کد مطلب: 3638 | تاریخ مطلب: 18/02/1400
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

امروز با امام: هجدهم اردیبهشت

امروز با امام: هجدهم اردیبهشت

ـ پیام تشکر به آقای معمر قذافی؛ تلاش دشمن- مصممتر شدن ملت مسلمان (1358)

ـ حکم به آقای سید عبدالستار محمدی میانجی جهت اقامه جماعت در میانه (1358)

ـ سخنرانی در جمع کارکنان کمیته امداد مرکز؛ هشدار به شاه و امریکا (1358)

ـ حکم انتصاب آقای مرتضی مقتدایی به عنوان قاضی شرع ملایر و زنجان (1358)

ـ پیام به ملت ایران؛ تجلیل از شهیدان و رزمندگان (1361)

ـ سخنرانی در جمع شورای مرکزی کمیته‏ های امداد؛ مستمندان در صف مقدم جامعه (1362)

امروز با امام: هجدهم اردیبهشت

 

ـ پیام تشکر به آقای معمر قذافی؛ تلاش دشمن- مصممتر شدن ملت مسلمان (1358)

«حضرت سرهنگ معمر القذافی، رئیس جمهور کشور لیبی‏

تلگراف آن جناب، که در تسلیت شهادت جانگداز مرحوم حجت الاسلام و المسلمین استاد مطهری مخابره کرده بودید، واصل گردید. از اظهار تفقدی که نموده‏اید متشکرم. شهادت ایشان- که یکی از دانشمندان بزرگ اسلام بود- ضایعه‏ای برای جهان اسلام و همه مسلمانان بود؛ و دشمنان ما با این جنایت هولناک بار دیگر ضدیت و دشمنی خود را با اسلام و مسلمین ثابت کردند؛ اما غافل از آنکه این تلاشهای مذبوحانه، ملت مسلمان و بپاخاسته ما را در پیمودن راه خود مصمم تر می‏سازد، و این توطئه‏های شیطانی هیچ گاه نمی‏تواند آنان را از راه دارد. از خدای تعالی توفیق و سعادت همه مسلمانان را خواستارم.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 202)

ـ حکم به آقای سید عبدالستار محمدی میانجی جهت اقامه جماعت در میانه (1358)

«جناب حجت الاسلام آقای حاج سید عبد الستار محمدی میانجی- دامت افاضاته‏

مقتضی است جنابعالی برای اقامه جماعت و انجام امور مذهبی و ترویج شریعت مقدسه در شهرستان میانه بدانجا بروید و با همکاری علمای اعلام و اهالی محترم محل وظایف محوله را ان شاء اللَّه تعالی به نحو احسن انجام دهید. از خدای تعالی موفقیت همگان را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی‏» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 203)

ـ سخنرانی در جمع کارکنان کمیته امداد مرکز؛ هشدار به شاه و امریکا (1358)

«برای من هم مایه تأثر است و من از نزدیک ایشان‏[1] را می‏شناختم و به آتیه ایشان امیدوار بودم. انتظار بود که در آتیه، خدمتگزار خوبی باشند؛ الآن هم خدمت می‏کردند که این وضع پیش آمد. خداوند ایشان را رحمت کند و به شما توفیق بدهد که وظایف را انجام بدهید. چه به این طور تصادفات از اینجا [دنیا] برویم، چه به شهادت، عَلی‏ أیّ حال، در راه خدمت است. و من امیدوارم که خداوند به همه ما سلامت و سعادت عنایت فرماید و به همه ما توفیق خدمت در این نهضت. همه باید خدمت بکنیم و نهضت را پیش بریم و هیچ چیز مانع این مسیر ما در این مسأله نباید بشود؛ چه [مشکلاتی‏] که برای ما پیش می‏آوردند و بنا دارند بعد هم پیش بیاورند، و چه چیزهایی که در اثر تصادف پیش می‏آید که در ردیف این طور فعالیتهاست. در هر صورت همه موظفید که در این زمانی که زمان حساسی است و اسلام گرفتاری دارد و کشور ما گرفتاری دارد همه با هم یکصدا و با هم یکنواخت نهضت را پیش ببریم و ان شاء اللَّه به پیروزی آخر برسیم و می‏رسیم.

و این اقشار ضعیفی که حالا از پس‏مانده‏های رژیم سابق و امریکا و امثال اینهاست و با صورتهای مختلف و با ماسکهای مختلف، چیزی نیستند که مانع این جریان عظیم ایران بشوند. اینها یک دست و پایی می‏زنند. آن وقتی که آن سد بزرگ بود، ایران شکست آن را؛ حالا اینها یک قطرات و یک ذراتی هستند که اگر خیلی توطئه‏هاشان را انسان بفهمد، با یک نصف روز اینها از بین خواهند رفت؛ و من امیدوارم که اینها بیدار بشوند و دست از شیطنتها بردارند و آنهایی که قابل هدایتند ان شاء اللَّه هدایت بشوند.

