کد مطلب: 4047 | تاریخ مطلب: 21/07/1400
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

امروز با امام: بیست ویکم

امروز با امام: بیست ویکم

ـ پیام به اهالی استان کرمان؛ اعمال رژیم در کرمان- هجرت آقای حجتی کرمانی (1343)
ـ نامه و تبریک ازدواج به خانم فرشته اعرابی (1353)
ـ سخنرانی در جمع دانشجویان درباره اوضاع ایران و اصلاحات امریکایی شاه (1357)
ـ حکم انتصاب آقای سید اسداللَّه مدنی به سمت امامت جمعه همدان (1358)
ـ حکم به آقای رمضانعلی قوچانی جهت عزیمت و انجام امور مذهبی در قوچان (1358)
ـ نامه به آقای جعفر صبوری؛ اعلام وصول وجوه شرعیه (1358)
ـ سخنرانی در جمع روحانیون و طلاب مبارز عراق؛ حل مشکلات با صبر و توکل (1359)
ـ حکم انتصاب آقای هاشمی رفسنجانی به نمایندگی امام در شورای عالی دفاع (1360)
ـ پیام تشکر به امیر قطرغ تبریک عید سعید قربان (1360)
ـ پیام تشکر به رئیس دولت و رئیس مجلس وزرای دوبی؛ تبریک عید قربان (1360)
ت پیام تشکر به حاکم فجیره؛ تبریک عید سعید قربان (1360)
ـ پاسخ استفتاء در مورد ملاک تشخیص موضوع و مصداق (1360)
ـ سخنرانی در جمع اعضای هیأت ایرانی در کنفرانس بین المجالس؛ حفظ شرافت (1361)
ـ پاسخ استفتاء به آقای میر حسین موسوی؛ اقامه نماز جماعت در ادارات (1362)

امروز با امام: بیست‌ویکم

 

ـ پیام به اهالی استان کرمان؛ اعمال رژیم در کرمان- هجرت آقای حجتی کرمانی (1343)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

به وسیله حضرات خطبای محترم و مبلغین معظم کرمان- دامت افاضاتهم- خدمت ذی شرافت عموم اهالی محترم کرمان- ایّدهم اللَّه تعالی‏

پس از سلام مخصوص، به عرض می‏رساند باید اظهار تأسف و تأثر کنم از قضایای خلافی که در اطراف مملکت به دست مأمورین انجام می‏گیرد. از آن جمله از قضایای اخیر کرمان، که منجر شد به هجرت جناب مستطاب ثقة الاسلام خطیب محترم آقای حجتی‏[1]- دامت افاضاته- بسیار متأسفم. مأمورین به جای آنکه جنایتکاران را به سزای خودشان برسانند، برای طرفداری از آنها دست به کارهای خلاف شرع و وجدان زده‏اند؛ و بر خلاف قوانین، بی‏جهت مزاحمت معظم له را فراهم نموده‏اند. از جناب ایشان تقاضا کردم که به وطن خود مراجعت فرمایند. و از اهالی محترم تقاضا می‏کنم از زحمات ایشان تقدیر نمایند؛ و با حفظ آرامش اجازه ندهند بر خلاف شرع و قانون، مأمورین رفتار ناشایسته خود را تعقیب نمایند. شما اهالی محترم تحت نظر علمای اعلام و حجج اسلام و خطبای عظام، اجتماعات خود را خصوصاً در روز جمعه، هر چه بیشتر فشرده تر کنید. و به مراسم و شعائر مذهبی اهمیت دهید. و در مقابل زورگوییها و قانون‏شکنیها ساکت ننشینید و با کمال آرامش خلافکاریهای دستگاه جبار را به ملت ایران و ملل مسلمین گوشزد کنید. و از خدای تعالی به وسیله ولی عصر- عجل اللَّه تعالی فرجه- استمداد نمایید. تا دولتهای جبار نتوانند بر خلاف اسلام و قوانین قرآن قدمی بردارند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی‏.» (صحیفه امام، ج‏1، ص: 403)

ـ نامه و تبریک ازدواج به خانم فرشته اعرابی (1353)

«بسمه تعالی‏

26 شهر صیام 94

دختر عزیزم، فرشته محترمه‏[2]

از خبر خوش وصلت میمون و سعادتمند شما خوشوقت شدم. الحق ازدواج بسیار مناسب و خوبی بود. خداوند تعالی برای شماها سعادت و سلامت و نیکبختی مقدر فرماید و این امر خیر را مبارک قرار دهد. به شما و جناب آقای اعرابی‏[3] و فریده عزیزم‏[4] تبریک می‏گویم، و سلامت همه را از خداوند تعالی خواستارم. ماها بحمد اللَّه تعالی سلامت هستیم و از شماها امید دعای خیر داریم. و السلام علیکِ و رحمة اللَّه. پدرت.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 50)

ـ سخنرانی در جمع دانشجویان درباره اوضاع ایران و اصلاحات امریکایی شاه (1357)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

