کد مطلب: 4031 | تاریخ مطلب: 13/07/1400
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

امروز با امام: سیزدهم مهر

امروز با امام: سیزدهم مهر

ـ نامه به آقای محمدحسین بهجتی؛ چند تذکر اخلاقی (1345)
ـ نامه به آقای ابراهیم یزدی؛ صرف سهم مبارک امام (1353)
ـ نامه به آقای سید احمد خمینی درباره مشکلات افزایش شهریه (1354)
ـ بیانات در جمع شهردار و معاونان شهرداری تهران؛ توجه به محرومین (1360)
ـ پیام تشکر به رئیس دولت امارات؛ تبریک حلول سال جدید قمری (1362)
ـ سخنرانی در جمع خطبا و وعاظ در آستانه ماه محرم وظایف روحانیت (1362)

امروز با امام: سیزدهم مهر

 

ـ نامه به آقای محمدحسین بهجتی؛ چند تذکر اخلاقی (1345)

«بسمه تعالی‏

20 جمادی الثانی 86

به عرض می‏رساند، مرقوم شریف شیرین شما که حاکی از محبت و علاقه نسبت به این جانب بود موجب تشکر گردید. سلامت و توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. زبان من عاجز است از شکر در درگاه خالق متعال و مقلب القلوب که با رحمت واسعه خود این قلوب پاک بی‏آلایش را به این حقیر بی‏بضاعت متوجه فرموده. امیدواری من در این آخر عمر به این محبتها و الطاف خاصه موالیان است. امیدوارم خداوند تعالی با من به حُسن ظنّ شماها رفتار کند. ما در درگاه خدای متعال چیزی نیستیم و چیزی نداریم که تقدیم کنیم به مقام دوست؛ هر چه هست از اوست. نِعَمُهُ ابتِداءٌ و الحمد منه و إلیه.

عزیزان من کوشش و مجاهده کنید در راه نیل به حق و وصول به مقام عظمت و جلال او. این چند روز عمر بسیار زودگذر است، چه بهتر که صرف خدمت شود و فدای او گردد. از خداوند تعالی توفیق و تأیید همه را خواستارم و از خداوند تعالی مسألت می‏نمایم که دنیا را در نظر همه ما حقیر فرماید و شوق لقای خود را در ما روزافزون نماید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 100)

ـ نامه به آقای ابراهیم یزدی؛ صرف سهم مبارک امام (1353)

[به نام خدا

حضرت آیت اللَّه العظمی آقای خمینی- مد ظله العالی‏

محترماً به عرض عالی می‏رساند، آقای آقا محمد مبلغ هزار و پانصد (1500) دلار از بابت سهم مبارک امام- علیه السلام- به حساب حضرت عالی به آقای دکتر ابراهیم یزدی که مقیم در امریکا می‏باشند پرداخته است. آقای دکتر یزدی که از جهات مذهبی مورد اطمینان هستند می‏خواهند این مبلغ را به اشخاص محترم متدین آبرومند بدهند که استحقاق آن را دارند و منوط به اجازه حضرت عالی است. آیا اجازه می‏فرمایید؟ 18 رمضان 94]

بسمه تعالی‏

مجازند ان شاء اللَّه تعالی موفق باشند.

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 48)

ـ نامه به آقای سید احمد خمینی درباره مشکلات افزایش شهریه (1354)

«بسمه تعالی‏

28 شهر صیام 95

احمدم‏

نامه شریف واصل، سلامت و سعادت شما و بستگان را خواستارم. مثل اینکه قدری بی‏احتیاطی نموده بودید؛ امید است زیادی شهریه اشکالی نداشته باشد[1]. شهریه ما نیز با اشخاص کم و محصل بسیار کم، خیلی زیاد شده است؛ خودتان و آقا شیخ‏[2] به همان ترتیب سابق در ایصال عمل کنید، گر چه اگر به کویت برسد خیلی برای ما صرفه دارد و نماز و روزه‏[3] مردم به خوبی داده می‏شود. به آقای آقا رضا[4] هم اطلاع دهید که به همین نحو یا مثل سابق عمل کند.

حضور حضرت آقا سلام برسانید و از ایشان کمال پرستاری را بکنید. از مسافرت آقای هندی‏[5] مطلعم کنید. به همه دخترها و خانمها سلام برسانید.

