امروز با امام: سوم ابان
تدوین: محمد رجائی نژاد
ـ نامه تشکر به آیتالله نجفی مرعشی؛ ورود به نجف (1344)
«حضرت آیت اللَّه، آقای آقا نجفی- دامت برکاته
به عرض عالی میرساند، مرقوم محترم به وسیله آقازاده محترم- أیّده اللَّه تعالی- واصل و موجب تشکر گردید. سلامت و سعادت جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است.
حقاً باید از مساعی جمیله ملت محترم ایران و حضرات مراجع و علمای اعلام و افاضل گرام حوزههای مقدسه علمیه، خصوصاً حوزه مقدسه قم، تشکر کنم و از خداوند تعالی عظمت و عزت همه را خواستار شوم. تشرف حقیر به اعتاب مقدسه گرچه فوزی است عظیم، چه از لحاظ زیارت اعتاب مقدسه ائمه اسلام- علیهم الصلاة و السلام- و چه از لحاظ تشرف به حضور حضرات مراجع عظام و علمای اعلام و افاضل گرام حوزه علمیه نجف اشرف و کربلای معلّا و دیگر اعتاب مقدسه، لکن اهمیت موقف در ایران ایجاب میکند که در صورت رفع منع از خدمتگزار به ملت محترم و استقلال مملکت، به اسرع وقت مراجعت نموده در غم و شادی ملت محترم ایران- عموماً- و حضرات اعلام- خصوصاً- شریک باشم. امید است که حضرات فضلای عظام و مشتغلین حوزههای مقدسه علمیه، خصوصاً حوزه قم، کما فی السابق به تحصیل علوم دینیه و ترویج دیانت مقدسه ادامه دهند و هیچ گونه تزلزلی به خود راه ندهند. از خداوند تعالی توفیق و تأیید آنها و عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم. از جنابعالی، در مظانّ استجابت دعوات، امید دعای خیر برای حُسن عاقبت خواستار است.» (صحیفه امام، ج2، ص: 2)
ـ نامه تشکر به آقای محمدتقی فلسفی؛ ورود به نجف (1344)
«[محضر مبارک حضرت آیت اللَّه آقای خمینی
تشرف حضرت عالی را به آستان مقدس حضرت علی- علیه السلام- تبریک گفته، سلامت و طول عمر حضرت آیت اللَّه را از خداوند بزرگ خواستارم. محمد تقی فلسفی]
بسمه تعالی
خدمت ذی شرافت حضرت مستطاب حجت الاسلام خطیب محترم آقای فلسفی- دامت برکاته
به عرض عالی میرساند، مرقوم شریف که حاوی تبریک تشرف حقیر به اعتاب مقدسه بود موجب تشکر گردید. قبلًا نیز تلگرافی به همین مضمون واصل، که جواب مخابره شد[1] محتمل است نرسانده باشند. زیرا از قرار اطلاع، تلگرافات این جانب را نرساندهاند. چنانچه غالب تلگرافاتی که از ایران شده است به این جانب نرساندهاند. مصطفی بحمد اللَّه سالم و سلام میرساند. از خدای تعالی ادامه توفیقات آن جناب را در ترویج شریعت مقدسه خواستار و ملتمس دعا هستم.» (صحیفه امام، ج2، ص: 3)
ـ نامه به آقای محمد شریعت اصفهانی؛ اوضاع ایران (1346)
«به عرض عالی میرساند، دو طغرا[2] مرقوم محترم که از سلامت و تأثرات قلبیه جنابعالی حکایت میکردند واصل؛ قضایای ایران یکی دو تا نیست که بشود بیان کرد. پس از نشر مکتوبی که به هویدا[3] نوشته شده بود عده کثیری گرفتار حبس و تبعید شدهاند؛ چه از اهل علم مثل آقای منتظری، و چه غیر اهل علم. علی المحکی[4] انتشار زیادی در بلاد بزرگ از قبیل: تهران، مشهد و کرمان، شیراز، قم پیدا کرده است و بعضی رادیوها هم با اطلاع قبلی خواندهاند که موجب ناراحتی دستگاه شده است. حتی در روزنامه اطلاعات هم دو جمله حساس را نوشته بود؛ و البته انتقاد از نوشتهها کرده بود. فشارها به همه طبقات ادامه دارد. تکلیف به آقایان برای ملاقات[5] و تبریک شده است. چنانچه گفته میشود در بعضی روزنامهها، نسبت به آقای حکیم دادهاند که تبریک گفتهاند به وسیله وزیر اقتصاد؛ ان شاء اللَّه صحیح نباشد. به آقای میلانی گفته میشود که فشار برای ملاقات آوردهاند و ایشان راضی نشدهاند و تقاضای تذکره نمودهاند. علی المحکی آقای گلپایگانی از آقای حکیم تکلیف خواسته بودند که تبریک بگوییم یا خیر. جشنها و فضاحتها در اوج خود رسیده است. به بعض علمای بلاد، علی المحکی تکلیف شده است که در مساجد جشن بگیرند و اذان بگویند؛ و از این مطالب خیلی زیاد است.
