ـ نامه به آقای سید مرتضی پسندیده و پاسخ به 5 سؤال ایشان (1356)
«به عرض حضور مبارک میرساند، دو طغرا مرقوم مبارک یکی دو- سه روز قبل و یکی که توسط آقای شیاسی بوده الان واصل گردید. از سلامت وجود مبارک مسرورم. از اوضاع بیاطلاع نیستم. اینجا برای اربعین تعطیل نشد، من صحبتی کردهام.
1- راجع به وجوه و تورم، باید به هر نحو هست صرف نمایید. نمیدانم چرا شهریه اضافه نفرمودید؟ اگر خوف جلوگیری است اشکالی ندارد ولی هر طور صلاح است عمل فرمایید. راجع به کارها و زیادی آن من نگران هستم باید برای آن، اشخاصی را که مورد اطمینان هستند انتخاب فرمایید. 2- من نمیتوانم الان کسی را که وجوه نزد او تمرکز پیدا کند تعیین کنم، حضرت عالی بهتر میتوانید تعیین کنید، موارد اطمینان را بهتر میدانید، هر کس را معین کنید مورد قبول است ولی مهمتر آن است که مصرف شود و نماند زیادی شهریه «1» ... 3- وجوهی که مصرف میکنند یا اجازه میخواهند هر مقدار ممکن است اجازه بدهید مانع ندارد. آنچه مسلّم است که بر خلاف بوده رد کنید اشکالی ندارد، برای ساختمان مدرسه، مسجد، حسینیه و امثال ذلک اگر اجازه خواستند بدهید، چاره نیست. 4- قبوض به نحو مرقوم صلاح نیست؛ صورت بفرستید تا جواب بفرستم. از آقای تهرانی قبوض یا استفتایی نیامده است. 5- به آقایان مسافرین عنایت زیاد فرمایید و در صورت امکان سلام این جانب را به همه برسانید. نامه آقای گرامی واصل شد، به ایشان سلام ابلاغ فرمایید در صورت امکان. دیگر مجال نیست مسافر حالا عازم است.» (صحیفه امام، ج3، ص: 350)
ـ پیام رادیو- تلویزیونی به مسئولان آموزش و پرورش؛ تغییر نظام آموزشی (1357)
«اکنون که مدارس کشور پس از یک مبارزه بزرگ اسلامی دوباره گشوده میشود، از دانشآموزان و دانشجویان و معلمان و دبیران و استادان عزیز- وفقهم اللَّه تعالی- تشکر میکنم و از کارمندان و کارکنان آموزش و پرورش سپاسگزارم. یادآوری این نکته ضروری است که این انقلاب تا رسیدن به نتیجه نهایی- که قطع ید امریکا، شوروی، انگلستان و سایر دوَل استعمارگر است- ادامه دارد.
فرزندان عزیزم! دیگر این شمایید که باید هر چه بیشتر کوشش کنید تا نهال آزادی و استقلال کشور را آبیاری کنید. فردای شما فردای دشواری است که اگر مجهز به علم و تقوا و شعور انقلابی- اسلامی شدید، پیروزیتان حتمی است، و اگر خدای نکرده در این مرحله کوتاهی کنید مسئولیت آن به عهده خود شماست. هر گز اجازه ندهید که عدهای معدود، چون گذشته تلخ روزهای استبداد، بر شما حکومت کنند. اصل دمکراسی اسلامی را فراموش نکنید.
امروز ملت ایران بدون گرایش به چپ و راست قیام نموده است و موفقیتهایی را به دست آورده است که تمام خائنین داخلی و خارجی را به لرزه انداخته است؛ و آنان در کمینند تا هر آن- چون گذشته- شما را نابود گردانند. به همین جهت باید سعی کنید تا با اتحاد خویش، جامعه اسلامی به وجود آورید؛ جامعه اسلامی که در آن همه آزادانه عقاید خود را ابراز دارند. اکنون خوشوقتم که شرایط به سود ملت ستمدیده ما دگرگون شده است و همین مسئولیت و تعهدی که در ماههای گذشته ایجاب میکرد تا دست به اعتصابات و تظاهرات بزنید امروز ایجاب میکند تا کار تحصیلی خود را با کمال جدیت و در محیطی آرام از سر گیرید. دیروز عوامل بیگانه در پی شکستن اعتصابات بودند، و امروز که میبینند که جریان کشور در جهت حکومت عدل اسلامی در حرکت است، با شعارهایی ظاهراً انقلابی، رو در روی نهضت اصیل اسلامی- انقلابی قرار گرفتهاند.
