کد مطلب: 4004 | تاریخ مطلب: 30/06/1400
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

امروز با امام: سی ام شهریور

امروز با امام: سی ام شهریور

ـ پیام به اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان اروپا؛ مقاومت مردم و نوید پیروزی (1354)
ـ نامه به خانم زهرا مصطفوی؛ خانوادگی (1354)
ـ نامه به آقای قمی به مناسبت آزادی ایشان از زندان (1357)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور یمن شمالی؛ تسلیت شهادت آقایان رجایی و باهنر (1360)
ـ پیام به دانشجویان و دانش آموزان؛ آثار فرهنگ مستقل و فرهنگ وابسته (1360)
ـ حکم عفو جمعی از زندانیان به رئیس دیوان عالی کشور (1362)
ـ سخنرانی در جمع متخصصان و کارگران مهارکننده چاه نفت نوروز؛ اتکا به خدا (1362)
ـ اجازه نامه به نخست وزیر؛ موافقت با پیشنهاد انتقال شرکت شیلات به وزارت جهاد (1366)
ـ پیام به هنرمندان و خانواده شهدا؛ تجلیل از هنر و هنرمندان متعهد (1367)

امروز با امام: سی‌ام شهریور

 

ـ پیام به اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان اروپا؛ مقاومت مردم و نوید پیروزی (1354)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

14 شهر رمضان المبارک 95

خدمت اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا- ایدهم اللَّه تعالی‏

پس از اهدای سلام و تحیت، شماره بیست مکتب مبارز و مرقوم هیأت مدیره را ملاحظه نمودم. هجوم ناراحتیها و تراکم نگرانیهای ناشی از وضع رقتبار مسلمین- عموماً- و ملت عزیز ایران- خصوصاً- و عدم توجه مقامات مسئول به مصالح مسلمین و رفتار وحشیانه دستگاه ظلم با ملت ایران و خصوصْ علما و محصلین حوزه‏های علمیه و جوانان غیور دانشگاهی، تاب و توان را می‏برد و انسان آگاه را در تحت فشار خُرد می‏کند، اگر نباشد امیدها و نویدهایی؛ و با خواست خداوند متعال نویدهایی در کار است که امید را به آتیه نزدیکی تقویت می‏کند. طبیعی ساختمان بشری است که هر چه ستمکاری و ظلم و بی‏عدالتی در جامعه و ملتی اوج گیرد، به همان نسبت قوه مقاومت در ملت رشد می‏کند. شاهد زنده، اوضاع اخیر ایران است.

شاه با تمام دستگاه عریض پلیسی دست و پا می‏زند که ملت را سرکوب کند تا با دل راحت به خدمت خود به اجانب ادامه دهد، و به خیانتهایی که به ملت مُسْلم و به اسلام می‏کند- گاه از ناحیه وام دادن و گاه وام گرفتن و گاه اسلحه سرسام آور خریدن و پایگاههای نظامی برای اجانب درست کردن- سرپوش نهد، در هر صحنه‏سازی مواجه با مخالفت و مقاومت ملت می‏شود. حزب تحمیلی‏[1] بی‏سابقه در تمام دنیا آن چنان با مخالفت ملت مواجه شد و شاه را مفتضح کرد که برای سرپوشی آن به هر وسیله متشبث می‏شود که اذهان را منصرف کند ولی فایده ندارد. در شهر تهران، که گفته می‏شود سه و چند میلیون نفوس دارد، با تمام وسایل تبلیغاتی و پلیس و انواع تشبثات و ارعاب و تهدیدها- به حَسَب آنچه به ما رسیده- نتوانستند بیش از دویست هزار در شرکت در انتخابات بتراشند؛ و در شهر دویست هزار نفری قم بیش از چهار هزار نفر نتوانستند به طور تحمیل وارد کنند.