راجع به قضیه دعوت جنابعالی، این مطلب در سال قبل صحبت شد و آقای حاج آقا حسن شیرازی اخوی آقای حاج آقا محمد[6] کراراً آمدند و گفتند من مذاکراتی کردهام و ممکن است اگر امثال شماها کاغذی به ملکِ سعودی بنویسد تأثیر کند. و بعد هم گفته شد آقای خویی مینویسند یا نوشتهاند، و آقای شاهرودی وعده کردهاند با ملک در سفر حج مذاکره کنند. بالاخره این جانب با اطمینان به اینکه در این امور هیچ تأثیری در حجاز نیست، مع ذلک چیزی نوشتم و آقای شیرازی بردند. پس از مدتی هم به وسیله سفارت حجاز یک جواب بیسر و تهای آمد. امسال آقای حاج آقا حسن[7] آمدند و گفتند که بناست وَفْدی[8] برود، و قول دادهاند که قضات آنجا حاضر برای مذاکره شوند. عدهای را که در این امر صلاحیت نداشتند ذکر کردند. این جانب دخالتی نکردم، زیرا اطمینان دارم بر فرض آنکه مجلسی تهیه شود و طرفین دعوا حاضر شوند، هیچ نتیجه مثبتی گرفته نمیشود. علاوه خوف آن است که آقایان نتوانند در آن محیط و با آن اشخاص که اینها را کفار و مُبْدِع[9] میدانند به طور شایسته گفتگو کنند، و مجلس ختم شود به فَشَل شدن و تا آخر محکوم گردیدن. اجمالًا به ایشان مطلب را گفتم، و باز گفتم اشخاص مذکور (جنابعالی در آنها نبودید) صلاحیت این امر را ندارند. و تذکر دادم که اگر هم لازم میدانید این امر را طوری نکنید که تمام قوای شیعه را مقابل قرار دهید بلکه چند نفر به عنوان یک قُطْر،[10] نه آنکه نماینده تمام ممالک شیعه و علمای مذهب اینها باشند، و بعد با چند کلمه فشل[11] شوند.
این جانب اصل این مطلب را صحیح نمیدانم؛ و مباحثه را مضر میدانم. آنها از آقایان حدیث صحیح به طرق خودشان راجع به قبّه و بارگاه میخواهند، و اگر شما تنازل کنید و بگویید مظَلَّه[12] برای احیا باشد، تصدیق حرف آنها را کردید و تا آخر محکوم شدید، و سایر اعتاب مطهره را هم محکوم کردید؛ و این امر ممکن است منعکس شود در ممالک اسلامی؛ هذا کُلّه؛ مَعَ اینکه اساس مذهب در این بلاد در خطر کفر است و عاملین آن از طرف مقامات مُعْظَمه تجلیل و تطهیر میشوند و امور فجیعه یا به سکوت و یا به تأیید میگذرد، و خواهید ملاحظه فرمود که اگر- خدای نخواسته- خداوند مهلت دهد، پس از چندی چه خواهد شد و چه خواهند کرد. «و الی اللَّه المُشْتَکی و عَلیه المُعَوَّل». و السلام علیکم.
