امروز با امام: نوزدهم خرداد
ـ نامه به آقای سید محمدرضا سعیدی؛ عمل به وظیفه الهی (1345)
«خدمت جناب مستطاب سید العلماء الاعلام و ثقة الاسلام آقای سعیدی- دامت افاضاته مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم و رفع خطر از آن بود، موجب تشکر گردید. شرحی گله از اوضاع فرموده بودید؛ اگر انسان به وظیفه الهیه موفق شود نتیجه حاصل است، چه به نتیجه منظوره برسد یا نه. از امثال جنابعالی صبر و انتظار فرج مطلوب است، و هیچ گاه از فضل الهی مأیوس نباشید. ان شاء اللَّه تعالی فرج نزدیک است. چه بسیار شود که خداوند تعالی به واسطه عنایاتی خاصه که دارد، انسان را مبتلا میکند به اموری که قهراً توجه او را به ذات اقدس خود جلب کند و چه بسا که رحمتها به صورت قهر و غضب جاری میگردد. از خداوند تعالی بخواهید که ما را در راه وصول به مطالب الهیه ثابت نگه دارد و از گرفتاریها که در راه هدف است، قلوب ما را محکمتر فرماید، و از رحمتهای خاصه خود ما را بیبهره نفرماید. «طوبی لِلْمَسْجونینَ وَ الْمَحْرومینَ و العاقبةُ للمتقین فاصْبِر کما صَبَرَ اولوا العزم[1]». و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج2، ص: 86)
ـ نامه به آقای سید احمد خمینی؛ عدم دخالت در مسائل مرجعیت (1349)
«احمد عزیز، ان شاء اللَّه تعالی سلامت باشید. حال من بحمد اللَّه خوب است و کسالت مزاجی ندارم؛ البته کسالت روحی زیاد است.
لازم است تذکر دهم که ممکن است در این اوقات در آنجا مسائلی مربوط به مرجع[2] طرح شود یا خدای نخواسته کشمکش بین جوانها شروع شود. شما و تمام دوستان این جانب باید از این مسائل برکنار باشید و یک کلمه دخالت نکنید؛ چنانچه در اینجا نیز همین امر را سفارش دادهام. البته اثبات و نفیای نباید داشته باشید.
تأیید و توفیق شما را خواستارم و از اینکه بحمداللَّه اشتغال دارید مسرورم و از مدرس شدن شما هم مشعوفم؛ خوب کاری است. از اول همان طور که درس میخوانی و مباحثه میکنی تدریس هم بکن و لو برای یک نفر. ان شاء اللَّه تعالی موفق باشید. و السلام. پدرت» (صحیفه امام، ج2، ص: 274)
ـ نامه به آقای حیدر میری و پاسخ به سؤالاتی درباره وجوه شرعیه (1355)
«خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقة الاسلام آقای میری- دامت افاضاته
پس از اهدای سلام، مرقوم شریف واصل؛ توفیق و تأیید جنابعالی را خواستار است.
1- راجع به وجوه، جنابعالی هر چه خواستید برسانید به قم، برسانید. به وسیلهای مطمئن بدهید برساند به حضرت حجت الاسلام آقای پسندیده، اخوی این جانب؛ اینجا احتیاجی نیست. اگر خواستید مکاتبه کنید به این آدرس مرقوم دارید: «نجف- مدرسه آقای بروجردی- آقای ستاری به منزل برسانند». به این نحو ان شاء اللَّه تعالی میرسد.
2- راجع به چیزهایی که از طرف دولت برای آن اشخاص که مرقوم شده است میدهند، شما مجازید در اخذ و ایصال.
3- راجع به اشخاصی که بر خلاف سیره روحانیت عمل میکنند مرقوم شده بود؛ این اشخاص در همه جا بسیارند و جلوگیری از آنها محتاج به قدرت است که عجالتاً نیست. از خداوند تعالی اصلاح آنها را خواستارم.
از تفقد جنابعالی از این جانب و اینکه در ادعیه یادی از من میکنید بسیار متشکرم. از خداوند تعالی توفیق و سعادت داریْن شما را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج3، ص: 147)
ـ پیام به شیعیان لبنان درباره اقدامات ضد انسانی صهیونیستها (1358)
«برادران ما!
