کد مطلب: 4530 | تاریخ مطلب: 11/06/1400
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

سیاست های کشور چین از دیدگاه امام خمینی

سیاست های کشور چین از دیدگاه امام خمینی

مطالعۀ تاریخ انقلاب و سیاست های خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران در نیم قرن گذشته نشانگر توجه ویژۀ همۀ کشورهای قدرتمند و تأثیرگذار در صحنۀ بین الملل، به رویدادهای ایران انقلابی ست. هیچکدام نسبت به رخدادهای ایران بی تفاوت نبودند. به ویژه آمریکا، شوروی (روسیه)، انگلیس و چین که باتوجه به سابقه و میزان ارتباطشان با رژیم پهلوی، نسبت به سرنوشت سلطنت و حکومت ایران و پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، دیدگاه ها و رفتارهای خاص خود را داشته اند. البته همۀ اینها در یک سیاست مشترک بودند، و آن حمایت از سلطنت محمدرضا شاه بود.
امام خمینی نیز...

سیاست‌های کشور چین

از دیدگاه امام خمینی

محمد رجائی نژاد

مقدمه

مطالعۀ تاریخ انقلاب و سیاست‌های خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران در نیم قرن گذشته نشانگر توجه ویژۀ همۀ کشورهای قدرتمند و تأثیرگذار در صحنۀ بین‌الملل، به رویدادهای ایران انقلابی‌ست. هیچکدام نسبت به رخدادهای ایران بی‌تفاوت نبودند. به‌ویژه آمریکا، شوروی (روسیه)، انگلیس و چین که باتوجه به سابقه و میزان ارتباطشان با رژیم پهلوی، نسبت به سرنوشت سلطنت و حکومت ایران و پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، دیدگاه‌ها و رفتارهای خاص خود را داشته‌اند. البته همۀ اینها در یک سیاست مشترک بودند، و آن حمایت از سلطنت محمدرضا شاه بود.

امام خمینی نیز با شناخت دقیق سیاست‌ها و واکنش‌های این کشورها، ضمن این‌که در قبال هرکدام، دیدگاه و واکنش مناسبی داشت؛ ولی همۀ آنها را کشورهایی استعمارگر، مستکبر و مستبد می‌دانست و به شرقی و غربی تقسیم می‌کرد.

یکی از مصادیق استعمار، استکبار و استبدادِ شرقی که بنیانگذار نظام جمهوری افشاگری، و بر آن پافشاری، و در سیاست «نه غربی و نه شرقی جمهوری اسلامی» مدنظر داشت، کشور چین بود. نگرشی درست و هدفمند که شوربختانه امروزه به نوعی فراموش شده و نسل‌های کنونی از آن کمتر خبر دارند.

امام خمینی همانگونه که بر دشمنی آمریکا و شوروی (روسیه) نسبت به حرکت انقلابی مردم ایران تأکید داشت و منتقد بود؛ از دشمنی و کارشکنی حکومت چین نیز غافل نبود. بارها در پیام‌ها، مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها بر رفتار سران حکومت چین در پشتیبانی از عملکرد رژیم پهلوی اعتراض کرد و تذکر می‌داد و می‌فرمود:

اگر رئیس جمهور آمریکا، کارتر در دی ماه 1356ش که هنوز انقلاب شتاب نگرفته بود، با محمدرضا شاه در تهران دیدار و از او حمایت کرد و ایران را جزیرۀ ثبات خواند؛ هواکوفنگ، رهبر جمهوری خلق چین نیز چند روز پس از جمعه سیاه، کشتار مردم بی‏دفاع تهران در روز 17 شهریور 1357 برای دیدار با محمدرضا شاه وارد تهران شد و از سیاست‌های حکومت وی پشتیبانی کرد. همچنین پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ عراق علیه ایران، باز هم چین در کنار آمریکا و کشورهای غربی و شوروی از صدام حمایت کرد.

