طور در تحت تربیت انبیا واقع شده است که از همه ظلمتها و از همه نقصها بیرون آمده است و به نور رسیده است. و مربّیِ او و ولیِّ او هم خدای تبارک و تعالی است، و مربیانِ به واسطه هم انبیا هستند؛ یعنی اینها تربیتشدههای خدا هستند و آمدهاند که ماها را، همه بشر را تربیت کنند. و اگر ما در تحت تربیت آنها واقع بشویم، از آن علومی که آنها برای بشر آوردهاند ما استفاده کنیم و از آن تعلیماتی که کردهاند ما بهره برداریم؛ ما در صراط مستقیم واقع میشویم و هدایت به نور میشویم، هدایت به خدای تبارک و تعالی میشویم که آن نور مطلق است.
مسأله تربیت بالاتر از تعلیم است. در آن آیه شریفه هم تلاوت آیات قرآن را؛ یعنی رساندن آن تعلیماتی که در راه تربیت و تعلیم است، بعد از اینکه این را میفرماید، بعد وَ یُزَکِّیهِمْ را میفرماید. از این ممکن است استفاده بشود که مسئله تزکیه و مسئله تزکیه نفس اهمیتش بیشتر از مسأله تعلیم کتاب و حکمت است، مقدمه از برای این است که کتاب و حکمت در نفس انسان واقع بشود. اگر تزکیه بشود انسان، تربیت بشود و به تربیتهایی که انبیا- علیهم السلام- برای بشر هدیه آوردند، بعد از تزکیه کتاب و حکمت هم در او به معنای حقیقی خودش، در نفس انسان نقش میبندد و انسان به کمال مطلوب میرسد. و لهذا بعد از یک آیه دیگر میفرماید که: مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً[8] میخواهد بفرماید که علم تنها فایده ندارد. علمی که تربیت در او نباشد، تزکیه در او نباشد، این علم فایده ندارد. همان طوری که اگر الاغ و حمار، چنانچه الاغ به بار او کتاب باشد، هر کتابی باشد، کتاب توحید باشد، کتاب فقه باشد، کتاب انسانشناسی باشد، هر چه باشد، در بار او باشد و به دوش او باشد، چطور فایده ندارد و آن حمار از او استفاده نمیکند؛ آنهایی هم که انبار علم در باطنشان هست و باطنشان تمام علوم را فرض کنید، تمام صناعات را، تمام تخصصات را داشته باشند، لکن تربیت و تزکیه نشده باشند، آنها هم آن علومشان برای آنها فایده ندارد، بلکه بسیاری از اوقات مضرّ است.
بسیاری از اوقات هست که آن کسی که عالم است، آن کسی که همه چیز را میداند لکن تزکیه نشده است، تصفیه نشده است، تربیت الهی نشده است، آن علمش وسیله است از برای اینکه بشر را به تباهی بکشد. چه بسا عالمانی که برای بشر تباهی هدیه میآوردند.
آنها از جهال بدتر هستند و چه بسا متخصصانی که برای بشر هلاکت ایجاد میکنند، تباهی ایجاد میکنند. آنها از مردم عامی بدتر هستند. ضررشان بیشتر است. همان است که قرآن فرمود که: کَمَثَلِ الْحِمارِ[9] و از آن هم بالاتر اینکه موجب صدمه به دیگران میشود. شما که برای تربیت معلم قیام کردید، و هر کس که برای تربیت معلم قیام کرده است باید بداند که اولًا شغل، شغلی الهی است. خدای تبارک و تعالی مربّی معلّمین است که انبیا باشند. اولًا شغل، شغلی الهی است و ثانیاً تربیت و تزکیه، مقدّم بر تعلیم است.