پدرت.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 116)

ـ بیانات در جمع شهردار و معاونان شهرداری تهران؛ توجه به محرومین (1360)

[بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏]

[** در این دیدار، امام خمینی پس از استماع گزارش شهردار تهران فرمودند:**]

با توجه به اینکه بار سنگین انقلاب بر دوش قشر مستضعف است و آنها با امکانات کم و ساده قانع هستند، وظیفه داریم فعالیت و توجه را به نواحی محروم، خصوصاً جنوب شهر، که در رژیم گذشته توجهی به آنها نشده، معطوف کنیم.

[** امام ضمن تأکید به استقامت و بردباری مسئولان در مواجهه با مشکلات و رعایت موازین شرعی فرمودند:**]

مانعی ندارد کسانی که از امکانات و خدمات اجتماعی بیشتری برخوردارند، دیْن خود را با پرداخت عوارض متناسب ادا نموده و از اسراف بیهوده و غیر ضروری پرهیز نمایند.» (صحیفه امام، ج‏15، ص: 273)

ـ پیام تشکر به رئیس دولت امارات؛ تبریک حلول سال جدید قمری (1362)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

حضرت آقای شیخ زاید بن سلطان آل نهیان، رئیس دولت امارات عربی متحده‏

تلگراف تبریک شما به مناسبت حلول سال جدید هجری واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی می‏خواهم که در سال جدید ملل اسلامی بر دشمنان خود، بخصوص اسرائیل غاصب و شیطان بزرگ امریکای جهانخوار، پیروز گشته و ایادی و مزدوران خود فروخته آنها، همچون صدام جنایتکار، را از منطقه قطع کنند، و در صلح و آرامش زندگی شرافتمندانه خود را بازیافته و قوانین مقدس و نورانی اسلام را در جهان گسترش بخشند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

27 ذی حجة الحرام 1403// روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 167)

ـ سخنرانی در جمع خطبا و وعاظ در آستانه ماه محرم وظایف روحانیت (1362)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

در آستانه ماه بزرگ محرم خوشحالم که مواجه شدم با علمای اعلام و وعاظ عزیز و فضلای حوزه‏ها. ما در این آستانه ماه محرم مصیبت‏های بزرگی دیدیم. دزفول و اندیمشک که همه جوانان ما بودند، برادران ما بودند، خواهران ما بودند، عزیزان ما بودند، اینها به دست عمال امریکا و آنهایی که به اسلام عقیده ندارند و ضد اسلام هستند شهید شدند و دنیا در این باب ساکت است. رسانه‏های گروهی دنیا، غایت حرفی که می‏زنند این است که عراقی‏ها می‏گویند آنها ما را، ایرانی‏ها ما را بمباران کردند، ایرانی‏ها هم می‏گویند آنها. با اینکه می‏آیند می‏بینند مصیبت‏ها را، لکن این سازمان‏های باصطلاح حقوق بشر به جای اینکه ظالم‏ها را محکوم کنند، مظلوم‏ها را محکوم می‏کنند. و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی، به این ملت قدرتی بدهد که در مقابل همه رنج‏ها و در مقابل همه مصیبت‏ها ایستادگی کند. و همان طوری که ما در آستانه یک ماهی واقع شدیم که آن ماه به ما تعلیم می‏دهد که باید همان نحوی که مولای شما حسین بن علی- سلام اللَّه علیه- فداکاری کرد و همه چیز خودش را در راه اسلام فدا کرد، شما هم که شیعیان او هستید، محبان او هستید، باید اقتدا به او کنید و هر چه دارید بدهید. و ما هیچ نداریم، هر چه داریم از خدای تبارک و تعالی است و چیزی نداریم که در راه او بدهیم، آنی که از اوست، در راه او می‏دهیم. همه از او هستیم، جوانان ما از او هست، اموال ما از اوست، همه چیز ما از اوست، و ما در راه او این چیزها را فدا می‏کنیم، و از خود اوست که در راه او فدا می‏شود. مطالب زیاد است که در این محضر باید عرض کنم و من قدرت بیان همه را ندارم. لکن بعض مسائل که به نظر من در این برهه زمان اهمیت شایانی دارد، لازم است که تذکراً عرض کنم.

