کد مطلب: 4007 | تاریخ مطلب: 01/07/1400
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

امروز با امام: اول مهر

امروز با امام: اول مهر

ـ نامه به حافظ اسد درباره ناپدید شدن امام موسی صدر (1357)
ـ حکم به آقای سید مجتبی موسوی لاری؛ رسیدگی به مشکلات منطقه لارستان (1358)
ـ حکم انتصاب سید حسین آیت اللهی به سمت امامت جمعه جهرم (1358)
ـ سخنرانی در جمع دانش آموزان دبستان فیض قم؛ تربیت اسلامی کودکان (1358)
ـ بیانات خطاب به آقای محمد مُکری؛ وضعیت کردستان (1358)
ـ سخنرانی در جمع ناشران اسلامی؛ اسلامی بودن نشریات (1358)
ـ نامه به آقای سید عبداللَّه شیرازی؛ تأیید تذکر ایشان (1360)
ـ پیام به دانشجویان و فرهنگیان در آغاز سال تحصیلی؛ استقلال همه جانبه (1361)
ـ شرح حال و فرازهایی از زندگی امام خمینی به قلم ایشان (1364)
ـ پیام به ملت ایران در هفته دفاع مقدس؛ تجلیل از خانواده های شهدا و ایثارگران (1367)

امروز با امام: اول مهر

 

ـ نامه به حافظ اسد درباره ناپدید شدن امام موسی صدر (1357)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

حضرت آقای حافظ اسد، رئیس جمهوری سوریه و رئیس کنگره جبهه صمود و رفض‏[1] پس از اهدای سلام؛ این جانب از غیبت جناب حجت الاسلام آقای سید موسی صدر نگران و متأثرم. از جنابعالی تقاضا دارم که این موضوع را با سران کشورهایی که در قضیه فلسطین اجتماع کرده‏اند در میان گذارید و اهتمام آنان را جلب نمایید.

ما و ملت ایران، در این عصر، گرفتار رژیمی هستیم که با اتکا به پشتیبانی امریکا ملت را در آتش دیکتاتوری و کشتارهای دسته جمعی و سلب همه آزادیها می‏سوزاند. ما از شما سران دولتهای اسلامی برای رهایی ملت بی‏پناه ایران کمک می‏خواهیم. برادران مسلمان شما در زیر چکمه دژخیمان شاه خرد شده‏اند و حکومت نظامی که در اکثر شهرستانهای مهم ایران برپاست ملت را به جان آورده.

از پیامبر اسلام- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- نقل می‏شود:

کُلُّکم راعٍ و کُلُّکم مَسئولٌ عن رَعِیَّته‏[2]؛

همه افراد و از جمله شما سران دولتهای اسلامی که قدرت دفاع از ملت مظلوم ما را دارید مسئول هستید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 479)

ـ حکم به آقای سید مجتبی موسوی لاری؛ رسیدگی به مشکلات منطقه لارستان (1358)

«بسمه تعالی‏

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای آقا سید مجتبی موسوی لاری- دامت افاضاته‏

امید است ان شاء اللَّه تعالی از بلیات محفوظ و به انجام وظایف الهی مشغول باشید. ضمناً با توجه به سوابقی که جنابعالی از منطقه لارستان‏[3] دارید، مقتضی است جهت رسیدگی به مشکلات و حل اختلافات محلی، مسافرتی بدان ناحیه نموده، و ضمن انجام این وظیفه بزرگ، اهالی محترم را به وظایف خطیری که در این بُرهه از زمان دارند آشنا کنید، و به اتحاد و یگانگی دعوت نمایید. از خدای تعالی دوام توفیقات آن جناب را در راه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم. به تاریخ اول ذی قعده 99

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏10، ص: 85)

ـ حکم انتصاب سید حسین آیت اللهی به سمت امامت جمعه جهرم (1358)

«بسمه تعالی‏

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید حسین آیت اللهی- دامت افاضاته‏

