کد مطلب: 3561 | تاریخ مطلب: 24/12/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

گرامی می داریم تولد و رحلت (24 اسفند و 25 اسفند) یادگار امام خمینی، حاج سید احمد خمینی

گرامی می داریم تولد و رحلت (24 اسفند و 25 اسفند) یادگار امام خمینی، حاج سید احمد خمینی

از تولد تا رحلت، فقط یک روز؛
24 اسفند (1324ش)، تولد (25 اسفند (1373ش) رحلت
دوران جوانی در مکتوبات اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی(س) به حاج سید احمد آقا(ره)
...

از تولد تا رحلت، فقط یک روز؛

24 اسفند (1324ش)، تولد (25 اسفند (1373ش) رحلت

دوران جوانی در مکتوبات اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی(س) به حاج سید احمد آقا(ره)

 

محمد رجائی نژاد

 

بله! فاصله ی تولد تا رحلت فقط یک روز! اما چه روزی! از لحاظ کمی به درازنای 49 سال و به لحاظ کیفی بیش از هزاران! چرا که بزرگان دین فرموده اند، چنانچه خواهی دَریابی ارزش و میزان کسی را، ببین چگونه زیسته و با کیان قرین و چه کسان مشهور بوده، در این صورت:

به یک روزش رساند تا بجایی          که گردد چون فلک عالی بنایی

آری! احمد قرین و همنشین پدر بود و خود را وقف و فانی در امام و مقتدای خویش نموده بود که آخر هم: به نزدیک پدر یک روز جا کرد          به خسرو مدعای خود ادا کرد

پس آنچه او یک روزه دید، ما ندیدیم آن، به تمام عمر! حال چگونه توصیف کنم این یک روز حیات او که:

اگر اندیشه ی یک روزه ی او          بگویم با تو، صد دیوان برآید

و لذا چه گویم و چه نویسم!؟ از کدامین گفته باز گویم، یا از کدامین ناگفته و نانوشته باز نویسم!؟ اما مهم نیست چه باشد و کدامین! چون؛ هر آوازی که هست از ساز و از سوز اوست!

معطل مکن خود را در این کوی          آنچه رواست پیش آر و حال خود گوی

پس، چون نوشته در آغاز، قالب ادبی پیدا کرد؛ از روال عادی نوشته ها و توصیفات سیاسی و اجتماعی همیشگی بیرون آمد، با زبان و قلم امام راحل، ضمن بررسی نامه های عرفانی و اخلاقی حضرت امام به فرزندش حاج سید احمد، مقام والای او نزد پدر را گذری و مختصراً بررسی خواهیم کرد.

مکاتبات امام خمینی با حاج احمد آقا

آنچه که در زندگی و نوع رابطه مرحوم حاج احمد آقا با پیر و مرادش، حضرت امام، علاوه بر رابطه پدر و فرزندی، مهم و شایسته مرور مجدد است، مکاتبات پدر با فرزند است. چه در دوران سفر (تبعید و دوری از فرزند) و چه در دوران حضر (پس از پیروزی انقلاب که لحظه ای امام را تنها نگذاشت.)

حضرت امام پس از تبعید هیچوقت ارتباطش با حاج احمد آقا قطع نشد. همیشه از طریق نامه و مرقومات، راهنمایی و تذکرات لازم را به فرزندش گوشزد نموده و وظیفه و نقش پدری را در کنار وظیفه اجتماعی و سیاسی به نحو احسن انجام می دادند. این نوع ارتباط مکاتباتی حتی بعداز پیروزی انقلاب نیز ادامه داشت.

نامه های حضرت امام به فرزندشان سید احمد آقا را به چند دسته می توان تقسیم کرد: الف ـ نامه های خانوادگی صرف، ب ـ نامه های مربوط به مسائل مالی و شهریه طلاب و وجوهات شرعیه، ج ـ نامه های سیاسی و مبارزاتی، د ـ نامه های اخلاقی و عرفانی.

