محتشمی با کارنامه ای سراسر مجاهدت و استقامت
محمدکاظم تقوی
عالم مجاهد و شاگرد و یار صادق و ثابت قدم امام خمینی، حضرت حجت الاسلام والسلمین سیدعلی اکبر محتشمی (رضوان الله علیه) معرفت و عشق خالص و زلالی به پیامبر اکرم(ص) و عترت طاهرین او داشت و از سر ایمان و ا خلاص با ورود به حوزه علمیه به فراگیری علوم اسلامی و معارف قرآن و عترت پرداخت و از همان آغاز در جستجوی علم و تقوا و دانش و دیانت بود. اما آشنایی محتشمی پور به مرادش امام خمینی و ارادت به او را باید ویژه و مثال زدنی دانست. او در جریان قیام اسلامی ـ مردمی پانزدهم خرداد 1342 به نهضت امام خمینی پیوست و در ادامه این راه با هجرت به حوزه علمیه نجف از اصحاب و حواریون ویژه امام گردید و با اتمام دروس سطح، در دروس اجتهادی حضرت امام حضور یافت و از محضر و مکتب علمی و تربیتی او فراوان آموخت و در همان حال از شاگردان اصلی درس خارج اصول و درسهای تفسیر و خارج فقه آیت الله حاج آقا مصطفی خیمنی بود.
محتشمیِ مؤمن، به موازات جدیت در فراگیری فقه آل محمد از محضر امام خمینی، شاگرد و همراه او در مبارزات و مجاهدتها نیز بوده و در این عرصه اخلاص و ثبات قدم و صلابت و سلامت مثال زدنی داشت و لحظه ای از مبارزات ضد استبدادی و ضداستعماری غفلت نکرد.
در کفایت و کیاست او همین بس که وقتی حکومت بعثی صدام عرصه را بر امام خمینی در عراق تنگ کرد، محتشمی از سوی امام به سوریه رفت تا هماهنگی و زمینه سازی برای هجرت حضرت امام به آن دیار را فراهم کند، اما تقدیر چنین رقم خورد که مقصد هجرت آن رهبر یگانه پاریس باشد. سیدعلی اکبر محتشمی بی درنگ خود را به مقتدایش رساند و در مدت 4 ماه اقامت در فرانسه چون پروانه به گرد شمع وجود نورانی امام خود میگردید تا اینکه صبح پیروزی طلوع کرد و امام و یاران و همراهانش به آغوش ملت بازگشتند و نظام جمهوری اسلامی شکل گرفت و استقرار پیدا کرد و محتشمی اندکی بعد سفیر امام و نظام مردمی ـ اسلامی در سوریه شد و با بینش عمیق و عزم و اراده مؤمنانه و محکم در شکل دهی جریان اصیل و ایمانی ـ جهادی حزب الله لبنان و نیز تشکل جهاد اسلامی فلسطین نقشی کلیدی و اساسی داشت و کوشید تا اندیشه و تجربه امام خمینی و انقلاب اسلامی را به برادران لبنانی و فلسطینی خود منتقل کند، یعنی همان راه و روش و راهبرد «اسلامی و مردمی» کردن مبارزه با ظلم و بیداد و تجاوز و اشغال و ترور. و البته محتشمی از وجود خود در این راه هزینه کرد و صهیونیست های تروریست با جنایت خود او را مفتخر به جانبازی و تأسی به علمدار کربلا حضرت عباس کردند.
محتشمی، تنها مجاهد میدان نبود، که علاوه بر آن، دولتمردی با کفایت و قاطع و قانون گرا بود. او در دولت دوم نخست وزیر محبوب امام، میرحسین موسوی وزیر کشور بود که در کارنامه خود برگزاری انتخابات پرشور و معنادار مجلس سوم را دارد، انتخاباتی که در اوج شرارت و جنایت صدام در موشک باران شهرها و مردم بی دفاع و در همان حال در اوج منازعات فکری ـ سیاسی داخلی، برگزار میشد و گواه سلامت و صلابت محتشمی گردید.