روح اللَّه الموسوی الخمینی
منزل این جانب را در قم عده کثیری کماندو محاصره کرده و نگذاشتند روضه بخوانند، ولی حَصر بعد از ظهر برداشته شد و علی المحکی جمعیت کثیری عصر رفتهاند آنجا. اخوی این جانب را هم از قم به تهران بردهاند و آنجا آزاد کردند. مدرسه فیضیه را مدتی است قبضه کرده و پس از اصلاحاتی که مهمش عکسهایی و شعارهایی بوده [که] با التزاماتی رد کردهاند در صورت، و تحت مراقبت کامل است معناً؛ ولی در عین حال یک شب شعارهایی در جمیع دیوارها نوشته شده است و مجرمین درست به دست نیامدهاند، و بعضیها را گرفتهاند. وضع قم فجیع است و این نحو مدرسه داری افجع.[13] اینها مسموعات است. و السلام.» (صحیفه امام، ج2، ص: 155)
ـ مصاحبه با خبرگزاری فرانسه درباره آینده ایران (1357)
سؤال: [درباره تحول وضع در ایران امروز چه فکر میکنید؟ فکر نمیکنید که به یک بن بست رسیده است و با انعطاف ظاهری سیاست شاه، تجدید نظری در استراتژی شما مؤثر خواهد بود؟]
جواب: وضعیت رژیم است که به بن بست کشیده شده است. رژیم میخواهد راه حل خود را به ملت تحمیل کند. مردم در بن بست نیستند؛ مردم میخواهند این رژیم نباشد. هر راه حلی که منجر به بقای این رژیم گردد مواجه با بن بست میشود؛ زیرا مردم آن را نخواهند پذیرفت.
[شما گفتهاید نمیترسید که رشته قیام عمومی به دست کمونیستها و چپیهای افراطی بیفتد. با وجود این یکشنبه (22 اکتبر 78) هزار و پانصد دانشجوی دانشگاه تهران با شعارهای کمونیستی تظاهر کردند[14]. این امکان، این فرض را میدهد که کمونیسم اسطوره نیست بلکه وجود دارد و سازمان مییابد]
- اگر فرض کنیم تمام این هزار و پانصد نفر- و حتی چند برابر این عده- مارکسیست واقعی بوده باشند، در برابر سی میلیون نفر که به نام اسلام قیام کردهاند نیرویی به حساب نمیآیند. اما مسئله مهم این است که با توجه به گذشته، عده مارکسیستها بسیار کمتر شده است. علت آن است که اسلام در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نیازهای مردم را برای ترقی واقعی برمیآورد. وقتی ما با وجود این رژیم که علیه اسلام است و کارش ناراضیتراشی است، به این کار بسیار با اهمیت از راه اقناع جوانان توانا شدهایم، همین امر نشان میدهد که در صورت استقرار یک حکومت اسلامی و بسط آزادیها و افزایش امکانات ترقی واقعی برای مردم، میتوان از راه بحث و اقناع- با عملی کردن اسلام- آنها را که خواهان حقیقت و عدالتند به دامن اسلام بازگرداند.
[شما آقای مهندس بازرگان را به حضور پذیرفتید و آقای دکتر کریم سنجابی نیز به پاریس میآید؛ و گفته میشود آیت اللَّه شیرازی[15] هم خواهد آمد. معروف است که همه اینها هوادار سیاست آشتی هستند. آیا شما به این سیاست ملحق میشوید؟ آیا فکر میکنید در میان مخالفان سیاسی، جبهه ملی و دیگران، مردانی با وزن و اعتبار کافی برای جانشینی این دولت وجود دارد؟]
- من با روش آشتی و بینابینی مخالفم و از اول هم با این روش مخالف بودم. علت هم آن است که این کار نه رژیم شاه را از بن بست خارج میکند- چرا که علت در بن بست قرار گرفتنش برنامههایی است که مأمور اجرایشان بوده است- و نه از فشار و اختناق و کشت و کشتار میکاهد. اگر همه به طور روشن و قاطع این موضع را اتخاذ کنند که رژیم شاه باید برود، دیگر رژیم ناگزیر میشود سیاست خسته کردن را از راه کشتارهای مستمر و روشهای تازه فشار و اختناق کنار بگذارد و پیروزی ملت نزدیکتر میشود. کسانی که لیاقت سرنگون کردن این رژیم را داشته باشند، البته با این کار خود ثابت میکنند که توانایی اداره کشور را نیز دارند.
