ـ نامه آقای محمدعلی گرامی؛ تقویت روحیه طلاب و فضلا (1345)
«خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقة الاسلام آقای گرامی- دامت افاضاته
مرقوم شریف واصل، و چون در اواخر ماه مبارک به واسطه ضعف و کمردرد مدتی در منزل بودم و بعد هم باز تکرار شد، قدری در جواب تعویق افتاد. این جانب از اوضاع ایران عموماً و وضع حوزه قم خصوصاً متألم و متأثرم و از گرفتاری فضلا و اعلام ناراحت؛ ولی آنچه موجب تسکین خاطر است آن است که در راه خدمت به دیانت هر گرفتاری پیش آید مطلوب است و ما آنچه داریم از برکت اسلام است و هر چه فدا کنیم عمل به وظیفه نکردهایم. و امیدوارم خداوند تعالی به فضل عمیم خود نقصان ما را جبران فرماید. امید است تا آن موقع پای شما بکلی خوب شده باشد.
لازم به تذکر نیست که حضرات آقایان فضلا باید در این موقع سختی، بیش از پیش جدیت در گرم نگه داشتن حوزه داشته باشند. خداوند تعالی هر چه مقدر بفرماید صلاح است و این نحو فشارها نباید آقایان را در مقاصد خود سرد و سست نماید. از خداوند تعالی توفیق و تأیید همه را خواستار است.
راجع به موضوعی که در خصوص شهرستانهای دور افتاده مرقوم شده بود امید است خداوند تعالی وضع را طوری بفرماید که قدرت این توفیق پیدا شود. از جنابعالی رجای دعای خیر دارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج2، ص: 112)
ـ سخنرانی در جمع خبرنگاران؛ آرمان ملت ایران- مخالفت با رژیم (1357)
«همه این مسائل را ان شاءاللَّه با پشتیبانی ملت حل خواهیم کرد...
حضرت امیر المؤمنین،. علی ابن ابی طالب، که حاکم بر یک صحنه بزرگ [بوده است]، یک ممالک بزرگ، از عربستان سعودی گرفته تا مصر، ایران، عراق و سوریه و سایر جاها را داشته است، همین قاضیای که خودش قرار داده برای قضا، وقتی که یک نفر یهودی [علیه] او دعوی کرده است و ادعا کرده است چیزی را، قاضی [آن حضرت] را خواسته و او هم آمده است در محضر قاضی و با یهودی در عرض هم نشستهاند، و دادخواهی شده است، و قاضی حکم بر خلاف حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- یعنی حکومت وقت کرده است، و [آن حضرت] تسلیم بوده است. یک همچو وضع حکومتی در بشر معلوم نیست تحقق پیدا کرده باشد. و ما آرزوی یک همچو حکومتی داریم. یک حکومت عادل که نسبت به افراد رعیت علاقهمند باشد؛ عقیدهاش این باشد که باید من نان خشک بخورم که مبادا یک نفر در مملکت من زندگیاش پست باشد، گرسنگی بخورد. ما میخواهیم یک همچو حکومت عدلی ایجاد کنیم...
[پس از سخنان امام خمینی و معرفی نخست وزیر دولت موقت، خبرنگاران پرسشهای خود را مطرح کردند. امام به این پرسشها با اختصار پاسخ دادند. متن سؤال و جوابها به شرح زیر است:]
سؤال: [حضرت آیت اللَّه فرمودید کسانی که این دولت را نپذیرند مجازات خواهند شد؛ اگر ارتش نپذیرفت چه پیشبینی میکنید و چه خواهید کرد؟]
جواب: ارتش چنان عملی را نخواهد کرد. و اگر بکند اولًا از طرف خدا مجازات خواهد شد و ثانیاً در موقع مقتضی، جزایی را که قانون اسلام تعیین کرده است اجرا میکنیم. و اگر خدای نکرده چنین کردند اعلام میکنیم.
[با توجه به تماس نزدیک بازرگان با شما و همچنین با بختیار، تصور میکنید واکنش بختیار و نیز ارتش چه باشد؟ بختیار چه موضعی خواهد داشت یا دارد، و همچنین ارتش چه موضعی خواهد داشت یا دارد؟]
- اگر هر دو عاقل باشند و به مملکت علاقه داشته باشند عکس العمل آنها باید مثبت باشد. و اگر خائن باشند و بخواهند به مملکت خیانت کنند، این امرش با خداست.
