کد مطلب: 4154 | تاریخ مطلب: 15/09/1399
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

امروز با امام؛ پانزدهم آذر

امروز با امام؛ پانزدهم آذر

ـ نامه تشکر به آقای فقیهی مرندی؛ ورود به نجف (1344)

ـ نامه به آقای سید مرتضی پسندیده و سفارش به پرداخت شهریه (1356)

ـ مصاحبه با روزنامه انگلیسی «دیلی تلگراف» درباره اقامت در فرانسه (1357)

ـ مصاحبه با مجله آمریکایی نیوزویک درباره اقامت در فرانسه (1357)

ـ مصاحبه با روزنامه لوس‏آنجلس تایمز درباره دولت اسلامی (1357)

ـ پیام به ملت ایران؛ حفظ آرامش و جلوگیری از بی‏احترامی به مراجع (1358)

ـ گفتگو با آقای محمدتقی فلسفی؛ آقای شریعتمداری و حزب خلق مسلمان (1358)

ـ پیام به ملت ایران؛ غائله حزب خلق مسلمان (1358)

ـ سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی؛ پرهیز از اختلاف (1358)

ـ سخنرانی در جمع استانداران سراسر کشور؛ لزوم مردمگرا بودن مسئولان (1359)

ـ سخنرانی در جمع پاسداران پادگان امام حسین و ولی عصر؛ احتراز از اختلافات (1359)

ـ تأییدیه در مورد آقایان حسن صانعی، هاشم رسولی محلاتی و محمد حسن رحیمیان (1360)

امروز با امام؛ 15 آذر

ـ نامه تشکر به آقای فقیهی مرندی؛ ورود به نجف (1344)

«خدمت جناب مستطاب مروّج الاحکام آقای فقیهی مرندی- دام مجده‏

مرقوم محترم که حاکی از سلامت جنابعالی و حاوی مراتب محبت نسبت به این جانب بود موجب امتنان گردید. سلامت و توفیق جنابعالی و سایر آقایان محصلین و فضلا- ایّدهم اللَّه تعالی- را از خداوند تعالی خواستار است. محبت و احساسات بی‏شائبه آقایان فضلا مورد تشکر و تقدیر این جانب است. خداوند همه را به علم نافع و عمل صالح و حُسن عاقبت موفق فرماید. از جنابعالی و سایر آقایان رجای دعای خیر برای حُسن عاقبت دارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 52)

ـ نامه به آقای سید مرتضی پسندیده و سفارش به پرداخت شهریه (1356)

«به عرض حضور مبارک می‏رساند دو سه روز قبل تصدیع دادم اینک در تعقیب عرضی که کردم راجع به خوی و ماکو جناب مستطاب حجة الاسلام آقای مقبره‏ای که از دوستان سابق این جانب هستند توضیحاتی می‏دهند در صورت صلاحدید هر نحو مقتضی هست، برای کمک و شهریه به آنجا کمک فرمایید. از قراری که احمد[1] مکرر تذکر داده است مشهدی رضا، خادم حضرت عالی زحمتکش زیاد و عائله‏اش بسیار و حقوقش کم است که با عسرت زندگی می‏کند حضرت عالی عنایت بیشتری درباره او بکنید به طوری که در عسرت نباشد و بتواند بخدمت ادامه دهد. از حضرت عالی امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

[در حاشیه نامه و ذیل امضاء:]

اجازه برای دو نفر به وسیله آقای مقبره‏ای فرستادم پس از تحقیق به وسیله ایشان تسلیم فرمایید

بسمه تعالی‏

ماهی پانصد تومان بحقوق مشهدی رضا و ماهی دویست تومان بحقوق مشهدی ناد علی اضافه فرمایید و ماهی سیصد تومان به دختر اقلیم که مشهدی رضا و ناد علی آن را می‏شناسند مرحمت کنید ظاهراً قبلًا داده می‏شده و قطع شده است.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 277)

ـ مصاحبه با روزنامه انگلیسی «دیلی تلگراف» درباره اقامت در فرانسه (1357)

سؤال: [حضرت آیت اللَّه، به نظر شما در قدم بعدی چه اتفاقی در ایران رخ خواهد داد؟]

جواب: نمی‏توانم پیش‏بینی کنم. اما نهضت اسلامی ما، رو به اوج است. گروههایی هم از خود ارتش و دولتیها به نهضت مردم ملحق شده‏اند. ولی به طور جزم چیزی نمی‏توانم بگویم.

[آقای شیخ ابوتراب عاشوری در بوشهر کشته شده است. در این باره شما چه فکر می‏کنید؟]

- این هم یکی از کسانی است که فدای اسلام شدند و ما از این فداییها داشته‏ایم و خواهیم داشت. این امور کار را بر شاه بدتر خواهد کرد.

[آیا حضرت آیت اللَّه تصور می‏فرمایید همان طور که دیروز در مطبوعات پیش‏بینی شده، شاه داوطلبانه کناره‏گیری کند و سلطنت را ترک کند؟]

- چاره‏ای جز این ندارد. اگر عقل داشته باشد، باید این کار را بکند.

[دلیل اینکه حضرت آیت اللَّه به ایران بازنمی‏گردید چیست؟ آیا تصور نمی‏فرمایید که از داخل بهتر بتوانید جنبش را هدایت بفرمایید؟]

- مردم توجه به این موضوع دارند که هر چه من بگویم به صلاحشان است. حال چه از اینجا باشد، چه از ایران، به آن عمل می‏کنند. من هر وقت صلاح دیدم به ایران می‏روم.