این حس مقاومت که در حال رشد است نوید پیروزی حتمی است. تظاهرات بی‏سابقه مدارس دینی و دانشگاههای سراسر ایران- به حَسَب اعتراف شاه- برای بزرگداشت 15 خرداد، که شاه را دچار هیجان و سرگیجه نمود، بروز رشد ملت و عکس العمل فشار و اختناق است. نزدیک شدن مدارس قدیم و دانشگاهها و پیوستن جبهه‏های قدیم و جدید و نیز پیوستن اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا و امریکا واکنش اوج بی‏فرهنگی و بی‏عدالتی دستگاه است. و من امیدوارم که اتحادیه اروپا و امریکا به سایر دانشجویان که در ممالک دیگر از قبیل هند و پاکستان و بلاد عربی و غیرها به سر می‏برند بپیوندند و دامنه فعالیت خود را توسعه دهند؛ و کوشش کنند اسلام و عدالت اسلامی را به همه طبقات برسانند تا اشتباهاتی که در طول چند قرن پیش آمده و چهره نورانی اسلام را به دست عمال استعمار پوشانیده است بزدایند.

از خداوند تعالی توفیق کافّه مسلمانان و خصوص طبقه جوان را در محو استعمار و عمال خائن آن خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 110)

ـ نامه به خانم زهرا مصطفوی؛ خانوادگی (1354)[2]

«بسمه تعالی‏

14 شهر صیام 95

عزیزم‏

مرقوم شریف واصل، از سلامت شماها مسروریم. ان شاء اللَّه تعالی همیشه خوش و خرم باشید. ماها بحمد اللَّه سلامت هستیم؛ از سلامت خودتان همیشه مطلعم کنید. در این ماه مبارک امید است موفق به عبادتها شده باشید. خدمت جناب آقای بروجردی‏[3] سلام برسانید. نورچشمان را دعا می‏کنم. و السلام علیک. پدرت.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 112)

ـ نامه به آقای قمی به مناسبت آزادی ایشان از زندان (1357)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

حضرت آیت اللَّه آقای قمی- دامت برکاته‏

آزادی جنابعالی پس از دوازده سال زندان غیر قانونی و غیر انسانی به جُرم حقگویی و حق طلبی موجب مسرت گردید. کشتار بی‏رحمانه ماههای اخیر، خصوصاً کشتار بیشماری از فرزندان اسلام که تعداد کشته‏شدگان را بیش از چهار هزار نفر نقل می‏کنند، یکی دیگر از نمونه‏های آزادی و تمدن بزرگ و آشتی دولت شاه است. تا برقراری این رژیم منحط، امید آزادیْ پوچ و ستمکاری و خیانت ادامه دارد. شعار مردم مسلمان ایران باید قطع ید اجانب و عمال خائن آنان که در رأس آن شاه است باشد. اکنون که شاه با قدرت کوبنده ملت مواجه است و ناچار است که با حکومت نظامی و سرنیزه به حیات غیر قانونی خود ادامه دهد، برای اغفال مردم، تظاهر به دلسوزی برای زلزله‏زدگانی‏[4] می‏کند که به هیچ وجه در محیطی که زلزله‏خیز است هیچ گونه اقدامی برای حفظ جان مردم محروم از او صورت نگرفته است. اکنون که شاه، ملت را از هستی ساقط و هر چند گاه دست به قتل عامی تازه می‏زند، برای زلزله‏زدگان دلسوزی می‏کند که خود در اثر بی‏توجهی در امور خانه‏سازی، خانه‏های آنان را بر سر مردمش خراب کرده است. شما خود می‏دانید و بدان معتقدید و همه باید بدانند که ملت ایران شاه را نمی‏خواهد و هر کس که شاه و سلطنت او را بخواهد خائن است. از خداوند تعالی سلامت جنابعالی و عظمت اسلام و مسلمین و قطع ایادی اجانب را خواهانم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 478)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور یمن شمالی؛ تسلیت شهادت آقایان رجایی و باهنر (1360)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

جناب آقای سرهنگ علی عبد اللَّه صالح، رئیس جمهور عربی یمن‏

پیام تسلیت شما در مورد شهادت جانگداز رئیس جمهور محبوب و نخست وزیر عزیز جمهوری اسلامی ایران واصل گردید. از اظهار محبت و همدردی شما متشکرم.

