امروز با امام: چهارم شهریور
ـ نامه تشکر به آقای محمد یزدی (1348)
«بسمه تعالی
به عرض میرساند، مرقوم شریف مدتی است واصل شده ولی فرستادن جواب را مستقیماً صلاح نمیدانستم؛ اینک که مسافر مورد اطمینان پیدا شد، درصدد اظهار امتنان از تفقد جنابعالی برآمده. امید است با سلامت و سعادت مقرون باشید. این جانب بحمد اللَّه تعالی مزاجاً بد نیستم. امید است از ادعیه خالصه آقایان، وسایل آسایش روحی نیز فراهم شود. از اینکه جناب آقای مسعودی در سیرجان رفتهاند و مورد استفاده واقع شدهاند مسرور شدم. امید است خداوند به برکت انفاس آقایان، جوانان مسلمین را از شر مفاسد حفظ فرماید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج2، ص: 242)
ـ نامه به آقای سید مهدی طباطبایی؛ اعلام وصول نامه ارسالی (1350)
«بسمه تعالی
خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و ثقة الاسلام آقای حاج سید مهدی طباطبایی- دامت افاضاته
مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم و خانواده مرحوم مغفور سعیدی[1]- رحمه اللَّه- بود موجب مسرت گردید. توفیق و سعادت همگی را خواستار است. آنچه در قم خدمت آقای پسندیده دادهاید و آنچه نظر آقای منتظری بوده مورد قبول است از جنابعالی امید دعای خیر دارم.
خدمت جناب سید الاعلام آقای آقا سید محمد سعیدی- دام عزّه- سلام برسانید. و السلام علیکم. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج2، ص: 384)
ـ نامه به خانم زهرا مصطفوی؛ خانوادگی (1356)
«بسمه تعالی
دخترم، عزیزم
خدا میداند از یاد شماها بیرون نمیروم. خدا شما عزیزان را برای من حفظ کند. محبتهای این چند روز که خیلی زود گذشت موجب تشکر است[2]. از خداوند تعالی سلامت همه را خواهانم. خدمت جناب آقای بروجردی[3] سلام برسانید. نور چشمان را دعا میکنم. و السلام علیک.
پدرت.» (صحیفه امام، ج3، ص: 215)
ـ حکم رسیدگی به مشکلات شهرستان قوچان به آقای محمدعلی رحمانی (1358)
«بسمه تعالی
ثقة الاسلام آقای شیخ محمد علی رحمانی- دامت افاضاته
مقتضی است جنابعالی با آشنایی و اطلاعاتی که از وضع قوچان دارید مسافرتی بدانجا نموده و چنانچه مشکلاتی در آنجا هست، با همکاری و مشورت علمای اعلام محل- دامت افاضاتهم- در رفع آنها بکوشید و مردم آن سامان را به وظایف خطیری که در این بُرهه از زمان دارند آشنا نموده و از اختلاف و تفرقه بر حذر دارید و به اتحاد و یگانگی در برابر دشمنان دعوت کنید. از خدای تعالی ادامه توفیقات همگان را در خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج9، ص: 348)
ـ نامه تشکر به آقای سید کاظم شریعتمداری؛ تبریک عید فطر (1358)
«بسمه تعالی
حضرت آیت اللَّه آقای حاج سید کاظم شریعتمداری- دامت برکاته- مشهد مقدس
تلگراف تبریک جنابعالی واصل و موجب تشکر گردید، متقابلًا عید سعید را تبریک عرض، و از خداوند تعالی رفع شرّ اشرار و مفسدین را خواستارم. از جنابعالی امید دعای خیر در تحت بقعه مبارکه دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
3 شهر شوال 99 / روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج9، ص: 349)
ـ بیانات در جمع خانواده شهید عراقی؛ تجلیل از شهید عراقی (1358)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
من ایشان را حدود بیست سال است که میشناسم. مهدی عراقی یک نفر نبود، او به تنهایی بیست نفر بود. حاج مهدی عراقی برای من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. شهادت ایشان برای من بسیار سنگین بود اما آنچه مطلب را آسان میکند آن است که در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمین مبارک باشد. او میبایست شهید میشد؛ برای او مردن در رختخواب کوچک بود.
[برادر شهید: ما خوشبختیم که هدیهای به پیشگاه حضرت ولیّ عصر و نایب آن حضرت، امام خمینی، تقدیم داشتیم.].
این هدیهای است برای خدا.
[فرزند کوچک شهید عراقی: پدر من در مقابل دو شخصیت سر تعظیم فرود آورد: اول مرحوم نوّاب صفوی و دوم امام خمینی. و من خوشحالم که اگر دو نفر را از دست دادیم، قلب میلیونها انسان را متوجه به خود دیده و دل آنان را در دست داریم.].
شما خدا را دارید که فوق هر نیرویی است.» (صحیفه امام، ج9، ص: 350)
ـ سخنرانی در جمع اعضای بسیج مستضعفین؛ استمرار راه انقلاب- حفظ نظم (1359)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
از قراری که گفتهاند آقایان از مناطق مختلفه تشریف آوردهاند و من از همه آقایان و همه مناطقی که آقایان از آنجا آمدهاند، تشکر میکنم و سلامت همه را از خدای تبارک و تعالی خواهانم. من شخصاً یک گرفتاری خاصی دارم و آن این است که اگر من هر روز صحبت بکنم یا روزی دو مرتبه صحبت بکنم، اطبا میآیند و به من اشکال میکنند و جمع میشوند که شما صحبت زیاد نکنید. و اگر دو- سه روز صحبت نکنم، رادیوهای خارجی میگویند که فلان چه شده و چه شده و حاصل [اینکه] میرود همین دو- سه روزه و همین چند وقت و اینها. و من یک مثلی یادم آمد و آن این است که یک بچهای دعا میکرد که معلمش بمیرد، معلم مرد. پدر، این را برد به یک مکتبخانه دیگر- به اصطلاح سابق-. باز دعا کرد معلم بمیرد، مرد. باز پدر او را برد به یک جای دیگر؛ مکتب دیگر. به این پسر گفتند که دعا کن پدرت بمیرد و الّا این معلم بمیرد یک معلم دیگر هم هست. حالا این خارجیها و آنهایی که تبع خارجیها هستند باید دعا کنند که این سلاح «اللَّه اکبر» از ملت ما گرفته بشود و این دعا هم مستجاب نیست و الّا من نباشم باز خود ملت هست. ملت ما امروز متوقف نیست نهضتشان و پیشبردشان به اینکه من باشم یا زید باشد یا عمرو باشد. ملت ما امروز راه را پیدا کردند و میدانند چه بکنند و با همین راهی که پیدا کردند و همین ترتیبی که تا کنون پیش آمدهاند به پیش میروند و این طور نیست که اگر من نباشم چه خواهد شد. بیخود اینها در رادیوهایشان نگویند این مسائل را؛ برای اینکه، این مسائل در ملت ما تأثیری ندارد و اینها خودشان راه را پیدا کردند و همان راه را خواهند رفت و به پیروزی نهایی ان شاء اللَّه خواهند رسید. و همه ارگانهای دولتی ما تحقق پیدا کرد و بزودی تمام پیدا خواهد کرد. و ان شاء اللَّه تعالی ملت ما گرفتار این طور مسائلی که مثلًا اقتصادشان چه باشد، چهشان چه باشد نیستند. آنها دنبال اسلام هستند و همان طوری که الآن شعار دادید شما آقایان- و چه شعار خوبی بود- ما اللَّه اکبر سلاحمان است. کسی که اللَّه اکبر سلاحش است، کسی که خدای تبارک و تعالی پشتیبان او هست، این دیگر احتیاج به این ندارد که یک نفر آدم باشد یا نباشد. بود و نبود یک نفر آدم هیچ تأثیری در این نهضت اسلامی ملت ما ندارد.
و من دعا میکنم که خداوند تبارک و تعالی، قدرت و قوه به شما عنایت کند و به شما میگویم که از هیچ کس نترسید الّا خدا و به هیچ کس امید نبندید الّا خدای تبارک و تعالی و اگر امید خودتان را به خدای تبارک و تعالی تمام کنید، به این معنا که تام بشود این امید شما، اطمینان برای شما بیاورد این امید شما، من به شما اطمینان میدهم که آسیبی این مملکت نبیند. توجه به همین معنا داشته باشید. همه ملت ما؛ چه دولتیهایشان و چه غیر دولتیها، چه نظامیها و چه غیر نظامیها، همه ملت ما امیدشان را به خدای تبارک و تعالی که منبع قدرت است و منبع نور است، امید خودشان را به او ببندند و هیچ توطئهای را از آن نترسند. کسی که پشتیبان او خداست از این توطئههایی که هی شایعهاندازی میکنند، که توطئه است و- نمیدانم- کجا توطئه است، کجا چه است، از اینها نباید بترسند. البته قوای انتظامی ما، ارتش ما، ژاندارمری ما، سپاه پاسداران ما، اینها و همین طور بسیج ملی ما، بسیج اسلامی ما، اینها باید همیشه مراقب باشند. رفت و آمدهای مشکوک را در نظر داشته باشند و اگر دیدند اطلاع بدهند به مراکزی که باید اطلاع بدهند. در عین حالی که باید تمام مراقبتها را بکنند و تمام رفت و آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرند، در عین حال قلبشان مطمئن باشد به اینکه این قلب تا متوجه به خداست آسیبی نخواهد دید.
