مصلای امام
مهدی حاضری
بیست و سوم آبان مصادف است با سالگشت موافقت حضرت امام با پیشنهاد ساخت مصلای بزرگ در تپههای عباس آباد تهران. هم اکنون سی و دو سال از آن تاریخ میگذرد و علیرغم صرف وقت بسیار متولیان امر و سازندگان این بنا و چند هزار میلیارد تومان هزینه، هنوز امیدی به پایان یافتن ساخت آن و چشم انداز روشنی برای بهره برداری صحیح از آن نیست.
حضرت امام(س) در پاسخ نامه حضرات آیات خامنهای و هاشمی رفسنجانی مبنی بر اجازه ساخت مصلای تهران می فرمایند:
با حفظ جهات شرعی در مورد زمین مذکور با پیشنهاد حجتی الاسلام، آقایان: خامنهای و هاشمی، موافقت میشود. ان شاء اللَّه در کنار ساختن مصلای تهران، در ساختن بینش کفر ستیزی مسلمانان موفق باشید. ضمناً سادگی مصلا باید یادآور سادگی محل عبادت مسلمانان صدر اسلام باشد. و شدیداً از زرق و برق ساختمانهای مساجد اسلام امریکایی جلوگیری شود. خداوند تمامی دستاندرکاران برپا کننده مساجد اللَّه را تأیید فرماید. ( صحیفه امام ؛ ج21 ؛ ص188)
بدین مناسبت شایسته است به سیره عملی حضرت امام در باب عمران و احترام به مسجد و نماز جماعت نظری بیندازیم، بنا به روایت دوستان و شاگردان حضرت امام، ایشان از ابتدای دوران طلبگی نسبت به مسجد حساسیت بالایی داشته و همواره تلاش می کردند کوچکترین هتک حرمتی به آن نشود. همچنین نسبت به خواندن نماز اول وقت و شرکت در نماز جماعت تقید داشته و همواره سعی داشتند در نماز های جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشای منعقده در مدرسه فیضیه که به امامت مرحومین حضرات آیات حاج سید احمد شبیری زنجانی و حاج سید محمد تقی خوانساری برگزار می شد حاضر باشند. به تعبیر آیت الله مسلم ملکوتی به نگارنده: حضرت امام دائم الجماعه بودند. آیت الله فاضل لنکرانی در خاطرات خود می گوید: «حضرت امام به انجام نماز جماعت بسیار مقید بودند و همواره در آن شرکت می کردند. چه به صورت مأموم، در زمانی که بزرگانی چون مرحوم آقای خوانساری نماز را اقامه می کردند و امام به نماز ایشان تشریف می بردند و چه به عنوان امام. به گونه ای که در دوران مبارزه، نماز جماعت جزو برنامه های ایشان قرار داشت و بیشتر وقتها در همان منزل شخصی امام مخصوصاً موقع مغرب و عشا نماز جماعت به امامت ایشان تشکیل می شد. افراد فاضل و مؤمن نیز از موقعیت کمال استفاده را کرده، فضای منزل امام را با حضور خود پر میکردند. (امام در سنگر نماز ص51)
حضرت امام برای انتخاب مصلای خود نیز مواظبت داشتند. حجه الاسلام والمسلمین محمدعلی انصاری در خاطرات خود می گوید: یک روز امام فرمودند: بیایید و این فرش ها را از اینجا جمع کنید چون روی این فرش نقش و صورت حیوانات افتاده و نماز خواندن در اتاقی که در آن تصویری از انسان یا حیوان باشد مکروه است.
ایشان به ائمه جماعت راتب مساجد نیز احترام گذاشته و حاضر نبودند با وجود امام و نماز جماعت، خودشان نماز جماعت جداگانه اقامه کرده یا فرادا نماز بخوانند. آیت الله محمدرضا ناصری در خاطرات خود می فرماید: وقتی از نجف به سوی مرز کویت حرکت می کردیم در بین راه نزدیک ظهر بود که در مقابل یک مسجد توقف کردیم. ما می خواستیم نماز بخوانیم امام فرمود: «آیا این مسجد، امام جماعت دارد یا خیر؟» گفتیم دارد. امام گفتند: «اگر امام جماعت دارد، باید بایستید پشت سرش نماز بخوانید، یا تا ظهر نشده از اینجا برویم و اگر ظهر شد و خواستید نماز را فرادا بخوانید، درست نیست.» (امام در سنگر نماز، ص50)
ایشان همواره اطرافیان خود را نیز سفارش و تشویق به شرکت در نماز جماعت می کردند. جناب حجه الاسلام والمسلمین مسیح بروجردی نوه حضرت امام به نگارنده می گفت: هنگامی که من تصمیم گرفتم درس دانشگاه صنعتی شریف در رشته مهندسی برق را علی رغم گذراندن نود واحد رها کرده و طلبه بشوم، حضرت امام خوشحال شده و توصیه هایی برای حفظ زی طلبگی به من فرمودند از جمله اینکه: سعی کن هیچ وقت این سه چیز را فراموش نکنی: نماز جماعت، درس جماعت و تفریح.
