امروز با امام: چهاردهم فروردین
ـ مصاحبه[1] پیرامون وضعیت حوزه علمیه قم پس از رحلت آیتاللَّه بروجردی (1340)
اکنون اعضای حوزه سرگرم عزاداری هستند؛ لکن پس از تخفیف مجالس سوگواری مدرسین کار خود را آغاز خواهند کرد. حوزه علمیه قم را خدا حفظ میکند. قبل از مرحوم آیتاللَّه به دست دیگران محفوظ شد و بعد از ایشان هم امر با خداست، انشاءاللَّه خداوند آن را حفظ خواهد کرد.» (صحیفه امام، ج21، ص: 478)
ـ نامه تشکر از پشتیبانی عشایر به آقای محمد کرمی (1358)
«بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد کرمی- دامت افاضاته
مرقوم محترم واصل و از مضمون آن اطلاع حاصل گردید. سوابق علمی جنابعالی در حوزه مقدسه قم و همچنین خدمات دینی که پس از مهاجرت به خوزستان انجام دادهاید معلوم و روشن است. از خدای تعالی ادامه توفیقات آن جناب را خواستارم.
ضمناً مراتب تشکر و سلام این جانب را به عموم عشایر محترم خوزستان و رؤسای ایشان که از دولت موقت جناب آقای مهدی بازرگان و همچنین از جمهوری اسلامی پشتیبانی کردهاند ابلاغ نمایید. و درباره مشکلات منطقه و ظلمهایی که در طول حکومت خاندان ننگین پهلوی به اهالی محترم و شریف آن منطقه شده است، پیوسته مورد نظر این جانب بوده و مرا متأثر ساخته؛ و امید است ان شاء اللَّه تعالی تدریجاً با استقرار کامل حکومت و تشکیل جمهوری اسلامی همه اینها مرتفع گردد.
آنچه مورد اهمیت است و جنابعالی نیز مطمئناً متذکر آن هستید حفظ وحدت و اتفاق کلمه و پرهیز نمودن از اختلاف و تفرقه است؛ زیرا همان اتحاد و همبستگی سبب پیروزی ما تا به امروز بوده و ان شاء اللَّه با هوشیاری کامل آن را حفظ خواهیم کرد. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و توفیق عموم آقایان محترم را خواستارم.» (صحیفه امام، ج6، ص: 470)
ـ یادنامه به درخواست خانم فرشته اعرابی؛ ابراز امیدواری برای تربیت فرزندی شایسته[2] (1361)
بسمه تعالی
برای فرشته عزیز که به اخلاق خوب متّصف است آرزوی سعادت در دنیا و آخرت مینمایم. امید است فرزند عزیز خود را به اخلاق اسلامی و آداب دینی تربیت نماید که برای جمهوری اسلامی فرد مفید و برای مسلمانان خدمتگزار خوب باشد.» (صحیفه امام، ج16، ص: 160)
ـ سخنرانی در جمع مسئولان حزب جمهوری اسلامی؛ جلوگیری از نفوذ منحرفین (1361)
«آن چیزی که دنیا را تهدید میکند، سلاحها و سر نیزهها و موشکها و امثال این نیست. آن چیزی که دارد این سیاره ما را در سراشیبی انحطاط قرار میدهد، انحراف اخلاقی است. اگر انحراف اخلاقی نباشد، هیچ یک از این سلاحهای جنگی به حال بشر ضرر ندارد. آن چیزی که دارد این انسانها را و این کشورها را رو به هلاکت و رو به انحطاط میکشاند، این انحطاطهایی است که در سران کشورها و در دست به کارهای این حکومتها، از انحطاط اخلاقی، دارد تحقق پیدا میکند و همه بشر را دارد سوق میدهد به سراشیب انحطاط و نمیدانیم که عاقبت امر این بشر چه خواهد شد. شما ملاحظه بفرمایید که این سلاحهای بزرگ مدرن، که الآن در دست ابرقدرتهاست، این سلاحها در چه امری از امور کار میرود؟ آیا برای خیر بشر است؟ برای تأمین صلح است، چنانچه مدعی هستند؟ یا برای هلاکت بشر و برای خودخواهیهایی که این سران دارند؟...
اگر آمال انبیا در یک کشوری تحقق پیدا بکند آن- و لو بعض آمال انبیا- آن کشور رو به اصلاح میرود....