بعد از سلام و تحیات؛ توجه ما به اوضاع لبنان و مصیبتهایی که به برادران ما وارد میشود، هست. و با کمال تأسف، از این اقدامات ضد انسانی، که از جانب صهیونیستها به کمک امریکا- به بلاد مسلمین و مخصوصاً مردم لبنان و برادران ما وارد میشود بسیار متأسف هستیم. و امیدواریم خداوند تبارک و تعالی، که پشتیبان مستضعفین و مظلومین است، در این موقع هم به مددهای خود به شما و همه برادران ما کمک کند. ما در کنار شما با اسرائیل و امریکا در حال مبارزه هستیم. و امیدواریم که لشکر حق بر لشکرهای طاغوتی و شیطانی غلبه کند. مصیبتها و ناراحتیهای شما برای اسلام و مسلمین تازگی ندارد. همیشه نیروهای طاغوتی با اسلام مخالف بودهاند و با مسلمین مبارزه میکردند. نصرت شما و موفقیت همه مسلمین را خواهانم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج8، ص: 70)
ـ سخنرانی در جمع پرسنل نیروی زمینی و هوایی؛ همکاری مردم با نیروهای نظامی (1358)
«این نیروهای مختلفی که در کشور، یا در هر کشوری، هست، که هر کدامشان یک وظیفه خاصی دارند، یکیشان وظیفه دارند که در سرحدات باشند، یکی وظیفه دارد که در دریا باشد، یکی وظیفه دارد که در بین شهرها باشد، یکی وظیفه در داخل شهر، اینها در اوقات عادی این طور است: وقتی اوقات عادی است، اینها هر کدام در آن محلی که هستند وظیفه خودشان را انجام میدهند. اما اگر یکوقت امر غیر عادی پیش آمد، بر خلاف عادت همیشگی پیش آمد، این دیگر آن طور نیست که کسی که ژاندارمری است بگوید من به سرحدات کار ندارم؛ یا آنکه در سرحدات است بگوید که من در بین شهرها کار ندارم. این نظیر این میماند که اشخاصی که هر کدام در شهر شغل خاصی دارند، مشغول یک کاری هستند در اوقات عادی، یکوقت زلزله میآید و خرابی میکند، اینجا دیگر حق ندارد که اداری بگوید که من حالا پشت میزم نشستم مشغول بررسی امور اداری هستم؛ یا بازاری بگوید که من شغلم بازار است و من باید چه بکنم. همه اینها به حسب وجدان و به حسب عقل و به حسب شرع موظفند که بروند و زلزله زدهها را نجات بدهند.
شما میدانید که الآن باز ما در حال انقلاب هستیم. البته یک راههایی را رفتیم؛ و لیکن باز هم حال انقلاب است؛ حال غیر عادی است. در این حال غیر عادی، که الآن سرحدات ما وضعش وضع صحیحی نیست. و هر روز تقریباً از اطراف به ما خبر میدهند که اسلحه وارد میشود، مواد مخدره وارد میشود، اشخاص قاچاقی وارد میشوند و در بین شهرها هم باز یک شلوغیهایی هست، در داخل شهرها هم باز این عناصر ضد انقلاب هستند، الآن یک وضع انقلابی ما داریم، در این وضع انقلابی باید همه قوا توجه به همه مقاصد داشته باشند. آنکه در سرحد است اگر یکوقتی در داخل یک عدهای میخواهند انقلاب کنند، میخواهند بر ضد انقلاب عمل کنند، میخواهند خرابکاری کنند، و اینهایی که در داخل شهرها هستند نمیتوانند جلوی اینها را بگیرند، آنها باید بیایند سراغ این کار و این کار را انجام بدهند، برای اینکه سرحدداری برای حفظ مملکت است. چنانکه در شهرها ژاندارمری میخواهد انتظامات را برقرار کند، این برای حفظ نظام است؛ اگر ژاندارمری دید که سرحدات به هم خورده است، دارد از دست میرود، این