امروز با امام: چهاردهم دی
ـ نامه به آقای سید عبدالرحیم هاشمی زاده؛ اعلام عدم وصول نامه پیشین (1351)
«جناب آقای آقا سیدعبدالرحیم هاشمیزاده- ایّدهاللَّه تعالی
نامه جنابعالی وسیله پست واصل، ولی نامه وسیله آقای بهبهانی و وجه نرسیده است.
و قبلًا هم در نظر ندارم که از شما نامهای رسیده باشد و الّا جواب داده میشد. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. نصف از سهم سادات را مجازید در محل بدهید. والسلام علیکم.» (صحیفه امام، ج2، ص: 472)
ـ نامه تشکر به آقای ابو القاسم وکیلی (1345)
امام خمینی به نامههای دوستانۀ دوستان خود، چه روحانی و چه شخصی پاسخ میداد. ازجمله این نامه در آن توصیه میکند:
«دنیا به هر نحو باشد، زودگذر است و خوشیها و ناخوشیها با سرعت تمام خواهد شد؛ مهم جلب نظر اولیای امر- علیهم السلام- و رضای خالق متعال است. امید است همه ما توفیق و سعادت آن را پیدا کنیم. این جانب برای خصوص والد محترم جناب آقای حاج وکیلی- ایّده اللَّه تعالی- که حقیقتاً صدمه خوردند بسیار نگران و پریشان بودم. بحمداللَّه تعالی با خیر و سلامت، خداوند شما را به ایشان برگرداند. امید است خداوند تعالی به ایشان سلامت و سعادت و خیر دارینْ مرحمت فرماید. سلام این جانب را به ایشان ابلاغ فرمایید. امید است ان شاء اللَّه تعالی از سایر دوستان و خدمتکاران شرع مطهر بزودی رفع گرفتاری بشود.» (صحیفه امام، ج2، ص: 109)
ـ نامه تشکر به آقای عباسعلی سبیل اردستانی (13579
امام خمینی در پاسخ به یکی دیگر از نامههای دوستانه مینویسند:
«مرقوم شریف واصل، من از مثل شما مردان عزیزی که با فداکاری خود و فرزندانشان به اسلام و ملت اسلامی خدمت کردهاند متشکرم.» (صحیفه امام، ج5، ص: 336)
ـ مصاحبه با تلویزیون «سی. بی. اس» درباره ضدیت با امریکا (1357)
امام خمینی در مصاحبه با خبرنگار تلویزیون سی. بی. اس امریکا به پرسشهای او دربارۀ ضدیت با امریکا، ضرورت سقوط سلسله پهلوی و... غیره پاسخ داد.
[حضرت آیتاللَّه، آیا هیچ نوعی از حکومت که شاه هم در آن حضور داشته باشد مورد قبول شما میتواند باشد؟]
- خیر.
[گفته میشود که شاه برنامه دارد که برای تعطیلات کوتاهی از مملکت خارج بشود. آیا این امر حضرت عالی را قانع میکند و موجباتی برای پایان دادن به اعتصابات و تظاهرات خواهد بود؟]
- خیر، رفتن شاه کفایت نمیکند. باید رژیم به هم بخورد و تمام چیزهایی که مربوط به سلطنت است باید از بین برود تا ما راضی شویم- یعنی ملت راضی شود.