خداوند همه شما را حفظ کند و موفق باشید. هم برادرهای ما و هم خواهرهای ما- همه- سربازهای اسلام هستیم؛ و من امیدوارم که در آن کتابی که بناست اسم سربازها را بنویسند، اسم ماها را هم به نام سرباز بنویسند.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 204 ـ 205)

ـ حکم انتصاب آقای مرتضی مقتدایی به عنوان قاضی شرع ملایر و زنجان (1358)

«جناب مستطاب ثقة الاسلام و المسلمین آقای آقا شیخ مرتضی مقتدایی- دامت افاضاته‏

لازم است جنابعالی مسافرتی به شهرهای ملایر و زنجان بنمایید و در دادگاههای انقلاب اسلامی که در این دو شهر تشکیل می‏شود شرکت نمایید و متصدی مقام قضاوت شرعیه گردید و احکام صادره را طبق موازین اجرا نمایید. از خدای تعالی موفقیت همگان را خواستارم. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 206)

ـ پیام به ملت ایران؛ تجلیل از شهیدان و رزمندگان (1361)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

رحمت خداوند بر شهیدان بزرگی که با خون پاک خود درخت پر برکت اسلام عزیز را آبیاری و بارور نمودند. درود اولیای حق در طول تاریخ بر رزمندگان راه هدف؛ از ارتش و سپاه و بسیج و دیگر فداکاران قوای مسلح نظامی و انتظامی و عشایری و مردمی، که با قدرت الهی دست تبهکاران داخلی و خارجی را از تجاوز به میهن اسلامی قطع کردند.

و آفرین بر مادران و پدران متعهدی که چنین فرزندان سلحشور و عاشقی را در دامن پر برکت خود تربیت نمودند. و سلام بر ملت عظیم الشأن ایران که همچون سدی عظیم در مقابل ابرقدرتان شرق و غرب استقامت کردند. و صلوات و سلام بر بازماندگان شجاع و صبور شهدا و بر بندگان شایسته پروردگار. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 246)

ـ سخنرانی در جمع شورای مرکزی کمیته‏ های امداد؛ مستمندان در صف مقدم جامعه (1362)

«قبلًا تشکر می‏کنم از آقایان علما و مؤمنین که در اینجا تشریف دارند و برای زیارتشان ما موفق شدیم. از اموری که باید توجه به آن کرد این است که انقلاب اسلامی یک نوآوردهایی دارد که سابقه ندارد.

بعد از انقلاب یک گروههایی پیدا شدند و یک جمعیتهایی که نظیر اینها در تاریخ گمان ندارم سابقه داشته باشد. همین گروه امداد و کمیته امداد، من نشنیده‏ام که در یک کشوری یک همچو کمیته‏ای باشد که همّتشان صرف رسیدگی به فقرا و مستمندان و دهقانانی که در دور افتاده شهرها قرار گرفته‏اند و محرومان جامعه و همین طور نهادهای دیگر از قبیل پاسدار، کمیته و امثال اینها، بسیج، اینها یک نوآوردهایی است که به برکت اسلام و تعهد ملت ما به اسلام پیدا شده است و بیسابقه است.

بیسابقه است که به مجرد اینکه انقلاب می‏شود یک عده‏ای به نام پاسدار، یک عده‏ای به نام کمیته، یک عده‏ای به نام بسیج برای امنیت داخلی و مرزها از خود مردم جوشش کنند؛ و بیسابقه است که در یک کشوری خود مردم و خود علما و مؤمنین یک کمیته‏ای به اسم کمیته‏ای برای امداد داشته باشند که همّشان این باشد که فقرا و مستمندان را در سراسر کشور رسیدگی کنند و امداد کنند. اینها برکات اسلام است و این گروههای عزیز و کمیته‏ها و همین طور این کمیته امداد یک عمل بسیار لطیف ظریف شریف دارند که با این عمل ان شاء اللَّه می‏توانند ریشه فقر را از سرتاسر کشور به امداد ملت بزرگوار ایران و به همت دولت بزرگوار ایران، این ریشه را از بیخ و بن بکنند. و عمل شما آقایان‏

در سرتاسر کشور عمل بسیار شریف خداپسندی است که مورد عنایت خدای تبارک و تعالی خواهد بود. خداوند تبارک و تعالی به فقرا و به مستمندان و به محرومان آن قدر عنایت دارد که معلوم نیست به قشر دیگر این قدر عنایت داشته باشد.

