امروز با امام: بیستوپنجم مرداد
ـ نامه تشکر به آقای غلام عباس رئیس اشکنانی؛ تسلیت درگذشت آقای هندی (1355)[1]
«بسمه تعالی
جناب آقای حاج رئیس- ایّده اللَّه تعالی
تلگراف تسلیت جنابعالی واصل و موجب تشکر گردید. توفیق و سلامت جنابعالی را خواستار است. و چون جمعی از آقایان تلگراف کرده بودند و آدرس آنها را نمیدانم لهذا به جنابعالی زحمت میدهد که از آقایان از قِبَلِ این جانب تشکر کنید. به آقایان حاج عباس رئیس و آقای محمد رئیس و آقای عبد الرضا رئیس و آقای آقا شیخ علی پاکستانی و آقای عبد الرحمن تقی و آقای احمد صفر و آقای علی صفر و آقای عبد اللَّه صفر و آقای عبد اللَّه مختار و نیز به آقای آصفی با تلفن تذکر دهید که چون آدرس شما را نمیدانستم به وسیله آقای رئیس از شما تشکر میکنم. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج3، ص: 160)
ـ نامهای در تبریک ازدواج و رفع چند شبهه (1355)
«بسمه تعالی
به عرض عالی میرساند، مرقوم محترم واصل. ان شاءاللَّه تعالی این وصلت میمون و مبارک باشد. عقدنامه را پس از تکمیل مستقلًا فرستادم. مرقوم شده بود، شرایط در ورقه علی حدّه است. ورقهای که شامل شرایط باشد، نبود. مع ذلک این جانب و آقای بجنوردی، عقد را با شرایط معهوده بین خودتان جاری کردیم. دیروز از منزل آقای خلخالی[2] ده دینار آوردند که جنابعالی فرستادهاید. معلوم نشد از چه بابت است. شاید شیرینی عقد باشد، مرقوم فرمایید. راجع به کدورت ایشان از اشخاص مرقوم، باید عرض کنم، مطلب به هیچ وجه به مصطفی[3] ارتباط نداشت، ولی مغرضین که پی فرصت میگردیدند، کار خود را انجام دادند. و اما مسافرت ایشان را من نمیدانم روی چه اصلی بود. خودشان هم به من اظهاری نکردند. لکن از آقای مدنی ظاهر میشد که مربوط به محاسبات است. و اما قصه «حواشی»[4] آن هم صحیح نیست. من حواشی ندارم. فقط یک نفر که نسبت دروغ علی الظاهر به او دادند، در بیرونی این جانب است برای استفتاء. در هر صورت من متأسف هستم که پس از دوستی چهل ساله یا بیشتر با آقای خلخالی، چنین سوء تفاهمی پیش آمد، و مغرضین دامنزدند و چنین شد. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج3، ص: 161)
ـ سخنرانی در جمع مردم؛ ویژگیهای روز جهانی قدس (1358)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
«روز قدس» یک روز جهانی است. روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است. روز مقابله ملتهایی است که در زیر فشار ظلم امریکا و غیر امریکا بودند، در مقابل ابرقدرتهاست. روزی است که باید مستضعفین مجهز بشوند در مقابل مستکبرین، و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند. روزی است که بین منافقین و متعهدین امتیاز خواهد شد. متعهدین این روز را روز قدس میدانند، و عمل میکنند به آنچه باید بکنند. و منافقین- آنهایی که با ابرقدرتها در زیر پرده آشنایی دارند و با اسرائیل دوستی- در این روز بیتفاوت هستند، یا ملتها را نمیگذارند که تظاهر کنند. روز قدس روزی است که باید سرنوشت ملتهای مستضعف معلوم شود، باید ملتهای مستضعف اعلام وجود بکنند در مقابل مستکبرین. باید همان طور که ایران قیام کرد و دماغ مستکبرین را به خاک مالید و خواهد مالید، تمام ملتها قیام کنند و این جُرثومههای فساد را به زباله دانها بریزند. روز قدس روزی است که باید این دنبالهروهای رژیم سابق در ایران، و آن توطئهچینهای رژیم فاسد و ابرقدرتها در سایر جاها خصوصاً در لبنان، تکلیف خودشان را بدانند. روزی است که باید همت کنید و همت کنیم که قدس را نجات بدهیم؛ و برادران لبنانی را از این فشارها نجات بدهیم. روزی است که باید تمام مستضعفین را از چنگال مستکبرین بیرون بیاوریم. روزی است که باید جامعه مسلمین همه اظهار وجود بکنند و هشدار بدهند به ابرقدرتها و به این تُفالههایی که مانده است از آنها- چه در ایران و چه در سایر جاها.
روز قدس، روزی است که باید به این روشنفکرانی که در زیر پرده با امریکا و عمال امریکا روابط دارند هشدار داد. هشدار به اینکه اگر از فضولی دست برندارید، سرکوب خواهید شد! ما به آنها مهلت دادیم و با آنها با ملایمت رفتار کردیم که شاید دست از شیطنت بردارند و اگر دست برندارند، کلمه آخر را خواهیم گفت و خواهیم به آنها فهماند که دیگر رژیم سابق قابل برگشتن نیست و دیگر امریکا نمیتواند به اینجا حکومت کند، و دیگر سایر ابرقدرتها نمیتوانند در این مملکت حکومت کنند. روز قدس روزی است که باید به همه ابرقدرتها هشدار داد که باید دست خود را از روی مستضعفین بردارید و سر جای خود بنشینید.
اسرائیل، دشمن بشریت، دشمن انسان، که هر روز غائله ایجاد میکند و برادرهای ما را در جنوب لبنان به آتش میکشد، باید بداند که دیگر اربابهای او رنگی ندارند در دنیا، و باید انزوا اختیار کنند؛ طمعها را از ایران باید قطع کنند، دستهای آنها باید از همه ممالک اسلامی قطع شود؛ عمال آن در همه ممالک اسلامی باید کنار بروند. روز قدس روز اعلام یک چنین مطلبی است. اعلام این است به شیاطینی که ملتهای اسلام را میخواهند کنار بگذارند، و ابرقدرتها را به میدان بیاورند. روز قدس روزی است که قطع آمال آنها را بکند؛ و به آنها هشدار بدهد که گذشت آن زمانها.
روز قدس روز اسلام است. روز قدس روزی است که اسلام را باید احیا کرد و احیا بکنیم، و قوانین اسلام در ممالک اسلامی اجرا بشود. روز قدس روزی است که باید به همه ابرقدرتها هشدار بدهیم که اسلام دیگر تحت سیطره شما، به واسطه عمال خبیث شما، واقع نخواهد شد. روز قدس، روز حیات اسلام است. باید مسلمین بهوش بیایند، باید بفهمند قدرتی را که مسلمین دارند؛ قدرتهای مادی، قدرتهای معنوی. مسلمین که یک میلیارد جمعیت هستند و پشتوانه خدایی دارند و اسلام پشتوانه آنهاست و ایمان پشتوانه آنهاست از چه باید بترسند؟ ما با یک جمعیت کمی در مقابل دشمنهای زیاد، دشمنهای بسیار، قیام کردیم و ابرقدرتها را شکست دادیم. و کسی گمان نکند که دیگر بعضی از این قشرهای فاسد، بعضی از این چپروهای امریکایی یا غیر امریکایی، بتوانند در این مملکت اظهار وجود کنند. آن روز که ما بخواهیم و ملت ما بخواهند، در ظرف چند ساعت تمام آنها به زبالهدانهای فنا خواهند ریخته شد. ملت بزرگ ما دیگر از این حرکات مذبوحانه نخواهد ترسید. و حرکات اسرائیل در جنوب لبنان و نسبت به فلسطین همین حرکات مذبوحانه است. حرکاتی است که اواخر امر، اشخاص فاسد میکنند چنانچه شاه ما، شاه مخلوع ایران این حرکات را کرد، و منتهی به فنا شد.
دولتهای عالَم بدانند که اسلام شکست بردار نیست. اسلام و تعالیم قرآن بر همه ممالک باید غلبه کند. دین باید دین الهی باشد، اسلام دین خداست؛ و باید در همه اقطارْ اسلام پیشروی کند. روز قدس، اعلام یک چنین مطلبی است، اعلام به این است که مسلمین به پیش! برای پیشرفت در همه اقطار عالَم. روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است؛ روز حکومت اسلامی است. روزی است که باید جمهوری اسلامی در سراسر کشورها بیرق آن برافراشته شود. روزی است که باید به ابرقدرتها فهماند که دیگر آنها نمیتوانند در ممالک اسلامی پیشروی کنند.
من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اکرم میدانم، و روزی است که باید ما تمام قوای خودمان را مجهز کنیم؛ و مسلمین از آن انزوایی که آنها را کشانده بودند خارج شوند، و با تمام قدرت و قوّت در مقابل اجانب بایستند و ما در مقابل اجانب با تمام قوا ایستادهایم، و نخواهیم اجازه داد کسان دیگر در مملکت ما دخالت کنند، و مسلمین نباید اجازه بدهند که کسان دیگر در ممالکشان دخالت کنند. در روز قدس، ملتها باید به حکومتهایی که خائن هستند هشدار دهند. روز قدس روزی است که ما خواهیم فهمید چه اشخاصی و چه رژیمهایی با توطئه گرهای بین المللی موافقت دارند و با اسلام مخالفت. آنهایی که شرکت ندارند مخالف با اسلام هستند، و موافق با اسرائیل. و آنهایی که شرکت کردند، متعهد هستند و موافق با اسلام و مخالف با دشمنان اسلام- که در رأس آنها امریکا و اسرائیل است. روز امتیاز حق از باطل است، روز جدایی حق و باطل است.
من از خداوند تبارک و تعالی خواهانم که غلبه بدهد اسلام را بر همه قشرهای عالَم؛ بر همه مستکبرین، مستضعفین را غلبه بدهد. و از خدای تبارک و تعالی خواهانم که برادرهای ما را در فلسطین، در جنوب لبنان و در لبنان، و در هر جایی از عالَم که هستند، از دست مستکبرین و از دست چپاولگران نجات بدهد.
و السلام علی رسول اللَّه و علی أئمة المسلمین.» (صحیفه امام، ج9، ص: 276 ـ 279)
ـ پیام به آقای بنی صدر به مناسبت نجات از سانحه هوایی (1359)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب آقای بنی صدر، رئیس جمهور- حفظه اللَّه تعالی
نجات جنابعالی و همراهان محترم از سانحهای که به حسب عادت مصیبت بار باید باشد نشانهای از الطاف الهی است برای پیشرفت انقلاب اسلامی. ما از این اموری که دست قدرت حق آشکارا در آن پیداست، که همه در جهت حفظ این کشور و ملت است، کراراً دیدهایم و ان شاء اللَّه تعالی از این پس نیز عنایات پروردگار با ماست. و با همه وجود در پیشگاه مقدسش شکرگزاریم. ما همه از خداییم، و باید در راه خدمت به او باشیم. این عنایت معجزهآسا دلیل آن است که شما و همراهانتان در خدمت به کشور اسلامی صدیق بوده و صدیق خواهید بود. شما، به شکرانه این نعمت بزرگ، زندگانی ثانوی خود را بیش از پیش وقف خدمت به اسلام و کشور اسلامی نمایید. و ملت بزرگ با رؤیت این عنایات پی در پی اطمینان کامل داشته باشند که ما دام که در خدمت اسلام هستند. آسیبپذیر نیستند. و دشمنان کوردل این کشور بدانند که با توطئهها و شیطنتها نخواهند توانست کشور اسلامی را آسیب رسانند. و ملت ما تا پای جان در خدمت به اسلام حاضر، و در پشتیبانی از نهادهای اسلامی مصمم هستند. و از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و کشور اسلامی ایران را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج13، ص: 109)
ـ سخنرانی در جمع مسئولین قضایی کشور؛ اهمیت قضاوت- لزوم نظم در امور (1359)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
من باید به ملت ایران تبریک عرض کنم که بحمد اللَّه، این قوای ثلاثه، که اساس یک کشور است، از خودشان است و از متن جامعه است و از اشخاص طاغوتی و منحرفین نیستند. و از خدای تبارک و تعالی توفیق همه را میخواهم در اینکه همه خدمتگزار به اسلام باشیم و با جدّیت و کوشش همه، این نهضت اسلامی به پیش برود و حکومت عدل الهی مستقر بشود به جای حکومت طاغوتی.