[بنا بر این مشروطه سلطنتی یا چیزی شبیه به آن قابل مسامحه و قبول شما نیست؟]
- خیر، مشروطه سلطنتی منظور ما نیست.» (صحیفه امام، ج5، ص: 337)
ـ مصاحبه با گروهی از خبرنگاران درباره انتخابات (1357)
امام خمینی در مصاحبه با خبرنگاران آسوشیتدپرس، فیگارو، میامی هرالد و روزنامه یونانی «ای. تی. ا» دربارۀ انتخابات در جمهوری اسلامی- رابطه با امریکا- خستگیناپذیری ملت به پرسشها پاسخ داد. از آن میان:
سؤال: [حضرت آیت اللَّه! چه موقعی تصور میفرمایید یک انتخابات آزاد، بعد از رفتن شاه و اعلام حکومت جدید در ایران، برگزار شود و آیا تحت حکومت اسلامی هیچ محدودیتی برای احزاب سیاسی چپ و کمونیستها وجود دارد یا نه؟]
جواب: انتخابات بایستی بعد از اینکه تکلیف حکومت معلوم شد برگزار شود. ولی انتخابات برای مجلس مؤسسان بدون مهلت انجام خواهد گرفت. کسانی که خرابکار نباشند حق رأی دارند.
[نظر شما در مورد امریکا چیست؟ شما فرمودهاید که کشورهایی که از شاه حمایت کنند از این زمان به بعد با آنها روابطتان خوب نخواهد بود و تا زمانی که دولتهای حامی سرِ کار باشند با آنها قطع رابطه خواهید کرد. آیا این بدین معناست که تا کارتر در امریکا سرِ کار است شما با امریکا دشمن خواهید بود؟]
- ما تا ایشان با ملت ایران مخالفت میکند، از شاه حمایت میکند، با او مخالف هستیم، اما با ملت امریکا هیچ مخالفتی نداریم.
[تا به حال دولت امریکا با تمام نیرو پشتیبان شاه بوده، آیا با رفتن شاه روابط شما با امریکا خوب خواهد شد؟]
- بعد از رفتن شاه و تشکیل دولت، این مسائل مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
[در خیابان صدای «اللَّه اکبر» و «درود بر خمینی» شنیده میشود ولی اینها هنوز هیچ کدام برنامه سیاسی نیست. شما مرتب از «جمهوری اسلامی» صحبت کردهاید که مطلبی خیلی کلی است. آیا ممکن است رئوس کلی این نظام و سرنوشت سومین کشور صادرکننده بزرگ نفت را ترسیم کنید؟]
- قانون ما اسلام است و مدون است؛ چیزی نیست که ما بخواهیم برایشان تعیین کنیم.» (صحیفه امام، ج5، ص: 339)
ـ نامه تسلیت به خانواده شهید عاشوری (1357)
«خدمت عائله محترمه مرحوم ثقة الاسلام آقای عاشوری[1]- رحمة اللَّه علیه
من از واقعه تأسف آور و مصیبت وارده بر شماها که خودم هم شریک هستم، متأثر هستم و به شما تسلیت میدهم. امید است خداوند تعالی ایشان را رحمت و به شماها صبر و اجر عنایت فرماید و در پناه خود، شماها را حفظ فرماید. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج5، ص: 342)
ـ پیام به ملت ایران؛ اولین انتخابات ریاست جمهوری (1358)
«در این موقع که به خواست خداوند متعال یکی دیگر از مراحل استقرار نظام جمهوری اسلامی در دست تحقق است؛ و ملت مبارز بیدارِ ایران در صدد تعیین و انتخاب رئیس جمهور میباشد، لازم است تذکراتی داده شود:
1- با اینکه در این دوره به حسب قانون اساسی مصوب از ناحیه ملت، تصدیق صلاحیت رئیس جمهور و واجد بودن شرایط او به عهده این جانب است، به واسطه بعضی مصالح و جهات لازم المراعاة، از آن جمله وضع استثنایی که کشور دارد، لازم است در این امر مهم حیاتی تأخیر نشود. از طرفی شناسایی بیش از 120 نفر محتاج به زمانی طولانی است؛ و تأخیر در این حالِ استثنایی به صلاح ملت و کشور نیست، به این جهت و جهات دیگر این جانب امر صلاحیت و انتخاب را به ملت واگذار نمودم که خود سرنوشت خود را تعیین کنند.
2- در دورههای آینده که ان شاء اللَّه استقرار کامل حاصل شد، به حسب قانون اساسی باید این امر به وسیله شورای نگهبان عمل؛ و آنان هستند که باید تشخیص صلاحیت رئیس جمهور را به حسب موازین قانونی بدهند.