از شیاطین غافل نباشید. این شیاطین به هر چیزی که می‏توانند متشبث می‏شوند و به هر راهی می‏خواهند در دل این ملت رخنه کنند. قضیه حمله نظامی آن قدرها مهم نیست، جوابش را بحمد اللَّه سلحشوران اسلام می‏دهند و داده‏اند. رسانه‏های گروهی هم دیگر حرف‏هایشان تاثیری ندارد در دنیا، برای اینکه معلوم شده است که اینها چکاره‏اند و مسائل‏شان یک مسائلی است که باور نمی‏کنند، نمی‏توانند بازی بدهند ملت‏های ما را. آنچه که امروز آنها دست به آن زده‏اند قضیه ایجاد- به خیال خودشان- تفرقه است، مثلا می‏گویند راه فلان مقام، خط فلان مقام چی است و خط فلان مقام هم مقابل اوست. دو مقامی که هر دو و سایر مقامات همه با هم هستند و در همه چیزها با هم دوست و برادر هستند، و آنها خودشان می‏دانند که راهی جز همان راهی که همه دارند ندارند، لکن ساده دل‏ها ممکن است که گاهی باور کنند. راه فلان حوزه چی هست، راه فلان حوزه چی هست، راه فلان آقا چی هست، راه فلان آقا چی هست، راه روحانیون فلان قسم‏شان چی است، راه فلان قسم‏شان چی است. خطوط مختلفی آنها عرضه می‏کنند و به مردم می‏خواهند بباورانند که یک همچو مسائلی هست در ایران و اینها هر کدام یک خط خاصی دارند، در صورتی که مسأله این طور نیست، هیچ خطی جز خط اسلام در ایران نیست و همه با هم در یک خط هستند. آقایانی که در ماه محرم و صفر منبر می‏روند وظایف زیادی در این ابوابی که ما الآن در آن هستیم دارند. یکی همین محکوم کردن این کسانی که یک همچو حرف‏هایی را می‏زنند، که کی خط چه دارد و کی خط چی. باید به مردم گفت که اینها دشمنان شمایند که می‏خواهند به شما مطالبی عرضه کنند که شما را از بعضی مقامات یا از همه دلسرد کنند.

امروز همه مقامات با هم هستند، همه رؤسایی که در کار هستند، همه اینها با هم هستند و همه برای اسلام دلسوزی می‏کنند و برای اسلام حرکت می‏کنند، خطوط مختلفی ما نداریم در ایران. اینها افترایی است که دشمن‏های ما و ایادی آنها درست می‏کنند. بعد از اینکه مأیوس شدند از قیام مسلحانه، و مأیوس شدند از حمله و از راه‏های مختلفی که تا کنون اعمال کردند، حالا این هم یک راهی است که پیش گرفته‏اند، که «حوزه علمیه قم» چه می‏گوید و حوزه «روحانیت مبارز تهران» چی می‏گوید، و رؤسا، فلان رئیس با چند نفر یک راهی دارند، فلان رئیس با چند نفر راه دیگری دارند، روحانیین هر جا یک مطلبی دارند، در صورتی که مسائل این نیست. من می‏دانم که شما خودتان هم می‏دانید این را، لکن ساده دل‏ها ممکن است که باور کنند.

تاریخ یک درس عبرت است برای ما. شما وقتی که تاریخ مشروطیت را بخوانید می‏بینید که در مشروطه بعد از اینکه ابتدا پیش رفت، دست‏هایی آمد و تمام مردم ایران را به دو طبقه تقسیم‏بندی کرد. نه ایران تنها، از روحانیون بزرگ نجف یک دسته طرفدار مشروطیت، یک دسته دشمن مشروطه، علمای خود ایران یک دسته طرفدار مشروطه، یک دسته مخالف مشروطه. اهل منبر یک دسته بر ضد مشروطه صحبت می‏کردند، یک دسته بر ضد استبداد. در هر خانه‏ای دو تا برادر اگر بودند، مثلا در بسیاری از جاها این مشروطه‏ای بود، آن مستبد. و این یک نقشه‏ای بود که نقشه هم تأثیر کرد و نگذاشت که مشروطه به آن طوری که علماء بزرگ طرحش را ریخته بودند، عملی بشود. به آنجا رساندند که آنهایی که مشروطه خواه بودند به دست یک عده کوبیده شدند. تا آنجا که مثل مرحوم «حاج شیخ فضل اللَّه نوری»[6] در ایران برای خاطر اینکه می‏گفت باید «مشروطه مشروعه» باشد و آن مشروطه‏ای که از غرب و شرق به ما برسد قبول نداریم، در همین تهران به دار زدند و مردم هم پای او رقصیدند یا کف زدند. در مشروطه در عین حالی که ابتدائش نبود این مسائل، لکن آنهایی که می‏دیدند که از مشروطه ضربه می‏بینند، منافعشان از بین می‏رود- نمی‏گذارد- قانون اساسی، که موافق با اسلام باید باشد و اگر مخالف شد، قانونیت ندارد، نمی‏گذارد که اینها هر کاری می‏خواهند بکنند، بکنند یک دسته از همان مستبدین، مشروطه خواه شدند و افتادند توی مردم. همان مستبدین بعدها آمدند و مشروطه را قبضه کردند و رساندند به آنجایی که دیدید و دیدیم.