و شما کاری را متکفل شدید و انجام کاری را به عهده گرفتید که مورد عنایت خاص خدای تبارک و تعالی است. و البته باید این توجه را به آقایان عرض کنم، گرچه خودشان توجه دارند که باید این عمل با یک ظرافتی انجام بگیرد که مستمندان، محرومان خیال نکنند که آنها از باب اینکه در صف پایین جامعه واقع شده‏اند مورد امداد واقع شده‏اند؛ آنها در صف مقدم جامعه‏اند. مستمندان و فقرا و دورافتاده‏ها در صف مقدم جامعه هستند، و همینها و همین زاغه‏نشینان و همین حاشیه‏نشینان و همین محرومان بودند که این انقلاب را به ثمر رساندند. اینها بودند که از همه چیز خودشان در راه اسلام عزیز در رژیم سابق گذشتند و الآن همه مشغول‏اند. همینها هستند که الآن در جبهه‏ها مشغول به فداکاری هستند، و جوانهای همینهاست که در سرتاسر کشور، داخل و در خارج کشور مشغول‏اند برای تأیید اسلام. و ملت شریف ایران قدر یک همچو جوانان و قدر یک همچو خانواده‏هایی که این جوانان را تحویل جامعه داده‏اند می‏داند؛ و عمده این است که در پیشگاه خدای تبارک و تعالی یک درخشندگی خاص این افراد دارند. اگر نبودند این محرومان جامعه که دلبستگی به این دنیا به آن طوری که بالاتریها به خیال خودشان دارند، اگر نبود همت این محرومان و همت این روستائیان و همت این جنوب شهریها، اگر نبود این، نه رژیم سابق ظلمش از بین رفته بود و نه ما در مقابل مشکلات می‏توانستیم مقاومت کنیم. همه اینها از برکات اینهایی هستند که شما به امداد آنها برخاسته‏اید؛ و آنها لایق این هستند که ما با تواضع به خدمت آنها برویم و برای آنها خدمت کنیم؛ همه ما خدمتگزار آنها باید باشیم. آنها به ما منت دارند که ما را از این قیدی که ابرقدرتها به دست و پای ما بسته بودند نجات دادند. آنها بر کشور ما منت دارند که اسلام عزیز را در این کشور حاکم کردند. ما و شما برای آنها کاری نمی‏کنیم، آنها ما را رساندند به آنجایی که بتوانیم در مقابل همه قدرتها بایستیم و سرفراز باشیم که ما نه در طرف شرق هستیم و نه در طرف غرب هستیم و نه احتیاجی به وابستگی آنها داریم. ما یک ملت مستقل هستیم. یک کشور مستقل آزاد و سرفراز هستیم که تمام ریشه‏های فساد را کنده‏ایم، یا ان شاء اللَّه اگر یک ریشه‏های پوسیده‏ای هم مانده است می‏کنیم و این به برکت همین محرومان است. همین زاغه‏نشینانی که من یادم نمی‏رود که وقتی در تلویزیون دیدم از یک خانه‏ای از این زاغه‏ها یک عده‏ای پیرمرد و پیرزن و بچه و اینها بیرون آمدند و یکی از آنها پرسید که کجا می‏روید، گفتند می‏رویم تظاهر، تظاهرات. همینها بودند که ناهار روزشان و شام شبشان را نداشتند، لکن با همت والای خودشان، با آن قدرت معنوی الهی خودشان در آن رژیم بیرون آمدند و شهید دادند و فاتح شدند، و در جمهوری اسلامی هم همینها هستند که پشتیبانی می‏کنند و در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها محکم ایستاده‏اند. البته همه قشرهای ملت باید ما بگوییم که اینها از مستضعفان بودند؛ برای اینکه دولتهای قوی ما را به استضعاف کشیده بود و همه ملتهای عالم را به استضعاف کشیدند. در زمان رژیم سابق همه قشرها در نظر آنها مستضعف بودند و باید فرمانبردار باشند؛ از قشر روحانی گرفته تا بازاری تا روستایی تا همه افرادی که سرتاسر کشور هستند. امروز همه اینها از آن قیدها آزاد شدند و برای خاطر همین که این محرومان و مستضعفان و دیگر قشرها قیام کردند، نهضت کردند و نترسیدند از هیچ چیز، و خدای تبارک و تعالی آنها را امداد کرد و به امدادهای غیبی و جلوه‏های معنوی و پشتیبانی حضرت ولی عصر- ارواحنا له الفداء- ما را رسانده‏اند به اینکه آزاد شدیم.