3- این جانب از ملت شریف ایران تقاضا میکنم که در این امر مهم حیاتی، سستی و بیتفاوتی از خود نشان ندهند. و انتظار دارم همان طوری که با شور و شعف به پای صندوقهای رأی برای تصویب جمهوری اسلامی رفتند، در این امر نیز با جدیت و علاقه به اسلام، شرکت کنند؛ که خداوند متعال با آنان است و پیروزی نصیب ملت شریف مسلمان است.
4- ملت شریف با کمال هوشیاری و توجه به توطئهها و بند و بستها که در دست اجراست، و میخواهند نگذارند ملت در این مرحله مهم پیروز شود، و در صدد ایجاد انحراف هستند، مراعات شرایطی را که در قانون اساسی ذکر شده است با کمال دقت بنمایند.
5- از آقایان کاندیداها و دوستان آنان انتظار دارم که اخلاق اسلامی- انسانی را در تبلیغ برای کاندیدای خود مراعات؛ و از هر گونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمت باشد خودداری نمایند، که برای پیشبرد مقصود، و لو اسلامی باشد، ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ، مطرود و از انگیزههای غیر اسلامی است.
6- این جانب بنا ندارم از کسی تأیید نمایم، چنانکه بنا ندارم کسی را رد کنم. و از تمام احزاب و گروهها و افراد میخواهم از نسبت دادن کاندیدای خود به من که از آن استفاده تأیید و یا تعیین و یا رد شود، خودداری کنند.» (صحیفه امام، ج12، ص: 11 ـ 12)
ـ سخنرانی در جمع اساتید دانشگاه تهران؛ ویژگیهای انقلاب اسلامی (1358)
«اگر شما خیال کنید که با سرنیزه بتوانید یک ملتی را خاضع کنید و استقرار هم پیدا بشود این اشتباه است. سرنیزه میتواند یک مردمی را سرکوب کند، بکشد، چه بکند، لکن نمیتواند مستقر باشد. ملت اگر یک چیزی خواستند، نمیشود به خلاف میل ملت همیشه یک کاری را انجام داد، و اگر حکومت رژیمش دو رژیم باشد، ملت مسْلم باشد، حکومت کمونیست باشد، این نخواهد درست شد و شما همچو امیدی نداشته باشید. با بودن یک ملتی به حال نظام اسلامی، و آمدن یک حکومتی برای این ملت به نظام دیگری مثل کمونیست این میشود، اول شماها بریزید و بکشید- و چنانچه دارند همین کار را میکنند- و مردم را سرکوب کنید، لکن این استقرار نمیتواند پیدا کند...
حکومت یک ملت- خصوصاً در آنجاهایی که دعوی دموکراسی و امثال ذلک میکنند- برای خدمت مردم است نه برای سرکوبی مردم. لکن ما میبینیم حکومتها این طور نیستند. این حکومتهایی که ما با ایشان مواجه بودیم و دیدیم، که همه میدانید وضعشان چه بوده، و این حکومتهای همجوار ما هم میدانید که همه این طور هستند که یک دسته اقلیتی با قدرت و سرنیزه و پشتیبان داشتن از خارج میآیند و یک ملتی را سرکوب میکنند...
خاصیتی که در این انقلاب هست که اسلامی است و ملی، این خاصیت اسباب این شده است، که همه شما آقایان را وادار به کار کرده، هر چه کار ازتان بیاید میکنید. برای اینکه میبینید کار برای خودتان است، نه برای غیر منزل خودتان است. شما الآن ایران را منزل خودتان میدانید. قبل از این میگفتید برای چه من کار کنم...
اگر شما آقایان و همه ملت ما بخواهند استقلال خودشان را،- و میخواهند- بخواهند آزادی خودشان را،- و میخواهند- باید اول افکارشان را آزاد کنند. افکار ما الآن در قید و بند است. حالا هم هست. ان شاء اللَّه بشود الآن یک نهضت، یک نهضت فکری هم شده الآن، لکن باید این [نهضت] را تتمیمش کرد...