زمان «میرزای شیرازی»[7] هم می‏خواستند یک همچو کاری بکنند. مرحوم میرزا که دخانیات را تحریم فرمود، شیاطین افتادند و در بین مردم و به آنجا رساندند که بعضی از اهل علم بعضی از شهرها بالای منبر- به طوری که نقل می‏کنند- قلیان کشید بر ضد حکم مرحوم میرزا، لکن میرزا چون قدرتش قدرت فوق العاده بود، و از این طرف هم طرفداران او مثل میرزای آشتیانی‏[8] قوی بود و قدرتمند، نتوانستند آنجا کاری بکنند. در مشروطه این طور نبود، در مشروطه هر دو طرف قوی بودند. نجف بعضی علمای درجه اول مخالف بودند، بعضی علمای درجه اول موافق بودند. در ایران هم بین علما همین جور اختلافات را ایجاد کردند و این، این طور نبود که خود به خود ایجاد شد، ایجاد کردند در بین آنها. ما باید از این تاریخ عبرت بگیریم که مبادا یک وقتی در بین شما آقایان روحانیون، بیفتند اشخاصی، یا در بین مردم وسوسه کنند و خدای نخواسته آن امری که در مشروطه اتفاق افتاد در ایران اتفاق بیفتد.

چند وقت دیگر هم انتخابات شروع می‏شود. از قراری که من شنیدم به طور حاد دارند اشخاص عمل می‏کنند. اشخاصی هستند که به جمهوری اسلامی هیچ اعتقاد ندارند، لکن برای خاطر شکستن جمهوری اسلامی در تبلیغات انتخاباتی می‏خواهند شرکت کنند، نه از باب اینکه می‏خواهند وکیل بشوند، از باب اینکه می‏خواهند شکست بدهند جمهوری اسلامی را. اشخاصی هستند که به وسوسه، اشخاص مؤمن را وادار می‏کنند که به طور حاد دخالت بکنند در این امور. ممکن است که اگر اشخاص هوشمند تنبّه ندهند و بیدار نشوند، این انتخابات موجب این بشود که دودستگی‏های زیادی ایجاد بشود و این همان مسأله مشروطه است. باید مردم توجه کنند، و خصوصاً روحانیون، روحانیون مبارز تهران، مدرسین محترم قم، روحانیون مشهد، اصفهان، همه جا توجه کنند که مسأله، مسئله مشروطه نشود. مسأله این نشود که یک دسته برای خاطر اینکه یک کاندیدایی دارند، دیگران را بکوبند، آن دسته هم برای همین کاندیدای خودشان، این را بکوبند.

اگر همه برای خدا هست، با هم تفاهم کنید. البته تبلیغ هیچ مانعی ندارد، لکن مثل مشروطه نشود. آن طور نشود که هر کدام دیگری را بکوبند و آنی که دشمن ما می‏خواهد، خطوط مختلفه را در انتخابات عملی کند. شما همه می‏خواهید که اسلام در این مملکت تحقق پیدا کند، همه می‏خواهید که این جمهوری اسلامی ادامه پیدا بکند، ادامه این به این است که شما در مواردی که می‏بینید که دارند شیاطین نقشه می‏کشند و توطئه می‏کنند تا شما را به جان هم بیندازند، بنشینید با هم و تفاهم کنید و آنها را مأیوس کنید. امروز دارند تهیه می‏بینند مخالفین شما، مخالفین جمهوری اسلامی، که برای انتخابات ایجاد نفاق کنند، و این یک خطری است برای کشور ما.

اینها با زور نمی‏توانند کاری انجام بدهند، نه امریکا، نه شوروی، با فشار و زور به یک کشوری که همه با هم هستند نمی‏توانند آسیب برسانند، لکن با توطئه و وادار کردن عمال خودشان در داخل می‏توانند ایجاد نفاق کنند و بهانه هم انتخابات.

مردم در انتخابات موظفند، موظف شرعی هستند که اختلافات کوبنده را از آن دست بردارند، و این یک امری است که بین همه هست، یعنی یک تکلیفی متوجه به همه هست، به من طلبه که اینجا نشسته‏ام و به شما علما و همه علمای بلاد و همه قشرهای ملت، همه روشنفکران، همه نویسندگان، گویندگان، به همه تکلیف شرعی است که نگذارید مسأله مثل مسأله مشروطیت بشود. عبرت بگیرید از آنجا، اگر مثل او بشود، آنهایی که مخالف با اسلام و جمهوری اسلامی هستند و بازیگر هستند، آنها می‏آیند قبضه می‏کنند.

