منزل حاج قاسم دخیلی
پس از بازگشت پیروزمندانه حضرت امام از تبعید و حضور ایشان در شهر قم، به دلیل اینکه منزل امام در کوچه پس کوچه قرار داشت، تصمیم گرفته شد در منزل دیگری مسکن گزینند. لذا ابتدا در منزلی واقع در بلوار بهار قم، نزدیک مسجد اعظم که ملک شخصی آقای حاج قاسم دخیلی، یکی از انقلابیون بود سکنی گزیدند، ولی پس از سه روز آنجا را تخلیه کرده و به منزل دیگر نقل مکان نمودند.
آیتالله محمد یزدی که آن زمان مسؤول کمیته استقبال و استقرار حضرت امام در قم بودند، میگویند: چند روز پس از آن که برای حضرت امام خانهای مناسب و خوب تهیه کردیم (همین منزل حاج قاسم دخیلی)، یک روز حاج احمدآقا اطلاع دادند که حضرت امام فرمودهاند: «من در خانه خیابان ساحلی نمیمانم؛ چون خیلی اعیانی است و تزئیناتش زیاد است و برای من طلبه مناسب نیست. یا جای دیگری برای من تهیه کنید؛ یا به منزل خودم در یخچال قاضی میروم.» گفتم: «یعنی چه؟ ما این همه برای آماده کردن این خانه تلاش کردهایم.»
من این موضوع را با آقایان اشراقی و منتظری در میان نهادم و مجدداً به یاد کوچههای تنگ یخچال قاضی افتادیم و به حاج احمدآقا هم گفتیم که: «آیا فکر اجتماع مردم را کردهاید و میدانید مردم چقدر به مشکل برخواهند خورد؟» احمدآقا گفت: «میدانید که وقتی امام حرفی را بزنند دیگر بالای حرف ایشان نمیشود حرفی زد. خلاصه ظرف همین دو سه روز باید در این خصوص فکری کرد.» به ناچار موافقت کردم و از احمدآقا خواستم که کسی را با ما همراه کند؛ تا به اتفاق دنبال خانه مناسبتری بگردیم.
قرار شد احمدآقا خودش با ما همراه شود. شروع کردیم به دیدن خانه. در مسیر خیابان بهار، منزلی پیدا کردیم که از نظر ما بسیار مناسب بود و صاحبش هم از صمیم قلب ابراز کرد که «منزل من در اختیار شما. تا هر وقت که خواستید، میتوانید از اینجا استفاده کنید.» حاج احمدآقا گفت: «اینجا برای امام مناسب نیست. ولی برای مادرم خوب است. اگر آنها از امام جدا باشند، بهتر است.» بعد از من خواست که با صاحبخانه وارد صحبت شوم. من هم گفتم: «آقای صاحبخانه! خودت را برای تخلیه خانه آماده کن!» گفت: «هر وقت شما امر بفرمایید، من یک روزه اینجا را خالی میکنم.»
نمونه این برخورد در تهران هم از حضرت امام مشاهده شد. وقتی امام را به خاطر بیماری قلب به بیمارستان بردند، بعد از آن در منزلی سکنی دادند که بنده هم در آنجا به عیادت امام رفتم. آن گونه که مرحوم احمد آقا میگفت، امام در همان روز اوّل، ابراز کرده بودند که «اینجا خیلی اعیانی و تشریفاتی است و من نمیمانم.» بعد از آن بود که برای ایشان در جماران خانه تهیه کردند.
از بابت منزل خانواده امام خیالمان راحت شد. ماند منزل خود امام. دوباره شروع کردیم به جست و جو. اما خانهای که باب میل حاج احمدآقا باشد، پیدا نکردیم. تا این که مرحوم احمدآقا گفتند: «اگر موافقید برویم منزل خود شما را هم ببینیم.» گفتم: «منزل ما فوق العاده کوچک است و بعید است به درد شما بخورد.» گفت: «دیدنش ضرر ندارد.»
.
انتهای پیام /*