هر دسته از این نامه ها ویژگیهای خاص خود را دارایند و اکثر آنها با عنوان احمد عزیزم آغاز می شوند. مطالعه و دقت در مکتوبات امام خطاب به فرزندشان نشان می دهد که از این طریق چندین هدف را همزمان دنبال می کردند. هم به هدایت و راهنمایی فرزند می پرداختند که طبق سفارشات دین از وظایف اصلی هر پدر است، و هم احیاناً اگر کاری و موضوعی را به مصلحت نمی دیدند با صراحت عنوان می کردند. همچنین از این راه گاه مستقیم و گاه غیر مستقیم بیت و دفتر قم را کنترل و نظارت نموده و با مبارزین داخلی ارتباط برقرار کرده و نهضت را رهبری می کردند. بعداز انقلاب نیز گاه با مکتوبات ویژه به فرزند، هم قصد رهنمون و سعادت فرزند داشته و هم در صدد تذکرات و درسهای اخلاقی و عرفانی به عموم مردم بودند، به ویژه به آیندگان و نسل های بعدی. لذا آنچه در این مقال به کوتاه و اختصار مطرح می شود مکاتبات اخلاقی و عرفانی است، چه پیش و چه پس از انقلاب. پرواضح است جداکردن مسائل از هم، قدری مشکل است، ولی سعی کردیم با مطالعه و بررسی تمام نامه ها، آنهایی که بن مایه اخلاقی و عرفانی داشتند را معرفی نماییم.

با توجه به مجموعه 22 جلدی «صحیفه امام»، حضرت امام بیشترین نامه، عرفانی ترین نوشته ها و اخلاقی ترین توصیه ها را در طول حیاتشان برای فرزندش حاج احمد آقا نگاشته اند. در مدت 20 سال، 1347ش تا 1367ش، بیش از 90 نامه در موضوعات مختلف توسط حضرت امام به حاج سید احمد آقا نوشته شده است. از این تعداد بیشترین مربوط به دوران تبعید و خانوادگی است، سپس نامه هایی در زمینه وجوهات، شهریه طلاب و امور حوزه؛ اما مهمترین و با ارزش ترین مکتوبات، نامه ها و توصیه های عرفانی و اخلاقی است که گاه در حد دو خط و گاه بیش از 25 صفحه می باشد.

از میان 90 نامه ای که حضرت امام خطاب به فرزندشان حاج سید احمد آقا نوشته اند، نامه هایی که بن مایه اخلاقی و عرفانی دارند، به 13 فقره می رسد. از این تعداد 9 فقره پیش از انقلاب و 4 فقره پس از انقلاب اختصاص دارد.

پیش از انقلاب

بیشترین مکتوبات حضرت امام به حاج سید احمد مربوط به پیش از انقلاب است. حدود 77 فقره که از این میان 9 مورد با محتوا و تذکرات اخلاقی می باشد که به ترتیب تاریخ عبارت از:

ـ نامه مورخ تابستان 47 (پرداخت شهریه طلاب با محتوای تذکرات اخلاقی و رفتاری؛ صحیفه امام، ج2، ص191)

ـ نامه مورخ زمستان 47 (سفارش به تحصیل علوم دینی، تهذیب نفس و ساده زیستی؛ صحیفه امام، ج2، ص215)

ـ نامه مورخ خرداد 48 (سفارش به درس و بحث و تهذیب اخلاق؛ صحیفه امام، ج2، ص232)

ـ نامه مورخ 7/10/49 (توصیه به تهذیب نفس؛ صحیفه امام، ج2، ص317)

ـ نامه مورخ 10/2/51 (سفارش به تحصیل و تهذیب اخلاق و دقت در گزینش استاد؛ صحیفه امام، ج2، ص432)

ـ نامه مورخ 13/6/51 ( سفارش به تحصیل و تهذیب؛ صحیفه امام، ج2، ص449)