من از همه شما میخواهم که از امروز اول اسفند 1357 به کلاسها رفته و برای فردای خود سربازانی انقلابی و اسلامی باشید؛ خدا یار شما و یاور شما باد. لازم است تذکرات زیر را بدهم:
1- رمز پیروزی ما وحدت کلمه بوده است. اکنون با کمال خضوع میخواهم تا از اختلافات دست برداشته و برای فردای خود فکر اساسی کنید، و از هر گونه اختلاف بپرهیزید که چون موریانه خوب و بد را نابود میکند؛
2- کتابهای درسی را، چه دبستانی و چه دبیرستانی و چه دانشگاهی، تغییر اساسی داده و آنچه از عکس و مطالبی که به نفع استعمار و استبداد است تصفیه کنید؛ و دروس انقلابی و اسلامی که بچههای ما را بیدار و جوانان ما را مستقل و آزاده بارآورد جایگزین آن کنیم؛
3- باید در سراسر ایران با پاکسازی آموزش و پرورش از آثار فرهنگ استعماری، محیطی به وجود آورید که اطفال ما را شیر بچگانی که همیشه پشت جبهه مقاومت علیه امریکا و صهیونیست و سایر چپاولگرهای شرق و غرب نشستهاند، تربیت کنید. و مطمئن باشید که خمینی تا قطع ریشههای استعمار چپ و راست همسنگر شماست؛ و رسالت اسلامی هر فرد مسلمان تا مرگ ادامه دارد. من چشم امیدم به شماست. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته» (صحیفه امام، ج6، ص: 193ـ 194)
ـ پیام به نیروهای انتظامی و لزوم بازگشت آنان به مراکز حفاظتی (1357)
«در این موقع حساس که اشرار با نامهای فریبنده مشغول توطئه بر ضد انقلاب اسلامی هستند و خطر برگشت اجانب با دست اینان بر سر چپاول کشور میرود، لازم است نیروهای انتظامی ملی فوراً به مراکز حفاظتی خود برگردند و با نیروی انتظامی، همکاری برای حفاظت شهر و مراکز حساس مربوط به شهر نمایند. اینان که دست به خرابی و اعمال ضد اسلامی و انسانی زدهاند و کوشش دارند مراکز حساس را به نفع بیگانگان به دست بیاورند، باید بدانند که قدرت آنان بیش از قدرت شیطانی شاه و پشتیبان آنان نیست؛ و در صورتی که به ملت نپیوندند و به طور معقول عمل نکنند، تکلیف را برای ملت شجاع ایران و تهران معلوم خواهم کرد.
من تحمل این بیفرهنگیها را نخواهم کرد. باید تمام اقشار، به هر اسمی که هستند، در تحت پرچم اسلام به فعالیت خود ادامه دهند و در غیر این صورت، قیام علیه حکومت انقلابی اسلامی است که جزای آن در قانون اساسی اسلام معلوم است. من حتی الامکان میل دارم تمام اقشار با هم با صدق و صفا رفتار نمایند ولی اجازه هرج و مرج نخواهم داد. و السلام علی من اتبع الهدی.» صحیفه امام، ج6، ص: 195
ـ نامه به احمد مفتی زاده و اعزام آقای نوری به کردستان (1357)
«دانشمند ارجمند و روحانی شجاع جناب آقای احمد مفتی زاده- دامت افاضاته
به عرض میرساند، زحمات و فعالیتهای مداوم شما در امر مبارزات اسلامی و کوششهای شما در این راه، پیوسته مورد قدردانی و تشکر بوده امید است همیشه در انجام وظایف الهی و پیشبرد مقاصد اسلامی موفق و مؤید باشید. اینک جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسین نوری- دامت برکاته- که از مدرسین محترم حوزه مقدسه علمیه میباشند از طرف این جانب بدان منطقه اعزام میشوند. هر گونه مطلبی باشد میتوانید با ایشان در میان بگذارید تا جناب ایشان به اطلاع من برسانند. امید است با تلاشهای پیگیر آقایان هر چه زودتر حکومت جمهوری اسلامی برقرار گردد. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج6، ص: 196)