ژاندارمری دیگر حق ندارد بگوید که من مال بین شهرها هستم؛ یا مثلًا قوایی که در داخل شهرند، هوایی، زمینی، دریایی- همه اینها موظفند الآن. الآن همه قوای انتظامی موظفند به اینکه مراقب باشند همه مملکت را؛ چنانکه همه مردم موظفند. و این انحصار به قوای انتظامی ندارد. ما نباید بنشینیم بگوییم که حفظ نظم با قوای انتظامی است. نه. اگر در حال عادی بود، حفظ نظم با قوای انتظامی بود. اما اگر حال غیر عادی شد، مردم هم موظفند که کمک کنند به قوای انتظامی، قوای انتظامی را تنها نگذارند؛ پاسدارها هم موظفند؛ خود مردم هم موظفند. در حالی که الآن در مملکت ما آرامش پیدا نشده، آن طور که میخواهیم، الآن همه شما و همه ما موظف هستیم به اینکه مراقب همه احوال باشیم. اگر یکوقت دیدیم که مثلا در یک شهری یک صدایی بلند شد که بر خلاف عادت است و محتمل است که یک انفجار مثلا مهمی پیش بیاید، باید اینها هر کدام، در هر محلی که هستند، صاحبمنصبهاشان اجازه به آنها بدهند، امر به آنها بکنند، که بروید سراغ این کار، این کار را چه بکنید. چنانکه قوای ژاندارمری هم همین طور: اگر یکوقت دیدند سرحدات جوری شده است که دارد متزلزل میشود، اینها نباید بنشینند بگویند که آنجا را باید ارتش درست کند. اینها باید خودشان بروند و آنها هم کمک کنند، و سایر مردم همه.
همان طوری که در اسلام وقتی که دفاع پیش میآید، دیگر قضایا این نیست که مرد باید باشد و بالغ باید باشد. و چه باید باشد. وقتی قضیه دفاع از یک مملکت اسلامی پیش آمد، بچه، بزرگ، مرد، زن، همه موظفند که بروند دفاع بکنند. مسأله غیر عادی است. مسائل عادی یکجور است، مسائل غیر عادی [جور دیگر] و در این وقتی که مسأله غیر عادی است انتظامات هر گروهی بیشتر از اوقات عادی مطلوب است. اطاعت پایین از بالا، حفظ نظام، حفظ مراتب، حفظ سلسله، در وقتهای عادی لازم است، اما در وقت غیر عادی بیشتر لازم است؛ برای اینکه اگر بنا باشد که در وقت غیر عادی هر کسی بخواهد حرف دیگری را نشنود و هیچ کس تحت نظمی نباشد، این اسباب این میشود که یک کشور به باد برود.
بنا بر این الآن همه قوا موظفند که سلسله مراتب را حفظ کنند، و اوامر بزرگترها را، آنهایی که به حسب قواعدِ سلسله مراتب باید از آنها اطاعت کنند، باید اطاعت بکنند. و البته صاحب منصبها هم باید متوجه این معنا باشند که الآن زمان طاغوت نیست که هر کاری بخواهند بکنند، و هر ظلمی بخواهند بکنند، بکنند. اینها باید با آنها با کمال احترام پدری رفتار کنند آنها هم باید اطاعت بکنند. الآن که وضع غیر عادی است، این مطلب بیشتر باید توجه به آن بشود. بیشتر انتظامات، سلسله مراتب، حفظ بشود.
در هر صورت، من امیدوارم که خداوند شماها را حفظ کند. و من متشکرم از اینکه شماها در یک موقعی که آن طور خونریزی بود و آن طور انقلاب بود کمک کردید. و قوای انتظامیه سهم بزرگی در این باب دارند. خداوند همهشان را حفظ کند و موفق بشویم همه ما به اینکه این کشور را به حال عادی و حالی که بتواند این کشور خودکفا باشد و احتیاج به هیچ جا نداشته باشد در هیچ چیز. ان شاء اللَّه همه سالم باشید و موفق.
[امام در جواب سخنان یکی از حاضران فرمود:].