من نمیخواهم بگویم که ما نقیصه نداریم، الی ما شاء اللَّه نقیصه داریم و الی ما شاء اللَّه ما هواهای نفسانی داریم، لکن به مقایسه ما میخواهیم حساب کنیم. نه اینکه صد در صد جمهوری اسلامی الآن آن خطی را که انبیا میخواستند، طی میکند، یا حزب جمهوری اسلامی یا سایر نهادهائی که در کشور هست؛ ما هیچ یکمان مدعی نیستیم که تمام اینها صد در صد تمام است، لکن مدعی این هستیم که یک نسیم روحانی از جانب خدای تبارک و تعالی به این کشور وزیده است، یک بارقه الهی به این کشور تابیده است و به واسطه همین نسیم روح بخشی که با عنایت حق تعالی در این کشور وزیده است، این کشور را رو به اسلام و آمال انبیا دارد سوق میدهد، و لو اینکه در بسیاری از جاهایش اشتباهات هست و بسیاری از اشخاص ناباب هم در گروهها وارد شدهاند، لکن ما روی هم رفته، مطلب را در هر جامعهای باید حساب بکنیم. در یک جامعه، ما نمیتوانیم بگوییم که افراد همهشان سالمند. در تمام دوره دنیا، زمان انبیا و بالاترین زمانی که بشر یک رأسی داشته است مثل انبیا، و در اسلام مثل رسول اکرم، مع ذلک، وقتی که حساب میکنند، حساب جامعه را باید بکنند، نه حساب افراد را؛ ببینیم جامعه رو به اصلاح و صلاح است یا جامعه رو به انحطاط است...
باید ملتفت باشید که اشخاصی که در بین شما هست، انحراف نداشته باشند که به واسطه انحراف، شما را به انحراف بکشند یا لا اقل، بدنام کنند. و بالاخره، ما هر چیزی که در این مملکت الآن داریم، چه مجلس و چه دولت و چه حزب و چه بانک و چه سایر ارگانهایی که داریم، باید ما کوشش کنیم که اینها بخورد به جمهوری اسلامی. خوب، ما ادعا کردیم که ما جمهوری اسلامی را میخواهیم، همه ملت هم موافقاند با این؛ جمهوری اسلامی میخواهند. آنهایی که مخالفاند معدودی هستند. خوب، ما که میگوییم که نظام جمهوری اسلامی را در ایران، ما متحقق کردیم، آن وقت اگر- خدای نخواسته- بیایند مجلس ببینند که مجلس را بعضی آوردهاند خراب دارند میکنند، بروند دولت، دولت هم ببینند همین طور است، همین طور یک وقت بشود «شیر بیدم و شکم»[3] ما باید کوشش کنیم که اینها را تا آن اندازهای که قدرت داریم به همین چیزی که اسلام میخواهد، مبدل کنیم...» (صحیفه امام، ج16، ص: 161 ـ 174)
ـ سخنرانی در جمع مسئولان و کارکنان وزارت پست؛ برداشتهای مختلف از انتظار فرج (1367)
«برداشتهایی که از انتظار فرج شده است؛ بعضیاش را من عرض میکنم. بعضیها انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان- سلام اللَّه علیه- را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقاً میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل میکردند و نهی از منکر هم میکردند و امر به معروف هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمیآمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند، نبودند.
یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را میگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر ملت ما چه میگذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء اللَّه، درست میکنند؛ دیگر ما تکلیفی نداریم.
تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دستهای، مردمی بودند که صالح بودند.
یک دستهای میگفتند که خوب، باید عالم پر [از] معصیت بشود تا حضرت بیاید؛ ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری میخواهند بکنند؛ گناهها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.
یک دستهای از این بالاتر بودند، میگفتند: باید دامنزد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت- سلام اللَّه علیه- تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامنمیزنند.
یک دسته دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات [اشاره دارد] که هر کس علم بلند کند با علم مهدی، به عنوان «مهدویت» بلند کند، [باطل است.]
حالا ما فرض میکنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنی، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیاید؟ حضرت صاحب که تشریف میآورند برای چی میآیند؟ برای اینکه گسترش بدهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما بر خلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه میکنند؟ حضرت میآیند، میخواهند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب رأی این جمعیت، که بعضیشان بازیگرند و بعضیشان نادان، این است که ما باید بنشینیم، دعا کنیم به صدام. هر کسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است؛ برای اینکه حضرت دیر میآیند! و هر کسی دعا کند به صدام؛ برای اینکه این فساد زیاد میکند، ما باید دعاگوی امریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها تا اینکه اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند؛ همان کاری که ما میکنیم و ما دعا میکنیم که ظلم و جور باشد! حضرت میخواهند همین را برش دارند. ما اگر دستمان میرسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست، منتها ما نمیتوانیم. اینی که هست این است که حضرت عالم را پر میکند از عدالت؛ نه شما دست بردارید از تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.