این جنایات هولناک که به دست مزدوران امریکای جهانخوار صورت می‏گیرد، چهره واقعی شیطان بزرگ را آشکار می‏سازد، و ما را از پاسخ دادن به تهمتهایی که به ما می‏زنند، تا آنجا که بیشرمانه نسبت خرید اسلحه و ایجاد رابطه با اسرائیل غاصب را به ما می‏دهند، بی‏نیاز خواهد کرد؛ و ماهیت ضد اسلامی و کثیف امریکای خونخوار را برای مسلمانان سراسر جهان نمودار خواهد ساخت که بیش از این گول تبلیغات این دشمن غدار را نخورند. و السلام علیکم.

30 شهریور ماه 1360 // روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏15، ص: 242)

ـ پیام به دانشجویان و دانش آموزان؛ آثار فرهنگ مستقل و فرهنگ وابسته (1360)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

در آستانه گشایش مدارس و ورود دانش‏آموزان عزیز در محیط علم و دانش لازم است تذکراتی به فرزندان عزیز و مادران و پدران محترم و ملت معظم ایران داده شود.

بی‏شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می‏دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بُعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه‏ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می‏کند و بالاخره در آن مستهلک می‏شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می‏دهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می‏گیرد، و ساده‏اندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکانپذیر است. بی‏جهت و من باب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمارگران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیر سلطه است. اتفاقی نیست که مراکز تربیت و تعلیم کشورها و از آن جمله کشور ایران از دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصاً غربیها و اخیراً امریکا و شوروی قرار گرفت. و زبانها و قلمهای غربزدگان و شرق‏زدگان آگاهانه یا ناآگاه و اساتید غربزده و شرق‏زده دانشگاهها در طول مدت تأسیس دانشگاهها و خصوصاً دهه‏های اخیر این خدمت بزرگ را برای غرب و شرق انجام دادند، هر چند در بین ارباب قلم و زبان و اساتید، اشخاص متعهد و متوجهی بودند و هستند که بر خلاف آن مسیر بودند و می‏باشند، لکن مع الأسف در اقلیت چشمگیر بودند.

هجوم دانشجویان پس از طی کردن دوره‏های تحصیلی با آموزشهای غربی و شرقی در دبیرستانها و دانشگاههای ایران به سوی غرب و احیاناً شرق- که رهاوردی جز فرهنگ غربی و شرقی نداشت- چنان فاجعه‏ای به بار آورد که همه ابعاد جامعه ما را بی‏قید و شرط وابسته بلکه تسلیم به ابرقدرتها کرد؛ به طوری که جامعه ما با ظاهری ایرانی- اسلامی محتوایی سرشار از غرب و شرق‏زدگی داشت. و مع الأسف پس از گذشت سه سال از پیروزی انقلاب و مقاومت و ایستادگی جمهوری اسلامی در مقابل شرق و غرب و مکتبهای انحرافی آنان و وفاداری این جمهوری به اسلام به عنوان نفی‏کننده جمیع وابستگیها و انحرافات، باز گرفتار گروهها و گروهکهای وابسته به یکی از دو قطب و سرسپرده مکتبهای انحرافی و وابسته به یکی از آنان می‏باشیم. و نیز مواجهیم با افرادی از این منحرفین که در مراکز تربیت و تعلیم نفوذ کرده‏اند و با مجال دادن به آنان، خطر به انحراف کشیدن جوانان و نونهالان بسیار است؛ که خدای ناکرده با انحراف و وابسته شدن فرزندانمان به فرهنگ غرب یا شرق، تمام ابعاد جامعه یا وابسته و تسلیم غرب خواهد شد و یا شرق؛ و تمام کوششها و زحمات ملت و خون جوانان و عزیزان آنان به هدر خواهد رفت.