ما با تمدن مخالف نیستیم، با تمدن صادراتی مخالفیم. تمدن صادراتی ما را به این روز نشانده است. آزادی صادراتی! آزادی است که بچههای ما را به فحشا کشاند و مراکز فساد هر چه خواست زیاد شد به اسم آزادی. به اسم آزادی همه مطبوعات ما در خدمت آنها بودند.
برای اینکه، این بچههای ما را، جوانهای ما را از دانشگاه منصرف کنند و به فحشا بکشند...» (صحیفه امام، ج12، ص: 13 ـ 28)
ـ بیانات در جمع خانواده جهان پهلوان تختی؛ ارزش پهلوانی (1358)
[روز جمعه بابک و خانم شهلا توکلی، همسر مرحوم تختی، به حضور امام شرفیاب شدند. هنگام ظهر بود و موقع ناهار. آنها ناهار را که نان و سیب زمینی بود به اتفاق امام صرف نمودند. بعد از ناهار بابک به امام میگوید: من تا به حال سه افتخار بزرگ دارم: 1- به حضور امام امت رسیدهام. 2- فرزند جهان پهلوانی چون تختی هستم. 3- این انقلاب به رهبری امام به پیروزی رسیده است. امام بعد از اینکه حرفهای بابک تمام میشود، دستی به سر بابک میکشند و او را میبوسند و فقط دو سه کلمهای که دریایی از معانی را در برمیگیرد به بابک گفتند. و این خود میتواند سرمشقی برای تمام ورزشکاران شود. امام فرمودند:].
«پسرم، سعی کن همیشه پهلوان باشی نه قهرمان».[2] (صحیفه امام، ج12، ص: 29)
ـ سخنرانی در جمع گروهی از مردم خلخال؛ خدمت به اسلام (1358)
«توجه داشته باشید که در این وقت حساس، در این وقتی که مشکلات در پیش است، برای اسلام خدمت کنید. ان شاء اللَّه خدا شما را حفظ کند؛ موفق باشید. من از شما از اینکه در یک منزل تنگی هستید و فشار به شما وارد میآید معذرت میخواهم، و چون وقتم کم است نمیتوانم بیشتر از این تصدیع بدهم. خداوند همه شما را موفق و مؤید کند.» (صحیفه امام، ج12، ص: 30)
ـ پیام به سفیر پاکستان؛ اعلام وصول نامه ارسالی (1358)
«جناب آقای ژنرال محمد رضا، سفیر کبیر پاکستان
پس از اهدای سلام مخصوص، مرقوم محترم واصل، و از مندرجات و محتویات آن استحضار حاصل گردید. امید است خداوند تبارک و تعالی توفیق کامیابی در منظور مشروع جنابعالی و دولت متبوعتان مرحمت فرماید؛ و جمیع ممالک اسلام را در ظل حمایت خود تأیید و استقلال و عظمت آنها را تضمین فرماید. توفیق و سلامت جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج12، ص: 31)
ـ سخنرانی در جمع سفیران و کارداران ایران؛ صدور انقلاب با رشد اخلاق و اسلام (1359)
«چنانچه شما شخصاً یا سفارتخانههایتان وضعش یک وضعی باشد که با اسلام درست جور نیاید، در آنجا خواهند گفت که اسلام همین است. اگر بنا باشد که سفارتخانههای ما در خارج از کشور به همان وضع طاغوتی یا نزدیک به وضع طاغوتی باشند، معنایش این است که باز اسلام در سفارتخانهها نرفته است. مع الأسف تا آنجا که به من در طول این مدت اطلاع دادند- که اخیراً را درست نمیدانم- سفارتخانههای ما، سفارتخانههای اسلامی که باید باشد نیست- چه در مکانها و چه در کیفیت مستخدمینی که آنجا هستند. خصوصاً مستخدمین زن و چه در سایر جهاتی که هست- باز [این] احساس درست نشده است که جمهوری اسلامی یعنی چه. بعض از سفرایی که پیغمبر اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- به دربار سلاطین بزرگ آن وقت فرستاده بودند، اینها وقتی وارد شدند با شمشیر خودشان آن پارچهای که حریر بود زدند کنار. این شکستن آن دماغ فرعونی سلاطین آن زمان بود...