ما تکلیف داریم که، اینکه میگوید حکومت لازم نیست، معنایش این است که هرج و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در یک مملکتی نباشد، نظام در یک مملکتی نباشد، آن طور فساد پر میکند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آنکه میگوید حکومت نباشد، معنایش این است که هرج و مرج بشود؛ همه هم را بکُشند؛ همه به هم ظلم بکنند برای اینکه حضرت بیاید. حضرت بیاید چه کند؟ برای اینکه رفع کند این را. این یک آدم عاقل، یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاست این کار را نکرده باشد که بازی بدهد ماها را که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کاری میخواهند انجام بدهند، این باید خیلی آدم نفهمی باشد!
اما مسأله این است که دست سیاست در کار بوده؛ همان طوری که تزریق کرده بودند به ملتها، به مسلمین، به دیگر اقشار جمعیتهای دنیا که سیاست کار شماها نیست؛ بروید سراغ کار خودتان و آن چیزی که مربوط به سیاست است، بدهید به دست امپراتورها. خوب، آنها از خدا میخواستند که مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حکومت و به دست ظلمه، دست امریکا، دست شوروی، دست امثال اینها و آنهایی که اذناب اینها هستند و اینها همه چیز ما را ببرند، همه چیز مسلمانها را ببرند، همه چیز مستضعفان را ببرند و ما بنشینیم بگوییم که نباید حکومت باشد، این یک حرف ابلهانه است، منتها چون دست سیاست در کار بوده، این اشخاص غافل را، اینها را بازی دادند و گفتند: شما کار به سیاست نداشته باشید، حکومت مال ما، شما هم بروید توی مسجدهایتان بایستید نماز بخوانید! چه کار دارید به این کارها؟
اینهایی که میگویند که هر علمی بلند بشود و هر حکومتی، خیال کردند که هر حکومتی باشد این بر خلاف انتظار فرج است. اینها نمیفهمند چی دارند میگویند. اینها تزریق کردهاند بهشان که این حرفها را بزنند. نمیدانند دارند چیچی میگویند. حکومت نبودن، یعنی اینکه همه مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، بر خلاف نص آیات الهی رفتار بکنند. ما اگر فرض میکردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار میزدیم؛ برای اینکه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست. و این نفهمها نمیدانند چی میگویند، هر حکومتی باشد حکومت [باطل] است! بلکه شنیدم بعضی از اشخاص گفتهاند که خوب با این وضعی که هست، الآن در ایران هست، دیگر ما نباید تهذیب اخلاق بکنیم؛ دیگر غلط است این حرفها! چیزی نیست دیگر حالا؛ حتماً باید استاد اخلاق در یک محیطی باشد که همه مردم فاسدند، شرابخانهها همه بازند و- عرض میکنم که- جاهای فساد همه بازند! اگر یک جایی باشد که خوب باشد، آنجا دیگر تهذیب اخلاق لازم نیست، نمیشود، باطل است! اینها یک چیزهایی است که اگر دست سیاست در کار نبود، ابلهانه بود، لکن آنها میفهمند دارند چی میکنند. آنها میخواهند ما را کنار بزنند.
بله، البته آن پر کردن دنیا را از عدالت، آن را ما نمیتوانیم [پر] بکنیم. اگر میتوانستیم، میکردیم، اما چون نمیتوانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الآن عالم پر از ظلم است. شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است،] تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمیتوانیم بکنیم؛ چون نمیتوانیم بکنیم، باید او بیاید تا بکند. اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت- سلام اللَّه علیه- در هر صورت، این مصیبتهایی که هست که به مسلمانها وارد شده است و سیاستهای خارجی دامن بهش زدهاند، برای چاپیدن اینها و برای از بین بردن عزت مسلمین [است]. و باورشان هم آمده است خیلیها. شاید الآن هم بسیاری باور بکنند که نه، حکومت نباید باشد، زمان حضرت صاحب باید بیاید حکومت. و هر حکومتی در غیر زمان حضرت صاحب، باطل است؛ یعنی، هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بیاید درستش کند! ما درستش میکنیم تا حضرت بیاید.
ان شاء اللَّه، خداوند اصلاح کند اینها را. و امیدوارم که خداوند این روز را بر همه ما، بر همه شما مبارک کند و دست ظالمها را کوتاه کند و قدرت بدهد به ملتهای مظلوم برای سرکوب کردن ظالمها. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج21، ص: 13 ـ 17)
ـ حکم انتصاب آقای احمد جنتی به سمت ریاست سازمان تبلیغات اسلامی (1368)
«جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ احمد جنتی- دامت افاضاته
به دنبال درخواست اعضای محترم و بزرگوار شورای عالی سازمان تبلیغات مبنی بر اینکه برای پیشبرد بهترِ کار، شخصی از طرف این جانب به تنهایی مسئول آن سازمان گردد، جنابعالی را به مدیریت و ریاست آن سازمان منصوب مینمایم.