امام خمینی در پاسخ به خبرنگاری که خواسته بود تا کشورهای مخالف انقلاب را که هدفشان سلب آزادی و استقلال ایران است، معرفی کند، می‌فرماید:

«سیاست‌های خارجی آمریکا، انگلیس، روسیه، چین‏ و سایرین از رژیم فاسد شاه و جنایتهای او پشتیبانی می‏کنند، اقتصاد ما را بر هم زده‏اند، ارتش ما را وابسته کرده‏اند، فرهنگ ما را آلوده ساخته‏اند. اما ملت ما با قیام خود به دخالت‌های این اجانب پایان خواهد داد.» (صحیفه امام، ج 4، ص 333)

با این پیشینه، خوانش و کاوش دیدگاه امام خمینی نسبت به رفتار حکومت چین در سال‌های دهۀ پنجاه و شصت جالب خواهد بود.

نیم‌نگاهی به حکومت چین

چین کشوری تک‌حزب با نام حزب کمونیست چین است. «شی جین پینگ» با عنوان رهبر عالی‌مقام، رئیس‌جمهور مادام‌العمر، رئیس‌جمهور جمهوری خلق چین و قدرتمندترین فرد جهان براساس وبگاه فوربز است.

نظام سیاسی چین بیش از هزاران سال مبتنی بر سلطنت مطلقهٔ موروثی بود. آخرین دودمان پادشاهی آن سال ۱۹۱۱م با انقلاب به رهبری کومینتانگ نابود شد و جمهوری چین تشکیل گردید. تااین‌که کمونیسم‌های چین سال ۱۹۴۹م با رهبری مائو حکومت جمهوری چین را شکست و انقلاب کمونیستی چین را تشکیل داد. مائو نخست روابط دیپلماسی کشور چین را با کشورهای جهان قطع کرد و تنها به داخل توجه کرد.

شوروی (روسیه) و چین به‌عنوان بزرگترین کشورهای کمونیستی در جهان، شکاف‌های فکری زیادی داشتند و هرکدام تعاریفی ویژه از کمونیسم داشتند.

مائو به انقلاب اقتصادی کمونیستی نیز دست زد که منجر به شکست تلخ اقتصادی و یک فاجعه بزرگ انسانی شد. زیرا گرسنگی مردم و مرگ ۱۴ تا ۴۳ میلیون چینی را در پی داشت. پس از مرگ مائو، مائوئیسم کمرنگ شد و اصلاحات اقتصادی در چین توسط شیائوپینگ، برای پی‌ریزی یک اقتصاد باز صورت گرفت.

چین بااین‌که کشوری سکولار است؛ اما آزادی ادیان در آن وجود ندارد و سال‌ها آزار مسلمانان در چین جزو موضوع‌های مورد توجه در چین بوده است. حکومت چین به دلیل محدودیت‌هایی که در بسیاری از زمینه‌های اجتماعی از جمله آزادی رسانه، آزادی تجمع، حقوق باروری، آزادی تأسیس سازمان‌های اجتماعی و آزادی ادیان برقرار کرده، مورد انتقاد قرار گرفته‌است. حکومت، سانسور بسیار شدیدی را اعمال می‌کند. مردم دسترسی به اینترنت جهانی ندارند و از اینترنت به اصطلاح ملی استفاده می‌کنند. بااین‌حال ویکی‌پدیای چینی هم در چین فیلتر است و امکان اظهار نظر آزاد در مورد موضوعات حساسی که برای دولت چین چالش‌برانگیز است، در آن وجود ندارد.

هرچند از دهه ۱۹۷۰م به بعد محدودیت‌های اقتصادی و اجتماعی در چین به گونۀ چشمگیری کاهش یافته؛ اما آزادی‌های سیاسی همچنان محدود است. اظهارات سیاسی و اطلاعات به‌طور آشکار و مستمر برای جلوگیری از انتقاد از دولت یا حزب حاکم سانسور می‌شوند. به‌گونه‌ای که گزارشگران بدون مرز در سال ۲۰۰۵م چین را در رتبه ۱۵۹ در بین ۱۶۷ کشور از نظر آزادی رسانه قرار داده است.