من برای بار چندم است که به این قوای مسلح سفارش میکنم، به اینکه نظم در بین هر ارگانی که هست باید برقرار باشد و وظیفه دارند که با نظم باشند. اگر نظام با نظم نباشد، این نظام نیست، این آشفتگی است و این نمیتواند هیچ کاری انجام بدهد. پاسدارها باید با نظم باشند، پایینترها از بالاترها اطاعت کنند. ارتش باید با نظام باشد؛ مراتب را حفظ بکند و باید همه با هم هماهنگ باشند، برادر باشند. هر دستهای برای خودش علی حده، نکشد به طرف خودش. همه با هم روابط داشته باشند؛ سرانشان با هم روابط داشته باشند، بنشینند اگر مسائلی دارند با هم حل کنند و این طور نباشد که در هر یک از اینها یک آشفتگی باشد و بین خودشان ناهماهنگی. باید همگام باشند و همه با هم باشند؛ برای اینکه، یک مملکتی است مال همه است امروز و این مملکت که مال همه است، همه شما باید حفظش بکنید. و خصوصاً قوای مسلحه باید حفظ بکنند این مملکت را. و اگر در یک جایی از مملکت یک آشفتگی پیدا شد، باید بروند و آن آشفتگی را رفعش بکنند و ننشینند تا اینکه خودش یا مردم رفعش بکنند. موظفند قوای مسلحه به اینکه اگر در یک جایی از کشور یک اشتباه، کارهای خلاف واقع میشود، یا- فرض کنید- چند تا دزد یک کاری انجام میدهند، یا دور هم مینشینند میخواهند توطئه بکنند، بروند و آنها را از بین ببرند و حل کنند قضایا را. و من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی به این ملتی که سالهای طولانی در تحت فشار و اختناق بود، از این به بعد ان شاء اللَّه تعالی همه سالم و صحیح و استقلال مملکت ما، بکلی استقلال داشته باشد مملکت ما. کسانی که قبلًا به این ملت جور کرده بودند و ظلم کرده بودند، آنها هم مأیوس بشوند از این ملت و خداوند همه شما را قدرت و قوه عنایت کند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج13، ص: 148 ـ 150)
ـ سخنرانی در جمع گروهی از روحانیون کردستان؛ اتحاد- توجه به مناطق محروم (1359)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
من با اینکه از طرف اطبا محدود هستم به اینکه صحبت زیاد نکنم و امروز هم یک دفعه برای گروههای مختلفی صحبت کردم، لکن نتوانستم که حرف اطبا را قبول کنم در صورتی که برادرهای ما از کردستان، از محلی که همه در زحمت بودند و خصوصاً، روحانیون بزرگ کردستان اینجا تشریف آوردهاند، با آنها بعض صحبتها را نکنم. شما میدانید که همان طور که کردستان بر آن ظلم شده بود- منتها شما که در کردستان بودید لمس میکردید ظلمهای زمان طاغوت را- در همه جا این ظلم بود، اختصاص به کردستان نداشت، در بلوچستان هم ظلم بود، در کرمان هم ظلم بود، در فارس هم ظلم بود، در خراسان هم ظلم بود. در همه جای این کشور ظلم بود و اساس سلطنت طاغوتی سابق بر ظلم به ملت و چاپیدن منافع کشور و ریختن در جیب مخالفین اسلام و مخالفین کشور بود. بحمد اللَّه با همت والای همه ملت، از کردستان گرفته تا همه جای مملکت، با همت آنها دست آن ظلم و ظالم قطع شد. و امروز اگر ظالمی باشد، از ریشههای همان ظلم است و در بعض مناطق هم هست و خصوصاً در مناطق شما برادران کردستانی. ما از بعض دسیسههایی که الآن هم در شرف تکوین است بیاطلاع نیستیم. و من به آن اشخاصی که ادعای اسلام میکنند و مشغول توطئه هستند بر ضد اسلام، به آنها میگویم که شمایی که به مردم، پیش کردها، پیش کردستانیها ادعای اسلام میکنید و مع ذلک، مشغول توطئه هستید بر ضد همین ملت محروم کردستان و غیر کردستان، چطور ادعای اسلام میکنید؟ این اسلامی که شما ادعا میکنید که نتیجه این باشد که توطئه بکنید با دشمنان اسلام و بر ضد اسلام و ضد مسلمانها و ضد ملت اسلام اقدام بخواهید بکنید، این اسلام، اسلام پیغمبر اکرم نیست، اسلامی که قرآن به او نازل شده است و برای او آمده است، [نیست]. پیغمبر اسلامی که قرآن را آورده است و قرآن و سنت او اساس اسلام است، اساس او بر اخوت و برادری است. مؤمن باید برادر مؤمن باشد، این حکمی است که در قرآن است؛[4] یعنی، آنچه را که شما برای برادرتان از خیر و صلاح میخواهید، برای تمام ملتتان باید بخواهید. همه مؤمنها در همه اقطار عالم برادر هستند. همان طوری که اگر یک خطری برای برادر یک کسی پیش بیاید او نمینشیند تماشا کند و خطر واقع بشود بر برادرش، اگر در یک گوشه دنیا یک خطری برای یک برادری پیش بیاید، برادر ایمانی پیش بیاید، نباید یک برادر دیگری که در آن طرف دنیا هست بیتفاوت باشد؛ میتواند، باید قیام کند، نمیتواند؛ باید زمینه فراهم کند که یکوقتی رفع ظلم کند. چطور یک کسی که ادعای اسلام میکند و میگوید که من مسلم هستم و ادعای این میکند که من با ملت خوب هستم، آن وقت در یک مرکزی بنشیند و اشخاصی را دور خودش جمع بکند از این اشخاص منحرف؛ از اینهایی که هیچ اعتقاد به اسلام ندارند، با آنها رفت و آمد کند، با آنها بست و بند کند که اجنبی را وارد کند در ایران و مسلط کند بر همین مسلمانهایی که هستند، چه کردستانی و چه غیر کردستانی.
اینهایی که درصدد این معانی هستند، بدانند که اگر همه قدرتهای خودشان را هم جمع بکنند نمیتوانند به یک ملتی که همه با هم فریاد اللَّه اکبر میزنند، نمیتوانند اینها با آنها مقاومت کنند؛ بیخود درصدد تفرقهاندازی هستند. مسلمانها برادرند و تفرقه پیدا نمیکنند با تبلیغات سوء بعض عناصر فاسد. اصل این مسأله که شیعه و سنی، شیعه یک طرف و سنی یک طرف، این از روی جهالت و از روی تبلیغاتی که اجانب کردند پیش آمده است. چنانچه بین خود شیعه هم اشخاص مختلفی را با هم به مبارزه وامیدارند، و بین خود برادرهای سنی هم یک طایفهای را به طایفه دیگر، در مقابل هم قرار میدهند.
امروز روزی است که تمام طوایف مسلمین مقابل هستند با قدرتهای شیطانی که اساس اسلام را میخواهند از بین ببرند؛ آن قدرتهایی که دریافتهاند که آن چیزی که خطر برای آنها دارد اسلام است، آن چیزی که خطر برای آنها دارد وحدت ملتهای اسلامی است. امروز روزی است که [باید] تمام مسلمین تمام بلاد عالَم با هم مجتمع بشوند.
امروز روزی نیست که یک دستهای در یک جا بگویند ما خودمان، یک دستهای دیگر در جای دیگر بگویند ما خودمان. امروز روزی است که همه به دستور اسلام، به دستور قرآن کریم [باید] با هم متحد باشند، تنازع نکنند. اگر تنازع با هم بکنند، به هر شیوهای باشد، به حسب قرآن کریم ممنوع است این تنازع و اگر تنازع بکنند فشل[5] میآورد و رنگ و بوی انسان را و ملت را از بین میبرد؛ این دستور خدای کریم است. اینهایی که دارند کوشش میکنند که تفرقه بیندازند و تنازع ایجاد کنند و مع ذلک، ادعای اسلام میکنند، اینها آن اسلامی را که قرآن کتاب اوست، آن اسلامی را که کعبه قبله اوست، آن اسلام را نیافتهاند و ایمان به آن اسلام نیاوردهاند. آنهایی ایمان به اسلام آوردهاند که قرآن را، محتوای قرآن را قبول دارند. محتوای قرآنی که میفرماید که مؤمنون اخوه هستند، برادر هستند با هم. برادری هر چه اقتضا میکند باید اینها انجام بدهند. برادری اقتضا میکند که اگر به شما صدمهای وارد شد همه برادرهایی که در هرجا هستند متأثر باشند. اگر شما خوشحال باشید همه خوشحال باشند. برادرها، متوجه باشید که با اسمهای مختلف، با چیزهایی که پخش میکنند و تبلیغ میکنند، میخواهند بین برادرها را جدایی بیندازند که اثر این جدایی افکندن بین برادرها، سلطه اجانب است بر همه و برگشتن همان اوضاع سابق است که به همه شما، به همه ما از مرکز گرفته تا هر جا بروید ظلم شده است و همه را آزار دادهاند.
باید بیدار باشید شما برادرها. روحانیون محترم کردستان باید متوجه باشند؛ در مساجد خودشان، در جمعه خودشان، در جماعات خودشان، مردم محل خودشان را بیدار کنند که گول نخورند از این اجانبپرستها، از اینهایی که میخواهند تفرقه بیندازند و بعد از اینکه تفرقه انداختند باز ما را برگردانند به آن حال اول و سلطه اجانب مستقر بشود. باید این توجه را همه بکنید.
