کد مطلب: 4428 | تاریخ مطلب: 04/03/1400
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

امروز با امام: چهارم خرداد

امروز با امام: چهارم خرداد

ـ تلگراف تشکر از آقای حسن لاهوتی؛ تسلیت سالگرد قیام 15 خرداد (1343)

ـ نامه به آقای علوی، پیرامون اعلام دریافت مکتوب1 (1354)

ـ نامه درباره تجلیل از استقامت و ایستادگی در برابر ستمکاران (1357)

ـ حکم به آقای مهدی بازرگان جهت تدوین و تصویب قانون اساسی (1358)

ـ سخنرانی در جمع بانوان سازمان حمایت از خانواده ‏ها؛ توطئه علیه اسلام (1358)

ـ سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم و عشایر؛ مفهوم «مستضعف» و «مستکبر» (1358)

ـ سخنرانی در جمع معلمان و دانشجویان تبریز و کاشان؛ مقاومت، رمز پیروزی (1358)

ـ پیام به آقای لئونید برژنف؛ شصتمین سالگرد برقراری روابط سیاسی ایران و مسکو (1359)

ـ سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس؛ افتتاح اولین دوره مجلس شورای اسلامی (1359)

ـ سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت؛ رسالت دانشگاه در جامعه (1360)

ـ سخنرانی در جمع ائمه جمعه استان کرمان؛ حفظ وحدت و توجه به تکلیف (1361)

ـ سخنرانی در جمع اعضای شورای مرکزی ائمه جمعه؛ مسائل مطروحه در نماز جمعه (1362)

امروز با امام: چهارم خرداد

 

ـ تلگراف تشکر از آقای حسن لاهوتی؛ تسلیت سالگرد قیام 15 خرداد (1343)

«جناب آقای ثقة الاسلام آقای لاهوتی- دامت برکاته- گرمسار

تلگراف شریف در تسلیت فاجعه مؤلمه 12 محرّم 83[1] موجب تشکر گردید. این واقعه عظیم چیزی نیست که بتوانم فراموش کنم. در اعلامیه، آن روز را عزای ملی اعلام کردم و مجالس سوگواری برقرار شد. خداوند منتقم، انتقام خون آن مظلومان را خواهد گرفت. از اهالی محترم متشکر هستم. خمینی» (صحیفه امام، ج‏1، ص: 331)

ـ نامه به آقای علوی، پیرامون اعلام دریافت مکتوب1 (1354)

«خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و ثقةالاسلام آقای آقا سید مهدی علوی- دامت افاضاته‏

مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار است. امید دعای خیر از جنابعالی برای حسن عاقبت دارم. والسلام علیکم و رحمةاللَّه. روح‏اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 619)

ـ نامه درباره تجلیل از استقامت و ایستادگی در برابر ستمکاران (1357)

«پس از اهدای سلام و تحیت، من از یاد دوستان وفادار به اسلام و احکام آسمانی آن بیرون نمی‏روم. من از یاد جوانان غیوری که خود را فدای اسلام و هدفهای آن کردند، و از یاد عزیز شما که به ابدیت پیوست و در جوار لطف حق تعالی در ردیف فداکاران راه حق ثبت شد بیرون نمی‏روم. من از یاد شما و امثال شما که مردانه در مقابل ستمکاران ایستاده‏اید و مصیبتها را کوچک شمرده‏اید در مقابل هدف؛ خارج نمی‏شوم. من از دعای به آن مظلومان و به شما مجاهدان غافل نیستم. شماها در راه حق سوگمند شدید و با روح بزرگ با ناگواریها مواجه شده، اعصاب ظالمان را خرد کردید.

از زمزمه‏های اخیر- چه افترا باشد و چه صحیح- نباید تزلزلی در روح دوستان رخ دهد. در این امور همیشه این نحو برخوردها هست و خداوند با متقین است. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 400)

ـ حکم به آقای مهدی بازرگان جهت تدوین و تصویب قانون اساسی (1358)

«جناب آقای مهندس مهدی بازرگان، نخست وزیر دولت موقت جمهوری اسلامی‏

لازم است ملت مبارز ایران هر چه زودتر سرنوشت آینده مملکت خویش را به دست گیرد و ثمره انقلاب عظیم اسلامی خود را در همه روابط و نظامات اجتماعی به دست آورد و حقوق از دست رفته خود را باز یابد، و عدالت اسلام را در همه شئون جامعه پیاده کند. از این رو طرح قانون اساسی را- که شورای طرحهای انقلاب، مشغول تدوین و تکمیل آن هستند- با سرعت تکمیل، و به تصویب شورای انقلاب رسانده و هر چه زودتر در اختیار افکار عمومی بگذارید تا همه صاحبنظران و تمامی اقشار ملت- در مدت محدودی که تعیین می‏نمایید- پیشنهادها و نظرات خود را درباره آن ابراز نمایند؛ و بنا بر تصمیمی که با تبادل نظر با شورای انقلاب و دولت گرفته شد، ترتیبی دهند تا مردم هر استان و هر یک از اقلیتهای مذهبی نمایندگان صاحبنظر خود را به تعدادی که شورای انقلاب اسلامی و دولت تعیین می‏کنند، انتخاب کنند. و مجلس متشکل از نمایندگان مردم با توجه به همه پیشنهادهای مفیدی که رسیده است مواد قانون اساسی را به صورت نهایی بررسی و تنظیم نمایند. و سعی شود که در آن کلیه حقوق و آزادیها و فرصتهای رشد و تعالی و استقلال این ملت بر مبنای موازین اسلامی- که ضامن حقوق حقه همه افراد است و اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران بدان رأی مثبت داده است- پیش‏بینی گردد. پس از آنکه این قانون اساسی در جمع نمایندگان صاحبنظر مردم مورد بررسی نهایی قرار گرفت، به رأی گذارده شود و طی یک همه پرسی نهایی، همه آحاد ملت قبول یا رد خود را مستقیم درباره آن ابراز نمایند. و سعی شود که تمام این مراحل در اسرع وقت انجام گیرد تا با انتخاب رئیس جمهوری و نمایندگان مجلس، ارکان حکومت جمهوری اسلامی استقرار یابد. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 482 ـ 482)

ـ سخنرانی در جمع بانوان سازمان حمایت از خانواده‏ ها؛ توطئه علیه اسلام (1358)

«چه خوب نهضتی بود، چه خوب قیامی! ما هر روز تقریباً با قشرهای مختلف، با گروههای مختلف از اقطار ایران مواجه هستیم. الآن در این مجلس خانمهای محترم قم، که فعالانه برای اسلام و نهضت و برای تربیت جامعه فعالیت می‏کنند، با آقایان بنابی، که از راه دور آمده‏اند، در یک مکان مجتمعیم. این قبل از نهضت هیچ تحقق نداشت؛ شما یک راهی داشتید، ما یک راهی، آقایان هم یک راهی. چه خوب نهضتی که ما همه را در یک مکان مجتمع کرده است که با هم صحبت کنیم، مسائلی که احتیاج به آن داریم طرح کنیم، دردهای دل را بگوییم به هم، و راه جبرانش را هم گفته بشود؛ و شاید با گفتن درد و درمان بتوانیم به یک جایی برسیم.

دردها زیاد است، و زیادتر بود، و بحمداللَّه یک مقداری از آن رفع شد. آنهایی که برای ما دردهای عظیم پیش آوردند، آنهایی که به کشور ما خیانت کردند، آنهایی که به بانوان ما بیشتر ظلم کردند تا به مردها، آنها که بانوان را به طوری به آنها ظلم کردند و به صورت اینکه می‏خواهیم خدمت بکنیم آنها را به عقب راندند؛ به آنها ظلم زیاد شد، به مردها هم شد، به همه اقشار ظلم شد، بحمد اللَّه دست آنها کوتاه شد و امیدوارم که این قشرهای ضعیفی که مثل حیوانات ضعیف زیر زمین می‏لولند و می‏خواهند ریشه‏های گلها را فاسد کنند، آنها هم ان شاءاللَّه از بین بروند.

دردهای حالا هم زیاد است. دردهایی که به واسطه خیانتهایی که به ما کردند و به ملت ما کردند تتمه آن باقی است. خیانتها و تبلیغاتی که بر ضد اسلام و بر ضد قرآن کریم کردند و قشرها را خواستند از قرآن کریم جدا کنند و خواهران و برادران ما را خواستند از اسلام دور کنند، اینها باز یک مقدارشان هست با صورتهای مختلف. شما زحمت کشیدید، زن و مرد زحمت کشید، به خیابانها ریخت، جورها کشید، خونها داد که اسلام را زنده کند؛ برای اسلام خون داد، برای شهادت داوطلب شد.

آنکه می‏خواست ملت ما، آنکه به او رأی داد ملت ما، «جمهوری اسلامی» بود. اسلام مورد نظر بود. الآن قشرهایی هستند که می‏خواهند اسلام را کنار بگذارند با نوشتن، با گفتن، با اجتماعات. این درد بزرگترین دردی است که الآن ملت ما به آن مبتلا هست؛ و ما از آن نگران که ملتی که رأی داد بر جمهوری اسلامی، نود و نه و نیم درصد رأی داد بر جمهوری اسلامی، یعنی ما اسلام را می‏خواهیم، اگر برای صرف جمهوری بود همچو رأیی نبود؛ اگر برای جمهوری دمکراتیک بود همچو رأیی نبود. دیگران هم از این حرفها سابقاً گفتند و شکست خوردند.