امید است وجود شریف از بلیات محفوظ و به انجام وظایف دینی و اجتماعی مشغول و موفق باشید. ضمناً طوماری با امضاهای بسیار از طرف اهالی محترم جهرم واصل گردید که درخواست شده بود جنابعالی کما کان در جهرم نماز جمعه را اقامه کنید. مقتضی است دعوت آقایان را بپذیرید. و این جانب جنابعالی را به اقامه نماز جمعه مأمور و منصوب می‏نمایم که ان شاء اللَّه تعالی ضمن اقامه نماز، اهالی محترم منطقه را در خطبه به وظایف حساس و خطیری که در این بُرهه از زمان دارند آشنا و آگاه سازید. از خدای تعالی موفقیت همگان را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. غُرّه ذی قعدة الحرام 1399

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏10، ص: 86)

ـ سخنرانی در جمع دانش آموزان دبستان فیض قم؛ تربیت اسلامی کودکان (1358)[4]

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

من امروز، که روز اول تحصیل است و روز اول باز شدن مدارس است، پیش این اطفال کوچک دبستانی آمده‏ام که اینها به فطرت نزدیکترند:

کُلُّ مَولُودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَةِ ثُمَّ إِنَّ أَبَوَاهُ یُهَوِّدانِهِ و یُنَصِّرَانِهِ و یُمَجِّسَانِهِ‏[5]

این بچه‏ها جدید العهد به ملکوت هستند. آن کدورتهایی که از طبیعت عاید انسان می‏شود و آن کدورتهایی که از دولت طاغوتی نصیب ما شد اینها از او دور بودند. جوانان ما را نگذاشتند تربیت انسانی بشوند. این کودکها، که الآن در پیش من هستند و با فشار به دامن من هجوم می‏آورند، مورد علاقه من هستند، بچه‏های منند، عزیزان منند، به ملکوت نزدیکند، از آلودگیهای طبیعت دورند. و من امیدوارم که معلمهای این بچه‏ها و این کودکها در تربیت انسانی- اسلامی اینها کوشا باشند؛ و از آن تعلیمات سوئی که در سابق بود مُبرا باشند.

معلمان مدارس در هر جا هستند عنایتشان به این کودکها بیشتر باشد؛ که این کودکها امید آتیه مملکت ما هستند. با کودکهای امروز، انسانها و دانشمندان فردا درست می‏شود. اینها هستند که در آتیه مملکت ما را اداره می‏کنند؛ و پس از ما اینها باید استقلال مملکت و آزادی را حفظ کنند. معلمان از این کودکهای نورس قدردانی کنند؛ و این کودکهای نورس را، که آلوده نیستند به آن چیزهایی که ما بزرگها آلوده هستیم، نگذارند آلوده شوند. تربیتها تربیتهای دینی باشد. اسلام، تمام آزادیها و استقلالها را بیمه می‏کند. بچه‏های کوچک ما را اگر اسلامی بار بیاورید، استقلال و آزادی مملکت شما بیمه خواهد شد. از این کودکها قدردانی کنید. و از این عواطف کودکانه آنها من تشکر می‏کنم. من اینها را دوست می‏دارم، همان طور که شما عزیزان خودتان را دوست دارید. اینها همه عزیزان من هستند و نور چشم من هستند؛ و در آتیه امید ما به اینهاست.

من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت این قشر کودکان را، که مایه سرفرازی ما در آتیه باید بشوند، تشکر می‏کنم؛ و به همه دعا می‏کنم. خداوند این غنچه‏های نزدیک به شکوفا [یی‏] را در تربیت اسلامی شکوفا کند. خداوند این بچه‏های لطیف ظریف انسانی را در پناه خود حفظ کند، و نور فطرت آنها را شکوفا کند.

من بیش از این طول کلام نمی‏دهم، که این بچه‏ها در این فشار، ناراحت هستند و در آفتاب از گرما ناراحت می‏شوند. خداوند همه شما را سعادتمند کند. خداوند مملکت ما را به وجود شما مستقل کند.

و السلام علیکم و علی عباد اللَّه الصالحین.» (صحیفه امام، ج‏10، ص: 87 ـ 88)

ـ بیانات خطاب به آقای محمد مُکری؛ وضعیت کردستان (1358)

[بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏]

ما با محبت و در نهایت برادری با آنان رفتار کرده‏ایم. و حساب عده بسیار کم که با مراکز جاسوسی غربی و صهیونیستی ارتباط دارند و احیاناً خود را به کشورهای سوسیالیستی مرتبط می‏دانند از حساب اکثریت قریب به اتفاق مردم مسلمان کردستان جداست.