اکنون بر دانش‏آموزان و دانشجویان عزیز و اساتید و معلمان متعهد است که با تمام توان و قدرت در شناسایی عوامل فساد کوشش کنند و محیط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنان پاک نمایند. و گمان نشود که این نفوذ فقط برای انحراف دانشگاههاست، که منحرفین و منافقین برای نفوذ در دبیرستانها بلکه دبستانها اهمیت بیشتری قائلند، تا جوانان را برای انحراف دانشگاهها مهیا کنند. آنان می‏دانند اگر نوباوگان در مراکز آموزش، تربیت صحیح شوند و حیله‏های استعمارگران را احساس و توطئه‏های همه جانبه آنان را لمس کنند، در دانشگاه برای عمال استعمار توفیق کمتری حاصل می‏شود؛ و لهذا در دبستانها و دبیرستانها و قبل از ورود به دانشگاهها در ساختن جهاز استعماری شرق و غرب برای ورود به دانشگاه اهمیت خاصی احساس می‏کنند. از این روست که باید دستگاههای آموزشی متعهد و دلسوز برای نجات کشور اهمیت ویژه‏ای در حفظ نوپایان و جوانان عزیزی که استقلال و آزادی کشور در آینده منوط به تربیت صحیح آنان است قائل باشند؛ و نیز از این روست که نقش معلمان و اساتید در تربیت و تهذیب دانش‏آموزان و دانشجویان به عنوان اساسی ترین و مؤثرترین نقش مطرح می‏گردد. و همه دیدید که گرایش آنان به شرق و غرب برای کشورمان چه فاجعه‏ها آفرید و دانشگاهها را به صورت دژ محکمی برای خدمت به شرق و غرب درآورد و اکثریت قاطع غرب و شرق‏زدگان این مملکت را به عنوان فارغ التحصیل تحویل جامعه داد. اکنون بر معلمان متعهد و مسئول دبستانی و دبیرستانی است تا با کوشش خود جوانانی را تحویل دانشگاهها دهند که با آگاهی از انحرافات گذشته دانشگاه، بر فرهنگ غنی و مستقل اسلامی ایرانی تکیه کنند؛ و بر اساتید متعهد است تا با باز شدن دانشگاهها در صورت مشاهده انحراف و گرایش جوانان به یکی از دو قطب قدرت و مکر، آنان را به توطئه‏ها و شیطنتها آگاه کنند و جوانانی متعهد نسبت به مصالح کشور و آگاه به اهداف اسلام تحویل جامعه دهند و مطمئن باشند که با این خدمت، استقلال و آزادی کامل میهن عزیزشان تضمین خواهد شد. و از این روست که نقش خانواده و خصوص مادر در نونهالان و پدر در نوجوانان بسیار حساس است؛ و اگر فرزندان در دامن مادران و حمایت پدران متعهد به طور شایسته و با آموزش صحیح تربیت شده و به مدارس فرستاده شوند، کار معلمان نیز آسانتر خواهد بود. اساساً تربیت از دامان پاک مادر و جوار پدر شروع می‏شود و با تربیت اسلامی و صحیح آنان استقلال و آزادی و تعهد به مصالح کشور پایه‏ریزی می‏شود.

امروز باید پدران و مادران مواظب رفتار فرزندان خویش باشند که در صورت مشاهده حرکات غیر عادی آنان را نصیحت نمایند تا گول منافقین و منحرفین را نخورند؛ که در این صورت سعادت دنیوی و اخروی آنان تباه می‏گردد. مادران و پدران باید توجه داشته باشند که سنین دانش‏آموزی و دانشگاهی سالهای شور و هیجان فرزندانشان می‏باشد و با اندک شعاری جذب گروهها و منحرفین می‏شوند. و نیز جوانان دبیرستانی با هوشیاری کامل توجه داشته باشند که عمال اجنبی آنان را، حتی با اسم اسلام راستین به دام شرق و غرب نیندازند، و توجه کنند آنان که از اسلام راستین دم می‏زنند خودشان از اسلام چه می‏دانند و از قوانین و احکام اسلام چه اطلاعی دارند و به اوامر و نواهی قرآن کریم و اسلام بزرگ تا چه اندازه پایبند هستند.