شما همه میدانید و ملت هم میداند که این سه قوّهای که در زمان طاغوت بود، نمیشود گفت کدام خبیثتر از کدام بودند. قوّه مقنّنه ما به دست اشخاصی افتاده بود که به اعتراف شاه مخلوع، از طرف سفارتخانهها تعیین میشدند و ملزم بودند اینها همانها را به کار وادارند و از این راه، ماهیت قوّه مقنّنه بر ملت ما روشن میشود که لیستی که امریکا بدهد و نوکر او اجرا کند. بهتر از این مجلسی که ما داشتیم و بهتر از سنایی که ما داشتیم؛ یعنی، آنها داشتند، نخواهد بود! آنها در طول مدتی که متصدی بودند، هیچ گاه قدمی برای خدا برنمیداشتند. اگر اینها برای خدا میخواستند قدم بردارند، حتماً نه امریکا آنها را پیشنهاد میکرد و نه شاه مخلوع آنها را تعیین میکرد. ما از همان حرف شاه- شاه مخلوع- سند اتخاذ میکنیم که این قوّه مقنّنه چه جور اشخاصی بودند. و قوّه مجریه هم که همه میدانند که چه جنایتهایی در این کشور مرتکب شدند و خود آن مردِکه[5] یک مقام غیر مسئول- به حسب اصطلاح آنها- داشت، در رأس همه جنایتکارها بود.
قوّه قضاییه، که در اسلام آن قدر در آن اهتمام شده است و حکم را یا نبی یا وصی نبی باید متصدی بشود و اگر غیر نبی و وصی نبی- سفارش شده از طرف نبی اکرم- باشد، آن ثالث میشود شقی، قوّه قضاییه ما هم به دست یک اشخاصی افتاد که من گمان نمیکنم در تمام افرادی که متصدّی قضا بودند، یک نفرشان صالح باشد. اگر گفته میشود که در بین اینها یک اشخاصی بودند که- مثلًا- یک قدری متدیّن بودند، لکن صالحیّت برای قضا غیر از تدیّن است؛ امر مهمی است که شاید در اسلام کمتر چیزی مورد توجه بوده است مثل قوّه قضاییه. نکتهاش هم معلوم است؛ برای اینکه در دست قوّه قضاییه، همه چیز ملت است؛ جان مردم است، مال مردم است، نوامیس مردم است، همه در تحت سیطره قوّه قضاییه است و قاضی چنانچه- خدای نخواسته- نالایق باشد، ناصحیح باشد، این در اعراض و نفوس مردم سلطه پیدا بکند، معلوم است چه خواهد شد.
از این جهت، من به ملت ایران تبریک میگویم که در این زمان، نه قوّه مقنّنه یک قوّهای است که لیستش را داده باشند و تعیین کرده باشد کسی آنها را، خود آنها منتخب از طرف ملت هستند و ملت بدون اینکه کسی تحمیل به آنها بکند، اینها را تعیین کرده است و هر کدام هم که ناصالح بودند، خود مجلس کنار گذاشته است. بنا بر این، قوّه مقنّنه ما قوّهای است که صالح است و اکثر افرادش، افراد متعهد هستند و همهشان از همین جمعیت ملت هستند و از آن کاخنشینها نیستند. قوّه قضاییه هم معلوم است که یک نفر از آن اشخاصی که طاغوتی باشند در اینها نیست و همه اهل علمی هستند که با زندگی طلبگی امرار معاش کردهاند و در متن جامعه بودهاند و از گرفتاریهای جامعه اطلاع دارند و گرفتار بودهاند خودشان هم. اینها میتوانند که به درد مستضعفین برسند.
قوّه مجریه هم که عبارت [است] از رئیس جمهور و نخست وزیر و بعداً ان شاء اللَّه، وزرایی که تعیین خواهند شد، اشخاصی هستند که خود ملت تعیین کردند، کسی تحمیل به آنها نکرده است. مجلس هم که از خود ملت است، بعد کابینه را رأی به آن میدهد و بلااشکال، به کسی که بر خلاف موازین اسلامی رفتار کند و غیر متعهد باشد و از حال مستضعفین بیاطلاع باشد، رأی تمایل نخواهند داد.
لکن باید عرض کنم که این قضاوت در اسلام بسیار اهمیت دارد و بسیار خطرناک است. اهمیت دارد که تمشیت امور مردم و رفع ظلمها و مخالفتها و اینها با دست اینها باید بررسی بشود و مظلوم از ظالم ممتاز بشود و حق اجرا پیدا بکند و خطرناک است؛ برای اینکه چنانچه- خدای نخواسته- حکم بر خلاف ما أَنزَلَ اللَّه[6] باشد، و لو در دو درهم، عَلی حَدِّ الکُفْر[7] و قاضی عَلی شَفیرِ جَهَنَّم.[8]
بسیار خطرناک است، لکن امری است که واجب کفایی است و باید تکفل کرد. هر یک از اشخاصی که متصدی هستند اگر مجتهد عادل باشند، مستقلًا میتوانند و چنانچه مجتهد نباشند، آنها به تعیین مجتهد- در یک زمانی که ما فاقد هستیم، افرادی که تمام جهات را مستجمع باشند، با تعیین مجتهد- تصدّی میکنند. نباید از کاری که اهمیت دارد شانه خالی کرد. کار، آنکه اهمیت دارد در نظر شارع مقدس، این را نمیتوانیم ما از آن شانه خالی کنیم؛ واجب کفایی است. اگر شانه از زیرش خالی کردند، مورد مؤاخذه خواهند بود. باید تصدّی کرد. حتی در زمان بعضی از امرای سابق مثل خلفای بنی عباس و بنی امیّه و اینها، بعضی از اشخاص در خدمت آنها به حسب ظاهر میرفتند- و اشخاص بسیار صحیحی بودند- برای جلوگیری از بعضی مظالم. این طور نیست که اگر یک حکومتی هم ظالم شد، کسی بداند که میتواند رفع ظلمی از مردم بکند، میتواند یک راه صحیحی را پیش بگیرد، بتواند از آن شانه خالی کند. حالا که بحمد اللَّه، یک کشور اسلامی داریم و همه ارکانش اسلامی است؛ نمیشود امروز گفت که دولت هست و ما زیر بار دولت نمیرویم و دولت هست و ما مستخدم دولت نمیشویم. این حرفها مال زمان طاغوت بود. زمان رسول اللَّه هم دولت بود، زمان امیر المؤمنین هم دولت بود. میشد بگویی که دولت هست و ما استخدام در این دولت نمیشویم؟! دولت از اموری است که باید در مملکت باشد. از واجبات حسبیّهای است که واجب است برای حفظ نظم، دولت باشد. اگر دولت باطل باشد، استخدام در او جایز نیست، مگر اینکه برای یک احقاق حقی باشد، چنانچه در صدر اسلام هم این مسائل بوده است و اگر دولت صحیح حقی بود، نباید اشخاص بگویند که ما در این دولتی که صحیح و حق است نمیرویم؛ برای اینکه اسمش «دولت» است.
حکومتهای اسلامی، همه دولتهای اسلامی بودند، همه متولّی امور مردم بودند.
عمده این است که دولت چه دولتی باشد. اگر دولتی مثل دولت فعلی باشد، که ارکانش همه اسلامی هستند و همه در راه اسلام میخواهند خدمت بکنند، نباید کسی تحاشی[9] کند از اینکه من نمیخواهم وارد بشوم در این دولت و استخدام بشوم. استخدام دولت حق است. زمان حضرت امیر هم اشخاصی بودند که شُرطه[10] بودند، اشخاصی بودند حکومت بودند. استاندار بودند، اشخاص مؤمنی بودند که کارفرما بودند در جاهایی. این طور کلیاش را که آدم بگوید آن وقتی که زمان طاغوت بود، بگویند که ما در خدمت طاغوت واقع نمیشویم، حالا هم که زمان اللَّه است، بگویند که ما در خدمت واقع نمیشویم، این کجفهمی است. اگر قاضی- مثلًا- در قوّه قضاییه کمبود بود و به هر کس اظهار کردند، وقتی به مقدار کفایت نباشد، واجب است بر اینکه تصدّی بکند و قضاوت بکند؛ نباید بگویند که حالا که قضاوت است، ما در خدمت دولت واقع نمیشویم.
خدمت دولت، یک خدمت خداست. الآن دولت، دولت الهی است و خدمت به اللَّه است، نه خدمت به طاغوت است. بنا بر این، نباید بعضی از آقایان تحاشی کنند از اینکه ما در استخدام دولت واقع نمیشویم. این استخدام اسلام است، دولت خودش اسلامی است. نه این است که خودش مستقل است، آن هم خدمتگزار اسلام است. همه خدمتگزار اسلام هستیم.
البته باید همه امور بر نظام و نظم باشد. وقتی که پایه امور بر نظم بنا شده باشد- و حفظ نظم از واجبات الهی است- باید در قوّه قضایی هم این نظم محفوظ باشد؛ یعنی، این طور نباشد که قاضی یک روز بخواهد بیاید، یک روز هم دلش بخواهد نیاید. این یک؛ یا باید در استخدام، استخدام اللَّه برآید و وظیفه شرعی- الهی خودش بداند که باید روی موازینی که هست، ساعاتی که تعیین شده است برای کار، کار بکند و اگر نخواهد هم این کلمه «استخدام» را قبول بکند، یا اصلش تصدّی نکند، یا ملزم بداند خودش را به الزام شرعی که اگر آمد نظام را حفظ کند. اگر بخواهد وارد بشود و بینظم باشد- من یک هفته دلم نمیخواهد بیایم، الزامی که من ندارم. نمیخواهم- یک همچو آدمی؛ اصلًا از اول وارد نشود. اگر میتواند که روی موازینی که تعیین میشود و شورای قضایی تعیین میکند، عمل بکند؛ ملتزم به این باشد که این عمل تا آخر روی موازین باشد، و هر روز هم خودش را عاجز از این داشت، خوب برود پیش شورا و استعفا بدهد. اما متصدی باشد و بینظم متصدی باشد، این صحیح نیست. باید یک مملکتی همه چیزش نظام داشته باشد. همان طوری که اگر در شهربانی بخواهند اینهایی که پاسبان هستند بگویند که ما امروز میخواهیم نیاییم، امروز میلمان کشیده است که منزل باشیم، این نمیشود. این پاسبان نمیشود و این شهربانی هم نمیشود. در سایر ادارات هم یک ادارهای بگوید که من امروز نمیخواهم بیایم، این خواستنی نیست. کسی که یک امری را تصدّی کرد، باید نظامش را حفظ بکند.
آقایان هم، که از همه قشرها از حیث کار اهمیتشان بیشتر است، باید این نظام را حفظ بکنند و همین طوری که در سایر جاها یک نظامی هست، و بدون نظم یک امری تحقق پیدا نمیکند- یعنی، فاسد میشود- باید نظام را حفظ بکنند و هر چیزی را که تقبّل کردند، با نظم و با ترتیب، آن را اجرا بکنند و عمل بکنند.
از مهماتی که باید عرض کنم، دقت در امر قضاست. وقتی که نوامیس مردم، جانهای مردم، مالهای مردم تحت نظر شماست، نباید که مسامحه بشود- خدای نخواسته- یک غیر مجرمی مجرم شناخته بشود یا یک مجرمی که باید حد الهی برایش جاری بشود، این غیر مجرم شناخته بشود. باید در امر قضا، کمال دقت را کرد و با دقت اجرا کرد. مبادا- خدای نخواسته- به دست یکی، یک ظلمی واقع بشود. هر دو طرفش ظلم است: اگر یک غیر مجرمی، مجرم شناخته بشود، ظلم به آن شخص است و اگر یک مجرمی، غیر مجرم شناخته بشود، ظلم به آنهایی است که این جرم مرتکب شده است برای آنها. باید تمامش را با کمال دقت، با کمال مواظبت و احتیاط، عمل کنید که مبادا یکوقت- خدای نخواسته- یک کسی به قتل برسد، در صورتی که جرمش به مقدار قتل نیست. کسی یک حبس طولانی بشود، در صورتی که جرمش به مقدار این حبس نیست یا قاتلی فرار کند از زیر بار قصاص به توهّم اینکه خوب، یک ترحّمی باید به آن کرد.