شما در خارج که هستید برخورد دارید با سفرای آنجا، با وزرای خارجه آنجا، با همه اینها برخورد دارید. اگر بنا باشد که شما وقتی که میخواهید در وزارت خارجه بروید خودتان را گم کنید، خیال کنید که حالا در یک محضر کذا، وزیر خارجه امریکا، وزیر خارجه شوروی، لکن باید شما توجه داشته باشید که شما سفیر مملکت اسلامی هستید که از همه این قدرتها، قدرتش بالاتر است. و از همه این «شریفها»- اگر آنها شرافتی داشته باشند- شرافتش بالاتر است.
و شما باید حیثیت خودتان را از اول حفظ کنید. و از مسائل مهمی که شماها مثل ماها موظف بر آن هستید این است که با عمل خودتان در آنجا، با وضعیت سلوکتان با کارمندان، با وضعیت اصل سفارتخانه و وضع سفارتخانه طوری باشد و طوری بکنید که با همین عمل بتدریج انقلاب شما صادر بشود به آن کشوری که در آن هستید. مسائل اخلاقی، یک مسائلی است که وقتی که یک کسی مقیّد به آن بود و دنبالش بود، این سرایت میکند. و مردم به حسب طبیعتشان، به حسب فطرتشان- فطرتها سالم است منتها تربیتها ضایع میکند فطرتها را- [آن را قبول میکنند]...
عظمت انسان به لباس و کلاه و اتومبیل و- نمیدانم- پارک و امثال ذلک نیست. انسان یک حقیقتی است که آن حقیقت اگر بروز کند شرافتمند است، عظمت دارد. شما میبینید که بزرگترین افراد بشر انبیا بودند و ساده ترین از همه هم آنها بودند. در عین حالی که بزرگتر از همه بودند و همه آنها را به بزرگی میشناختند، در عین حال ساده ترین افراد بودند در وضع زندگیشان. تمام انبیا این طور بودند و تاریخ، همه آنها را نشان میدهد که با وضع بسیار سادهای عمل میکردند. در صدر اسلام آن امر بسیار روشن است که چه جور وضع داشتند، حکومتها چه وضعی داشتند و امرای ارتش چه وضعی داشتند، و خود اشخاصی که در رأس بودند با مردم چه وضعی داشتند. در عین حالی که وضعشان آن طور بود که وقتی یک کسی از خارج میآمد در مسجد رسول اللَّه، و این افراد نشسته بودند، نمیشناخت که کدام یکی اینها رسول اللَّه هستند. سؤال میکرد که کدام یکی هستید؟ برای اینکه نه بالایی بود، نه پایینی بود، دور مینشستند. اگر حصیری هم بود یا بوریایی بود من نمیدانم، لکن این فرشهایی که شما خیال کنید، حتی این فرشی که شما زیرتان انداختید نبوده است. آن وقت دور هم مینشستند و لیکن عظمتشان، عظمتی بود که دنیا را تحت تأثیر قرار داد. عظمت انسان به روحیت روح انسان است.
عظمت انسان به اخلاق و رفتار و کردار انسان است، نه به اینکه اتومبیلش سیستم کذا باشد، نه به اینکه گارد داشته باشد نه به اینکه خَدَمه داشته باشد. اینها عظمت انسان نیست، اینها انسان را منحط میکند از آن مقامی که دارد.