و شما میدانید که این گرفتاریهایی که الآن برای کشور ما هست و برای دولت ما هست و بسیاری از این گرفتاریها را همان اشخاصی که در طرف کردستان بودند یا بلوچستان بودند یا در طرفهای دیگر بودند فراهم کردهاند. اینها مانع شدند از اینکه دولت فرصت پیدا بکند که به تمام معنا برسد به حال همه کشور. شما مطمئن باشید که امروز در کشور ما، در حکومت اسلامی، در مجلس اسلامی هیچ طرح این نیست که یک گروهی با گروه دیگر فرق داشته باشند. همان طوری که قرآن فرموده است مؤمنین با هم برادر هستند. حکومت اسلامی ما الآن، جمهوری اسلامی ما الآن، مجلس اسلامی ما همین معنا را دنبال میکند و گمان نکنید یک جایی را ترجیح به جای دیگر بدهد. بله جاهایی که مستمندترند زودتر به حال آنها میرسند. تمام این مطالبی را که این آقای محترم گفتند، تمام این مطالب پذیرفته است و ما هم میدانیم که آن طوری که باید، تا حالا نشده است که رفع این مشکلات بشود، لکن مجال ندادند که رفع مشکلات بشود. رفع مشکلات محتاج به این است که یک محلّی درست، امن بشود. بعد از اینکه امن شد مشغول بشوند. اینها مجال ندادند که باز یک [محلّی] درست امن بشود. الآن هم میبینید که با اینکه بحمد اللَّه کردستان باز آرام است فی الجمله، لکن اشخاص و گروهها و مفسده جوها باز هم مشغول به فعالیت و آدمکشی هستند. شما بدانید که اولًا نظر به این است که امنیت در همه کشور تحقق پیدا بکند، خصوصاً، در سرحدات که باید امنیت بیشتر پیدا بشود و خصوصاً در مناطقی که مفسده جوها بیشتر هستند، بیشتر مورد توجه واقع باید بشود. امنیت ان شاء اللَّه حاصل میشود و پس از امنیت تمام این مطالبی که آقا فرمودند، تمام مطالب در نظر است و ان شاء اللَّه تحقق پیدا میکند. و از کشور اسلامی و از قانون اسلام همین متوقع است که ما بین طایفهای با طایفه دیگر اصلًا فرق نداشته باشد.
همه با هم برادرند و همه با هم شریکند؛ هم در غم با هم شریکند هم در شادی با هم شریکند.
من امیدوارم که آقایان علمای اعلام آن بلاد، از سنندج تا تمام کردستان، و سایر برادرهای ما، علمای اعلام سایر بلاد، مردم را متوجه کنند به این معنا که ما پیروزیمان با وحدت کلمه و اتکای به اسلام بود، اللَّه اکبر ما را پیروز کرد، حالا هم سلاح ما همان اللَّه اکبر است. و وحدت کلمه ما را پیروز کرد. حالا هم سلاح ما همان وحدت کلمه است.
من خدمتگزار به همه شما هستم و دعاگو و امیدوارم که خدای تبارک و تعالی سعادت برای همه شما و همه مستضعفین جهان مقدر فرماید.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج13، ص: 151 ـ 153)
ـ بیانات خلاصه شده در جمع اعضای ستاد انقلاب فرهنگی؛ اهمّ وظایف این ستاد (1361)
[بیانات امام در دیدار با اعضای ستاد انقلاب فرهنگی:].
... شما باید خدا را حاضر و ناظر بدانید. من به این ستاد رسمیت دادم ... گزینش استاد باید محکم باشد.
دانشجویانی باید به دانشگاه وارد شوند که وابسته به شرق و غرب نباشند و باید از ورود دانشجویانی که وابسته و خادِم شرق و غرب هستند، جلوگیری شود ... اگر انحرافی پیش بیاید، در آینده مسئول خواهیم بود، ما باید اسلام را حفظ کنیم.
همه با ما مخالفاند؛ امریکا و شوروی. ما گفتهایم باید خودمان باشیم؛ اگر یک قدم عقب بنشینیم، آنها یک قدم جلو میآیند. اگر بایستیم و بگوییم میخواهیم جلو برویم، آنها احتیاط میکنند و پا پیش نمیگذارند و ما موفق میشویم. نباید از هیچ کس بترسیم.
امریکاییها و شورویها با ما مخالفاند. ما تا هستیم، نباید بگذاریم آنها موفق شوند.»
ـ پیام به مسلمانان جهان و حجاج در آستانه عید قربان؛ فلسفه حج و رسالت حجاج (1363)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
مبارک باد عید سعید بزرگ قربان بر مسلمانان جهان و بر ملت بزرگ مجاهد ایران که با انقلاب کبیر خود دست جهانخواران را از تجاوز به میهن اسلامیشان قطع کردند؛ و به خواست خداوند متعال و حمایت حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- خود را از سلطه ستمگران شرق و غرب آزاد، و برای به ثمر رسیدن انقلاب بزرگ خویش با فداکاریهای فوق طاقت به نهضت و جانبازی خود ادامه میدهند، تا ان شاء اللَّه مقصد اعلی، که اجرای احکام نورانی اسلام است، در کشور پیاده شود.
عید سعید و مبارک در حقیقت آن روزی است که با بیداری مسلمین و تعهد علمای اسلام تمام مسلمانان جهان از تحت سلطه ستمکاران و جهانخواران بیرون آیند. و این مقصد بزرگ زمانی میسر است که ابعاد مختلفه احکام اسلام را بتوانند به ملتهای زیر ستم ارائه دهند. و ملتها را با اسلام ناشناخته آشنا کنند، و فرصتها را برای این امر بزرگ سرنوشتساز مغتنم شمرده و از دست ندهند. و چه فرصتی بالاتر و والاتر از کنگره عظیم حج که خداوند متعال برای مسلمانان فراهم آورده است. و مع الأسف ابعاد مختلف این فریضه عظیم سرنوشتساز به واسطه انحرافهای حکومتهای جور در کشورهای اسلامی و آخوندهای فرومایه درباری و کجفهمیهای بعضی از معممین و مقدسنماها در تمام کشورهای اسلامی در پرده ابهام باقی مانده است. کجفهمانی که حتی با تشکیل حکومت اسلامی مخالف، و آن را از حکومت طاغوت بدتر میدانند! کج فکرانی که فریضه بزرگ حج را محدود به یک ظاهر بیمحتوا کرده، و ذکر گرفتاریهای مسلمانان و کشورهای اسلامی را بر خلاف شرع و تا سرحد کفر میشمارند. وابستگان به حکومتهای جابر انحرافی که فریاد مظلومانی را که از گوشه و کنار جهان در این مرکزِ فریاد جمع گردیدهاند. زندقه و بر خلاف اسلام وانمود میکنند. بازیگرانی که برای عقب نگه داشتن مسلمانان و بازکردن راه برای غارتگران و سلطهجویان، اسلام را در کنج مساجد و معابد محصور نمودهاند و اهتمام به امر مسلمین را بر خلاف اسلام و وظایف مسلمانان و علمای اسلام معرفی میکنند. و مع الأسف دامنه تبلیغات گمراهکننده به قدری بوده و هست که دخالت در هر امر اجتماعی و سیاسی را در جامعه مسلمین بر خلاف وظایف روحانیون و علمای دین میدانند؛ و دخالت در سیاست را گناهی نابخشودنی میخوانند؛ و فریضه نماز جمعه را به یک صورت خشک مقصور کرده و تجاوز از این حد را ضد اسلام میدانند. و باید گفت اسلام غریب و ناشناخته است، و ملتهای اسلامی منزوی و ناآشنا به حقایق اسلامند.
اکنون بر علمای اسلام و نویسندگان و دانشمندان و هنرمندان و فیلسوفان و محققان و عارفان و روشنفکرانی که از این مسائل رنج میبرند و به حال اسلام و مسلمین تأسف میخورند، در هر منطقه و دارای هر مذهب و مسلکی که هستند، لازم است برای جلوگیری از این خطر عظیم که اسلام و مسلمین گرفتار آن هستند دامن همت به کمر زنند، و با هر وسیله ممکن در مساجد و محافل و مجالس عمومی مسلمانان را هشدار دهند و از آنان غفلتزدایی نمایند، و آنان را برای یک نهضت عمومی اسلامی مهیا کنند. و باید بدانند که این امری است ممکن و شدنی، ولی محتاج به کوشش و فداکاری میباشد. ملت ایران- أعزّهم اللَّه- راه عذرها را مسدود نموده، و اثبات نمود که در مقابل قدرتهای بزرگ میتوان ایستاد و حق انسانی خود را بازپس گرفت. و با اتکال به قدرت لا یزال حق تعالی، که وعده نصرت به شرط آنکه حق را یاری دهیم عنایت فرموده است، هراس به خود راه ندهند که إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ.[6] و برای تحقق اهداف اسلامی، که در مقدمه آن کوتاه کردن دست قدرتمندان منحرف و مخالف اسلام از کشورهای اسلامی و رفع موانع داخلی و خارجی میباشد، همت گمارند؛ و با احزاب و حکومتها و گروهها و اشخاصی که با نهضتهای اسلامی، که بحمد اللَّه تعالی در آستانه رشد و شکلگیری است، مخالفند مقابله نموده، و مبارزه با آنان را در سرتاسر جهان سرلوحه برنامههای خود قرار دهند؛ و مطمئن باشند که با وعده صریح خداوند تعالی، توفیق پیشرفت حاصل شود و مظلومان از دست ستمگران نجات یابند.