به لحاظ اجتماعی روستائیان شهروند درجه دو می‌باشند. از حقوق مالکیتی حمایت ضعیفی می‌شود و سیستم مالیاتی به ضرر شهروندان فقیرتر است. بر اساس یک گزارش تعداد میلیاردرهای چین (ثروت بیش از یک میلیارد دلار آمریکا) از ۱۳۰ نفر در سال ۲۰۰۹ به ۲۵۱ نفر در سال ۲۰۱۲ رسیده و از این نظر چین دومین کشور دنیا از نظر تعداد میلیاردرهاست. نابرابری اقتصادی و شکاف طبقاتی در چین در چند دهه اخیر افزایش داشته و به سطح بسیار بالایی رسیده است.

برخی از کشورها، خبرگزاری‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد خارجی به‌طور مکرر از عملکرد حقوق بشری چین انتقاد می‌کنند و معتقدند که حقوق فردی در چین به‌طور گسترده‌ای زیر پا گذاشته می‌شود؛ بازداشت بدون محاکمه، سقط جنین اجباری، اعتراف‌گیری اجباری، شکنجه، محدودیت حقوق بنیادین فردی و صدور بی‌رویه مجازات اعدام از این موارد است. حکومت چین راهپیمایی‌ها و تجمع‌هایی را که تهدیدی بالقوه برای «ثبات اجتماعی» کشور تلقی کند، سرکوب می‌کند که معروفترین و خونبارترین آن‌ها واقعه میدان تیان‌آن‌من در سال ۱۹۸۹ بوده‌است. دولت چین همچنین بارها به سرکوب گسترده اعتراضات و نقض حقوق بشر در تبت و سین‌کیانگ متهم شده است.

با این سیاست‌های حکومت کمونیستی چین، و حمایت‌هایش از رژیم پهلوی در اوج انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی از همان آغاز نهضت، با چین و دیگر نظام‌های کمونیستی مخالف، و با گروه‌های طرف‌دار آنها در ایران که مخالف رژیم شاه، و مبارز هم بودند، کنار نیامد و همکاری نکرد.

به باور امام خمینی چنین نظام‌هایی موجب ایجاد نظام دیکتاتوری و استبداد می‌شوند و سرانجام جامعۀ تحت حاکمیت خود را نابود می‌کنند. برای همین دربارۀ برخی از کج‌فهمان مبارزه‌کننده با رژیم شاه، و دیگر ناآگاهان که دل در گرو چین و روسیه داشتند، می‌فرمود:

آنان با فهم قاصر خود بپاخاسته و مذهب اشتراکی را تعقیب می‌کنند و از کفر و دیکتاتوری و اختناق کوبنده که ارزش‌های انسانی را نادیده گرفته و یک حزب اقلیت، با توده‌های انسانی مانند حیوانات رفتار می‌کنند. (وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی امام، ص 82)

ایشان اشاره می‌کند که این نوع حکومت‌ها نظریات خود را با سرکوب و دیکتاتوری تحمیل کرده و ارزش‌های انسانی را پایمال می‌کنند و با انسان‌ها به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که در شأن آنها نیست. بدین ترتیب که یک اقلیت حزبی بدون توجه به خواسته‌های تودۀ مردم و افکار عمومی، بر آنان حکومت می‌کنند.

بررسی دیدگاه امام خمینی

1. چین از مصادیق کشورهای سلطه‌گر، ستم‌گر و دارای اختناق

امام خمینی با تیزبینی و درایتی که داشت، از همان آغاز نهضت در پانزده خرداد 1342 به روشنی در برابر رفتار استعماری و استبدادی نظام‌های سلطۀ جهانی، چه غرب لیبرال و چه شرق سوسیال و کمونیسم جبهه‌گیری کرد و ایستاد. حتی به کشورهایی انقلابی همچون چین که مدعی حمایت از خلق انقلابی و مخالف بلوک استکباری غرب بود، اعتماد نکرد.