مدرسههای ما، دانشسراهای ما، دانشگاههای ما و همه مدارس علوم- چه علوم اسلامی یا غیر اسلامی باشد- اینها اگر در آنها تربیت باشد، تزکیه باشد، آنها میتوانند خدمتها بکنند و برای بشر سعادت را به هدیه بیاورند. و همه سعادتهای بشر از علم و ایمان و تزکیه است: إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ[10] انسان، اصلش این حیوانی که به اسم انسان خوانده میشود، در خسارت و زیان است مگر یک طایفه. آنهایی که ایمان آوردند به خدای تبارک و تعالی و آنچه که او فرموده است، و اعمال صالحه بجا آوردند، و از آثارش هم این است که تَواصَوْا بِالْحَقِ[11] توصیه به حق و توصیه به صبر میکنند. و الّا اگر از این استثنای إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا خارج شد، لَفِی خُسْرٍ است، در خسران است، در زیان است. کوشش کنید که تربیت بشوید و تزکیه بشوید قبل از اینکه تعلیم و تعلم باشد. کوشش کنید که همدوش با درس خواندن و تعلیم، تربیت باشد که او مقدّم است به حسب رتبه بر تعلیم و بر تلاوت آیات و بر تعلیم کتاب و حکمت. تربیت معلّم باید بکنید؛ یعنی معلّمینی تربیت بشوند که این معلمین علاوه بر اینکه آگاهی بر همه علومی که مورد احتیاج انسان است و مورد احتیاج بشر، چه در دنیا و چه در آخرت هست، علاوه بر این و مقدم بر این، تزکیه در کار باشد، تصفیه نفس در کار باشد، و الّا تربیتهای شما و تعلیمهای شما بدون تزکیه و بدون اینکه تصفیه نفس بشود، برای بشر اگر ضرر نیاورد، نفع نخواهد آورد بلکه ضرر دارد. تمام این ضررهایی که بشر میبیند، تمام این خسرانهایی که بشر در این سیّاره میبیند، از دست همین عالِمهایی هستند که تخصص را دارند، لکن تربیت را ندارند ما اگر تزکیه داشتیم و تربیت اسلامی شده بودیم و خدای تبارک و تعالی ولیّ ما بود، و ولیّ ما طاغوت نبود، این نقصهایی که در اطراف کشورمان و همین طور در اطراف جهان هست، این نقصها نبود، این اختلافات نبود، همه اختلافاتی که پیدا میشود الّا فقط یکی که آن اختلاف ما بین حق و باطل است، تمام اختلافاتی که پیدا میشود برای این است که ما تربیت نشدیم و ما تزکیه نشدیم. بزرگترین دشمنی که ما داریم عبارت از خودمان است أعْدی عَدُّوِکَ[12] آن نفسی است که در بین جنبه[13] خودِ شما هست. خود انسان، دشمن بزرگ خود انسان است. اگر تربیت نشود، اگر تزکیه نشود، انسان را هم خود انسان به تباهی میکشد و به ظلمتها وارد میکند و آخرش ظلمت بزرگ است که آن جهنم است.
ما اگر خودمان را تربیت بکنیم مشکلاتمان همه رفع میشود. همه مشکلات از این است که ما تربیت نشدهایم. یک تربیت الهی و تحت بیرق اسلام در نیامدیم. به حسب واقع، همه این کشمکشهایی که شما ملاحظه میکنید، همه این کارشکنیهایی که برای ملت ما هست، همه اینها برای این است که تربیت نیست در کار، تزکیه نیست در کار، فقط یا جهالت است و یا علمی که از جهالت برای انسان مضرتر است. میزان علم را خدای تبارک و تعالی به وسیله انبیا ذکر فرموده است. و واقع مطلب همین است که الْعِلمُ نُورٌ[14] علم نوری است که خدا در قلوب مردم او را وارد میکند اگر نورانیت آورد برای انسان، این علم است. و اگر حجاب شد برای انسان، آن علم نیست، آن حجاب است «الْعِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الْاکْبَرُ».[15] شمایی که میخواهید تربیت بشوید، تربیت معلم یا تربیت بکنید، تربیت معلم، در رأس هر امری این است که با این تعلیمها تربیت را مقدم بدارید. این جوانها نفوسشان مستعد است از برای گرفتن هر چیزی که وارد بشود در نفوس. نفوس جوانها یک آینه صیقلی است که باز از آن فطرت خودش جدا نشده است. و این آینه همه چیز در آن نقش میشود ببندد. چنانچه معلّم، یک معلّمی باشد که دعوت به نور بکند، دعوت به صلاح بکند، دعوت به اسلام بکند، دعوت به اخلاق صالحه بکند، دعوت به ارزشهای انسانی بکند، آن ارزشهایی که عند اللَّه ارزش است، اگر معلّم این کار را بکند، همان طوری که انبیا مردم را از ظلمات به نور میکشانند، این معلّم هم این بچهها را از ظلمات به نور وارد میکند. و همین شغلی است که شغل انبیاست. و اگر خدای نخواسته، معلّمی یا معلّمهایی بر خلاف مسیر حق باشند، تربیت نشده باشند، تزکیه نشده باشند، بر خلاف صراط مستقیم الهی باشند، این آینههای صیقلی که نفوس جوانهای ماست، در آن همان تعلیمات اعوجاجی که در این خود معلم هست نقش میبندد، و او را رو به انحراف میبرد یا به طرف شرق و یا به طرف غرب.