[امام در پایان این دیدار برای موفقیت آقای مُکْری در مأموریتشان دعا کردند.].» (صحیفه امام، ج‏10، ص: 89)

ـ سخنرانی در جمع ناشران اسلامی؛ اسلامی بودن نشریات (1358)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

خطمشی را اسلام معیّن کرده است، و ما تابع اسلام هستیم. و آن این است [که‏] کلیه نشریاتی که شما می‏خواهید اقدام کنید بر آن، باید اسلامی باشد و منزه از انحرافات. و البته این تشخیص با یک هیأتی باید باشد. آقایان مثلًا هیأتی را تعیین کنند که در این امور وارد باشند؛ و کتابها وقتی که بناست نشر بشود، به نظر آن آقایان برسد. و آن آقایان وقتی که تصویب کردند که نشرش مانعی ندارد و مخالف با اسلام نیست، آن وقت نشر بکنند، چون ممکن است که یکوقت یک کتابی چند سطرش اسلامی باشد، و در خلالش یک مسائلی غیر اسلامی باشد. ابتدایش یک جور باشد؛ بعدش یک انحرافاتی داشته باشد. شمایی که می‏خواهید برای اسلام خدمت کنید یکوقت خدای نخواسته این اسباب این نشود که بر خلاف مسیر خودتان باشد. و لهذا باید کتابها تحت نظر اهل علم باشد. اهل علمِ مطلع بر این مکتبهای انحرافی، و آنها مطالعه کنند. وقتی این کتابی که می‏خواهید نشر بدهید مطالعه کنند، بعد که مطالعه کردند آنها، تصدیق کنند که این نشرش مانع ندارد، بعد نشر بدهید. و البته این خدمت بسیار بزرگی است که به اسلام شما می‏توانید بکنید. و آن نشر معارف اسلامی، نشر احکام اسلام، نشر حقایق اسلام، نشر مکتب اسلام، و کتبی که این نحو هستند، نشرش بسیار خوب، و ان شاء اللَّه شما مأجور هستید در این امر. لکن با این وضع باید باشد. با این وضعی که عرض کردم؛ مصون باشد از اینکه یکوقت خدای نخواسته شما بخواهید یک کار خیری بکنید، با دست خود شما یک کار خلافی انجام بگیرد. این باید با یک کنترل شدیدی از طرف یک هیأت چند نفری، که خودتان تعیین بکنید و مورد تصدیق- مثلًا- اهل علم تهران باشد، آن وقت آنها، آن چند نفر، بررسی کنند؛ و شما هم مشغول باشید. ان شاء اللَّه خداوند حفظ کند شما را. و من هم دعاگوی همه‏تان هستم ان شاء اللَّه. و کارشان پرارزش؛ و مسئولیتشان هم زیاد پرارزش است. برای اینکه نشر احکام خداست و نشر مکتب الهی است. مسئولیت زیاد است، برای اینکه باید طوری انجام بگیرد که خدای نخواسته یکوقت لغزشی در آن نباشد، و کتابی که مثلًا انحرافی باشد در آن نباشد. و این البته باید یک دسته‏ای، یک جمعی، باشند که این کار را انجام بدهند. ان شاء اللَّه خداوند تأییدتان کند. من شغلم زیاد است، اطلاعاتم هم از این امور و از این افراد کم است؛ باید یک دسته‏ای در تهران تعیین بشوند برای کتابهای مذهبی.

[یکی از حضار: دسته یا گروهی در تهران به سرپرستی استاد جعفری باشد.

آقای محمد تقی جعفری: من کارهایم خیلی زیاد است. سه- چهار تا دانشکده من تدریس قبول کرده‏ام. چون اساتید طاغوتی را ریخته‏اند بیرون، مجبور شدم بروم این دانشگاه و آن دانشگاه، از هر کدام سه- چهار ساعت تدریس قبول کرده‏ام؛ لذا برای من یک قدری مشکل است.].

امام: خوب حالا افرادی را می‏شود تعیین کنید؛ ایشان هم نظر داشته باشند.

[آقای جعفری: خدمت امام عرض کردم، کوشش می‏کنیم افرادی را پیدا کنیم برای این کار. مسئولیت برای من سنگین است.].