خانم زهرا اشراقی نوه حضرت امام هم در خاطرات خود می گوید: آن زمان که در مراسم نماز جمعه بمب گذاری کرده بودند، من هم در مراسم نماز شرکت کرده بودم. مادرم و بقیه فامیل در خانه آقا بودند. چون خبری از من نشده بود، همه نگران شده بودند. وقتی وارد خانه شدم، دیدم مادرم معترضانه گفت:«تو چرا رفتی؟ تو که باردار بودی چرا رفتی؟ به خاطر بچه ات هم که شده نباید میرفتی.» این را هم بگویم که از قبل شایع شده بود که آن مراسم نماز را صدامیان یا بمباران می کنند و یا در آن بمب گذاری می شود. نگرانی مادرم هم از این بابت بود. ولی آقا که سر میز ناهار نشسته بودند، با خنده ای به من گفتند: «سالمی؟» و من تشکر کردم. ایشان آهسته در گوشم گفتند:«خیلی کار خوبی کردی که رفتی. خیلی ازت خوشم آمد که به چنین نمازی رفتی.» (همان، ص50)
اما باید توجه داشت، ظاهرا حضرت امام در طول عمر شریف خودشان کمتر دست به احداث مسجد زده و تنها در یک مورد، آن هم بنا به احساس تکلیف شرعی برای کلنگ زدن ساخت یک مسجد به روستایی مجاور شهر قم رفته اند. مرحوم حجه الاسلام و المسلمین حاج سید احمد حسینی در مصاحبه ای به نگارنده در این خصوص می گفت: من سال ها به روستای کوچک کاج و محمد آباد در حوالی قمرود می رفتم. آن روستا مردمی محروم و یک مسجد کوچک و قدیمی داشت. در سال 1343 دو نفر از متمولین محل که علاقمند به امام بودند، گفتند هزینه ساخت مسجد جدید را می دهیم به شرطی که آقای خمینی کلنگ احداث آن را به زمین بزنند. موضوع را با ایشان مطرح کردم نپذیرفتند. متوّسل به مرحوم حجه الاسلام و المسلمین شهاب الدین اشراقی داماد ارشد امام شدم. وی گفت: اگر ایشان احساس تکلیف کنند، می آیند. باهم نزد امام رفتیم، آقای اشراقی گفت: این روستا به مسجد جدید احتیاج دارد و اگر شما قبول نکنید این مسجد ساخته نخواهد شد. لذا ایشان پذیرفته و برای کلنگ زنی تشریف آوردند.
حضرت امام، نه تنها خودشان هرگز اقدام به ساخت مسجد و گنبد و مناره و مدرسه و حسینیه و... نکرده اند؛ بلکه به هیچ وجه اجازه مصرف وجوهات شرعی برای اینگونه امور هم نمی دادند؛ مگر در صورتی که نیاز مبرم به وجود مسجد باشد و از طرق دیگری بودجه آن تامین نشود که فقط در حد ضرورت با آن موافقت کرده ولی بازهم به هیچ وجه اجازه تامین هزینه تزیینات و کاشی کاری و دیگر امور زاید را از محل وجوهات شرعی نمی دادند. این موضوع اختصاصی به دیگران نداشته و ایشان حتی اجازه تعمیرات ظاهری و سفید کاری در حسینیه جماران را هم نداده و زمانی که متوجه موضوع می شوند می فرمایند: اگر می خواهید حسینیه را تعمیر کنید، بگذارید برای وقتی که من از دنیا رفتم.
حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن رحیمیان از اعضای دفتر امام در خاطرات خود می گوید: حضرت امام، صرف سهم مبارک(علیه السلام) را برای ساختن مسجد اجازه نمی دادند، مگر به دو شرط: یکی مورد نیاز بودن مسجد و دیگر آن که بودجة آن از طریق دیگری مانند وجوه بریه و تبرعات تأمین نشود. لذا اگر سؤال کننده توجه به دو شرط مذکور داشت و در متن سؤال آنها را قید کرده بود، میفرمودند:«در فرض مذکور مجازند پرداخت کنند.» و گر توجه نداشت یا قید نکرده بود، پاسخ میدادند:«چنانچه مورد نیاز باشد و از طریق دیگر تأمین نشود، مجازند پرداخت کنند».