تاآنجاکه وقتی احساس کرد برخی گروه‌ها، به‌ویژه جوانان دانشگاهی فریب شعارهای انقلابی و چپ‌گرایانه کشورهایی چون شوروی (روسیه) و چین را خورده و ممکن است انقلاب ملت را به بیراهه بکشند، قاطعانه فرمود:

«باید جوانان ما بدانند که چین‏ و شوروی‏، چون امریکا و انگلیس از خون ملت ما تغذیه می‏کنند... روی پای خود بایستید و به شرق و غرب گرایش نداشته باشید. فریب غارتگران بین‌المللی را نخورید.» (صحیفه امام، ج ‏4، ص 154)

امام خمینی چین و روسیه را همیشه از دیکتاتورترین، قدرت‏طلب و انحصارطلب‌ترین حکومت‌های جهان می‌دانست که به ملت خود و دیگر ملت‌های محروم و مستضعف رحم نکرده و در درون کشور خود با اختناق تمام بر مردم تسلط دارند و هرگونه آزادی را از آنها سلب کرده‌اند.

«شما می‏بینید که از اول پیدایش کمونیسم مدعیان آن دیکتاتورترین و قدرت‏طلب و انحصارطلب‌ترین حکومت‌های جهان بوده و هستند. چه ملت‌هایی زیر دست و پای شوروی مدعی طرفدار توده‏ها خُرد شدند و از هستی ساقط گردیدند. ملت روسیه، مسلمانان‏ و غیر مسلمانان، تا کنون در زیر فشار دیکتاتوری حزب کمونیست دست و پا می‏زنند و از هرگونه آزادی محروم و در اختناق بالاتر از اختناق‌های دیکتاتورهای جهان به سر می‏برند.» (وصیتنامه سیاسی – الهی، ص 73 ـ 74)

برای همین بود که در وصیتنامۀ خویش مجدداً سفارش می‌کنند که وصیت من به چپگرایان، مثل کمونیست‌ها و چریک‌های فدایی خلق و دیگر گروه‌های‏ متمایل به چپ، آن است که... کشور خود را به دامن شوروی یا چین‏ نکشانید. (همان)

امام خمینی در معرفی چهره واقعی مدعیان سوسیالیسم و کمونیسم (روسیه و چین) می‌فرمود:

«این ابرقدرتهایی که یکی به اسم مملکت کمونیستی، یکی کمونیست چین‏، یکی نمی‏دانم سوسیالیست چی، زهرمار، همه اینها بساطشان برای خوردن ماست... بعضی جوان‌های ما در اشتباه هستند و خیال می‏کنند اینها مفید هستند برای جامعه.» (صحیفه امام، ج ‏3، ص 520)

2. چین حامی حکومت پهلوی

امام خمینی با ارتباطی که با رسانه‌های جمعی آن روز داشت، حامیان رژیم پهلوی را چه در داخل و چه در خارج از کشور خوب می‌شناخت. به‌ویژه کشورها و دولت‌هایی را که تا آخرین لحظه از رفتار شاه و سران حکومت ایران پشتیبانی کرده و در برابر حرکت انقلابی مردم ایستادند. برای همین این کشورها را در پیام‌ها و سخنرانی‌ها و نامه‌هایشان به مردم شناسانده و اجازه نمی‌داد که مورد سوءاستفادۀ قدرت‌های جهانی قرار بگیرند. برای همین به مردم گوش‌زد می‌کرد:

خود ملت بود که همه کارها را انجام داد. خدا بود که ملت را به پیروزی رساند. قدرت ملت بود که با دست خدا یک سلطنت 2500 ساله را از ریشه کند؛ در صورتی که تمام ابرقدرت‌ها، اعم از آمریکا، شوروی، چین‏ و انگلستان پشت سر او ایستاده بودند. (صحیفه امام، ج ‏6، ص 230)