کمال جمهوری اسلامی؛ برقراری حکومت و عدل الهی
جمهوری اسلامی محتاج به تربیت و تزکیه است. تمام قشرهای ملت ما و همه ملتها احتیاج به تربیت و تزکیه دارند، احتیاج به تعلیماتی که از ناحیه انبیا آمده است دارند.
مجرد اینکه ما ادعا بکنیم که جمهوری ما اسلامی است این ادعا پذیرفته نیست. آن وقت جمهوری ما اسلامی میشود و به کمال خودش میرسد که خدای تبارک و تعالی در این ملت و در این کشور حاکم باشد؛ یعنی از آن نقطه اولی تا آن آخر حکومت، حکومت الهی باشد. سردمداران، همه الهی باشند. کسانی که در رأس حکومت هستند، کسانی که در رأس امور هستند الهی باشند، از نفسانیت خارج شده باشند، خود را نبینند، شخصیت خود را نبینند، چون نه خودی دارند و نه شخصیتی، هر چه هست از خداست. اگر انسان الهی بشود و ادراک بکند که این بندگان راه خدا، اینها بندگان خدا هستند و باید با آنها آن کرد که خدا راضی است، اگر ما بیدار بشویم و بفهمیم که ما از خدا هستیم و به او رجوع میکنیم- إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ[16]- اگر این دو کلمه را ما در زندگی بفهمیم که ما از او هستیم و همه از اوست و ما هیچ هستیم و هیچ نداریم و هر چه داریم از اوست و ما به سوی او برگشت میکنیم و از ما حساب میبرند، ما را در حساب واقع میکنند، این دو کلمه را اگر ما بفهمیم، با بندگان خدا آن طور که خدا راضی است و آن طور که امر خداست عمل میکنیم. در همه ارگانهای دولتی، در همه بازارهای اسلامی، در همه کوچه و خیابانهای ممالک اسلامی و در همه جا اگر این کلمه الهی وارد بشود، در کارخانهها وارد بشود، در مزارع وارد بشود، در مدارس وارد بشود، در وزارتخانهها وارد بشود، در مجالس شورا و شوراها این دو کلمه اگر وارد شد و ایمان به او آمد، و انسان ادراک کرد این را و ایمان به او آورد؛ یعنی در قلبش واقع شد که ما و همه از خدا هستیم و به او رجوع میکنیم، همه موجودات از خداست و باید با عدل الهی با آنها رفتار کرد و همه ما برمیگردیم به خدای تبارک و تعالی، و اگر با عدل الهی رفتار کردیم خدای تبارک و تعالی به ما رحمت بزرگ را وارد میکند، و اگر با عدل الهی رفتار نکردیم، آنجا خدا با ما با عدل رفتار میکند که هیچ کس نمیتواند از زیر آن بار بیرون برود.
آنها که گمان میکنند که مدارس باید علم در آن باشد و دیگر کاری به این مسائل نداریم، باید متخصصین باشند، اندیشند آنها. سادهاندیشی است که انسان گمان کند که یک معلمی که انحراف دارد، معلّمی که یا طرف شرق است و یا طرف غرب، یا تربیت شرقی دارد یا تربیت غربی، آن را ما معلم قرار بدهیم از برای این فرزندانی که نفوسشان مثل آینه صیقلی است. و هر چه در او وارد بشود میپذیرد. سادهاندیشی است که ما جوانهای خودمان را به دست معلمی بدهیم که به طرف شرق میرود و بچههای ما را شرقی کند، یا به طرف غرب میرود و بچههای ما را غربی کند. سادهاندیشی است که ما گمان کنیم که فقط تخصص، میزان است و علم، میزان است. علم الهی هم میزان نیست.