اکنون که در آستانه فریضه مبارکه حج هستیم، لازم است توجهی به ابعاد عرفانی و روحانی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی آن داشته باشیم. باشد که این امر راهگشایی برای قدمهای مؤثر دیگر باشد. در این موضوعات بسیاری از دوستان متعهد مطالبی گفتهاند. این جانب نیز اشارهای گذرا تنها به بعض ابعاد آن میکنم؛ شاید تذکری از آن حاصل شود. از آنجا که در این مناسک عجیب، از اول «احرام» و «تلبیه» تا آخر مناسک، اشاراتی عرفانی و روحانی است که تفصیل آنها در این مقال میسر نیست، اکتفا به بعض اشارات تلبیهها میکنم.
لبیکهای مکرر از کسانی حقیقت دارد که ندای حق را به گوش جان شنیده و به دعوت اللَّه تعالی به اسم جامع[7] جواب میدهند. مسأله، مسئله حضور در محضر است و مشاهده جمال محبوب. گویی گوینده از خود در این محضر بیخود شده و جواب دعوت را تکرار میکند. و دنباله آن سلب شریک به معنای مطلق[8] آن مینماید، که اهل اللَّه میدانند، نه شریک در الوهیت فقط. گرچه سلب شریک در آن نیز شامل همه مراتب، تا فنای عالم در نظر اهل معرفت است؛ و حاوی جمیع فقرات «احتیاطی» و «استحبابی» است، مثل «الحَمدُ لَکَ و النعمَة لک» و «حمد» را اختصاص میدهد به ذات مقدس، همچنین نعمت را؛ و نفی شریک میکند. و این نزد اهل معرفت غایت توحید است. و به این معناست که هر حمدی و هر نعمتی که در جهان هستی تحقق یابد حمد خدا و نعمت خداست بدون شریک. و در هر موقف و مشعری و وقوف و حرکتی و سکون و عملی، این مطلب و مقصد اعلی جاری است. و خلاف آن، «شرک» به معنای اعم است، که همه ما کوردلان به آن مبتلا هستیم. بگذارم و بگذرم.
و از همه ابعاد آن مهجورتر و مورد غفلتتر، بُعد سیاسی این مناسک عظیم است که دست خیانتکاران برای مهجوریت آن بیشتر در کار بوده و هست و خواهد بود. و مسلمانان امروز و در این عصر- که عصر جنگل است- بیشتر از هر زمان موظف به اظهار آن و رفع ابهام از آن هستند؛ زیرا بازیگران بین المللی با اغفال مسلمین و عقب نگه داشتن آنان از یک سو، و عمال سودجوی آنان از سوی دیگر، و غفلتزدگان نادان از طرفی، و آخوندهای درباری یا کج فهم از سوی دیگر، و متنسکان جاهل[9] از یک طرف، دانسته یا ندانسته پشت در پشت هم ایستاده و در محو این بُعد سرنوشتساز و نجات دهنده مظلومان در فعالیت هستند. و لازم است متعهدان و بیداران و دلسوزان برای غربت اسلام و مهجوریت این بعد در احکام اسلام، بویژه حج که این بعد در آن ظاهرتر و مؤثرتر است، با قلم و بیان و گفتار و نوشتار به کوشش برخیزند؛ خصوصاً در ایام مراسم حج، که پس از این مراسم عظیم انسانها میتوانند در شهر و دیار خود با توجه به این بُعد عظیم مسلمانان و مظلومان جهان را بیدار، و برای خروج مظلومان جهان از تحت فشارهای روز افزون ستمگران مدعی حمایت از صلح به حرکت وادارند. و پر واضح است که اگر در این کنگره عظیم جهانی، که همه اقشار ملتهای مظلوم اسلامی از هر مذهب و ملت و دارای هر زبان و مسلک و هر رنگ و قشر، ولی با زیّ واحد و لباس مشابه، دور از هر آلایش و آرایش، اجتماع نمودهاند مسائل اساسی اسلام و مسلمین و مظلومان جهان از هر فرقه حل نشود و حکومتهای مستکبر و زورگو سر جایشان ننشینند، از اجتماعات کوچک منطقهای و محلی کاری برنخواهد آمد و راه حل فراگیری به دست نخواهیم آورد.
بیت اللَّه الحرام، اول بیتی است که برای «ناس» بنا شده.[10] بیت همگانی است. هیچ شخصیتی و هیچ رژیمی و هیچ طایفهای حق تقدم در آن را ندارد. اهل بادیه و صحرانشینان و خانه به دوشان با عاکفان کعبه و شهرنشینان و دولتمردان در آن یکسانند[11]. این بیت معظم برای ناس بنا شده، و برای قیام ناس و نهضت همگانی، و برای منافع مردمی. و چه نفعی بالاتر و والاتر از آنکه دست جباران جهان و ستمگران عالم از سلطه بر کشورهای مظلوم کوتاه شود، و مخازن عظیم کشورها برای مردم خود آن کشورها باشد. بیتی که برای قیام تأسیس شده است، آن هم قیام ناس و للناس، پس باید برای همین مقصد بزرگ در آن اجتماع نمود، و منافع ناس را در همین مواقف شریف تأمین نمود، و رمی شیاطین بزرگ و کوچک را در همین مواقف انجام داد. مجرد کلید داری بیت و سقایت[12] حُجاج و عمارت مسجد الحرام کافی نیست و مربوط به مقصد نیست. ساده بودن بیت و مسجد، همچون زمان ابراهیم و صدر اسلام و به هم پیوستن مسلمین در آن مکان بیآلایش و وافدین[13] بیپیرایش هزاران مرتبه بالاتر است از تزئین کعبه و بناهای مرتفع عظیم و غافل شدن از مقصد اصلی که قیام ناس و شهود منافع ناس است. أَ جَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ.[14] گویی آیه شریفه در عصر ما نازل شده و گویای حال ماست. در عصر حاضر سرگرمی به سقایت و معیشت حجاج و به عمارت و تزئین مسجدالحرام، و غفلت از ایمان به خدا و روز جزا و کنارهگیری از جهاد فی سبیل اللَّه را ظلم، و کسانی که چنین کنند را ظالم محسوب داشته است. ایمان به خدای تعالی و روز جزا انسانها را به جهاد فی سبیل اللَّه و قیام برای حق و عدل سوق میدهد. و خداوند قومی را که چنین نباشند هدایت نمیفرماید، که اینان ظالمانند.
خدای تعالی و رسول عظیم الشأن- صلی اللَّه علیه و آله- در روز حج بزرگ ندا دادند و فریاد سر دادند که خدا و رسول بری هستند از مشرکان: وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ رَسُولُهُ[15] در آن روز خط امریکا و آخوندهای درباریِ تأمینکننده منافع شیطان بزرگ نبودند که فتوا دهند- العیاذ باللَّه- خدا و رسول بر خلاف مناسک حج دستور داده و عمل میکنند، و باید حج از این مسائل به دور باشد. روزی که ولی اللَّه الأعظم، امام عصر- عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف ظاهر شوند و در کعبه ندای عدالت سردهند و بر خلاف ظالمان و کافران فریاد کشند، همین آخوندها هستند که او را تکفیر کنند و از ستمگران پشتیبانی نمایند. خداوند ان شاء اللَّه تعالی اسلام و مسلمین را از شرّ ستمپیشگان نگهداری فرماید.
اینک تذکراتی هر چند تکراری را به عرض برادران و خواهران میرسانم؛ امید است ان شاء اللَّه تعالی به دیده عنایت توجه نمایند.
1- مراتب معنوی حج، که سرمایه حیات جاودانه است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک مینماید، حاصل نخواهد شد مگر آنکه دستورات عبادی حج به طور صحیح و شایسته و مو به مو عمل شود، و حجاج محترم و روحانیون معظم کاروانها تمام همّ خود را صرف در تعلیم و تعلم مناسک حج کنند. و بر مسئلهدانان است که از همراهان خود مواظبت کنند، که خدای نخواسته تخلف از دستورات نشود. و بُعد سیاسی و اجتماعی آن حاصل نمیگردد، مگر آنکه بُعد معنوی و الهی آن جامه عمل پوشد، و لبیکهای شما جواب دعوت حق تعالی باشد و خود را محْرم برای وصول به آستانه محضر حق تعالی نمایید، و لبیک گویان برای حق نفی شریک به همه مراتب کنید و از «خود»، که منشأ بزرگ شرک است، به سوی او- جلّ و علا- هجرت نمایید. و امید است برای جویندگان، آن موتی که دنبال هجرت است حاصل آید؛ و اجری را که «علی اللَّه» است دریافت نمایند. و اگر جهات معنوی به فراموشی سپرده شود، گمان نکنید که بتوان از چنگال شیطان نفس رهایی یابید. و تا در بند خویشتن خویش و هواهای نفسانی خود باشید، نمیتوانید جهاد فی سبیل اللَّه و دفاع از حریم اللَّه نمایید. شما عزیزان قدری به خود آیید و سلحشوران جمهوری اسلامی را که پیروزیهای خداپسندانهای برای اسلام و کشور اسلامی کسب کردهاند، و اکنون جمعی از شهدای زنده آنان با شما در مناسک حج شریک هستند، بنگرید؛ و از تحول عظیمی که موجب این همه فداکاری در آنان شده است عبرت بگیرید. و مسلمانان بدانند تا یک درجه از این تحولات در آنان حاصل نشود، شیطان نفس اماره و شیاطین خارج نخواهند گذاشت که به فکر امت اسلامی و مظلومان جهان باشند. از خداوند تعالی توفیق همگان را خواهانم.