امام: بله، وقتی تعیین شد، من هم بفهمم کیست. موفق باشید.» (صحیفه امام، ج‏10، ص: 115 ـ 116)

ـ نامه به آقای سید عبداللَّه شیرازی؛ تأیید تذکر ایشان (1360)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

حضرت آیت اللَّه آقای حاج سید عبد اللَّه شیرازی- دامت برکاته‏

مرقوم محترم که حاکی از صحت مزاج شریف بود واصل گردید و از مضمون آن اطلاع حاصل شد. در مورد مطلبی که مرقوم داشته بودید، این جانب در تأیید این موضوع بارها سفارش کرده‏ام و ان شاء اللَّه از این به بعد نیز در فرصتهای مناسب تذکر خواهم داد.

امید است حضرت عالی نیز در ترویج شریعت مقدسه و اصلاح امور مسلمین و حوزه مقدسه علمیه، کوشا و موفق باشید و در مظان استجابت دعا، این جانب را از دعای خیر فراموش نفرمایید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. 24 ذی قعدة الحرام 1401

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏15، ص: 248)

ـ پیام به دانشجویان و فرهنگیان در آغاز سال تحصیلی؛ استقلال همه جانبه (1361)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

اکنون که با تأیید خداوند متعال و توجه خاص بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- مراکز آموزش از دبستانها و دبیرستانها گشایش می‏یابد، و مراکز سرنوشت‏ساز کشور و جمهوری اسلامی به فعالیت بر می‏خیزند، تذکراتی را که کراراً داده‏ام، به علت اهمیت موضوع، شایسته تکرار می‏دانم.

این جانب خود را مسئول اسلام و ملت محترم می‏دانم تا در این امر حیاتی باز تأکید و پافشاری نمایم. امیدوارم همه دست‏اندرکاران امور تربیتی و آموزشی و تمام دولتمردان جمهوری اسلامی و همه روشنفکران متعهد و گویندگان و نویسندگان، و بالاخره فرد فرد ملت ایران که نزد خداوند قهار مسئول هستند، در این امر که در رأس امور است، نه تنها سهل انگاری و مجامله ننمایند؛ که با جدیت و پشتکار برای هر چه غنی‏تر و بهتر شدن اساس آموزش و پرورش اقدام نمایند.

1- باید سعی شود متصدیان امور تربیتی از مرتبه ابتدایی تا آخر از اشخاص صالح و متعهد و معتقد به جمهوری اسلامی انتخاب شوند؛ افرادی که هیچ گونه گرایش به مکتبهای انحرافی شرق و غرب نداشته باشند. دانش‏آموزان عزیز با کمال دقت و بیطرفی اعمال و کردار دبیران و معلمین را زیر نظر بگیرند؛ که اگر خدای نکرده در یکی از آنان انحرافی ببینند بلافاصله به مقامات مسئول گزارش نمایند. و خود دبیران و معلمین با هشیاری مواظب همکاران خود باشند تا اگر بعضی از آنان خواستند افکار انحرافی خود را در خلال تدریس به فرزندان میهن اسلامی‏مان القا کنند، از آنان جلوگیری نمایند؛ و در صورتی که فایده‏ای نبخشید با قاطعیت، مطلب را با مسئولان در میان بگذارند. ایران امروز دیگر تحمل افکار غربزده و شرق‏زده مشتی خائن را ندارد. ما باید با تمام وجود به استقلال فرهنگی برسیم؛ که استقلال فرهنگی پایه و اساس کشوری آزاد و مستقل است.

استادان عزیز باید خود این اعتقاد را بیابند که تنها فرهنگ ایران اسلامی است که نجاتبخش کشور و ملت ما می‏باشد.

معلمان عزیز خود بهتر می‏دانند که فرهنگ استعماری در زمان این پسر و پدر چه به روز این کشور و ملت آورده است. به فرهنگ غنی ایران اسلامی تکیه کنید و مطمئن باشید که پیروزی از آن شماست. فرزندان عزیزتان را در سر کلاسها به صورتی تربیت نمایید که وقتی فارغ التحصیل می‏شوند جوانان برومندی تحویل جامعه گردند، که با تمام وجود معتقد باشند که آنچه بدبختی داشتند از ابرقدرتهای شرق و غرب و شرق‏زدگی و غربزدگی است.