ـ سخنرانی در جمع معلمان؛ رد رژیم سلطنتی- لزوم تربیت اسلامی (1357)
«اصل رژیم سلطنتی مخالف با حقوق بشر است. برای اینکه ما فرض هم بکنیم که همه ملت جمع بشوند و رژیم سلطنتی را رأی بدهند، البته ملت حق دارد که رژیمی را اختیار کند لکن ملت حق ندارد که رژیمی را برای آیندهها اختیار کند. یعنی امروز همه مقدرات مملکت به دست خود مردم باید اداره بشود. مردم حق دارند که یک نفری را به عنوان سلطان، به عنوان رئیس جمهور، به هر عنوانی انتخاب کنند. این صحیح است. خود مردم به اختیار خودشان این کار را کردند. لکن آیا مردم حق دارند که الآن برای طبقات بعد، برای فرزندان، فرزندانِ فرزندان، الآن تکلیف معین کنند؟ هیچ همچو حقی برای هیچ کس نیست. شما خودتان به حَسَب حقوق بشر، خود شما باید بر مقدرات خودتان حکومت کنید، بر مقدرات خودتان دست داشته باشید؛ اما شما بر مقدرات یک کشور دیگر نمیتوانید، بر مقدرات یک ملت دیگر نمیتوانید، بر مقدرات آنهایی که نیامدند هم نمیتوانید شما دخالت کنید. حقی نیست برایتان. بنا بر این سلطنت به این معنا که ارثی باشد و پشت در پشتْ سلطان باشد یک کسی، قانونی نیست و مخالف حقوق بشر است.
ما فرض میکنیم که رضا شاهْ اول که آمد- ما غَمْضِ عین میکنیم از همه چیزهایی که میدانیم- ما فرض میکنیم که رضا شاه اول که آمد، مورد استقبال مردم [واقع] شد و همه قبولش کردند. بسیار خوب، خود رضا شاه را در پنجاه و چند سال پیش از این مردم قبول کردند؛ الآن افراد این مملکت اشخاصی هستند که غیر آن اشخاصی هستند که در آن وقت بودند. آنها در آن زمان افراد این مملکت بودند، حق داشتند که برای خودشان یک کسی را انتخاب کنند؛ لکن انتخاب پسر او را، اگر فرض کنید کردند، انتخاب پسر او را برای ما، که در این زمان زندگی میکنیم، حقی از برای پدران ما نبوده است که همچو انتخابی را بکنند. بنا بر این ما بر فرض اینکه آمدن رضا شاه را به استقبال مردم قائل بشویم، خود او درست میشود لکن پسر او غیر قانونی است. در صورتی که همه میدانید که از اولْ این بنا در این سلسله غیر قانونی بود. از اول مجلس مؤسسانی که اینها درست کردند با زور و سرنیزه بود. از اول وکلایی که اینها ایجاد کردند با انتصاب بود نه انتخاب مردم. مردم هیچ اطلاعی از این معانی نداشتند، و اگر داشتند نمیتوانستند نفس بکشند. بنا بر این اساس این حکومت اساس ظلم بود و سلطهاش سلطه باطل بود. از اول سلطه باطل آنها داشتند بر کشور ما. و در عین حال که سلطه باطل بود، کارها هم همه از روی خیانت و جنایت بود. الآن وقتی که شما مملکت خودتان را ملاحظه میکنید، هر جا که بروید در هر مؤسسهای که دست بگذارید، یک مؤسسه خراب میبینید. فرهنگ شما یک فرهنگ استعماری است، یک فرهنگ صحیح نیست. ارتش تحت حمایت مستشاران امریکا و تحت تربیت آنها بود. زراعت ما را بکلی از بین بردند، صنعت ما را از بین بردند. با اسم «تمدن بزرگ» بکلی خراب کردند این مملکت را، و بازار درست کردند برای کشورهای بزرگ- خصوصاً برای امریکا. بنا بر این فسادهایی که الآن در مملکت پیدا شده است، این آشفتگیهایی که الآن در مملکت هست، این محتاج به یک کمک همگانی است...