نه، قاضی باید با تمام شدت، توجه بکند به مواضع قضا. قاضی باید- جسارتاً عرض میکنم- قسیّ القلب باشد، تحت تأثیر واقع نشود. قاضی که نفسش جوری است که اگر- مثلًا- این مجرم یک قدری گریه کرد، یک قدری ناله کرد، یک قدر التماس کرد، تحت تأثیر واقع بشود، این نمیتواند قاضی واقع بشود یا اگر حس- مثلًا- انتقامجویی در قاضی باشد، آن هم نمیتواند قاضی باشد. قاضی یک نفر آدمی است که بدون اینکه هیچ نظری داشته باشد- راجع به قضیه- اگر برادرش را آوردند پیشش که قضاوت کند، همان طور باشد که اگر دشمنش را آوردند؛ یعنی، در قضا آن طور باشد. حکمی که میخواهد بکند بین برادرش و بین دشمنش، در حکم فرق نگذارد. نمیگویم در عوارض نفسانی، نخیر، در حکم؛ یعنی، همان طوری که برای برادرش حکم بحق باید بکند، برای دشمنش هم همان طور، علی السّواء باشد پیشش همه.
شما شنیدهاید که حضرت امیر با آن ظاهراً یهودی بود که در محضر قاضی واقع شدند، در صورتی که حضرت امیر رئیس بود. وقتی که احضارش کرد، رفت پیش قاضی قاضی وقتی که ابا الحسن به ایشان گفت، اشکال کرد به او که نه، به آن هم هر چه میگویی به من هم همین طور بگو.[11] این دستوری است برای همه ماها که باید در مسند قضا، یکی که نشست، همه ملت پیشش با یک نظر باشد. تمام نظرش به اجرای عدالت باشد. عدالت، در دشمنش هم به طور عدالت، در دوستش هم به طور عدالت. نه اینجا مسامحه کند و نه آنجا سختگیری کند.
و بالاخره، این امور مهم در دست شما آقایان است. از قراری که الآن آقایان که پیش من آمدهاند، از شورای قضایی، خیلی امیدوار بودند به این چهرههای نورانی. باید در هر جا که باشید و هر مطلبی که پیش شما بیاید، هر قضاوتی که پیش شما بیاید، به طور حق، به طور عدالت [قضاوت کنید،] بدون نظر به اینکه این آدم چی است و آن آدم چی. حتی یک مجرم درجه اول وقتی که آمد، روی حق نظر بکنید. این سابقهاش چه جوری است؛ این را نظر نگیرید، روی حق و عدالت به آن نظر بکنید و حکمی که صادر میکنید یک حکم عادلانه باشد که در محضر حق تعالی که وارد میشوید، مورد اشکال نباشید و روسفید باشید.
من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی شما را موفق بکند. هم جهات شرعی، که عرض کردم- آن جهات دیگر هم شرعی است. این منتها در متن است راجع به حکم عدالت- ان شاء اللَّه، موفق بشوید و هم راجع به نظم و اینکه روی یک موازین باشد.
شورای قضا اگر یک چیزی را گفت، شما نگویید که من خودم مستقلّم و میخواهم چه بکنم. این غیر نظم است، این نظم نیست. هر کس در خودش این طور میبیند که اگر بیاید گوش نمیدهد به اینکه یک نظمی باشد، برایش جایز نیست تصدّی این امر؛ برود کنار، الزامی نیست هر کس که به خودش این را میبیند که وقتی آمد روی موازین عمل بکند و روی نظام عمل بکند و شورای قضایی اگر یک چیزی را گفتند بپذیرد، ان شاء اللَّه مأجور باشد پیش خدای تبارک و تعالی. این را شما یکی از عبادات حساب بکنید که قوّه قضاییه هستید و قضا میکنید و احقاق حق میخواهید بکنید، این یکی از عبادات الهی است.
ان شاء اللَّه موفق و مؤیّد باشید و همه ما موفق باشیم به اینکه خدمت بکنیم. مملکت ما احتیاج مبرم به خدمت دارد. احتیاج مبرم به نظام دارد. بعد از انقلاب است، انقلاب البته یک مسائلی در آن هست، لکن بعد از اینکه همه ارکان تمام شد با کمک هم، همه با کمک هم ان شاء اللَّه، این بار را به منزل برسانیم. این طور نباشد که در خارج به ما بگویند که اینها هرج و مرج هست در ایران و در ایران دیگر نمیشود [زندگی کرد] و چه؛ این حرفهایی که میزنند. لا اقل، بهانهای ما دست آنها ندهیم.
هر کس هر کاری را متصدی است، او را خوب انجام بدهد. شما کار نداشته باشید که یک قاضی در بلخ- مثلًا- فلان عمل را کرده است و یک قاضی در کجا. شما کارتان این باشد که این کاری که خود شما میکنید، این خوب باشد. اگر همه افراد یک مملکتی آن کاری که دستشان است بنا بگذارند خوب انجام بدهند، این مملکت یک مملکت الهی عالی میشود. ولی اگر بنا باشد که این که کار خودش را میخواهد بکند، به کار دیگری هم دخالت بکند- به یک کاری که مربوط به او هم نیست دخالت بکند، این قاضی است بخواهد قوّه مجریه هم خودش باشد، قوّه مجریه است، بخواهد قاضی هم خودش باشد- این هرج و مرج است. این قوا که هستند و اساس هستند، اینها علی حدّه و مستقل و متجزّا از هم هستند و هر کدام باید کار خودشان را انجام بدهند، اگر بنا شد که یک قاضی بخواهد اجرا هم بکند، این از حدّ خودش تجاوز کرده است و کارش فاسد خواهد شد و مملکت هم فاسد خواهد شد. اگر هر کسی کار خودش را همان طوری که هست، خوب انجام بدهد، ان شاء اللَّه تعالی، موفق خواهد شد این مملکت به اینکه نظامش درست برقرار [باشد] و شما هم ان شاء اللَّه، مأجور پیش خدای تبارک و تعالی [باشید] و در نامه اعمال شما ثبت بشود که قاضی است که برای خدا قضاوت کرده است.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج13، ص: 110 ـ 117)
ـ سخنرانی در جمع اهالی ارومیه؛ حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش (1359)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
من با اینکه حالم الآن مقتضی نیست خیلی، ولی دو- سه کلمه برای آقایان عرض میکنم که من از زحمات شما، اولًا، از زحمت اینکه از راه دور آمدید اینجا، تشکر میکنم و ثانیاً، از زحماتی که شما مرزنشینها برای اسلام و برای کشور خودتان تحمل میکنید، متشکرم. لکن باید بدانید که امروز کشور شما مال خود شماست. در زمان شاه مخلوع، شما زحمتکشها باید زحمت بکشید و همه چیز شما در جیب اجانب بریزد.
بحمداللَّه، با همّت والای ملت و خصوصاً شما مرزنشینها، دست اجانب را از این کشور کوتاه کردید. و مملکت مال خود شماست. دولت از خود شماست، مجلس از خود شماست، رئیس جمهور از خود شماست و همه خدمتگزار به این ملت هستند، و من هم، که چند روزی بیشتر تا آخر عمرم نمانده است، در خدمت شما هستم. خداوند شماها را عزّت و عافیت عنایت کند. آن چیزی که همه سختیها را آسان میکند این است که کارها برای خداست. ما و شما و همه، هر چه داریم از خداست و هر چه توان داریم، برای خدا باید خرج کنیم. توانِ همه، اعطایی است که خدا کرده است بر شما و بر همه و آن چیزی که خدا به همه داده است، باید تسلیم او بشود. هر چه زحمت بکشید، در محضر حق تعالی ثبت میشود. امیدوارم که اجر لشکرهای صدر اسلام بر شما ملت ایران و بر شما مرزنشینها اعطا بشود و خداوند تبارک و تعالی کشور شما را از شرّ اجانب حفظ بفرماید.
مادامی که شما بانوان و مردها، جوانها با هم هستید و اختلاف ندارید و مقاصد خودتان را صرف نظر میکنید و به مقاصد اسلام فکر میکنید، آسیبی بر شما وارد نخواهد آمد.
خداوند ان شاء اللَّه، شماها را حفظ کند و سعادت این دنیا و آن دنیا را نصیب شما بکند.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج13، ص: 118)
ـ سخنرانی در جمع اهالی ارومیه؛ توجه مردم دنیا به ملت ایران (1359)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
سلام بر ملت بزرگ ایران. سلام بر ملت عزیز آذربایجان. سلام بر شما جوانان مرزنشین که به واسطه جدّیتتان و همّت بزرگتان، از میهن خودتان دفاع میکنید و کردهاید. من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را و همه ملت ایران را و عزّت و سعادت همه را خواستار هستم. من از اشخاصی هستم که برای خدمت شما عزیزان حاضر و امید است که این آخر عمر در خدمت شما باشم. من شکر میکنم خدای تعالی را که به واسطه این نهضت و به واسطه این انقلاب، ما را با همه ملت روبه کرد و ما [با] شما آقایان، علمای این حدود- مرز- و جوانان عزیز ما و تمام کسانی که در اینجا هستند مواجه هستیم و شما را از نزدیک میبینیم، در صورتی که این امر برای ما- قبلًا- میسّر نبود و دستهای خائن بین اهل علم، بین ما و شما جدایی افکنده بود و خدای تبارک و تعالی خواست که ما با هم مجتمع باشیم و با هم برای اسلام، خدمت کنیم و برای کشورمان عزّت ایجاد کنیم.
بحمداللَّه، موفق شدید شما و موفق شدند ملت ایران که نام نامی این کشور را در همه جای دنیا منتشر کنند و همه اهالی ممالک اسلامی و غیر اسلامی توجه به شما، توجه به ملت عزیز ما دارند. و امیدوارم که این نهضت و این انقلاب منتهی بشود به ظهور امام عصر- سلام اللَّه علیه- و امیدوارم که این انقلاب ما به همه دنیا و برای همه مستضعفین، برای نجات همه مستضعفین به همه دنیا صادر بشود و همه همان راهی که برای شما هست و غلبه کردید بر دشمن اسلام و دشمن ملت، مستضعفین هم غلبه کنند بر مستکبرین.
خداوند همه شما را سلامت و سعادت و عزّت و عظمت عنایت کند. من متشکرم از شما که از راه دور، با زحمت تشریف آوردهاید و در این مکان تنگ، با گرمی هوا، اینجا تشریف دارید. من آنچه که در طبق اخلاص دارم دعاست و آن مقداری که میتوانم، توانایی دارم، خدمت به شماست. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج13، ص: 119)
ـ سخنرانی در جمع بانوان ارومیه؛ حق بزرگ مرزنشینان بر کشور (1359)[12]
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
درود بر شما اهالی محترم آذربایجان. سلام بر بانوان و آقایان مرزنشین ارومیه. برادران و خواهران، شما میدانید که امروز کشور ما چون بعد از انقلاب است، احتیاج به کمک ملت دارد. ملت بود که این نهضت را به پیش برد و ملت است که باید از این به بعد نیز به پیش ببرد. شما مرزنشینان حق بزرگی بر همه کشور دارید و ما مرهون زحمات شما هستیم و امیدواریم که کشور شما با همت شما و همت سایر برادران و خواهران شما استقلال خودش را تا آخر حفظ کند و شما از لشکرهای امام زمان- سلام اللَّه علیه- باشید و کشور خودتان را با جدیت خودتان حفظ کنید. امروز روزی نیست که شما کار بکنید و اجانب منفعتش را ببرند. امروز هر چه شما زحمت بکشید و کار بکنید، به نفع ملت خود شماست و به نفع خود شماست. امید است ان شاء اللَّه شما با سلامت و سعادت، عظمت و عزت ایران را حفظ کنید. ان شاء اللَّه، خداوند شما را سعید قرار بدهد و کشور شما را از هر آسیبی حفظ کند و همان طور که عنایات حق تعالی تا کنون بر این ملت بوده است، از این به بعد هم ان شاء اللَّه، عنایت خدا بر شما ملت عزیز باشد و با عنایت خدا و وحدت کلمه شما و جدیت همه قشرهای ملت، این قشرهای فاسدی که الآن در کشور ما هستند و مانع از پیشرفت هستند، آنها هم از بین بروند ان شاء اللَّه. و مملکت شما مال خود شماست و زحمتهای شما پیش خدای تبارک و تعالی اجر داشته باشد و دارد. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج13، ص: 121)
ـ سخنرانی در جمع ائمه جمعه استان بوشهر؛ توطئه اختلاف بین شیعه و سنی (1361)[13]
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
من از تشریف فرمایی آقایان که از راه دور آمدهاند، متشکرم. همان گونه که بارها گفتهام، این هم از برکات این جمهوری است که میتوانیم از نزدیک علمای بلاد را ملاقات کنیم و مسائل را با هم در میان بگذاریم که امید است این رویه مستدام باشد.