[به نظر شما قانون اساسی 1906[1] آیا مورد قبول است و میتواند چهارچوبی باشد برای دوره انتقالی؟]
- بجز در مواد بسیاری که به زور وارد قانون اساسی شده است، تا زمانی که ملت رأی بر مخالفت با آن نداده است، به قوه خود باقی است.
[سپس آقای مهندس بازرگان طی سخنانی گفت:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
خدای بزرگ را شکر میکنم که چنین اعتبار و حُسن شهرتی را، که به هیچ وجه اهلیت و لیاقت آن را نداشتم، به من ارزانی داشته و همین موهبت الهی باعث شده که آیت اللَّه ابراز اعتماد و ارجاع چنین مأموریتی را به بنده عنایت بفرمایند. و همچنین تشکر از ملت ایران میکنم، که آیت اللَّه مکرر تأکید فرموده که «به نام ملت، هم صدای ملت و برای ملت» گامها و صداهای خود را برداشته و بلند کرده.
این مأموریت یعنی سیاست دولت موقت و تشکیل حکومت در شرایط بسیار دشوار و خطرناک، عظیمترین شغل و وظیفه و در عین حال بزرگترین افتخاری است که به بنده واگذار شده است. و شاید حق داشته باشم بگویم که دشوارترین وظیفه و کاری است که در طول تاریخ 72 ساله مشروطیت ایران به نامزدها و مأموران تخستوزیریهای دیگر داده شده باشد. قاعدتاً با توجه به جثه نحیف و نواقص و معایب خودم نمیبایستی قبول این مسئولیت را کرده و زیر بار چنین امری رفته باشم؛ ولی از یک طرف بنا به ضرورت و وظیفه و مسئولیت طبیعی و انتظاری که داشتند مجبور بودم، ناچار شدم قبول کنم. و مخصوصاً با تأسی به رویه و سنتی که خود آیت اللَّه در سراسر دوران اداره و رهبری جنبش داشتهاید و با عزم راسخ و ایمان کامل به خدا و اعتماد به موفقیت این راه رهبری فرمودهاید، من هم همین راه را میپیمایم. و این اولین درسی است و اولین دستوری است که از آیت اللَّه گرفتهام. و فرمایش حضرت علی بن ابی طالب (ع) را به کار بستهام و میبندم که فرمودهاند: «وقتی در برابر امر خطیر و کار مشکلی قرار گرفتید تردید نکنید، وارد شوید به حول و قوه الهی مشکلات و مسائل حل خواهند شد»
بنا بر این عرض میکنم که با امید به خدا و امتنان از آیت اللَّه و انتظار از ملت ایران و ملت جهان، این مأموریت و خدمت خطیر را قبول و تعهد کردم. برای مخاطرات و زحماتش آمادهام و تا آنجا که مربوط به بنده باشد کوشش و منتهای کوشش و نهایت جهاد را در راه ملت عزیز ایران خواهم کرد. «وَ لا حَوْلَ وَ لا قوّةَ الّا بِاللَّهِ الْعَلیِّ العَظیم»]
- [پس از سخنان آقای بازرگان، امام خمینی فرمود:]
- من بعد از تشکر از ملت ایران که در این مدت طولانی رنج و زحمت بردند و با دادن خون خودشان برای اسلام خدمت کردند، مطلبی هست که میخواهم به عرض ملت برسانم و آن این است که نظر خودشان را درباره دولت آقای مهندس بازرگان که دولت شرعی و اسلامی است اعلام کنند؛ هم به وسیله مطبوعات، هم تظاهرات «آرام» در شهرها و در دهات و هر جا که مسلمان هست، نظر خودشان را راجع به دولت اسلامی آقای مهندس بازرگان اظهار کنند.