جوانان عزیز دبیرستانی و دانشگاهی توجه کنند که سران و سردمداران گروهها که می‏خواهند با اسم اسلام پایه‏های آن را سست کنند و جوانان را به دام اندازند هیچ اطلاعی از اسلام و اهداف قوانین آن ندارند؛ و با خواندن چند آیه از قرآن و چند جمله از نهج البلاغه و تفسیرهای جاهلانه و غلط نمی‏شود اسلام‏شناس شد. اینان با تفسیر انحرافی چند جمله و چند آیه، آیات و جملات صریح را که مخالفت واضح با مرام انحرافی و التقاطی آنان دارد انکار می‏نمایند، و در حقیقت تمسک به قرآن و نهج البلاغه برای کوبیدن اسلام و قرآن است تا راه را برای رهبران غربی و شرقی خود باز کنند، و شما جوانان عزیز و سرمایه‏های کشور را بر ضد مصالح کشور خودتان بسیج نمایند.

ای جوانان عزیز، هوشیار باشید و با تفکر و تعقل فعالیت این منافقین بلندگوی غرب و منحرفین بلندگوی شرق را بررسی نمایید. امروز بزرگترین دلیل بر بطلان راه آنان همبستگی تمامی نیروهای ضد انقلاب و کوشش همه آنان در مخالفت با جمهوری اسلامی است که خواست ملت می‏باشد، و ملت مجاهد و شریف جان خود و فرزندان عزیز خود را فدای تحقق آن کرده و می‏کنند. اینان همان اندازه در دعوی اسلامی بودن خود صادقند که در دعوی مخالفت با غرب و امریکا؛ که اکنون صداقتشان در دامن غرب و طرفداری بی‏چون چرای غرب از آنان به ثبت رسید.[5] و همان اندازه در دعوی طرفداری از ملت، راستگو که صداقتشان در کشتار خلق مستضعف و آتش زدن اموال ملت و غارت بانکها ثابت گردید. اینان از اول تا کنون اسلام را وسیله اهداف شوم خود کرده و قرآن و نهج البلاغه را به بازی گرفته و جوانان پاکدل را به دام خود انداخته بودند تا جوانی‏شان را در راه اهداف استعماری آنان به تباهی کشند. و باز تأکید می‏کنم پدران و مادران این کودکان معصوم و جوانان بی‏تجربه کوشش کنند و جوانان و عزیزان خود را از این مهلکه که دنیا و آخرت آنان را تباه می‏کند نجات دهند. و ملت مبارز و متعهد با هوشیاری و پشتکار، جوانان و نونهالان را که سرمایه و مخازن ارزشمند کشورند از شرّ این منحرفین امریکایی نجات دهند. فردا ان شاء اللَّه تعالی دبستانها و دبیرستانها و مراکز نوآموزها باز و به کار مشغول می‏شوند، و به خواست خداوند بزودی شاهد بازگشایی دانشگاهها خواهیم بود. و دانش‏آموزان بدانند که گوش دادن به مقاصد شوم منافقان و منحرفان، آنان را از مدارس محروم خواهد کرد و اجازه اخلال در امور مدارس به کسی داده نخواهد شد. از خداوند متعال بیداری و هوشیاری هر چه بیشتر نسل جوان را خواستار و رشد و تعالی علمی و اخلاقی آنان را خواهانم. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏15، ص: 243 ـ 247)

ـ حکم عفو جمعی از زندانیان به رئیس دیوان عالی کشور (1362)

[بسمه تعالی. حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران- مدّ ظله العالی‏

احتراماً، لیست 53 نفر از محکومین دادگستری و 124 نفر از محکومین دادسرای انقلاب اسلامی که به مناسبت عید سعید قربان مورد عفو و تخفیف در مجازات قرار گرفته و همچنین تعداد 395 نفر از محکومین دادسرای انقلاب اسلامی مربوط به بخشنامه شماره 15595/ 1- 29/ 3/ 62 مورد عفو کامل قرار گرفته‏اند به حضور مبارک تقدیم می‏گردد.

عبد الکریم موسوی اردبیلی‏].