[اگر حضرت آیت اللَّه تا سوم ماه ژانویه که ویزای شما در فرانسه تمام می‏شود، در فرانسه باقی بمانید، تا آن زمان چه برنامه‏ای برای ادامه اقامت خودتان خواهید داشت؟]

- الان پیش‏بینی نکرده‏ام.

[آیا پس از ملاقات آقای «شایتز» نماینده وزارت خارجه فرانسه با شما در چند روز قبل، تغییری در بیانیه‏های شما درباره اوضاع و احوال رخ خواهد داد؟[2]-]

- خیر، من هرگز حتی برای یک لحظه هم موضع خود را تغییر نمی‏دهم. این تکلیف الهی است و در صورت سکوت، مسئول خدا خواهم بود.

[حضرت آیت اللَّه، عکس العمل شما در مقابل رژیم فرانسه مبنی بر محدود کردن فعالیتهای حضرت عالی و پیامهای شما به مردم ایران چگونه خواهد بود؟]

- اگر محدود بکنند ما در فرانسه نمی‏مانیم و به جای دیگر خواهیم رفت. لکن برای فرانسه صورت خوشی نخواهد داشت.

[حضرت آیت اللَّه، نظر شما درباره وقایع چند روزه اخیر چگونه است؟]

- وقایع اخیر ایران را می‏گویید، همین دو- سه روزه تظاهرات و کشتار؟ بله، وقایعی است که دنبال این حکومت نظامی و دولت نظامی و ظلمهای شاه پشت سر هم واقع می‏شود و مردم از هر فرصتی برای اظهار حق خود استفاده می‏کنند. مطلب همان است که تا شاه هست این وقایع هست‏.» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 178)

ـ مصاحبه با مجله آمریکایی نیوزویک درباره اقامت در فرانسه (1357)

سؤال: [حضرت آیت اللَّه، در مطبوعات غرب، بر اساس اعلامیه‏هایی که در ایران پخش شده، این طور منعکس کرده‏اند که حضرت عالی اعلام جهاد کرده‏اید. آیا این خبر صحت دارد؟]

جواب: خیر، صحت ندارد.

[آیا حضرت آیت اللَّه نگران این نیستند که پیامها یا بیانیه‏های جعلی در ایران به نام شما توزیع شود یا شده باشد؟]

- اعلامیه‏های من را مردم با مراجعه به افراد مطمئنی در ایران می‏شناسند.

[در محافل غربی شایع است که شما به وسیله چپیها کنترل می‏شوید. آیا معتقدید که کمونیستها در میان افراد شما باشند؟]

- نه، ابداً، این حرفها به طور کلی دروغ است.

[پس از اینکه ویزای شما تمام شود، برنامه‏های شما چیست؟ آیا باز هم اینجا خواهید ماند، یا به یک کشور عربی خواهید رفت؟]

- بعداً تعیین می‏کنم.

[اینجا شایع است که ملک حسین‏[3] به پاریس می‏آید تا بین شما و شاه مصالحه‏ای بکند. آیا اگر به پاریس بیاید، شما او را خواهید پذیرفت؟]

- نه، نخواهم پذیرفت.

[آیا شما به کسانی که اطراف شما هستند و با شما کار می‏کنند، اطمینان دارید؟]

- بله، اطمینان دارم‏.» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 180)

ـ مصاحبه با روزنامه لوس‏آنجلس تایمز درباره دولت اسلامی (1357)

سؤال: [حضرت آیت اللَّه از اینکه به من این فرصت را برای مصاحبه داده‏اید تشکر می‏کنم. شکل دولت اسلامی، که شما برای آینده در نظر دارید چگونه است و آیا این یک شکلی است در سوسیالیزم اسلامی و آیا دولت اسلامی شما، چگونه می‏خواهد یک کشور صنعتی نوین را اداره بکند؟]

جواب: اما شکل حکومت ما، جمهوری اسلامی است. جمهوری به معنای اینکه متکی بر آرای اکثریت است و اسلامی برای اینکه متکی به قانون اسلام است. و دیگر حکومتها این طور نیستند که تکیه بر قانون اسلام داشته باشند. اما اداره مملکت، کارشناسانی هستند که الآن در انزوا هستند و در زمان حکومت شاه، از باب اینکه انسانهایی امین بوده‏اند از صحنه برکنار مانده‏اند، از باب اینکه با شاه نمی‏خواستند همراهی بکنند. اینها کارشناسانی هستند که کار را انجام خواهند داد.

[حضرت آیت اللَّه، آیا شما علاقه‏ای یا اهمیتی به همکاری با عناصر مارکسیستی می‏دهید و آیا بین هدفهای جنبش شما و مارکسیستها هیچ سازگاری وجود دارد؟ و آیا نسبت به مقاصد شوروی در ایران نگران هستید؟]

- هدفهای ما با هدفهای آنها مختلف است. ما متکی بر اسلام هستیم و بر توحید، و آنها مخالف با هر دو آنها هستند. احکام ما احکام اسلام است و آنها اسلام را نمی‏پذیرند، و لذا ما به آنها نه تنها علاقه‏مند نیستیم که همکاری هم نداریم و نخواهیم داشت. اما راجع به شوروی، نه، ما نگرانی نداریم. برای اینکه، ملتی که خودش سرپای خودش زندگی می‏کند کسی نمی‏تواند در امور آن دخالت کند.