[شما اظهار کردید که مقامات روحانی شیعه قصد ندارند خود حکومت کنند. آیا فکر میکنید که مخالفان سیاسی قادر به این کار هستند بدون آنکه خطر وخیمتر شدن جدی وضع در بین باشد؟]
- در صورتی که شرط فوق را به دست بیاورند- با حمایت مردم و روحانیت- مخالفانی که وصفشان در سؤال بالا گذشت به این کار قادر میشوند.
[در غرب فکر میکنند که رفتن شاه یک خلأ خطرناک به وجود میآورد. آیا میتوانید سازش موقتی را با این سلسله، شاه یا فرزندش، به شرط آنکه واقعاً سلطنت کند و نه حکومت، مورد توجه قرار دهید؟]
- این خلئی که شما از آن صحبت میکنید هم اکنون وجود دارد؛ و مشخصه رژیمهایی نظیر رژیم شاه، این است که کشور را میان بن بست و خلأ نگاه میدارند و کشور را به خرابی و تباهی میبرند. برای خارج شدن از بن بست و خلأ، باید این رژیم جای خود را به رژیمی بسپرد که مبعوث ملت مسلمان باشد.
[مسلّم است که رژیم در پی آشتی است و جداً در آرزوی بازگشت شما به ایران است.[16] آیا شما به طور قطعی این امر را تا وقتی شاه در ایران است منتفی میدانید؟]
- تا وقتی شاه در ایران است، من به ایران بازنمیگردم.
[شما قدرتهای بزرگ را محکوم میکنید. این امر، این احساس را برانگیخته است که شما سرسخت و آشتی ناپذیرید. آیا نمیتوانید در این محکومیت، محض اطمینان به افکار عمومی غرب که با قیام مردم کشور شما همدردی میکنند، تخفیف قائل بشوید؟]
- من دولتهای بزرگ را در تجاوز بحقوق مردم کشور محکوم میکنم، و نه مردم این کشورها را. از مردم غرب که از قیام مردم ایران حمایت میکنند اظهار سپاسگزاری کرده و میکنم.
[از قرار، ترجیح شما یک جمهوری اسلامی است. از قول شما گفتهاند که کار رژیم سلطنتی به استبداد میکشد، با وجود این هستند رژیمهای جمهوری اسلامی که از بعضی از رژیمهای سلطنتی استبدادیترند. در این باره چه نظر دارید؟]
- دولتهای استبدادی را که وجود دارند نمیتوان حکومت اسلامی خواند تا شما بتوانید سلطنتی آن را با جمهوری آن مقایسه کنید. رژیم اسلامی با استبداد جمع نمیشود. آن رژیمهای جمهوری هم که استبدادی هستند در اسم جمهوری هستند و در محتوا سلطنتی.
[آیا شما به طور دائم از همکاری مشاوران لایق که شما را در اتخاذ یک سیاست واقعبینانه در زمینه مسائل اقتصادی و سیاسی کمک کنند، برخوردارید؟]
- در کشور ایران، افراد لایق بسیار وجود دارند. رژیم حاضر مانع از آن است که این استعدادها در سازندگی کشور به کار دعوت شوند. این استعدادها موافق وظیفه اسلامی، اطلاعات و نظرهای خود را به اطلاع من میرسانند.