علم توحید هم میزان نیست. علم فقه و فلسفه هم میزان نیست. هیچ علمی میزان نیست.
آن علمی میزان است و آن علمی برای بشر سعادت است که تربیت در او باشد، که او از مربّی القا شده باشد، از کسی که تربیت الهی شده است القا بشود به بشر. آن اگر در همه مدارس ما- چه مدارس علوم اسلامی و چه مدارس علوم دیگر- اگر در همه آنها این معنا باشد و انحراف در کار نباشد و استقامت باشد، چندی نمیگذرد که همه جوانهای ما که امید آتیه این مملکت هستند، همه اصلاح میشوند. و همه نه شرقی و نه غربی بار میآیند، و همه بر صراط مستقیم واقع میشوند. سادهاندیشی است که ما گمان بکنیم که کافی است برای ما اینکه یک اشخاصی باشند دارای علم، اشخاصی باشند که علم داشته باشند و تربیت، و لا اقل علم داشته باشند و انحراف نداشته باشند. فرضاً که ما بخواهیم که علم را رواج بدهیم و از علم علما استفاده کنیم، باید علمی باشد و لا اقل انحراف نباشد، کار نداشته باشد به شرق و غرب. این طور نباشد که معلّمین ما و مربّیهای جوانهای ما، تربیت مسکو شده باشند یا تربیت واشنگتن. سادهاندیشی است که ما گمان کنیم که باید همه اینها که تخصص دارند هر طوری میخواهند باشند. باید بیایند و ما از آنها استفاده کنیم. استفاده نمیتوانیم بکنیم اگر مرض ظاهری ما را یک متخصص خوب بکند، امراض باطنی برای ما ایجاد میکند، از یک مرض کم به یک مرض بزرگ، از یک مرض کوچک به یک مرض بزرگ ما را میکشاند. باید توجه داشته باشیم ما به همه مسائل. همین حزب بعثی را که ملاحظه میکنید که الآن مبدأ این همه گرفتاری برای کشور ما و برای کشور مُسْلمِ عراق ایجاد کرده است، و برای آنجا بیشتر از اینجا ایجاد کرده است. اینها همینها هستند که بسیاریشان متخصصند، و بسیاریشان دانشگاه رفته و از دانشگاه بیرون آمدهاند، لکن تربیت نداشتند، تزکیه نداشتند. اگر علم باشد و تزکیه نباشد، هم آن رژیم سابق پیش میآید و هم این رژیم صدام. اگر ما تزکیه نکنیم خودمان را و چنانچه همراه با علم، تزکیه نباشد؛ کشور ما هم کشیده میشود به همان طرفها و ما هم صدام خواهیم شد. باید تربیت شما، تربیت معلم، یک تربیت اسلامی باشد، یک تربیت انسانی باشد، یک تربیت در صراط مستقیم باشد. و الّا تربیت مسکو را نمیتوانیم بپذیریم و تربیت واشنگتن را هم نمیتوانیم بپذیریم.