[حضرت آیت اللَّه، در گزارشهای مطبوعاتی آمده است که دولتهای لیبی و جبهه ملی آزادیبخش فلسطین حرکتهای ضد شاه را در ایران تقویت مالی می‏کنند. ممکن است حضرت عالی بفرمایید که سازمان آزادیبخش فلسطین و لیبی و سایر کشورها و احزاب کمونیست تا چه مقدار جنبش شما را کمک می‏کنند؟]

- ما به کمک مالی آنان احتیاجی نداریم و به کمکهای دیگر از قبیل کمکهای تبلیغاتی هم که احتیاج هست، هیچ کس کمکی نکرده است. و اما احزاب کمونیست و کشورهای دیگر چون آن دو، هیچ کاری برای ما نکرده‏اند. این است استقلال به معنای عالی کلمه.

[حضرت آیت اللَّه، انتظار شما چیست؟ چه موقعی این تضاد و جنگ به پایان خواهد رسید؟ و آیا این جنگ و نتیجه این جنگ را چگونه انتظار دارید؟ آیا این جنگ را جنگ مقدسی می‏دانید؟]

- اما جنگ ما جنگ مقدسی است؛ برای اینکه برای اسلام است، برای خداست. و چیزی که برای خدا باشد مقدسترین امور است. و اما نتیجه ما، تا وقتی که نتیجه آخر که عبارت از کوتاه شدن دست اجانب و رفتن رژیم سلطنتی تحقق پیدا نکند، دست از مبارزات خود برنمی‏داریم. مردم به غیر آن راضی نیستند.

[به نظر حضرت عالی، حکومت اسلامی شما با مسائل بانکی و مسئله بهره چگونه برخورد خواهد کرد؟ با مسئله صنایع چگونه برخورد خواهد کرد؟ آیا حضرت عالی در افکار خودتان با عربستان سعودی نزدیکتر هستید یا لیبی؟ یا تصور می‏فرمایید که یک چیزی است متفاوت از همه اینها؟]

- اما راجع به بهره بانکی، ما بانکهایی که بی‏بهره باشد باید تأسیس کنیم. ما بهره‏ها را جایز نمی‏دانیم. اما راجع به صنایع، صنایع را در ایران به بهترین وجه پایه گذاری خواهیم کرد. و اما آنچه که امروز به عنوان صنایع است در ایران، مونتاژی بیش نیست و اصولًا به درد نمی‏خورد.

[راجع به لیبی چه؟]

- آن مسئله دیگری است. ما در مسائل اسلامی که آنان به آنها عمل می‏کنند موافقت داریم.

[روابط دولت اسلامی حضرت آیت اللَّه با امریکا چگونه خواهد بود؟ آیا شما فروش نفت را به غرب ادامه می‏دهید، و روابط شما با شوروی چگونه خواهد بود؟]

- ما با تمام دولتها، در صورتی که دخالت در امور داخلی ما نکنند و برای ما احترام متقابل قائل باشند، با احترام رفتار می‏کنیم و نفت را هم هر کس مشتری است به او می‏فروشیم. ما از زیاده‏روی و غلطرویهایی که راجع به نفت بوده است و چیزهایی که خلاف مصلحت ملت بوده است، جلوگیری می‏کنیم، و الّا نفت را می‏فروشیم.

- [روابط شما با شوروی چگونه خواهد بود؟]

- همان طور که با امریکا، فرقی ندارد. روابط مثل هم است.

[در مورد مسائل اجتماعی، حضرت آیت اللَّه حضور زنان را در دانشگاه و یا کار کردن آنان در جامعه چگونه می‏بینید؟ آیا برای آنها شما محدودیتهایی قائل می‏شوید که الآن در جامعه کنونی وجود ندارد. و نظر حضرتعالی در مورد کنترل موالید و تحصیل زنان و مردان در دانشگاه به صورت مخلوط چیست؟]

- زنان در جامعه اسلامی آزادند و از رفتن آنان به دانشگاه و ادارات و مجلسیْن به هیچ وجه جلوگیری نمی‏شود. از چیزی که جلوگیری می‏شود فساد اخلاقی است که زن و مرد نسبت به آن مساوی هستند و برای هر دو حرام است. راجع به موالید، تابع آن است که حکومت چه تصمیمی بگیرد.

[ممکن است راجع به تاریخچه و نمای تاریخی جنبش تاریخی خودتان و توسعه‏اش در طی پانزده سال گذشته از زمانی که در تبعید بودید، برای من شرح دهید؟ چگونه در سازمان دادن چنین جنبش بسیار مؤثری اقدام کردید و سازمان دهندگان این جنبش چه کسانی بودند و چه نوع از روابط و تأمینهای مختلف که برای دنیا باور کردنی نیست وجود داشته و دارد؟]