[آیا شما میپذیرید شرایط جدید و مشخصی را برای تشکیل یک دولت گذرا و انتقالی پیشنهاد کنید؟]
- این حکومت انتقالی با سقوط شاه باید تشکیل گردد و البته شرایط آن اعلام خواهد شد.» (صحیفه امام، ج4، ص: 145 ـ 147)
ـ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج؛ شهادت در راه خدا، سیره انبیا است (1357)
«امروز اطلاع دادند که زندانیهای سیاسی را یک مقداری آزاد کردند و مقداری هم بناست آزاد شود. آیا ببینیم که این آزاد کردن جبران میکند این مسائل را؟ یک نفر انسان را ده سال، پنج سال، کمتر، بیشتر، از همه جهات ساقط کنند، همه آزادیها را از او بگیرند، در حبس همه شکنجهها و زجرها را به او بدهند، بعدش بگویند که شما آزادید! خوب این پنج سال تضییع عمر یک مسلمان، یک انسان، پنج سال، ده سال زجر دادن به یک انسان، به یک مُسْلم، اینها هیچ؟ حالا آزاد، تمام شد قضیه؟ با اینکه آزاد کردند یک عدهای از علما را و سایر طبقات را، ما قانع هستیم؟ حالا دیگر آرام باید بشود ملت؟ آشتی کردند آنها با ملت؟... شما ده سال عمر یک انسان را در حبس، در یک اتاق دو ذرعی هدر دادید. زندگی یک انسان که باید به این مردم خدمت کند، باید با قلم و قدم در محیط آزاد به مردم خدمت کند، تو گرفتی از او؛ ده سال عمر یک ملت را ضایع کردی، حالا آزاد کردی، دیگر ما چه میخواهیم؟...
ما میخواهیم یک ملت را آزاد کنیم، ما میخواهیم یک امت را آزاد کنیم، ما میخواهیم یک امت را مستقل کنیم، ما میخواهیم از...» (صحیفه امام، ج4، ص: 148ـ 153)
ـ پیام به مسلمین و حجاج؛ شکستن بتها و قدرتهای بزرگ شیطانی زمان (1358)
«صلوات و سلام خداوند بر رسول خدا پیامبر عظیم الشأن که یک تنه قیام فرمود در مقابل بتپرستان و مستکبرین، و پرچم توحید را به نفع مستضعفین به اهتزاز درآورد، و از قِلت عُدّه و عدد نهراسید، و با عِده قلیل بدون سازوبرگ جنگی کافی و با نیروی ایمان و قوتِ تصمیم بر سرکشان و ستمکاران تاخت، و ندای توحید را در کمتر از نیم قرن بر بزرگترین معموره[17] جهان به گوش جهانیان رساند.
و درود جهانیان و رحمت خداوند متعال بر شما ای زائران بزرگوار بیت اللَّه الحرام که از چهار سوی عالم به سوی خانه خدا، مرکز توحید و محل وحی و مقام ابراهیم و محمد، دو ابرمرد بتشکن و پرخاشگر بر مستکبرین شتافتید و خود را به مواقف کریمهای- که در عصر وحی زمینهایی خشک و کوهسارهایی بیآب و سبزه، لکن محل هبوط[18] ملائکة اللَّه و هجوم جنود اللَّه و وقوف انبیاء اللَّه و عباد اللَّه الصالحین بود- رساندید. هان! بشناسید این مشاعر[19] بزرگ را، و مجهز شوید از مرکز بتشکنی برای شکستن بتهای بزرگ که به صورت قدرتهای شیطانی و چپاولگران آدمخوار در آمدهاند، و از این قدرتهای تهی از ایمان نهراسید، و با اتکال به خدای بزرگ در این مواقف عظیمه، پیمان اتحاد و اتفاق در مقابل جنود شرک و شیطنت ببندید، و از تفرق و تنازع بپرهیزید وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ[20] رنگ و بوی ایمان و اسلام که اساس پیروزی و قدرت است با تنازع و دستهبندیهای موافق با هواهای نفسانیه و مخالف با دستور حق تعالی زدوده میشود، و اجتماع در حق و توحید کلمه و کلمه توحید که سرچشمه عظمت امت اسلامی است، به پیروزی میرسد.