گروه‌های چپِ مارکسیسم، مائوئیسم، توده‌ای و... که از عمال و طرفدار چین و شوروی بودند، روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب به شگردهای گوناگون می‌خواستند چهرۀ این دو کشور را تطهیر کنند و حامی انقلاب و تودۀ مردم ایران نشان دهند؛ اما، امام خمینی با هوشیاری تمام به دیدار رهبر چین از ایران و حمایتش از رژیم شاه، آن هم در اوج انقلاب و پس از کشتار 17 شهریور (جمعۀ سیاه) سال 57 اشاره و اعتراض کرده و فرمود:

«رئیس دولت چین‏ [هُواکو فنگ، رهبر چین] پس از دیدارش از ایران که شاه از ترس قیام مردم نتوانست او را از خیابان‌ها عبور دهد، شاه را که عامل تمام کشتارهای ایران است مورد حمایت خود قرار داد و رؤسای کرملین هم مانند اینها هستند.» (صحیفه امام، ج ‏3، ص 470 و 494)

پس، می‌بینیم که برای امام خمینی تفاوتی بین قدرت‌های سلطه‌گر غرب و شرق وجود نداشت و همه آنها را در هدف یکی می‌دانست و می‌فرمود:

«دیروز دیدید که رهبر چین از روی نعش‌های عزیزان ما، که به دست دژخیمان شاه به جرم آزادیخواهی به خاک و خون کشیده شدند، گذشت و با کمال وقاحت رسماً از شاه پشتیبانی نمود. و آن هم شوروی و کرملین‏نشینان که چه در 15 خرداد و چه امروز از کشتار عمومی شاه پشتیبانی کردند و می‏کنند. تمامی قدرتمندان کمونیست از خون ملت‌های مستضعف برای نابودی بشر، آلات قتاله تهیه می‏کنند، و آن هم امریکا- جهانخوار بزرگ- که حالش بر همه واضح است.» (صحیفه امام، ج‏3، ص 484)

امام خمینی استقامت و وحدت مردم ایران را یکی از عوامل اصلی پیروزی انقلاب و شکسن قدرت‌های بزرگ و سلطه‌گر حامی رژیم پهلوی می‌دانست و به آن بارها اشاره کرده است:

«وحدت کلمه را حفظ کنند... رمز این پیروزی، وحدت کلمه ملت ایران بود؛ یعنی این وحدت کلمه باعث شد که نه شاه با تمام قوایی که داشت، و نه آنهایی که پشتیبانی از او می‏کردند مثل قدرت امریکا، مثل شوروی، چین‏، انگلستان- همه اینها پشتیبانی می‏کردند- لکن به واسطه همین قدرت ملت همه آنها هم پشتیبانی‏شان را از او برداشتند؛ خودش هم فرار کرد.» (صحیفه امام، ج 6، ص 62)

3. چین تکیه‌گاه سست و کاذب

امام خمینی کشورهای قدرتمند و پیشرفته‌ای چون چین و روسیه را تکیه‌گاه سست‌بنیان و حامیانی دروغین می‌دانست که تنها شعار می‌دهند و هنگام عمل خود را کنار کشیده و طرف را تنها رها می‌کنند. ایشان حتی یکی از علت‌های شکست و نابودی رژیم سلطنتی محمدرضا پهلوی را اعتماد و تکیۀ او بر قدرت‌های جهانی مثل چین می‌دانست و فرمود:

بااین‌که «ابرقدرت‌ها مثل امریکا، شوروی، چین‏، انگلستان، اینها همه پشتیبان قدرت طاغوتی بودند.» (صحیفۀ امام، ج 8، ص 223) و «شاه بر آنها تکیه کرده بود... لکن این تکیه‏گاه‌ها سست است. آن تکیه‌گاهی غیر سست و سنگین و مستحکم است که خدا باشد.» (صحیفه امام، ج ‏6، ص 180)