در اثر فشار دولت ایران، عراق از ما خواست که قدری کوتاه بیاییم و بر علیه ایران فعالیت نکنیم و ما گفتیم نه، و به وسیله سازمان امنیت نجف این کاغذ را ابلاغ کردند. من کاغذ را گرفتم گذاشتم کنار؛ جواب ندادم به آنها لکن کار خودم را ادامه دادم. تا از یک سال به این طرف که کارها و فعالیتها زیاد شد، و علاوه بر اعلامیه‏ها و فعالیات دیگر مصاحباتی هم با بعضی روزنامه‏های خارجه مثل لوموند و اینها شد، آنها تعقیبشان زیاد شد. رئیس «امن عام‏[5]» آمد پیش من، خودش آمد، آن باز تقاضایش همین معنا بود که یکوقت حرفش می‏شد که شما هر فعالیتی می‏خواهید، بکنید لکن مصاحبه نکنید. ما هم به اصل مصاحبه خیلی عادت نکرده بودیم به آن. به این جوابی ندادیم لکن یک مصاحبه دیگری شد، یعنی از فرانسه هم آمدند و مصاحبه کردند. از فرانسه هم آمدند و با آنها هم مصاحبه شد و لو اینکه اینها آنها را گرفتند. بعد که از منزل بیرون آمدند آنها را گرفتند. بعد از آن، تشدید کردند راجع به این معنی که شما در اینجا- به تعبیر آنها- منزل خودتان است، هر جوری می‏خواهید باشید لکن فعالیت سیاسی نکنید. روحانی خوب است که همان- محصَل حرفشان این بود که- درس بگوید و مسأله بگوید. من گفتم که اسلام از سیاست جدا نیست؛ اسلام مثل جاهای دیگر نیست، مثل مذاهب دیگر نیست که ذکر و دعا باشد. اسلام سیاستش با سایر احکامش با هم هستند، و من دخالت سیاسی می‏کنم. و من، هم اعلامیه می‏دهم و هم در ضبطْ حرفهایم را ضبط می‏کنم و هم اگر مقتضی شد در منبر صحبتهایم را می‏کنم؛ و این یک تکلیفی است شرعی برای من. گفتند که آخر ما یک تعهداتی با دولت ایران داریم، با آن تعهدات نمی‏شود این کارها. گفتم خوب، من هم- قریب به این معنی- یک تعهداتی با اسلام دارم و با ملت ایران، من هم نمی‏توانم که از تعهداتم دست بردارم. منتهی شد به اینکه آنها گفتند که نه، نباید بشود و ما گفتیم باید بشود. و آنها ما را محصور کردند در منزل. البته نه اینکه بگویند شما نیا بیرون؛ کسی را نمی‏گذاشتند [بیاید]، ایرانی‏هایی که از بیرون می‏آمدند، اینها را مانع شدند. یک روز هم طلبه‏ها را مانع شدند الّا یکی دو سه نفر. من بیرون نیامدم از منزل. بیرون که نیامدم، خوب در ایران یک چیزهایی شد، و فلان. من دیدم که خوب، ما بخواهیم اینجا توی منزل بمانیم و کاری نکنیم و بگوییم ما هم درس می‏خوانیم و ... این مخالف با وضع ماست.

ما الآن در ایران کشته دادیم، ما بچه‏هایمان را، بزرگهایمان را کشتند در ایران، الآن هم هر روز این بساط هست، الآن هم در دانشگاه همین؛ در روزنامه‏های آنجا منعکس است که در دانشگاه- دیروز یا پریروز- گفته بود هشتاد و چند نفر، 75 نفر زخمی؛ و این چیزی که معلوم است دولت ایران گفته است و چندین نفر هم کشته. اینها به جان این ملت افتادند، از این طرف همه چیز ملت را می‏برند، حالا جان این ملت را دارند می‏گیرند، ما چطور با این وضعی که اینها دارند بتوانیم، وجدان ما اجازه به ما بدهد، دیانت ما اجازه به ما بدهد که ما بنشینیم نگاه کنیم و فرزندان اسلام را اینها درو کنند و بکشند؟ ما صدایمان را به آن قدری که بتوانیم، آن قدری که بگذارند دولتها، صدایمان را به دنیا می‏رسانیم که خوب ببینند که این وضع ایران چه وضعی است.

الآن من گمان نمی‏کنم که هیچ مملکتی شبیه به مملکت ایران باشد. یک مملکتی باشد که همه‏اش حکومت نظامی. خوب، همه شهرها، تقریباً دوازده شهر بزرگ ایران که اساس شهرهای ایران است، حکومت نظامی قرار دادی؛ باقی آن هم حکومت نظامی؛

یعنی الآن نظامی، ایران را دارد اداره می‏کند. حالا هم از قراری که گفتند بناست که یک نظامی نخست وزیر بشود؛ فریدون جم را می‏گویند می‏خواهد نخست وزیر بشود، این هم یک نظامی است. اینها نمی‏توانند ادامه حیات بدهند. شاه نمی‏تواند ادامه حیاتش را بدهد الّا زیر پرچم نظام و زیر سرنیزه نظامیها که دنبالش سرنیزه امریکایی‏ها است. اگر سرنیزه امریکایی نباشد، معلوم نیست نظام ایران الآن آن طور انقیاد را داشته باشد. آن هم بیدار شده، آن هم آدم است، آن هم ایرانی، آن هم دارد می‏بیند که در ایران چه می‏گذرد. روزی نیست که دریک شهری یک صدایی درنیاید. به مجردی [که‏] صدا درآید می‏زنند، می‏کشند، چه می‏کنند.

با این وضعی که ایران دارد، با این اغتشاشی که الآن در ایران هست؛ و این دوَل بزرگ هم که بشر دوست! حقوق بشر! همه‏اش شعر. همه این حرفهایی که این دولتهای بزرگ می‏زنند و جامعه‏هایی درست کرده‏اند برای حقوق بشر، برای امنیت، برای چه، نه امنیتشان به امنیت آدم می‏برد و نه حفظ حقوق بشرشان به حفظ حقوق آدم می‏برد همه‏اش برای این است که این ملل ضعیف را ببلعند. این همه مساعی که ملاحظه می‏کنید در هر یک این ابرقدرتها، یک صدایی است، یک نظامی هست، نظام این است که این بلاد شرق را، بلاد ضعیف را، اینها ببلعند.