روشن است شما که از افراد متدین خوب و با سابقه طولانی در مبارزات میباشید و عمری را در حوزههای علمیه سپری کردهاید، میتوانید خدمات ارزندهای به اسلام و انقلاب بنمایید.
امیدوارم با تلاش پیگیر و با استفاده از همه نیروهای مؤمن به انقلاب و اسلام از عهده این مهم برآیید. تبلیغات، که همان شناساندن خوبیها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدیها و نشان دادن راه گریز و منع از آن است، از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است.
ان شاء اللَّه در محدوده توانتان نقاط کور و مجهول را برای مردم شریف ایران و جهان اسلام باز و روشن نمایید؛ و چهارچوب اسلام ناب محمدی، که ترسیم قهر و خشم و کینه مقدس و انقلابی علیه سرمایه داری غرب و کمونیسم متجاوز شرق است، و نیز راه مبارزه علیه ریا و حیله و خدعه را به مردم و بخصوص جوانان سلحشورمان نشان دهید.
این مسأله که نظام در اهداف خود جدی است و با هیچ کس شوخی ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزشهای اسلامی با هر کس در هر موقعیت قاطعانه برخورد مینماید، باید به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر برای تمامی دستاندرکاران و مردم تبلیغ گردد.
توفیق جنابعالی و اعضای معزّز و محترم شورای عالی سازمان تبلیغات اسلامی و تمامی افراد آن سازمان را از خداوند متعال خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج21، ص: 339 ـ 340)
ـ حکم به دادستان کل و رئیس دیوان عالی کشور؛ رسیدگی به درخواست وزیر بهداشت (1368)
[آقای علی رضا مرندی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طی نامه شماره 176/ م 10/ 1/ 68 به محضر امام، ضمن تشریح تغییرات بنیادی در نظام دارویی کشور به بازداشت مدیر عامل وقت شرکت سهامی دارویی کشور و نیز بازداشت مدیر عامل وقت شرکت سهامی داروپخش در پی رسیدگیهای بازرسی کل کشور اشاره کرده و یادآور شده است که با وجود آزاد شدن مدیر عامل داروپخش (به درخواست جمعی از وزرا و نمایندگان مجلس) هنوز پرونده این موضوع در شعبههای دوازده و سیزده دادسرای انقلاب اسلامی مفتوح است.
وزیر بهداشت از محضر امام درخواست کرده که پرونده توسط منتخبین معظمٌ له مورد رسیدگی و اظهار نظر نهایی قرار گیرد. بدواً حضرت امام به آقای موسوی خوئینی، دادستان کل کشور مأموریت دادند، اما ایشان طی نامه مورخ 24/ 1/ 68 اعلام کرد که: «بر حسب تقسیم کار و وظایف شورای عالی قضایی انجام این کار در حوزه مسئولیت رئیس دیوان عالی کشور است»، امام خمینی انجام مأموریت را در نامه بعدی به آقای موسوی اردبیلی، رئیس دیوان عالی کشور محول فرمودند. متن نامههای امام به قرار زیر است:].
بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام آقای موسوی خوئینیها- دامت افاضاته
دو نفر از افراد وارد و خوب را جنابعالی برای روشن شدن تکلیف افراد مورد درخواست جناب آقای دکتر مرندی انتخاب نمایید تا کار را مطابق شرع و قانون انجام دهند. 14/ 1/ 68
روح اللَّه الموسوی الخمینی
بسمه تعالی
جناب مستطاب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی- دامت افاضاته
با سلام و تشکر از آقای موسوی خوئینی که تذکر دادند در محدوده کاری ایشان نمیباشد، آنچه را برای ایشان نوشتهام حضرت عالی زحمت آن را میکشید. ان شاء اللَّه موفق و مؤید باشید. 24/ 1/ 68 روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج21، ص: 341 ـ 342)
[1] - اعضای هیأت خبرنگاران اعزامی کیهان به قم با علمای اعلام و شخصیتهای مذهبی طراز اول در قم تماس گرفتند و با هر یک درباره موقعیت حوزه علمیه پس از رحلت آیتاللَّه بروجردی و نحوه اداره آن در آینده، مصاحبهای به عمل آوردند. علمایی که در این مصاحبه شرکت کردند، عبارتند از: امام خمینی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید کاظم شریعتمداری، سید محمد محقق یزدی( معروف به داماد). مأخذ: کیهان، 15 فروردین 1340، ص 1 و 2.
[2] - امام خمینی یادداشت فوق را در پاسخ به درخواست نوهشان، خانم فرشته اعرابی، که به تازگی صاحب فرزندی شده بود، نگاشتهاند.
[3] - اشاره است به این بیت مثنوی مولوی:
شیر بییال و دُم و اشکم که دید
|
|
این چنین شیری خدا کی آفرید؟!
|
|
|
|
.
انتهای پیام /*