- اصل جنبش و مقدمات آن طولانی است. ولی آن قدر که به طور اختصار می‏توانم بگویم این است که شاه از ابتدای سلطنت غاصبانه‏اش جنایتهای بیشماری کرد و مواردی هم پیش آمد که قدرت آن پیدا شد که او را از مملکت بیرون کنند که مع الأسف سستی کردند. شروع مبارزات پانزده ساله اخیر بدین صورت بود که شاه بر خلاف مصلحت ملت کارهایی انجام داد. ابتدا علمای اسلام مخالفت کردند و این مخالفت به گرفتاری شبانه من انجامید. در 15 خرداد 42 از قراری که می‏گویند، پانزده هزار نفر کشته شدند. قریب یک سال در زندان و حصر بودم. پس از آزادی به مبارزاتم ادامه دادم و مفاسد و جنایات شاه را افشا نمودم، تا اینکه یکی از خیانتهای بزرگ شاه یعنی قضیه کاپیتولاسیون پیش آمد و شاه، مستشاران امریکایی را مصونیت داد. از این جهت که این قضیه مخالف مصالح اسلام و کشور بود، من با آن شدیداً مخالفت نمودم و به دنبال آن شبانه دستگیر شدم و مستقیماً به ترکیه تبعید شدم. یک سال در ترکیه بودیم. پس از آن ما را تحویل عراق دادند و قریب چهارده سال در عراق بودیم. در طول این مدت من در مواقع‏ مختلف، جنایات شاه را چه در اعلامیه و چه در خطابه اعلام می‏کردم و هر فاجعه‏ای را گوشزد می‏نمودم و هر گز ساکت ننشستم و بعد هم که به اینجا آمدم. و اما سازمان دادن نهضت اسلامی همگانی ملت ایران، این نهضت جنبشی است که همه مردم را شامل می‏شود و از آنها و مردم سرچشمه می‏گیرد، و اعتقادش به این است که این نهضت را تا به ثمر رسیدن باید ادامه داد. البته ما روحانیون، مردم را هدایت کردیم و تمام جرایم رژیم را افشا کردیم و روشنگری روحانیون، بحمد اللَّه مفید واقع شد و مردم روشن شدند، و یک تحول فکری برای جامعه ایران به وجود آمد، به طوری که همه با هم یکصدا به دنبال یک راه و مقصد در حرکتند، و آن نابودی این دودمان و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و برقراری حکومت اسلامی است و این هدف در سراسر ایران حکمفرماست. در مرکز، همین مطلب را می‏خواهند، در شمال و جنوب و شرق و غرب هم همین موضوع را طالبند. همه فریاد استقلال، آزادی، حکومت اسلامی را سر داده‏اند و می‏خواهند. چرا نخواهند؟! شاه تمام مخازن زیرزمینی و روی زمینی آنان را به غارت داده است. استقلال سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی آنان را بر باد داده است. آنان می‏خواهند و همگی می‏خواهیم که شاه را به جزای اعمالش برسانیم و این صدای مجازات شاه در سراسر ایران طنین انداخته است. شاه غیر از اینکه برود هیچ چاره‏ای ندارد، البته اگر به دست مردم نیفتد. امریکا و سایر کشورهایی که از او پشتیبانی می‏کنند، خطاکار و در اشتباهی بزرگ هستند و این پشتیبانی برای خودشان بسیار مضر است و باید در این امر تجدید نظر کنند.

[آیا از طرف مقامات امریکایی، هیچ نوع تماسی با حضرت عالی گرفته شده است؟]

- خیر.

[پس از پایان اقامت در فرانسه، کجا خواهید رفت؟]

- تصمیم نگرفته‏ام.» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 181 ـ 184)

ـ پیام به ملت ایران؛ حفظ آرامش و جلوگیری از بی‏احترامی به مراجع (1358)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

ملت شریف مبارز ایران- ایّدهم اللَّه تعالی‏

در این موقع حساس که کشور عزیز و اسلام بزرگ رو به رو با امریکای خونخوار است و لازم است همه قشرها با هم هماهنگ و هم صدا در مقابل دشمن بزرگ بایستند و فرصت به دست عمال اجانب و ریشه‏های گندیده طرفداران رژیم سابق ندهند، مع الأسف گاهی شنیده می‏شود که اشخاصی بی‏خبر از عمق مسائل، تحت تأثیر بدخواهان غائله بپا می‏کنند، و خدای نخواسته موجب اختلاف و شکاف می‏شوند. من اکیداً از همه ملت شریف می‏خواهم که از مطالبی که باعث اختلاف و بهره‏برداری دشمن است احتراز کنید و به مراجع عظیم الشأن و علمای اعلام احترام گذارید. برادران بدانند که فاجعه‏ای که در منزل حضرت آیت اللَّه شریعتمداری پیش آمد،[4] به دست توطئه گرها است که باید محکوم شود؛ و توجه داشته باشند که این نحو امور را توطئه گران تکرار نکنند. من از تمام قشرهای جوان دانشگاهی و مدارس علوم دینیه و روشنفکران و دانشمندان و نویسندگان عاجزانه استدعا می‏کنم در این وقت حساس از هر گونه اختلاف دست برداشته و دشمن بزرگ را هدف قرار دهند. من امروز این امر را تکلیف شرعی الهی و وظیفه ملی می‏دانم. از خداوند تعالی وحدت کلمه ملت و عظمت اسلام و مراجع عالیقدر و پیروزی ملت مسلمان را خواستارم.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 169)

ـ گفتگو با آقای محمدتقی فلسفی؛ آقای شریعتمداری و حزب خلق مسلمان (1358)

[آقای فلسفی: یک روز صبح امام به وسیله یکی از دوستان پیغام داد که به فلانی بگویید اینجا بیاید.

خدمت ایشان رسیدیم. امام تنها بود. شروع سخن ایشان، گفتگو درباره حزب خلق مسلمان‏[5] بود. امام فرمودند:]

ما می‏دانیم که اجانب به خصوص امریکا با این انقلاب خیلی دشمن هستند و با وسائل گوناگون به آن ضربه می‏زنند. حالا اول کار است که آمده‏اند و حزب درست کرده‏اند.

