امروز با امام: بیستوسوم مرداد
ـ اجازه نامه به آقای محمد هاشمیان؛ اجازه در توکیل (1345)
«بسمه تعالی
26 ربیع الثانی 86
بعد الحمد و الصلاة، جناب مستطاب عماد العلماء الاعلام و حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد هاشمیان- دامت افاضاته- که وکیل این جانب هستند، وکیل در توکیل اشخاص وثیق مورد اطمینان هستند که به هر نحو صلاح میدانند آنها را وکیل نموده و اجازه امور حسبیه و شرعیه دهند؛ و نیز مجازند سهم مبارک سادات را در محل به سادات فقیر متدین عفیف برسانند. «و أرجُو مِنْهُ ما بِهِ تأییده أنْ لا یَنْسانی مِنْ صالِحِ دَعَواته[1]»؛ و السلام علیه و علی اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج2، ص: 92)
ـ نامه به آقای سید احمد خمینی؛ خانوادگی (1349)
«بسمه تعالی
احمد عزیز
تا کنون اتفاق نیفتاده بود که کاغذ همه شماها و معصومه خانم[2] یکدفعه برسد. پس از حرکت خانم،[3] کاغذ همه رسید. خانم الآن ان شاء اللَّه در سوریه هستند و از آنجا پرواز میکنند به ایران. این جانب تنها و سلامت هستم. داداش[4] هم سوریه یا لبنان است. هوای اینجا گرم و به 48 رسیده ولی جای ما خوب است و جای شما خالی. به همه همشیرهها و به معصومه خانم سلام رسانید. جواب آنها را نمیتوانم الآن بدهم چون آقای کشمیری که عازم هستند نمیخواهم زیاد کاغذ به ایشان تحمیل کنم. شما از همه، پس از سلام، عذرخواهی کنید. از سلامت خودتان و وصول خانم مطلعم نمایید. از آقای لواسانی[5] مدتی هست بیاطلاع هستم؛ از سلامت ایشان هم اطلاع دهید. به خود ایشان هم پیغام دهید که از سلامتشان مطلعم نمایند. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج2، ص: 291)
ـ نامه تشکر به آقای محمد ثقفی؛ تسلیت درگذشت آقای هندی (1355)[6]
«بسمه تعالی
17 شعبان 96
به عرض عالی میرساند، مرقوم محترم مشتمل بر تسلیت در مصیبت وارده موجب تشکر گردید. سلامت و سعادت حضرت عالی را خواستار است. این جانب با تأثرات گوناگون دست به گریبان هستم. از خداوند تعالی صبر و تحمل خواهانم. از حضرت عالی امید دعای خیر برای حُسن عاقبت دارم. خدمت آقازاده محترم سلام میرساند. مصطفی دستبوس است. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج3، ص: 159)
ـ نامه به آقای علی اکبر مهدی پور درباره کتاب؛ نهضت امام خمینی (1357)[7]
«9 شهر صیام 98
پس از اهدای سلام، مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار است. این کتاب نزد من نیست، و چشم و وقت و حال من اقتضای مطالعه ندارد. من آنچه نصیحت است به عموم کردهام، و هر گز راضی نیستم توهین به احدی را. و السلام علیکم.
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج3، ص: 444)
ـ نامه به آقای آقازاده، وزیر نفت؛ تأمین فراوردههای مورد نیاز وزارت نفت (1365)
[بسمه تعالی، محضر مبارک حضرت امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران
احتراماً به استحضار میرساند که وزارت نفت موظف است که جهت تأمین فرآوردههای مورد نیاز کشور و به لحاظ کمبود ظرفیت پالایشگاههای داخل کشور، ما به التفاوت مقدار نفت خام مصرفی در پالایشگاههای داخلی را در پالایشگاههای خارج از کشور تصفیه و فرآوردههای حاصله را وارد نماید.
با توجه به حملات دشمن بعثی صهیونیستی عراق به پالایشگاههای داخلی و خسارات وارده ممکن است که تولید فرآوردههای مورد نیاز در داخل کشور کاهش یافته که اثر نامطلوبی در سوخترسانی کشور بجای خواهد گذاشت ...
... با توجه به مراتب فوق از حضور مبارک استدعا میشود که به وزارت نفت اجازه داده شود که علاوه بر عقد قراردادهای تصفیه با توجه به شرایط و مقتضیات مناسب زمانی و اقتصادی، نسبت به خرید و تأمین بخشی از فرآوردههای مورد نیاز- در چهار چوب همان مقدار نفت خامی که وزارت نفت مجاز است که برای تصفیه به خارج صادر نماید- از طریق خرید مستقیم که مجموعاً در حدود ده تا پانزده درصد مقرون به صرفهتر میباشد، اقدام نماید. با آرزوی طول عمر برای وجود مبارک امام بزرگوار. من اللَّه التوفیق.
غلام رضا آقازاده- وزیر نفت].
بسمه تعالی
در صورتی که ضرورت دارد با توافق رؤسای محترم قوای ثلاثه مجاز میباشید. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج20، ص: 104)
ـ سخنرانی در جمع مسئولان جهاد سازندگی؛ ابعاد شخصیت حضرت علی «ع» (1366)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
من قبل از این که وارد صحبت بشوم، لازم است که از این جهاد سازندگی تشکر کنم.