در شرق چون مخازن زیاد است، مخازن نفتْ زیاد در شرق هست مثل کویت، مثل حجاز، مثل ایران، در اینجا این طور مخازن هست، آن خارجیها تمام چشمشان دوخته شده است به این مخازن ما و دارند مجانی می‏برند، همین طوری. شما خیال می‏کنید که امریکا پول به ایران می‏دهد؟ امریکا برای خودش در ایران پایگاه درست می‏کند. این اسلحه‏هایی که می‏گویند فروختند به ایران، به جای نفت دادند. این اسلحه‏ها همانهایی است که اینها می‏خواهند در ایران باشد، و پایگاه باشد که مبادا یکوقتی شوروی حمله بکند. نه این است که اینها به ما چیزی داده‏اند، اینها بازی است سر ما در می‏آورند.

این ابرقدرتهایی که یکی به اسم مملکت کمونیستی، یکی کمونیست چین، یکی نمی‏دانم سوسیالیست چی، زهر مار، همه اینها بساطشان برای خوردن ماست. این چینی که گفته می‏شود که کمونیست است و با توده‏ها کذاست و با خلق کذاست، دیدید همه که در این کشتار بزرگ تهران، که تا بیست هزار هم گفته‏اند- ولی خوب حالا این مبالغه است اما چهار هزار تا، حدود چهار هزار، این زیاد گفته شده است حتی گفته شده است که در قبرستان تهران یک همچو حدودی دفن شده- این رهبر چین کمونیست، این رهبری که بعضی جوانهای ما در اشتباه هستند و خیال می‏کنند اینها مفید هستند برای جامعه، این در عین حالی که این کشتار داشت واقع می‏شد، آمد به ایران و دست داد به این شاه غاصب یک کلمه هم نگفت، پشتیبانی کرد. یک کلمه هم نگفت به اینکه آخر اینها را چرا می‏کشی؟ آخر چه کرده‏اند اینها؟ اینها دارند می‏گویند ما آزادی می‏خواهیم، چه می‏خواهیم، اینها می‏گویند ما می‏خواهیم آزاد باشیم؛ آزادی، استقلال؛ دادشان این طور درآمده بود. یک کلمه این آدم نگفت به اینکه خوب اینها بشر هستند، اینها انسان هستند، چرا این طور؟ بچه کوچک این قدری را، بچه دبستان را، حالا دیگر دستشان از آن بزرگها مثل اینکه [کوتاه‏] شده است، حالا کوچکها- بچه‏های دبستانی- را دارند می‏کشند. این هم هر روز دارد اخبارش می‏آید اینجا. بچه کوچولو دبستانی، دختر دبستانی، پسر، دوازده تا دختر و پسر یا دختر، همین دو- سه روز یک جایی کشتند. یک کلمه این آدم نگفت به این شخص شقی که این چه کاری است می‏کنی. آمد و دست داد به او. با آغوش باز ملاقات کردند و گذاشت رفت و خندیدند به این توده‏های بیچاره. و ما جوانهایمان اشتباه می‏کنند، خطا می‏کنند، خیال می‏کنند که اینها برای آنها مفید هستند آن هم کاخ‏نشینان کرملین. 15 خرداد که پانزده هزار- آن طوری که مشهور شد- پانزده هزار از این مردم کشتند، در روزنامه‏های شوروی تأیید کردند از شاه. الآن هم تأیید کردند این را، با این کشتاری که الآن شما ملاحظه می‏کنید در ایران هر روز یک گوشه‏ای هست. الآن هم این کار را ... اینها همه شان برای این است که این گاز ایران را می‏خواهد، آن نفت ایران را می‏خواهد؛ آن دارد گاز ایران را می‏برد، آن دارد نفت ایران را می‏برد همه دنبال این هستند که این ملت ضعیف عقب بمانند؛ چشمهایشان باز نشود مبلّغهایشان، تبلیغاتشان، همیشه تبلیغ به ضد دین و به ضد روحانیت است تا مردم را از اینها جدا کنند، مردم را از دیانت جدا کنند، مردم را از روحانیت جدا کنند، خودشان را به جان هم بریزند و آنها استفاده‏اش را ببرند. ما کشته بدهیم، محمد رضا خان استفاده کند؛ آن بالاتریها هم زیادتر استفاده کنند.

این ملت برایش چه مانده؟ این ملت برایش همین [مانده‏] که تو سرش بزنند و نظامی باشد. اصلش، تمام حکومت، هر جا هست حکومت نظامی باشد. هر کس سرش را از خانه‏اش در می‏آورد بزنند بکشند. این وضع یک وضع خاصی است که ایران این وضع را دارد. مطالعه کنید ببینید اصلًا در دنیا شبیه دارد؟ یک همچو شبیهی ما در دنیا داریم که همه مملکت حکومت نظامی باشد و نتوانند حکومت نظامی [را] بردارند؟ خوب، نمی‏توانند هم بردارند، برای اینکه مردم ایستاده‏اند؛ مقابلشان ایستاده‏اند. حالا هم که حکومت نظامی است مردم ایستاده‏اند؛ اما ایستاده‏اند چه چیزی می‏گویند؟ ایستاده‏اند آن حرفی که آقای کارتر دیروز گفته است می‏گویند؟ آقای کارتر می‏فرمایند که شاه آزادیِ خوب می‏خواهد بدهد، آزادی مطلق می‏خواهد بدهد، و شاه می‏خواهد که یک مملکت مترقی- یک اجتماع مترقی- درست کند، و این مردم با آن مخالفند! مخالفت مردم برای این است که مردم آزادی نمی‏خواهند و ایشان می‏خواهد با زور- با سرنیزه- آزادی بدهد! [خنده حضار]. سرنیزه‏ها برای این است که تو سر مردم می‏زنند که بیایید آزادی بگیرید! مردم «جامعه مترقی» نمی‏خواهند، سرنیزه آمده می‏گوید بخواهید! آدم با این آقای کارتر- نمی‏دانم فهمش این قدر است یا حقه بازی‏اش این قدر است؟! می‏خواهد اغفال کند؟ آخر کی را می‏خواهد اغفال کند؟! شاید آنهایی که نمی‏دانند در ایران چه می‏گذرد، آنهایی که نمی‏دانند چه خبر است در ایران. شمایی که می‏دانید در ایران چه خبر است، مایی که می‏دانیم در ایران الآن چه خبر است، مردم چه می‏خواهند و اینها چه می‏گویند.