ملت ما برای اسلام قیام کرد و برای اسلام راه را پیمود و برای اسلام خون داد، الآن قشرهایی هستند که می‏خواهند اسلام را کنار بگذارند. «جمهوری» تنها، از اسلام می‏ترسند! جمهوری تنها، «جمهوری دمکراتیک»! آنها که می‏خواهند یک قدری در پرده صحبت کنند، «جمهوری دمکراتیک اسلام». اینها همه خدعه است! اینها برای این است که از اسلام می‏ترسند. اسلام را مخالف می‏دانند با هواهای نفسانی خودشان. بیدار باشید! اگر انحرافی باشد از جمهوری اسلام، هر انحرافی اگر از جمهوری اسلامی- هر انحرافی- باشد، خلاف مسیر شماست، خلاف مسیر اسلام است. مسلمین توجه داشته باشند که در حزبهایی که صحبتشان از اسلام نیست، صحبتشان از دمکراتیک است، قشرهایی که به اسلام کار ندارند، گرچه به آزادی کار دارند، آزادی را می‏خواهند اما آزادی به غیر اسلام، ملت ما توجه کنند که لا اقل داخل این طور حزبها نشوند. شما عزیزان خودتان را برای اسلام دادید؛ حالا که عزیزها را دادید، به ضد اسلام بخواهید وارد بشوید، هدر بدهید خون عزیزان خودتان را؟ توجه بکنید! اینها می‏خواهند هدر بدهند خون شما را. اجتماعات اینها بر ضد اسلام است. چند روز پیش، این اجتماع زیاد داشتند به بهانه، و حرفهایشان به ضد اسلام بود. با اینها همکاری نکنید. مسلمین! با اینها همکاری نکنید، خودتان را از آنها دور نگه دارید، از اینها اجتناب کنید؛ اینها آزادی منهای اسلام را می‏خواهند. این غیر از طریقه شماست. شما اسلام را می‏خواهید، ما اسلام را می‏خواهیم که اسلام آزادی به ما بدهد، نه آزادی منهای اسلام. آنها استقلال منهای قرآن را می‏خواهند، ما قرآن را می‏خواهیم.

ما اگر تمام آزادیها را به ما بدهند، تمام استقلالها را به ما بدهند و بخواهند قرآن را از ما بگیرند، نمی‏خواهیم. ما بیزار هستیم از آزادی منهای قرآن، ما بیزار هستیم از استقلال منهای اسلام، ما بیزار هستیم از اینکه بگویند اسلام منهای روحانیت. اسلام منهای روحانیت خیانت است. می‏خواهند اسلام را ببرند، اول روحانیت را می‏برند؛ اول می‏گویند اسلام را می‏خواهیم، روحانیت را نمی‏خواهیم! روحانیت استثنا بشود، اسلام در کار نیست. اسلام با کوشش روحانیت به اینجا رسیده است.

بیدار باشید، خانمها بیدار باشید! آقایان بیدار باشید. مسائل شخصی خودتان را کنار بگذارید. مسائل جزئی را کنار بگذارید. احتیاجات را کنار بگذارید. امروز وقت این نیست که من محتاج هستم، من چیز ندارم. امروز وقت این است که ما اسلام را تقویت کنیم. همه اقشار بیدار باشند. کارگرها بیدار باشند، دهقانها بیدار باشند. بازاریها بیدار باشند، دانشگاهیها بیدار باشند، تز اسلام منهای روحانیت یعنی لا اسلام! درجه اولش این است؛ بعد هم کتابهای روحانیت را به دریا بریزند! بیدار باشید!

... من توجه شما را به این خطر، به این خطر عظیم، عطف می‏کنم. خطر بزرگ است؛ با صورتهای آزادی ما می‏خواهیم، دمکراتیک ما می‏خواهیم، استقلال می‏خواهیم. اسلام چه؟ منهای اسلام! در تمام حرفهایشان اسلام در کار نیست. اگر اسلام نبود، شما حالا در زاغه‏ها بودید، شما در خارج کشور بودید. اگر در کشور بودید، در زاغه‏ها زندگی می‏کردید، در بیغوله‏ها زندگی می‏کردید، نمی‏توانستید ظاهر بشوید. اسلام است که شما را آزادی داد و آورد در میدان. بر ضد اسلام قیام نکنید. خواهران من، عزیزان من، برادران من، عزیزان من، توجه داشته باشید توطئه در کار است، توطئه بزرگ در کار است، توطئه‏ها در کار است. قشرهای مختلفی که به اسلام پشت کرده‏اند، و از اول توجه نداشتند، دارند با هم جمع می‏شوند.

باید تجدید نظر کنند؛ باید در کارهای خودشان تجدید نظر کنند، در اجتماعاتشان تجدید نظر کنند. ملت نمی‏تواند توطئه را تحمل کند. ما تحمل نمی‏کنیم این توطئه را. اینها توطئه است؛ توطئه بر ضد اسلام؛ توطئه بر ضد ملت. آزادی هست، توطئه نیست. آزادی معنایش این نیست که بنشینید بر خلاف اسلام صحبت کنید؛ آزادی در حدود قانون است. دین کشور ما اسلام است؛ آزادی در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد. قانون اساسی ما دین را اسلام می‏داند.

خداوند ان شاءاللَّه شرّ مفسدین را قطع کند. خدا به شماها توفیق عنایت کند. سلامت و سعادت عنایت کند. من از همه شما تشکر می‏کنم؛ و امیدوارم که با اراده قاطع، با اراده قاطع، با تصمیم قاطع، به پیش بروید. سلام بر همه شما. موفق باشید.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 484 ـ 487)

ـ سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم و عشایر؛ مفهوم «مستضعف» و «مستکبر» (1358)

«چه فرصتهای خوبی برای ما در این انقلاب حاصل می‏شود و حاصل شده است. ما از شما عشایر و از سایر عشایر ایران و از سایر اقشار ایران جدا بودیم. ما را جدا کرده بودند؛ ما را از دانشگاه جدا کردند، ما را از قشرهای دیگر جدا کردند، از ارتش جدا کردند، از فرهنگیان جدا کردند، و از عشایر. نمی‏توانستیم با هم در یک محلی مجتمع بشویم و مسائلی که لازم است با هم در میان بگذاریم؛ شما مشکلات خودتان را بیان کنید و ما هم مشکلات خودمان را. این نهضت از برکاتش این بود که این فرصت را برای ما پیش آورد که می‏توانیم با شما مجتمع شویم، و می‏توانیم مسائل را با شما در میان بگذاریم.

ایشان ذکر از مستکبرین و مستضعفین کردند؛ و من باید بیان «مستضعف» و «مستکبر» را به اندازه‏ای که در این مجلس مناسب است عرض کنم. «مستکبرین» منحصر نیستند به سلاطین، منحصر نیستند به رؤسای جمهور، منحصر نیستند به دولتهای ستمگر. مستکبرین یک معنای اعمی دارد؛ یک مصداقش همان اجانب هستند که تمام ملتها را ضعیف می‏شمرند و مورد تجاوز و تعدی قرار می‏دهند؛ یک مورد هم همین دولتهای جائر، سلاطین ستمگر که ملتهای خودشان را ضعیف می‏شمرند و به آنها تعدی می‏کنند، دست تعدی به ملتها دراز می‏کنند. چنانچه در این پنجاه و چند سال شما مبتلا بودید و ما هم مبتلا بودیم و همه ملت مبتلا بودند. ملت را ضعیف می‏شمردند و ملت را از روی استکبار نظر می‏کردند و به ملت تعدی می‏کردند و تجاوز می‏کردند. آنها رفتند، و ان شاء اللَّه برنمی‏گردند. امروز روزی است که خدای تبارک و تعالی به ما آزادی و استقلال مرحمت فرموده است، و ما را با این آزادی و استقلال امتحان می‏کند. ما را آزادی مرحمت فرموده است که ببیند در این آزادی ما چه می‏کنیم. ما مستقل شدیم و خداوند به ما این مرحمت را فرمود تا ما چه بکنیم: آیا ما هم از مستکبرین باشیم یا از مستضعفین؟ هر فرد، می‏شود که مستکبر باشد و می‏شود مستضعف باشد. اگر من به زیر دستهای خودم، و لو چهار نفر باشد، تعدی و تجاوز کردم و آنها را کوچک شمردم، بنده خدا را کوچک شمردم، من مستکبرم و او مستضعف؛ و مشمول همان معنایی است که مستکبرین و مستضعفین هستند. اگر شما کسانی که زیر دستتان هست ضعیف شمردید و به آنها خدای نخواسته تعدی کردید، تجاوز کردید، شما هم مستکبر می‏شوید. و آن زیردستها مستضعف. ببینیم ما از این امتحان، از این بوته امتحان چطور بیرون می‏آییم. آیا سرفراز بیرون می‏آییم یا گردن کج و شکسته؟ آیا ما با بندگان خدا به طوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است رفتار می‏کنیم؟ حالا که آزاد شدیم، آزادی را وسیله برای خدمت به خلق و خدمت به خالق قرار می‏دهیم. یا آزادی را برای مخالفت با خدا و استکبار بر مردم؟

هیچ فرق نیست ما بین من طلبه و این آقایان اهل علم، و شمایی که از عشایر محترم هستید و بازاری و ارتشی و اداری و همه. همه ما الآن در تحت مراقبت هستیم، مراقبت شدید؛ امتحان الهی. نعمتها گاهی برای امتحان است تا آن اشخاصی که نالایق‏اند، آن اشخاصی که فرصت طلب‏اند، اینها کارهای خودشان را بکنند و مستحق عذاب بشوند؛ و آنهایی که لایق‏اند، آنهایی که شریفند، آنها هم کارهای شرافتمندانه خودشان و خدمت به هموطن خودشان را بکنند تا سعادتمند باشند. بسیار مشکل است، بسیار مشکل است که از این امتحانی که خدای تبارک و تعالی ما را در معرض آن قرار داده است از عهده برآییم؛ و بسیار مراقبت می‏خواهد که مبادا خدای نخواسته ما از امتحان بد درآییم. اگر از امتحان بد درآییم، ممکن است که باز عنایت خدا برگردد، آزادی سلب شود، استقلال گرفته بشود. همین دنیا ممکن است که ما اگر- چنانچه- بر خلاف موازین الهی رفتار کنیم و این آزادی را اسباب دست برای تعدی به مظلومان قرار بدهیم، در همین دنیا ممکن است ما مجازات بشویم. و امید است که در همین دنیا مجازات بشویم، مجازات ما به عالم دیگر نرسد! مجازات عالم دیگر غیر از این مجازاتهاست! ما نمی‏توانیم تصور آن مجازاتها را بکنیم. اگر ما خطاکار هستیم- خدایا! اگر ما خطاکار هستیم، اگر این آزادی را ما وسیله قرار دهیم از برای تعدی به مظلومان، و لو یک نفر باشد، تعدی به زیردستان، و لو یک نفر باشد- خدایا! ما را در همین عالم عذاب کن، نگذار برسد به عالم دیگر.