[در پایان، آقای هاشمی رفسنجانی متن حکم انتصاب آقای بازرگان به نخستوزیری دولت موقت را که از سوی امام خمینی (در تاریخ 15 بهمن) صادر و تحریر شده بود قرائت کرد[2]-]» (صحیفه امام، ج6، ص: 56 ـ 62)
ـ سخنرانی در جمع علمای خوزستان؛ وحدت کلمه، رمز پیروزی (1357)
«رمز این پیروزی، وحدت کلمه ملت ایران بود؛ یعنی این وحدت کلمه باعث شد که نه شاه با تمام قوایی که داشت، و نه آنهایی که پشتیبانی از او میکردند مثل قدرت امریکا، مثل شوروی، چین، انگلستان- همه اینها پشتیبانی میکردند- لکن به واسطه همین قدرت ملت همه آنها هم پشتیبانیشان را از او برداشتند؛ خودش هم فرار کرد. و مع الأسف که فرار کرد و نتوانست ملتْ او را گیر بیاورد و کارهایی را که کرده بود- لا اقل یک مقداریش را- بتواند جبران بکند؛ برای اینکه او این قدر جنایات کرده است که هیچ بشر نمیتواند جبران آنها را بکند، جزای آنها را بدهد. او هزاران شخص را بیخانمان کرده است، هزاران شخص را دربدر کرده است، هزاران جنایات کرده است. آن قدری که از برای یک آدم است، مقابل یک آدم میشود کشتش، مقابل صدها هزار آدم که نمیشود. او جزایش باید در آن عالم باشد که ابدی است و عالم جزاست. و ان شاء اللَّه به جزای خودش خواهد رسید و ما تکلیفمان الآن این است که دنباله این نهضت را بگیریم و همه با هم در صف واحد، بدون اینکه اصلًا امتیازی در کار باشد الّا فی مَقامِ الْهِدایَه، و این راه را طی بکنیم و به آخر برسانیم، که این سعادت این ملت را، سعادت این ملت که اجرای احکام اسلام و اجرای عدل اسلامی است، بلکه ان شاء اللَّه تهیه بکنیم.» (صحیفه امام، ج6، ص: 62 ـ 63)
ـ سخنرانی در جمع نمایندگان مستعفی مجلس شورای ملی؛ قراردادهای غیر قانونی (1357)
«مجالسمان «مجالس شاهنشاه» بود! مجلس ملت نبود. بنا بر این، ما این اشخاصی که ناشی شدند، دولتهایی که ناشی شدند از مجلس و از رژیم محمدرضا و رژیم شاهنشاهی، اینها از جهات زیاد [غیر قانونیاند] مجلس قانونی نیست، شاه قانونی نیست، برای اینکه همه میدانیم که تحمیل کردند به ما این شاه را...
مجلس مؤسسانِ سرنیزهای بود. بنا بر این تأسیس سلسله پهلوی تأسیس سرنیزهای بود، نه تأسیس با مجلس مؤسسان...» (صحیفه امام، ج6، ص: 64 ـ 66)
ـ سخنرانی در جمع روحانیون و پرسنل نظامی؛ تبعیت از دولت موقت (1357)
«ما همیشه [خواهانیم] که ملت سعادتمند باشد و با آرامش زندگی خودش را بگذراند. و این انقلاباتی که تا حالا پیش آوردهاند، این انقلاباتی که برای ما مصیبت بار آورد و برای آنها نکبت، ما هرگز میل نداشتیم که بشود؛ لکن بیعقلی کردند و شد. اگر نصیحتهای اولی ما را پذیرفته بودند، مطلب به اینجاها نمیرسید. حالا هم ما باز نصیحت میکنیم آنهایی را که غاصب هستند. نصیحت میکنیم دولت غیر قانونی را، نصیحت میکنیم ارتش را، به اینکه اگر شما مایلید که این مملکت آرام بشود و ثابت باشد، دست بردارید. آن کسی که غیر قانونی است برود سراغ کارش برود سراغ کسب و کارش!...
احترام به رأی ملت بگذارید. احترام به آرای علمای اسلام بگذارید. احترام به آرای اقشار مختلفه ملت بگذارید. زیادتر از این مردم را به خاک و خون نکشید. ما دولت را تعیین کردیم؛ هم به حَسَب قانون ما حق داریم و هم به حسب شرع حق داریم. ما به حَسَب ولایت شرعی که داریم و به حسب آرای ملت که ما را قبول کرده است، آقای مهندس بازرگان را مأمور کردیم که دولت تشکیل بدهد، دولت موقت؛ برای اینکه آرای ملت را با رفراندم راجع به رژیم استفسار کند؛ و لو اینکه من احتیاج به این نمیدیدم برای اینکه آرای ملت این همه گفته شده است و فریاد کردهاند؛ این قدر فریاد اینکه ما حکومت اسلامی میخواهیم و ما رژیم شاهنشاهی را نمیخواهیم...» (صحیفه امام، ج6، ص: 67 ـ 70)
ـ سخنرانی در جمع اعضای شورای عالی تبلیغات اسلامی؛ اهمیت و شیوه تبلیغات (1359)
«مسئله تبلیغات یک امر مهمی است که میشود گفت که در دنیا در رأس همه امور قرار گرفته است میتوان گفت که دنیا بر دوش تبلیغات است...