امام خمینی بر این باور بود که قدرت‌های بزرگ، به‌ویژه قدرت‌های بلوک شرق مثل شوروی و چین که کمونیسم بودند و به خدا و دین و مذهب اعتقادی نداشتند و قدرت مردم را هم نادیده انگاشته و آزادی را از آنان گرفته بودند، فکر می‌کردند که می‌توانند نجات‌بخش تاج و تخت دیکتاتورهای کوتوله و پایین‌دستی همچون محمدرضا شاه باشند؛ اما آنها قدرت خداباوری و اعتقادات دینی و مذهبی را درک نکرده بودند.

ایشان می‌فرمود:

«قدرتهای شیطانی، قدرت امریکا، قدرت شوروی، قدرت چین‏، انگلستان- اینها همه پشتیبانی کردند از او، لکن ملت وقتی که یک مطلبی را خواست، با مشتِ گره‌کرده در مقابل همه اینها ایستاد و همه را شکست داد.» (صحیفه امام، ج ‏6، ص 98)

امام خمینی از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی معتقد بود که نباید به کشورهای قدرت‌طلب و منفعت‌طلب جهانی تکیه کرد و امید بست که در روزهای گرفتاری به یاری ما بشتابند و کمکمان کنند! می‌فرمود کشورهایی همچون آمریکا، شوروی، چین و انگلستان همیشه در پی منافع خود هستند و آنجا که باید حمایت کرده و کمک نمایند، خنجر زده و عقب‌نشینی می‌کنند. (صحیفه امام، ج ‏9، ص 186 ـ 187) هدف اصلی آنان غارت بیشتر مخازن و معادن و ذخایر کشور ماست؛ پس چرا شاه و دیگر سران کشور باید خیانت کنند؟! چون:

«این یاغی را اینها بالای سر ما گذاشتند. انگلستان از آن طرف تأییدش می‏کند و امریکا از آن طرف تأییدش می‏کند، چین‏ از آن طرف تأییدش می‏کند و شوروی از آن طرف تأییدش می‏کند. همه هم برای منافع خودشان است. نوکری از این احمق‌تر و بهتر برای آنها نیست که همه چیز ملت خودش را به رایگان به آنها بدهد.» (صحیفه امام، ج ‏4، ص 140)

با این دیدگاه روشن امام خمینی و یارانش نسبت به پندار و رفتار کشورهای سلطه‌گر غرب و شرق، بازهم رژیم شاه به دروغ انقلاب و انقلابیون را به همان کشورها، به‌ویژه بلوک شرق نسبت می‌داد؛ اما رهبر انقلاب با تیزبینی این شگرد آنها را نقش‌برآب کرده و می‌فرمود:

«من دارم سینه می‏زنم برای آمریکا؟! من دارم سینه می‏زنم برای روسیه؟! من دارم سینه می‏زنم برای چین؟! همه‏اش غلط است. آنها بدتر از بدتر از همند... مملکت از من است، من باید به یکی دیگر بخواهم تحویل بدهم؟! و باز هم ملی هستم؟! باز هم توده‏ای هستم؟! توده‏ای آن است که برای ملت خودش باشد نه برای چین و- نمی‏دانم- دیگران باشد. (صحیفه امام، ج ‏5، ص 516)

4. چین، یک انقلابی سلطه‌گر

چین در دهۀ پنجاه و شصت خود را یک کشور انقلابی و پشتیبان تودۀ مردم زیر ستم، و دیگر انقلاب‌های ضد امپریالیستی می‌دانست؛ اما غافل از این‌که خود نیز یک سلطه‌گر و ستمگر همچون گرگ در لباس میش است و این را امام خمینی خوب فهمیده بود. برای همین همانگونه در برابر کشورهای سلطه‌گر غرب ایستاد، در برابر سلطه‌گران شرق (روس و چین) نیز ایستاد و مقابله کرد و به دیگران هم گوشزد نمود. چنانچه طی نامه‌ای به یاسر عرفات نوشت: 