مقصود من این بود که قضیه سیاست یک مطلبی نیست که در اسلام مطرح نباشد. این معنایی که دین از سیاست جداست، مطلبی است که استعماریها انداختهاند در دهن مردم و میخواهند به واسطه این، دو فرقه را از هم جدا کنند؛ یعنی آنهایی که عالِم دینی هستند علی حدهشان کنند؛ و اینهایی که غیر عالِم دینی هستند علی حدهشان کنند. سیاسیون را از سایر مردم جدا بکنند تا استفادههایشان را بکنند. اگر این قوا با هم مجتمع بشوند، آنها میدانند که با اجتماع قوا نمیتوانند منافعی را که میخواهند ببرند؛ و لهذا دامن به این تفرقهها زدهاند زیاد. اول همین معنا که دین از سیاست جداست. قبل از این معنا، اصلش دین افیون است! دین افیون مردم است! آخوندها درباری هستند! جدا کردند اصلًا؛ دین را در نظر مردم متزلزل کردند...
بنا بر این، این یک اغفال بوده است که [مطرح] کردهاند که دین از سیاست جداست. سیاست غیر از این است که یک مملکتداری به طرز صحیح عاقلانه و موافق با همه روابط و ضوابط که در اسلام بوده است [انجام گیرد]؟ اسلام حکومتش سرتاسرِ- تقریباً- آسیا را گرفته بوده، مع ذلک به ما میگویند که دین از سیاست جداست! [در صورتی که] همانهایی که امر دین با آنها بود، همانها امر سیاست را داشتند. حضرت امیر، هم مسأله میگفت هم احکام میگفت [و] هم شمشیر در دستش بود و جنگ میکرد. خود رسول اللَّه، هم قرآن آورد هم حدید را آورد؛ و شمشیر را وارد کرد و آورد و با مخالفین جنگ کرد، و آنها را تابع خودش کرد. این یک مسئلهای است که باید خیلی مراعات بکنند...» (صحیفه امام، ج6، ص: 197 ـ 204)
ـ پیام به علما و روحانیون جهت مراجعت به شهرهای خود (1357)
«خدمت ذی سعادت حضرات علمای اعلام و حجج اسلام شهرستانها- دامت برکاتهم
به عرض میرساند، ضمن تشکر از مساعی جمیله و زحمات طاقتفرسا که در طول مدت نهضت اسلامی فرمودهاید، و تشکر از تشریف فرمایی برای تفقد از این جانب از آن حضرات معظم تقاضا میکنم که به شهرهای خودشان مراجعت فرمایند. در این موقع حساس وجود آن آقایان در مَحالّ «1» خودشان لازم است، و چه بسا در موقع مقتضی مسائلی پیش آید که محتاج به اقدام سریع باشد.
از خداوند تعالی دوام برکات حضرات آقایان را خواستار است. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج6، ص: 205)
ـ نامه به آقای محمدباقر غروی؛ حفظ اتحاد و همبستگی (1357)
«جناب حجت الاسلام آقای آقا شیخ محمد باقر غروی- دامت افاضاته
طوماری از اهالی محترم شهرستان قصرشیرین در مورد پشتیبانی از حکومت جناب آقای مهندس بازرگان و جمهوری اسلامی واصل گردید. مراتب تشکر این جانب را به آقایان ابلاغ نمایید و متذکر شوید که لازم است این اتحاد و همبستگی خود را تا پیروزی نهایی بر دشمنان اسلام و رسیدن به همه اهداف عالیه اسلامی حفظ نموده، از تفرقه و اختلاف پرهیز نمایند، و خدای ناکرده مجال فعالیت مجدد به دست دشمن ندهند. توفیق عموم را از خدای تعالی خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه
ضمناً در رفراندم شرکت کنید و به «جمهوری اسلامی» رأی دهید.» (صحیفه امام، ج6، ص: 206)
ـ حکم انتصاب آقای بنی صدر به سمت فرماندهی کل قوا (1358)
«جناب آقای بنی صدر، رئیس جمهور ایران
در این مرحله حساس که احتیاج به تمرکز قوا بیشتر از هر مرحله است جنابعالی به نمایندگی این جانب به سمت فرماندهی کل نیروهای مسلح به ترتیبی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تعیین کرده است منصوب میشوید. امید است با شایستگی که جنابعالی دارید امور کشوری و لشکری و قوای مسلح به نحو شایسته و با موازین اسلامی جریان پیدا کند. از خداوند تعالی توفیق همگان را در خدمت به ملت اسلامی خواستارم.» (صحیفه امام، ج12، ص: 157)
ـ نامه به آقای حافظ اسد؛ کسالت قلبی امام (1358)
«حضرت آقای ژنرال حافظ اسد، رئیس جمهوری کشور سوریه- دمشق
پیام محبتآمیز جنابعالی را در بیمارستان دریافت داشتم. از تفقد شما متشکرم و امیدوارم کشورهای اسلامی با اتحاد و اتفاق کامل، دست ایادی استعمار شرق و غرب و بخصوص امریکا را از کشورهای خود کوتاه کنند. و از خدای تعالی موفقیت همگان را در این راه مسألت دارم.» (صحیفه امام، ج12، ص: 158)