ما چنانچه دیر بِجُنبیم، در همین داخل کشور [از] همانهایی که قلمها را به دست گرفتند تا اینکه این انقلاب را، دانسته یا ندانسته مشوَّه کنند، خواهیم به یک امر بزرگی مواجه شد. و اینکه در بین ملت ما هم که شاهد مسائل بودند باز شایع کنند که زمان رژیم سابق بهتر از حالا بود. این برای ضعف تبلیغات ما و قوّه تبلیغات آنهاست. آنها در تبلیغاتشان اتکا دارند به قدرتهای بزرگ و بودجههایی که از آنجا برایشان میآید، و ما حق خودمان را بررسی کردیم و تبلیغ نکردیم. آنها مشغول تبلیغ به ضد ما هستند؛ به ضد جمهوری اسلامی هستند. گاهی با اسم اسلام به ضد جمهوری قلمفرسایی میکنند یا صحبت میکنند. گاهی هم مستقیماً بدون اسم اسلام از این جمهوری انتقاد میکنند؛ و...» (صحیفه امام، ج14، ص: 53 ـ 59)
ـ حکم عفو جمعی از محکومین به پیشنهاد هیأت بررسی وضع زندانیان (1362)
«[بسمه تعالی. محضر مبارک رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی- مد ظله العالی
احتراماً به شرف عرض معظم عالی میرساند، پس از صدور فرمان مبارک مورخ 19/ 3/ 62 در مورد رسیدگی به وضع زندانیان محکوم دادگاههای عمومی و انقلاب با اعزام هیأتهایی به استانهای سیستان و بلوچستان، فارس، لرستان، باختران، اصفهان و ایلام و رسیدگی مداوم به وضع زندانیان از محضر انور عالی استدعای آزادی و تقلیل مدت محکومیت زندانیان گروهکهای ضد انقلاب شهرهای ذیل را مینماید:
- محمد محمدی گیلانی- سید جعفر کریمی- سید محمد ابطحی- مهدی قاضی].
بسمه تعالی
موافقت میشود.[3]- 16 بهمن 62 روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج18، ص: 316)
ـ پیام تشکر به نخست وزیر هند؛ تبریک پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب (1362)
«جناب بانو ایندیرا گاندی، نخست وزیر کشور هندوستان
پیام تبریک آن جناب به مناسبت پنجمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. امید است این انقلاب اصیل اسلامی الگویی برای سایر ملل محروم و تحت سلطه، قرار گرفته و بتوانند خود را از زیر بار ستم و سلطه استعمارگران نجات بخشند.» (صحیفه امام، ج18، ص: 317)
ـ پاسخ استفتاء رئیس دیوان عالی کشور؛ قلمرو احکام سلطانیه و تعزیرات شرعی (1364)
[بسمه تعالی. محضر انور حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- ادام اللَّه ظله
پس از عرض سلام مستدعی است مسائل زیر را جواب فرمایید. در هیأت بررسی تعزیرات مورد نیاز است:
1- حبس، نفی بلد، تعطیل محل کسب، منع از ادامه خدمت در ادارات دولتی، جریمه مالی و به طور کلی هر تنبیهی که به نظر برسد موجب تنبه و خودداری از ارتکاب جرایم میگردد جایز است به عنوان تعزیر تعیین شود، یا در تعزیرات به مجازاتهای منصوص[4] باید اکتفا کرد؟
2- برای اداره امور کشور، قوانینی در مجلس تصویب میشود، مانند قانون قاچاق، گمرکات و تخلفات رانندگی، قوانین شهرداری، و به طور کلی احکام سلطانیه؛[5] و برای اینکه مردم به این قوانین عمل کنند برای متخلفین مجازاتهایی در قانون تعیین میکنند. آیا این مجازاتها از باب تعزیر شرعی است و احکام شرعی تعزیرات از نظر کم و کیف بر اینها بار است یا قسم دیگر است و از تعزیرات جدا هستند، و اگر موجب خلاف شرع نباشد باید به آنها عمل کرد؟
3- در موارد تعزیرات، حسب نظر حضرت عالی «قضاتِ مأذون»[6] نمیتوانند تعیین تعزیر کنند. آیا مانند قضاتِ واجد شرایط که در موارد تعزیرات حق عفو دارند، آنها نیز حق عفو دارند یا مانند اصل قضا، استفاده از حق عفو، احتیاج به اجازه دارد؟
16/ 11/ 64- ادام اللَّه عمرکم الشریف- عبد الکریم موسوی اردبیلی]
بسمه تعالی
[پاسخ سؤال 1:] در تعزیرات شرعیه احتیاط آن است که به مجازاتهای منصوصه اکتفا شود، مگر آنکه جنبه عمومی داشته باشد. مثل احتکار و گرانفروشی که با مقررات حکومتی داخل در مسئله دوم میباشد.