بسمه تعالی‏

موافقت می‏شود.[6]- 30/ 6/ 62

روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 138)

ـ سخنرانی در جمع متخصصان و کارگران مهارکننده چاه نفت نوروز؛ اتکا به خدا (1362)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

من بسیار خوشحال هستم از اینکه این برادرهای عزیز را امروز می‏بینم و برای ما سرافرازی ایجاد کردند و مسأله، بُعد معنویش اهمیتش بسیار بیشتر از بُعد مادیش است.

بُعد مادیش، خوب یک مقداری نفت می‏رفته و الحمد للَّه جلوگیری کردند. اما بُعد معنوی همان است که شما اشاره کردید که اینها ماها را همیشه با این مسائل می‏ترسانند.

دست به آن نزنید که نخواهد شد، غیر از امریکا این کار نمی‏تواند بکند، غیر از فرانسه و نمی‏دانم چی نمی‏توانند بکنند. در صورتی که ثابت کردند جوان‏های ما و کارمندهای ما و همه اشخاصی که در این امور مربوط هستند، به اینکه نه، آن کارهایی که آنها ممتنع می‏دانند، اینجا ممکن است و ما باید این را راهی باز کنیم برای کارهای بزرگتر، نترسیم از مطلب که ما نمی‏توانیم بکنیم. نخیر، می‏توانیم بکنیم.

خوب، یک همچو مطلبی که من دیشب فیلمش را آوردند[7] دیدم، البته من درست نمی‏توانم بفهمم مسائل را، اما سختی و مشکلی‏اش را فهمیدم که این کار با چه سختی انجام گرفته، با چه مشکلی انجام گرفته است. و همان طوری که گفته شده است، این را آن طور نمایش داده بودند که غیر از یک امریکا و امثال او از آنها نمی‏آید این کار را بکنند.

و با این می‏خواستند که ما را به یک نحوی گرایش بدهند به آن طرف. و این باید به دولت‏های کشورهای اسلامی و خصوصاً به این خلیجی‏ها تذکر داده بشود که شما خودتان برخیزید از جا. این قدر خودتان را اسیر این قدرت‏های بزرگ نکنید. شما خودتان می‏توانید کار بکنید. شما خودتان شریان حیات امریکا و امثالش دست شماست، و خودتان می‏توانید کار را انجام بدهید.

و معنا ندارد که دولت‏های اسلامی همه کوشش کنند به اینکه ایران هم باید مثل خود ما باشد و مربوط به امریکا باشد. این کوشش‏ها بی‏فایده است و ایران دستش را پیش امریکا ان شاء اللَّه تا ابد دراز نمی‏کند، و لو اینکه فانی بشود. آنها گمان می‏کنند که ما برای- فرض کنید که- یک نفت و یا برای چیزی تسلیم امریکا می‏شویم، در صورتی که نه، ما تا فنای خودمان تسلیم دیگر نمی‏شویم. می‏توانند آنها اگر یک وقتی توانستند البته آن طور که باز آنها خیال می‏کنند که می‏توانند هر کاری بکنند. باز مسأله آن نیست. اینها امتحانشان را در افغانستان داده‏اند. آن شوروی قلدرتر از امریکاست و لو این شیطان‏تر است، اینها امتحانشان را آنجا دادند و دیدند چه. خود امریکا هم در جاهای دیگری- عرض شود- در ویتنام و امثال اینها امتحانش را داد. این در صورتی است که فرق‏های زیاد است ما بین آنجا و اینجا. آنجا دولتش همراه با امریکا بوده. در افغانستان حزبش موافق با [شوروی‏] بوده، ارتش‏اش موافق بوده، همه چیزش موافق بوده. آن چریک‏های قدرتمند بودند که مقابل ایستادند و تو دهنی به آنها زدند و الآن هم دارند می‏زنند. اینجا بحمد اللَّه همه ملت با هم هستند، کارگرش، کارمندش، زارعش، دولتش، رئیس جمهورش- نمی‏دانم- مجلس‏اش، همه، همه یکی هستند. ارتش‏اش، سپاه پاسدارهایش، بسیج‏اش، اینها همه یک موجود الآن هستند، یک ارگان را تشکیل می‏دهند با اسماء مختلف. و لهذا می‏بینند که این همه چیزهایی که برای ما پیش آوردند، مشکلاتی که برای ما پیش آوردند، خود همین آقایان حل کردند. و مشکلات بعدها هم به دست خود همین آقایان حل می‏شود که ما بتوانیم مشکلاتمان را با زحمت خودمان و حفظ شرافت خودمان، خودمان انجام بدهیم.