ـ پیام به آقای عباس واعظ طبسی به مناسبت سوء قصد به جان ایشان در مشهد (1361)
«مشهد مقدس- جناب حجت الاسلام آقای طبسی، تولیت محترم آستان قدس رضوی- دامت افاضاته
خداوند تعالی را شکر که توطئه جنایتکارانه منحرفان از اسلام درباره جنابعالی خنثی شد؛ و خداوند را سپاس که هر روز این جنایتکاران ورق سیاهی بر اوراق جنایت خود میافزایند. و اکنون که به خواست خدای تعالی دستشان از هر جا کوتاه و هر گروهی از آنان گروه دیگر را لعن میکند و از رسیدن به آنچه در خیال خود به آرزوی آن بودهاند مأیوس شدهاند، چارهای جز خرابکاری برای اظهار وجود ندارند که آن هم برایشان جز رسوایی در پی ندارد. از خداوند تعالی سلامت و سعادت جنابعالی و سایر متعهدان به اسلام و خدمتگزاران به جمهوری اسلامی را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج17، ص: 338)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور اندونزی؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)
«حضرت آقای ژنرال سوهارتو، رئیس جمهور کشور اندونزی
تلگراف تبریک شما به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. امید است این انقلاب اصیل اسلامی الگویی برای سایر ملل تحت ستم و مظلوم جهان قرار گرفته، و با اتکال به خدای تعالی بتوانند خود را از تحت سلطه استعمارگران نجات بخشند.» (صحیفه امام، ج17، ص: 339)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مالدیو؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)
«حضرت آقای مأمون عبد القیوم، رئیس جمهور کشور مالدیو
پیام تبریک شما به مناسبت سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی نجات ملل مستضعف جهان و رهایی آنان را از سلطه استعمارگران، و بخصوص امریکای جهانخوار مسألت دارم.» (صحیفه امام، ج17، ص: 340)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور عربی صحرا؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)
«جناب آقای محمد عبد العزیز، رئیس جمهور عربی صحرا
پیام تبریک آن جناب به مناسبت چهارمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی نجات همه ملل محروم و مستضعف جهان را از سلطه استعمارگران و بخصوص امریکای جهانخوار مسألت دارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج17، ص: 341)
ـ پیام تشکر به نخست وزیر هندوستان؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)
«جناب بانو ایندیرا گاندی، نخست وزیر کشور هندوستان
پیام تبریک آن جناب به مناسبت چهارمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. امید است این انقلاب اصیل اسلامی الگویی برای سایر ملل تحت سلطه قرار گرفته و خود را از زیر بار استعمارگران نجات بخشند.» (صحیفه امام، ج17، ص: 342)
ـ حکم انتصاب آقای اکبر هاشمی رفسنجانی به سمت فرماندهی عملیات و الفجر (1362)
«جناب حجت الاسلام آقای هاشمی رفسنجانی ایّده اللَّه تعالی
جنابعالی را به سمت فرماندهی دنباله عملیات و الفجر «1» نصب کردم. توفیق و پیروزی قوای اسلام را بر کفر از خداوند تعالی خواستارم.» (صحیفه امام، ج18، ص: 355)
ـ اجازه نامه به آقای محمد عبایی؛ تخصیص بخشی از اموال مصادره شده به دفتر تبلیغات (1364)
«[بسمه تعالی؛ محضر مبارک مرجع بزرگ و رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی مد ظله العالی
بعد التحیة و السلام، ضمن تقدیم صمیمانه ترین تبریکات به مناسبت پیروزی اخیر رزمندگان اسلام چنانکه مستحضر هستید دفتر تبلیغات اسلامی (قم) در رابطه با تحکیم مبانی جمهوری اسلامی و دولت مورد تأیید حضرت عالی و تقویت جبهههای حق علیه باطل و نشر معارف اسلامی بویژه در مناطق صد درصد محروم و انجام امور تحقیقاتی و فرهنگی و آموزشی و غیره، گامهای مثبتی برداشته و همواره مرهون عنایات حضرت عالی بوده و هزینه خود را همه ساله از آن حضرت و مقدار معتنا بهی از دولت دریافت نموده است.