صدور انقلاب با عمل و اخلاق
شما آقایان که در سفارتخانهها هستید موظفید عقلًا و شرعاً به اینکه هر چه سادهتر، سفارتخانه هاتان هر چه سادهتر باشد. و کیفیت معاشرتتان با آن اشخاصی که کارمند هستند در آنجا و به اصطلاح شما زیردست گفته میشوند، برادرانه باشد. و در عین حالی که آنها از شما بپذیرند مطالبی که میگویید، لکن برادرانه باید باشد. و همین طور وضع مهمانیهایتان، وضع گذران خودتان، وضع کسانی که در آنجا کار میکنند، آنها باید متحول بشود به یک وضع اسلامی که هر کس میآید در آنجا اسلام را در آنجا عملًا ببیند. ما هر چه فریاد بزنیم که ما اسلامی هستیم و جمهوری اسلامی هستیم، لکن وقتی ببینند ما را که در عمل، غیر او هستیم، از ما دیگر باور نمیکنند. وقتی میتوانند باور کنند از ما که مایی که میگوییم جمهوری اسلامی هستیم، عملمان هم آن طور باشد. عمل طاغوتی نباشد. و قول، قول اسلامی، عمل اسلامی باشد و خود رفتار، اسلامی باشد.
گفتار اسلامی باشد تا صادر بشود این جمهوری اسلامی در سایر کشورها. صدور با سر نیزه، صدور نیست. صدور با زور، صدور نیست. صدور آن وقتی است که اسلام، حقایق اسلام، اخلاق اسلامی، اخلاق انسانی در اینجاها رشد پیدا بکند. و شما موظف به این معنا هستید، و باید این کار را انجام بدهید که هم در عمل و هم در نوشتههایی که در آنجا منتشر میکنید، باید بکنید و مجله داشته باشید و آن مجله یک مجلهای باشد که هم در عکسهایی که در آن هست، و هم در مسائلی که در آنجا طرح میشود همهاش موافق باشد با جمهوری اسلامی تا به واسطه تبلیغات، اسلام نفوذ کند در آنجا، و این را بدانید که اگر شما تبلیغات بکنید و همین طور دانشجوهای عزیز ما در آنجا کوشش کنند در اینکه در هر جا که هستند با هر طایفهای که برخورد میکنند مسائل ایران را، مسائل اسلامی ایران را در آنجا طرح بکنند، و آن چیزهایی که در مجلات خارج، در روزنامههای خارج در هر جا نوشته میشود، آنها را یکی یکی برای آنها تحلیل کنند و دروغ آن چیزها را بر آنها ثابت بکنند.
عمده مسأله این است که ما فهمیده باشیم در قلبمان که ما میخواهیم جمهوریمان اسلامی باشد. باید همان طوری که با زبان میگوییم، قلب ما معتقد شده باشد به اینکه ما میخواهیم اسلام باشد. «ما میخواهیم اسلام باشد» دیگر با تمام اعوجاجات باید مبارزه بکند انسان. اول از خودش شروع کند، ببیند خودش چه اعوجاجاتی دارد. هر انسانی لا محاله[3] در خودش نقصهایی میبیند. کم است کسی که نقص نبیند در خودش. و اگر کسی نقص در خودش نمیبیند، این خودش یک نقصی است که دارد. انسان باید تربیت بشود، باید به تزکیه تربیت بشود. و انسان از خودش باید شروع بکند، از خانواده خودش باید شروع کند. و شما از خودتان، خانوادههایتان، خودتان همه شروع کنید تا به خارج برسد. دانشجویان ما باید خودشان اول توجه بکنند که رفتار خودشان، کردار خودشان، گفتار خودشان همه اینها منطبق با موازین اسلامی و اخلاقی باشد تا اینکه اگر مردم را دعوت کردید به اسلام، و باید هم دعوت بکنید، حرف شما مخالف با عمل شما نباشد...» (صحیفه امام، ج13، ص: 483 ـ 490)
ـ یادنامه در تجلیل از شهید محراب آقای سید عبدالحسین دستغیب (1360)
«پیشنهاد شد که در رابطه با یادواره شهید معظم حجت الاسلام و المسلمین مرحوم آقای حاج سید عبد الحسین دستغیب[4]- قدس سره- کلمهای بنویسم.