این حزب خلق مسلمان علی التحقیق ریشه خارجی دارد. این کلمه «خلق» را داخل عنوان حزب گذارده‏اند- مثل اینکه کلمه «دمکراسی» را می‏خواستند داخل نام «جمهوری اسلامی ایران» کرده و بگویند: «جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران»؛ خلق مسلمان هم یعنی همین، خلق در فارسی همین توده است. اینها می‏خواهند از همین حالا میان مسلمانان زمینه جنگ درست کنند و بگویند حزب جمهوری اسلامی و حزب خلق مسلمان. این قضیه ضربه زدن به انقلاب و پایمال کردن خونهای مسلمانان است.

می‏خواهند این انقلاب را بکوبند و این موفقیت را از بین ببرند و یک چیز دیگر جایش بگذارند که منافع خودشان را تأمین کند.

مشکل این است که آقای شریعتمداری به نام یک آیت اللَّه وابستگی خودش را به این حزب اعلام کرده و آن را وابسته به خود معرفی کرده است. یعنی بین این حزب و بین آقای شریعتمداری ارتباط هماهنگی و همرنگی برقرار است. این کار خیلی خطرناک است. ممکن است تمام زحمتها به هدر برود. اینکه گفتم شما بیایید، برای این است که بگویم پیش آقای شریعتمداری بروید و بطور خصوصی از قول من به ایشان بگویید این کار را اجانب کرده‏اند، شما که این مطلب را پذیرا شده‏اید، یا آگاهید یا ناآگاه. مصلحت شما این است که فوراً در جراید و رادیو و تلویزیون اعلام کنید که از این حزب برکنار هستید و مسائل آن به هیچ وجه به شما ارتباط ندارد، تا حیثیت شما محفوظ باشد.

[آقای فلسفی: من همان موقع حرکت کردم و به منزل آقای شریعتمداری رفتم ... پیام امام را به ایشان رساندم. اصل پیام این بود که آقای شریعتمداری بنویسد و امضاء کند که من به هیچ وجه به این حزب ارتباط ندارم، و این حزب نیز به من وابستگی ندارد.

وقتی به ایشان پیام را گفتم، موضوع را بسیار عجیب تلقی کرد. گفت: «آقا این حزب متعلق به مسلمانها است؛ من به این حزب بستگی دارم. این را علناً گفته‏ام و همه هم می‏دانند. اگر بگویم بستگی ندارم، مساوی با از بین رفتن اعتبار و حیثیت من است. آیا من خودم را تحقیر کنم و بگویم وابستگی به این حزب ندارم، و آن را نمی‏شناسم؟ من این کار را نمی‏کنم.» ایشان این عبارت منفی را خیلی محکم می‏گفت. من برگشتم و رفتم خدمت امام و گفتم: «ایشان می‏گوید حیثیت من در خطر است و اگر انصراف خود را اعلام کنم، باید از حیثیت خودم چشم بپوشم و بسیاری از دوستانم را که پایه گذار این حزب بودند از دست بدهم. من این کار را نمی‏کنم». امام اظهار تأسف کردند و گفتند:].

این آقا متوجه قضایا نیست. شما بروید و بگویید حیثیت شما با وابستگی به این حزب از بین خواهد رفت. جدا نشدن از این حزب، مقدمه بر باد رفتن حیثیت شماست. اما اگر جدا شدید، حیثیت شما کاملًا محفوظ می‏ماند و در قم «آقا» یی هستید. من به این وسیله با ایشان اتمام حجت می‏کنم.

بگویید اگر حیثیت شما با اعلام عدم وابستگی به این حزب ضربه بخورد، ما شما را حفظ می‏کنیم و جبران خواهیم کرد که کوچکترین ضرری به حیثیت شما وارد نشود.

[من پیام امام را به ایشان گفتم، و بعد هم خودم صحبت کردم، گفتم: «پیشنهاد من این است که شما استعفا را بنویسید و امضاء بکنید. با این کار، مقدمه‏ای درست می‏شود و مجلسی در مسجد اعظم می‏گیریم؛ به رادیو و تلویزیون هم می‏گوییم بیایند، آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم بیایند. شما هستید، امام هم شرکت می‏کند. در آن مجلس من منبر می‏روم و آن طور که شما می‏خواهید، صحبت می‏کنم. می‏گویم آیت اللَّه شریعتمداری که در انقلاب اسلامی قلماً و قدماً خدمات بسیاری کرده‏اند، اخیراً متوجه شده‏اند که حزب خلق مسلمان مضر است و بر خلاف مصلحت انقلاب اسلامی است. اصلًا انقلاب اسلامی یک حقیقت است و آن حقیقت، اسلام است. لذا آیت اللَّه شریعتمداری با مشورت امام و مصلحت بینی ایشان از حزب خلق مسلمان استعفا کرده و نوشته‏اند که این حزب مربوط به من نیست» .... چون در بیان مطلب احترام زیادی نسبت به ایشان بود، قدری فکر کرد و گفت: «گمان نمی‏کنم امام این کار را بکند.» گفتم: «من می‏روم و می‏گویم، اگر فرمود، این کار را می‏کنم، آیا شما نیز بدون تردید این کار را می‏کنید؟

گذشته از امام، آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم هستند، آنها هم قطعاً می‏آیند». باز متحیر ماند، ولی بعد گفت: «خیلی خوب، بروید و به امام بگویید. ببینید امام حاضر است، یا نه؟ اگر حاضر است، این کار را بکنید.»