چرا باید ما دستمان را پیش دیگران دراز کنیم برای این امور؟ باید افکار خودمان را به راه بیندازیم، یعنی همه ایران این کار را بکند. همه دانشگاه‏ها، همه کارخانه‏ها، همه افکارشان را به کار بیندازند، از آنها می‏آید. راه را خدا باز می‏کند. ابتدا به نظر آدم می‏آید که یک کاری نمی‏شود، وقتی که وارد شد کم کم می‏بیند نه، خدا راه را باز کرد و شد.

خوب یک همچو کاری که این جوان‏های عزیز ما کردند، یک کار مهمی بود، کار کوچکی نبود، این کار مهم را همت گماشتند و با همت کار را انجام دادند. کارهای دیگر را هم می‏توانند انجام بدهند. و ما باید مأیوس نباشیم. ما باید خودمان را از دیگران، از غیر خدا مأیوس کنیم و بگوییم آنها هیچ، و با اتکاء به خدای تبارک و تعالی و قدرت ملی خودمان، اسلامی خودمان، کارهایمان را پیش ببریم. و پیش می‏رود این کارها؛ منتها بعضی‏هایش زود پیش می‏رود، بعضی‏هایشان هم یک قدری دیرتر پیش می‏رود. باید ما عزم‏مان را جزم کنیم به اینکه نه دستمان را پیش امریکا دراز کنیم نه پیش شوروی و نه پیش دیگران. و باید خیلی آدم متأسف باشد از این دولت‏هایی که به اسم اسلام در این اطراف هستند، که همه دارند کوشش می‏کنند که اسارت خودشان را تحکیم کنند. نه اینکه اینها نمی‏فهمند، بسیاریشان می‏فهمند مسأله را که اگر اینها با دولت اسلامی، جمهوری اسلامی، مربوط بشوند، برایشان خوب است. اما یک وسوسه شیطانی در قلب آنها ایجاد کرده‏اند که نمی‏شود اینها را، با امریکا نمی‏شود چه شد. تا همین که سابقاً می‏گفتند برای ما که با امریکا اصلًا نمی‏شود طرف شد، با شاه هم نمی‏شود طرف شد.

خوب، طرف شدند ملت ما و دیدند که می‏شود با امریکا، با شوروی، همه را دست‏شان را قطع کرد، و دیدند که خبری هم نشد و نخواهد هم شد.

و مسأله این طور است که یک ملتی اگر یک چیزی را خواست، نمی‏شود تحمیلش کرد. می‏شود تحمیل به یک گروهی، یک حزبی، نمی‏دانم یک چیزهایی کرد، اما به یک ملت نمی‏شود یک چیزی را تحمیل کرد. ملت وقتی بنا شد، همه‏شان را در یک راه می‏روند، نمی‏شود دیگر این را از این راه منصرفش کرد. با قدرت نمی‏شود ملت را از آن طریقی که دارد منصرف کرد. ممکن است که یک وقت فرض کنید یک قدرت‏هایی سرکوب کنند یک ملتی را، لکن نمی‏شود تا آخر برود، در بین راه فلج می‏شود. بحمد اللَّه مملکت ما جوری است که از اول هم نمی‏توانند، نه اینکه بیایند و بین راه، ان شاء اللَّه از اول هم نمی‏توانند. و ما به خدا متکی هستیم؛ و خداوند ان شاء اللَّه همه جوان‏های ما را حفظ کند و دولت ما را، ملت ما را همه را حفظ کند. و باید من واقعاً تشکر کنم از شما جوان‏های عزیز که بعد معنویش بسیار زیاد است برای اسلام و برای ایران، شما محقق کردید، و خداوند به شما اجر مجاهدین را ان شاء اللَّه عنایت کند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 139 ـ 142)