مردم می‏گویند آقا ما می‏خواهیم نفتمان مال خودمان باشد، ما می‏خواهیم مملکتمان آن زراعتی که داشت دوباره برگردد به آن. آقا، زراعت را همچو به هم زدند! این «اصلاحات ارضی» که آقا گفتند و آن قدر طمطراق کردند، «اصلاحات ارضی» به امر دولت امریکا بود برای اینکه بازار درست کنند که چیزهای آنها فروش برود؛ یعنی زراعت ما به هم بخورد، ما محتاج بشویم. الآن هم که می‏بینید، که هر چی می‏خواهیم از خارج باید بیاید. زراعت ما این جور شد؛ زراعت ما را آن جور کردند. خوب، مردم ریختند، آن زارعین بیچاره‏ای که دیگر در آنجا نتوانستند زندگی کنند، ریختند به شهرها، به تهران. الآن تهران یک محالّ زیادی، چندین محل، حدود سی- چهل تاست که برای من نوشته بودند، محله‏های کوخ‏نشین، محله‏هایی که خانه‏های گِلی دارد که هیچ چیز ندارد که ده نفر عائله در یک چادر کوچکی در این زمستان سردْ زندگی باید بکنند؛ که آب ندارد؛ باید آب را از پنجاه- شصت پله بروند بالا، لب خیابان برسند- تو گودال منزلشان است- لب آن خیابان برسند و از آنجا آب را بردارند بیاورند از این پله‏ها پایین برای بچه‏هایشان. این چه شد؟ برای اینکه «اصلاحات ارضی» فرمودند! [با] اصلاحات ارضی به هم خورد اوضاع دهقانها. و وقتی که به هم خورد اوضاع آنها، چاره نداشتند که رو بیاورند به شهرستانها. آمدند شهرستانها و این شد. وضع بیچاره‏ها این طور شد. از آن طرف وضع زراعت ما به هم خورد. ایرانی که مرکز زراعت بود، شاید آذربایجان ایران بس بود برای ایران [و] باقی آن را باید صادر کنند، الآن به اندازه یک ماه، سی روز یا سی و سه روز، آنهایی که اطلاعات دارند و حساب کردند می‏گویند ایران به اندازه سی و سه روزش برای خودش چیز دارد، باقی آن را باید از خارج بیاورند!

خوب، این ایرانی‏ها جمع شدند؛ همه ایرانی‏ها الآن صدایشان درآمده، الآن سرتاسر ایران اعتصاب است. اگر این حکومت نظامی و نظام را بردارند، مردم این دستگاه را به قدر یک ساعت می‏پیچندش به هم و بیرونش می‏اندازند، برای اینکه بد دیدند از اینها این مردم، می‏خواهند آزادشان کنند و از رفاه بدشان می‏آید؟! از زندگانی خوب بدشان می‏آید؟! می‏گویند ما حتماً باید توی خاکها بخوابیم؟! یا می‏بینند که مال اینها را دارند می‏خورند و اینها را خاک‏نشین کردند؟ دادشان این است. آقای کارتر چه می‏گوید؟ آخر اینها چه می‏گویند؟ چرا این نفتهای ما را می‏برند؟ آن هم مجّان می‏برند؛ می‏برند و آقایان می‏گویند که ما اسلحه خریدیم. تو اسلحه می‏خواهی چه کنی؟ اسلحه‏ای که خریدند اسلحه‏ای است که فرمش را اینها نمی‏دانند، ایران نمی‏تواند استعمال کند این اسلحه را این چیزهایی که آنها درست کردند، شیاطین خودشان می‏توانند عمل بکنند، اینها نمی‏توانند. مستشارها آمدند برای اینکه در اینجا باشند؛ هم نظام ما را نظام انگل بار بیاورند که هست، و هم اینجا مطالعات بکنند که چه جور بهتر می‏شود این لقمه چرب را خورد و آن طور ماند. آن طور باشد [و] این ملت حرف نزند. اگر حرف بزند یک ملت وحشی است! یک ملت وحشی است که داد می‏زند که آقا ما را آزاد کنید! یک ملت وحشی است که داد می‏زند که آقا مال ما را نخورید! اما آنها وحشی نیستند، آنها مترقی هستند! مال مردم را باید بخورند آنها، باید غارت کنند!

این ملت ما الآن صدایشان- از بچه کوچکش تا پیرمردش صدایشان- درآمده برای اینکه می‏بینند که مملکتشان دارد سقوط می‏کند، دارد از بین می‏رود این مملکت. باید به فریاد این مملکت برسند؛ و لهذا می‏بینید که جان می‏دهند. بچه‏هایشان را هم می‏کشند و آنها می‏گویند نه، باید کرد. دنبال می‏روند باز. این وضع ایران ما و این وضع این دولتهای بزرگ با ما.