2- دبیران و معلمان و به طور کلی استادان، سخت از دانش‏آموزان مواظبت نمایند تا گروهکهای چپی روسی و امریکایی و منافقین امریکایی آنان را فریب ندهند. فرزندان عزیزم خود از یکدیگر به بهترین وجه مراقبت نمایند، و در صورتی که مشاهده کردند که بعضی از دشمنانشان در لباس دوست و همشاگردی می‏خواهند آنان را جذب گروه خود کنند، به مقامات مسئول معرفی نمایند و سعی کنند این کار خود را به صورتی مخفی انجام دهند. فرزندان عزیزم، شما خوب می‏دانید که مقدرات جمهوری اسلامی در آینده به شما سپرده می‏شود. از خود و دوستان کاملًا مراقبت نمایید تا در ابعاد مختلف، چه بُعد اعتقادی و چه ابعاد دیگر، صراط مستقیم را بپیمایید، زیرا گرایش به یکی از مکتبهای انحرافی و نیز وابستگی فکری و عملی به غرب و شرق اگر چه بسیار کوچک، نه تنها خودتان را نابود می‏کند، که در صورت سهل انگاری- و لو در دراز مدت- به دیگران سرایت خواهد کرد، و همه ما در پیشگاه خداوند متعال و نسلهای آینده مسئول خواهیم بود. باید توجه داشته باشید که نفوذ منافقین و دیگر خرابکاران و افراد منحرف در دبیرستانها و دیگر مراکز تعلیم و تربیت موجب تباهی اسلام است و مسئول آن، همه دست‏اندرکاران امور تربیتی خصوصاً دبیران و معلمان و دانش‏آموزان حزب اللهی می‏باشند.

همه می‏دانیم که سرنوشت یک کشور و یک ملت و یک نظام، بعد از توده‏های مردم در دست طبقه تحصیلکرده است، و هدف بزرگ استعمار نو به دست گرفتن مراکز این قشر است. کشور ما در دهه‏های اخیر هر چه صدمه دیده و رنج کشیده است از دست خائنین این قشر بوده است. وابستگی به شرق و غرب توسط غربزدگان و شرق‏زدگان و به اصطلاح روشنفکران که از دانشگاهها برخاسته‏اند ولی چارچوب فکریشان در مدارس ابتدایی و متوسطه درست شده است، به فرهنگ، دین و کشورمان صدمه‏های بیشمار زده‏اند؛ چرا که این افراد برای تکمیل وابستگی به شرق و غرب و اخیراً امریکا هر کاری که توانسته‏اند به نفع آنان انجام دهند دادند. چون درس خوانده بودند با کوله بار غربزدگی و شرق‏زدگی چون دزدانی که با چراغ آیند، برای اربابان و کعبه‏های آمالشان گزیده‏تر کالاها را انتخاب کردند. گرچه ما مسئول آنچه در آن روزگاران بر ملتمان رفته است نیستیم، لکن امروز رئیس جمهور و دولت و مجلس شورای اسلامی و تمامی متصدیان امور تربیتی در مقابل خداوند قادر و توده‏های ملت مستضعف مسئول هستیم.

کُلُّکُمْ رَاعٍ و کُلُّکُمْ مِسْئُولٌ‏[6]

و باید بدانیم که از مسئولیتهای بسیار بزرگ، مسئولیت دینی و ملی است، مسئولیت در مقابل مستضعفان و مظلومان است، و بالاخره مسئولیت در پیشگاه خالق و خلق، آن هم در طول تاریخ آینده.

مسامحه و سهل انگاری در تعلیم و تربیت خیانت به اسلام و جمهوری اسلامی و استقلال فرهنگی یک ملت و کشور می‏باشد و باید از آن احتراز کرد. امروز دانش‏آموزان باید سعی کنند تاریخ انقلاب اسلامی‏مان را و نقش وحدت بین خودشان و دانشگاهیان را با روحانیون بیاموزند؛ زیرا اگر روحانیون، شما را و شما، روحانیون را بشناسید و با هم تفاهم کنید، مطمئن باشید که جناحهای غربزده و شرق‏زده از منافقان و چپگرایان و دیگر خرابکاران و منحرفان بر شما و کشور اسلامی‏تان طمع نخواهند کرد؛ و اگر هم طمع کنند، با شکست قطعی مواجه خواهند شد.