یاد این شهید در دل عاشقان فضیلت و ملت وفادار ایران زنده است. مسجد و محراب و منبر شیراز نغمه ملکوتی این شهید راه اسلام را از یاد نمیبرند. درسهای انسانساز ایشان که در قلب انسانهای متعهد غوغا برپا میکرد جاویدان است. دستغیب به دستِ غیبنشینان ملکوت سپرده شد و در آغوش رفیق اعلی آرمید. او نمرده؛ که زندگانی جاوید در جرگه پردهنشینان قدس و عاشقان لقاء اللَّه یافت. از خدا بیخبرانی که همت بر قتل این رهبران فضیلت و رهروان به سوی محبوب گماشتهاند با فضیلت و حق طلبی مخالفند. اینان گمان میکنند با این حرکات غیر انسانی مذبوحانه در صف عاشقان شهادت و سوختگان در راه پیوستن به لقاء اللَّه شکافی پیدا میشود. اینان طعم ایمان به غیب و عشق به محبوب را نچشیده و شبپرگانی[5] هستند که از وصل آفتاب گریزانند؛ و مردگانی هستند به صورت زندگان که با اعمال وحشیانه خود میخواهند سد راه حقیقت کنند و اسلام عزیز را به خیال فاسد خود به تباهی کشند. خداوند قادر، اسلام بزرگ را فرو فرستاده و حفظ و نگهبانی آن را تضمین فرموده است. از خداوند تعالی رحمت برای شهیدان، خصوصاً این شهید معلم اخلاق و مُهذِّب نفوس خواستار، و برای بازماندگانشان صبر و اجر مسألت مینمایم. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.» (صحیفه امام، ج15، ص: 463)
ـ سخنرانی در جمع مسلمانان هندوستان؛ پرهیز از اختلاف بین شیعه و سنی (1360)
«گرفتاری مسلمانها همه در پرتو اختلاف بین قشرهای مسلمین است. امروز که روز بیداری همه ملتهاست مسلمین باید بیدار باشند.
از قرار مذکور در هندوستان خصوصاً، دهلی نو اختلافات ایجاد میکنند بین برادرهای مسلم؛ بین برادرهای شیعه و سنی و من به هر دو قشر از برادرها پیام میفرستم که خدای تبارک و تعالی همه مسلمین را دعوت فرموده است که اعتصام «بحبل اللَّه» پیدا کنند و متفرق نباشند.[6] باید حالا احساس کرده باشند این معنا را که گرفتاریها همه از جهت اختلافی است که بین مسلمانها هست.
اگر مسلمانهای جهان با هم مجتمع بشوند و اختلاف نداشته باشند، هیچ یک از این گرفتاریها برای آنها پیش نمیآید و اگر مسلمانهای هندوستان، چه شیعه و چه سنی، با هم اتفاق پیدا بکنند و در مسائل اسلامی روی مبانی اسلامی عمل بکنند، آنها از این گرفتاریهایی که همیشه داشتند و در طول تاریخ همه مسلمانها گرفتاری داشتند از این گرفتاریها خارج خواهند شد.
امروز باید ما همهمان توجه به عمق مسائل پیدا کنیم و بدانیم که قدرتهای بزرگ برای اینکه استفاده بکنند و استفادههای مادی بکنند از مردم، آنها را به اختلاف وامیدارند.
امروز روزی نیست که مسلمانها با هم اختلاف داشته باشند.