اگر ما تربیت بشویم، و بحمد اللَّه ملت ما تحولی حاصل کرده است و مقدمه این است که تربیت آخر هم بشود، با همه اشخاصی که با ما هم حتّی مخالف هستند به طور انسانیت عمل میکنیم. چنانچه الآن میبینید که ارتش ما و پاسدارهای ما با این اسَرایی که آوردند، به طور انسانیت عمل میکنند و باید بیشتر عمل کنند. من سفارش میکنم تمام کسانی را که این اسَرا در اسارت آنها هستند، به حسن سلوک و به رفتار انسانی، و مهماناند اینها برای شما. و البته الآن در دست آنها اسلحه نیست. و من اعلام میکنم که هر کس از افراد ملت ما اسلحه را کنار بگذارد و بیاید در ملت ما وارد بشود مثل سایر افرادی که هستند، آنها در پناه اسلام محفوظ هستند. ولی ما این قدر سادهاندیش نیستیم که کسانی که اسلحه دارند و اتاق جنگ دارند آنها را هم وارد بکنیم در بین کشور خودمان و شغل به آنها بدهیم و یا معلمشان کنیم و یا در وزارتخانهها ببریم. اسلحه داشتن دلیل بر خیانت است و توطئه. اسلام خیانتکار را تأدیب میکند. و کسانی که توطئه گرند از دنیا بیرون میکند. ما نه آن طور هستیم که اگر توبه کار بشوند و اسلحه را زمین بگذارند و بیایند، آنها را نپذیریم. اگر هر یک از جیش عراق که به روی ما اسلحه کشیده است اسلحه را کنار بگذارد و پناه بیاورد به مملکت اسلامی ما، آنها را مثل مهمانان عزیز میپذیریم. و هر کس از این جناحهای داخلی که تا حالا شرارت کردند و مشغول شرارتاند دست بردارند و اسلحه را کنار بگذارند و در دامن ملت وارد بشوند آنها را میپذیریم. و هر کس اسلحه در دست اوست مثل جیش صدام حسابش میکنیم. الآن این اشخاصی که اسیر مملکت اسلامی هستند اینها اسلحه ندارند، و اینها باید به طور انسانی، به طور خوب با آنها رفتار بشود که میشود. لکن در عراق آن دستگاههای تبلیغاتی عراق که هر روز دروغ میگوید، راجع به این هم دروغپردازی میکند که نه، اشخاصی که اسیر میشوند با آنها چه میکنند و چه میکنند. در صورتی که این حرف دروغ است و مملکت ما این اسرا را به طور انسانی، به طور اسلامی، به طور خوب با آنها رفتار میکند و پذیرایی از آنها میکند. و هر کس که میخواهد بیاید، از دنیا بیایند ببینند که چه میکنند اینها. البته تبلیغات سوء زیاد است و ما باید احتراز کنیم از کارهایی که تبلیغات سوء در آن کارها بهانه پیدا میکند.
ما در هر جا که هستیم، پاسبانها در هر جا که هستند، پاسدارها در هر جا که هستند، ارتشیها در هر جا که هستند، ژاندارمری در هر جا که هست، و ارگانهای دولتی هر جا که هستند، موظفاند که به مسائل اسلامی رجوع کنند، و مسائل را اسلامی ختم کنند. ما میخواهیم یک مملکت اسلامی باشد. و من اعلام میکنم که هر کس به من نسبت بدهد مطلبی را که بر خلاف دستورات اسلامی است، دروغ گفته است. و هر کس که به من نسبت بدهد که من راضی هستم به اینکه یک وجب از زمین مردم غصب بشود، بر خلاف موازین اسلامی اخذ بشود، یا یک شاهی از مردم گرفته بشود و مصادره بشود و موازین اسلامی نداشته باشد، یا یک محاکمه بشود بر خلاف موازین اسلامی، یا یک تازیانه به کسی زده باشد بر خلاف مصالح اسلامی، من از آنها بَری هستم. و خدای تبارک و تعالی هم بَری است. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه انسانها را و سلامت و سعادت ملت خودمان و کشور خودمان را میخواهم و از خدای تبارک و تعالی میخواهم که شما موفق بشوید در تربیت معلم. و معلمهای تربیتشده صحیح را در کشور ما تربیت کنید که سعادت ملت ما حاصل بشود.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج13، ص: 503 ـ 512)
ـ سخنرانی در جمع «ستاد پیگیری فرمان 8 ماده ای»؛ علت انحلال هسته های گزینش (1361)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
شما آقایان توجه داشته باشید که همه در محضر خدا هستید؛ و انسان همواره باید این گونه تلقی کند که خدا ناظر اعمال و رفتار اوست. در جمهوری اسلامی غیر از گروهکهایی که میخواهند به اسلام و مسلمین ضرر و زیان بزنند، نباید دنبال عیب دیگران رفت. باید آبروی مردم را حفظ کنید و در هر مسئلهای که پیش میآید ببینید خدا چه میگوید، که همان را انجام دهید. در مورد هیأتهای گزینشی که قبلًا بودهاند، من نسبت به صلحای آنها جسارتی نمیکنم، و چون از باب اینکه احتمال آن میرفت که عدهای در میان آنها نفوذ کرده باشند، صلاح بود که آنها را منحل اعلام کنم تا دوباره با ترتیب بهتری به وجود آیند. بعضی از مسائل گزینش بسیار بد بوده است و احتمال میرفت که افراد فاسدی بخواهند ما را از بین ببرند. چون مسائلی از این قبیل که شماره شناسنامه فلانی چند است، یا فلان کس در کجا شهید شده، جزء مسائل اسلامی نیست؛ و در کشور اسلامی عنوان این گونه مطالب به نام مکتب، خجالتآور است که اینها ملاک گزینش و اسلامی بودن افراد گردد، و ما جوانانی که به درد اسلام میخورند را از کارها بیرون بریزیم.