اینک با توجه به اینکه دفتر تا حد امکان باید خودکفا باشد و از بودجه دولتی بینیاز گردد، در صورت صلاحدید اجازه فرموده دادگاههای انقلاب اسلامی از اموال شاه معدوم و وابستگانش به دفتر تبلیغات اسلامی قم نیز تخصیص دهند. از خداوند تبارک و تعالی بقای عمر آن حضرت و عزت اسلام و مسلمین را در سایه رهبریهای معظمٌ له خواستاریم.
محمد عبایی- دفتر تبلیغات اسلامی (قم)].
بسمه تعالی
مجازند از آن اموال برای این امر مهم به مقدار رفع ضرورت دفتر تبلیغات اسلامی به این دفتر تحویل دهند.» (صحیفه امام، ج19، ص: 494)
ـ نامه به آقای محتشمی، وزیر کشور؛ عملکرد «نهضت آزادی» (1366)
«[«بسمه تعالی؛ محضر مقدس رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی آیت اللَّه العظمی امام خمینی- دام ظله العالی با عرض سلام و تحیات.
نهضت آزادی پس از استعفا و برکناری دولت موقت پیوسته در جهت اعلام مخالفت با دولت جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی، و حتی قوه قضاییه و مغشوش کردن اذهان بوده است.
مسئولین نهضت با سمپاشیهای خود نسبت به سیاستهای دولت، دفاع مقدس و جنگ، مسئله برائت از مشرکین و فاجعه خونین مکه مکرمه، جهاد مالی و تصمیمات شورای عالی پشتیبانی جنگ و بالاخره فرمایشات اخیر حضرت امام- روحی فداه- راجع به حکومت و ولایت مطلقه، در جهت مبارزه و تضعیف نظام جمهوری اسلامی گام برداشتهاند.
با توجه به اهمیت و نقش سرنوشتساز مجلس شورای اسلامی نهضت آزادی در ماههای اخیر فعالیت گستردهای را جهت به اجرا درآمدن قانون احزاب و آزادی فعالیت سیاسی آنان و نیز حرکت تبلیغاتی گستردهای راجع به انتخابات و راه یافتن به مجلس را آغاز کرده است.
آقای دکتر یزدی در جلسه مورخ 5/ 10/ 66 نهضت آزادی راجع به شرکت در انتخابات و نقش نهضت آزادی چنین میگوید:
«... برگزاری انتخابات مستلزم وجود جامعه باز است، اگر رفتیم واقعاً مفید خواهیم بود و نخواهیم گذاشت این فتاوی را به زور بر مردم تحمیل کنند، شخصی که از طرف نهضت به مجلس برود مسلماً از این توپ و تشرها جا نخواهد زد، اگر قرار باشد مملکت را با «فتوا» اداره کنند، بنده پیشنهاد میکنم که، مجلس را ببندند و خوابگاه دانشجویان کنند».
دیدگاه نهضت آزادی راجع به جنگ و دفاع مقدس در بیانیهای تحت عنوان «جنگ بیپایان» چنین است:
«... آنچه فعلًا دیده میشود جنگی است بیپایان که میتواند پایان دنیا باشد، پایان ایران و مردم ایران باشد ...، گفتهاند حتی اگر یک خانه هم در ایران سرپا بماند، باز به جنگ ادامه خواهیم داد و اگر یک نفر باقی بماند، آن یک نفر هم جنگ خواهد کرد، آیا این مترادف با چیزی جز «جنگ جنگ تا نابودی» هست؟».