ـ نامه مورخ 20/6/51 ( اشتغال به تحصیل و تهذیب نفس؛ صحیفه امام، ج2، ص453)

ـ نامه مورخ 15/1/52 (سفارش به تحصیل علوم دینی و تهذیب؛ صحیفه امام، ج2، ص493)

ـ نامه مورخ 27/11/53 (سفارش به تحصیل علم و عمل صالح و تقوی و تهذیب نفس؛ صحیفه امام، ج3، ص68))

اولین نامه (حدود 4 سال بعد از تبعید) در تابستان سال 47 در نجف نوشته و ارسال شده است که اصل نامه مربوط به جریان پرداخت شهریه برای طلاب است، ولی با کمی بررسی و دقت در محتوا معلوم می شود که امام به نوعی در صدد بازگوئی و تذکر اخلاقی است. در این نامه آمده است:

«احمد عزیزم... باز اصرار نموده بودید راجع به آقای مذکور،(1)  نمی دانم این چه اصراری [است‏]! شما مگر طریقه این جانب را نمی دانید که بنای تشبثات در این امور را ندارم و صلاح دین و دنیای من این کارها نیست. از قراری که بعضی نقل کرده اند شما برای گرفتن شهریه اصحاب هر ماه تهران می روید؛ خیلی تعجب کردم بلکه باور نکردم... برای شما خیلی سبُک است هر ماه برای این امر رفتن؛ قدری به تهران رفتن [را] تخفیف دهید.» (صحیفه امام، ج2، ص191)

(1)حاج احمد آقا در توضیح می گویند: مقصود، آیت اللَّه ربانی شیرازی است که طرح ایشان و من این بود که تعدادی از فضلا را در منزل امام به هر قیمتی و لو با شهریه و پول جمع کنیم تا پیغامها و مواضع امام را سریعاً به حوزه قم و سایر جاها برسانیم؛ امام با این کار شدیداً مخالفت کردند. ولی باز من به وسیله مادرم نوشتم که مجدداً حضرت امام در این نامه مخالفت کرده و باز توبیخ شده ام و حق هم با امام بود.

در توضیح بیشتر محتوای این نامه، جای دیگر می فرمایند:

به دنبال تعطیلی شهریه قم امام با اجبار ساواک، تصمیم گرفتیم به هر صورتی شده است شهریه امام را بدهیم. آقای حاج شیخ حسن صانعی و آقای حاج شیخ فضل اللَّه محلاتی را به بیت آیت اللَّه حاج میرزا احمد آشتیانی (روحانی درجه یک تهران و همطراز آیت اللَّه خوانساری) فرستادیم که پول هست ولی نمی‏گذارند به طلاب بدهیم؛ ما حاضریم این پول را با عنوان حضرت عالی بپردازیم و از این ماه شهریه شما شود. ایشان مسأله را موقوف به استخاره کردند، البته بعد از مباحثات بسیار که طلاب فقیرند و شما احساس مسئولیت نمی کنید که وجوهات باشد و به مصرف طلاب نرسد، در این هنگام قرار بر استخاره شد. آیت اللَّه میرزا باقر آشتیانی- فرزند ایشان- استخاره می کند، استخاره خوب می آید و قبول می کند و اجازه از امام می خواهند. امام برای آیت اللَّه العظمی آقای حاج میرزا احمد آشتیانی- فیلسوف و فقیه و تقریباً بیست سال از امام بزرگتر- نامه ای بسیار محترمانه نوشتند که بالاخره در آن اجازه داده بودند که ایشان وجوهات را بگیرند، وجوهات موجود هم به اسم ایشان داده شود. این مسأله مثل بمب در محافل روحانی تهران صدا کرد و معلوم بود که روحانیون مخالف امام ساکت ننشسته اند. به ایشان خیلی مراجعه شد که شأن شما اجل از این است که حالا وکیل آقای خمینی بشوید؛ ولی ایشان زیر بار حرف آنها نرفتند. مدتی به اسم ایشان شهریه داده می شد. جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ حسن صانعی، که در آن موقع تقریباً بعد از وکیل امام در قم- آقای لواسانی- همه کاره منزل امام بود، در آن موقع شهریه امام را می داد. قرار شد ایشان برود و در موقع شهریه دادن در بین مقسمین شهریه بنشیند تا اندک طلابی که از قضیه خبر نداشتند که شهریه امام است، مطلع شوند. ماه اول ایشان این کار را کرد. در پرونده (ساواک) امام آمده است که آقای حاج شیخ حسن صانعی که حقوق طلاب آقای خمینی را می پرداخته در مکان شهریه ای که خمینی به نام آشتیانی می دهد، نشسته است تا معلوم شود شهریه خمینی است. ساواک قم در ماه دوم از طریق آقای حاج میرزا ابو القاسم آشتیانی که وکیل امام هم بود و از طرف مرحوم آشتیانی مسئول پرداخت شهریه امام به نام آقای آشتیانی شده بود، طی یادداشتی برای آقای صانعی نوشته بود: «بودن شما در این مکان ضروری نیست و باید جلسه را ترک کنید.» ایشان با من مشورت کرد، قرار شد نرود؛ چرا که همه می دانستند شهریه امام است و ما با همین، مستمسکی به دست ساواک ندهیم. حال آیت اللَّه العظمی حاج میرزا احمد آشتیانی خوب نبود و در شرف فوت بود. امام به آقای لواسانی نوشتند که اگر شما صلاح می دانید به آیت اللَّه آقای حاج میرزا باقر آشتیانی که تقریباً همسن امام بود، وکالت داده شود. از بس امام به آقای لواسانی علاقه داشت از ایشان مشورت کرد که نکند ایشان که وکیل تام الاختیار امام است برنجد. بعد هم آقای آیت اللَّه حاج میرزا محمد باقر آشتیانی شهریه امام را ادامه داد تا آخر و شهریه امام در قم ترک نشد. نقش شهریه در حوزه های علمیه در تثبیت مرجعیت و مبارزه بسیار زیاد بود.

در بقیه این نوع نامه های پیش از انقلاب نیز به تلاش و کوشش در کسب علم و دانش و جهادنفس و خودسازی و تهذیب اخلاق بخصوص در دوران جوانی تذکر داده اند.

پس از پیروزی انقلاب

بعداز پیروزی انقلاب اسلامی با اینکه حاج سید احمد آقا همیشه در کنار امام بود و لحظه ای ایشان را تنها نگذاشتند، حتی به رغم دعوت های مکرر و ضرورت حضور در بعضی مجامع بین المللی، یک سفر خارجی هم نرفتند، گاه در مأموریت ها و سفرهای ضروری داخلی هم بیش از یکی دو روز طول نمی دادند و در این یکی دو روز هم تلفنی جویای حال امام بوده و با حضرت امام ولو چند کلامی صحبت می کردند، ولی حضرت امام بیش از 13 فقره نامه خطاب به فرزندشان مرقوم کرده اند. از این تعداد چهار مرقومه با محتوای کاملاً عرفانی و اخلاقی است که عبارت از:

ـ نامه مورخ 8/2/61 (نامه عرفانی و اخلاقی در حدود 20 صفحه؛ صحیفه امام، ج16، ص207)

ـ نامه مورخ 26/4/63 (اندرزهای  عرفانی و اخلاقی، حدوداً 22 صفحه؛ صحیفه امام، ج18، ص510)

ـ نامه مورخ 25/9/63 (نامه عرفانی، اخلاقی و اهداء کتاب آداب الصلوه به ایشان؛ صحیفه امام، ج19، ص119)

ـ نامه مورخ 27/8/65 (نامه عرفانی، اخلاقی و اهداء کتاب سرالصلوه به ایشان؛ صحیفه امام، ج20، ص154)