دوستان من! عزیزان من! من می‏دانم که عشایر هر جا که هستند، در مرزها، مرزها را نگهداری می‏کنند؛ در جاهای دیگر جلوگیری از مفسده‏ها می‏کنند. من می‏دانم که شما عشایر در زمان رژیم سابق مظلوم بودید، ما هم مظلوم بودیم؛ روحانیون هم مظلوم بودند، بازاری هم مظلوم بود. کی نبود مظلوم؟ من می‏دانم که ارزش مرزدارها و عشایر ما چیست. آنها عشایر را سرکوب می‏خواستند بکنند، برای اینکه راه را برای اجانب باز کنند. آنها به جزای خودشان رسیدند و می‏رسند؛ و به جزای آخرت که سخت ترین جزا است هم می‏رسند. ما باید الآن که در بوته امتحان گذاشته شدیم و اختیار به ما دادند و ما را آزاد کردند، خدای تبارک و تعالی ما را از قید و بندهای استعمار و استبداد آزاد کرد، حالا که آزاد هستیم، چه می‏کنیم؟ چه باید بکنیم؟ نباشد که یکوقت ما هم در صف محمد رضا خان واقع بشویم! او آزادی را از یک امت سلب کرد، و ما آزادی را از یک قشر کوچک سلب بکنیم. او در وسط واقع بشود و ما در یمین و یسار او و همه از جند او! چشمهای خودتان را باز کنید! توجه خودتان را و دقت خودتان را در این مسائل بکنید.

امروز روز امتحان الهی است. شما قدرتمندید، شما جوانید، شما برومندید. من این جوانهای برومند را که می‏بینم افتخار می‏کنم لکن شما جوانها امروز جوانهایی هستید که پاسدار اسلام هستید. دیروز مملکتْ مملکت طاغوتی بود و شما در مظلومیت واقع بودید در ظل مملکت طاغوتی؛ امروز مملکتْ اسلامی است و شما در سایه اسلام هستید و شما پاسداران اسلام. پاسداران اسلام باید احتراز کنند از تمام چیزهایی که بر خلاف اسلام است. پاسداری فقط پاسداری مرز نیست. پاسداری یک معنای وسیعی دارد. هر یک از ما پاسداریم نسبت به دیگران. من باید نصیحت بکنم به شما؛ شما به من نصیحت کنید. من به شما بگویم که امروز که روز امتحان است خوب از امتحان بیرون بیایید. شما هم به من همین معنا را بگویید. من به شما عرض کنم که با مظلومها، با زیردستهای خودتان، خوب رفتار کنید؛ عادلانه رفتار کنید. شما هم به من بگویید همه ما مسئولیم:

کُلُّکُم رَاعٍ و کُلُّکُم مَسئولٌ‏[2]

همه‏مان مثل شبانها هستیم؛ و همه‏مان مسئول هستیم از این شبانی. همان طوری که می‏دانید شبان نسبت به آن گوسفندهایی که زیردستش است محبت دارد، آنها را در جایی که علفزار باشد، در جایی که آب خوب باشد، می‏برد و آنجا تربیت می‏کند. همه ما نسبت به هم این طور باید باشیم؛ مثل شبانی که گوسفندهای خودش را با محبت، بدون آزار، تربیت می‏کند، ما هم این طور باشیم. نبادا که یکی از ما خدای نخواسته حالا که آزاد است به آن دوست زیردستش، به آن شخص زیر دستش، تعدی بکند، تجاوز بکند. تعدی و تجاوز عبارت از همانهایی است که اسلام منع کرده است.

ما همه مسئول هستیم. و خدای تبارک و تعالی الآن همه ما را، همه ملت ایران را در تحت امتحان قرار داده است. از امتحان خدا خوب بیرون بیایید. ما از شما می‏خواهیم که این مرزها را خودتان حفظ کنید. مملکت امروز مال خود شماست. دیروز اجانب در آن تصرف داشتند؛ امروز یک مملکتی است اسلامی، یک مملکتی است مال پیغمبر اسلام، یک مملکتی است مال امام زمان- سلام اللَّه علیه. مملکت از آن وجود مقدس است، و ما همه پاسداران آن هستیم و باید این مملکت را حفظ کنیم. هر کس به هر اندازه‏ای که می‏تواند. شما جوانهای برومند مسلح به آن مقداری که می‏توانید باید مرزها را حفظ کنید؛ ما همه در اینجاها که هستیم به اندازه‏ای که می‏توانیم باید حفظ کنیم جهات را. مملکت مال خودتان است الآن. همان طوری که با عائله خودتان رفتار می‏کنید، محبت نسبت به عائله خودتان دارید، نسبت به کشور خودتان داشته باشید، نسبت به برادرهای خودتان داشته باشید. اینها برادر شما هستند، و ملت برادر هم هست.

خدای تبارک و تعالی می‏فرماید که‏ الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ[3] برادرند اینها. باید به برادری رفتار کرد. چطور شما برادر خودتان را دلتان نمی‏آید که اذیت کنید، باید همین طور با هم رفتار کنید. با دیگران، با دیگران همین طور رفتار کنید. نفوس خودتان را تربیت کنید، تهذیب کنید. این دنیا پایان دارد برای همه ما؛ من زودتر و شما بعد؛ پایان دارد؛ نمی‏مانیم؛ آنکه می‏ماند خوبی و بدی است. صفحه اعمالتان منور به نور اسلام باشد، به عمل به احکام اسلام باشد تا در همه جا سعادتمند باشید. در اینجا دلتان خوش باشد به اینکه خدمت به ملتتان کردید، خدمت به زیردستتان کردید، خدمت به کشورتان کردید؛ در آنجا هم در ازای این خدمت جزاهای بسیار بزرگ است، عوضهای بسیار بزرگ. من چون باید آن طرف هم باز بروم، به آن آقایان هم عرض ارادت بکنم، از این جهت من دعا می‏کنم خداوند ان شاء اللَّه شما را سعادتمند کند. خداوند همه ما را، همه ما را به راه راست هدایت کند. سلام بر همه شما.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 488 ـ 492)

ـ سخنرانی در جمع معلمان و دانشجویان تبریز و کاشان؛ مقاومت، رمز پیروزی (1358)

«این آیه‏ای که این خواهر خواندند: فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ‏ در دو جای قرآن است؛ یکی در سوره «شورا» ست که همین آیه بود که ایشان خواندند: وَ اسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ‏[4] و یکی در سوره «هود» است که در آنجا فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ‏.[5] در روایت وارد شده است که نبی اکرم فرمود:

شَیَّبَتْنی سُورَةُ هودٍ لِمَکَانِ هذه الآیَةِ.[6] ...

در سوره «شورا» امر شده است که پیغمبر استقامت کند. در سوره «هود» امر شده است پیغمبر و امت استقامت کنند. استقامت امت را هم در سوره «هود» خواسته است خدای تبارک و تعالی .... که پیغمبر می‏فرماید که مرا پیر کرد این آیه؛ برای اینکه امرِ مشکل مهمی است. قیام برای خدا، و استقامت دنبال آن قیام. در وصیت خدا به وسیله پیغمبر برای امت؛ این است که قیام کنید برای خدا، یکی یکی قیام کنید، جمع جمع قیام کنید؛ لکن قیام برای خدا.[7] در این آیه است که استقامت کنید.

شما ملت قیام کردید، و بحمد اللَّه قیام شما برای خدا بود، همه فریاد می‏زدید که ما «جمهوری اسلامی» می‏خواهیم. برای احکام اسلام قیام کردید. امر اول را که فرموده‏اند. قیام کنید برای خدا اطاعت کردید؛ باقی مانده است امر دوم: فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ؛ استقامت کنید، این قیام را حفظ کنید. این تحول روحی که برای شما ملت حاصل شده است حفظ کنید. استقامت کنید، نگه دارید این تحول انسانی که بالاتر از تحولهای فعال خارجی است. این تحولی که شما را برای رسیدن به آمال مشتاق کرد که خون بدهید، این تحول انسانی که شما برای برادرانتان حاضرید جان بدهید و حاضرید مال بدهید و حاضرید وقت صرف کنید، این تحول مهم بود؛ این تحول بالاتر از اصل مبارزه بود. تحول نفسانی؛ تحول روحی؛ تحول انسانی؛ این تحول را حفظ کنید؛ مستقیم باشید، استقامت کنید. دشمن در توطئه است. دشمن در حال توطئه و نقشه است. اگر استقامت نکنید، اگر این تحول را حفظ نکنید، شاید خدای نخواسته دشمن پیروز شود. این تحول روحی، این تحول انسانی، این تحولی که اساس پیروزی شما بود، این تحول را حفظ کنید تا پیروز شوید.