من گمان میکنم که هیچ پاداشی بالاتر از آن پاداشی که خدای تبارک و تعالی به شما میدهد، و به خدمتگزارها میدهد هیچ پاداشی بالاتر از آن نیست. و هیچ پشتوانهای بالاتر از ایمان نیست. وقتی که یک قومی، یک گروهی، ایمان داشتند، ایمان به خدا داشتند و موظف میدانستند به حسب آن ایمان که خدمت بکنند، این از همه پشتوانهها برای این گروه، برای انسانها، بالاتر است. البته من از شماها تشکر میکنم؛ و ملت هم قدر شما را میدانند. آنها هم این طور نیست که قدردانی نکنند. آنها هم قدردانی میکنند. ما همه قدردانی از شما و همه قوای انتظامیه میکنیم. شما در یکوقتی که مملکت در حال آتش بود کمک کردید. و این کار ارزندهای بود که فراموش شدنی نیست. خداوند همه شما را تأیید کند؛ و خداوند پشتیبان همه باشد. ملت هم پشتیبان شماست، و ما هم دعاگو.
[امام پس از سخنان یکی دیگر از حضار فرمود:].
در هر صورت، شما به آنها تذکر بدهید. ما توقع نداریم [نسبت به ما] که یک مملکتی که برای اسلام قیام کرده، و [برای دفع] کسانی که مخالف با اسلام و با مصالح مسلمین بودهاند و دستهایی که به این مخالفان کمک میکردند ملت ما به رسم اسلام و با قدرت اسلام قیام کرده، متوقع نیستیم که کسانی که مسْلمند و دولتهای اسلامی هستند آنها خدای نخواسته مخالفتی با جنبش اسلامی داشته باشند. مخالفت با این، مخالفت با اسلام است یا خدای نخواسته یک موافقتی با دستگاههای دیگری که میخواهند باز اسلام را عقب بزنند، و یک رژیمهای فاسد بیاورند. ما همچو توقعی نداریم از دولتهایی که رؤسای دولت اسلام هستند، ما انتظار این را داریم که قدرتهای اسلامی تقویت کنند ملت ما را؛ نه اینکه- این طور که گفته میشود و نباید باور کرد- دولت کویت هم کمک بکند به مخالفین اسلام و به اشخاص منحرف. این اگر یک مطلبی باشد، این بر خلاف صلاح خود شما است؛ و بر خلاف صلاح مسلمین است. در حدود این حرفهایی که گفته شد.» (صحیفه امام، ج8، ص: 71 ـ 74)
ـ بیانات خطاب به علی شمس اردکانی؛ وحدت میان کشورهای اسلامی (1358)
[دکتر علی شمس اردکانی نخستین سفیر جمهوری اسلامی ایران در کویت، بامداد روز 19 خرداد ماه 8531 به حضور امام خمینی رسید. امام خمینی در این دیدار، پیرامون ضرورت تحکیم مراتب اخوت و اتحاد میان کشورهای اسلامی تذکراتی دادند و اظهار داشتند:].
امام: ان شاءاللَّه دولتهای همجوار، معاندین اسلام را یاری نداده و نخواهند داد؛ زیرا نمیتوان باور کرد که کشورهای اسلامی منافع و مصالحی در تضعیف جمهوری اسلامی ایران داشته باشند.
[امام خمینی در دیدار سفیر ایران در کویت که جهت تودیع به حضور رهبر انقلاب اسلامی ایران رسیده بود، برای همه امت اسلامی آرزوی موفقیت و پیروزی کردند.]» (صحیفه امام، ج8، ص: 75)
ـ حکم انتصاب آقای محمدمهدی موحدی کرمانی به عنوان نماینده امام در شهربانی (1360)
«جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد مهدی موحدی کرمانی- دامت افاضاته
چون جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد امامی کاشانی به خاطر مسئولیتهای زیادی که دارند از سمت خود در اداره شهربانی استعفا دادهاند، بدین وسیله جنابعالی را به سمت نماینده در آن اداره منصوب مینمایم که ضمن سرپرستی اداره سیاسی ایدئولوژیک شهربانی به کارهای مذهبی آنان رسیدگی و رفع نیازمندیهای آنان را بنمایید و کارهای اداری را کما کان به خود مسئولان واگذار نموده تا خود حل و فصل کنند. از خدای تعالی موفقیت آن جناب را در انجام وظایف محوله مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج14، ص: 419)
ـ حکم رسیدگی به پرونده زندانیان به هیأت رسیدگی به امور زندانها (1362)
«بدین وسیله به جنابان حجج اسلام آقایان: محمدی گیلانی، کریمی، ابطحی، قاضی مأموریت داده میشود که با تشکیل هیأتی برای مراجعه به پروندههای زندانیان دادگستری به وضع آنان رسیدگی فرمایند و تصمیمات خود را اعم از آزادی، تخفیف، تعلیق، تغییر محل و غیر آن را به اطلاع این جانب برسانند. و اما راجع به زندانیان دادگاههای انقلاب که زندانی سیاسی میباشند، حضرات آقایان شخصاً رسیدگی نمایند و هر گونه تصمیمی با آرای سه نفر از آقایان قابل پیشنهاد است که پس از ملاحظه امضا نمایم.