مسائلی را که شما اشاره کردید، در طول تاریخ بوده است. طرح مسأله جدا بودن سیاست از روحانیت، چیز تازهای نیست. این مسأله در زمان بنی امیه طرح شد و در زمان بنی عباس قوّت گرفت. در این زمانهای اخیر هم که دستهای بیگانه در ممالک باز شد، آنها هم به این مسأله دامنزدند به طوری که مع الاسف بعضی از اشخاص متدین و روحانیون متعهد هم باورشان آمده است که مثلًا اگر یک ملایی در مسائل سیاسی وارد بشود، به او ضربه میخورد. این یکی از نقشههای بزرگ استعمار است که بعضی باور کردند. من امیدوارم ائمه جمعه که در همه جا هستند، چه در مناطق برادران اهل سنت و چه شیعه، به این مسأله زیاد توجه کنند که الآن هم اشخاصی هستند که قصد اخلال دارند و میخواهند بین این دو قشر اختلاف ایجاد کنند و این یک مصیبتی است برای مسلمین که باز هم گاهی زمزمه میشود، ولی بحمد اللَّه، کم شده است و توطئه اخلالگران شکست خورده است.
چند روز قبل نامهای به من نوشتند که در بعضی از مناطق مثل سیستان و باختران، افرادی در مجالس مذهبی و در بعضی خطبهها مسائل تفرقه افکنی را عنوان کردهاند که خود برادران اهل سنت هم به آنها اعتراض کرده و گفتهاند: حالا وقت این حرفها نیست.
شما میدانید که آقایان اهل سنت و علمای شیعه مدتهاست که زحمت میکشند که تفرقه را کنار بگذارند و [با] کسانی که پیغمبرشان و دینشان یکی است همراه و برادر باشند، لکن افرادی کوشش میکنند که تفرقه ایجاد کنند و شما خوب میدانید که چه کسانی از تفرقه سود میبرند.
شما به مردم توجه دهید که این گونه کارها که از این قبیل افراد سرمیزند، به نفع مسلمین نیست و آنها خیرخواه ما نیستند. این گونه کارها و این تفرقهها خدمت به امپریالیسم و خدمت به دشمن است. شما آقایان به این نماز جمعه اهمیت دهید. این هم از برکات جمهوری اسلامی است که این سنت سیاسی- الهی ترویج شود، به طوری که تمام خارجیها متوجه آن شدهاند که امیدوارم ان شاء اللَّه، باقی بماند.
شما در رابطه با محرومیت آن مناطق فرمودید، من هم میدانم. رژیم سابق بنایش به این بود که مردم را در محرومیت نگه دارد. من امیدوارم که این جنگ تمام بشود و دولت هم که مهیاست برای خدمت و خدمتگزار است، خدمت کند. البته میدانید که کار مشکل است، لکن با پشتیبانی و موافقت مردم، کارها آسان میشود، کما اینکه تا حال هم چنین بوده و مردم پیشقدم شدهاند و خرابیهای جنگ را که دولت به تنهایی نمیتوانست حل کند، حل میکنند.
امروز ما باید همه پشتیبان یکدیگر باشیم. اگر قشری با قشر دیگر مخالفت کند، کم کم زیاد میشود و باعث شکست خواهد بود. من امیدوارم همه بتوانیم تبلیغاتی که علیه ماست خنثی کنیم و وحدت کلمه بین همه ایجاد شود و برادران اهل تسنن و تشیع با هم باشند و همین رویه دنبال شود تا بتوانیم کار کنیم. خداوند همه را توفیق دهد.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج16، ص: 418 ـ 419)
ـ سخنرانی در جمع روحانیون کاروانهای حج و مسئولان وزارت ارشاد؛ فلسفه حج (1362)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
من باید تشکر کنم از آقایان که تشریف آوردهاند و در این مجلس با هم به گفتگو بنشینیم و مسائلی را که باید گفت تا یک حدودی خدمتشان عرض کنیم، و من امیدوارم که ان شاء اللَّه آقایان موفق بشوند با سلامت و پیروزی این سفر مبارک را طی کنند و به محالّ خودشان مراجعت بفرمایند.
شما در سالی به حج مشرف میشوید که اوضاع دنیا و اوضاع منطقه به وضعی است که مشاهده میکنید. اوضاع دنیا گرفتار قدرتهای بزرگ و مستضعفان جهان مبتلای به این قدرتهای شیطانی و اوضاع منطقه نیز به واسطه دخالت قدرتهای بزرگ به این وضعی است که مشاهده میکنید. و در آستانه سالی به حج مشرف میشوید که در اثر شکست مفتضحانه صدام، مناطق مسکونی کشور ما مورد تجاوز واقع میشود و با موشکها کوبیده میشود، و اخیراً که اندیمشک را هم ملاحظه کردید که با آن چه کردند، و من به ملت ایران و اهالی محترم مبارز اندیمشک تسلیت عرض میکنم و امیدوارم خدای تبارک و تعالی شهدای آنها را با شهدای صدر اسلام محشور بفرماید و به بازماندگان آنها سلامت و صبر عنایت بفرماید.
شما در سالی دارید در این سفر مبارک میروید که قدرتهای بزرگ در منطقه مشغول به فساد هستند و تاخت و تاز. از آن طرف شوروی در افغانستان و هرجا که بتواند دست درازی میکند و ملت مظلوم افغانستان را آن طور سرکوب میکند، و بحمد اللَّه ملت افغانستان هم مقابله مردانهای در مقابل آن قدرت بزرگ کردهاند، و از آن طرف امریکا که در رأس جنایتکاران است در همه کشورهای مظلوم و خصوصاً در کشورهای اسلامی آن طور دخالت و تجاوز میکند، و از آن طرف دنیا دست دراز کرده است و ملتهایی که باید مستقل باشند، در تحت ظلم خودش قرار داده است و مع الأسف این دولتها هم ظلمپذیر شدهاند.
فلسفه حج؛ یکی از فلسفههای بزرگ حج قضیه بُعد سیاسی اوست، که دستهای جنایتکار از همه اطراف برای کوبیدن این بُعد در کار هستند؛ و تبلیغات دامنهدار آنها مع الأسف در مسلمین هم تأثیر کرده است که مسلمین سفر حج را بسیاریشان یک عبادت خشک خالی بدون توجه به مصالح مسلمین میدانند. حج از آن روزی که تولد پیدا کرده است، اهمیت بُعد سیاسیاش کمتر از بعد عبادیاش نیست، بُعد سیاسی علاوه بر سیاستش، خودش عبادت است.
مشکلات مردم در حج، باید تمام بلادی که وارد میشوند و مردم مستطیعش یا روحانیون محترمش وارد میشوند، باید بررسی از اوضاع مسلمین در هر سال بشود که مسلمین در چه حال هستند، بین خودشان با حکومتها چه وضعی است، بین حکومتها با قدرتهای شیطانی دیگر چه وضعی است، بین خود ملتها با خود ملتها چه وضعی است، بین روحانیونی که در بلاد متفرقه مسلمین هستند با وضع حج چه وضعی دارند.
اینها اموری است که باید رسیدگی به آن بشود و حج برای همین امور است. حج برای این است که مشکلات یک سال مسلمین را بررسی کنند و در صدد رفع مشکلات برآیند.
آن طور که آخوندهای درباری منطقه و غیر منطقه میگویند که حج باید از جهات سیاسی خارج باشد، اینها رسول اللَّه را محکوم میکنند، اینها خلفای اسلام را محکوم میکنند، ائمه هدی را محکوم میکنند. اینها نمیدانند که این سفر حج و این حج برای این مسائل بوده است، برای قیام ناس بوده است، برای این بوده است که مسلمین مشکلات مسلمین را درک کنند و در رفعش کوشش کنند، برای این بوده است که بین مسلمین اخوت و مودت پیدا بشود.
و مع الأسف به قدری تبلیغات دامنهدار دشمنان اسلام در همه مسائل اسلامی زیاد و دامنهدار بوده است که به خود مسلمین هم باوراندهاند که نباید دخالت در سیاست بکنند، به خود روحانیون هم. بسیاری از روحانیون هم باورشان آمده است که روحانی نباید دخالت در سیاست بکند. روحانی باید مسأله بگوید، آن هم مسائل غیر سیاسی. مسائل سیاسی اسلام چندین برابر مسائل عبادیاش است، برای اینکه آن مسائل سیاسی هم عبادت است مع الاضافه. کتب اسلام، کتب فقهی اسلام مشحون از مسائل سیاسی است، مشحون از مسائل اجتماعی است. و آن وقت یک دسته نادان گمان میکنند که اسلام مثل سایر ادیان منحرفه- که آن هم در اول این طور نبوده است، بعد با دست همین استعمارگران به اینجا رسیده است- وضع این است که باید روحانی فقط بنشیند و دو رکعت نماز بخواند و برود منزلش و همان جا چرت بزند تا دوباره وقت نماز دیگر بیاید. اینها همه تبلیغاتی بوده است که در طول مدت از آن وقتی که اسلام تولد پیدا کرد و قدرت پیدا کرد به دست خلفای امَوی و عبّاسی و بعد هم به دست حکومتهای مرتجع و بعد هم به دست قدرتهای بزرگ این مسائل شده است که اسلام را منزوی کنند و منزوی کردند.
آن اسلامی که به درد جامعه نرسد، و آن اسلامی که به درد حکومت جامعه نرسد، آن اسلام منزوی است. اسلام منزوی در مساجد بود. با اسم اسلام، اسلام را منزوی کردند در چهار دیوار مساجد، مساجد بیتحرک. مسجد الحرام و مساجد در زمان رسول اکرم مرکز جنگها و مرکز سیاستها و مرکز امور اجتماعی و سیاسی بوده. این طور نبوده است که در مسجد پیغمبر- صلی اللَّه علیه و آله- همان مسائل عبادی نماز و روزه باشد؛ مسائل سیاسیاش بیشتر بوده. هر وقت میخواستند به جنگ بفرستند اشخاص را و بسیج کنند مردم را برای جنگها، از مسجد شروع میکردند این امور را. مع الأسف در دنبال تبلیغات از صدر اسلام یعنی، بعد از یک مدتی تا زمان ما مساجد یک مساجدی شده بود که اسلام در آنجا محکوم میشد. محکوم کردن اسلام به این نیست که یک کسی بگوید من اسلام را محکوم میکنم، محکوم کردن اسلام بر این است که آن چیزی که اسلام میخواهد در مسجد زیر پا گذاشته بشود. اسلام میخواهد که مردم آگاهانه برای مصالح خودشان، برای مصالح مسلمین در آنجا فعالیت بکنند و حج از مسائلی است که جنبه سیاسیاش بسیار بیشتر است از جنبههای عبادیاش. و شما آقایان که ان شاء اللَّه با سلامت مشرف میشوید باید توجه به این معنا داشته باشید که این فکر استعماری که در مغز بسیاری از حتی روحانیین ممالک اسلامی گنجانیده شده است این را ازاله کنید. در صحبتهایتان، در اجتماعاتتان بگویید به آنها که اسلام وضعش این نیست که تا کنون ماها داشتهایم، فقط بیایند در حج و چند دور بگردند دور خانه مبارک و بعد هم وقوف و چه و چه و هیچ کار نداشته باشند که مستکبرین بر مردم دنیا و بر مسلمین چه میکنند، بیتفاوت باشند. محکوم کنند این اشخاصی که میخواهند راجع به مصالح مسلمین صحبت بکنند. آن ضرری که از این آخوندهای درباری، اسلام میخورد، بدتر از آن ضرری است که از امریکا میخورد، برای اینکه، اینها با یک ظاهر اسلامی اسلام را منزوی میکنند و آنها با این ظاهر نمیتوانند بکنند، آنها وادار میکنند اینها را. مسلمین باید در حج وقتی که میروند یک حج زنده، یک حج کوبنده، یک حجی که محکوم کنند این شوروی جنایتکار و آن امریکای جنایتکار را؛ یک همچو حجی، حجی است که مقبول است. اگر ما حج برویم و مصالح مسلمین را در نظر نگیریم بلکه بر خلاف مصالح مسلمین هی روی جنایتها پرده بپوشیم، نگذاریم مسلمین صحبت بکنند از جنایتهایی که بر مسلمین میگذرد و جنایتهایی که از حکومتها و از قدرتهای بزرگ بر مسلمین میگذرد، ما یک صحبت بکنیم، این حج نیست، این یک صورت بیمعناست.