بسمه تعالی
[پاسخ سؤال 2:] در احکام سلطانیه که خارج است از تعزیرات شرعیه، در حکم اوّلی است، متخلفین را به مجازاتهای بازدارنده به امر حاکم یا وکیل او میتوانند مجازات کنند.
بسمه تعالی
[پاسخ سؤال 3:] حق عفو ندارند، مگر به اذن فقیه جامع الشرایط.
روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج19، ص: 472 ـ 473)
ـ پیام به ملت ایران در سالگرد پیروزی انقلاب؛ تجلیل از شهدا و رزمندگان (1365)
«گرامی باد بر ملت بزرگ ایران، و بر پیروان شاهد بزرگ، حضرت محمد مصطفی- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- وجود رادمردانی که راه شهادت را برگزیدهاند و در هجرت از زندگیِ عالم ادنی و جهان سفلی به وادی ایمن و ملکوت اعلا رسیدهاند، و در جستجوی حیاتْ سرچشمه را یافتهاند و سیراب و سرمست از جرعه ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ[7] به رؤیت جمال و کشف رضایت حق نایل آمدهاند. «و کَفَی بِهِم فَخراً»[8] و چه غافلند دنیاپرستان و بیخبران که ارزش شهادت را در صحیفههای طبیعت جستجو میکنند و وصف آن را در سرودهها و حماسهها و شعرها میجویند و در کشف آن از هنرِ تخیل و کتابِ تعقل مدد میخواهند. و حاشا که حل این معما جز به عشق میسر نگردد، که بر ملت ما آسان شده است. و اینک ما شاهد آنیم که سبکبالانِ عاشقِ شهادت بر توسَن شرف و عزت به معراج خون تاختهاند؛ و در پیشگاه عظمت حق و مقام جمع الجمع به شهود و حضور رسیدهاند؛ و بر بسیط ارضْ ثمرات رشادتها و ایثارهای خود را نظاره میکنند، که از همت بلندشان جمهوری اسلامی ایران پایدار و انقلاب ما در اوج قله عزت و شرافت مشعلدار هدایت نسلهای تشنه است؛ و قطرات خونشان سیلابی عظیم و طوفانی سهمناک را برپا کرده است و ارکان کاخهای ظلم و ستم شرق و غرب را به لرزه انداخته است، و آنان را در عزا و ماتم از دست دادن یاران و نوکرانی چون محمد رضا خان و «ساداتها»[9] و «نمیریها»[10] و نیز اقتدارها و افتخارات شیطانی خود سیاهپوش کرده است. و هنوز اول ماجرا است، و کابوسهای دیگری دارند. و باید خود را برای نابودی و مرگ جیرهخوارانی چون صدام و دست نشاندگانی چون اسرائیل غاصب آماده کنند؛ که اینها همه از برکات سحر شهیدان ماست. و ما در انتظار رؤیت خورشیدیم. و به شهیدان باید گفت: آتاکُمْ الله ما لَمْ یُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ.[11] و مبارک باد بر خانوادههای عزیز شهدا، مفقودین، و اسرا، و جانبازان و بر ملت ایران، که با استقامت و پایداری و پایمردی خویش به بنیانی مرصوص مبدل گشتهاند که نه تهدید ابرقدرتها آنان را به هراس میافکند، و نه از محاصرهها و کمبودها به فغان میآیند، و نه از خیانت و وحشیگریهای صدام دیوانه و افسارگسیخته رو به زوال در زدن شهرها و ویران کردن خانهها و مساجد و بیمارستانها و مدارس خم به ابرو میآورند، و چون گذشته به راه خود، که همان راه اسلام عزیز و عزت و شرف و انسانیت است، ادامه میدهند؛ و زندگی با عزت را در خیمه مقاومتِ صبرْ بر حضور در کاخهای ذلت و نوکری ابرقدرتها و سازش و صلح تحمیلی ترجیح میدهند. و من افتخار