«حسین خرکچی»
نامه بسیار پررمز و راز یک آزاده (اسیر در بند)، به امام خمینی
محمد رجائی نژاد
دوشنبه دهم شهریور، روز تجلیل از اسرا و مفقودان عزیز بود. برای همین بازخوانی نامۀ یک آزاده، رزمندۀ اسیر در اروگاه عنبر عراق تناسب دارد. نامهای که سال 1364 به امام خمینی با خطاب «روحی جان» نوشته شده و از طریق صلیب سرخ جهانی فرستاده شده است. این نامه و پاسخ حضرت امام بسیار زیرکانه و پررمز و راز و خواندنیست.
متن نامۀ بسیار جالبِ این رزمنده که بیش از دو سال در اسارت رژیم بعث عراق بوده است، دارای رمزها، کنایهها و اشاراتی است که ضمن بیان مقصود خود، امکان کشف آن را به حداقل رسانده است. در قسمت مربوط به مشخصات فرستنده و گیرندۀ نامه، بر روی فرمهای «صلیب سرخ جهانی» نوشته شده:
[فرستنده: «علی خدامانده (ابوالقاسمی)، فرزند عبدالحسین، عراق، اردوگاه عنبر، اطاق 23
گیرنده: یزدی- قم، خیابان حضرتی، خیابان حجت، منزل آقای یزدی، آقای روحی جان ملاحظه فرمایید.]
اسیر در بند، امام خمینی را با عنوان «روحی» مورد خطاب قرار داده است که هم میتواند به معنای «روح من» است و برگرفته از شعار معروفِ آن زمان: «روح منی خمینی- بتشکنی خمینی»؛ و هم «روحی» بهجای «روحالله» نامی بوده که مادر امام خمینی در دوران کودکی او را صدا میکرده است.
آدرس را هم جماران یا منزل قدیمی حضرت امام در قم ننوشته، بلکه منزل آیتالله محمد یزدی که محل استقرار یک سالۀ حضرت امام بود، نوشته تا کاملاً نامشخص باشد.
اصل نامه
[بسم اللَّه الرحمن الرحیم. خدمت سرور گرام و عزیزم روحی جان سلام عرض میکنم و انشاءاللَّه که در پناه ایزد منان و در پناه امام زمان در سلامتی کامل به سر برید. اگر از احوال این حقیر جویا باشید، بحمداللَّه سلامتی برقرار و تنها غم و اندوه جانگداز ما دوری از شما عزیز است که خداوند تبارک را به مقربانش قسم میدهم که هرچه زودتر نعمت دستبوسی شما را نصیب ما بکند.
به هر حال، روحی جان! روحم برایت در حال پرواز است. حدود دو سال است که هیچ خبری از شما ندارم و شما خوب میدانید که احتیاج به پند و اندرزهای شما دارم و شما ما را از این نعمت بیبهره نفرمایید. امیدوارم در نامههایتان از «میهن» بنویسید که چه کار میکند و با کی رابطه برقرار کرده و زمینها را چه میکارد و کارش با «حسین خرکچی»[1] به کجا رسید. شنیدم یه بار حسابی داغونش کردی.[2] به هرحال منتظر دعاهای خیر شما هستیم و امیدوارم که ما را در دعاهای شب جمعه و شب چهارشنبه در جمکران[3] و محافل فراموش نکنید.
از قول این جانب به «عمو حسین وزیری»[4] و «اکبر مجلسی»[5] و «حسینعلی»[6] و «مشهدی احمد»[7] و برادر بسیار عزیزم «سید علی»[8] و خانواده، و «اکبر آقا»[9] و خانواده، (شنیدم که چند وقت پیش به گردشی به خارج رفته بود، چه سوغاتی آورده؟)[10] سلام خیلی خیلی برسانید. و حتماً منتظر جواب نامههای شما هستیم. از راه دور صورتت را غرق بوسه میکنم. 27/ 7/ 64- فرزند کوچک شما- علی خدامانده]. (صحیفه امام، ج19، ص: 416)
زیرکی در استفاده از واژگان دوپهلو و کنایهآمیز، در عین حال مشهور کاملاً روشن است. شخصیتهای نامبرده شده نیز در آن زمان از مسئولان درجه اول کشور و مورد علاقه و احترام همه بودند.
پاسخ امام خمینی
«بسمه تعالی
برادر عزیزم! از سلامت شما خوشحال و از خداوند تعالی خواستارم بزودی به وطن خود مراجعت نمایید. قلم من قاصر است که از دلاوری و بزرگواری شما عزیزان قدردانی نمایم. امید است از دعای خیر برای همه شماها غفلت نکنم. و السلام علیکم. عبد درگاه خدا (ح)» (صحیفه امام، ج19، ص: 417)
پاسخ کوتاه امام خمینی نیز بسیار محبتآمیز و زیرکانه است. آغازش با خطاب برادر و آخرش با «عبد درگاه خدا (ح)» که هم همسانسازی با آن رزمندۀ اسیر است که خود را «خدامانده» معرفی کرده بود و هم «ح» بهجای «خ؛ خمینی» تا استتار کامل انجام گرفته باشد.
[2] - اسرا از پیروزیهای لشکر اسلام در جبهه هابه نحوی مطلع میشدند
[4] - آقای میر حسین موسوی، نخست وزیر وقت
[5] - آقای اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی
[6] - آقای حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری در آن زمان
[7] - آقای سید احمد خمینی
[8] - آقای سید علی خامنهای، رئیس جمهور وقت
[9] - آقای علی اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه
[10] - اشاره به یکی از مسافرتهای آقای ولایتی به خارج از کشور
.
انتهای پیام /*