آن حجی که خدای تبارک و تعالی میخواهد و آن حجی که اسلام از ما خواسته است، آن است که وقتی میروید حج، این مسلمین بلاد را بیدار کنید، متحد کنید با هم، بفهمانید به آنها که چرا باید بیش از یک میلیارد مسلمین تحت فشار دوتا قدرت چند صد میلیونی باشند. تمام گرفتاریها برای این است که مسلمین را از آن راهی که اسلام دارد منحرف کردهاند، و حتی اگر یک مجالسی هم داشته باشند لا بد شنیدهاید که آن مجلسی را که روحانیون داشتند و در یک جایی بود، محکوم نکردند. حاضر نشدند که افغانستان را که شوروی [اشغال] کرده، اینها لفظاً بگویند این کار درستی نیست.
این قدر هم همین کسانی که، مسیحیانی که، روحانیونی مسیحی که بودند حاضر نشدند این قدر بگویند که افغانستان چه، ترسیده بودند از این. وقتی بنا باشد که روحانیونشان این طور، ما از آن وقت تا حالا خیال میکردیم که روحانیون مسیح امریکایی هستند، حالا معلوم شد هم امریکایی هستند هم شوروی هستند، و روحانیون مسلمین هم بسیاریشان کمتر از آنها نیستند. آنهایی که محکوم میکنند مسلمین را که نسبت به صهیونیست یک صدایی بکنند، نسبت به امریکا یک کلمهای بگویند، آنها کمتر از آن روحانیون مسیحی که میگویند باید هیچ حرف نزد، و آن روحانیونی که طرفدار امریکا هستند کمتر از آنها نیستند، اینها هم طرفدار امریکا هستند. مسلمین باید بیدار بشوند، این یک میلیارد مسلم باید بیدار بشوند و کلک این دوتا قدرت بزرگ و دیگر قدرتها را که در این مناطق مشغول فساد هستند، کلک اینها را بکنند.
سلطهپذیری مسلمین به واسطه عدم توجه به مسائل و احکام اسلام
ننگ نیست بر کشورهای اسلامی بر حکومتهای کشورهای اسلامی که اسرائیل بیاید و فلسطینیها را آن طور کند؟ در لبنان آن جنایتها را بکند و یک میلیارد جمعیت مسلمین بنشینند تماشاچی باشند؟ از چی میترسند اینها؟ چرا باید این قدر بیعرضه باشند؟
شریان حیات شرق و غرب در دست اینهاست، نفت شریان حیات اینهاست. اگر ده روز نفت را به روی آنها ببندند خاضع میشوند آنها. در عین حالی که این شریان در دست حکومتهای باصطلاح اسلامی است، در عین حال تقدیم میکنند و التماس هم میکنند.
این مصیبت نیست؟ برای مسلمین این مصیبت نیست که همه چیزمان را بدهیم به خارجیها و در طبق اخلاص بگذاریم و با منت کشیدن از آنها که بپذیرند؟ وقتی بنا شد که مسلمین به آن مسائل الهی توجه نکنند، به آن مسائل قرآنی توجه نکنند، و احکام اسلام را درست به آن توجه نکنند و دعوت اسلام به وحدت را زیر پا بگذارند، ناچار باید این طور بشوند که همه چیزشان را بدهند و التماس هم بکنند به آنها که قبول کنید شما. نباید ما دیگر بیدار بشویم؟ نباید اینها عبرت بگیرند از ایران؟ امروز همه کشورهای بزرگ عالم از شوروی گرفته است که دارد دائماً به عراق کمک میکند، و از امریکا گرفته است که آن هم همین طور، و از فرانسه که مرکز فساد همه دنیا شده است، کشوری که ادعا میکرد که اینجا مهد آزادی و کذاست حالا این تروریستها را در آنجا جا داده است و به صدام کمک میکند و به این کمک افتخار میکند. مسلمین باید توی دهن اینها بزنند و اگر مجتمع بشوند خواهند زد. و ایران همان طور که همه دنیا دیده است- و لو زیر پا گذاشتهاند مطالب را- همه عالم الآن مطلعند که شوروی و امریکا و سایر قدرتها از ایران سیلی خوردند به برکت اسلام، و نخواهد دیگر این ملت اسلامی گذاشت که راه آنها به این مملکت باز بشود. آنهایی که به آرزوی این نشستهاند که امریکا دوباره بیاید یا شوروی بیاید، آنها خیال باطل به خودشان راه دادهاند، به این آرزو نباشند و لا اقل تا وقتی که اینها زنده هستند، تا آن وقت امریکا و شوروی نمیتواند به این مملکت وارد بشود.
این جوانهای ما که الآن در سرتاسر کشور به جنگ میروند و در جبههها آن طور حماسهها میآفرینند، تا این جوانها هستند و ان شاء اللَّه هستند نمیتواند کسی به این مملکت صدمه وارد کند. آنهایی که تو خانه نشستهاند و میگویند که مردم خسته شدهاند از جنگ، و خسته شدهاند از چه و چه، آنها خودشان خسته هستند، از اول هم خسته بودهاند. مردم کیاند؟ این اندیمشک است که مورد تجاوز واقع بشود، دنبالهاش جنگ جنگ تا پیروزی میگوید. آن هم جاهای دیگری که از دزفول گرفته تا هر جا که ملاحظه کنید به مجرد اینکه یک فسادی در آنجا واقع میشود و صدام یک جنایتی میکند دنبالش همه مردم میایستند و فریاد میزنند مرگ بر کی و مرگ بر کی و جنگ جنگ تا پیروزی. اینها مردم نیستند؟ این مردمی که در مساجد و در نماز جمعهها و سرتاسر کشور مجتمعاند و فریادشان بلند است از اینکه جنگ باید کرد، و خودشان هم داوطلب الآن دارند به طرف جبههها میروند، اینها مردم ایران نیستند؟ اینها از کره مریخ آمدهاند؟
مردم ایران عبارت از یک دستهای هستند که نشستهاند و نه یکیشان رفتهاند به جبهه، نه یکیشان کمک کردهاند به جبهه با اینکه بعضیشان هم دارای کذا و کذا هستند! فقط مردم ایران اینها هستند که در عین حالی که دارد این کشور به طرف فنا خدای نخواسته میرود- اگر چنانچه سست بیایند جوانهای ما- شما چند نفر هستید مردم ایران که میگویید از جنگ خسته شدهایم؟ شما چه وقت جنگ کردهاید که خسته بشوید؟ شما کدام یکیتان رفته است به جبهه تا یک خستگی احساس بکند؟ کدامتان حاضر شده است که امریکا و شوروی را محکوم کند؟ شما مثل سایر آنهای دیگری میمانید که نشستهاید آنجا و هی اشکالتراشی میکنید به این ملت. ملت اینها هستند، ملت این مردم کوچه و بازار هستند، این مردم دهات و- نمیدانم- قصبات و شهرستانها، اینها هستند که دارند به جنگ کمک میکنند و به جبههها، پشت جبههها کمک میکنند، و بانوانشان و بچههاشان و بزرگهایشان و همهشان مشغول خدمت هستند. اینها که خسته نشدهاند. از چی خسته بشوند؟ از اسلام رو برگردانند؟ امروز اگر ما از این جنگ و از این دفاع مقدس، ما جنگ نداریم با کسی، ما دفاع داریم میکنیم از کشور خودمان. ما باز کشورمان تحت سلطه صدام هست یک مقداری از آن. مایی که داریم دفاع از اسلام میکنیم اگر خسته بشویم معنایش این است که ما از قرآن کریم دیگر خسته شدهایم، از اسلام خسته شدهایم. کدام یک از این افرادی که در این کشور هستند الا یک دسته اقلیت فاسد، خسته هستند از این امور؟ این جوانهای ما میدانند که اگر خدای نخواسته، صدام غلبه پیدا کند به این کشور چه خواهد کرد و با همه چیز مردم چه خواهد کرد. این جوانهای غیوری که یک همچو احساسی دارند مینشینند تو خانهشان و میگویند که خسته شدهایم از جنگ؟! از چی خسته شدهاند؟ از دفاع از نوامیسشان خسته شدهاند؟! از دفاع از کشورشان خسته شدهاند؟! از دفاع از اسلام خسته شدهاند؟! از چه خسته شدهاند؟ یک دسته هم نشستهاند هر کار صحیحی هم بشود آنها میگویند خراب است. هر خدمتی هم که دولت میکند آنها میگویند خراب است. آنها از اول دلشان میخواهد که وضع، این وضع نباشد، برگردد به آن زمانهای رفاه نمیدانم چی که جوانها تو قهوه خانه بروند و توی کابارهها بروند و چه بکنند و پیرها هم مجالسی داشته باشند به عیش و نوش. اینها دلشان میخواهد این بشود و این خواب را نخواهید ترجمهاش را دید. این خواب تعبیر برای شما نخواهد شد.
این ملت یک ملت زنده است، یک ملتی است که دنیا الآن رویش حساب میکند.
این ایرانی بود که همسایههایش هم قبولش نداشتند. این ایرانی بود که فقط با لفظ، با لفظ آقای آریامهر یک تبلیغاتی برایش میشد و الّا کجا چیز داشت، همهاش وابستگی، همهاش خرابی. سرتاسر کشور ما که ملاحظه بکنید الّا شهرستانها آن هم تهران عمدتاً که مورد توجه بود و میخواستند آن هم چون اشراف و اعیان در اینجا هستند، آنها خوش بگذرانند، این دهات و قصبات و آن جاهای دور افتاده یک نظر به آن نشد. این بدبختها باید با الاغ از این ور آن ور بروند مریض هایشان را ببرند بین راه هم بمیرند.
دولت الآن مشغول است برای راه درست کردن و مشغول است برای بیمارستان درست کردن و برای مدرسه درست کردن که چندین هزار مدرسه درست شده است، چندین هزار کیلومتر راه درست شده است. همه اینها را آقایان نشستهاند توی خانهشان میگویند هیچی نشده است. چیچی میخواهید بشود؟ آنچه که شده در زمان رضا خان شده است و در زمان محمد رضا شده است که خیابانها را آن طور مرکز فساد قرارداده بودند؟ شما آنها را صحیح میدانید! آن چیزی که در این چند سال شده است، از همه جهات، آن تحولی که در جوانهای ما پیدا شده است که از کابارهها کشیده شدهاند به میدان جنگ با کفار، از مراکز فساد کشیده شدند به مراکز صلاح و دعا و نیایش، بانوان ما که آن طور با آنها ظلم شده بود امروز در سرتاسر کشور مشغول تعلیم و تعلم هستند و مشغول جهاد هستند فی سبیل اللَّه. چی میخواهید بشود؟ آقایان چرا چشمهایتان را هم گذاشتهاید و گوشهایتان را به بوقهای امریکا و اروپا باز کردهاید؟ چشمهایتان را باز کنید ببینید چه خبر شده است در ایران. دیگران باید بگویند؟ گاهی هم میگویند البته. شماها که باید تبلیغ کنید از این اسلام، تبلیغ کنید از این دیانت، تبلیغ کنید از این کشور، دفاع کنید از این کشور با قلمتان، با صحبتتان، با چی، هی اشکال، اشکال، اشکال، برای چی؟ شما چی کم دارید که اشکال میکنید؟ این مردم، این مستضعفین، این بیچارهها، این جنوب شهریهای همه کشور ما این طور دارند جانفشانی برای اسلام میکنند و هیچ هم اظهار خستگی نکردهاند. الآن هم وقتی که میبینید فوج فوج حرکت میکنند به جبههها برای جنگ و برای دفاع از اسلام، اینها ملت نیستند؟ این جوانها که دارند میروند جزء این ملت نیستند؟ ملت اینجا، ملتی باشد که از امریکا باید بیاید؟ بیدار بشوید یک قدری، توجه کنید یک قدری به مسائل.