آنچه ذکر شد، در مورد اصل مسجد و ساختمان بود. اما در مورد تزیینات و تهیه لوازم غیر ضروری و درجه دوم از قبیل: سنگ، کاشی، فرش و ... معمولاً به صورت مطلق اجازه صرف وجوه شرعی را نمیدادند. نمونه های بسیاری داشت از جمله این که یک نفر استجازه کرده بود که مبلغ سی هزار تومان بابت سهم مبارک امام(علیه السلام) برای فرش مسجدی در خیابان اباذر تهران پرداخت کند، فرمودند:«اجازه نمیدهم». (همان، ص92)
آیه الله محمد هادی معرفت هم در خاطرات خود از نجف می فرماید: یک دفعه در محضر ایشان نشسته بودیم، عده ای از ایران آمده بودند و برای ایشان سهم امام آورده بودند. پول زیادی بود. در همان جلسه میخواستند پول را خدمت ایشان بدهند. آنها به امام گفتند: «میخواهیم در محل، یک مسجد بسازیم، اجازه بدهید مقداری از این پول را آنجا صرف کنیم.» ایشان با کمال صلابت و سختی گفتند:«ابداً اجازه نمیدهم.» آنها التماس میکردند..... بعد ایشان فرمودند:«جزء شئون اسلامی مسلمانان هر منطقه است که برای خودشان مسجد بنا کنند. این از شئون زندگی مسلمانان است. مسلمانانی که در مکانی زندگی میکنند، نباید مسجد داشته باشند؟ آیا مُهری که میخواهی داخل جیب بگذاری و با آن نماز بخوانی، باید من بخرم؟ ...... من از سهم امام چطور اجازه بدهم که شما در شئون زندگی خودتان مصرف بکنید؟» بالاخره امام، به آنها پول ندادند، آن وقت فرمودند: «آری، اگر یک منطقه ای فرض کنید بهایی نشین باشد، که مسجد ساختن در آنجا برای دعوت به دین است، تبلیغ دین است، آن حسابش جدا میشود. مثل راه امام زمان میشود.»(همان،ص91)
در مجموعه 21جلدی صحیفه امام مکاتبات زیادی بین امام و وکلای ایشان وجود دارد که ایشان صرف هزینه برای اینگونه امور را نپذیرفته اند. البته حضرت امام به برخی از وکلای خود برحسب درایت آنها و موقعیت مکانی و زمانی محل خدمت آنان، اجازه کامل برای مصرف وجوهات شرعی داده اند نظیراجازه ای که به صورت شفاهی به: «فرزند فاضل و با تقوای خویش جناب حجه الاسلام و المسلمین حاج سید محمد خاتمی» در زمان برعهده داشتن مسئولیت مرکز اسلامی هامبورگ داده اند. حضرت امام، زمان اقامت در نوفل لوشاتو در پاسخ به درخواست آقای خاتمی برای اجازه دریافت و مصرف وجوهات می فرمایند: شما مجازید وجوهات را دریافت و تمام آن را به هرگونه که صلاح می دانید مصرف کنید. نگارنده این مطلب را از آقای خاتمی دو مرتبه شنیده ام.
البته باید دستور امام به آیه الله شیخ عباس واعظ طبسی برای ساخت مزار مرحوم شهید آیت الله سیدحسن مدرس را استثنا کرد، چرا که حضرت امام نسبت به آن شهید و خدمات و مظلومیت وی عنایت ویژه داشته و دستور چاپ عکس وی بر روی اسکناس را هم صادر کردند. ایشان در حکم خود خطاب به آقای طبسی میفرمایند:
شهید بزرگ ما، مرحوم مدرس، که القاب برای او کوتاه و کوچک است، ستاره درخشانی بود بر تارک کشوری که از ظلم و جور رضا شاهی تاریک مینمود. و تا کسی آن زمان را درک نکرده باشد، ارزش این شخصیت عالیمقام را نمیتواند درک کند. ملت ما مرهون خدمات و فداکاریهای اوست. و اینک که با سر بلندی از بین ما رفته است، بر ماست که ابعاد روحی و بینش سیاسی و اعتقادی او را هر چه بهتر بشناسیم و بشناسانیم؛ و با خدمت ناچیز خود مزار شریف دور افتاده او را تعمیر و احیا نماییم.(صحیفه امام، ج19، ص: 74)
باشد که از سخن و سیره آن پیر سفر کرده و عبد صالح حرمت نماز و مسجد و مصلی را بیاموزیم و از زمره اقامه کنندگان مساجد الهی باشیم. البته باید بنگریم، به چه میزان در خصوص این موضوع و دیگر موضوعات و مسائل به فرمایشات و وصایای حضرت امام عمل کرده و می کنیم. به قول معروف: تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
.
انتهای پیام /*