خداوند ان شاء اللَّه به شما سلامت و سعادت عنایت کند، و استقامت که بالاترین نعمت است. قیام برای خدا، و استقامت در آن قیام. تا اینجا قیام کردید و پیروز شدید؛ اگر استقامت کنید پیروز خواهید شد. اگر استقامت کنید این عددی که در صدد توطئه هستند ریشه کن خواهند شد. خداوند شما را هدایت کند، و شما را به استقامت دعوت کند، و شما را به استقامت و اطاعت خودش راهنمایی فرماید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 493 ـ 494)

ـ پیام به آقای لئونید برژنف؛ شصتمین سالگرد برقراری روابط سیاسی ایران و مسکو (1359)

«حضرت آقای لئونید برژنف، صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی- مسکو

تلگراف تبریک آن حضرت به مناسبت شصتمین سالگرد برقراری روابط سیاسی بین دو کشور واصل گردید. ضمن ابراز احترام متقابل امید است به همان گونه که در پیام خود آرزو کرده‏اید احترام به حق حاکمیت ملتها و تمامیت ارضی کشورها و عدم مداخله در امور دیگران پیوسته مورد توجه شما و سایر رهبران جهان باشد و روابط میان کشورها روابط دوستانه به معنای واقعی آن بوده و برقرار گردد. از خدای تعالی ایجاد صلح و صمیمیت در میان همه ملتها و قطع ایادی استعمارگران و بخصوص ابرقدرتهای ستمکار را از سر مستضعفین جهان مسألت دارم. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 342)

ـ سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس؛ افتتاح اولین دوره مجلس شورای اسلامی (1359)

«من خوف این را دارم که مطالبی که آقای حجازی‏[8] فرمودند درباره من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید. من به خدای تبارک و تعالی پناه می‏برم از غرور. من اگر خودم را برای خودم نسبت به سایر انسانها یک مرتبتی قائل باشم، این انحطاط فکری است و انحطاط روحی. من در عین حال که از آقای حجازی تقدیر می‏کنم که ناطق برومندی است و متعهد، لکن گله می‏کنم که در حضور من مسائلی که ممکن است من باورم بیاید فرمودند من چند کلمه‏ای که می‏خواهم در حضور آقایان عرض کنم از باب اینکه امر شده است به تذکر؛ فَإِنَّ الذِّکْری‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ‏.[9] تصادف خوبی است که امروز که آقایان در اینجا تشریف دارند و با هم مواجه هستیم مواجه با ملت هستیم، تمام ملت خلاصه در وجود شما آقایان است، تصادف خوبی است که با روز عید مبارکی مصادف شده است، و از آن بهتر این است که روز گشایش مجلس اسلامی در روزی است که عدالت در عالم متولد شده است، روزی است که امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- به دنیا آمدند که مظهر همه عدالتها و اعجوبه عالم هستند و از صدر عالم تا ابد بجز رسول اکرم کسی به فضیلت او نیست. این را ما به فال نیک می‏گیریم و این فکر را می‏کنیم که آقایان که در یک روزی که مظهر عدالت خدا، پرتو عدالت انسانی در آن روز متولد شده است، و شما مجلس را در آن روز افتتاح می‏کنید بدانید که باید همان رشته را، همان رشته علی- علیه السلام- را پیروی کنید. من در بعضی مجالس زمان رضا خان رفته‏ام در مجلس به عنوان تماشاگری و مجالس دیگری هم که از آن زمان تا اخیر بوده است شنیده‏ام. آنجایی که من دیده‏ام، مجلس، مجلس شورا نبوده است، مجلس مبارزه بین افراد در آمال خودشان بود؛ جنگ و نزاع بود. حتی بعض اشخاص که اشخاص صحیحی بودند و در خارج از مجلس حدود را حفظ می‏کردند، در مجلس که وارد می‏شدند مثل اینکه ملزم می‏شدند به اینکه نظیر آنهای دیگری که به طور غیر اسلامی رفتار می‏کردند، گاهی هم بعضی از آنها منحرف بشوند. مجلس شورای اسلامی مجلس مشورت است، مجلسی است که باید متفکرین، آقایان، مسائلی که ما یحتاج ملت است و کشور است در میان بگذارند و با هم مشورت کنند. مباحثه کنند فقط آن چیزهایی که مربوط به ملت است و به اسلام.

مجلس شورای اسلامی که شما آقایان وکیل هستید از طرف ملت برای خدمت در آن بنگاه، باید آنکه دلخواه ملت است در آنجا طرح بشود. و آنچه دلخواه اسلام است بحث و مشورت بشود. و به ترتیبی که مقرر است تصویب بشود و همه چیزش اسلامی باشد.

اغراض شخصیه را باید همه ما کنار بگذاریم. فرضاً که من با شما خدای نخواسته، یک حساب و خرده دارم، این در مجلس نباید، در مجلسی که مجلس اسلامی است نباید این خرده حسابها را آنجا به آن رسید. مجلس شورای اسلامی در یک محفظه سربسته نیست که اگر خدای نخواسته انحرافی در آن پیدا شد همان اجزای خود مجلس بفهمند، این سرباز است و رادیو و تلویزیون این را منتشر می‏کند، همه ایران می‏بینند و می‏شنوند، و خارج از ایران هم تا آنجایی که موج اینها می‏رود، آنها هم می‏شنوند و می‏فهمند که چه شده است. اگر بنا باشد که خدای نخواسته از اول صف آرایی بشود برای جنگ اعصاب، و آن مجالسی که در زمان طاغوت بود، آن مجالس، باز محتوایش تکرار بشود، این مجلس اسلامی نیست، و آقایان به وظیفه شرعی و الهی خودشان عمل نکرده‏اند.

من امیدوارم که آقایان بدون اینکه جهات نفسیت را در نظر داشته باشند، و بدون اینکه اغراض خودشان را و مخالفتهای شخصی که با اشخاص دارند در نظر داشته باشند، به آن چیزی که وکیل او، به آن چیزی که در آن چیز وکیل هستند، اندیشه کنند و مباحثه کنند و شور کنند. شوری که در محیطی واقع شد که اسلامی است و اخلاق اسلامی است منتهی به جنگ نمی‏شود، منتهی به آن مسائلی که در آن مجلسها و بعضی از آن مجلسها واقع می‏شد که انصافاً شرم آور است نمی‏شود. باید همان طوری که تا حالا تحولات زیادی پیدا شده است در این ملت، شما که وکیل از جانب ملت هستید، و عصاره فضایل ملت هستید، باید در آنجا همان معنایی که مأمور او شدید از طرف ملت، همان معانی باشد. ملت یک ملت اسلامی است و اسلام را می‏خواهد و احکام اسلام را می‏خواهد.

شما وکیل نیستید که بروید آنجا بنشینید و حسابهایی که خودتان با هم دارید صاف کنید.

اگر یک همچو کاری بشود، این انحراف است و غصب است آن محل برای شما. شما باید- ان شاء اللَّه همین طور هم هست- شما باید در آنجا معلم اخلاق باشید از برای همه کشور؛ برای اینکه مطالب شما به همه کشور بسط پیدا می‏کند. وقتی که همه مردم در تمام کشور دیدند که این وکلایشان با راستی و صداقت در خدمت کشور هستند و در خدمت اسلام هستند، و مناظره‏هایی که می‏کنند مناظره‏های اسلامی است، و بحث و تفتیشی که می‏کنند بحث و تفتیش اسلامی است، این یک تعلیمی می‏شود به همه افرادی که در این کشور هستند، و به آنجایی که این موجها می‏رسد در خارج کشور. ما باید همه قشرها را تربیت کنیم. شماها باید در مجلس که می‏روید علاوه بر اینکه، مسائلی که طرح می‏شود که مورد احتیاج ملت است، باید آنها را در آن طرح کنید، با سلاح اخلاق اسلامی وارد بشوید، و با آن سلاح مردم را تربیت کنید که وقتی چند سال از مجلس گذشت، در مردم آثار گفتگوهای شما و مناظرات شما پیدا باشد. از مجلس منعکس می‏شود کارهای شما علاوه بر اینکه خدای تبارک و تعالی حاضر است در همه جا و ناظر است در همه جا، و پرونده‏های همه شما پیش اوست و همه عالَم. علاوه بر اینکه باید ملاحظه کنید که در حضور خدای تبارک و تعالی هستید، هر نَفسی که می‏کشید در حضور او هست، و هر کلمه‏ای که ادا می‏کنید در محضر مبارک خدای تبارک و تعالی هست. و در محضر خدای تبارک و تعالی، بر خلاف دستور او جرم عظیمی است، و باید ناظر بدانید خدا را بر اعمال خودتان، باید شما دیگران را هم تربیت کنید. همه اشخاصی که در هر مرکزی هستند باید آن مرکز را به صورت یک تعلیمگاه درآورند. همان طوری که در صدر اسلام آنکه رئیس دولت بود، و آنکه سردار بود، سردار لشکر بود، با اعمال خودشان مردم را تربیت می‏کردند، با حرفهای خودشان، با کردار خودشان مردم را تربیت می‏کردند، باید ما که دعوی این را داریم که مسلمان هستیم و تابع اولیای اسلام هستیم، باید ما هم با کردار و رفتار خودمان تربیت کنیم مردم را.

