ـ شهابالدین اشراقی داماد امام خمینی
حجتالاسلام والمسلمین شهابالدین اشراقی یکی از شاگردان بنام حضرت امام بود که مدت 12سال در درس خارج ایشان شرکت میکرد. همین شناخت دو طرفه، زمینۀ پیوند سببی را در پی داشت. آقای اشراقی به عنوان داماد ارشد امام خمینی، از همان روزهای نخست در دفتر و بیت امام فعال بود و پس از پیروزی انقلاب نیز در کنار امام بود. تا این که مرداد1360 دچار سکته شده و یک هفته بعد در تاریخ 20/6/60 در سن 58 سالگی درگذشت و در روز 22 شهریور همراه با پیکر مطهر شهید آیتالله اسدالله مدنی و با حضور گستردۀ مردم و علمای قم تشییع و هر دو در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شدند.
ـ شهریور 1351ش. اعزام روحانیون به سربازی و واکنش امام خمینی
در راستای فشار بر روحانیت و حوزههای علمیه، رژیم شاه تصمیم گرفت طلاب و روحانیون هم باید به سربازی بروند. در مقابله با این نیرنگ، حضرت امام از نجف در پیامی خطاب به ملت و علما و روحانیون، به تشریح اهداف رژیم و دلداری به مبارزین و افشای فجایع و ستمکاریهای رژیم شاه برآمد. از جمله فرمود:
«نگران نباشید، تزلزل به خود راه ندهید، و با کمال رشادت و سربلندی، و روحی قوی بایستید. شما- هر کجا که باشید- سربازان امام زمان(عج) میباشید؛ و باید به وظیفه سربازی خود عمل نمایید. رسالت سنگینی که اکنون به عهده دارید روشن ساختن و آگاه کردن سربازان و درجه دارانی است که با آنان سر و کار دارید؛ که لازم است از انجام این رسالت مقدس اسلامی غفلت نورزید. تعلیمات نظامی را با کمال جدیت و پشتکار دنبال کنید.» (صحیفه امام، ج1، ص450)
ـ انتصاب محسن رضایی به فرماندهی کل سپاه
اولین فرماندۀ سپاه پاسداران، مر تضی رضایی بود که توسط رئیس جمهور وقت- بنی صدر- در تاریخ 28/4/59، انتخاب و منصوب و به تأیید حضرت امام رسید. (صحیفه امام، ج 13، ص 38) دومین فرماندهی کل سپاه پاسداران را خود حضرت امام انتخاب کرد، او با استناد به وظایف و اختیارات رهبری، مندرج در اصل 110 قانون اساسی، 20 شهریور 1360، آقای محسن رضایی به فرماندهی کل سپاه پاسداران منصوب کرد.
حضرت امام در حکم آقای محسن رضایی نوشتند:
«شما را به فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب مینمایم. تا با تعهد و مسئولیت کامل وظایف محول را انجام داده و در هماهنگی با سایر نیروهای مسلح جدیت نمایید. بدیهی است که کلیه پاسداران با تبعیت از فرماندهی در حفظ استقلال و انتظام کوشا میباشند.» (صحیفه امام، ج15، ص224)
.
انتهای پیام /*