و ما وظیفه داریم. مایی که الآن اینجا، شمایی که اینجا نشستید، و منی که اینجا نشستم، ما وظیفه داریم که با آنها هم صدا باشیم؛ یعنی هر مقداری که از دست ما بر می‏آید باید کمک بکنیم. کمک به غیر نیست، کمک به خودتان است؛ آنها برای شما قیام کردند مردم ایران الآن برای شما دارند خون می‏دهند؛ برای شما بچه‏هایشان، جوانهایشان از بین می‏رود؛ دخترهایشان، پسرهایشان از بین می‏رود. ما باید به آنها کمک کنیم. ما خیال نکنیم که اینجا نشستیم تکلیف نداریم. همه‏مان تکلیف وجدانی داریم، تکلیف شرعی داریم، تکلیف عقلی داریم که با این جمعیت مظلومی که قیام کردند و می‏خواهند حق خودشان را- آن حق خودشان که حق ما هم هست- بگیرند، ما هم با آنها همراهی کنیم، ما هم دنبال آنها باشیم. می‏توانیم مقاله بنویسیم، می‏توانیم در روزنامه چیز بنویسیم هر قدر می‏توانیم در این دانشگاههایی که می‏رویم به مردم بگوییم؛ به مردم اینجاها بگوییم مسائل آنجا را. مسائل را منتشر کنید. آقا، هر کدام شما در یک نقطه‏ای که هستید مسائل ایران را منتشر کنید، بگویید؛ با آهِ دل بگویید. روزنامه‏هایشان هم گاهی می‏نویسند اما از خود شما باید گفته بشود، نوشته بشود. باید این وضع آشفته ایران به همه عالم معلوم بشود.

و اگر چنانچه یک ملتی ایستاد و حق خودش را خواست، سرنیزه نمی‏تواند جلویش را بگیرد؛ سرنیزه اصلًا قدرت ندارد با گوشت طرف بشود. این خیال است که گوشت نمی‏تواند با سرنیزه. تمام قدرتهای عالم جمع بشوند، وقتی یک ملتی گفت من این کار را نمی‏خواهم، نمی‏توانند تحمیلش کنند. الآن نمی‏توانند تحمیل ایران بکنند که شاه را قبول کن؛ نمی‏توانند. الآن به زور ایستاده آنجا اما مردم قبولش ندارند. مردم داد می‏زنند نمی‏خواهیم. قبول کردن را مردم هیچ تن ندادند به این مطلب. تن به این ننگ ایرانی‏ها نمی‏دهند و نداده‏اند برای اینکه این آدم را دیده‏اند که همه مصالح اسلام، همه مصالح کشور را به باد داده؛ در عین حال [مدعی است که‏] ما آزادی دادیم، ما نمی‏دانم چه دادیم، ترقی دادیم به ایران! ترقیاتشان همین است که دارید می‏بینید؛ آزادی‏اش هم همین است که با سرنیزه است.

ما مکلفیم به اینکه خدمت کنیم به این مردم، به این بیچاره‏ها، به این جوانْ مرده‏ها. ما انسانیم، باید خدمت کنیم. و خدمت به آنها یعنی خدمت به خودمان است؛ یعنی در این منافعی که ایرانی دارد مشترکیم، همه‏مان شریکیم. اگر مملکت ما یک مملکت مستقلی بشود، تَبَع نباشد، اگر مملکت ما یک مملکت آرامی باشد، اگر مملکت ما یک مملکتِ- عرض می‏کنم که- مرفهی باشد، خوب ما هم جزء آن مملکت هستیم، ما هم در رفاه هستیم، ما هم چه هستیم. اینها قیام کردند و ما هم باید دنبال آنها باشیم. این طور نیست که عذر بیاوری که من اروپا هستم و آن امریکا هست و آنها ایران هستند؛ این عذر نیست شما هم در امریکا که هستید هر مقداری که می‏توانید؛ شما هم در پاریس که هستید هر مقداری می‏توانید؛ من هم که اینجا هستم هر مقداری که [می‏توانم‏]. من حالا شما را دیدم این مقدار می‏توانم به شما چیز بگویم، حرف بزنم، می‏زنم؛ شما هم رفقایتان را، آنهایی که اهل اینجا هستند، خارج هستند، چه هستند، با هم قرار بدهید که کمک بکنید به این نهضتی که هست. تاریخ سراغ ندارد این جور نهضتی که الآن در ایران است. تاریخ ایران تا حالا سراغ ندارد این جور نهضتی که تمام ایران- تمام- بایستند. بچه این قَدَری بگوید که مرگ بر شاه، پیرمردش هم بگوید مرگ بر شاه؛ همچو نهضتی ما نداشته‏ایم در ایران. این نهضت را نگذارید بخوابد تا اینها از بین بروند، تا این هیأت حاکمه بروند [و] یک هیأت حاکمه صحیح سرکار بیاید.

خدا ان شاء اللَّه همه شما را حفظ کند؛ موفق باشید. خدا شرّ اینها را بکند از سر مسلمین؛ شرّ این ابرقدرتها را بکند که این نوکرها را نگذارند سر بلاد مسلمین. [آمین حضار]

[یکی از حضار: خداوند شما را حفظ کند]

امام: موفق باشید.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 516 ـ 524)

ـ حکم انتصاب آقای سید اسداللَّه مدنی به سمت امامت جمعه همدان (1358)

«بسمه تعالی‏

خدمت جناب مستطاب، سید العلماء الأعلام و حجت الاسلام، آقای حاج سید اسد اللَّه مدنی- دامت افاضاته‏

به قرار گزارشهایی که از شهرستان همدان می‏رسد، آشفتگیهایی در سطح شهر موجود، و بیم آن می‏رود که گروههای منحرف اسلامی اختلافات و انحرافاتی نمایند که با نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی مخالف باشد. لهذا جنابعالی، با آنکه در مجلس خبرگان نماینده هستید، عجالتاً به مدت ده روز یا دو هفته به همدان تشریف ببرید، و اوضاع منطقه را بررسی نمایید، و احوال و فعالیتهای منحرفین را از نزدیک سخت مورد مراقبت قرار دهید.