قضات محترم دادگستری و دادگاهها و دادستانها و مأمورین زندانها و دستاندرکاران در این امور موظفند با بهترین وجه با هیأت محترم مذکور و هیأتهای تعیین شده از قِبَل آنان همکاری نمایند، و در صورت درخواست، پروندههای زندانیان را بدون مسامحه در اختیار آنان قرار دهند. از خداوند متعال توفیق آقایان را برای این امر مهم خواستارم.» (صحیفه امام، ج17، ص: 486)
ـ پیام تشکر به رئیس دولت امارات؛ تبریک حلول ماه مبارک رمضان (1362)
«حضرت آقای شیخ زاید بن سلطان آل نهیان، رئیس دولت امارات عربی متحده
تلگراف تبریک آن حضرت به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا فرا رسیدن این ماه بزرگ الهی را به جنابعالی و ملت برادر و مسلمان شما تبریک گفته، سعادت و عظمت عموم ملل اسلامی را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه» (صحیفه امام، ج17، ص: 487)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور گینه؛ تبریک عید سعید فطر (1365)
«حضرت آقای ژنرال بریگار لانسانا کونته، رئیس جمهور گینه
تلگراف تبریک آن حضرت به مناسبت فرا رسیدن عید سعید فطر واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا این عید بزرگ اسلامی را به جنابعالی و ملت برادر و مسلمان کشورتان تبریک گفته، امید است این اعیاد بزرگ سرآغازی برای بیداری ملتهای اسلامی باشد و هر چه زودتر خود را از زیر بار سلطه استعمارگران و دشمنان اسلام نجات بخشند. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج20، ص: 51)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مالدیو؛ تبریک عید سعید فطر (1365)
«حضرت آقای مأمون عبد القیوم، رئیس جمهور کشور مالدیو
تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت فرا رسیدن عید سعید فطر واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا این عید بزرگ اسلامی را به جنابعالی و ملت برادر و مسلمان کشورتان تبریک گفته، سعادت و عظمت همه ملل اسلامی را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج20، ص: 52)
ـ سخنرانی در جمع مسئولان نظام در عید سعید فطر؛ مصادیق و مراتب شکرگزاری (1365)
«امیدوارم که این عید سعید برای همه مسلمین عید به معنای واقعی باشد و برای ملت ایران برکات عید از جانب خدای تبارک و تعالی نازل شود. عید واقعی آن وقتی است که انسان رضای خدا را به دست بیاورد، درون خود را اصلاح کند. اموری که مربوط به این عالم است گذراست، زودگذر هم هست و پیروزیها و شکستها و خوشیها و ناخوشیهای این دنیا بیش از چند روزی و مقدار اندکی پایدار نیست. آنچه که برای ما و شما میماند، آن چیزی است که در درون خودمان تحصیل کرده باشیم، باور بکنیم که خدای تبارک و تعالی حاضر است، باور بکنیم که همه چیز به دست اوست و ما چیزی نیستیم، باور کنیم که ما قاصر هستیم برای شکرگزاری نعمتهای خدا.