اگر خدای نخواسته، انحرافی در مجلس پیدا بشود، چون منعکس می‏شود به همه جا، ممکن است که انحراف در سطح گسترده‏ای پیدا بشود و مسئولیت بزرگ باشد. چنانچه انحرافاتی را شما به واسطه اعمال و افعالتان از ملت سلب کنید، اجر بسیار بزرگی را دارید، اجر انبیا را دارید. از الآن بنای بر این نگذارید که ما یک جبهه کذا و یک جبهه کذا، از اول بنای مبارزه باشد، مبارزه نیست، مباحثه است، مباحثه، مباحثه نرم اسلامی.

می‏خواهید هر کدام مسائلی که دارید به دیگری بگویید با برهان، با بیان، البته باید بگویید اما مبارزه ندارید با هم. و همه برای اسلام هستید و خدمتگزار اسلام هستید و می‏خواهید برای اسلام خدمت بکنید. از حالا بنا نگذارید به اینکه یک جبهه‏بندی بکنید، یک دسته این طرف، یک دسته آن طرف و همان کارهایی که در مجالس سابق می‏کردند، و همان دعواها و نزاعهایی که به انحطاط می‏کشید خودشان و ملت را. و من نمی‏دانم آیا در مجالس خارج از این کشور یک همچو نزاعها و داد و قالها و بدگوییهایی بوده است که تقلید کردند اینها از آنها یا نه ابتکار بوده، این را من اطلاع ندارم؛ لکن علی‏ ایّ حال، چه تقلید از دیگران بوده، و چه ابتکار خودشان بوده است، یک امر بسیار مشوّه بدی بود که تلخی او در ذائقه باید بماند تا آخر. و من امیدوارم که کارهای شما آن تلخیها را از ذائقه‏ها بزداید.

و یک مطلبی که باز می‏خواهم عرض بکنم که دنباله همین است، این است که الآن کشور ما اول عملش و اول کارش است. بحمد اللَّه تا حالا تمام آن چیزهایی که یک حکومت لازم دارد، محقق شده است، لکن باز اول کار است. در این اول کار یک ویژگی‏ای هست که بعدها آن ویژگی دیگر ممکن است نباشد. حالایی که از خارج و داخل به کشور ما هجوم می‏شود، در داخل با طرحهای مختلف قلمهای مختلف، مجله‏های مختلف و گویندگان مختلف و اشخاصی که شلوغ می‏کنند در این مملکت، ابتلا هست، و از خارج هم که با قدرتهای بزرگ، محل ابتلای ما هست، ما اگر بخواهیم برای کشورمان، برای اسلام پیروزی حاصل بشود، باید کارشکنی نکنیم از هم. باید همه یکصدا باشیم. قضیه هدایت مسئله‏ای است، قضیه کارشکنی مسئله دیگر، هدایت باید کرد. مرکز همه قانونها و قدرتها مجلس است. مجلس هدایت می‏کند همه را و باید بکند، اما بنای بر این نباشد که مجلس دولت را ضعیف کند. و بنای بر این هم نباشد که دولت مجلس را ضعیف کند. تضعیف هر یک، تضعیف خودش هم هست. اگر رئیس دولت؛ رئیس جمهور تضعیف کند مجلس را، خودش قبل از مجلس سقوط می‏کند. و اگر مجلس تضعیف کند دولت و رئیس جمهور و آنهایی که اجرا می‏خواهند بکنند، این خودشان هم تضعیف می‏شوند و امروز صلاح نیست. چنانچه در یکوقتی هم یک همچو مطلبی واقع بشود، آن هم یک جرم است. امروز این مسأله، جرم بسیار بزرگ است. برای اینکه، در آن مواقعی که مملکت ما ابتلا به این مصایب ندارد، خوب یک کار خلاف است، اما کار خلافی نیست که مملکت ما را تهدید به نابودی و شکست بکند. اما امروز که مملکت ما وضعش این طوری است، و نمی‏توانند آنهایی که عمال خارجی هستند و خود خارجیها نمی‏توانند ببینند که در ظرف یک سال و دو سه ماه، چند ماه، تمام کارهایی که در چندین سال انجام نگرفته، اینجا انجام گرفت، این را نمی‏توانند ببینند. اینها از اول هی خیال می‏کردند که خوب، به خودشان وعده می‏دادند که اصلًا جمهوری اسلامی، این پا نمی‏گیرد. اصلش با او مخالفت می‏کردند: «جمهوری، نه، لازم نیست اسلامی باشد، جمهوری ملی باشد». ما از این ملیها هیچی ندیدیم جز خرابکاری. اگر یک نفرشان آدمی بود که صحیحی بود، اسلامی بود که صحیح بود، ما ندیدیم چیزی از اینها.

باید همه ما اسلامی پیش برویم. با برنامه اسلامی پیش برویم. پیروزی ما مرهون اسلام است، نه مرهون من است و نه مرهون شما و نه مرهون هیچ قوه‏ای، مرهون اسلام است. اسلام به ما این پیروزی را داده است. این یک نعمتی است که خدای تبارک و تعالی به ما اعطا کرده است، و این نعمت را چنانچه شکرگزاری نکنیم ممکن است که یکوقتی خدای نخواسته از ما بگیرند. شکرگزاری‏اش به این است که همان طوری که در اول همه دستها بلند شد که ما اسلام را می‏خواهیم، و جمهوری اسلامی را می‏خواهیم، خدای تبارک و تعالی، عنایت فرمود و اعطا کرد. اگر ما از حالا این دستها را کنار بزنیم، یکی از این طرف برود و یکی از آن طرف برود، و یکی یک چیزی بگوید و یکی یک چیز دیگری بگوید و جبهه‏بندی بشود، و دولت با مجلس، و مجلس با دولت و همه با هم به هم بریزند، ممکن است که عنایت خدا به واسطه کفران نعمت برداشته بشود، و ما انحطاط همه چیز پیدا بکنیم، و کشورمان باز برگردد به حال سابق، به همان ظلمها و همان ستمهایی که همه دیدید و همه دیدیم. شکرگزاری به این است که شماهایی که وکیل ملت هستید کارشکنی برای دولت نکنید، هدایت کنید. هر جایی که پا را کنار می‏گذارد هدایتش بکنید.

دولت هم هر کس می‏شود و هر کس هست، و نخست وزیر هم هر کس هست، دولت هم هر کس هست، آنها هم کارشکنی برای مجلس نکنند. آنها قوه مجریه هستند، همه روی قانون عمل بکنند. این قانونی که ملت برایش رأی داده است. همین رأی نداده است که توی طاقچه بگذارید و کاری به آن نداشته باشید، بروید مشغول کار خودتان بشوید.

این قانون باید دست همه باشد و همه حدود را قانون معیّن بکند. قانون برای مجلس حدود معین کرده است، تخلف از این حدود نشود. برای رئیس جمهور تحدید کرده، حدود قرار داده، او هم تخلف نکند. برای نخست وزیر و امثال اینها و دولتها حدود معیّن کرده. آنها هم نباید خارج بشوند. هر که خارج بشود از حدود، باید این را تنبه بدهند، هدایت کنند آن را.

و شماها هم من امید این را دارم که چهره‏های نورانی که در مقابل من واقع شده‏اند، بدانند که در پیشگاه خدای تبارک و تعالی هم هستید و باید برای اسلام و برای احکام اسلام- که به ما منت گذاشته است و همه پیروزیهای ما به واسطه اوست- خدمت بکنیم، و با کمال قدرت خدمت بکنیم. خوف این معنا را نداشته باشید که اگر در مجلس شما یک مطلبی را بگویید، پیش روشنفکرها این خوب نیست. شما نماز هم اگر بخوانید بعضی از این روشنفکرها پیششان خوب نیست. شما اگر دعا هم بخوانید بعضی از اینها پیششان خوب نیست. من نمی‏گویم همه روشنفکرها؛ روشنفکر خوب در همه طبقات هست. اما آنهایی که از اوّلی که این جمهوری اسلامی خواست پایش را بگذارد توی این مملکت مخالفت کردند، و آنهایی که به اسم خدمت به خلق می‏خواهند نگذارند این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند. شما خوف هیچ کس را نداشته باشید؛ نه خوف چپیها را داشته باشید، نه خوف راستیها را داشته باشید. شما- در مسائل قانون اساسی است و اسلام و قانون اساسی هم تابع اسلام است- باید به اسلام فکر بکنید، نباید فکر کنید که حالا که در فلان کشور کذا چه جور واقع شده ما هم خوب است که التقاطی باشیم؛ یک قدری بگوییم خدا، یک قدری هم بگوییم چیز دیگر. مستقیم باشید و با استقامت کارتان را پیش ببرید، پشتیبان شما خداست. از هیچ چیز، از هیچ قوه نترسید. من نمی‏گویم که شما بر همه قوه‏ها غلبه می‏توانید بکنید. ما که چیزی نداریم، همه چیز ما دست دشمنهای ماست.

من عرض می‏کنم که وقتی بنا شد که ما به تکلیفمان عمل بکنیم، و ما آن راهی را که خدای تبارک و تعالی پیش پای ما گذاشته است آن راه را برویم، برای ما شکست هیچی نیست. برای اینکه از دو حال خارج نیست: یا این است که ما پیش می‏بریم که شکست هیچ نیست، و یا این است که نه، می‏آیند و ما را عقب می‏زنند، ما تکلیفمان را عمل کرده‏ایم، چه شکستی است؟ سید الشهدا هم شکست خورد در کربلا، اما شکست نبود این. کشته شد و زنده کرد یک عالَمی را. امیر المؤمنین هم در جنگها، در جنگ صفین شکست خورد، لکن شکست نبود این. او به خدمت اسلام بود و برای خدا کار می‏کرد.