برای سومین بار آمدم خدمت امام و گفتم: «آقای شریعتمداری، با این وعده‏ای که من به او دادم و گفتم به منبر می‏روم و آن طور که بخواهید صحبت می‏کنم، موافقند؛ اما نگران هستند که شما با این امر موافقت نکنید. آیا شما موافق هستید؟» امام فرمود:].

بله انقلاب اسلامی و حفظ عزّ اسلام و کوتاه کردن دست اجانب، آن قدر برای من مهم است که با این طرح حتماً موافقت دارم و در مجلس هم شرکت می‏کنم؛ می‏آیم و می‏نشینم. آنچه را هم که خود ایشان بخواهد و شما مصلحت می‏دانید، در منبر بگویید.

[آقای فلسفی: برای بار سوم به منزل آقای شریعتمداری رفتم و موافقت امام را به ایشان اعلام کردم.

گفتم: «خوب، بنا شد که شما متنی را امشب خودتان بنویسید، فردا بیاییم ببینیم اگر نواقصی داشت تکمیل کنیم و بعد ببریم به امام بدهیم. اگر ایشان موافقت کرد، امضاء کنیم و سپس مجلس را تشکیل دهیم». گفت: «بله، بد نیست، موافقت می‏کنم؛ اما یک شرط دارد. من باید امشب با بعضی از رفقا مشورت کنم. بدون مشورت، قول قطعی نمی‏دهم. امشب برای من شب مشورت باشد. من متن را می‏نویسم. اگر مشورت، درست درآمد و خصوصیاتی علاوه شد؛ آن وقت فردا صبح اینجا بیایید که تکمیل کنیم». مطلب را تقریباً تمام شده تلقی کردم. از منزل آقای شریعتمداری بیرون آمدم و به منزل امام رفتم ... گفتم: تقریباً قبول کرده، ولی گفته است باید امشب روی این مطلب مشورت کنم؛ هم راجع به اصل قضیه، و هم راجع به بعضی از کمبودهای احتمالی. من مشورت می‏کنم، شما هم فردا صبح بیایید و نتیجه را به امام بگویید. امام فرمود:].

خیلی خوب، امشب قم بمانید و فردا صبح بروید.

[آقای فلسفی: فردا صبح که نزد آقای شریعتمداری رفتم ایشان گفت: «رفقای من موافقت نکردند و گفتند هم در قم و هم در آذربایجان حیثیت افراد بسیاری از بین می‏رود؛ ضربه بزرگی هم به شما می‏خورد؛ نباید اصلًا پیرامون این مطلب فکر کنید! بنا بر این من آن نوشته را نمی‏نویسم.» به منزل امام برگشتم و مطالب را به ایشان عرض کردم. امام متأثر شد. بعد هم پیشامدها آن شد که همه می‏دانند.][6] (صحیفه امام، ج‏11، ص: 170 ـ 173)

ـ پیام به ملت ایران؛ غائله حزب خلق مسلمان (1358)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

ملت شریف ایران- ایّدهم اللَّه تعالی‏

شما می‏دانید که بدخواهان اسلام و کشور در تمام مراحل توطئه نموده و بحمداللَّه با شکست مواجه شدند. این بار که در رفراندم قانون اساسی شکست مفتضحانه نصیبشان شد سخت وحشت زده شده‏اند و توطئه را با چوب و چماق شروع کردند و با بهانه‏ها و استفاده از سادگی بعضی قشرها غائله راه انداخته و خواهند انداخت. در این موقع که با دشمنی مثل امریکا و دنباله‏های او روبه هستیم ریشه‏های رژیم سابق و طرفداران آنها و دارو دسته امریکا در این امور دست دارند که نگذارند آرامش در این کشور تحقق پیدا کند. لهذا من به شما ملت هوشیار هشدار می‏دهم که هر تشنجی و غائله‏ای امروز بر خلاف مصالح اسلام و کشور است و موافق خواستهای دشمنان اسلام است.

من به شما دوستان اکیداً اخطار می‏کنم که هر کس عکس این جانب را پاره کند یا بسوزاند و به من ناسزا بگوید و اهانت کند کسی حق ندارد به او تعرض کند و از من طرفداری کند. امروز در صددند ایجاد غائله کنند و شماها را به جان هم بیندازند. باید با کمال خونسردی و آرامش از کنار آنان بگذرید و تعرض به آنان و مقابله به مثل خلاف رضای خداوند و از محرمات بزرگ شرعیه است. خداوند همه ما را از شرور شیاطین حفظ فرماید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 174)

ـ سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی؛ پرهیز از اختلاف (1358)

«همه توجه به یک مسأله داشته باشند و آن این است که قدم به قدم، [مشکلات باید حل بشود]...

به همه ملت، به همه طوایف، به همه گروهها عرض می‏کنم که... هر کس می‏خواهد باشد، کسانی که امروز غائله ایجاد می‏کنند، اختلاف ایجاد می‏کنند، این کسان را بشناسند که اینها عملشان صحیح نیست. و به اسم فلان آقا یک غائله ایجاد می‏کنند، به اسم فلان شخص یک غائله ایجاد می‏کنند...