میکنم که در میان شما و در کنار شما هستم و در غم و مصیبتهای شما که مصیبت اسلام و مسلمین است، شریک میباشم. عجبا که دیو صفتان عفلقی وقتی که در صحنههای نبرد آن همه شکستها را متحمل شدهاند و بُزدلانه از روبروی شیرمردان ارتش اسلام پا به فرار گذاشتهاند، برای جبران آن همه ناتوانی و عجز، ناجوانمردانه خانهها و مدارس و بیمارستانها و مساجد را بر سر اقشار بیدفاع مردم از طفل شیرخواره گرفته تا محصل دبستانی و دبیرستانی و از بیمار در بیمارستانها تا پیرمردان و پیرزنان خراب میکنند. آری، ملت عزیز ایران و خصوصاً مردم شهرهای مورد تهاجم هوایی دشمن، به خوبی لمس کردهاند که دشمنان آنان راه پیشوایان و اعقاب شجره خبیثه بنی امیه و یزیدیان- علیهم لعنة اللَّه- را برگزیدهاند و هدفی جز محو آثار رسالت و اثبات و تحکیم شعار پوسیده «لا خَبَرٌ جَاءَ و لَا وَحیٌ نَزَلَ»[12] را دنبال نمیکنند؛ چرا که از یزیدیان[13] انتظاری جز این نیست که به حریم کشور اسلامی ما و به ملت پیرو امام زمان- عجل اللَّه فرجه الشریف- و حتی به خانه آل محمد- صلی اللَّه علیه و آله- یعنی قم تجاوز نمایند. و از ملت دلاور مسلمان ایران هم انتظاری جز ادامه راه حسین- علیه السلام- و زینب- سلام اللَّه علیها- نیست که این راه را انتخاب کردهاند. ملتی که سالار شهیدان را پیشوا و ایثار و فداکاری را سلاح و شهادت را سبب جاودانگی خود میداند از چه میترسد و با چه کسی جز خدا معامله میکند؟
و اینک من به همه عزیزانی که خانه و کاشانه و جگرگوشگان خود را در این حوادث و میدان کارزار از دست دادهاند عرض میکنم که یقیناً شما احساس همدردی این خدمتگزار و پدر پیر خود را درک میکنید که من ویرانی خانههای شما را ویرانی خانه خود و شهادت و جراحت عزیزان و فرزندان شما را شهادت و جراحت فرزندان خود میدانم و با شما هستم؛ و شما را به صبر و مقاومت سفارش میکنم. و امیدوارم که ملت ایران با همان روح همبستگی و برادری که در همه مشکلات خود را یاور و غمخوار یکدیگر میدانند در این امتحان بزرگ الهی به یاری و کمک آسیب دیدگان بشتابند و با آغوش باز و محبت و اخوت در رفع مشکلات آنان کوشش نمایند؛ و همگام با دولت خدمتگزار که با کمال فداکاری و پشتکار شب و روز مشغول امداد و برنامهریزی هستند، به جنگ مشکلات بروند. به هر حال، قلم و بیان من عاجز است که مقاومت عظیم و گسترده میلیونها مسلمان شیفته خدمت و ایثار و شهادت را در این کشور صاحب الزمان- ارواحنا فداه- ترسیم نماید، و از حماسهها و رشادتها و خیرات و برکات فرزندان معنوی کوثر، حضرت فاطمه زهرا- سلام اللَّه علیها- سخن بگوید؛ که همه اینها از هنر اسلام و اهل بیت و از برکات پیروی امام عاشورا سرچشمه گرفته است. و ملت ما کمربندها را محکم بستهاند؛ و از زن و مرد و پیر و جوان همه و همه، جز تعداد انگشت شماری منافق خود فروخته جاسوس و سایر وابستگان به استکبار جهانی، در صحنه نبرد حق در برابر باطل ایستادهاند و بر یکدیگر سبقت میجویند. و کدام سبقتی در مسیر الی اللَّه بالاتر از اینکه سیلزدگان محصور در فکر کمک به جبههاند و رزمندگان در صحنه نبرد هم بضاعت مالی خود را به سیلزدگان تقدیم میکنند؟ و کدام تحولی بالاتر از اینکه پدران و مادران و همسران شهیدان ما از فراق عزیزان خود شِکوه نمیکنند، ولی غبطه و حسرت دوری از قافله شهدا را بر زبان دارند؟ و چه کور و کرند آنان که بعد از تجربه سالها مقاومت و سرسختی این ملت قهرمان هنوز هم بر حقایق و واقعیات پا مینهند، و به تجهیز صدامِ رو به احتضار و حزب عفلقی ادامه میدهند، که در حقیقت خود و صدام را به گورشان نزدیکتر و ملت ما را آبدیدهتر میسازند و عزم آنان را برای سرعت بخشیدن به سقوط متجاوز جَزمتر میکنند. ابرقدرتها، از امریکا که در رأس مفاسد همه عالَم است گرفته تا شوروی و فرانسه که متأسفانه بیشترین امکانات تهاجم به شهرها را اعم از موشک و بمب و هواپیما در اختیار عراق گذاردهاند، باید بدانند که با ادامه این حمایتهای علنی و تلویحی از صدام کینه یک ملت انقلابی و استوار و یک حکومت اسلامی و مردمی و صد در صد تثبیت شده و دارای هواداران بیشمار از مکتبها و نژادها و ملیتهای مختلف در سر تا سر جهان را علیه خود برمیافروزند و مردم ما و ملتهای جهان آنان را در این جنایتها و خیانتها سهیم میدانند. و باید تمامی قدرتها و ابرقدرتها بدانند که ما تا آخرین نفر و تا آخرین منزل و تا آخرین قطره خون برای اعلای کلمة اللَّه ایستادهایم؛ و بر خلاف میل تمامی آنان، حکومت نه شرقی و نه غربی را در اکثر کشورهای جهان پایهریزی خواهیم نمود. و استکبار جهانی چه زود فراموش کرده است صحنه عظیم و تاریخی حضور مردم در «روز قدس» را که اگر دهها بار هم تکرار بشود، به یاری خداوند مردم ما همان مردمند و صحنهها همان صحنههاست.
من ضمن تشکر و تقدیر فراوان از نیروهای مردمی و بسیجیان جان بر کف و سپاهیان محمد- صلی اللَّه علیه و آله- و ارتش قدرتمند و مقاوم و سپاهیان قهرمان و دلاور و روحانیون و جهادگران و امدادگران و خبرنگاران و نیروهای انتظامی کمیته و شهربانی و ژاندارمری و همه کسانی که در پشت جبههها به تقویت و تدارک رزمندگان همت گماشتهاند و نیز با تقدیر و تشکر وافر از رزمندگان عملیات کربلای 4 و 6 و خصوصاً کربلای 5 که واقعاً حماسهها آفریدند و حیرت و تعجب همه جهانیان را برانگیختهاند و بر مستحکمترین دژها و موانع و مدرنترین سلاحها یورش بردند و دلاورانه در مصاف با دشمن زبون جنگیدند و امیران و افسران و درجه داران و سربازان بیشماری از دشمن را به اسارت گرفتهاند و هم اکنون نیز به نبرد خود ادامه میدهند و دل انبیا و پیامبر اسلام و مولای خود حضرت صاحب الامر را شادمان ساختهاند، از همه جوانان غیور و اقشار برومند کشور اسلامی میخواهم که مثل همیشه به جبههها هجوم آورند و به سپاهیان حضرت مهدی- عجل اللَّه تعالی فرجه- بپیوندند و نفسهای آخر عمر صدامیان را بگیرند که دست نصرت حق با شما است؛ و چنانچه تا به امروز و در همه صحنهها از امدادهای غیبی و عنایات ویژه خود، شما را متنعم ساخته است، بعد از این نیز یار و یاورتان خواهد بود و شما را تنها نخواهد گذاشت. و من هم در همه حالات به شما دعا میکنم و شما را دوست میدارم؛ وای کاش در کنار شما و در سنگر شما بودم.