و ان شاء اللَّه تعالی، پس از برگزاری مجلس خبرگان، مدتی طولانی برای بررسی اوضاع و سامان دادن به اوضاع آشفته به همدان تشریف برده، و به مسائل مربوط و امور شرعیه و گرفتاری شهر و منطقه مربوط به آن رسیدگی و اصلاح فرمایید.

جنابعالی، که به شایستگی علمی و عملی موصوف هستید، منصوب به امامت جمعه در شهر همدان می‏باشید. و چون امامت جمعه از مناصب مربوط به ولی امر است، کسی بدون نصب نمی‏تواند تصدی کند.

و نیز جنابعالی مجازید در تعیین قاضی شرع برای دادگاههای شهر و حومه. اهالی محترم و مؤمن به انقلاب موظفند از معظمٌ له پشتیبانی قاطع کرده، و وجود محترم ایشان را غنیمت شمارند.

جناب ایشان وکیل این جانب در اخذ وجوه شرعیه، و صرف در موارد مقرره هستند. اهالی محترم وجوه شرعیه خود را به ایشان بدهند که مورد قبول است. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏10، ص: 280 ـ 281)

ـ حکم به آقای رمضانعلی قوچانی جهت عزیمت و انجام امور مذهبی در قوچان (1358)

«بسمه تعالی‏

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ رمضانعلی قوچانی- دامت افاضاته‏

طوماری به امضای جمع زیادی از جامعه روحانیت و اهالی محترم شهر قوچان واصل گردید که درخواست نموده‏اند جنابعالی جهت ارشاد و تبلیغ و رسیدگی به امور مذهبی و اقامه نماز جماعت و رفع نیازمندیهای دینی بدانجا بروید و در آنجا بمانید و با توجه به وضع زمان و آشنایی جنابعالی به محل، مقتضی است دعوت آقایان محترم را پذیرفته و ضمن انجام وظایف مذهبی، اهالی را به اتحاد و یگانگی دعوت کنید.

امید است اهالی محل نیز قدردان وجود شریف بوده و از همکاریهای لازمه در پیشبرد اهداف عالیه اسلام دریغ نورزند. از خدای تعالی موفقیت همگان را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏10، ص: 282)

ـ نامه به آقای جعفر صبوری؛ اعلام وصول وجوه شرعیه (1358)

«بسمه تعالی‏

خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ جعفر صبوری- دامت افاضاته‏

مرقوم محترم به ضمیمه یک قطعه چک به مبلغ یکصد هزار تومان واصل گردید، و در مورد سه قطعه فرش قالی که مرقوم داشته‏اید، چنانچه نذر صاحب قالی، نذر شرعی و با شرایط نذر بوده است، باید صبر کنند تا منع برطرف گردد و به همان اماکن مقدسه ببرند. و اگر نذر شرعی نبوده- چنانچه غالباً این طور است- به هر مصرفی بخواهند می‏توانند برسانند. از خدای تعالی ادامه توفیقات جنابعالی را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

به تاریخ 21 شهر ذی القعدة 99// روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏10، ص: 283)

ـ سخنرانی در جمع روحانیون و طلاب مبارز عراق؛ حل مشکلات با صبر و توکل (1359)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

این مسائل که برای اسلام و مسلمین پیش می‏آید و می‏آمده است، اینها سابقه‏دار است. این طور نیست که حالا برای ما پیش آمده باشد. شما می‏دانید که تاریخ اسلام مشحون‏[6] بوده است از این مجاهدات، از این شهادتها، از این خون دادنها و از این خرابکاریها به دست فُجّار. ائمه ما- علیهم السلام- مبتلا بودند به همین امور لکن بر همه بوده است و بر ما هم هست استقامت و خودداری و خدا با صابران است.[7] و ما با دست خالی بر این قدرت فوق العاده، قدرت شیطانی که همه قدرتها دنبال او بودند، غلبه کردیم و این نبود جز اینکه ملت ما همراه با هم بودند و صبور بودند و بر مشکلات صبر می‏کردند و مشکلات را با صبر و با اتکال به خدای تبارک و تعالی این مشکلات را حل کردند.

و این مشکلی که حالا هست مشکل خیلی مهمی نیست و این حل می‏شود ان شاء اللَّه، چنانچه مشکل عراق هم حل می‏شود. همان نمونه‏هایی که در زمان محمد رضا در ایران بود الآن در عراق است و همان کارهایی که مبدأ شد از برای اینکه این حیثیت خودش را از دست داد و تاج و تخت غصبی را از دست داد، همین معنا الآن در عراق است. اینها گمان می‏کنند که با سرنیزه می‏شود حکومت کرد و این یک اشتباهی است که از برای این قلدرها هست.

سرنیزه نمی‏تواند یک ملتی را خاضع کند، می‏تواند یک مدتی باشد، لکن نمی‏تواند همیشه بر یک ملتی حکومت کند. ملتها وقتی که با هم شدند، هیچ حکومتی و هیچ قدرتی بر آنها نمی‏تواند غلبه کند و الآن بحمد اللَّه هم ملت ایران و هم ملت عراق قیام کرده‏اند و نهضت کرده‏اند. امیدوارم ان شاء اللَّه موفق و مؤید باشید.» (صحیفه امام، ج‏13، ص: 265)

ـ حکم انتصاب آقای هاشمی رفسنجانی به نمایندگی امام در شورای عالی دفاع (1360)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی- دامت افاضاته‏

بدین وسیله جنابعالی به سمت نمایندگی از طرف این جانب در شورای عالی دفاع منصوب می‏شوید که ان شاء اللَّه تعالی ضمن انجام وظایف محوله به ادارات مربوطه دیگر نیز رسیدگی و نظارت نمایید. موفقیت جنابعالی را از خدای تعالی مسألت دارم. 21 مهرماه 1360