من این را اعلام می‏کنم که اگر کسی به من سَبّ‏[7] بکند، فحش بدهد، عکس من را پاره کند، احدی حق ندارد که به او تعرض بکند. حرام است تعرض کردن به کسی که به من سَب کند، به من فحش بدهد، عکس مرا پاره کند، مرا بزند، هر کاری بکند. احدی حق ندارد در این وقتی که ما گرفتار هستیم در این مصیبت بزرگ، با او مقابله کند تا اینکه به زد و خورد برسد و غائله ایجاد بشود. امروز آرامش ما می‏خواهیم. غائله نباید ایجاد بشود. باید همه با هم دست به هم بدهید و ایجاد غائله نشود. همه دست به هم بدهید.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 175 ـ 178)

ـ سخنرانی در جمع استانداران سراسر کشور؛ لزوم مردمگرا بودن مسئولان (1359)

«چیزی که اسباب ضعف دولت و جدایی مردم از دولت هستند آن عبارت از کیفیت عمل همه دستگاههاست...

ماها باید متوجّه این مسائل باشیم که حالا اینکه دست شما آقایان آمده است حکومت، و دست بالاتری آمده است حکومت خوی مثلًا، توجّه به این معنا باشد که باید اینها در خدمت مردم باشند. و به مردم حالی کنند که ما خدمتگزاریم؛ حالی کنند لفظاً، حالی کنند عملًا. در عمل این طور باشد که مردم ببینند که این استانداری که آمده است در اینجا، آمده است خدمت کند به مردم، مشغول خدمت به مردم است. خوب، وقتی مردم ببینند که کسی مشغول به خدمت است دیگر دعوا ندارند با او. دعوا آن جا پیدا می‏شود که ببینند آمده است که مردم را داغ کند. آمده که با هر وسیله‏ای اخّاذی کند. آمده است قدرت خودش را تثبیت کند. وقتی مردم دیدند که یک نفری می‏خواهد قدرت خودش را تثبیت کند، مردم با او مخالف می‏شوند. و...

توجّه کنید به اینکه هم صلاح خود شماست و هم صلاح کشور شماست و هم صلاح ملت است که شما با مردم دوست باشید. مردم احساس کنند که اینها دوستهای آنها هستند که آمده‏اند. برای اینکه مثلًا فرض کنید که ژاندارمری مثل آن وقت نباشد که مردم از ترس او نمی‏توانستند عبور کنند نه از دست دزدها! مثل- عرض می‏کنم که- شهربانی نباشد که مردم از ترس آنها نمی‏توانستند اظهار بکنند که یک کسی به ما چه کرده است. شاید شما آن وقت در شهربانی نرفته باشید یا رفته باشید شاید هم. در این کلانتریها که مردم کار داشتند، عزا می‏گرفتند. اگر، بخواهند بروند توی کلانتری، آیا چه خواهد شد؟ یک مظلومی می‏خواهد برود آن [ستمی‏] که به او شده است، آن ظلمی که شده است به او بگوید، به اینها بگوید. عزا می‏گرفتند چطور ما برویم توی اینجا. این مثل از حبس بدتر بود برای اینها. اینها یک [وحشت‏] عجیبی، یک ارعاب عجیبی کرده بودند. بنا بر این بود که ایجاد خوف بکنند در مردم. ارعاب کنند مردم را که کسی در ذهنش هم نیاید که مخالفت کند. این بساط بنا بر این بوده است. حالا یا تعلیم بالاترها بوده است یا خودشان؛ شیطنت خودشان.

در هر صورت ما برای خاطر حفظ یک کشوری، برای خاطر استقلال یک کشوری که باز یک قدرتهایی نیایند دوباره در کشور ما و بخواهند چه بکنند؛ باید مردم را نگه دارید. هر کدام در هرجا که هستید مردم را همراه خودتان نگه دارید. و مردم را با هم جوش بدهید؛ یعنی صحبتهایی که می‏کنید، در مجالسی که مردم دارند، بروید صحبت کنید برای مردم و مردم را آگاه کنید که این بساطی که- فرض کنید- بعضی از روشنفکرها می‏خواهند درست بکنند، این بساط، بساطی است که اگر اشتباه کرده‏اند خوب، اشتباه. و اگر یک نقشه‏ای در کار هست که یک همچو کارهایی بشود، نقشه‏اش را به هم بزنند...

این قلبهای صافِ پاکِ مردم را نگه دارید. این کشاورزها و- نمی‏دانم- کارگرها و اینها بودند که شما را به استانداری رساندند، و الّا شما را استاندار نمی‏کردند. زمان رضا شاه هیچ کدام شما استاندار بوده‏اید؟! راه نمی‏دادند شما را توی ادارات. این مردم بودند که این دولت را به وجود آوردند و...

باید جوری باشید که مردم مثل مادر شما را در آغوش بگیرند. الآن این جورند مردم، این را حفظش کنید. مملکتتان با این ترتیب حفظ خواهد شد. هر روزی برای مملکت مشکل پیدا می‏شود، حلّالش خود مردم [باشند]...» (صحیفه امام، ج‏13، ص: 379 ـ 190)

ـ سخنرانی در جمع پاسداران پادگان امام حسین و ولی عصر؛ احتراز از اختلافات (1359)

«تاریخ اسلام جز یک برهه از صدر اسلام، جوانانی مثل جوانهای ایران ما سراغ ندارد. و ملتی مثل ملت ایران در تاریخ ثبت نشده است. شما در کجای تاریخ- جز یک برهه در صدر اسلام آن هم نه به طور وسیع بلکه به طور محدود- سراغ دارید که جوانان یک کشور این طور عاشق جنگ باشند؟ این طور عاشق دفاع از کشور خودشان باشند؟ و این طور ملت، همه با هم یکصدا دنبال پیروزی ارتش و سپاه پاسداران و سایر قوای مُسلَّحه باشند؟ و کجا دیدید که عاشقانه دنبال شهادت باشند؟ من به این چهره‏های نورانی و بشّاش شما، و به این گریه‏های شوق شما حسرت می‏برم. من احساس حقارت می‏کنم. من وقتی با این چهره‏ها مواجه می‏شوم. و این قلبهائی که به واسطه توجه به خدای تبارک و تعالی این طور در چهره‏ها اثر گذاشته است، احساس حقارت می‏کنم. من...