پس آنها به ما منت دارند و ما باید خدمت به آنها بکنیم؛ دولت باید خدمتگزار آنها باشد.

کسانی که دارای یک چیزهایی هستند که می‏توانند به اینها خدمت کنند اینها هم انصاف اقتضا می‏کند که خدمت کنند. و در این چیزی که در بانک ذکر کردند که قرار دادند به اینجا، خدمت کنند، که این خدمت برای آنها جاودان است و اموال برای آنها نمی‏ماند. آنچه که می‏ماند آن جهات معنوی است که انسان در کارش انجام می‏دهد.

جهات معنوی، که یکی از بزرگترین جهات معنوی خدمت به خلق اللَّه است، خدمت به انسانهای محروم است. این است که برای انسان جاودان می‏ماند و در عالم دیگر به درد انسان می‏خورد. اموالی که انسان بگذارد و برود به درد انسان نمی‏خورد. اموالی که پیش بفرستد به درد انسان می‏خورد. و امیدوارم که آنهایی که دارای یک مکنتی هستند توجه داشته باشند که به این مستمندان، که ولی نعمت ما هستند، رسیدگی کنند، و به این حساب که ذکر کردند کمک کنند تا اینکه ریشه این محرومیت ان شاء اللَّه به همت والای همه کشور و همه علما و غیر علما این ریشه فاسد از بین برود، و همه افراد این ملت یک زندگی متوسطی که باید داشته باشند، داشته باشند و با راحتی به خدمت به اسلام مشغول باشند.

و امیدوارم که ان شاء اللَّه آسیبی از ناحیه فاسدها به این کشور وارد نشود. و ملاحظه می‏کنید که مدتی است که دولت ایران از سازمان ملل خواسته است که نماینده‏ای بفرستند که این جنایاتی که این رژیم بعث ملحد به دزفول و سایر شهرهای ما، پلدختر و اینها وارد کرده‏اند، ملاحظه کنند، و اثری از این پیدا نشده است که تا حالا یک همچو کاری بکنند و توقع هم نیست که بکنند. آنها، وقتی که منافقین و امثال آنها یک مطلب دروغی می‏گویند که الآن روزی صدها نفر را در خیابانها، بچه‏های کوچک را می‏کشند و در اوین چه می‏کنند و اینها، آنها مستندشان را قول یک دشمن اسلام قرار می‏دهند و هیاهو می‏کنند و اطلاعیه و اینها می‏دهند، لکن حاضر نیستند که یک نماینده بفرستند که ببینند اینها با این شهرهای ایران چه کردند، اینها با خوزستان چه کردند. اینهایی که می‏گویند که ما عرب هستیم و به اصطلاح غیرت عربی داریم، با این ملت عرب چه کردند، با این ملت مسلم چه کردند، با این کردها چه کردند. حاضر نیستند این کسانی که ادعای طرفداری از حقوق بشر می‏کنند، حاضر نیستند گوش کنند به حرف این مظلومانی که زیر ستم این ظالمها به دستیاری امریکای جابر ظالم که تمام گرفتاریهای ما با دست اوست، حاضر نیستند که رسیدگی کنند که چه شده است. از آن طرف برای ما اطلاعیه صادر می‏کنند و اعلامیه صادر می‏کنند و محکوم می‏کنند. و ما نه به آن محکومیتش ترتیب اثر می‏دهیم و نه به این نیامدن.

من ثانیاً از آقایان تشکر می‏کنم که در این خدمت بسیار شریف و بزرگ همت گماشتید. و برادران عزیز خودتان را که اینها در طول تاریخ، اینها محروم بودند، اینها مظلوم بودند، نگذارید که اینها باز محرومیت بکشند. در رژیم اسلامی نباید محرومیت بکشند اینها، باید نجات پیدا کنند اینها هم از محرومیت. و همت بزرگتان در این باشد که آن روستاهای دورافتاده‏ای که هیچ نداشتند در زمان سابق، و بحمد اللَّه الآن بسیاری از کارها در آنجاها شده است، لکن همتتان در این باشد که به آنها بیشتر برسید و به آنها بیشتر خدمت کنید. خداوند تعالی همه شما را ان شاء اللَّه توفیق بدهد و دست ستمکاران را از سر مظلومان جهان قطع کند، و خدای تبارک و تعالی از نور هدایت خودش نصیب همه ما بفرماید.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 424 ـ 428)



[1] - آقای حسین املایی( فعال در کمیته امداد امام خمینی) در یک حادثه رانندگی درگذشت.

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.