و شما آقایان که دارید مشرف میشوید به این بیت معظم الهی، علاوه بر اینکه باید خیلی جدیت کنید به اینکه این مردمی که بسیاریشان مسائل حج را خوب نمیدانند، مسائل حج را برای اینها بگویید قبل از اینکه هر کاری را میخواهند بکنند، در هرجا هستید مردم را بخواهید آنجا و مسائل حج را برایشان با قاعده گوشزد کنید، بگویید، همین طور واجباتش را، محرماتش را، این طور چیزها. علاوه بر این، آن مسائلی که باید، با مسلمین در میان بگذارید، معاشرت کنید با آنها، البته با یک نظامی و به آنها حالی کنید که آقا چرا نشستهاید که امریکا از آن ور دنیا دستش را دراز کند و شما را بخواهد اداره کند. بخواهد خلیج فارس را، خلیج فارس به تو چه کار دارد؟ تو چکاره هستی که از آن ور میخواهی خلیج فارس را تأمین کنی؟ ما خودمان باید بکنیم، به شما چه ربطی دارد؟
مسلمانها خودشان باید بکنند، خلیجیها باید بکنند این را. ما میل داریم که با همه کشورهای اسلامی برادر باشیم، با همه حکومتها در عین حالی که اعوجاج دارند برگردند و با ما دست اخوت بدهند. ما صلاح همه را میخواهیم، ما میخواهیم که آنها عزیز باشند، ما میخواهیم آنها نوکر امریکا نباشند، امریکا از آن ور دنیا آقایی نکند به شما، شوروی هم از آن ور. شما با هم باشید. شما همین حکومتهایتان با هم باشد، ملتهایتان دنبالتان هستند. شما با ملتها خوش رفتاری کنید، ملتها دنبال شما هستند، اگر خوش رفتاری کردید و جهات اسلامی را مراعات کردید، این ملتها همراه شما هستند، آن وقت آسیب ناپذیر هستید. الآن حکومت ایران آسیب ندارد برای اینکه، برای مردم دارد خدمت میکند و مردم هم دنبال او هستند؛ مردم حافظ هستند. اگر یک گرفتاری در زمان رضا خان پیش میآید، در زمان محمد رضا خان پیش میآید برای آنها، مردم خوشحال میشدند که این گرفتاری برایشان پیش آمده. امروز اگر یک گرفتاری برای کشور ما پیدا بشود، برای حکومت ما پیدا بشود، مردمند که حل میکنند این را، و دولت هم خدمتگزار است و باید خدمتگزار باشد. مجلس هم خدمتگزار است و باید خدمتگزار باشد. همه ما باید خدمتگزار باشیم به این مردم. همه باید تشکر کنیم از اینهایی که این جنگ را دارند اداره میکنند با این فشارها، در عین حالی که همه بر خلاف هستند و همه میخواهند که ما منزوی باشیم. بحمد اللَّه ایران در همه دنیا مطرح است و مسلمین همراه او هستند. و من امیدوارم که این سفر مبارک شما را موفق کند به اینکه این مسلمین جهان را، این روحانیون کشورها را، این روحانیون درباری را که در آنجا لا بد میآیند، توجه بدهید به اینکه آقا چرا باید شما عزت خودتان را در نوکری امریکا بدانید؟ در نوکری صهیونیستها بدانید؟ شما آقایی خودتان را از اسلام کسب کنید، آقایی خودتان را از بیت اللَّه کسب بکنید. دور بیرق اسلام جمع بشوید، دور حول خانه خدا جمع بشوید و با هم بیعت کنید که اجتماعتان، همهتان بر خلاف مصالح اسلام نباشد و بر وفاق مصالح باشد، و دست قدرتهای بزرگ را ان شاء اللَّه کوتاه کنید، و این کنگره بزرگ اسلامی ان شاء اللَّه به نتیجه مطلوبی که اسلام دارد برسد و شماها با سلامت و سعادت مشرف بشوید. و دعا کنید به اسلام و مسلمین، و دعا کنید که مسلمین و سران اسلام بیدار بشوند و توجه بکنند به مصالح اسلامی. و دعا کنید به این ملتی که همه چیزش را در طبق اخلاص برای اسلام گذاشته و دارد فعالیت میکند، و دعا کنید که خداوند این کوردلهایی که گاهی پیدا میشود در ایران یا در جاهای دیگر، اینها را خدا هدایت کند که به دامن اسلام برگردند و متوجه به مصالح اسلامی باشند و ننشینند هی کارشکنی بکنند، همراهی کنند با این ملت. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج18، ص: 50 ـ 60)
ـ پیام به حجاج و مسلمانان ایران و جهان؛ توصیه های اخلاقی، سیاسی و عبادی (1364)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
با سپاس فراوان از الطاف عالیه حضرت باری تعالی و ادعیه حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- در حالی ملت عظیم الشأن ایران به سر میبرند و زائران بیت اللَّه الحرام به میعادگاه الهی میروند تا دعوت خداوند را، که با ندای حضرت ابراهیم، ابو الانبیا، و حضرت محمد مصطفی، خاتم الرسل- صلی اللَّه علیهما و علی آلهما- به آنان ابلاغ شده، اجابت نموده، لبیک گویان و پایکوبان به حضور دوست در آن مکان مقدس مشرّف شوند، گرچه همه جا محضر و حضور است. چه خورشید تابان اسلامِ بزرگ در شرق و غرب عالم نورافشانی مینماید، و ندای ابراهیمی و محمدی در گوشه و کنار گیتی طنین افکنده و جان و دل مسلمانان جهان را روح بخشیده، و فریاد وحدت بین طوایف مسلمین از هر فرقه و مستضعفان و مظلومان از هر ملت در سراسر جهان زلزله افکنده، و کاخ آمال ستمگران و جهانخواران در شرف انهدام و فرو ریختن است. گویی دولت مستضعفین نزدیک، و وعده حق تعالی قریب الوقوع است.
زائران بیت اللَّه و عاشقان لقاء اللَّه در سالی از خانههای «خود» و «خودی» به سوی خداوند و رسول گرامی او هجرت میکنند که کعبه معظمه برای پذیرایی مسلمانان عاشق حق و عدالت و فریادهای کوبنده آنان بر سر ابرظالمان دهر و ابرچپاولگران جهان آغوش باز نموده و انتظار پذیرایی آنان را میکشد. و بیت اللَّه الحرام و کعبه معظمه زائران عزیزی را در آغوش میکشد که حج را از انزوای سیاسی و انحراف اساسی به سوی حج ابراهیمی- محمدی سوق داده و حیات آن را تجدید مینمایند، و بتهای شرق و غرب را در هم میشکنند، و معنای قیام ناس و حقیقت برائت از مشرکان را عرضه میدارند. و دل میقات در هوای زائرانی میتپد که از کشور «لا شرقیه و لا غربیه» آمدهاند تا با تلبیه[14] و «لبیک، لبیک» دعوت خداوند را به سوی صراط مستقیم انسانیت اجابت کنند؛ و با پشت پا زدن بر مکتبهای شرقی و غربی و انحرافات ملیگرایی فرقهزدایی نموده، با همه ملتها، بدون در نظر گرفتن رنگ و ملیت و محیط و منطقه، برادر و برابر، غمخوار یکدیگر باشند و تحکیم وحدت کنند، و با یدِ واحده بر دشمنان بشریت و زورگویان جهانخوار بتازند. و جمرات انتظار فداکارانی را میکشد که از کشوری آمدهاند که ملت شجاع آن شیاطین بزرگ و کوچک و متوسط را بیباکانه از کشور خود راندهاند و دست ناپاکشان را از ذخایر میهن خود قطع نموده؛ و در این مکان مقدس نیز با سنگریزهها و شعارهای کوبنده گروه شیاطین را از «ام القری»[15] و «ما حَولَها»[16]، که جهان است، رمی و طرد کنند. و عرفات و مشعر و منا میهماندار کسانی هستند که ملت مسلمانشان با عرفان و شعور سیاسی قیام نمودهاند تا آرمانها و امانی[17] اسلام را در کشور خود و سایر کشورهای مظلوم تحت ستم تحقق بخشند؛ و سیاست بازان قلابی را، که با فریب و دغل بر مظلومان جهان تاخته و هستی همه را غارت نمودهاند، رسوا کنند. و دیدید و دیدیم که یک ملت کوچک در یک محیط محدود و جمعیت معدود با عزمی بزرگ و ارادهای قوی و مشتی آهنین، با اعتماد به خدای قادر متعال، چه سان رژیم طاغوتی را، با آن همه سازوبرگ جنگی و آن همه پشتیبانی قدرتهای بزرگ، از صحنه روزگار محو کرد و چه سان دست ابرقدرتها را از کشور خود کوتاه کرد. و میبینیم که با آن رسانههای گروهی وابسته به قدرتهای شیطانی، که بسیاری از اوقات خود را در شب و روز صرف دروغپردازی و تبلیغات بیاساس و فتنهانگیزی میکنند، چگونه برخورد نمود: برخوردی که این رسانهها برای خود و اربابانشان رسوایی هدیه آوردهاند؛ و همه تهمتهایشان موجب تقویت جمهوری اسلامی گردید، و توجه هر چه بیشتر مظلومان و مستضعفان جهان را به جمهوری اسلامی جلب نمود. و میبینیم که تهمتهای تروریستی و تروریستپروری، که به خیال سردمداران کاخ سفید و ایادی آنان و دستگاههای تبلیغاتی وابسته به ابرجنایتکاران برای تضعیف جمهوری اسلامی به طور چشمگیر و فزایندهای در کار است، به خواست خداوند متعال نتیجه معکوس داده و موجب تضعیف روحیه دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی و تقویت روحیه ملت ما، بویژه رزمندگان و سایر ملتهای مظلوم و مستضعف، گردیده است. وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ.[18] و از جمله، دفاع حق تعالی و معکوس کردن مکر کاخ سفید این است که تروریستپروری سردمداران کاخ سیاه امریکا بر سرِ زبانها، حتی روشنفکران امریکا، افتاده است. کاخ سیاه با اخراج رژیم عراق از لیست تروریستها به صورتی واضح ثابت کرد که تروریستپرور و طرفدار آن است. کاخ سفید میزان تروریست و ضد آن را مخالفت با جنایاتش در سراسر جهان، و موافقت با آن میداند. رژیم عراق تا مخالف بود، در لیست تروریستپرورها بود. و آن روز که سر اطاعت به آستان کاخ سیاه نهاد، از لیست خارج شد! هر چند توطئههای تروریستی آن در منطقه، خصوصاً خلیج فارس، برملا شده باشد.
بحمد اللَّه و المنة، امروز ایران و سایر ملتهای مسلمان راه خود را یافته، و انبوه زائران بیت اللَّه الحرام از ایران و سایر کشورهای اسلامی برای احیای مراسم عبادی- سیاسی حج در حول مسجد الحرام، مرکز ثقل اسلام و مهبط[19] ملائکة اللَّه و محل نزول وحی، گرد آمدهاند تا به وظیفه الهی و قرآنی خود، که همانا اعلام و فریاد برائت از مشرکان است، که رسول ختمی- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- به وسیله مولانا علی بن ابی طالب- سلام اللَّه علیه- در حج اکبر اجرا فرمود، عمل خواهند کرد. و اگر ان شاء اللَّه عموم زائران، از هر طایفه و مذهب که از سراسر جهان در آن مکان شریف مجتمع شدهاند، ندای خداوند را اجابت کنند و با فریاد واحد ستمگران و ظالمان را محکوم نمایند، کاخهای ستم فرو خواهد ریخت. اگر نمایندگان یک میلیارد مسلمان با اسم و رسم از متجاوزان به حقوق مظلومان و بلاد مسلمین برائت جویند و خواستار قطع ید ظالمین شوند، هیچ قدرتی تاب مقاومت با آنان را نخواهد داشت. اگر ملتهای اسلامی و دولتهای کشورهای اسلامی، با این همه امکانات انسانی و ذخایر مورد احتیاج حیاتی قدرتمندان، از روی قدرت با آنان برخورد کنند، و از جار و جنجال و هیاهوهای کاخنشینان نترسند و تحت تأثیر تبلیغات دروغین رسانههای طرفدار و جیره خوار ابرجنایتکاران واقع نشوند، و با اتکال به قدرت لا یزال ایزدی و به شکر نعمتهایی که به آنها داده است بر سر آنها فریاد کشند و آنان را تهدید به بستن مرزهای خود به روی آنان و قطع کمکهای خود از نفت و غیر آن نمایند، شکی نیست که آنها در مقابل این قدرت، که ما قدر آن را نمیدانیم، تسلیم خواهند شد.
هان! ای مسلمانان قدرتمند، به خود آیید و خود را بشناسید و به عالم بشناسانید؛ و اختلافات فرقهای و منطقهای را، که به دست قدرتهای جهانخوار و عمال فاسد آنها برای غارت شما و پایمال کردن شرف انسانی و اسلامی شما بار آمده، به حکم خدای تعالی و قرآن مجید به دور افکنید؛ و تفرقه افکنان، از قبیل آخوندهای جیره خوار و ملیگرایان بیخبر از اسلام و مصالح مسلمین را از خود برانید، که ضرر اینان بر اسلام از ضرر جهانخواران کمتر نیست. اینان اسلام را وارونه نشان میدهند، و راه را برای غارتگران باز میکنند. خداوند تعالی اسلام و ممالک مسلمین را از شرّ جهانخواران و پیوستگان و وابستگان به آنان نجات دهد.