و بدانید که بی‏انگیزه نبوده است که رژیم سابق از شاعران و نویسندگان و سخنگویان و شایعه‏سازان و روزنامه‏نگاران وابسته برای تفرقه بین این دو گروه استفاده می‏کردند، که متأسفانه آن چنان در این امر موفق شدند که این دو قشر دشمن سرسخت یکدیگر شدند، و رفت و آمد هر گروه در محیط دیگری ممنوع اعلام شده بود، و هیچ یک چشم دیدن دیگری را نداشت. و این اختلاف را رضا خان و پسرش دامن‏زدند تا کشور ایران را در تمامی ابعاد وابسته به قدرتها کردند، و آن چنان مردم را از خود و فرهنگ خود و فرهنگ غنی اسلام بیگانه کردند که در هر چیز، خود را به بیگانگان محتاج و خویشتن را فاقد همه ارزشها می‏دانستند. و این فاجعه موجب گردید تا کشور و اسلام بزرگ را عقب نگه دارند و به سر این کشور و ملت، آن آمد که همه می‏دانید که جبران آن محتاج به فعالیت همه جانبه شبانه روزی ملت و دولت و شما می‏باشد. و امید است تا با هماهنگ شدن همگان و راهنماییهای متفکران و عالمان متعهد و بیرون راندن یأس و ناامیدی از خود و یافتن خویشتن خویش و فرهنگ عظیم خود، بزودی به استقلال کامل دست یابیم، و ملت مظلوم بتواند به مدارج عالیه معنوی و مادی خود برسد.

3- مادران و پدران متعهد از رفت و آمدهای فرزندانشان سخت مراقبت نمایند و آنان را زیر نظر بگیرند تا خدای ناکرده صید منافقان امریکایی و منحرفان روسی نگردند، و وضع درسی آنان را دنبال کنند، چرا که نقش مادران و پدران در حفظ فرزندانشان در سنین دبستان و دبیرستان بسیار مهم و ارزشمند است.

باید توجه داشته باشند که فرزندانشان در سنینی هستند که با یک شعار گمراه‏کننده فریب می‏خورند و خدای ناکرده به راهی قدم می‏گذارند که جلوگیری از آن از هیچ کس ساخته نیست. مادران و پدران توجه داشته باشند که آنان از همه کس مؤثرتر برای نجات فرزندانشان از گرداب جهل و فساد می‏باشند. به همین جهت، دلسوزانه و متعهدانه با اساتید فرزندانشان در تماس باشند و آنان را در این مهم یاری دهند و از آنان یاری گیرند. امیدوارم این نونهالان، استقلال فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی فردای ما را تأمین کنند، و ما را از شرّ ابرقدرتها نجات دهند و پایه گذاران جهان سوم راستین گردند.

امید است با تأیید خداوند متعال و اعتماد به قدرت ایمان و عنایت حضرت بقیة اللَّه- روحی لمقدمه الفداء- طرق غیبی به روی همه باز و راه سعادت و ترقی روحی و جسمی بر همگان گشاده گردد. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج 17، ص 2 ـ 6)

ـ شرح حال و فرازهایی از زندگی امام خمینی به قلم ایشان (1364)

«بسمه تعالی‏

به حسب شناسنامه شماره 2744 تولد 1279 شمسی در خمین. اما در واقع 20 جمادی الثانی 1320 هجری قمری، تاریخ قطعی تولد 20 جمادی الثانی مطابق اول مهر 1281 شمسی است.

نام خانوادگی: مصطفوی‏

پدر: آقا مصطفی‏

مادر: خانم هاجر- دختر مرحوم آقا میرزا احمد مجتهد خوانساری الاصل و خمینی المسکن. صدور در گلپایگان به وسیله صفری نژاد رئیس اداره آمار ثبت گلپایگان.

در خمین در مکتبخانه مرحوم ملّا ابو القاسم تحصیل شروع و نزد مرحوم آقا شیخ جعفر و مرحوم میرزا محمد (افتخار العلماء) درسهای ابتدایی، سپس در خلال آن نزد مرحوم حاج میرزا محمد مهدی (دایی) مقدمات شروع و نزد مرحوم آقای نجفی خمینی منطق شروع و نزد حضرت عالی‏[7] ظاهراً «سیوطی»[8] و «شرح باب حادی عشر»[9] و منطق و مسلماً در «مُطَوّل»[10] مقداری.