این ماه مبارک رمضان با آن همه برکاتی که دارد، ما نمیتوانیم از عهده شکر یکیاش برآییم، ولی باید کوشش کنیم که در این ماه مبارک رمضان که بر ما گذشت، اگر حالی پیدا شد، این حال را تا ماه رمضان دیگر نگه داریم و اگر حالی پیدا نشد، متأسف باشیم و کوشش کنیم که پیدا کنیم. این هیاهوها همه رفتنی است، تمام شدنی است، آنچه که هست آنی است که پیش خود ماست، آن باقی است و با ماست و ما باید کوشش کنیم که باطن خودمان را اصلاح کنیم.
بحمداللَّه کشور ما، کشور شما، کشوری است که امروز باید بگوییم نمونه است. آنچه که میخواستم عرض کنم این است که این اقبال مردم بر امور معنوی و بر امور ظاهری، خصوصاً، این جوانهای ما در جبههها و این روز قدس که امسال من هر چه نگاه کردم به نظرم عظیمتر از سال قبل بود، و نمیتواند انسان قدر این نعمت را و شکر این نعمت را به اندازه کافی بجا بیاورد، اینها برای ما تکلیف درست میکند، تکلیف ما را زیاد میکند، تکلیف قوه مقننه را دو چندان میکند، تکلیف قوه مجریه را همین طور، قضائیه را همین طور، تکلیف برای روحانیت عظیم الشأن زیاد میشود. ما نمیتوانیم از عهده شکر این نعمت برآییم، لکن باید حتی الامکان شکرگزاری کنیم. شکرگزاری به این نیست که ما بگوییم «الحمد للَّه»، آن هم یک شکر است، شکرگزاری به این است که ما مقام این ملت را بشناسیم و این جبهه و پشت جبهه را همیشه در نظر داشته باشیم که حجت را بر ما اینها تمام کردهاند. خدا میداند که من هر وقت نظرم به این جوانهایی که عازم جبهه هستند و با شور و شعف دارند به جبههها میروند، وقتی من آنها را نگاه میکنم، از خودم خجالت میکشم، ما کی هستیم، ما چی هستیم؟ ما قریب هشتاد و چند سال در این دنیا خودم را میگویم- بودم و به قدر این چند روزی که اینها مشغول خدمت هستند، ما خدمت نکردیم، ما خودمان را نساختیم. از من گذشت، لکن شما توجه کنید که خود را بسازید.
توجه کنید که دنیا را به چیزی نگیرید، توجه کنید که همه رفتنی هستیم و باید به خدای تبارک و تعالی نزدیک بشویم تا آن جا ما را راه بدهند. شما ادعیه ائمه اطهار را ملاحظه کنید، ادعیه شلاقههایی است که بر فرق ماها زده میشود. اینهایی که به واقعیت و به عقیده ما معصوم از هر خطا هستند، ببینید که در ادعیهها چه جور عجز و ناله میکنند، برای اینکه مطلب بزرگ است. مقام بشر هر چه باشد، مقام خاتم النبیین بالاترین مقام، لکن وقتی که این مقام را با مقام الوهیت ملاحظه بکنیم که خود آنها میبینند، هیچ است در مقابل همه چیز. آنی که آنها فهمیدند از عظمت خدا، آنها را وادار کرده است آن طور راز و نیاز کنند و اعتراف به تقصیر. شما در ادعیه امیر المؤمنین، خود رسول خدا، حضرت سجاد- سلام اللَّه علیه- سایر ائمه، ملاحظه کنید چه جملاتی هست و ما چطور بعیدیم از این معانی، چه معارفی در این ادعیه هست که ما محرومیم از آن معارف، چه آتشسوزی در قلب این خاصان خدا بوده است که برای فراق خدا میسوختند و آتش جهنم را میگفتند اگر صبر کنیم، صبر در فراق را چه کنیم؟ اینها برای ما مثل یک افسانه است، لکن واقعیت است، واقعیتی که آنها فهمیدهاند و ما نفهمیدیم. ما الآن تکلیف زیاد داریم. ما مواجه هستیم با یک ملتی که همه چیز خودش را در طبق اخلاص گذاشته است و برای اسلام دارد صرف میکند؛ جوانها را میدهد، جوانها جان خودشان را میدهند، زنها جوانهای عزیز خودشان را میدهند و با آن شور و شعف، آنها به میدان میروند و مردم با آن شور و شعف در جبهه و خارج جبهه دارند فداکاری میکنند. تکلیف ما با اینها چی هست؟ ما چه جواب بدهیم از این همه جهاتی که اینها عرضه میدارند؟ ما چی داریم که در جواب آنها بدهیم؟ مع ذلک، باید آن مقداری را که توان هست انجام بدهیم. شکر این نعمت به این است که ما مردم را شریک بزرگ بدانیم در این حکومت. حکومت نیست، باید همه خدمتگزار باشیم برای این ملت، برای این جوانها و برای این پیرها و زنها و مردها.مشارکت دادن مردم در تمام امور مردم را در همه امور شرکت بدهیم. دولت به تنهایی نمیتواند که این بار بزرگی که الآن به دوش این ملت هست بردارد. همان طوری که ملاحظه میکنید چنانچه این شور و شعف ملت و جوانهای عزیز نبود، هیچ دولتی نمیتوانست مقابله کند با این قدرتهایی که همه قدرتشان را، قوهشان را پهلوی هم گذاشتند و به ما حمله کردند. بدون اینکه این ملت همراهی کند ما نمیتوانستیم کاری بکنیم. هر چی داریم از اینهاست و هر چی هست مال اینهاست، دولت عامل اینهاست، قوه قضائیه عامل اینهاست، قوه اجراییه عامل اینهاست.
قوه مقننه عامل اینهاست؛ ادای تکلیف باید بکنند، شرکت بدهند مردم را در همه امور. همان طوری که با شرکت مردم در این جنگ، شما بحمد اللَّه پیروز شدید و پیروزتر هم خواهید شد، با شرکت اینها شما میتوانید اداره کنید این کشور را. مردم را در امور شرکت بدهید، در تجارت شرکت بدهید، در همه امور شرکت بدهید. مردم را در فرهنگ شرکت بدهید، مدارسی که مردم میخواهند درست کنند کارشکنی نکنید برایشان، البته نظارت لازم است، انتقاد هم لازم است، لکن کارشکنی نکنید.
بین خودتان برادر باشید، حفظ کنید این برادری را، با حفظ برادری شما به اینجا رسیدید و با حفظ برادری باید جلو بروید. اگر خدای نخواسته خللی حاصل بشود در این برادری، چه در خود تهران، چه در خارج تهران، هر جا باشد، چه بین روحانیون، چه بین مردم، چه بین جناحهایی که هستند، اگر- خدای نخواسته- یک وقت یک خللی واقع بشود شکست همراه اوست. شما فکر این را بکنید که حافظ اسلامید، نه حافظ خود. شما باید حفظ اسلام را بکنید، آن هم نه در زمان خود، همان طوری که انبیاء عظام دنبال این بودند که بعد از خودشان تا آخر حافظ باشند، تکلیف است برای همه ما که ما این جمهوری که به اینجا رسیده است تا آخر حفظ کنیم. تا آخر حفظ کردن این است که هر روز محکم کنیم برادری خودمان را، سر اغراض جزئیه که زود میگذرد، لطمهای خدای نخواسته به اسلام وارد نکنیم، لطمهای به جمهوری اسلام وارد نکنیم. اشکال اگر هست به من و دیگران، اشکال را باید گفت، لکن نباید تضعیف کرد دولت را، نباید تضعیف کرد قوه مقننه را، قوه قضاییه را، روحانیت را، اینها جرم است، اینها گناه نابخشودنی است.
شما توجه باید بکنید، ملت ما توجه بکنند که یک ملتِ با هم، هیچ قوهای بر آنها غلبه نخواهد کرد. هیچ قوهای نمیتواند بر یک ملتی که همراه هم هستند و با هم هستند، هیچ قدرتی نمیتواند با او مقابله کند و لهذا، شیاطین در پی این هستند که از این راه پیش بروند که بین جناحها اختلافی ایجاد کنند، اعتنا نکنید به این شیاطین، در شهرها اعتنا نکنند آقایان به شیاطینی که میخواهند اختلاف ایجاد کنند.