2- شما از کشور پیروزمندی که سالها تحت فشار ستمشاهی دستوپا زده و با عنایت خداوند تعالی و دعای خیر بقیة اللَّه- أرواحنا فداه- قید و بندها را با تحمل مصیبات جانکاه گسیخته و هزاران شهید و جانباز در راه مقصد تقدیم اسلام نموده است عازم حج شدهاید. شما حامل پیام ملتی هستید که با انقلاب خود کشوری را که میرفت با شرقزدگی و از آن بیشتر غربزدگی در الحاد و فساد و فحشا غرق شود نجات داده، و حکومت اسلامی را به جای حکومت طاغوتی جایگزین نمودهاند. همان مردمی که تصمیم دارند با صدور پیام انقلاب اسلامیشان نه تنها کشورهای اسلامی، که مستضعفان جهان را به اسلام عزیز و حکومت عدل اسلامی آشنا سازند. شما نمایندگان مردمی هستید که انقلاب اسلامیشان، با عمر کوتاه خود و گرفتاریهای طاقت فرسای حاصل از رویارویی با دو ابرقدرت و مقابله دو بلوک شرق و غرب با آن و خرابکاریهای تروریستهای وابسته به دو جناح ستمگر، تنها و تنها به برکت اسلام و نورانیت آن و مقاومت مردم توانسته است کشورهای اسلامی را در شرق و غرب ارض و مظلومان جهان را در سراسر گیتی تکان داده و به اسلام جلب نماید؛ و توانسته است ندای اسلام را هر چند ضعیف به گوش جهانیان رسانده و نظر آنان را به خود جلب کند. شما حجاج محترم بیت اللَّه الحرام حامل پیام این ملت و نمایندگان این کشور هستید. در این صورت موقعیت شما بسیار حساس و وظیفه شما سنگین است. یا ان شاء اللَّه، چنانچه انتظار میرود، با رفتار شایسته و اخلاق اسلامی و انقلابی خود نظر همگان را جلب کرده و چهره انقلاب اسلامی را آن گونه که هست به نمایش ملتهای جهان میگذارید و توجه آنان را با برخوردهای برادرانه و محبتآمیز به انقلاب بزرگ ایران جلب مینمایید و عملًا تبلیغات فاسد مغرضانه بوقهای تبلیغاتی را خنثی مینمایید، که در این صورت حج شما مقبول و اجر شما مضاعف خواهد بود. و یا خدای نخواسته بعضی از بیخبران بر خلاف آنچه ذکر شد عمل مینمایند- که امید است ننمایند- که در این صورت در محضر خدا و خانه او و قبله مسلمانان مرتکب گناهی عظیم شده و از صف حجاج بیت اللَّه الحرام و زائران قبر رسول خدا- صلی اللَّه علیه و آله- و ائمه معصومین در بقیع خارج میشوند، و با کولهباری از گناه به منازل خود بر میگردند.
3- بسیار محتمل است که عدهای از منحرفان و دشمنان انقلاب و اسلام برای بدنام کردن حجاج محترم و مشوّه نمودن چهره انقلاب، بلکه اسلام، در این سفر شرکت کنند و به صفوف حجاج محترم به پیوندند و دست به کارهای ناشایسته و مخالف دستورات اسلام زنند، و گاه باعث شوند که بعض متدینین هم گول خورده و از آنها، به توهّم آنکه تکلیف انقلابی است، تبعیت کنند و به دست مخالفان انقلاب، که با دقت در صدد یافتن نقاط ضعف و خردهگیری از حجاج ایرانی میباشند، بهانه دهند؛ مخالفانی که همراه کاروانان و راهپیمایان و اجتماعات در مواقف شریفه میباشند مطالب را صد چندان کرده و به رسانههای گروهی مخالف مخابره نموده، و موجب تضعیف انقلاب میشوند. در این صورت، بر تمام حجاج محترم، خصوصاً رؤسای کاروانها و روحانیون محترم و اشخاص هوشیار، لازم است تا با دقت بسیار مواظب حرکات و سکنات و رفتار حجاج باشند؛ و به مجرد رؤیت یک امر انحرافی طرف را نهی کنند. و اگر دیدند اصرار دارد و در صدد فساد است، به نحوی که به ملایمت و موعظه حسنه نزدیکتر است از آن جلوگیری نمایند؛ و به دیگران هشدار دهند که او را از صفوف خود خارج کنند. و متوجه باشند که گاهی مفسدان میخواهند جار و جنجال و تشنج ایجاد کنند. باید از این گونه امور احتراز نمایند.
4- مسلمانان حاضر در مواقف کریمه، از هر ملت و مذهب که هستند، باید به خوبی بدانند که دشمن اصلی اسلام و قرآن کریم و پیامبر عظیم الشأن- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- ابرقدرتها، خصوصاً امریکا و ولیده فاسدش اسرائیل است که چشم طمع به کشورهای اسلامی دوخته و برای چپاول مخازن عظیم زیرزمینی و روی زمینی این کشورها از هیچ جنایت و توطئهای دست بردار نیستند. و رمز موفقیت آنان در این توطئه شیطانی تفرقه انداختن بین مسلمانان، به هر شکل که بتوانند، میباشد. در مراسم حج ممکن است اشخاصی، از قبیل ملّاهای وابسته به خود، را وادار کنند که اختلاف بین شیعه و سنی ایجاد کنند؛ و آن قدر به این پدیده شیطانی دامنزنند که بعض ساده دلان باور کنند و موجب تفرقه و فساد شوند. برادران و خواهران هر دو فرقه باید هوشیار باشند. و بدانند که این کوردلان جیره خوار با اسم اسلام و قرآن مجید و سنت پیامبر میخواهند اسلام و قرآن و سنت را از بین مسلمین برچینند؛ یا لا اقل به انحراف کشانند. برادران و خواهران باید بدانند که امریکا و اسرائیل با اساس اسلام دشمنند؛ چرا که اسلام و کتاب و سنت را خار راه خود و مانع از چپاولگریشان میدانند؛ چرا که ایران با پیروی از همین کتاب و سنت بود که در مقابل آنان بپاخاست و انقلاب نمود و پیروز شد. امروز توطئه بر ضد ایران و حکومت آن و حزب اللَّه در حقیقت توطئه برای محو اسلام و کتاب و سنت است.
و ایران بهانهای بیش نیست. اینان با ایران زمان شاه که حکومتش جان نثار آنان بود و ایران را در همه چیز وابسته به آنان کرده و نقشه اسلامزدایی را دنبال میکرد بسیار موافق بودند. و با ایران امروز که دستشان را از منابع و مخازن کشورمان قطع کرده و مستشاران و وابستگان به آنان را از کشور رانده است مخالفند. از طرف دیگر، دشمن حقیقی آنها هم اسلام است. مگر آنکه اسلامی ساخته و پرداخته بعضی حکومتها و آخوندهای بدتر از آنان باشد که با آن موافقند. و آن اسلام نیز حامی آنان و مدافع منافع آنان است. و از آن دیدگاه است که فریاد مظلومانه حجاج ایرانی را در مرکز وحی و مهبط أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ رَسُولُهُ در گلو خفه میکنند و به کفر آنان فتوا میدهند. پس، در این مقطع زمانی تکلیف الهی حجاج است که اگر مطلبی از گویندگان شنیدند که بوی ایجاد اختلاف بین صفوف مسلمانان را میدهد، انکار کنند؛ و برائت از کفار و سردمداران آنان را از وظایف خود در مواقف کریمه بدانند؛ تا حج آنها حج ابراهیمی ابو الأنبیا صلوات اللَّه علیه- باشد و حج محمدی- صلی اللَّه علی و آله و سلم. و الّا ما أکْثَرَ الضَّجِیجَ وَ أَقَلَّ الحجِیجَ[16] درباره آنها صادق است.
5- به حجاج محترم ایرانی، که حامل پیام اسلام و قرآن کریمند و حامل پیام انقلاب اسلامی میباشند، سفارش کرده و میکنم که در آن مواقف شریفه- چه در مکه معظمه و چه در مدینه منوره- مدارا با مسلمین و مسالمت را، حتی با مأمورین آنجا از دست ندهید؛ و در آن مراکز، که محل امن است، به مقابله برنخیزید و با همه با اخلاق انسانی- اسلامی برخورد کنید؛ و با نصیحت برادرانه و موعظه حسنه، همه مسلمانان را از إعمال خشونت بازدارید، و به دستور خداوند تعالی با جاهلان مدارا نمایید؛ و با دقت متوجه حرکات و سکنات خود و دوستانتان باشید. و اگر مخالفان شما بر خلاف دستورات قرآن کریم با شما رفتار کردند، مقابله به مثل نکنید، تا در پیشگاه خداوند تعالی آبرومند و مطیع باشید. و باید بدانید که انسان در اجتماعات بزرگ، نظیر راهپماییها، تحت تأثیر واقع میشود و چه بسا که از خود بیخود شود و از یک شعار و فریاد، بیتوجه تبعیت کند؛ و چه بسا که در اجتماعات حج و راهپیماییها، که باید با آرامش و مسالمت انجام گیرد، یک و یا چند نفر منحرف جنجالانگیز شعاری دهند که با موازین اسلامی وفق ندهد، ولی با ظاهر شورانگیزشان در نفوس اثر گذارند و انحراف را تحمیل نمایند. لازم است حجاج محترم ایرانی با دقت به این مسائل توجه داشته باشند. و کسانی که کارگردانان راهپیماییهای مسالمتآمیز هستند، تمام شعارها را با دقت تنظیم کنند. و قبل از شروع راهپیمایی، عدهای که متوجه جهات مختلف هستند و از مسائل سیاسی و اجتماعی آگاهی دارند، با مشورت از نماینده این جانب، جناب حجت الاسلام آقای موسوی خوئینیها، شعارهایی را تهیه نموده و مردم را توجیه نمایند؛ و اعلام شود که همه موظف به تبعیت از شعارهای تنظیم شده هستند، و به دیگر شعارها جواب ندهند. و باید نظم و آرامش را حفظ نمایند.