و من نگرانیام از این بود که ما نشسته باشیم و در پیش ما کتابها و جزواتی به اسم اسلام منتشر شود که ربطی به اسلام ندارند، و عدهای هم بگویند که اگر اینها عیب داشتند، جواب آنها را میدادند، پس مورد قبول هستند که در مقابل آنها ساکتاند.
برنامه دشمنان ما این است که کشور ما را از داخل خراب کنند؛ و با این تحولی که امروز در جوانها پیدا شده است و همه مردم در جبههها و پشت جبههها مشغول خدمت هستند ما دیگر هیچ عذری برای خدمت و جذب آنها نداریم. و همه ما باید سعی کنیم که یک دست باشیم علیه دشمنان اسلام و مسلمین و به تکلیف الهی خودمان عمل کنیم.
امیدوارم موفق باشید، و خداوند شما را حفظ کند.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج17، ص: 224 ـ 225)
ـ حکم به دادستان کل کشور؛ اجازه صرف اموال مجهول المالک برای رفع نیاز فقرا (1365)
[بسم اللَّه الرحمن الرحیم. محضر مبارک حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی، مرجع عالیقدر تقلید و رهبر کبیر انقلاب اسلامی- مد ظله العالی
احتراماً، به عرض عالی میرساند، از اوایل تشکیل دادستانی کل انقلاب طی چندین سال اموالی جمعآوری شده است که در حال حاضر مشخص نیست متعلق به کیست و مجهول المالک میباشد و قیمت آنها حد اکثر به پانزده میلیون تومان میرسد. چنانچه اجازه بفرمایید این وجوه در جهت کمک به زندگی افراد بیبضاعتی که درآمد روزانه و یا حقوق ماهیانه آنان کفاف معاش آنان را نمیکند مصرف بشود. امید است که مرضی خدای متعال باشد. ذیلًا اضافه مینماید که بعضی از این اموال ممکن است مورد استفاده جبهه و جنگ نیز قرار بگیرد. به هر حال به هر طریق که دستور بفرمایید اقدام خواهد شد.
و الامر إلیکم. طول عمر و سلامت آن جناب را خواستارم. سید محمد خوئینی].
بسمه تعالی
چنانچه از پیدا شدن صاحب آنها مأیوس هستید صرف در خانوادههای فقرا و افراد بیبضاعت مانع ندارد. 18 دی 65 / روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج20، ص: 181)
ـ نامه به آقای کروبی؛ موافقت با استعفای ایشان از سرپرستی بنیاد شهید (1366)
[بسمه تعالی. محضر مبارک رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله العالی
پس از اهدای سلام و تحیات خالصانه به عرض میرساند، نظر به اینکه حقیر کاندید انتخابات دوره سوم مجلس شورای اسلامی هستم، بنا به وظیفه قانونی مراتب استعفای خود را از مسئولیت سرپرستی بنیاد شهید انقلاب اسلامی به محضر مبارک اعلام نموده. بدیهی است که امور بنیاد شهید و خانوادههای محترم طبق روال گذشته به وسیله مسئولین قسمتها و واحدها کما کان انجام گرفته و حقیر هم با کمال کوشش و تلاش و با افتخار و امتنان به عنوان نماینده حضرت عالی در بنیاد شهید در خدمت خانوادههای معظم شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین انجام وظیفه میکنم. خداوند سایه با برکت آن وجود مقدس را تا ظهور حضرت ولی عصر- ارواحنا فداه- بر کافّه مسلمین مستدام بدارد. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. مهدی کروبی- 18/ 10/ 66].