با اندک تأملی در این مکتوبات عرفانی و اخلاقی، هم به مرتبه ی والای تهذیب نفس و مقام عرفانی حضرت امام می توان پی برد و هم به مقام و منزلت و درک بالای فرزندش حاج سید احمد که مورد خطاب امام قرار گرفته اند. چراکه هر کسی را توفیق درک و کسب چنین توصیه هایی نیست. خود دریافت و توجه یک عارف بالله به کسی، نشان از داشتن بالاترین مراتب اخلاقی و عرفانی است. قابلیت و امتیاز دریافت دستورالعمل های اخلاقی کم چیزی نیست. مطلب مهم دیگری که در محتوای همه این نامه ها دیده می شود و مورد توجه و دقت حضرت امام بوده، اهمیت و ارزش مقطع جوانی برای انسان است. مقطعی که سرنوشت دنیا و آخرت بستگی به آن دارد.

حضرت امام در این مکتوبات بسیار به نعمت جوانی توجه داده اند، که تا زمینه ها و توان حرکت و کاری هست و موانع مفقود، باید آن را غنیمت شمرد چرا که «در جوانی تهذیب نفْس بسیار اسهل است از ایام پیری و ضعف که قدرت از دست می رود و ریشه اخلاق فاسده که اصلش از حب دنیا و نفس است استحکام پیدا می کند و تصفیه و تهذیب بسیار مشکل می شود.» (صحیفه امام، ج2، ص101)

در همان نامه 8/2/61 خطاب به فرزندش حاج احمد آقا می نویسند: «پسرم! اکنون با تو که جوانی صحبت می کنم. باید توجه کنی که برای جوانان توبه آسان‏تر و اصلاح نفس و تربیت باطن سریع تر می تواند باشد. در پیران هواهای نفسانی و جاه طلبی و مال دوستی و خود بزرگ‏بینی بسیار افزون تر از جوانان است، روح جوانان لطیف است و انعطاف پذیر و آن قدر که در پیران حبّ نفس و حبّ دنیا است، در جوانان نیست. جوان می تواند با آسانی نسبی خود را از شرّ نفس امّاره رها سازد و به معنویات گرایش پیدا کند. در جلسات موعظه و اخلاق آن قدر که جوانان تحت تأثیر واقع می شوند، پیران نمی شوند. جوانان متوجّه باشند و گول وسوسه های نفسانی و شیطانی را نخورند. مرگ به جوانان و پیران به یک گونه نزدیک است. کدام جوان می تواند اطمینان حاصل کند که به پیری می رسد و کدام انسان از حوادث دهر مصون است؟ حوادث روزانه به جوانان نزدیک تر است.» (همان، ج16، ص222)

در نامه 26/4/63 مجدداً بر نعمت داشتن جوانی و تهذیب نفس در این دوره تأکید کرده و مرقوم می کنند: «پسرم! از من گذشته یَشِیبُ ابْنُ آدم وَ یَشُبُّ فِیهِ خَصْلَتان: الحِرْصُ وَ طُولُ الْأَمَلِ. لکن تو نعمت جوانی داری و قدرت اراده، امید است بتوانی راهیِ طریق صالحان باشی... پسرم! نه گوشه گیری صوفیانه دلیل پیوستن به حق است، و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت، شاهد گسستن از حق. میزان در اعمال، انگیزه های آنها است. چه بسا عابد و زاهدی که گرفتار دام ابلیس است و آن دام گستر، با آنچه مناسب او است چون خودبینی و خودخواهی و غرور و عُجْب و بزرگ بینی و تحقیر خلق اللَّه و شرک خفیّ و امثال آنها، او را از حق دور و به شرک می کشاند.» (همان، ج18، ص511)

در نامه 25/9/63 که کتاب شریف «آداب الصلوه» را به فرزندش اهداء می کنند باز به نعمت جوانی تذکر می دهند:

«کتاب «آداب الصلاه» را که خود از آن بهره ای نبردم جز تأسف بر قصور و تقصیر بر ایام گذشته که توانایی بر خودسازی داشتم، و حسرت و ندامت در روزگار پیری که دستم تهی و بارم سنگین و راهم بس دراز و پایم لنگ و آوای رحیل در گوش است، هدیه کردم به فرزند عزیزم «احمد» که از قدرت جوانی کامیاب است؛ شاید او- ان شاء اللَّه تعالی- از محتویات آن که از کتاب کریم و سنّت شریف و افادات بزرگان فراهم شده است، بهره‏مند شود و به معراج حقیقی از رهنمایی اهل معرفت راه یابد.» (همان، ج19، ص119)

باز در نامه 27/8/65 به واسطه اهداء کتاب وزین اخلاقی و عرفانی «سرالصلوه» به حاج سید احمد آقا به اهمیت دوره جوانی در امر کسب معرفت اشاره کرده و می فرمایند:

«وصیتی است از پدری پیر که عمری را... فرزندم! کتابی را که به تو هدیه می کنم شمّه ایست از صلاه عارفین و سلوک معنوی اهل سلوک... عزیزم! از جوانی به اندازه ای که باقی است استفاده کن که در پیری همه چیز از دست می رود، حتی توجه به آخرت و خدای تعالی. از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیری می دهد تا جوانی با غفلت از دست برود، و به پیران وعده طول عمر می دهد. و تا لحظه آخر با وعده های پوچ انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او بازمی دارد تا مرگ برسد، و در آن حال ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، می گیرد.

پس در جوانی که قدرت بیشتر داری به مجاهدت برخیز، و از غیر دوست- جلّ وعلا- بگریز، و پیوند خود را هر چه بیشتر- اگر پیوندی داری- محکم تر کن؛ و اگر خدای نخواسته نداری، تحصیل کن و در تقویتش همّت گمار، که هیچ موجودی جز او- جلّ و علا- سزاوار پیوند نیست. (همان، ج20، ص154)

نتیجه

از آنچه آمد می توان نتیجه گرفت:

1 ـ شخصیت کم نظیر و جامع و دوراندیش و واقع نگر، در عین حال، عرفانی ـ اخلاقی و الهی امام خمینی به گونه ای بود که از ابتدای جوانی فرزندان خود، ضمن تربیت و کنترل آنها چه در حضر و چه در سفر(تبعید)، همواره اصرار بر خوداتکایی آنها در زندگی، و تلاش و کوشش آنان در کسب علم و دانش، و جهادنفس و خودسازی آنان داشته و پیگیر این امر بودند و مشغله های علمی و مبارزاتی مانع این توجه نمی شد.

2 ـ اهمیت دوران جوانی برای خودسازی و تهذیب نفس که بدون استثناء در تمامی نامه های اخلاقی و عرفانی امام راحل به وضوح دیده می شود.

3 ـ دستورالعمل ها و توصیه های حکیمانه و عارفانه امام راحل نه فقط برای فرزند و یادگاران خویش، بلکه برای همه رهروان و سالکان الی الله است تا با خوانش و عمل به آن در صدد رفع موانع و تعلقات دنیایی برآیند و خرق حُجب نموده تا موجبات تربیت، تلقین و تصفیه خویش شوند.

4 ـ هر کدام از این نامه ها همچون طوبای بهشتی دارای ثمره و میوه های بی مثالند. سرشار از معارف بیکران الهی. باشد که جان های تفتیده عاشقان را کامی رساند و اهل طریق را نصیبی افتد و برای گرفتاران سجن طبیعت و انانیت سببی باشد تا از منزلگه ظلمت بدرآیند و سوی جانِ جانان رحیل بر بربندند.

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.

ماه محرم و صفر

محرّم و صفر، که ماه‏‎ ‎‏برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه‏‎ ‎‏داریم به ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که با ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و‏‎ ‎‏روضه خوانی.(صحیفه امام، ج 15، ص 331)