اینک تذکراتی، هر چند گفته شده، داده میشود؛ امید است نافع واقع شود.
1- به خواهران و برادران محترم کشورهای اسلامی قبل از هر چیز این نکته را باید عرض کنم که صورت حج، این عبادت بزرگ را که برای انجام آن مشرف میشوید به صورتی شایسته و موافق دستور الهی انجام دهید و مسائل آن را نزد علمای اعلام با دقت فرا گیرید. مبادا خدای ناخواسته پس از انجام حج و گذشت وقت معلوم شود که خللی در آنها وارد شده و موجب بطلان حج گردیده و زحمتهای شما هدر رفته است. حضرات آقایان علمای محترم کوشش فرمایند که زائران محترم را به وظایف خود آشنا نمایند، تا صورت حج مطابق شرع مطهر انجام گیرد. و از مهمات در همه عبادات اخلاص در عمل است. که اگر خدای نخواسته کسی عملی را برای خودنمایی و عرضه به دیگران انجام دهد و خوبی عملش را به رخ دیگری بکشد، عمل او باطل است. و حجاج محترم مواظب باشند که رضای غیر خداوند را در اعمال خود شرکت ندهند. و جهات معنوی حج بسیار است. و مهم آن است که حاج بداند که کجا میرود و دعوت کی را اجابت میکند و میهمان کیست، و آداب این میهمانی چیست؛ و بداند هر خودخواهی و خودبینی با خداخواهی مخالف است و با هجرت الی اللَّه مباین و موجب نقص معنویت حج است. و اگر همین یک جهت عرفانی و معنوی برای انسان دست دهد و لبیک براستی مقرون به ندای حق تعالی تحقق حقیقی یابد، انسان در همه میدانهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حتی نظامی پیروز میشود. و برای چنین انسانی شکست مفهومی ندارد. خداوند تعالی شمهای از این سیر معنوی و هجرت الهی را نصیب همه ما فرماید.
2- شما زائران عزیز از کشوری به سوی حق میروید که در سایه الطاف خداوند و برکت دعای ولی اللَّه اعظم- روحی لمقدمه الفداء- سختیها و دشواریها و ستمکشیها را پشت سر گذاشته و بحمد اللَّه تعالی در تمام میدانها پیروز شدهاید. و هنوز اول کار است.
شما امروز از جهت فرهنگی بر فرهنگهای پوسیده شرق و غرب و فرهنگ منحط عصر شاهنشاهی، که جوانان عزیز ما را فوج فوج به فساد میکشید و دانشگاههای ما را در خدمت غرب و احیاناً شرق به پیش میبرد، پشت پا زدهاید. شما امروز فرهنگهایی را که ملت ما را یک ملت وابسته مصرفی و خدمتگزار قدرتها بار آورده بود و فحشا و فساد و اعتیاد را گسترشی روز افزون داده بود و از انسانیت و اخلاق میرفت کنارهگیری کند در زیر پای خود خرد کرده، و شرافت انسانی و تقوا و شهامت و شجاعت و صبر و سلحشوری و مروت و تعاون در برّ و تقوا و توجه به مصالح ملت و کشور را جایگزین آن نمودهاید.
و شما امروز سرافراز برای پیشرفت فرهنگ الهی به پیش میروید؛ و از جهت اجتماعی با صفوف فشرده خود، وحدت بین قشرهای مختلف را تحکیم نموده، و همه را به یک سو و یک جهت سوق داده، و تفرقهاندازان و گروهگرایان و خدمتگزاران چشم و گوش بسته به شرق و غرب را مطرود کرده و به انزوا کشیدهاید؛ و اقشار مختلف را قشر واحد کرده و همه را در خدمت کشور و ملت و دین جاوید حق در آوردهاید؛ و از جهت سیاسی ایران امروز را زبانزد همه کشورهای دوست و دشمن کردهاید. دوستان چشم خود را به نهضت اسلامی، که تجدید حیات اسلام را نموده، دوختهاند؛ برای وحدت اسلامی در زیر پرچم توحید، که ندای آن از این گوشه دنیا بلند و به سراسر جهان طنین افکنده است، به کوشش و جهاد برخاستهاند. و دشمنان از خوف این بارقه الهی، که میرود دست جنایت آنان را از بلاد و عباد خداوند کوتاه کند، به دست و پا افتادهاند.
ولی قدرت اسلام آرام را از آنان گرفته، و از یکپارچگی ملتهای اسلامی و به دنبال آن مستضعفان جهان لرزه به اندامشان افتاده است. و دولتهای کوچک و بزرگ و شرق و غرب در هوای رابطه با ایران و جمهوری اسلامی در تلاشند. و همه این امور از عنایات خاص خداوند متعال و برکات اسلام بزرگ است. «وَ لَا حولَ و لا قُوّةَ إِلّا بِاللَّه العَلی العظیم». و از نظر نظامی، با تأییدات خداوند قادر، امروز رژیم عراق مفلوک و شکست خورده و در شرف انهدام است؛ و آن همه سازوبرگ جنگی شرق و غرب و تأییدات جهانخواران نتوانسته است این مزدور را نجات دهد؛ و ضربات کوبنده سپاهیان اسلام مجال تفکر را از آنان گرفته. و امید است، با عنایات الهی، بزودی این خار با خواری از سر راه مسلمانان و خصوصاً ملت شریف عراق برداشته شود؛ و ملت مسلمان عراق سرنوشت خود را به دست گرفته، و با سایر مسلمین با برادری و برابری به سر برند.
منظور این جانب از این تذکرات به حجاج محترم آن است که توجه آنان را به وظایف خطیری که در این سفر بسیار مهم از طرف شرع مطهر و ملت شهیدداده ایران بر عهده آنان گذاشته شده است جلب نمایم. شما امروز در این سفر در بوته امتحان قرار دارید، چون نمونه و الگویی از ملت ایران هستید. و باید بدانید که چشمان کنجکاو صدها هزار زائر، که از اطراف جهان حول مرکز وحی گرد آمدهاند، با دقت حرکات و اعمال شما را تحت نظر دارند. دوستان شما، که زائرین بیت اللَّه هستند، با کمال اشتیاق میخواهند ببینند این تحول عظیمی که در ملت ایران در ابعاد مختلف، بویژه بُعد اخلاقی و معنوی، تحقق پیدا کرده است، چگونه است و تا چه مقدار است. و مخالفان شما که برای وقایع نگاری و خبرچینی و نفاق افکنی خود را به آن مکان مقدس رساندهاند درصدد پیدا کردن نقاط ضعف هستند که از کاهی کوهی بسازند و غلغلهای در رسانههای گروهی و مطبوعات و مجالس سخنرانی به راه اندازند، و نه تنها جمهوری اسلامی، که اسلام را محکوم کنند.
شما زائران محترم با آنچه گفته شد، بر سر دو راه هستید: راه سعادت، که حفظ آبروی جمهوری اسلامی و اسلام عزیز و ملت بزرگوار و رزمندگان عظیم الشأن و شهدای پیوسته به لقاء اللَّه هست؛ که در مراعات موازین اسلامی و اخلاقی و مواظبت از اعمال و افعال و گفتار خود در همه مواقع و در تمام مشاعر حج میباشد؛ و نیز مراعات آداب اسلامی- اخلاقی با همه بندگان خداست. و راه شقاوت و مردود بودن از ساحت قدس الهی، با عدم مراعات آنچه ذکر شد و آنچه با حیثیت جمهوری اسلامی منافات دارد. از خداوند تعالی توفیق همه را در حفظ شئون اسلام و جمهوری اسلامی خواستارم.
3- از جمله مطالبی که باید سفارش کرد، هر چند سفارش شده است، آن است که در راهپیماییها در عین حال که باید فریاد برائت از مشرکان و ستمکاران به طور کوبنده و با شرکت همگانی باشد- که صدای مظلومیت مسلمانان و ملتهای تحت سلطه ابرجنایتکاران را به گوش جهانیان برساند و خفتگان را بیدار و ساکنان در مقابل جباران را هشدار و ناهیان از معروف و آمران به منکر را که بر خلاف فرمان خداوند و دستور قرآن مجید و سنت رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- به طرفداری از مشرکان و خونخواران بین المللی جانفشانی و یقهدرانی میکنند، بویژه آخوندهای درباریِ جیره خوار که با قلم و بیان خود نور خدا و شعلهای که در جهان برای رهاندن مظلومان از تحت ستم ستمگران افروخته شده میخواهند خاموش نمایند، به جای خود بنشانند- لازم است نظم و ترتیب و آداب اسلامی را به طور شایسته و دقیق مراعات نمایند؛ و از شعارهای خودساخته، که ممکن است با القای منحرفان برای ایجاد اغتشاش و صدمه زدن به آبروی زائران شرکتکننده از تمامی کشورهای اسلامی و خصوصاً جمهوری اسلامی باشد، جداً خودداری کنند؛ و از شعارهایی که متصدیان امور راهپیمایی با دستور مستقیم نماینده این جانب، جناب حجت الاسلام آقای کروبی- ایّده اللَّه تعالی- مقرر میدارد پیروی نموده، و از آنها تجاوز نکنند؛ و از کسانی که احیاناً بر خلاف دستور میخواهند شعاری بدهند پیروی نکنند؛ و آنان را نصیحت کنند؛ و اگر اصرار ورزیدند، از خود برانند. و تنها راهپیماییهایی را که مقرر شده است انجام دهند، و راهپیمایی دیگری خودسرانه نکنند. و بدانند که اگر از تخلفات آنان و تجاوز از حدود تعیین شده لطمهای به آبروی حجاج تمامی کشورها و یا جمهوری اسلامی بخورد، پیش خداوند تعالی مسئول هستند و مورد مؤاخذه خواهند شد. و باید بدانند که یکی از فلسفههای مهم اجتماع عظیم از سراسر جهان در این مقام مقدس و مهبط وحی، به هم پیوستن مسلمانان جهان و تحکیم وحدت بین پیروان پیامبر اسلام و پیروان قرآن کریم در مقابل طاغوتهای جهان است. و اگر خدای نخواسته از اعمال بعض زائران در این وحدت خللی واقع شود و تفرقهای ایجاد گردد، موجب سخط[20] رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله- و عذاب خداوند قادر خواهد شد. زائران محترم، که در جوار خانه خدا و محل رحمت او هستند، با همه بندگان خدا با رفق و مروت و اخوت اسلامی رفتار نمایند؛ و همه را، بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه و محیط، از خود بدانند؛ و همه با هم ید واحده و ملت واحد قرآنی باشند، تا بر دشمنان اسلام و انسانیت چیره شوند. خداوند به همه توفیق سلامت در رفتار و گفتار بدهد.