ـ اجازه نامه به نخست وزیر؛ موافقت با پیشنهاد انتقال شرکت شیلات به وزارت جهاد (1366)

[بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏. محضر مبارک رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله العالی‏

بعد از سلام و درود، خاطر عالی را مستحضر می‏دارد، وزیر و شورای مرکزی جهاد سازندگی طی نامه‏ای تقاضا کرده‏اند با عنایت به ضرورت بالا بردن صید ماهی و آبزیان، شرکت شیلات از وزارت کشاورزی منفک و به وزارت جهاد سازندگی‏[8] ملحق گردد. این درخواست در جلسه رؤسای سه قوه در روز چهارشنبه 25/ 6/ 66 مطرح و به اتفاق با این امر نظر موافق داشته و آن را منوط به صلاحدید مقام معظم ولایت فقیه دانسته‏اند.

استدعا دارد چنانچه نظر مبارک بر این امر قرار دارد اعلام فرمایید تا اقدام لازم صورت گیرد.

29/ 6/ 66- میر حسین موسوی، نخست وزیر].

بسمه تعالی‏

در فرض مذکور موافقت می‏شود.

30/ 6/ 66 // روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 389)

ـ پیام به هنرمندان و خانواده شهدا؛ تجلیل از هنر و هنرمندان متعهد (1367)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

خون پاک صدها هنرمند فرزانه در جبهه‏های عشق و شهادت و شرف و عزتْ سرمایه زوال ناپذیر آن گونه هنری است که باید، به تناسب عظمت و زیبایی انقلاب اسلامی، همیشه مشام جان زیبا پسندِ طالبانِ جمال حق را معطر کند. تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- اسلام ائمه هدی- علیهم السلام- اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم‏آور محرومیتها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون‏آشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی‏درد، و در یک کلمه «اسلام امریکایی» باشد.

هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی است. هنر در عرفان اسلامی ترسیمِ روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسیم تلخکامی گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول است.

هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا، لذت می‏برند. تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب، و در رأس آنان امریکا و شوروی، را بیاموزد.

هنرمندان ما تنها زمانی می‏توانند بی‏دغدغه کوله بار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چهارچوب مکتبشان، به حیات جاویدان رسیده‏اند.

و هنرمندان ما در جبهه‏های دفاع مقدسمان این گونه بودند، تا به ملأ اعلا شتافتند. و برای خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگیدند؛ و در راه پیروزی اسلام عزیز تمام مدعیان هنر بی‏درد را رسوا نمودند.

خدایشان در جوار رحمت خویش محشورشان گرداند.

30/ 6/ 67 // روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 145 ـ 146)



[1] - حزب رستاخیز.

[2] - دختر امام خمینی.

[3] - داماد امام خمینی.

[4] - زلزله طبس که بر اثر آن هزاران تن کشته و بی‏خانمان شدند.

[5] - اشاره به فرار رئیس جمهور مخلوع( ابو الحسن بنی صدر) و سران سازمان تروریستی منافقین، و پناه دادن کشورهای اروپایی به آنان و حمایتهای همه جانبه غرب از منافقین و دیگر مخالفین نظام جمهوری اسلامی ایران.

[6] - به استناد وظایف و اختیارات رهبری مندرج در اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

[7] - اشاره است به مهار حریق چاههای نفت نوروز توسط کارکنان و متخصصان ایرانی- که توسط هواپیماهای متجاوز امریکایی و عراقی به آتش کشیده شده بودند.

[8] - وزارت جهاد سازندگی از جمله وزارتخانه‏هایی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمد. سازمان جهاد سازندگی با پیام امام خمینی، برای رسیدگی به مناطق محروم و بازسازی کشور تأسیس شد

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.