ای مسلمانان جهان! چه شد شما را که در صدر اسلام با عده بسیار کم، قدرتهای عظیم را شکستید و امت بزرگ اسلامی- انسانی ایجاد نمودید، اکنون با قریب یک میلیارد جمعیت و دارا بودن مخازن بزرگی که بالاترین حربه است در مقابل دشمن، این چنین ضعیف و زبون شدید؟ آیا میدانید که تمام بدبختیهای شما در تفرقه و اختلاف بین سران کشورهای شما و بالنتیجه بین خود شماست؟ از جای برخیزید و قرآن کریم را به دست گرفته و به فرمان خدای تعالی گردن نهید تا مجد خود و عظمت اسلام عزیز را اعاده کنید. بیایید و به یک موعظه خداوند گوش فرا دهید؛ آنجا که میفرماید قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی[21] همه قیام کنید و برای خدا قیام کنید؛ قیام فرادی در مقابل جنود شیطانیِ باطنِ خودتان، و قیام همگانی در مقابل قدرتهای شیطانی. اگر قیام و نهضت، الهی و برای خدا باشد پیروز است. ای مسلمانان جهان وای مستضعفان عالم! دست به دست هم دهید و به خدای بزرگ رو آورید و به اسلام پناهنده شوید، و علیه مستکبران و متجاوزان به حقوق ملتها پرخاش کنید. ای زائران خانه خدا، در مواقف و مشاعر الهی به هم بپیوندید و از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین و مستضعفان جهان را بخواهید.
ای گویندگان و نویسندگان! در اجتماعات بزرگ؛ عرفات و مَشْعَر و مِنی و مکه معظمه و مدینه منوره، مسائل اجتماعی و سیاسی مناطق خود را به گوش برادران ایمانی برسانید، و از هم طلب نصرت کنید. ای زائران خانه خدا! توطئههای راست و چپ و خصوص امریکای چپاولگر و متجاوز و اسرائیل جنایتکار را به گوش عالمیان برسانید و از آنان استمداد کنید و جنایات این جنایتکاران را بشمارید و به خداوند متعال برای اصلاح حال مسلمین و قطع ایادی جنایتکاران التجا[22] پیدا کنید. و من به خواست خدای قادر، مژده نصرت و پیروزی به شماها میدهم. «إنَّهُ عَلی ذلِکَ لَقادِرٌ»[23] و السلام علی رسول اللَّه و علی ائمة المسلمین و علی عباد اللَّه الصالحین و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج10، ص: 338)
ـ حکم انتصاب آقای سید روح اللَّه خاتمی به سمت امامت جمعه اردکان (1358)
«جناب مستطاب سید الاعلام و حجت الاسلام آقای حاج سید روح اللَّه خاتمی- دامت افاضاته
امید است وجود شریف از بلیات محفوظ و به انجام وظایف الهی مشغول باشید. ضمناً با توجه به وضع زمان و احتیاج مسلمانان در هر منطقه به اتحاد و همبستگی بیشتر و آشنایی بهتر به مسائل روز و وظایف خطیری که دارند، مقتضی است در هر محل روزهای جمعه اقامه نماز جمعه شود و در ضمن انجام این فریضه الهی هدف مزبور به خوبی تأمین شود. و به همین منظور جنابعالی به سِمت امامت جمعه در اردکان منصوب میشوید که این فریضه بزرگ را انجام دهید. امید است اهالی محترم نیز فرصت را مغتنم شمرده از شرکت در نماز دریغ ننموده و همکاریهای لازم را در این باره مبذول دارند. از خدای تعالی توفیق همگان را خواستارم.» (صحیفه امام، ج10، ص: 341)
ـ سخنرانی در جمع پرسنل پایگاه هوایی آذربایجان شرقی؛ اسلامی شدن ارتش (1358)
«... توجه داشته باشید که این قدرتی که داشتید حفظ بکنید. وحدت کلمه را حفظ بکنید. با هم باشید. گرفتاریهایی که بعد از هر انقلاب هست خیلی به نظر نیاورید. بعد از هر انقلاب البته گرفتاریهای زیادی هست... قدرت دست خودتان است، و مملکت هم دست خودتان است.» (صحیفه امام، ج10، ص: 342 ـ 344)
ـ سخنرانی در جمع پاسداران بابل؛ آزادی بیان و قلم- شأن فقیه در اسلام (1358)
«... یک مملکتی که اولًا جمعیت سی و پنج میلیونیش یکدفعه از اختناق بیرون آمده و آزاد این تقریباً بعد از آزادی، همه برای خودشان حق قائلاند که در همه مسائل دخالت کنند. و باید هم بکنند. خوب، مسائل مسائل خودشان است. لکن باید فکر این هم بکنند که آیا این مسائل که ذکر میشود همهاش قابل حل است به این زودیها؟...