6- ملت و دولت ایران، در حالی که از بسیاری از دولتهای منطقه مخالفتهای بیجا دیده است، هر گز نمیخواهد از اخوت اسلامی چشمپوشی نموده و به اعمال قدرت دست زند. حکومتهای منطقه در عوض آنکه همه دست در دست هم منطقه را از دست قدرتهای بزرگ، که به آنها به چشم وابسته مینگرند، نجات دهند، و نیز به جای آنکه در مقابل کسانی که ثروتهای سرشار آنان، خصوصاً نفت، را به رایگان میبرند بایستند، و به جای آنکه منطقه را از لوث وجود اسرائیل پاک کنند، همه کوشش خود را در معارضه با دولت و ملت ایران خلاصه کردهاند! اینان با دشمن و متجاوز به ایران، که اگر فرصت پیدا کند به همه منطقه تجاوز مینماید، همدست شده و بر ضد ایران، که جرمی جز پیاده کردن احکام اسلام ندارد، همکاریهای همه جانبه میکنند. اینان باید بدانند که دولت ایران با قدرت عظیمی که از عنایات خداوند تعالی و پشتیبانی ملت چهل و چند میلیونی سرچشمه میگیرد قدرت مقابله به مثل را دارد. و این به وضوح ثابت شده است که امریکا و دیگر قدرتمندان در موارد گرفتاری دولتهای وابسته، تنها به اظهار پشتیبانی لفظی و احیاناً به فروش سلاحهای ابتدایی با قیمتهای بالا اکتفا نموده، و هر گز مشکلی از آنان را نمیگشایند. نمیتوانند بگشایند، چرا که تصادم قدرتها در جهان بیش از این اجازه دخالت آشکارای آنان را نمیدهد. با تمام این اوصاف، ما همیشه دست برادری خود را برای از بین بردن نفوذ ابرقدرتها به سوی کشورهای اسلامی دراز کردهایم. شما حکومتهای منطقه دیدید که صدام را امریکا و هم قطاران آن به چه بلیهای دچار کردند. در حالی که ایران در انقلاب و آشفتگی به سر میبرد، او را به نوید «سرداری قادسیه»[17] وادار کردند تا از زمین و دریا و هوا به کشور ما هجوم آورد. و خیانت بعضی از دستاندرکاران آن وقت نیز فرصتی بیشتر به او داد. مع ذلک، با همه آشوبها و گرفتاریهایی که نیروهای سلحشور دریایی، هوایی و زمینی با آن دست به گریبان بودند، در کنار سپاه و بسیج و نیروهای مردمی، دشمن را که مناطق وسیعی از کشور را غافلگیرانه مورد تجاوز قرار داده بود در همان محلها میخکوب نمودند؛ و پس از مدتی نه چندان زیاد با همه پشتیبانیهایی که از اطراف به او میشد آنها را از کشور خود راندند.
و وضعیت امروز این دشمن خدا را نیز میبینید و میدانید که دیگر دولتهای منطقه در مقایسه با صدام چندان مهم نیستند. صدام امروز در این لجنزار مخوف برای یافتن راه نجات دست و پا میزند، و فریادش به جایی نمیرسد. ایران اگر او را یک انسان متعادل میدانست، امید نجاتی برای او بود. ولی با روحیه جنونآمیزی که از او آشکار است، ملت ما اجازه نمیدهد که جنایات نابخشنودنی او را نادیده بگیرند و او را برای ادامه خیانت به حال خود گذارند. پس، او را در حال اضطراب جانکاه و موت و حیات تا موقع مقتضی نگاه میدارند.
و این جانب به شما دولتهای منطقه هشدار میدهم که با مشورت با عقلا و تفکر در آینده خود، بدون توجه به وعدههای امریکا و دوستانش، که میخواهند شما را گرفتار کنند و با تخیلات نابجا همچون صدام عفلقی شما را به دام میاندازند تا خود را در منطقه هر چه بیشتر حاضر کنند و سرنوشت منطقه را به دست گیرند، خود را از این مهلکه کنار گیرید. و مطمئن باشید که دولتی چون دولت ایران، که متعهد به اسلام است و از فرامین الهی تخطی نمیکند، اگر دست برادری او را فشار دهید هر گز ضرر نمیبینید. و چه بهتر که دولتهای منطقه تمام نیروی خود را برای محو اسرائیل از جغرافیا تجهیز کنند.
اسرائیل، مفسدی که فلسطینیان مظلوم را بدین روز انداخته و به لبنان قهرمان آن همه ظلم کرده و به کشورهای منطقه تعدی و تجاوز نموده است. چه چیز بهتر از اینکه دولتهای منطقه دست در دست هم نهند و منطقه را از شرّ اسرائیل و امریکای طرفدارش نجات دهند. و من کراراً تذکر دادهام که اسرائیل از نیل تا فرات را از خود میداند، و شما را غاصب سرزمینهای خویش میشمرد، گرچه اکنون جرأت اظهار صریح آن را ندارد.
چنانچه صدام، برادر اسرائیل، نیز برای سلطه بر منطقه تلاش میکند. و بر فرض باطل با به قدرت رسیدن، آرامش را از همه سلب مینماید.
این جانب نصیحت برادرانه به شما نمودم؛ اکنون خود دانید. و به دولتهای نظیر حکومت مصر هشدار میدهم که مبادا گول توطئه امریکا را بخورد، و به بهانه مین گذاری در دریای سرخ و کانال سوئز، که سر و صدای آن را به قدری بلند کردهاند که انسان مطمئن میشود که چیزی جز توطئه ابرقدرتها نیست، دست به اعمال ماجراجویانهای بزند. و همان طور که همه میدانند، تا کنون اصل قضیه در پرده ابهام است. از طرف دیگر، آسیب دیدن چند کشتی و جنجال دولتهای استعمارگری چون امریکا و انگلستان و فرانسه خود نشان، دهنده نقشه حضور بیشتر آنان در آن منطقه است. که هر چه این هیاهوها دامنهدارتر میشود، انسان به پوچ بودن دعوی مطمئنتر میگردد. و در هر صورت، اگر مصر با دولت و ملتی مثل ایران که برای بستن دست ستمکاران انقلاب نموده است بخواهد مقابله کند، باید بداند که ملتهای مسلمان و انقلابی جهان او را محکوم نموده و ساکت نخواهند نشست. صلاح حال امثال مصر آن است سرنوشت خود را به دست امریکا و دوستانش ندهد و خود را بیجهت وارد معرکه نکند.
و از خداوند تعالی پیروزی اسلام و خذلان کفر، و بیداری مسلمانان و تعهدشان را در پیشبرد مقاصد اسلامی خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
4 شهریور 63/ 28 ذی القعدة 1404
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج19، ص: 20 ـ 32)
ـ سخنرانی در جمع اعضای هیأت دولت؛ اهمیت مشارکت مردم در امور (1363)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
من، هم تبریک موفقیت آقایان در کسب اعتماد مجلس را عرض میکنم و هم هفته دولت را. من باید عرض کنم که دولت ما دولتی است که از بس حسن نیّت دارد، مسائل خودش را ذکر نمیکند. از اوّل من مکرر این را گفتهام که شما کارهایی که میکنید به مردم بگویید. یک کاری شما در سیستان میکنید، در آن ور کشور مطلع نمیشوند. اگر آنجا یک کاری بکنید، آن طرف کشور مطلع نمیشوند. شما باید دائماً مسائلی را که، خدمتهایی را که کردید، و من میدانم خدمتهای بسیار زیاد و ارزندهای بوده است اینها را ذکر کنید برای مردم. مقدس مآبی نکنید که مبادا خدای نخواسته چه بشود. الآن دنیا بر ضدّ شما، بر ضدّ حکومت شما، بر ضدّ اسلام حقیقتاً مجهّز شدهاند و میخواهند که یک چیزی پیدا کنند و عَلَم کنند و هر چی دلشان میخواهد بگویند. یکی از اموری که ممکن است گفته بشود این است که دولت برای مردم کاری نکرده. چنانچه دیدید که بعضی افراد گفتند این را که دولت کاری برای مردم نکرده. خوب! این برای این است که البته بعضیشان سوء نیت دارند. لکن مردم باید بفهمند که دولت چه کرده است برای مردم. این قاعدهاش بود از اوّلی که دولت تأسیس میشود هر کاری که انجام میدهند برای مردم ذکر کنند که مردم بفهمند که چه کرده است دولت و چه کارهای بزرگی کرده است دولت. و حالا که مجال پیدا شده و «هفته دولت» است باید بیشتر این مطلب تعقیب بشود. و آقایان، از دوسه نفرشان، در یک روز مسائلی را که دارند، در وزارتخانهشان که هستند و کارهایی را که برای مردم انجام دادند، کارهایی را که جمهوری اسلامی برای مردم در این چند سال با این همه گرفتاریها که دارند انجام دادهاند، این باید گفته بشود که مردم بفهمند که در این چند سال با همه گرفتاریها چه شده، برایشان چه کرده است دولت. این یک مطلبی بود که باید عرض کنم که. ما قصور کردیم در آن و باید جبران بکنیم.