شیعه و سنی هر دو با هم باید مجتمع باشند و اختلافات را کنار بگذارند و با هم در امور اجتماعی و سیاسی فعالیت بکنند که ان شاء اللَّه، با رفع اختلافات رفع گرفتاریها بشود. خداوند ان شاء اللَّه همه مسلمانها را در هر جا که هستند بیدار کند و همه را به تکالیف الهی خودشان آشنا کند و همه را در زیر پرچم توحید مجتمع کند تا اینکه گرفتاریهای همه ان شاء اللَّه، رفع بشود.» (صحیفه امام، ج15، ص: 464)
ـ حکم به مسئولان نظامی؛ اجازه اجرای مقررات انضباطی در مورد متخلفین (1361)
«ریاست ستاد مشترک و فرماندهان نیروهای سهگانه و ژاندارمری و ریاست شهربانی کل کشور برای حفظ نظام و عدم هرج و مرج و بیبند و باری در قوای نظامی و انتظامی مجازند با رعایت احتیاط کامل مقررات انضباطی متخلفین نظامی و انتظامی را اجرا نمایند، و در این رابطه به فرماندهانی که مطمئن هستند از این اجازه سوء استفاده نمیکنند در موارد ضروری اجازه دهند.» (صحیفه امام، ج17، ص: 217)
ـ پاسخ استفتاء کانون اسلامی جوانان بروجن در مورد ولایت اداری (1361)
[بسمه تعالی. محضر مبارک رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی- دامت برکاته پس از تقدیم عرض سلام و آرزوی توفیق پیروزی آن رهبر عظیم الشأن، بر مبنای مسائلی که در جامعهمان میگذرد لازم دانستیم از محضر مبارک آن رهبر بزرگ طلب فتوای مورد ذیل را بنماییم: در جامعه از طرف مسئولین ادارات هرگاه حرکتی خلاف حق و قسط اسلامی و قانون و دستورات آن رهبر عظیم الشأن انجام میگیرد و مورد سؤال افراد متعهد و کارمندان دلسوز وابسته به آن اداره قرار میگیرند که چرا در این مورد بر خلاف حق و قسط و قانون عمل نمودهاید از طرف مسئولان و یا افراد نزدیک به آنها این مسأله عنوان میگردد که این گونه برخوردها با مسئولین بر خلاف ولایت اداری است و چون ولایت اداری به ولایت فقیه و ولایت امام و پیغمبر و خدا ختم میشود پس فرد معترض که از طریق قانون و پیروی دستورات آن رهبر اعتراض خود را به مسئولین اعلام داشته است کافر و ملحد است. خواهشمند است نظریه شریف را در این مورد اعلام فرمایید. و السلام.
4/ 10/ 1361- از طرف برادران کانون اسلامی جوانان شهرستان بروجن].
بسمه تعالی
ولایت اداری در اسلام نیست و کارمندان و مسئولین در ادارات فقط مسئولیت دارند که بر طبق مقررات اداره و دولت اسلامی عمل کنند و ولایتی بر کسی و چیزی ندارند. و اگر بر خلاف موازین شرعی یا قانونی عمل نمایند، دیگران میتوانند بدون ایجاد هرج و مرج و فساد به آنان تذکر دهند. روح اللَّه الموسوی[7]» (صحیفه امام، ج17، ص: 218)
[1] - شهادت آقای عاشوری در جریان تظاهرات مردم بوشهر.
[2] - به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ 17/ 10/ 1358 ص 7.
[4] - شهید محراب، سید عبد الحسین دستغیب از یاران با وفا و انقلابی امام خمینی، نماینده امام و امام جمعه شیراز پس از یک عمر جهاد علمی، اخلاقی و سیاسی، در تاریخ 20 آذر 1360 هنگام عزیمت برای اقامه نماز جمعه بر اثر انفجار بمب به وسیله یک تروریست منافق به شهادت رسید
[6] - اشاره به آیه 103 سوره آل عمران.
[7] - استفتاء فوق توسط هیأت پاسخ به استفتائات شرعی، منصوب امام خمینی، مرقوم گردیده است و پاسخ منطبق با مبانی و فتاوای امام خمینی است
.
انتهای پیام /*