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏15، ص: 3029

ـ پیام تشکر به امیر قطرغ تبریک عید سعید قربان (1360)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

حضرت آقای خلیفه بن حَمَد آل ثانی، امیر دولت قطر

تلگراف تبریک جنابعالی به مناسبت حلول عید سعید اضحی واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا این عید بزرگ اسلامی را به شما و مردم مسلمان کشورتان تبریک می‏گویم. و مسلماً اطلاع دارید که ما در برابر توطئه‏های گوناگون امریکای جهانخوار قرار گرفته‏ایم، تا جایی که برای لکه‏دار کردن جمهوری اسلامی ایران به وسیله ایادی خود مانند رژیم بعث عراق و با کمک حکومتهای مرتجع منطقه، مخازن نفتی کشور مسلمان کویت را مورد هجوم قرار می‏دهد و ما را مسئول این جنایت بزرگ قلمداد می‏کند. ملت ما در برابر این توطئه‏های ننگین انتظار حمایت کشورهای اسلامی را دارند تا بهتر بتوانند به راه افتخارآمیز خود بدون وابستگی به شرق و غرب ادامه داده و اهداف عالیه اسلام را در جهان تحقق بخشند. و السلام علیکم.

14 ذی حجة الحرام 1401// روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏15، ص: 303)

ـ پیام تشکر به رئیس دولت و رئیس مجلس وزرای دوبی؛ تبریک عید قربان (1360)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

جناب آقای رشید بن سعید آل مکتوم، نایب رئیس دولت و رئیس مجلس وزرای کشور دوبی‏

تلگراف تبریک شما به مناسبت حلول عید سعید قربان واصل و موجب تشکر گردید.

متقابلًا این عید بزرگ اسلامی را به شما و ملت مسلمان کشورتان تبریک می‏گویم. و امیدوارم حمایت خود را از ملت انقلابی و اسلامی کشور ما که به منظور برقراری حکومت اسلام در جهان مورد هر گونه توطئه و دشمنی ابرقدرتها قرار گرفته، دریغ ندارید؛ ملتی که به جرم ضدیت با امریکای جهانخوار مورد ننگینترین تهمتها قرار گرفته، تا جایی که امریکای جنایتکار به وسیله رژیم مزدور عراق و به کمک حکومتهای مرتجع منطقه، مخازن نفتی کشور مسلمان و برادر ما کویت را مورد هجوم قرار داده و بیشرمانه ما را مسئول این جنایت عظیم قرار می‏دهد. از خدای تعالی پیروزی کامل مسلمین را بر ابرقدرتهای شرق و غرب و استعمارگران چپ و راست، و بخصوص امریکای جهانخوار مسألت دارم. و السلام علیکم.

14 ذی حجه 1401 // روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏15، ص: 304)

ت پیام تشکر به حاکم فجیره؛ تبریک عید سعید قربان (1360)[8]

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

جناب آقای حامد بن محمد آل شرقی، حاکم فجیره‏

تلگراف تبریک جنابعالی به مناسبت فرارسیدن عید سعید اضحی واصل گردید متقابلًا این عید بزرگ اسلامی را به شما و ملت مسلمان فجیره تبریک می‏گویم و امیدوارم با بینش خاصی که از کشورهای اسلامی دارید موقعیت حساس ما را در برابر توطئه‏های گوناگون امریکای جهانخوار که بزرگترین دشمن اسلام و مسلمانان جهان می‏باشد، درک نموده، تا جایی که این کشور جنایتکار به وسیله رژیم بعث عراق و با کمک حکومتهای مرتجع منطقه، مخازن نفت کشور کویت را مورد هجوم قرار می‏دهد و ما را مسئول این جنایت هولناک قلمداد می‏نماید. ملت انقلابی و مسلمان ما در این شرایط و در برابر این توطئه‏ها از کشورهای اسلامی انتظار حمایت و پشتیبانی دارند تا بهتر بتوانند به راه افتخارآمیز خود ادامه داده و بر دشمنان اسلام پیروز شوند. و السلام علیکم. 14 ذی الحجه 1401

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏15، ص: 305)

ـ پاسخ استفتاء در مورد ملاک تشخیص موضوع و مصداق (1360)

[** بسمه تعالی. محضر مقدس حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله العالی‏

با عرض معذرت، نظر مبارک را در مورد دو مسئله زیر بیان فرمایید:

آیا تشخیص موضوعات که در رابطه با مستنبطات‏[9] روایات و ادله شرعیه نیست با کیست؟ و اگر با عرف است آیا مجتهد می‏تواند تعیین مصادیق عرفیه کند، و یا باید به عرف واگذارد. و اگر در موردی نظر مقلد با مجتهد متفاوت بود، کدام یک از انظار لازم الاتباع است؟**]

بسمه تعالی‏

میزان عرف است، و اگر بین مجتهد و مقلد اختلاف باشد باید از عرف نظر خواهی کنند. و اگر هر یک مدّعی است که عرف چنین است، هر یک به نظر خود عمل کند.