آن روزی است که ابرقدرتها جشن می‏گیرند. روشنفکرهایی که عامل ابَرقدرتها نیستند، لکن اعمالی می‏کنند، صحبتهایی می‏کنند که در نتیجه، همان نتیجه عُمّال آنها را می‏دهد، بیدار بشوند. توجه بکنند به اینکه یک مملکت اسلامی است. یک مملکتی است که مال خودتان شده است.

مستقل است. وابسته به هیچ جا نیست. کاری نکنید که این وابستگی که گسسته شده است دوباره پیوسته بشود. دعوت به اسلام بکنید. دعوت به صلاح بکنید. دعوت به تجهیزات سلاحی بکنید. دعوت به فرهنگ اسلامی بکنید....» (صحیفه امام، ج‏13، ص: 391 ـ 394)

ـ تأییدیه در مورد آقایان حسن صانعی، هاشم رسولی محلاتی و محمد حسن رحیمیان (1360)

«انگیزه این جانب در نوشتن این چند سطر، ادای حق اخوت نسبت به شخصی که از جمله سابقه‏دارترین دوستان وفادارم بوده و اکنون نیز می‏باشد. و چون احتمال قریب می‏دهم که پس از درگذشت من کسانی که با من نظر بی‏مهری دارند با بعض دوستان عزیزم بدرفتاری نمایند و مورد تهمت غیر اسلامی- انسانی قرار گیرند احتمال تکلیف دادم که ادای شهادت بنمایم، و بیشتر کسی که از دوستان من ممکن است مورد هجوم شود برادر و فرزند عزیزم آقای آقا شیخ حسن صانعی- حفظه اللَّه- است که در امور مالی و وجوه شرعیه از دیگران بیشتر دخالت داشته، و شاید از این ناحیه خدای نخواسته به ایشان تهمتی وارد شود.

لهذا من، بیْنی و بین اللَّه شهادت می‏دهم که از اول زمانی که با من آشنا شده و متصدی امور مالی گردیده‏اند چه قبل از 15 خرداد و تبعید من به خارج، و چه پس از بازگشت از تبعید، و چه اوقاتی که انفرادی متصدی بودند، و چه پس از آنکه به واسطه زیادی کار و بعض مصالح با شرکت جنابان: آقای حاج سید هاشم رسولی و آقای رحیمیان- حفظهما اللَّه تعالی- متصدی شده‏اند- با کمال صداقت و امانت و صمیمیت بوده و هستند، و دیناری تجاوز و تعدی به وجوه شرعیه ننموده‏اند، و با تمام همت و جدیت و حسن نیت، این جانب را اعانت نموده، و هر گز چشمداشت مادی نداشته و ندارند. و اکنون نیز که با آقایان مذکور به اعانت این جانب صرف عمر می‏نمایند، تمام این آقایان امین و صالح و خدمتگزار به اسلام می‏باشند.

خداوند تعالی اینان و همه خدمتگزاران به اسلام را از شرّ بدخواهان و منحرفان حفظ فرماید، و توفیق اطاعت از خداوند تبارک و تعالی و خدمت به بندگان او مرحمت فرماید.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 131 ـ 132)



[1] - آقای سید احمد خمینی.

[2] - نماینده وزارت خارجه فرانسه با پیامی از والری ژیسکاردستن( رئیس جمهوری فرانسه) و نیز پیام تهدیدآمیز دیگری از سوی جیمی کارتر( رئیس جمهوری امریکا) به حضور امام خمینی رسید، اما عکس العمل تند و مناسب امام، دولت فرانسه را در موضعی کاملًا انفعالی قرار داد و امام امت بدون توجه به این اخطارها به مبارزات خود ادامه دادند.

[3] - پادشاه اردن و یکی از نزدیکترین و صمیمی ترین دوستان شاه.

[4] - در بلوایی که توسط عده‏ای آشوب طلب در قم برپا شد، یک جوان در منزل آقای شریعتمداری به قتل رسید.

امام خمینی با وجود آگاهی کامل از ماجرا و حقایق آن، به منظور جلوگیری از تفرقه و خشونت، پیام بالا را صادر فرمودند

[5] - حزب خلق مسلمان در اسفند ماه سال 57 توسط آقای شریعتمداری تأسیس شد. بسیاری از عناصر سرشناس سلطنت طلب، لیبرال، چپگرا به این حزب پیوستند و بتدریج در مقام معارضه با انقلاب اسلامی برآمدند. پس از فتح لانه جاسوسی در آبان ماه 58 و افشای اسناد مربوط به وابستگی برخی از سران فعال حزب به سفارت امریکا در تهران، ماهیت وابسته حزب خلق مسلمان بیش از پیش آشکار شد و هواداران متدین از آن روی برتافتند. مدتی بعد با افشای طرح کودتا و توطئه براندازی نظام جمهوری اسلامی توسط قطب زاده با همکاری آقای شریعتمداری در این طرح، حزب خلق مسلمان منحل گردید.

[6] - مشروح این دیدار را در کتاب« خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی»، صفحات 366 تا 370 ببینید

[7] - دشنام دادن، لعن و نفرین.

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.