بسمه تعالی
موافقت میشود. ان شاء اللَّه تعالی موفق باشید.
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج20، ص: 453)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور آلمان شرقی؛ تبریک سال جدید میلادی (1367)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضرت آقای اریک هونکر، رئیس شورای دولتی جمهوری دموکراتیک آلمان
پیام تبریک آن جناب به مناسبت سال نو مسیحی واصل و موجب تشکر گردید. امید است جهانِ پر از فساد و تبهکاری امروز بتواند از این فرصت استفاده نموده و از تعالیم عالیه و انسانساز حضرت مسیح- علیه السلام- جهت رفع نابسامانیها و ستمها و نجات محرومان جهان به صورت عملی و واقعی استفاده برده و بهرهمند گردد. به تاریخ 18 دی ماه 1367
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج21، ص: 230)
[1] - به نقل از کتاب آخرین تلاشها در آخرین روزها، ص 91. آقای ابراهیم یزدی درباره این ملاقات نوشته است: در 18 دی ماه 57( هشتم ژانویه 79) دو نفر از جانب ژیسکاردستن رئیس جمهور فرانسه، برای دیدار امام به نوفل لوشاتو آمدند. این اولین باری بود که نمایندگان رسمی شخص رئیس جمهور به دیدار امام میآمدند و روشن بود که باید مسئله مهمی مطرح باشد. ورود آنان به مقر امام در حالی بود که دهها خبرنگار در اطراف منزل برای کسب خبر پرسه میزدند و لذا از ورود آنان مطلع شده و میخواستند بدانند که چه خبر است.
در این ملاقات که من نیز حضور داشتم بعد از مبادله تعارفات معمولی، یکی از آنها( نمایندگان ژیسکاردستن) شروع به صحبت کرد؛ و پس از بیانات امام، نماینده پرزیدنت ژیسکاردستن، ضمن تشکر از امکان ملاقات با امام، و صحبت با ایشان، مجدداً یادآور شد که این پیغام محرمانه بماند، که امام تأکید کردند که محرمانه بودن آن محرز است.
[2] - نهج البلاغه، خطبه 3، معروف به شقشقیه.
[4] - شهید سید مصطفی خمینی.
[5] - سوره جمعه، آیه 2: اوست خدایی که میان مردم امی، پیامبری از خودشان برانگیخت تا بر آنان آیات وحی خدا را تلاوت کند و آنها را پاکیزه سازد و کتاب و حکمتشان بیاموزد.
[6] - سوره بقره، آیه 257:« خدا یار اهل ایمان است، آنان را از تاریکیها بیرون آوَرد و به سوی روشنایی ببرد. و آنان که راه کفر گزیدند، یار ایشان شیطان و دیو راهزن است، آنها را از روشنایی به تاریکیهای گمراهی افکند ...»
[7] - تربیت شده( اسم مفعول).
[8] - سوره جمعه، آیه 5:« وصف حال آنان که تحمل( علم) تورات کرده و خلاف آن عمل نمودند، در مَثَل به حماری ماند که بار کتابها بر پشت کشد( و از آن هیچ نفهمد و بهره نبرد).
[10] - سوره عصر، آیه 2:« که انسان همه در خسارت و زیان است»
[11] - سوره عصر، آیه 3: إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ مگر آنان که به خدا ایمان آورده و نیکو کار شوند و به راستی و درستی و پایداری در دین، یکدیگر را سفارش کردند( و به حفظ دین و اطاعت حق ترغیب و تشویق کردند)
[12] -« دشمن ترین دشمنِ تو»
[15] - دانش، همان بزرگترین حجاب است.
[16] - سوره بقره، آیه 156: ما از خداییم، و به سوی او بازمیگردیم.
.
انتهای پیام /*