یکی از اموری که خیلی لازم است، همین مسأله است که باید تذکر بدهند آقایان، تنبه بدهند آقایان.

و آن مطلب اول هم که عرض کردم تذکر بدهند به مردم به اینکه امروز ایران، اینهایی که در کار هستند، اینهایی که متکفل امور هستند، چه مجلس و چه دولت و چه قوّه قضائیه و همه اینها یک راه دارند می‏روند. البته نادر تویشان هست که شیطان است، لکن به حسب نوع امور، اینها دارند یک راه می‏روند، خطوط مختلفه در کار نیست.

این توطئه را که می‏خواهند با اسم خطوط مختلفه، یک دسته را طرفدار یک جبهه بکنند و یک دسته را طرفدار یک جبهه بکنند، و در صورتی که خود آنها با هم اختلاف ندارند، مریدها به اختلاف بیفتند و کم کم در همه جا همان حرف‏هایی که در مشروطه بود، که در یک شهر یک دسته اهل منبر مشروطه بودند، یک دسته اهل منبر مستبد بودند، و در خانه‏ها همین مسائل بود و در بازار همین مسائل بود، یک وقت این طور نشود که مردم را به جان هم بیندازند، این برای طرفداری از فلان شخصیت و آن برای طرفداری از فلان شخصیت، در صورتی که همه‏اش توهّم بیشتر نیست.

و همین طور در انتخابات توجه کنند، مردم را توجه بدهید به اینکه شما می‏خواهید اسلام را حفظ کنید، باید منتخبین شما اشخاصی باشند که توجه به اسلام داشته باشند، متعهد به اسلام باشند، بازیگر نباشند، به شرق و غرب توجه نداشته باشند. باید تکلیف کرد به مردم که وقتی انتخابات پیش آمد به طور شایسته، روحانیین عمل کنند، وعاظ عمل کنند و مردم هم به تبع آنها عمل کنند تا یک مجلسی داشته باشیم که دیگر در آن هیچ اشخاصی که مخالف با وجهه جمهوریت هستند نداشته باشیم.

و از مسائلی که باید عرض کنم این است که جبهه‏ها محتاج به روحانی هستند، چنانچه همه مردم محتاج هستند که روحانیون آنها را هدایت کنند، ارشاد کنند، اگر توطئه‏ای در کار هست آنها آن توطئه را خنثی کنند. در جبهه‏ها، در شهرهای مرزی احتیاج هست به روحانیون. برای خدا روحانیون به جبهه‏ها بروند، به شهرهای مرزی بروند و مردم را هدایت کنند. شیاطین همه جا هستند، باید در مقابل‏شان جُند اللَّه هم باشد. از جبهه‏ها مکرر این مطلب گفته شده است که روحانیون بیایند در اینجا، ما احتیاج داریم. و انصاف نیست که این جوان‏های عزیز ما در آنجا فداکاری کنند. و از شماها تقاضا کنند که بیایید ما را هدایت کنید، بیایید ما را خط هدایت بدهید و ما مضایقه کنیم. این هم یکی از اموری است که باید آقایان توجه به آن بکنند. و ایام محرم و صفر هم یک فرصتی است که می‏توانند آقایان بروند در آنجا، و می‏توانند در شهرهای مرزی، و لو به نوبت- در بعضی شهرهای مرزی می‏گویند که حتی برای عقد کردن هم روحانی نیست- و لو به نوبت باشد، آقایان در آن شهرها بروند یک ماه بمانند، بعد یکی دیگر یک ماه بماند، مردم را هدایت کنند، امور شرعیه مردم را به آنها بگویند. و به همه جوانان عزیز در سرتاسر کشور، بعد از آنکه از آنها تشکر می‏کنیم به اینکه این نهضت را و این جمهوری اسلامی را از گزند حفظ کردند، لکن توجه کنند که بین راه هستند، و امروز احتیاج هست به وجود این جوان‏ها، ما نرسیده‏ایم به آن مقصدی که اسلام به ما پیشنهاد کرده، باید آقایان باز هر جا می‏روند برای صحبت کردن، به جوان‏های ما توصیه کنند که جبهه‏ها را پر کنند.