در اراک که سنه 1339 قمری برای تحصیل رفتم نزد مرحوم آقا شیخ محمد علی بروجردی «مطوّل» و نزد مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانی «منطق» و نزد مرحوم آقا عباس اراکی «شرح لمعه»[11] پس از هجرت به قم به دنبال هجرت مرحوم آیت اللَّه حاج شیخ عبد الکریم- رحمة اللَّه علیه- ظاهراً هجرت ایشان رجب 1340 قمری بود، هجرت آیت اللَّه حائری به قم، رجب 1340 و نوروز 1300 شمسی است- تتمه «مطوّل» را نزد مرحوم ادیب تهرانی موسوم به آقا میرزا محمد علی و «سطوح»[12] را نزد مرحوم آقای حاج سید محمد تقی خوانساری مقداری یا بیشتر نزد مرحوم آقا میرزا سید علی یثربی کاشانی تا آخر «سطوح» و با ایشان به درس خارج مرحوم آیت اللَّه حائری حاج شیخ عبد الکریم می‏رفتیم و عمده تحصیلات خارج نزد ایشان بوده است و فلسفه را مرحوم حاج سید ابو الحسن قزوینی و ریاضیات، «هیئت»،[13] حساب نزد ایشان و مرحوم آقا میرزا علی اکبر یزدی‏[14] و عمده استفاده در علوم معنوی و عرفانی نزد مرحوم آقای آقا میرزا محمد علی شاه‏آبادی بوده است.

پس از وفات مرحوم آقای حائری با عده‏ای از رفقا بحث داشتیم تا آنکه مرحوم آقای بروجردی- رحمه اللَّه- به قم آمدند برای ترویج ایشان به درس ایشان رفتم و استفاده هم نمودم و از مدتها قبل از آمدن آقای بروجردی عمده اشتغال به تدریس «معقول»[15] و «عرفان» و سطوح عالیه اصول و فقه بود. پس از آمدن ایشان به تقاضای آقایان مثل مرحوم آقای مطهری به تدریس خارج فقه مشغول شدم و از علوم عقلیه بازماندم و این اشتغال در طول اقامت قم و مدت اقامت نجف مستدام بود، و پس از انتقال به پاریس از همه محروم و به امور دیگر اشتغال داشتم که تا کنون ادامه دارد.

نام عیال این جانب خدیجه ثقفی معروف به «قُدس ایران» متولد 1292 شمسی، صبیه حضرت آقای حاج میرزا محمد ثقفی تهرانی. تاریخ ازدواج 1308، فرزند اول:

مصطفی، متولد 1309 شمسی، سه دختر در قید حیات با یک پسر: احمد متولد 1324، دختران به ترتیب سن: صدیقه، فریده، فهیمه، سعیده و بعد از احمد: لطیفه، آخرین فرزند در حیاتِ احمد.» (صحیفه امام، ج‏19، ص: 426 ـ 428)

ـ پیام به ملت ایران در هفته دفاع مقدس؛ تجلیل از خانواده های شهدا و ایثارگران (1367)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

خداوندا، همه چیز تویی؛ و غیر از تو همه هیچ. خداوندا، تو عزیزی؛ و غیر از تو همه ذلیل. خداوندا، تو غنی‏ای؛ و غیر از تو همه فقیر. هفته جنگ امسال حال و هوای دیگری دارد. پس از سالها دفاع مقدس، یاری دین خدا صورت دیگری به خود گرفته است.

آمادگی جنگی ضرورت بیشتری یافته است. و دشمنان خدا و خلق خدا آنی غافل نیستند، و در کمین نشسته‏اند تا آنچه را خدایی است نابود کنند. خانواده‏های شهدا، تا همیشه تاریخ این مشعلداران راه اولیا، افتخار روشنایی طرق الی اللَّه را به عهده گرفته‏اند.

مجروحین و معلولینْ خود چراغ هدایتی شده‏اند که در گوشه گوشه این مرز و بوم به دین باوران راه رسیدن به سعادت آخرت را نشان می‏دهند: راه رسیدن به خدای کعبه را. اسرا در چنگال دژخیمانْ خود سرود آزادی‏اند، و احرار جهان آنان را زمزمه می‏کنند.