مطلب دیگر این است- که خوب شما هم میدانید- که مردم این دولت را و این جمهوری را بپا کردند و آن هم، نه همه مردم؛ این مردم پابرهنه، این بازاری و این متوسطین و این محرومین. فشار روی اینها بوده است، یعنی فشار انقلاب روی دوش این محرومین بوده. اگر در خیابانها، در تظاهراتی که مردم کردند در زمان رژیم سابق و بعد از او در اوایل انقلاب، اگر یک کسی بررسی کرده بود میدید که در بین اینها از آنهایی که مرفهاند چند نفرند و محرومین چقدرند؟ محرومیناند که این کار را کردند. بنا بر این، دولت شما دولت محرومین است، یعنی، باید برای محرومین کار بکنید. و از اموری که لازم است عرض کنم، این است که شما میدانید و ذکر هم کردید که دولت بدون پشتیبانی مردم نمیتواند کار انجام بدهد. یعنی آن دولتهایی میتوانستند بدون پشتیبانی مردم انجام بدهند- که کارشان را انجام بدهند- که برای مردم نمیخواستند کار کنند؛ آنها میخواستند برای اربابهای خودشان کار بکنند، و روی آن مبنا مجهز برای آن جهت بودند. اما کاری به این نداشتند که حالا در بلوچستان چه میگذرد، در کرمان چه میگذرد، در جاهای دیگر چه میگذرد؟ به آن کاری نداشتند. و شما که میخواهید برای همه خدمت بکنید، برای چهل میلیون جمعیت، یک دولت محدود نمیتواند کار بکند، باید چهل میلیون جمعیت را در صحنه نگه دارد. و نگهداری به این است که شما بازار را میخواهید نگه دارید، بازار را شریک کنید در کارها، بازار را کنار نگذارید. یعنی، کارهایی که از بازار نمیآید و معلوم است که نمیتواند بازار انجام بدهد، آن کارها را دولت انجام بدهد. کارهایی که از بازار میآید، جلویش را نگیرید، یعنی، مشروع هم نیست. آزادی مردم نباید سلب بشود، دولت باید نظارت بکند. مثلًا، در کالاهایی که میخواهند از خارج بیاورند مردم را آزاد بگذارند، آن قدری را که میتوانند؛ هم خود دولت بیاورد، هم مردم. لکن دولت نظارت کند در اینکه یک کالاهایی که بر خلاف مصلحت جمهوری اسلامی است، بر خلاف شرع است، آنها را نیاورند. این نظارت است.
همچو نیست که آزادشان کنید که فردا بازارها پر بشود از آن لوکسها و از آن بساطی که در سابق بود. اما راجع به تجارت، راجع به صنعت، راجع به اینها اگر مردم را شریک خودتان نکنید، موفق نخواهید شد. یعنی نمیشود یک جمعیت کثیری را بدون شرکت خود جمعیت، بدون شرکت، مثل این است که ما بخواهیم کشاورزی را ما، خود دولت بکند، خوب! دولت که نمیتواند کشاورزی بکند. کشاورزی را دولت باید تأیید بکند تا کشاورزها کشاورزی کنند. تجارت هم همین جور است. صنعت هم همین جور است.
صنایعی که مردم ازشان نمیآید، البته باید دولت بکند. کارهایی را که مردم نمیتوانند انجام بدهند، دولت باید انجام بدهد. کارهایی که هم دولت میتواند انجام بدهد و هم مردم میتوانند انجام بدهند، مردم را آزاد بگذارید که آنها بکنند، خودتان هم بکنید، جلوی مردم را نگیرید. فقط یک نظارتی بکنید که مبادا انحراف پیدا بشود، مبادا یک وقتی کالاهایی بیاورند که مخالف با اسلام است، مخالف با صلاح جمهوری اسلامی است. این یک مسئلهای است که بسیار مهم است در نظر من. من کراراً هم گفتم، آقایان هم وعده دادند ولی نمیدانم چقدر عمل شده! در هر صورت این هم از مسائلی است که بسیار اهمیت دارد و ما باید توجه بکنیم.
مسأله دیگری که عرض میکنم این است که، آقایانی که الآن رأی اعتماد گرفتند از مجلس و احساس میکنند که مسئولیتشان زیادتر شده است برای اینکه، خوب رأی دادند، رأی بالایی مجلس دارد و من باید از مجلس تشکر کنم راجع به این- اینها باید حالا فکر این معنا باشند، که مردم را داشته باشند و یکی از راههایش این است که وزارتخانهها و ادارات یک جوری باشد که نارضایی ایجاد نکند. به نظر میآید که اگر چنانچه در هر وزارتخانهای از طرف آقای رئیس جمهور یا فرض کنید که آقای نخست وزیر، یک چند، دوسه نفری باشند برای این معنا که اگر چنانچه در آن اداره، در آن وزارتخانه از خود اهالی وزارتخانه شکایت داشتند، به اینها بگویند. این اصل- نفس این کار- مؤثر است در این که در وزارتخانهها اگر بنا باشد یک کاری انجام بشود، بر خلاف نشود. شما میدانید که ما وارث- یک کسی هستیم- یک رژیمی هستیم که سر تا پای اداراتش، الّا یک عدهای، دنبال این بودند که منافع خودشان را حفظ کنند، و دنبال این بودند چه بکنند. از آنها، هستند الآن در جمهوری اسلامی، نمیتوانیم بگوییم نیستند، همه جا هستند، و ممکن است که اینهایی که هستند بخواهند مردم را ناراضی کنند. اصل خطش این باشد که مردم را ناراضی کنند؛ چه بهتر این است که مردم را در ادارات ناراضی کنند. فرض کنید یک نفر برود در یک ادارهای، این جا کارش را خوب انجام ندهند، این به او مراجعه کند، آن به او مراجعه کند. من نمیگویم که هست این جور، لکن متوجه باشید که مبادا یک همچو مسائلی واقع بشود. و بهتر این است که یک همچو عملی انجام بگیرد که مردم هم توجه به این داشته باشند که یک مرجعی دارند که اگر در اداره یک کسی- یک ضد انقلابی- بود، خواست یک فضولیای بکند، یک مرجعی دارند که به آن مرجع بروند مراجعه کنند. و هم، خود این عمل فی نفسه مؤثّر در این است که جلوگیری کند از بعضی از امور. و بالاخره ما مردم را لازم داریم، یعنی، جمهوری اسلامی تا آخر مردم را میخواهد. این مردماند که این جمهوری را به این جا رساندند و این مردماند که باید این جمهوری را راه ببرند تا آخر. و این شما آقایان هستید که مردم را میتوانید، وزارتخانههایتان میتواند، اداراتتان میتواند راضی نگه دارد و میتواند- خدای نخواسته- اشخاصی در آن باشند که ناراضی باشند، و این را با قاطعیّت عمل کنید. التزام شما ندارید که هر کس از سابق در این اداره بوده، حالا اگر چنانچه ضدّ انقلاب هم باشد، باید باشد. این را بیرونش کنید برود سراغ کارش، اگر یک کسی است میخواهد ضد انقلاب باشد. اما اگر کسانی هستند که از روی نادانی- از چی- خوب ارشادشان کنید، توجیهشان کنید که کارها را انجام بدهند و مردم را ناراضی نکنند. در هر صورت ما باید دنبال این معنا باشیم که مردم را نگه داریم، و همین طوری که آقایان میگویند؛ بدون پشتیبانی مردم نمیشود کارکرد. و پشتیبانی هم به این نیست که مردم اللَّه اکبر بگویند این پشتیبانی نیست. پشتیبانی این است که همکاری کنند، همکاری این است که در تجارت همکاری کنند، شما مجال به آنها بدهید همکاری کنند. وقتی این مجال را شما دادید، مردم کمک شما هستند. و این طور نیست که بازار، مثلًا، سر تا تهاش را- خدای نخواسته- یک اشخاص فاسد، در یک بازار- البته پیدا میشود- یک عدهای فاسد و یک عدهای سودجو هم پیدا میشود، معلوم است این. اما مردم صحیح و مردم متدین و مردم کاردان زیاد هست در بازار. عامّه بازار هم آن طور نیست که خلافکار باشد. البته یک عده هم هستند. در چه جمعیتی است که نیست این چنین؟ همه جمعیتها این طور. مثلًا یک عده فاسد هم درشان هست. بنا بر این باید ما مجال بدهیم به همه اینها. همان طوری که در کشاورزی شما عمل میکنید، که پشتیبانی میکنید و کشاورزی را آنها میکنند، شما پشتیبانی را میکنید، در این طور امور هم چیزهایی را که مردم ازشان کار بر میآید، معنی پشتیبانی این است که خود آنها عمل بکنند. اگر این طور عمل بشود، هم سرمایههایی که ممکن است نیاورده باشند، وارد میشود در بازار و هم در بانکها و هم مردم کمککار میشوند و مطمئن میشوند، و هم اشخاصی که خیال میکنند که جمهوری اسلامی نمیخواهد برای مردم کار کند، میفهمند که کار میکند و کمک میکند، و هم اشخاصی که در خارج هستند و ضد انقلاب نیستند، لکن بیخودی ترساندندشان، یعنی، تبلیغات خارجی این بیچارهها را ترساندند که ای مبادا بروید که همچو که از در وارد بشوید، فوراً پاسدارها شما را میگیرند و چه میکنند! خوب، این تبلیغاتی است که در دنیا دارد میشود بر ضدّ ما. ما باید یک کاری بکنیم. که این تبلیغات را خنثی کنیم و با تبلیغات، ما زورمان به آنها نمیرسد، برای اینکه، ما یک تبلیغات محدود داریم، آنها یک تبلیغات غیر محدود دارند، دنیا دست آنهاست و تبلیغاتشان غیر محدود است.