«امروز چین‏ سرخ به اصطلاح انقلابی، امریکا مظهر استثمار جهانی، و شوروی سرچشمه ریا و دروغ، و انگلیس استعمارگر کهنه‌کار برای سرکوبی ملتی که می‏خواهد روی پای خود بایستد و هیچ‌گونه تمایلی نه به شرق و نه به غرب داشته باشد، قیام و از شاه دفاع می‏کنند و با این وضع، شاه با کمال بیشرمی ملت بی‏پناه ایرانی را معجونی از کمونیست‌های سرخ و مرتجعین سیاه می‏نامد. ولی من یقین دارم که پیروزی ملت آگاه ما حتمی است.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 477)

بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در جای دیگر تأکید می‌کند:

«من همیشه به ملت ایران گوشزد کرده‏ام که گول تبلیغات غلط را نخورند. امریکا و انگلستان که دم از تمدن و پیشرفت می‏زنند، و نیز شوروی و چین‏، که دم از انقلاب و حمایت از انقلابیون می‏زنند، هر کدام به نحوی با شاه، این جنایتکار حرفه‏ای همکاری می‏کنند... ملت ایران تصمیم گرفته است برای نجات از چنگال این آدمخواران به مبارزه ادامه دهد و بر مبنای همین استقلال، سیاست‌های خود را تنظیم کند.» (صحیفه امام، ج ‏5، ص 140)

امام خمینی پیش و پس از انقلاب به مردم، به‌ویژه جوانان هشدار می‌داد که گول شعارهای به ظاهر زیبای سلطه‌گران بلوک شرق را نخورند و دل به آنان نبندند و طرفداری نکنند:

«گاهی شنیده می‏شود که در دانشگاه شعارهایی داده می‏شود که مورد استفاده رژیم است. باید جوانان ما بدانند که چین‏ و شوروی، چون امریکا و انگلیس از خون ملت ما تغذیه می‏کنند. تقاضای من از شما که از شعارهایی که شخص شاه از آن استفاده می‏کند بپرهیزید و روی پای خود بایستید و به شرق و غرب گرایش نداشته باشید. فریب غارتگران بین المللی را نخورید... با شعار توحید و اسلام، دست دودمان پهلوی و گروه نفتخوار را از کشور خود قطع کنید.» (صحیفه امام، ج 4، ص 157)

در اوج انقلاب که بلوک غرب ترس این را داشت که با پیروزی انقلاب، ایران به دامن بلوک شرق بیفتد و در مصاحبه‌های مختلف با امام خمینی آن را ابراز می‌کردند، ایشان بارها در پاسخ فرمود:

«اصولًا ما گروه‌هایی که دارای پایگاهی در بین مردم باشند، به عنوان گروه و یا گروه‌های مارکسیستی نمی‏شناسیم و وجود هم ندارد. چند نفر بچه را بگذارید کنار که آنان نه تنها از جامعه ایران شناختی ندارند، بلکه هنوز بیش از دو- سه کتاب هم مطالعه نکرده‏اند... نهضت ما عمیقاً مذهبی است و نفوذ معنوی آن به حدی است که دنیا از آن وحشت کرده است... به همان اندازه که شوروی را خائن می‏دانیم، به همان اندازه امریکا و انگلیس را استثمارگر. چین‏ هم در همین ردیف است.» (صحیفه امام، ج ‏4، ص 524)

نتیجه

‏‏آنچه از دیدگاه امام خمینی برمی‌آید، نفی سلطه شرق با نماد روسیه و چین، و غرب با نماد آمریکا و انگلیس از آغاز قیام تا پایان حیاتشان است. چنانچه در وصیتنامۀ خود نیر تأکید می‌کند:

«هوشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاست‌بازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسه‌های شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بین‌المللی نکشند.» (صحیفه امام، ج 21، ص 417)

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.