مفقودین عزیز محور دریای بیکران خداوندی‏اند؛ و فقرای ذاتی دنیای دون در حسرت مقام والایشان در حیرتند. از شهدا که نمی‏شود چیزی گفت. شهدا شمع محفل دوستانند.

شهدا در قهقهه مستانه‏شان و در شادی وصولشان‏ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ‏[16] اند؛ و از «نفوس مطمئنه‏ای» هستند که مورد خطاب‏ فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی‏[17] پروردگارند. اینجا صحبت عشق است و عشق؛ و قلم در ترسیمش بر خود می‏شکافد. و السلام.

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 147)



[1] - در سال 1977 م. در مقابل سازش مصر و اسرائیل، تشکلی از سوی سوریه به نام جبهه صمود و رفض( امتناع و پایداری) تأسیس شد. و منجر به قطع رابطه سوریه با مصر گردید.

[2] - بحار الأنوار، ج 72، ص 38.

[3] - منطقه بزرگی در استان فارس

[4] - امام خمینی به همراه آقای سید احمد خمینی به دبستان فیض که در یکی از محلات جنوبی شهر قم هست، رفتند و به بازدید از کلاسهای مدرسه پرداختند. اهالی محل که از تشریف فرمایی امام آگاه شدند در مدرسه اجتماع کردند. امام خمینی ضمن گفتگو با دانش‏آموزان، بیاناتی ایراد فرمودند.

[5] -« هر مولودی بر اساس فطرت خود به دنیا می‏آید، اما پس از تولد، پدر و مادرش او را یهودی یا نصرانی و یا مجوسی می‏کند». عوالی اللآلی، ج 1، ص 35، ح 18.

[6] - پیامبر اکرم( ص) فرمود:« همه شما( چونان) شبانید و همه‏تان مسئول».

[7] - آقای سید مرتضی پسندیده، برادر بزرگ امام خمینی

[8] - از کتب درسی حوزه‏های علمیه در ادبیات عرب( علم نحو)، این کتاب شرحی است از جلال الدین سیوطی بر الفیه ابن مالک

[9] - از کتب درسی حوزه‏های علمیه در علم کلام و اعتقادات دینی، این کتاب شرحی است از فاضل مقداد بر بخشی از یک کتاب علامه حِلّی

[10] - کتابی است معروف در علم معانی و بیان( فنون مربوط به بلاغت کلام)؛ خلاصه این کتاب به نام« مختصر المعانی» یا« مختصر» نیز معروف است و هر دو از تألیفات سعد الدین تفتازانی است.

[11] - کتابی است مشهور که مشتمل بر یک دوره فقه امامیّه است و متن آن اثر شهید اول بوده که توسط شهید ثانی بر آن شرح نوشته شده است و به« شرح لمعه» مشهور گردیده است

[12] - تحصیلات حوزه‏ای به سه مقطع: مقدماتی، سطح و عالی یا خارج تقسیم می‏شود و منظور از خواندن سطوح، قرائت کتابهای قوانین، رسائل، مکاسب و کفایة الاصول نزد اساتید فن است

[13] - علم« هیئت» یا نجوم از جمله دروس متداول در حوزه‏های علمیه قم بوده است

[14] - آقای علی اکبر حِکَمی یزدی، از شاگردان مبرّز آقای علی مدرس تهرانی در فلسفه که خود از فیلسوفان بزرگ بوده و در سال 1343 ه. ق. در قم درگذشته است

[15] - مراد از معقول، دانش فلسفه است که امام خمینی سالها به تدریس شرح منظومه و اسفار( دو متن مهم درسی فلسفه) در حوزه قم اشتغال داشته‏اند.

[16] - بخشی از آیه 169 سوره آل عمران:« نزد پروردگارشان متنعم خواهند بود»

[17] - سوره فجر، آیات 29 و 30:« در صف بندگان خاص من درآی، و در بهشت رضوان من داخل شو»

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.

ماه محرم و صفر

محرّم و صفر، که ماه‏‎ ‎‏برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه‏‎ ‎‏داریم به ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که با ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و‏‎ ‎‏روضه خوانی.(صحیفه امام، ج 15، ص 331)