نهضت آزادی راجع به «حکومت و ولایت مطلقه» اطلاعیهای منتشر کرده که در آن آمده است:
«این چه فرمانی است و چه انقلابی در ایران و اسلام، که حکومت را در موضع بالاتر از فرستاده خدا قرار داده به او اختیار میدهد بر خلاف نصّ صریح و شاورهم فی الأمر و بدون مشورت با امت تصمیمگیری در مصالح دولت و امور ملت نماید ... الخ».
با عنایت به مراتب فوق خواهشمند است ارشاد فرمایید که:
1- آیا نهضت آزادی با چنین عقاید و تفکراتی میتواند به عنوان یک سازمان حزب و تشکیلات سیاسی در جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شود؟
2- در حالی که ماده سی، قانون انتخابات از جمله شرایط تأیید صلاحیت داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی را:
الف) اعتقاد و التزام عملی به اسلام.
ب) اعتقاد و التزام عملی به نظام جمهوری اسلامی ایران.
میداند. آیا نهضت آزادی صلاحیت دارد که در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت نموده و نمایندهای در مجلس داشته باشد؟
در پایان از درگاه خداوند متعال طول عمر آن وجود شریف و مقدس و پیروزی عاجل رزمندگان اسلام را مسألت میدارم.
سید علی اکبر محتشمی- وزیر کشور»
امام خمینی در پاسخ نامه وزیر کشور چنین مرقوم فرمودهاند:]
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای محتشمی، وزیر محترم کشور- ایّده اللَّه تعالی
در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی مسائل فراوانی است که بررسی آن محتاج به وقت زیاد است. آنچه باید اجمالًا گفت آن است که پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به امریکا است، و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است؛ و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید امریکای جهانخوار را، که هر چه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملتهای تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد میدانند. و این از اشتباهات آنها است.
در هر صورت، به حسب این پروندههای قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.
«نهضت آزادی» و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند. از این جهت، گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کردهاند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولی الموالی امیر المؤمنین را در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی بر خلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است، بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را - نعوذ باللَّه- تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آنکه همه این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است.
نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.
و السلام علی من اتبع الهدی. توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستارم.» (صحیفه امام، ج20، ص: 479 ـ 482)
ـ نامه به آقای محمدرضا مهدوی کنی؛ مشکلات و آینده سازمان تبلیغات اسلامی (1367)
«[در پاسخ به گزارش تفصیلی آقای مهدوی کنی به تاریخ 30/ 11/ 67 که طی آن به تاریخچه سازمان تبلیغات اسلامی، تشکیلات و تعداد پرسنل و مسائل و مشکلات مربوط به آن پرداخته شده است و از اینکه در دو- سه سال اخیر، حمایت مورد نیاز به عمل نیامده، گلایه شده است و به پیوست نامه مذکور، پیشنهاداتی در رابطه با سرپرستی سازمان و کمک به رفع نیازهای مالی آن شده است. امام خمینی در پاسخ مرقوم فرمودهاند:].
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای مهدوی کنی- دامت افاضاته
با سلام و دعا برای وجود جنابعالی. آنچه مرقوم داشتهاید:
1- از طرف این جانب مانعی نیست که طی حکمی جناب حجت الاسلام آقای جنتی را مسئول سازمان تبلیغات اسلامی بنمایم، مشروط بر اینکه مسأله را پیش آقایان اعضای محترم سازمان تبلیغات طرح کنید که خدای ناکرده آقایان نگران نشوند.
2- در مورد صرف سهم مبارک امام- علیه السلام- آنچه نزد خود شما میآید، جنابعالی مختارید هر گونه صلاح میدانید عمل کنید. و نیز اجازه میدهم تا آن کسانی که از من در سهم اجازه دارند به همان میزان اجازهشان در صورت تمایل از طریق جنابعالی صرف در تبلیغات اسلامی نمایند.
3- در مورد اوقاف قابل صرف در تبلیغات اسلامی به جناب حجت الاسلام آقای امام جمارانی سفارش مینمایم تا در زمینه فوق کمک لازم را بنمایند. خیلی التماس دعا دارم. امیدوارم همیشه چون گذشته موفق و مؤید به نشر و تبلیغ اسلام گردید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج21، ص: 270)
.
انتهای پیام /*