کسی که برای خدا کار بکند، هیچ وقت شکست تویش نیست، بُرد همیشه با آنهاست.

شما خوف این را نداشته باشید که اگر یک چیزی بر خلاف مثلًا مسلک مارکسیسم بگویید، بگویند که اینها چه عقب مانده هستند، خود آنها عقب مانده‏اند. همانهایی که ادعای- نمی‏دانم- کمونیستی و کذا می‏کنند، خود آنها از همه قلدرتر و از همه دیکتاتورترند، و ملتهایشان را همه به بند کشیده‏اند. آزادی در آن ممالک نیست برای کسی. همان طوری که در ممالک غربی هم آزادی نیست در کار، صحبت آزادی، حرف آزادی است. اگر آزادی باشد، این سیاههای بیچاره چه کرده‏اند که این طور تحت فشارند؟ در هیچ جای دنیا شما خیال نکنید که این طرحهایی که می‏دهند، و این بساطی که درست می‏کنند، یک واقعیتی باشد و بخواهند روی او رفتار بکنند. این مجلسهای کذا که در دنیا درست شده است، و به دست قدرتمندها درست شده است، و لهذا حق وِتو دارند، همه‏اش آن قدرتمندها، اینها همه بازی است برای بلعیدن ماها، این یک مانور سیاسی است که با آن ماها را اغفال کنند و ماها را ببلعند. شما نباید گول از اینها بخورید و تحت تأثیر نه شرقیها واقع بشوید و نه غربیها وارد بشوید. شما آن طوری که اسلام مقرر فرموده است عمل بکنید. اگر هر کس هم هر چه به شما می‏گوید اعتنا به او نکنید. اسلام‏ مد نظر شما باشد. و این را بدانید که آنهایی که با این مجلس مخالفند، و آنهایی که با این انقلاب مخالفند، و آنهایی که با اسلام مخالفند، هر کاری بکنید آنها به مخالفت خودشان ادامه می‏دهند، منتها یکوقتی با یک بهانه است، بعد یک بهانه دیگر پیدا می‏کنند.

شما توجه داشته باشید که به اسلام خدمت کنید و به کشور خودتان خدمت کنید. شما وکیل مردمی هستید که همه اسلام را می‏خواهند، و همه کشور خودشان را می‏خواهند. و شما باید برای این ملت خدمت بکنید، به آن چیزی که شما را وکیل کرده است خدمت بکنید. اگر انحراف پیدا کنید بر خلاف ملت، خیانت کرده‏اید به وکالتی که دارید. و من امیدوارم که ان شاء اللَّه شما با کمال قدرت، با کمال عزت و عظمت، این نهضت را به پیش ببرید. و مجلس، یک مجلس اسلامی اخلاقی همه چیز تمام باشد، و شما معلم اخلاق جامعه باشید، و همه جامعه هم پشتیبان شما باشد. و همه‏تان یک هویت بین دولت و ملت و ارتش و مردم و همه یک هویت باشید، همه اعضای یک انسان باشید. همه در خدمت انسان کامل؛ که رسول اکرم است باشید، و همه به منزله اعضای او باشید برای خدمت؛ و اگر این طور شد، پیروزی نصیبمان هست. و اگر خدای نخواسته، انحرافات پیدا شود و اغراض شخصیه پیش بیاید، و نمی‏دانم مسندها بحث بشود، و مقامها طرح بشود و امثال اینها، این اولًا انحطاط اخلاقی زیاد است، و انحطاط در پیشگاه خداست، و ثانیاً خوف این است که نتوانید این بار را به منزل برسانید. خداوند ان شاء اللَّه همه شما را تأیید کند، و همه ما را و همه مسلمین را تأیید کند. و همه را از شر شیطان بزرگ و آنهایی که دنباله او هستند حفظ کند. و ما را از شر نفس اماره بالسوء حفظ کند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 343 ـ 351)

ـ سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت؛ رسالت دانشگاه در جامعه (1360)

«اشکال ما این است که مواجه هستیم با اشخاصی که بدون توجه به مشکلات و بدون توجه به خواستهای ملت، به مجرد اینکه گفته می‏شود که فلان مرکز باید اسلامی باشد، آنها می‏گویند یعنی تخصص نباشد. اینها می‏خواهند که به دنیا ارائه بدهند که اسلام با علم و تخصص مخالف است، در صورتی که آیات قرآن کریم آن قدر راجع به علم و راجع به دانش سفارش فرموده است که شاید در سراسر کتب دیگر نباشد. اسلام با تخصص، با علم، کمال موافقت را دارد، لکن تخصص و علمی که به خدمت ملت باشد؛ در خدمت مصالح مسلمین باشد. یک صحبت این است که ما متخصص نمی‏خواهیم، این را به طور تبلیغات نسبت می‏دهند به بعضی- مثلًا- مسلمین که وقتی می‏گویند باید در دانشگاه، انقلاب فرهنگی بشود و باید دانشگاهها اسلامی باشد، اینها از این فوراً منتقل می‏کنند مطلب را به اینکه دانشگاهها دیگر طبیب لازم ندارد، متخصص طب نمی‏خواهد، متخصص صنعتهای پیشرفته نمی‏خواهد، فقط باید بروند آنجا و مسائل و احکام اسلامی را بگویند. این از شیطنتهایی است که شاید از بعضی از افراد و گروهها نسبت به اسلام و انجمنهای اسلامی که گفته می‏شود و در خصوص انقلاب فرهنگی، این طور تبلیغات می‏شود. اینها نمی‏دانند که مقصود ما که می‏گوییم باید تمام گروهها، تمام نهادها و به خصوص دانشگاهها که مرکز علم است و مغز متفکر جامعه است، ما که می‏گوییم باید اینها اسلامی باشد، نمی‏گوییم که ما احتیاج به متخصص نداریم. تا آنجا اسلام کوشش دارد برای متخصص که در احکام عادی هم، در احکام شرعی هم، متخصص‏تر را میزان قرار داده است، رأی متخصص‏تر را میزان قرار داده است.

ما مسئله دیگر می‏گوییم، درد ما یک درد دیگری است. درد این است که کشور ما را در این سنین زیادی که خارجیها پا باز کردند به آن و خصوصاً، در این پنجاه سال دوره سیاه پهلوی، آن طور تبلیغات کرده بودند و کردند که آنها می‏خواهند در ذهن ملت ما و جوانهای ما متمرکز کنند که ایران، اسلام، از عهده اینکه یک علمی را، یک تخصصی را، یک صنعتی را ایجاد کند عاجز است؛ ما حتماً، باید دستمان را در همه چیزها به طرف شرق و کمونیست دراز کنیم یا دستمان را به طرف امریکا و ممالک غربی سرمایه داری. آن طور تبلیغات کرده‏اند که می‏گویند باید ما در تمام چیزها از سر تا به پا غربی بشویم یا شرقی باشیم. من در ترکیه که بودم، مجسمه آتاتورک‏[10] را که در بعضی میدانها گذاشته بودند دیدم که دستش را بلند کرده بود، گفتند که این دست را طرف غرب بلند کرده و می‏خواهد بگوید که ما باید هر چه داریم از غرب بیاید. در سایر ممالک اسلامی هم تبلیغات را طوری کرده بودند که ما در هر امری باید مستشار از غرب یا از شرق بیاوریم و اصلًا، مغز ایرانی لایق این نیست که یک کار مثبتی بتواند انجام بدهد، حتی کشاورزی هم نمی‏تواند. این یک برنامه‏ای بوده است که ریخته شده بوده است و تبلیغاتی که در دنبال این برنامه به وسیع شده بود باور آورده بود ملت ما را، بسیاری از افراد ما را، به اینکه ما هیچی نداریم و نمی‏توانیم هم داشته باشیم؛ ما باید حتماً، برویم یا به طرف غرب و در بلوک غربی واقع بشویم تا آنها به ما ترحم کنند و حاجتهایی که ما داریم آنها برآورده کنند و یا باید به طرف شرق کمونیست برویم تا آنها این عمل را انجام بدهند. و الآن هم مغزهایی هست، که خود را مغز متفکر می‏دانند، باز باورشان نشده است که خود ما هم می‏توانیم آدم باشیم. آنکه ما اصرار داریم به اینکه دانشگاه که مغز متفکر یک ملت است، باید از وابستگیهای به شرق و غرب کنار برود و نمی‏شود که کنار برود الّا اینکه فرم اسلامی پیدا بکند، آن این نیست که دانشگاه ما نباید علم و صنعتی تحصیل کند، بلکه باید فقط همین آداب صلاة را به جا بیاورد! این یک مغالطه‏ای است که تا صحبت «دانشگاه اسلامی» می‏شود و اینکه باید انقلاب فرهنگی پیدا بشود، فریاد می‏زنند آنهایی که می‏خواهند ما را به طرف شرق و عمدتاً، به طرف غرب بکشانند، که اینها با تخصص مخالف‏اند، با علم مخالف‏اند. خیر، ما با تخصص مخالف نیستیم؛ با علم مخالف نیستیم؛ با نوکری اجانب مخالفیم. ما می‏گوییم که تخصصی که ما را به دامن امریکا بکشد یا انگلستان یا به دامن شوروی بکشد یا چین، این تخصص، تخصص مهلک است، نه تخصص سازنده.