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏15، ص: 306)

ـ سخنرانی در جمع اعضای هیأت ایرانی در کنفرانس بین المجالس؛ حفظ شرافت (1361)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

من از انحطاطی که در بعضی از سران دولتها در عصر ما حاصل شده است، تعجب می‏کنم و نیز متعجبم از فکر حکومتهای منطقه که چرا این قدر ذلیل‏اند و همه چیزشان را تقدیم نموده و علاوه بر ذلت در مقابل امریکا، در برابر اسرائیل هم ذلت را به جان می‏خرند. آن چیزی که دنیای متزلزل از آن می‏ترسد، اسلام است. اینها از حکومت جمهوری اسلامی می‏ترسند و ما باید محکم بایستیم و خودمان را برای مقابله با مشکلات احتمالی آینده مهیا کنیم. ما نمی‏توانیم شرافت اسلامی- انسانی خود را از دست بدهیم. بحمد اللَّه، مردم ما همه آگاه و مهیا هستند و شما می‏بینید این ارتشیها و پاسدارها و بسیج و سایر نیروها در جبهه چه می‏کنند. آنها وقتی می‏خواهند به خط مقدم بروند، انگار که به حجله عروسی می‏روند و حتی صدر اسلام هم این چنین وضعی را کمتر به خود دیده است. و بعضی از افراد نمی‏توانند این همه از خود گذشتگی را بفهمند و کارهای انجام شده را نادیده می‏گیرند. در هر صورت، ما باید مهیا باشیم و مردم باید در وضع موجود و با جنگ تحمیلی که درگیر آن هستیم و همه ابرقدرتها با ما دشمن‏اند، فکر این را بکنند که دولت در چه وضعی و با چه مشکلاتی روبروست و توقع این را نداشته باشیم که هر چه می‏خواهیم، در خانه ما حاضر باشد. و همه می‏دانیم که این دشمنیها تازگی ندارد؛ چرا که در زمان پیغمبر اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- چه تهمتها و ناسزاها به ایشان می‏گفتند، ولی ایشان از تبلیغ دین اسلام دست برنمی‏داشت. و حالا اگر کم و کسری در مملکت وجود دارد، ما متأثریم و دولت و مسئولین با همه توان خود در رفع کمبودها می‏کوشند و کارهای مهمی انجام داده‏اند که امیدوارم به یاری خداوند بهتر بشود.

اگر ما تسلیم امریکا و ابرقدرتها می‏شدیم، ممکن بود امنیت و رفاه ظاهری درست می‏شد و قبرستانهای ما پر از شهدای عزیز ما نمی‏گردید، ولی مسلماً استقلال و آزادی و شرافتمان از بین می‏رفت. آیا ما می‏توانیم نوکر و اسیر امریکا و دولتهای کافر شویم تا بعضی چیزها ارزان شود و شهید و مجروح ندهیم؟! هر گز، ملت زیر بار این ننگ نخواهد رفت و تن به این ذلت نخواهد داد. ملت ایران در مقابل امریکا می‏ایستد و به امید خداوند پیروز است. خداوند آن قدر تأکید کرده است که ما با آنها موالات نداشته باشیم‏[10]، آن وقت برای ارزانی اجناس، ما خودمان را بفروشیم؟! شما توقع نداشته باشید که آنها از ما تعریف کنند. اگر آنها از من طلبه و شما تعریف می‏کردند، ساقط می‏شدیم. ملتها با شما هستند و این سازمانها دستاورد ابرقدرتهایی هستند که می‏خواهند مردم مستضعف جهان را چپاول کنند و به همین جهت، با شما مخالف‏اند. خداوند همه شما را موفق کند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 34 ـ 35)

ـ پاسخ استفتاء به آقای میر حسین موسوی؛ اقامه نماز جماعت در ادارات (1362)

[بسمه تعالی؛ محضر مبارک بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مدّ ظله العالی- بعد از درود و سلام بی‏پایان، از آنجا که در بعضی از شعبات بانکها و ادارات انجام فریضه نماز به صورت جماعت به هنگام وقت فضیلت موجب سوء استفاده و یا اضرار به بیت المال می‏گردد لذا سؤالات زیر در این رابطه مطرح است:

1- در صورتی که نماز جماعت در اول وقت باعث افت تولید یک کارخانه شود و یا اختلالی در امر تولید بوجود آورد، آیا مسئول کارخانه می‏تواند از کارکنان بخواهد تا نماز را بعد از اتمام کار بخوانند؟

2- اگر از بخشنامه دولت مبنی بر اقامه نماز جماعت، در شعبه‏ای از بانکها و یا ادارات سوء استفاده شود و کار مردم تعطیل گردد، آیا می‏توان اقامه نماز را به اتمام وقت اداری که حدود ساعت 2 بعد از ظهر است محول کرد؟

3- آیا دولت مجاز است که در صورت مشاهده اضرار به بیت المال و یا وهن حیثیت جمهوری اسلامی به علت سوء استفاده عده‏ای، به صورت موردی نماز جماعت را در اول وقت ملغی نماید؟

23/ 7/ 62- میر حسین موسوی نخست وزیر].

بسمه تعالی‏

[جواب‏] 1- باید نماز را بعد از اتمام کار بخوانند و اگر کارخانه دولتی است، مسئول هم نمی‏تواند اجازه دهد.

[جواب‏] 2- لازم است پس از وقت اداری نماز بخوانند.

[جواب‏] 3- دولت می‏تواند، بلکه در صورت مذکور لازم است الغا کند.

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 185)



[1] - آقای محمد جواد حجتی کرمانی.

[2] - نوه دختری امام خمینی.

[3] - آقای محمد حسن اعرابی، داماد امام.

[4] - فرزند امام خمینی.

[5] - سازمان امنیت عراق.

[6] - انباشته

[7] - اشاره به آیه 153 سوره بقره.

[8] - یکی از امارتهای هفتگانه، تحت حاکمیت امارات عربی متحده، واقع در حاشیه جنوبی خلیج فارس، در مشرق مسندم و در مقابل آبهای دریای عمان

[9] - جمع مُسْتَنبَط به معنای استخراج شده، کشف شده

[10] - اشاره است به آیه 28، سوره آل عمران، و آیه 139 و 144 سوره نساء، و آیه 51، سوره مائده.

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.