بحمداللَّه در جبهه‏ها الآن قدرت و همه چیز در دست ماست، لکن ما نباید مغرور بشویم به اینکه قدرت در دست ماست. ما تا آخر باید همیشه دنبال این باشیم که باید ما پیش برویم. باید ما دشمن را، شرش را از سر ایران قطع بکنیم. و در عین حالی که بنده مکرر عرض کرده‏ام و مسئولین محترم فرموده‏اند، در عین حالی که ما هر گز مهاجم نیستیم و نخواهیم بود، لکن این پیشرفتی که در کشور عراق می‏شود برای دفاع است، دفاع از کشور خودمان، دفاع از کشور اسلامی عراق. امروز کشور عراق ابتلایش بیشتر از کشور ماست، مردم مسلمان عراق امروز بیشتر در رنج هستند از ما، اختناقی که در عراق حکمفرماست، در هیچ عصری شاید نبوده، مردم مالک هیچ نیستند در عراق. دم از اسلام می‏زنند این سردمدارهایی که اصل اسلام را اطلاع ندارند چی هست، لکن یک کلمه اسلامی شنیده‏اند و دم از اسلام می‏زنند، لکن اسلام را زیر پا گذاشته‏اند و این مردم مسلمان عراق را در فشار و اختناق قرار داده‏اند که سلب امنیت الآن از عراق هست.

بعضی از آقایان که تازه آمده بودند از عراق، می‏گفتند اصلًا مردم مسلوب الأمنیّه‏[9] هستند. اینها نمی‏دانند که فردا چه خواهند کرد با آنها، حزب بعث چه خواهد کرد با آنها. ما دفاع می‏کنیم از اسلام، اسلام در عراق دارد پایمال می‏شود. این ارتش عراق که همه بعثی نیستند؛ اینها یک دسته‏شان بعثی هستند، خوب، باقی مسلم هستند، اینها ننشینند که این حزب بعث، اسلام را زیر پا بگذارد و همه شعائر اسلامی را از بین ببرد.

اینها آن روزی که دست‏شان برسد، شک نکنید که اعتاب مقدسه را با خاک یکسان می‏کنند- همان طوری که قبور اولیاء خدا را در بقیع با نافهمی و کجروی از بین بردند- اینها با ضد اسلامی در عراق خواهند رفتار کرد و این بقاع مطهره را نخواهند- اگر دست‏شان برسد خدای نخواسته- باقی گذاشت. چرا ملت عراق و ارتش عراق توجه ندارند به این معانی؟ صدام لب جهنم واقع شده است، حزب بعث لب جهنم واقع شده است و محتاج به یک قیامی است در عراق، و لو قیامی ضعیف.

ما نمی‏خواهیم که به عراق تحمیلی بکنیم. ما عراق را محترم می‏دانیم، همان طوری که ایران را می‏دانیم و عراق را محترم‏تر می‏دانیم برای اینکه امیر المؤمنین در عراق است، امام حسین در عراق است. ما می‏خواهیم که در پناه این بقاع مطهره، مردم با آرامش زندگی کنند، نه این طوری که الآن هست که نمی‏دانند که فردا صبح به حال خودشان و اولادشان و علمایشان اینها چه خواهد آمد. و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی همان طوری که عنایت کرد به ایران و ایران را نجات داد از دست آن رژیم فاسد، به عراق هم عنایت بکند و مردم را توجه بدهد و ارتش عراق را توجه بدهد و کارمندها و کارگرها و کشاورزهای عراق را توجه بدهد و همان طوری که در اینجا واقع شد، این تحول در آنجا هم واقع بشود ان شاء اللَّه. و ما امروز ملاحظه می‏کنیم که به واسطه بیعرضگی این حکومت‏ها، امریکا از آن ور دنیا دارد حکومت می‏کند به اینجاها. اینجا ما دستش را قطع کردیم که نفس نمی‏تواند بکشد، و خلیج دست ماست که امریکا تا آمده است بجنبد دیگر نفتی برای آنها نمی‏گذاریم بماند، لکن بی‏توجهی این حکومت‏ها اسباب این شده است که امریکا از آن ور دنیا دستش را دراز کرده و اینجا زمام امور این حکومت‏ها را به دست گرفته، قدرت دست اینهاست، لکن قدرتی که عقل اداره‏اش را ندارند، قدرت دارند، لکن اداره نمی‏توانند بکنند. ایران در اول قدرتی نداشت، هر چه قدرت بود مال شاه معدوم و بستگان امریکا بود، ارتش دست امریکایی‏ها بود و همه چیز دست آنها بود، لکن ملت ما هوشیار بود و سران این مملکت عاقل بودند، توانستند این مردم را توجه بدهند و بیدار کنند و کردند آن کاری که شایسته یک ملت بود.