ما می‏خواهیم متخصصینی در دانشگاه تربیت بشوند که برای ملت خودشان باشند، نه برای کشاندن دانشگاه به طرف شرق یا طرف غرب. ما می‏خواهیم که تمام اداراتی که در این کشور هست و تمام جاهایی که صنعت می‏خواهند ایجاد کنند و می‏خواهند این مملکت [وارد] در صنعت بزرگ بشود و در علم، ما می‏خواهیم این علم و صنعت و همه چیزها در خدمت ملت باشد، نه در خدمت اجانب. تخصصی که در خدمت اجانب است ضررش از همه چیزها بالاتر است. علمی که ما را بکشد به طرف امریکا یا شوروی آن علم علم مضر است؛ آن علمی است که برای ملتها هلاکت می‏آورد. اشخاصی که در دانشگاه سابق تربیت شدند- الّا قلیلی از آنها- اینها برای کشور ما اگر ضرر نداشتند که داشتند، نفعی نداشتند. ما می‏خواهیم یک دانشگاهی داشته باشیم در خدمت خود مملکت، در خدمت خود ایران، نه دانشگاهی داشته باشیم که در شعار این باشد که ما می‏خواهیم که ایران متمدن آباد داشته باشیم و رو به دروازه تمدن برویم و وقتی که واقعش را دیدیم و دیدید از همه جهات وابسته بودیم. ما با دانشگاهی که ما را وابسته به خارج بکند- هر خارجی می‏خواهد باشد- ما با آن دانشگاه از اساس مخالفیم.

ما دانشگاهی می‏خواهیم که ما را از وابستگیها بیرون بیاورد؛ ما را مستقل کند، تمام کشور ما را مستقل کند و از وابستگیها خارج کند. ما متخصص می‏خواهیم و اسلام با تخصص موافق است. اسلام در رأس ادیانی است که از علم و تخصص تمجید کرده و مردم را دعوت کرده است، حتی دعوت کرده است که هر جا یافتید علم را، حتی از هر کافری یافتید، آن را بگیرید، اما باید بگیرید و در خدمت اسلام و کشور باشد، نه علم را بگیرید و بر ضد کشور خودتان استعمال کنید. ما می‏خواهیم یک دانشگاهی داشته باشیم و یک کشوری داشته باشیم که این وابستگی مغزی ما را که مقدم بر همه وابستگیها و خطرناکتر از همه وابستگیهاست، نجات بدهد. ما اساتید دانشگاهی را می‏خواهیم که آن اساتید بتوانند مغزهای جوانهای ما را مستقل بار بیاورند، غربی نباشند، شرقی نباشند، رو به غرب نایستند، آتاتورک نباشند و تقی زاده‏[11] نباشند. ما می‏خواهیم یک دانشگاهی داشته باشیم که بعد از چند سال دیگر تمام حوایج خودمان را خودمان تحصیل کنیم. ما با تخصص هیچ مخالفتی نداریم و آن چیزی که ما با آن مخالفیم وابستگی مغزهای جوانهای ما به خارج، شرق و غرب است. دانشگاههای ما الّا عده معدودی، یا در صدد نبودند که این وابستگی را بردارند یا در صدد بودند که وابسته کنند این مغزها را به خارج. ما می‏خواهیم که اگر بیماری پیدا [شد] این طور نباشد که بگویند که باید حتماً بروید به انگلستان، حتماً بروید به امریکا. ما می‏خواهیم که همان طوری که یک امریکایی اگر مریض شد به ایران نمی‏آید و یک انگلیسی اگر مریض شد به ایران نمی‏آید، یک ایرانی هم اگر مریض شد، جای دیگر نرود. ما یک همچو تخصصی می‏خواهیم که جوری بار بیاورد کشور را و جوانهایی که در رأس امور کشور هستند که اینها مغزهایشان وابسته نباشد و فکری جز اسلام و ایران در سرشان نباشد. ما با تخصص مخالف نیستیم، انجمنهای اسلامی هم همین طور. کدام انجمن اسلامی می‏تواند با تخصص مخالف باشد؟ کدام انجمن اسلامی نمی‏خواهد که تمام جوانهای ما در رشته‏های مختلف متخصص باشند و خودکفا باشند؟ همه می‏خواهند، لکن دانشگاههای زمان سابق را دیدید که ما بعد از چندین سال، سالهای طولانی، که دانشگاه داشتیم، آن وقت یک کسی که به عنوان رئیس مملکت خودش را جا زده بود، آن شاه مخلوع، برای آپاندیس یکی از بستگان خودش از خارج آدم آورد و طبیب آورد که عمل کند! برای اینکه او در مغز پوکش می‏دانست این معنا را که جوری این ایران را وابسته کرده که خودشان از عهده این معنا برنمی‏آیند و اگر برآیند هم، باید کاری کرد که به همه ملتها فهماند که ما هیچ نیستیم. ما حتی عمل آپاندیس هم بعد از مدتها دانشگاه [داشتن‏] نمی‏توانیم انجام بدهیم! ما می‏خواهیم این فکر را از توی کله‏ها بیرون کنیم. انجمن اسلامی باید در صدد این معنا باشند که این فکر را از اذهان بیرون کنند و خودشان را بیابند، بعد از اینکه قرنها تقریباً، خودشان را گم کرده بودند. ما می‏خواهیم طوری باشد و افرادی تربیت بشود [مانند ابن سینا] که کتاب قانون‏[12] او در اروپا الان هم مورد استفاده است، نه اینکه اشخاصی باشند که الفبای مسائل اسلامی را نمی‏دانند و تا صحبت می‏شود می‏گویند اسلام نمی‏تواند! ما یک همچو دانشگاهی می‏خواهیم همطراز با حوزه‏های علمیه که وابستگی هیچ روز نداشته‏اند با خارج و اگر یک کس، یک نفر، دو نفر، وابستگی داشتند، رسوا هستند. ما می‏خواهیم دانشگاهی باشد که همفکر باشد با دانشگاههای علمی قدیمی که آنها هیچ روز وابسته به خارج نبودند و اگر فردی یا افرادی از آنها منحرف بودند در بین آنها رسوا بودند. ما می‏خواهیم یک همچو مطلبی تحقق پیدا بکند.

و البته راجع به انجمنهای اسلامی هم من یک تذکری که دایماً داده‏ام، لازم است باز هم بدهم و آن این است که چشم و گوش خودتان را باز کنید که در انجمنهای اسلامی هم ممکن است که از این غربزده‏ها و شرق زده‏ها وارد بشوند و به شما بگویند، این طور ارائه بدهند که ما صد درصد اسلامی هستیم و شرقی و غربی نیستیم؛ در صورتی که شرقی باشند یا غربی باشند. باید شما توجه بکنید که انجمنهای اسلامی طوری باشند، اشخاصی باشند، که آزمایش شده باشند، سوابق آنها معلوم باشد، کارهائی که قبل از انقلاب می‏کردند معلوم باشد، کارهائی که بعد از انقلاب کرده‏اند معلوم باشد که- خدای نخواسته- در انجمنهای اسلامی یک وقت یک وضعی پیش نیاید که توجه شما سلب بشود از واقعیت و یک وقت ببینید که انجمن اسلامی هم گرایش پیدا کرده است به شرق یا گرایش پیدا کرده است به غرب. در همه انجمنهای اسلامی این سفارش را من کرده‏ام مکرر. و در انجمنهای اسلامی دانشگاهها، علم و صنعت، اهمیتش از همه جا بیشتر است و باید با تمام قدرت، با تمام توجه و با تمام بررسی، این معنا را شما پیگیر باشید که در انجمنهای اسلامی شما، اشخاص منحرف نباشد و بدانید که امروز چون نمی‏توانند به اسم غیر اسلام یک مسئله‏ای را عنوان کنند، با اسم اسلام درست می‏کنند. همان منحرفین هم با اسم اسلام می‏خواهند مسائل خودشان را پخش کنند. همان اشخاصی هم که اسلام را سد راه خودشان می‏دانند و با اسلام صد در صد مخالف هستند با اسم اسلام وارد میدان می‏شوند، نه اینکه وارد بشوند و بگویند ما مسلمان نیستیم، نه، خطر آنها خیلی زیاد نیست. خطر آنهایی که با اسم اسلام در ادارات، در دانشگاه، در سایر ارگانهای دیگر، با اسم اسلام وارد می‏شوند و به اسلام اعتقاد ندارند بیشتر از خطر آنهایی است که اسلام را می‏گویند ما قبول نداریم و چهره‏شان واضح است؛ مردم از آنها احتراز می‏کنند و آنها نمی‏توانند یک خطر مهمی داشته باشند. باید انجمنهای اسلامی و خصوصاً، انجمنهای اسلامی دانشگاهها، توجه به این معنا را داشته باشند.

و باید اشخاصی که مأمور «انقلاب فرهنگی» هستند باید در کار خودشان دقیق باشند و کوشا باشند که اشخاصی متعهد را پیدا بکنند و با مشورت آنها زودتر کارها را انجام بدهند که ان شاء اللَّه، بتدریج این دانشگاه باز بشود و دانشگاهی باشد که برای خود ما باشد؛ نه دانشگاهی که ما را گرایش بدهد به خارج، چه در طرف چپ یا در طرف راست.