شما مطمئن باشید که اسلام برای مستضعفین است. من اشخاصی که سرمایه دار بودند، اشخاصی که عرض میکنم کارخانه دار بودند، مکرر اینجا جمعیتشان گاهی آمدند، من با آنها صحبت کردم گفتم به اینکه نمیشود این طور که یک دستهای آن طور زندگی بکنند و حتی برای سگهایشان اتومبیل داشته باشند؛ و یک دسته دیگر توی این زاغهها باشند که هر ده نفرشان توی سوراخی. این اصلًا قابل تحمل نیست.
و من اعلام خطر کردم به آنها، گفتم اگر خدای نخواسته یک وقت در متن اسلام انفجار پیدا بشود- یک وقت این است که در زمان طاغوت یک چیزی واقع میشد، خوب، میگفتند طاغوت است، و ماها هم به آنها میگفتیم که ان شاء اللَّه اسلام اگر تحقق پیدا بکند، کارها ان شاء اللَّه درست میشود، و حالا هم همان معنا را میگوییم، یک وقت این است که در اسلام خدای نخواسته یک یأسی پیدا بشود، برای خاطر اینکه ما نتوانیم این اشخاص فاسد را بِکشیم یک قدری پایین، و این مستضعفین را یک قدری بالا و به هم نزدیکشان بکنیم- اگر یک انفجاری پیدا بشود با یأس از اسلام، هیچ قدرتی نمیتواند خاموشش کند. و این خطری است برای این طبقهای که به فکر نیستند...
اسلام دین قانون است. پیغمبر هم خلاف قانون نمیتوانست بکند، نمیکرد هم، البته نمیتوانست هم بکند...» (صحیفه امام، ج10، ص: 345 ـ 354)
[1] - امام خمینی در پاسخ به تلگراف آقای فلسفی، تلگرافی به این شرح از نجف صادر کردند:« حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای فلسفی- دامت افاضاته. از الطاف کریمه متشکرم. عظمت اسلام و مسلمین را از خداوند تعالی خواستارم. خمینی».
[3] - متن نامه سرگشاده امام خمینی به هویدا در تاریخ 26 فروردین 1346.
[4] - بنا به روایت، بنا به آنچه گفته میشود.
[6] - آقای سید محمد شیرازی.
[12] - سایبان، خیمه، چادر بزرگ.
[14] - این گفتهها به نقل از جعفر شریف امامی( نخست وزیر رژیم شاه) است که تظاهرات دانشجویان دانشگاهها را کمونیستی دانست و مدعی شد در محیط دانشگاه، پرچم قرمز برافراشتهاند!
[15] - آقای سید محمد شیرازی.
[16] - جعفر شریف امامی( نخست وزیر رژیم شاه) در مجلس شورای ملی گفته بود:« ما از بازگشت آیت اللَّه العظمی خمینی به کشور استقبال میکنیم».
[19] - جمع مشعر: موضع مناسک حج.
[20] - سوره انفال، آیه 46:« و نزاع نکنید که ناتوان شوید و مهابت و قوت شما برود».
[21] - سوره سبأ، آیه 46:« بگو که من شما را فقط یک پند دهم که دوتا دوتا یا یک یک برای خداوند قیام کنید».
[22] - پناه بردن، پناهنده شدن.
[23] - بدرستی که خدا بر آن قادر است
.
انتهای پیام /*