کشورهای دیگر مردمش خوبند، لکن مدیری که بتواند آنها را اداره بکند و وادار کند به اینکه نگذارند سلطه امریکا به این طوری که هست باقی بماند و هر روز زیادتر بشود، و همین طور سلطه شوروی. اسلحه دست شماست، لکن باید آن کسی که اسلحه دستش است بداند چه می‏کند، بداند در کجا باید به کار ببرد، شما اسلحه دست گرفتید و به اسلام صدمه می‏زنید. شما می‏دانید که جمهوری اسلامی می‏خواهد اسلام باشد در این کشور و در همه کشورها، لکن اسلحه هاتان را دست گرفتید و بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی عمل می‏کنید. اسلحه دارید، لکن نمی‏دانید کجا عمل کنید. شما اگر با هم متحد بشوید، همین حکومت‏های عرب با هم متحد بشوند، سایر مسلمین هم همراه آنها هستند، ما هم همراه آنها هستیم. متحد باید بشوند- بشوند- و امریکا را بگویند تو چکاره هستی که آمدی خلیج فارس را می‏خواهی اداره بکنی؟ به تو چه ربط دارد؟ شوروی چکاره است که از آن ور آمده است و افغانستان را می‏خواهد فرمانفرمائی در آن بکند؟ به چه مناسبت؟

برای این است که اینها استفاده می‏کنند از نادانی یک دسته و از خیانت یک دسته. یک دسته نادانند، یک دسته خائن، یک دسته مردم بیچاره هم که گرفتار در دست اینها هستند، نمی‏توانند کاری انجام بدهند. من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما و به همه و به همه مظلومین جهان منت بگذارد که از زیر سلطه این ظالم‏هایی که خون مردم را دارند می‏مکند، نجات پیدا بکنیم.

و شما آقایان که بسیاریتان در منابر و بسیاری در پایین منابر مردم را ارشاد می‏کنید، باید در این دو ماه مبارک ارشادتان را قوی بکنید و مسائل اسلامی را برای آنها بگویید، مسائل سیاسی را برای آنها بگویید، در عین حالی که مسأله کربلا، که خودش در رأس مسائل سیاسی هست، باید زنده بماند به همان فرمی که بود، منتها الفاظ تغییر بکند.

مصیبت‏ها همان است، مصیبت‏ها تغییری ندارد، باید آن بعد سیاسی کربلا را برای مردم بیان کرد. سید الشهدا به حسب روایات ما و به حسب عقاید ما از آن وقتی که از مدینه حرکت کرد می‏دانست که چی دارد می‏کند، می‏دانست شهید می‏شود، قبل از تولد او اطلاع داده بودند به حسب روایات ما. وقتی که آمد مکه و از مکه در آن حال بیرون رفت، یک حرکت سیاسی بزرگی بود که در یک وقتی که همه مردم دارند به مکه می‏روند، ایشان از مکه خارج بشود. این یک حرکت سیاسی بود، تمام حرکاتش، حرکات سیاسی بود؛ اسلامی- سیاسی، و این حرکت اسلامی سیاسی بود که بنی امیّه را از بین برد، و اگر این حرکت نبود، اسلام پایمال شده بود.

آن روزی که افراد ادراک می‏کنند که- احتمال هم بدهند که- اسلام در خطر است، آن روز همان کاری که امام حسین کرد باید بکنند. آن روزی که احتمال ما بدهیم که اسلام در خطر است، باید همه‏مان فداکاری بکنیم، باید برویم دنبال کار. اگر احتمال بدهیم که به واسطه تبلیغات انتخاباتی ما اسلام و جمهوری اسلامی در خطر است، باید آن جور تبلیغاتی که خطرناک است، دست از آن برداریم، برای اینکه ضد اسلام است و گاهی با اسم اسلام یا با توهّم اسلامی بودن، یک اموری انجام می‏گیرد که بر خلاف اسلام است. در مشروطه هم این طور بود، یک دسته واقعاً به آنها آن قدر تزریق شده بود که اعتقاد کرده بودند که باید فلان جور را عمل کرد. به آنها تزریق کرده بودند، این سلطنت طلب‏های آن وقت آن قدر تزریق کرده بودند که مردم استبداد را ترویج می‏کردند- یعنی یک دسته، یک دسته از اهل منبر هم همین طور- حالا هم همین طور است. ممکن است شیاطین در بین مردم بیفتند و آن قدر تزریق کنند که تکلیف شرعی معیّن کنند برایتان که باید ما مخالفت با فلان مقام، مخالفت با فلان امر بکنیم. بیدار باشید! آنها با توطئه‏های شیطانی دارند عمل می‏کنند. توطئه‏های شیطانی غیر از این لشکرکشی است، این مهم نیست، آن توطئه‏های شیطانی که بین خود شما ممکن است که تفرقه- خدای نخواسته- ایجاد کند، آنهایی است که یک کشور را به باد می‏دهد و بر می‏گرداند به زمان سابق، و آن نه به فرم سلطنت، به فرم اسلام، لکن اسلامی که آنها می‏خواهند.