اما در چرخش سیاست پس از رحلت امام خمینی، محتشمی نیز مانند عموم نیروهای خط امامی ابتلائات و گرفتاریهای متعددی را تجربه کرد، ولی او کسی نبود که راه را گم کند و یا از پای در آید و دچار تزلزل گردد. محتشمی در اقدامی منطقی و بنیادین اقدام به انتشار ماهنامه «بیان» کرد که با روزنامه «سلام» دوگانه رسانه ای آن برهه جریان خط امام محسوب میشد. او «بیان» را بنیاد نهاد تا گفتنیها را بگوید و بر کجیها هشدار دهد تا خط فکری و راه و رسم امام و مرادش با خلوص و بدون اعوجاج ادامه یابد . چنانکه خود در سرمقاله اولین مقاله نوشت:«بیان می تواند ارگانی متین، صریح، منطقی در راستای انقلاب اسلامی و ارزش های آن و تفکر و اندیشه رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی سلام الله علیه باشد.» خرداد / 1369 ولی تحملها چنان کم شده بود و شرح صدر که «آله الریاسه» است چنان جای خود را به ضیق صدر داده بود که «بیان» متوقف شد و تنها هجده شماره انتشار یافت و حتی وقتی در برهه ای دیگر او روزنامه «بیان» را منتشر کرد که بسیار پرتیراژ و مورد استقبال گسترده جامعه قرار گرفته بود نیز «توقیف» شد! در نگاه تاریخمند به حیات سیاسی سراسر صداقت و صلابت محتشمی به حضور او در مجلس ششم میرسیم که حامی و همراه جریان اصلاحات سیدمحمد خاتمی بود و نقش محتشمی در آن محوری و شاخص بود. تا اینکه در سال 1384 رئیس ستاد تبلیغات یار دیرین امام و شیخ اصلاحات مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری شد و شاهد آن اتفاقات و تلخ کامیها بود و در تلاشی دیگر برای حفظ رکن «جمهوریت» در میراث امام خمینی یعنی نظام جمهوری اسلامی ایران، مسئولیت کمیته صیانت از آراء مهندس میرحسین موسوی در انتخابات پرحرف و حدیث و پرماجرای سال 1388 را بر عهده گرفت و بر کجیها و انحرافات روشن فریاد زد و کوشید از میراث امام و سرمایه جمهوریت صیانت کند ولی نشد آنچه او میخواست! و در سیر حوادث پس از 88 هم نتوانست در «حسینیه دارالزهراء» خود که به مثابه یک پایگاه فرهنگ دینی اهل بیتی تأسیس کرده بود، برنامه های فرهنگی ـ مذهبی برگزار کند! اینجا بود که برهه دهه آخر عمر او رقم خورد و این مجاهد راستین دوباره «مهاجرت» را برگزید و به جوار امیرالمؤمنین علی(ع) هجرت کرد و التجاء به آن ملجاء درماندگان را مایه آرامش دل بی قرار و فکر دغدغه مند خود نمود.
محتشمی در حالی که جوار امیرالمؤمنین(ع) را برگزید، نمایندگی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی را در نجف داشت و دفتر و بیت و مدرسه امام خمینی در نجف را اداره میکرد و به ان پایگاه فکر و فقه امام رونق میداد و حتی در این دوره هجرت و غربت و سکونت در نجف و در جوار مولای مظلومان و آزادگان و عدالت طلبان علی(ع) در عین دلگیری و دلشکستگی از کجیها و انحرافات، اهداف متعالی الهی و آرمانهای اسلامی خود را وا ننهاد و تزلزل و سستی به خود راه نداد تا اینکه تقدیر چنین بود که در ایامی که از یک سو سالگرد وفات و شهادت امام صادق(ع) و ارتحال مراد و مربی او امام خمینی(س) و قیام پانزده خرداد بود، ارتحال او اتفاق افتاد و عموم دوستداران و ارادتمندان خود را به سوگ بزرگ و غم فراق و فقدان خود مبتلا کند.
به حق و بی گزافه و مبالغه باید سیدعلی اکبر محتشمی را مجاهدی حقیقی و رهروی صادق و صابر در مکتب وحی و بر اساس تعالیم قرآن و عترت دانست که به راه روشنی که با هدایت و روشنگری و تربیت امام خمینی شناخته و یافته بود، مستقیم و بی انحراف و اعوجاح به سرآورد و در قامت الگویی برای همه حقیقت جویان و آزادی خواهان جلوه کرد که نه از بیان صریح حق شانه خالی میکرد و نه از مجاهده و هزینه دادن در راه تحقق و استواری حق مضایقه میکرد. او عاشق پیامبر رحمت(ص) و اهل بیت عصمت(ع) و مرید خالص و ثابت قدم امام خمینی(س) بود. خدای مهربان او را با موالیان و محبوبانش محشور بدارد.
.
انتهای پیام /*