خداوندا، به ملت ما و رزمندگان لشکر اسلام و به مسئولین و فرماندهان که با دقت و نظم و سعه صدر و جلب رضایت حق به برنامهریزی و هدایت امر جنگ مشغولاند و به رزمندگان با اخلاص و با ایمان، از نیروهای زمینی، هوایی و دریایی ارتش و سپاه و جنگاوران بسیج که اسلام و انقلاب و میهن اسلامی خود را بیمه کردهاند و دست تجاوزگران را شکستهاند، و به روحانیون عزیزی که حوزه علم را به مکتب عشق مبدل ساخته و پیشاپیش ارتش اسلام سینهها را سپر کردهاند، و به جهادگران بیسنگری که در سخت ترین شرایط به پاسداری از حریم رزمندگان و تحکیم مواضع بیقرار آنان همت گمارده و با ایثار و فداکاریْ جانِ عزیزانمان را در سنگر و مواضع دفاعی حفظ کردهاند، و به امدادگران و طبیبانی که از خانههای امن خود به جبهه میروند و پا به پای خطشکنان به نجات مصدومین و مجروحین همت میگمارند و یا ابدان مطهر شهیدان را حمل میکنند و به دانشگاهیان و دانشجویان و متخصصین از ارگانها و وزارتخانهها که در امور مختلف یار و مددکار ارتش اسلامند، و به فیلمبرداران و خبرنگارانی که در خطوط مقدم جبههها حماسههای بینظیر و جلوههای ملکوتی جنود خدا را به نمایش میگذارند و ملت ایران و مردم جهان را در عصر حاضر و آیندگان را به فرهنگ دفاع مقدس خود و تاریخ انقلاب آشنا میسازند، و به همه پشتیبانان و مراکز پشتیبانی از جبهه، از کشاورزان در گوشههای دهات که از ثمرات رنج خود میگذرند گرفته تا کارگران و مردم شهرها و بخشها و اقشار گوناگون بازاری و اداری و غیره که با جان و مال و قول و فعل خود رزمندگان را حمایت و دلگرم میکنند، نصرت و برکت و پیروزی و شرافت و عزت دنیا و آخرت کرامت فرما.
خداوندا، شهدای عزیز این ملت را که برای تو و برای اعتلای دین تو جان باختهاند، در جوار اولیایت مخلّد فرما؛ و به بازماندگان آنان، خصوصاً پدران و مادران، فرزندان و همسرانشان که برای رضای تو فراق و دوری آنان را تحمل میکنند و پرچم مبارزه آنان را بر دوش گرفته و به پیش میروند صبر و اجر کرامت کن؛ و فرزندان آنان را برای رأفت و مهربانی بیشتر به مادران داغدیده خود مهیا فرما؛ و جانبازان عزیز و پیروز و سرافراز ما را شفا عنایت کن؛ و مفقودین و اسرا، این شیرمردان دربند را با سلامت و پیروزی به اوطان خود بازگردان؛ و ما را خدمتگزار این ملت، و ملت را قدرشناس زحمات شهیدانمان گردان؛ و شیرینی و حلاوت محبت و رضایت خود را به ما عنایت کن؛ و دعای خیر حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا فداه- را شامل حالمان گردان؛ و این انقلاب را از خطر آفتها و لغزشها و کیْد کافران و منافقان و ملحدان حفظ فرما. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.[14]- 16 بهمن ماه 65- روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج20، ص: 196 ـ 201)
[1] - قانونی اساسی مشروطه.
[2] - متن حکم، در سیر تاریخی خود( 15 بهمن، قبل از همین سخنرانی) درج شده است.
[3] - به استناد وظایف و اختیارات رهبری، مندرج در اصل 110 قانون اساسی
[4] - مجازاتهای تعیین شده و نام برده شده در روایات
[5] - احکام اجتماعی و حکومتی
[6] - قضاتی که با اذن مجتهد جامع الشرایط به امر قضا پرداخته و خود فاقد شرط اجتهاد برای قضای شرعی هستند.
[7] - سوره فجر، آیه 28:« بسوی پروردگارت بازگرد»
[8] -« برای آنها، همین افتخار کافی است».
[9] - انور سادات، رئیس جمهور معدوم مصر
[10] - جعفر نمیری، رئیس جمهور سودان
[11] - برگرفته از آیه 20 سوره مائده:« خدا آنچه را که به شما داد به هیچ کس در جهان نداد».
[12] -« هیچ خبری نیامد و هیچ وحیای نازل نشد!» این سخن کفرآمیز از یزید بن معاویه است
[13] - اشاره به وابستگان به حزب بعث عراق و صدام حسین.
[14] - متن پیام امام خمینی، توسط آقای سید احمد خمینی در مراسمی در بهشت زهرا قرائت گردید
.
انتهای پیام /*