و باید هم این معنا را، ما به همه دولتها، به همه جا بگوییم که دیگر خیال این که بخواهید بیایید اینجا و دوباره یک کاری انجام بدهید، این را از سرتان بیرون کنید. یعنی، دنیا دیگر این را نمیتواند قبول کند. دنیا دیگر وضعش جوری شده است که نمیتواند قبول کند که همه بنده باشند و یک عدهای آقا باشند، این نمیشود. نمیشود که امریکا و فرانسه و شوروی و یکی دوتا دیگر آقا باشند، و همه، فرض کنید چندین میلیارد جمعیت دنبال آنها باشند و مطیع آنها باشند، این گذشت وقتش. باید اینها خودشان را تصحیح بکنند و بفهمند که مسأله گذشته است که شماها بخواهید، که خیر، باز هم مثل سابق باشید.
سابق یک جور دیگری بود، دنیا الآن جور دیگری شده، تحولات دیگری شده و ایران هم اثبات کرد این مطلب را که میشود در مقابل همه چیز ایستاد. و باید آنها هم که نشستند آنجا و فساد میکنند و یک انفجاری میکنند و یک ترقّه در میکنند، اینها بدانند که اینها دیگر تأثیری ندارد، جز اینکه مردم متنفرتر میشوند از آنها. هر چه هم بخواهند خودشان را تبرئه کنند، مردم میگویند شمایید برای اینکه وضعتان را جوری کردید که هر جا فسادی واقع بشود میگویند اینها هستند، منافقین هستند.- نمیدانم- سلطنت طلبها هستند، این طوری. چرا باید وضعتان را این جور بکنید که هر فسادی را به شما نسبت بدهند؟ آن وقت هم بنشینید آنجا، بگویید که بله، مردم با ما هستند و ما چطور هستیم و مردم چه بکنند و دستور بدهید! اینها حرفهای بچهگانهای است که عمرتان را ضایع میکنید. و از ایران هم که فرار کردید و فرانسه هم که طرفدار شما هستش. آنجا بروید بنشینید. همان جا از فرانسه ارتزاق کنید و از سایر جاها. البته این حرفهایشان هم برای همان است و الّا همچو نیست که این قدر نادان باشند که حالا ایران، همهشان چشم به راه آنها هستند که چرا نیامدید یا کاغذ فدایت شوم برایشان مینویسند! خود آنها میدانند اینها را، اما برای این که دل آنها را به دست بیاورند از این حرفها میزنند و از این طرحها میدهند که ارتزاق کنند. خوب! اگر همین است خوب بکنند، ارتزاقشان را بکنند و «اللّهم اشغلِ الظالمینَ بالظالمین[18]» ان شاء اللَّه. امیدوارم که هم موفق و مؤیّد باشید. و عمده این است که برای این مستضعفینی که به شما خدمت کردند، خدمت بکنید و خدمت هم به این است که آنها را- بازاریها را- در کار وادار کنید، شریک کنید. کسانی که میتوانند صنعتهای کوچک درست کنند، صنعتهایشان را حفظ بکنید و سایر کارها، آنهایی که البته دولت نمیتواند. آن که دولت میتواند و دیگران نمیتوانند، آنها باید بکنند. و من امیدوارم که ان شاء اللَّه موفق و مؤیّد باشید و سلامت. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» صحیفه امام، ج19، ص: 33 ـ 39)
ـ پیام تشکر به رئیس دولت امارات؛ تبریک حلول سال جدید قمری (1366)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضرت آقای شیخ زائد بن سلطان آل نهیان، رئیس دولت امارات عربی متحده
تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت حلول سال جدید هجری واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا حلول این سال را به جنابعالی و ملت مسلمان کشورتان تبریک میگویم. متأسفانه سالی که گذشت برای ملل اسلامی سال مصیبتباری بود و به دست رژیم مزدور آل سعود حرمت شهر مقدس مکه شکسته شد، و اینان به دستور امریکای جنایتکار هزاران مسلمان بیدفاع و زائران خانه خدا را به خاک و خون کشیدند. این جنایت هولناک برای هیچ مسلمانی قابل تحمل نیست. از خدای تعالی نجات مسلمانان و سرزمین مقدس حجاز و مهبط وحی الهی را از دست ایادی استعمار و دشمنان اسلام مسألت دارم. و السلام علیکم. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج20، ص: 373)
ـ پیام تشکر به نایب رئیس دولت امارات؛ تبریک حلول سال جدید قمری (1366)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب آقای رشید بن سعید آل مکتوم، نایب رئیس و نخست وزیر دولت امارات عربی متحده
تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت حلول سال جدید هجری واصل و موجب تشکر گردید. با کمال تأسف در سال گذشته شاهد بزرگترین مصیبتی که بر پیکر اسلام عزیز وارد گردید بودیم، و دیدیم که رژیم مزدور آل سعود به دستور امریکای جنایتکار در حرم امن الهی هزاران زائر بیدفاع خانه خدا را به جرم فریاد برائت از مشرکان به خاک و خون کشید، و با این جنایت قلب هر مسلمان متعهدی را داغدار کرد.
از خدای تعالی نجات سرزمین مقدس حجاز و مهبط وحی الهی را از دست این دشمنان اسلام و ایادی استعمار خواستارم. و السلام علیکم. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج20، ص: 374)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مالدیو؛ تبریک حلول سال جدید قمری (1366)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضرت آقای مأمون عبد القیوم، رئیس جمهور کشور مالدیو
تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت حلول سال جدید هجری واصل و موجب تشکر گردید. متأسفانه سالی که گذشت بزرگترین مصیبت به دست مزدوران آل سعود بر پیکر اسلام عزیز وارد گردید. و این رژیم سرسپرده به دستور ارباب جنایتکار خود، امریکای جهانخوار، هزاران مسلمان بیدفاع و زائران خانه خدا را در حرم امن الهی و شهر مقدس مکه قتل عام کرد، که امید است به یاری خدای تعالی هر چه زودتر این سرزمین مقدس از لوث وجود این مزدوران پاک گردد. و السلام علیکم. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج20، ص: 375)
[1] - شهید سید محمد رضا سعیدی.
[2] - اشاره به سفر خانم مصطفوی به عراق.
[3] - آقای محمود بروجردی، داماد امام خمینی.
[4] - بخشی از آیه 10 سوره حجرات:« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» جز این نیست که مؤمنین با هم برادرند.
[6] - بخشی از آیه 7 سوره محمد( ص):« اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری خواهد کرد و پایداری خواهد بخشید»
[7] - اسم جامع الهی،« اللَّه» است که در تلبیه( لبیک گفتن حاجیان) مکرر بر زبان جاری میشود
[8] - همان گونه که توحید بر سه قسم است: توحید ذاتی، توحید صفاتی و توحید افعالی. در قبال هر یک از آنها شرک قرار دارد یعنی: شرک ذاتی، شرک صفاتی و شرک افعالی. و منظور از شرک به معنای مطلق آن، هر سه قسم شرک است.
[9] - زاهدان و عابدان نادان.
[10] - اشاره به آیه 96 سوره آل عمران
[11] - اشاره به آیه 25 سوره حج
[14] - سوره توبه، آیه 19:« آیا آب دادن به حاجیان و عمران و آبادانی مسجد الحرام را قرار دادید مانند آن کسی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است! یکسان نیستند نزد خدا، و خدا گروه ستمکاران را هدایت نکند».
[15] - بخشی از آیه 3 سوره توبه:« در روز حج بزرگ از جانب خدا و پیامبرش به مردم اعلام میشود که خدا و پیامبرش از مشرکان بیزارند».
[16] -« چه بسیارند ناله و فریاد کنندگان، و چه اندکند حجگذاران».
[17] - صدام حسین خود را در جنگ تحمیلی علیه ایران، سردار قادسیه خواند.« قادسیه» نام مکانی است در نزدیکی شهر نهاوند که معروفترین نبرد میان اسلام با لشکریان یزدگرد سوم، پادشاه ساسانی در آنجا رخ داد و به همان نام مشهور شد که سرانجام نبرد به پیروزی اعراب تمام شد.
[18] - خداوندا ستمکاران را با ستمکاران مشغول کن.
.
انتهای پیام /*