4- به حجاج محترم و زائران بیت اللَّه الحرام، از هر کشور و هر طایفه و تابع هر مذهب هستند، متواضعانه عرض میکنم شما همه ملت اسلام و تابع پیامبر و پیرو دستورات قرآن مجید هستید؛ و همه، دشمنان غدار مشترک دارید، که با ایجاد اختلاف به واسطه عمال بدبخت خود و رسانههای گروهی و تبلیغات تفرقه افکن در طول تاریخ، بویژه در سدههای اخیر و بالأخص در عصر حاضر، همه دولتها و ملتهای اسلامی را در اسارت کشیدهاند، و ذخایر غنی بلاد شما و دسترنج مظلومان کشورهای شما را به غارت برده و میبرند؛ و درصدد هستند که حکومتها را گوش و چشم بسته و دربست به خدمت خود گمارند، و ملتها را به دست آنان مصرفی بار بیاورند و از رشد انسانی و ابتکار صنعتی کشورهای مظلوم با حیلهها و توطئههای شیطانی جلوگیری کنند، و وابستگی هر چه بیشتر و اتکا به غرب و شرق را روزافزون کنند، و مجال تفکر برای استقلال و ابتکار را به هیچ کس ندهند، و نفسهایی که برای بیداری ملتها آمادهاند در سینهها خفه کنند. و وضع نکبتباری که در کشورهای اسلامی و سایر کشورهای مظلوم مشاهده میکنید زاییده همین توطئههای دشمنان مشترک مسلمانان و مظلومان است. پس، اکنون که در مرکز اسلام حیاتبخش به امر خدا و ندای رسولش گرد آمدهاید و از هر ملت و مذهب در این مکان عظیم اجتماع کردهاید، برای این درد مهلک و سرطان کشنده چارهاندیشی کنید. و باید بدانید که چاره اساسی در سایه وحدت همه مسلمین و اجتماع همگانی در قطع ید ابرقدرتها از کشورهای اسلامی است، و عملی کردن شعائر مواقف کریمه و مشاهد مشرفه در کشورهای خویش است. و قدم اول زدودن یأس از دلهاست که عمال خبیث آنان با کوشش غرب و شرق در جانهای مسلمین جایگزین کردند، و به آنها باوراندهاند که بدون وابستگی به یک ابرقدرت نمیشود به زندگانی خود ادامه داد. و ملت و دولت ایران در این انقلاب عظیم ثابت نمودهاند که این اعتقادی پوچ و بیاساس است. و با آنکه قدرتهای بزرگ به هر حیله و توطئهای دست زدند تا آتش شعلهورِ سوزندهای که در این کشور برای خاکستر کردن آمال شرق و غرب فروزنده شده به خاموشی کشند، موفق نشدند. و امروز ایران اسلامی، به برکت ایمان قوی و تعهد به اسلام و تحول عظیمی که در اقشار مختلفه حاصل شده است، دست شرق و غرب و انگلهای منحرف را از کشور خود کوتاه، و به هیچ قدرتی اجازه نمیدهد کوچکترین دخالتی در کشور اسلامی ایران نماید.
و این خود حجت قاطعی است برای مسلمانان و مظلومان جهان که با خواست ملتها کسی نمیتواند دست تجاوز دراز کند و با آن مخالفت نماید. و ملتی که بین ذلت و شهادت، دومی را انتخاب نموده است شکستپذیر نیست. و ملتهای مظلوم جهان چارهای جز این ندارند. و دولتهای ملتهای اسلامی نیز اگر با تودههای محروم همگام و همراه شوند، از این پیوستگی و وابستگی ذلت بار- که هزار بار مرگ بهتر از آن است- نجات پیدا میکنند و با عزت و ارزشهای انسانی هم آغوش میشوند. از خداوند تعالی مسألت مینمایم که همه ما را به تکالیف الهیه و وظایف انسانیه آشنا فرماید. و باید تذکر دهم به دولتهای وابسته مرتجع که با این کنفرانسهای بیمحتوا و اعلامیههای تو خالی و حمایتهای بیاساس، رژیم کافر و جنایتکار عراق را نمیتوانند نجات دهند؛ و ممکن است خود به منجلابی که حزب بعث عفلقی در آن غرق شده است غرق شوند. پس، صلاح دین و دنیای آنان این است که دست از این رفت و آمدها بردارند؛ و بیش از این، این مفلوک را به رسوایی و خذلان نکشند، و خود را به مهلکه دنیا و عذاب آخرت دچار نکنند.
5- در خاتمه باید به یک امر حیاتی، که راهگشا برای رفع همه گرفتاریهای مسلمین و مستضعفین جهان است، اشاره کنم. و آن این است که کسانی که اندک تفکری در اوضاع کشورهای اسلامی بنمایند به وضوح خواهند دانست که آنچه دو ابرقدرت جهان و قدرتهای تابع این قدرتها با هم اتفاق دارند- و هیچ گاه از این اتفاق دست بردار نیستند- عقب نگه داشتن کشورهای جهان سوم، خصوصاً کشورهای پهناور و غنی اسلامی، در ابعاد فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و نظامی است، و تحمیل جهات استعماری در تمامی امور مذکوره بر جهان سوم میباشد. و برای این مقصد، که در نظر آنان بسیار دارای اهمیت است، زحمتها متحمل شدند و وقتها و پولهای بسیاری صرف نمودهاند و مینمایند. در سابق، سردمداران این توطئهها بریتانیا و فرانسه بودند؛ و پس از آن، امریکا و شوروی. اینان برای مقاصد شوم خود کودتاها به راه انداختند و رژیمهایی را برچیده، و رژیمهای وابسته به خود را به روی کار آوردند. و بعید به نظر میرسد که این دو ابرقدرت درصدد براندازی رقیب باشند، چه که از آن مأیوسند. اختلاف بر سر تقسیم طعمهها و کشورهای جهان سوم است و برای به دست آوردن سلطه استعماری نو. بهترین راه را در حمله به فرهنگهای ملتها دانسته و دانشگاهها را به خدمت گرفتند. و با به دست آوردن این مراکز، از رهاوردهای آنها مجلسهای فرمایشی ساخته و حکومتهای دلخواه به دست آوردند، و نظامها را سر تا قدم غربی یا شرقی کردند. و آنان که در این کشمکشها از همه بیشتر صدمه دیدند و رنج کشیدند کشورهای اسلامی بوده و هستند. چرا که اسلام دارای فرهنگ غنی انسانساز است که ملتها را، بیگرایش به راست و چپ و بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه، به پیش میبرد و انسانها را در بعد اعتقادی و اخلاقی و عملی هدایت میکند، و از گهواره تا گور به تحصیل و جستجوی دانش سوق میدهد.
اسلام در بعد سیاسی، کشورها را در همه زمینهها، بدون تشبث به دروغ و خدعه و توطئههای فریبنده، به اداره و تمشیت حکومت سالم هدایت میکند؛ و روابط را با کشورهای دیگری که به زیست مسالمتآمیز و خارج از ظلم و ستمکاری متعهد هستند محکم و برادرانه میکند. اقتصاد را به صورتی سالم و بدون وابستگی، به نفع همگان، در رفاه همه مردم، با اهمیت به مستمندان و ضعیفان، بارور میکند؛ و برای رشد بیشتر کشاورزی و صنعت و تجارت کوشش مینماید. و در بعد نظامی، به همه کسانی که صلاحیت دفاع از کشور را دارند برای مواقع اضطراری تعلیم نظامی میدهد؛ و در این مواقع بسیج عمومی اختیاری و احیاناً اجباری میکند؛ و در حال عادی برای دفاع از مرزها و تنظیم شهرها و ایمنی جادهها و حفظ نظم و انتظام، نیروی مؤمن ورزیده تربیت میکند.
با آنچه گفته شد- که در این زمینهها گفتنی بسیاری است- با توطئههای ابرقدرتها، نه تنها نگذاشتند فرهنگ اصیل اسلام رشد کند و پا بگیرد، که از طرف دانشگاههای غیر مهذب و فرنگ رفتههای غیر متعهد و ملیگراهای متعصب شدیداً مورد هجوم قرار دادند. و از هجوم هم اینان بود که کشورهای اسلامی زخمهای اساسی برداشتند. و اگر امروز قشرهای مختلف ملتها، از علمای دینی تا گویندگان و نویسندگان و روشنبینان متعهد، قیام همه جانبه نکنند و با بیدار کردن تودههای عظیم انسانی- اسلامی به دادِ کشورها و ملتهای تحت ستم نرسند، کشورهایشان بیشک به نابودی و وابستگی همه جانبی بیشتر و بیشتر خواهد کشید، و غارتگران ملحد شرقی و بدتر از آنان ملحد غربی ریشه حیات آنان را میمکند و شرافت و ارزشهای انسانی آنان را به باد فنا میسپارند.
اکنون بازارهای کشورهای اسلامی مراکز رقابت کالاهای غرب و شرق شده است، و سیل کالاهای تزئینی مبتذل و اسباب بازیها و اجناس مصرفی به سوی آنها سرازیر است.
و همه ملتها را آن چنان مصرفی بار آوردهاند که گمان میکنند بدون این اجناس امریکایی و اروپایی و ژاپنی و دیگر کشورها زندگی نمیتوان کرد. و مع الأسف مکه معظمه و جده و مشاهد مشرفه حجاز، مرکز وحی و مهبط جبرائیل و ملائکة اللَّه، که باید به حکم اسلام بتهای جنایتکار را در آنجا شکست و فریاد بر سر آنها زد و از آنها برائت جست، مملو از کالاهای بیگانگان و بازار برای دشمنان اسلام و پیامبر بزرگ- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- شده. کثیری از حجاج بیت اللَّه الحرام که برای فریضه حج میروند و باید در آن مکان مقدس از توطئه بیگانگان به فریاد «یا للمسلمین» برخیزند، غافلانه در بازارها به جستجوی کالاهای امریکایی، اروپایی و ژاپنی پرسه میزنند، و دل صاحب شریعت را با این عمل، که با حیثیت حج و حجاج بازی میکند، به درد میآورند.
ای حجاج محترم خانه خدا به خود آیید! وای مسلمانان در همه بلاد و اقطار عالم بپاخیزید! وای علمای اعلام جهان اسلام به داد اسلام و بلاد مسلمین و مسلمانان برسید! و در هر گوشه و کنار، همچون ملت ایران و دولت آن و علما و بزرگان این سامان، دست رد به سینه ستمکاران غرب و شرق زنید، و عمال و کارشناسان دروغین و مستشاران نفتخوار آنان را از بلاد خود بیرون بریزید؛ و همچون سلحشوران ایران، شهادت را بر ذلت و شرف اسلام و انسانی را بر رفاه و عیش چند روزه توأم با خواری و شرمساری ترجیح داده، و در میدان نبرد سیاسی و نظامی بر آنان چیره شوید؛ و از هیاهوی تبلیغاتی آنان باک نداشته باشید که خداوند تعالی با شماست: إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ.[21] بارالها، بنده ناچیز تو از کشوری مظلوم با جمعیتی ناچیز از حیث عدد و همه چیز، و زنده به عنایات تو، ناله مظلومانه خود را، به مقدار ظرفیت ناچیز خود، به ملتهای مسلمان و مظلومان جهان رساندم، و فریاد «یا للمسلمین! به داد اسلام برسید» را ابلاغ نمودم. و تا الطاف و عنایات تو نباشد، هیچ گرهای باز نشود و هیچ دردی دوا نشود. تو خود با رحمت واسعه خود به مسلمین نظر فرما، و همه ما و آنان را از قید خود و خودیت و عبودیت بتها، خصوصاً بت نفس، نجات ده؛ و شرّ ستمکاران را از سر مظلومان جهان بویژه مسلمانان برکن؛ و مسلمانان را به خود آور؛ و دولتهای کشورهای اسلامی را جرأت و شجاعت عنایت فرما، که با داشتن آن مقدار عده و عُده و در دست داشتن شریان حیاتی غرب و شرق، تن به ذلت و اسارت اجانب ندهند، و با ملتهای خود هم صدا شوند. به امید پیروزی رزمندگان و مبارزان اسلام در سراسر گیتی بر کفر جهانی. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج19، ص: 333 ـ 345)
[1] - از بازرگانان معروف مقیم کویت.
[2] - آقای نصر اللَّه خلخالی.
[3] - آقای سید مصطفی خمینی.
[5] - محمد رضا پهلوی، شاه مخلوع ایران.
[6] - آن حکمی که خدا نازل کرده است
[7] - وسائل الشیعه، ج 18، کتاب القضاء، باب 5، ح 2
[8] - مجمع الزوائد، هیثمی، ج 4، ص 193.
[9] - کناره گرفتن، اباء کردن
[10] - حافظین امنیت شهرنشینان.
[11] - شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 17، ص 65.
[12] - صحیفه نور این سخنرانی را در ذیل تاریخ 26/ 5/ 1359 شمسی آورده است
[13] - آقایان: سید محمد مدنی( امام جمعه بوشهر)، عباس رحیمی نجفآبادی( امام جمعه برازجان)، مصطفی صالحی( امام جمعه جزیره خارک)، حسین منتظری( امام جمعه بندر دَیِّر)، عبد اللطیف شکری( امام جمعه اهل تسنن جزیره خارک)، عبد اللَّه محمودی اصفهانی( امام جمعه بندر گناوه)، علی صداقت( امام جمعه موقت بوشهر)، محمد علی طالب( امام جمعه میناب).
[14] - اجابت کردن، لبیک گفتن در جواب کسی و لبیک گفتن در حج
[15] - ام القری( مادر سرزمینها): مکه معظمه
[16] - آنچه پیرامون آن است
[18] - بخشی از آیه 54 سوره آل عمران:« مکر کردند و خدا مکر کرد، خدا بهترین مکرکنندگان است»
[21] - بخشی از آیه 7 سوره محمد( ص):« اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری خواهد کرد و گامهایتان را استوار خواهد نمود».
.
انتهای پیام /*