قوی باشید و پشت هم باشید، دولت و ملت با هم باشد، ملت پشتیبان دولت در امور باشد، دولت خدمتگزار ملت باشد در امور. شرکت بدهند مردم را در همه امور. دانشگاهها باید مردم درش دخالت داشته باشند. مردم خودشان به طور آزاد باید دانشگاه داشته باشند، منتها دولت نظارت باید بکند. نظارت دولت حتمی است، لکن این طور نباشد که خیال کنید که خود دولت میتواند همه کارها را انجام بدهد، میبینید که نمیتواند، اعتراف دارند همه بر این، دولت اعتراف دارد، همه اعتراف دارند بر اینکه بدون ملت ما نمیتوانیم. این ملت را از دست ندهید، نگهش دارید. روحانیون مکلفاند، خودشان هم میدانند مکلفاند که حفظ اسلام را بکنند، حفظ اسلام به حفظ وحدت است و باید بکنند و این واجب است بر همه که حفظ کنند وحدت را، مردم را نگه دارند. اگر در یک شهری از شهرها بنا بود یک اختلافی واقع بشود، بدانند که دست شیطان در کار است، باید این را از بین ببرند و نگذارند یک وقت- خدای نخواسته- و لو در یک شهری، در یک روستایی اختلاف واقع بشود. برادران روحانی قویاً، با هم باشند و کنارهگیری نکنند، همه در میدان باشند، با هم باشند. ما میخواهیم حفظ اسلام را بکنیم، با کنارهگیری نمیشود حفظ کرد. خیال نکنید که با کنارهگیری تکلیف از شما سلب میشود، تکلیف دو چندان است. باید در صحنه باشید، بیایید، همه روحانیت بیاید، کنار رفتن، از مکاید ابلیس است که نمیگذارد که همه با هم باشند. قدرت را روی هم بگذارید؛ ارتش، سپاه، بسیج و گروههای مردمی همه با هم باشید. اگر باشید با هم، خدای تبارک و تعالی نصرت میکند شما را. نصرت خدا این است که همه با هم برای رضای خدا باشید. همه با هم برای این باشید که اسلام را تقویت کنید و اسلام را به جاهای دیگر هم برسانید و این نصرت خداست و خداوند وعده کرده است که اگر نصرت کنید، من هم نصرت میکنم[3]؛ و میبینید که دارد نصرت میکند. میبینید که یک روزی بود که همه اوضاع به هم ریخته شده بود و همه جا خراب بود و حالا بحمد اللَّه، همه چیز صحیح است و خوب است و همه جهات تمام است و جبهههای ما قوی و داخل و خارج همه درست، همه جهات درست است و لیکن باید مردم توجه کنند به اینکه آنها پشتیبان هیأت حاکمه باشند و هیأت حاکمه خدمتگزار آنها.
خداوند همه ما را از شرّ شیطان نگه دارد. و خداوند همه ما را قدرت این بدهد که با خودمان جنگ کنیم و با باطن خودمان ستیزه کنیم و اصلاح کنیم خودمان را. و السلام علیکم و رحمة اللَّه» (صحیفه امام، ج20، ص: 53 ـ 58)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مالدیو؛ تبریک عید سعید فطر (1366)
«حضرت آقای مأمون عبد القیوم، رئیس جمهوری کشور مالدیو
تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت حلول عید سعید فطر واصل گردید. متقابلًا این عید بزرگ اسلامی را به جنابعالی و ملت مسلمان و برادر کشورتان تبریک گفته، سعادت و سلامت عموم مسلمانان جهان را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج20، ص: 283)
[1] - پاکی و نیکبختی از آنِ زندانیان و ناکامان باد و سرانجام نیک برای پرهیزکاران است. پس شکیبا باش، آن گونه که اولو العزم( پیامبران بزرگ) شکیبا بودند و بر سختیها صبر کردند.
[2] - آقای سید احمد خمینی درباره این جمله از نامه امام خمینی نوشتهاند:« اشاره است به قضیه مرجعیت که بعد از فوت حضرت آیت اللَّه العظمی حاج سید محسن حکیم( سه شنبه 12 خرداد 1349) بحث روز حوزههای علمیه بود».
[3] - سوره محمد( ص)، آیه 7:« إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ».
.
انتهای پیام /*