عمال امریکا دست بردارند از کارهایشان، گذشت که اینها بتوانند کاری انجام بدهند، بروند سر جایشان بنشینند کار دیگر انجام بدهند. آن عمالی که در خارج نشسته‏اند و دائماً بر ضد ایران تبلیغ می‏کنند و می‏گویند که همه ایرانی‏ها برگشته‏اند از جمهوری اسلامی و همه با ما هستند، خوب، اگر همه با شما هستند، خوب، تشریف بیاورید اینجا! پس چه شد فرار کردید؟ حالا هم دژ دور خودتان بستید. اگر همه ایرانی‏ها یا اکثر ایرانی‏ها با شما موافقند و از ترس‏شان دارند نماز جمعه می‏روند و از ترس‏شان دارند- عرض می‏کنم- که فداکاری می‏کنند، اگر این طور است خوب، همه با شما هستند، خوب، چرا رفتید خارج نشسته‏اید؟ چرا جرأت نمی‏کنید بیایید اینجا؟ اینها همین‏ها هستند که می‏خواهند در دل‏های ساده مردم نفوذ کنند، و ان شاء اللَّه که موفق نخواهند شد. و اسلام بحمد اللَّه یک جلوه‏ای کرده است و در همه دنیا این جلوه را کرده است، و مردم دنیا و مظلومین دنیا توجه پیدا کرده‏اند به این جمهوری اسلامی. و امیدوارم که ما هم خودمان پایبند باشیم به اسلام و به جمهوری اسلامی، و همه شما موفق باشید برای اینکه خدمت کنید به این مردم، خدمت کنید به این مستمندان. دولت خدمت کند به این کسانی که در راه اسلام آن قدر فداکاری کردند. خدمت کند به این اهالی دزفول و اهالی اندیمشک و خوزستان که همه چیز خودشان را از دست دادند، خدمت کنند. این یک تکلیف شرعی است برای همه ما.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 168 ـ 179)



[1] آقای سید احمد خمینی در باره پاورقیهای این نامه چنین توضیح می‏دهند:

1- امام معتقد بودند که زیاد کردن شهریه موجب می‏شود که فشار ساواک و بعضی از روحانیون وابسته به ساواک زیاد شود و بعضی از روحانیون هم تحریک شوند و در آخر معلوم شد حق با امام بود؛ چون جلو شهریه امام را گرفتند و شهریه امام به نام آیت اللَّه حاج شیخ احمد آشتیانی داده می‏شد.

[2] - آقای حاج شیخ محمد صادق تهرانی، وکیل تام الاختیار امام.

[3] -« نماز و روزه مردم به خوبی داده می‏شود» برای انحراف ساواک از رسیدن نامه و یا پول سهم امام به امام است. با اینکه این نامه هارا افراد می‏آوردند ولی از آنجا که احتمال لو رفتن بود این گونه نوشته می‏شد که حد اقل حامل نامه، توجیهی و لو ضعیف داشته باشد.

[4] - آقا رضا فرزند حضرت آیت اللَّه لواسانی است؛ و اکثراً در نامه‏ها منظور، خود آقای لواسانی می‏باشد.

[5] - آقای هندی، برادر کوچکتر امام خمینی، سفری به خارج کردند برای تب که در ایران رفع نمی‏شد؛ بالاخره ایشان در اثر همان تب هم درگذشت.

[6] - عالم بزرگ مشروطه خواه که جان بر سرِ مشروطه مشروعه گذاشت و در 13 رجب 1327 ه. ق. در تهران بدار آویخته شد

[7] - از مراجع بزرگ شیعه که در سال 1312 ه. ق. در سامرّا بدرود حیات گفت

[8] - میرزا حسن آشتیانی، از شاگردان مبرّز شیخ انصاری و عالمان بزرگ تهران در عصر ناصری، وی در سال 1319 ه. ق. در تهران درگذشت

[9] - امنیت ایشان سلب شده.

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.