و من امیدوارم که این آقایانی که مأمور این معنا هستند که «انقلاب فرهنگی» بکنند کمک بشوند از اشخاصی که توجه به مسائل دارند؛ اشخاصی که به اسلام و به کشور خودشان عقیده دارند و گرایش غربی و شرقی ندارند به اینها کمک کنند. آنها هم، همان طوری که قبلًا، به آنها تذکر داده‏ام، دعوت کنند از اینها که ان شاء اللَّه، بزودی این مطلب حاصل بشود و ما یک دانشگاه اسلامی [داشته باشیم‏] که در فکر این باشد که این ملت را از این [مشکلاتی‏] که تا کنون پیدا کرده است نجات بدهند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته» (صحیفه امام، ج‏14، ص: 357 ـ 363)

ـ سخنرانی در جمع ائمه جمعه استان کرمان؛ حفظ وحدت و توجه به تکلیف (1361)

«از آقایانی که زحمت کشیده و اینجا آمده‏اند تشکر کرده و دعاگوی همه می‏باشم و همچنین از اهالی و علمای کرمان و ائمه جماعت آن استان- که خداوند همه آنان را حفظ فرماید- تشکر می‏کنم. بار دیگر این نکته را تذکر می‏دهم که سعی کنید وحدت را حفظ نمایید؛ وحدت بین خودتان، وحدت بین خودتان و مسئولین و وحدت بین خودتان و مردم. شما می‏بینید که تمام سعی منافقین و مفسدین خارج و داخل بر این است که بین مردم شکاف ایجاد نمایند و این خود بهترین دلیل است که ما باید وحدتمان را حفظ کنیم.

این پیروزی عظیم و بزرگی که رزمندگان ما به دست آورده‏اند و وابسته به قدرتهای بزرگ را از سرزمین خودمان بیرون کردند، از حفظ وحدت است. امروز تمامی رسانه‏های گروهی سعی می‏کنند یا پیروزی ما را منعکس نکنند و یا اگر می‏کنند، بلافاصله با داد و بیداد خطر این پیروزی را در منطقه گوشزد نمایند و فریاد برمی‏دارند که اگر ایران پیروز شود با منطقه چه می‏کند، با کشورهای خلیج چه خواهد کرد.

آنچه مردم را مجتمع می‏کند همین ائمه جماعت و جمعه‏هاست. شما در کرمان و دیگران در سایر شهرها سعی کنید مسائل خودتان را مطرح کنید و با یکدیگر تفاهم داشته باشید، مردم هم که در صحنه حاضر و ناظرند، دیگر هیچ ترسی نیست. امروز همکاری و همیاری مردم بیسابقه است، ما هر روز شاهد زنانی هستیم که ما حصل عمرشان، یک تکه طلا را می‏آورند و در راه خدا و جنگ انفاق می‏کنند. از طرف دیگر یکی از آقایان به من گفت که در جبهه نوجوان دوازده- سیزده ساله‏ای را دیده است که دستش قطع شده و بلافاصله دست قطع‏شده خود را گرفته و رفته است به سوی میدان جنگ. خوب توجه کنید در چنین موقعیتی تکلیف ما چیست؟ خیلی روشن است که تکلیف همگی ما خیلی سنگین است. اگر- خدای ناخواسته- اشتباهی کنیم آنها که منافعشان در خطر است آن را در داخل و خارج بزرگ می‏کنند و علیه ما تبلیغات می‏کنند.

سعی کنید مطالعه کنید که در خطبه‏هایتان چه می‏خواهید بگویید. امیدوارم اسلام به دست شما منتشر شود تا مقدمه‏ای شود برای ظهور حضرت مهدی- عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف- امیدوارم موفق و مؤید باشید و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 260)

ـ سخنرانی در جمع اعضای شورای مرکزی ائمه جمعه؛ مسائل مطروحه در نماز جمعه (1362)

«البته آقایان باید بنده را موعظه کنند، لکن از آنجا که حق برادری موعظه است، مسائلی را عرض می‏کنم. تحقیقاً احیای نماز جمعه در ایران از مسائل بسیار مهم است.

نماز جمعه موجب می‏شود تا مسائل فراموش شده در اسلام به بهترین وجه برای مردم گفته شود. در قدیم اگر یک روحانی راجع به امور سیاسی مردم صحبت می‏کرد می‏گفتند رهایش کنید او سیاسی است، که این نوع فکر بلااشکال از شیاطین داخل و خارج بوده است. آنها به ما باورانده بودند که روحانی باید عبایش را سر بکشد و فقط برود مسجد نماز معمولی‏اش را بخواند. روحانی حق دخالت در هیچ امری را نداشت. ولی واقعیت این است که ما تابع حضرت رسول و ائمه- علیهم السلام- هستیم که همه امور دست آنها بود، حکومت تشکیل دادند و مردم را هدایت نمودند.

بحمداللَّه امروز وارد مسائل سیاسی شدن دیگر عیبی ندارد، ولی باید توجه کنید که همه متوجه شما هستند، لذا زیّ‏[13] اهل علم خودتان را حفظ کنید. درست مانند علمای گذشته ساده زندگی کنید. در گذشته چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر زندگیشان از سطح معمولی مردم پایینتر بود و یا مثل آنها بود. امروز سعی کنید زندگیتان از زی آخوندی تغییر نکند. اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید بدانید که دیر یا زود مطرود می‏شوید؛ برای اینکه مردم می‏گویند ببینید آن وقت نداشتند که مثل مردم زندگی می‏کردند، امروز که دارند و دستشان می‏رسد از مردم فاصله گرفتند. باید وضع مثل سابق باشد، باید طوری زندگی کنیم که نگویند طاغوتی هستیم.

مسأله دیگر خطبه‏های نماز جمعه است؛ باید مردم را امر به تقوا کنید، امر به تقوا در خطبه اول واجب است و در خطبه دوم بنا بر احتیاط واجب است. مسائل اخلاقی را به مردم بگویید و آنها را به داشتن اخلاق اسلامی ترغیب کنید. مطالب روز را برای مردم بگویید، آنچه در طول یک هفته در کشور اتفاق می‏افتد، آنها را برای مردم بگویید.

مردم را در صحنه حاضر نگه دارید که آنچه انقلاب و ایران را حفظ کرده حضور مردم در صحنه است. در تمام دنیا مردمی به خوبی مردم ایران پیدا نمی‏شود. امروز مردم پشتیبان انقلاب اسلامی و دولت هستند. پشتیبانی مردم از دولت به خاطر این است که دولت را اسلامی می‏دانند و می‏دانند که طرفداری از دولت، طرفداری از اسلام است؛ تنها به این خاطر است که از دولت پشتیبانی می‏کنند، این پشتیبانی را باید حفظ کنید. ائمه جمعه در سراسر ایران بالاترین اجتماع را دارند؛ از این اجتماعات استفاده کنید و جهات شرعی و سیاسی را به مردم تذکّر دهید، آنان را در مقابل شیاطین مجهز کنید. امروز دولت با تمام توان دارد زحمت می‏کشد، و آنچه از دستش برمی‏آید انجام می‏دهد؛ کار مشکل است.

امروز اکثر حکومتها با ما خوب نیستند. دشمنان ما خیلی کارها علیه ما کردند، اختلافات داخلی را به وجود آوردند فایده نکرده، جنگ را بر ما تحمیل کردند و باز هم ما را رها نمی‏کنند؛ با تمام این مشکلات این همه کار شده است. البته کمبودهایی هست و گرانی هم بسیار است و مردم هم از اینها ناراحت‏اند، ولی در کجا این کمبودها و گرانیها نیست.

هنوز در شوروی با آن همه ادعاهایش صفهای طولانی هست. در ایران هم گرانی و کمبود هست، ولی باید به خاطر اسلام مقاومت کرد. البته مردمی که در جنگ جوان می‏دهند، در مقابل این مشکلات که ناراحت نمی‏شوند. آنها که در جبهه‏ها هستند از مشکلات نمی‏هراسند و مقاومت می‏کنند. کسانی که می‏جنگند و مبارزه می‏کنند در مقابل کمبودها صبر می‏کنند، ولی آن عده‏ای که در کنار نشستند، آن عدّه‏ای که عیّاشی می‏کردند و جلوی عیّاشیهایشان گرفته شده ناراحت‏اند، آنها هستند که دولت را تضعیف می‏کنند و دایم می‏گویند کمبود هست، اینها هستند که مشغول تضعیف دولت هستند.

آقایان باید در نماز جمعه‏ها دولت را پشتیبانی کنند. امیدوارم نماز جمعه‏ها با قدرت هر چه بیشتر انجام شود. خداوند همه‏تان را تأیید کند. و السلام علیکم»



[1] - قیام 15 خرداد 1342.

[2] - بحار الأنوار، ج 72، ص 38 و کنز العمال، ج 6، ص 30.« همه شما شبان( سرپرست) و همه شما مسئول هستید».

[3] - بخشی از آیه 10 سوره حجرات.

[4] - بخشی از آیه 15 سوره شورا.

[5] - بخشی از آیه 112 سوره هود:« استقامت کن چنانچه مأمور شده‏ای به همراه آنان که با تو بازگشتند».

[6] - علم الیقین 2: 971:« سوره هود به خاطر جایگاهی که این آیه دارد مرا پیر کرد».

[7] - اشاره به آیه 46 سوره سبأ:« قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی‏ وَ فُرادی‏».

[8] - آقای فخر الدین حجازی، نماینده اول مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی. آقای حجازی، سخنرانی خود را با جمله« بابی أَنْتَ وَ امّی» آغاز کرد و بقیه محتوای سخنرانی نیز در تجلیل از مقام والای امام بود که با گلایه شدید معظمٌ له روبرو شد

[9] - سوره ذاریات، آیه 55:« پند و تذکر مؤمنان را سودمند افتد.»

[10] -« آتاتورک» نخستین رئیس جمهور ترکیه که شخصی غرب‏گرا و لائیک بود.

[11] - سید حسن تقی زاده، سناتور و رئیس مجلس سنا در زمان محمد رضا پهلوی، و از منادیان غرب‏زدگی در ایران.

[12] - کتاب« القانون فی الطب» که دائرة المعارفی در دانش پزشکی بوده است.

[13] - هیأت، پوشش، شعار.

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.