از من دعا میآید و من دعا میکنم؛ دعا به شما که عمرتان را صرف برای اسلام و مسلمین میکنید. و شما هم از هیچ کس پاداش نخواهید، الّا از خدا. و هیچ کس هم نمیتواند به شما پاداش بدهد- پاداشی که حق شماست- مگر، خدای تبارک و تعالی. من از خدای تبارک و تعالی، در این روز سعید، خواستارم که تمام کسانی که خدمتگزار هستند به این جمهوری اسلامی و تمام کسانی که جانشان را صرف میکنند، مالشان را صرف میکنند، پشتیبانی میکنند از اینها، خداوند آنها را به سعادت کامل برساند.
من تبریک این عید مبارک را به همه مسلمین جهان، مستضعفین جهان و خصوصاً ایران مظلوم، عرض میکنم. من واقعاً نمیدانم راجع به حضرت امیر از کجا شروع کنم؛ مسأله بغرنجی است؛ مسئلهای نیست که انسان بتواند بفهمد این همه نالههایی که ایشان میزده است، سر در چاه میکرده ناله میکرده، هر جا میرسیده ناله میکرده، این دعاهایی که از ایشان وارد شده است که در آن، آن همه ناله است، اینها چی است. آیا حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- برای خاطر اینکه توجه به این دنیا دارد و از مرتبه وحدت به سوی کثرت آمده است، این قدر فریاد میزند؟ آیا توجه به کثرت موجب این همه فریاد ایشان است؟ آیا در آن نالههای شب و در آن چاهها، که ایشان ناله میزده است و در آن مواردی که ایشان با خدای تبارک و تعالی مناجات میکرده است، راجع به این معنا بوده است؟ راجع به این بوده است که خدایا، مرا از جوار خودت برگرداندی به عالم کثرت؛ و همان حرفی که رسول اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- فرمودند؛ از ایشان نقل شده است که لیغان علی قلبی و انِّی لَأَسْتَغْفرُ اللَّه فی کلِّ یومٍ سبعینَ مرة.[8] این «یغان علی قلبی»، یعنی همین طوری یک کدورت حاصل میشده یا همین رجوع به کثرت کدورت بوده؟
توجه به این عالم طبیعت با اینکه در نظر آنها جلوه خداست، مع ذلک، از آن جلوه باطنی و از آن مرتبه غیر حضرت الوهیت، آنها را واداشته است. از این جهت ناله میزدند. این مسأله است که ما نمیتوانیم ادراکش را بکنیم. ما خیال میکنیم که این حرفهایی که فلاسفه میگویند، این حرفهایی که عرفای علمی میگویند، این حرفهایی که حکما میگویند، اینها نمونهای از این مسائل است، نمونهای از آن مسائلی است که برای ولی اعظم، ولی اللَّه اعظم و برای اولیای بزرگ خدا حاصل شده است. اینها همه مسائل علمی است؛ مسأله عرفان علمی، فلسفه علمی و حکمت علمی. اینها علمی است، غیر آن معنایی است که باید باشد. یافتن، مسئله دیگری است و غرق شدن در آن مسائل مسئله بالاتر و محو شدن در همه مسائل، مرتبه بالاتر و صعق[9] [که] از برایشان حاصل میشده است، این از بالاتر و رجوع از آنجا برای آنها مشکل بوده است، دردناک بوده است. هیچ دردی بالاتر از این نبوده است که از آن مرتبه غیب، از آنجایی که لقای خداست، بدون اینکه کسی در کار باشد، بدون اینکه خودشان هم در کار باشند، از آنجا وقتی برگشت میکنند به این عالم، خوب این خیلی سخت است برایشان. این مسأله در همه اولیای خدا بوده است، از حضرت آدم تا رسول خدا. و این یک مطلبی است که ماها نمیتوانیم ادراک کنیم. ما جز اینکه همین چیزهایی [را] که مربوط به همین عالم است، همهاش طبیعی است، حتی عرفان هم طبیعی است [نمیتوانیم درک کنیم.] حتی حکمت هم طبیعی است و حتی فلسفه هم طبیعی است؛ همه اینها یک امور طبیعی است. ما در همین حدود [درک میکنیم.] آنی که غایت آمال عارفین بوده همین بوده است؛ عارفین علمی، این غیر آنی است که آنها ادراک میکردند. ما درباره او چه میتوانیم بگوییم؟
البته وقتی رجوع به کثرت هم میکردند، مصیبتهایی که برشان و بر مسلمین وارد میشده است، آن هم کمرشکن بوده. آنها همه مصایب را داشتهاند؛ منتها مصایب معنویشان غلبه داشته است بر همه چیزها. رجوعشان از عالم صعق، صحو،[10] از عالم محو[11] به عالم صحو، این رجوع برایشان مشکل بوده است، دردناک بوده. اما وقتی رجوع کردند، آنها چون مظهر رحمت خدا هستند، میخواهند همه مردم سعادتمند باشند. وقتی میبینند که مردم این طور هستند، مردم دارند دسته دسته به جهنم میروند، دسته به دسته برای خودشان جهنم تهیه میکنند، آنها از این رنج میبرند، حتی ... برای اینکه کفار هم به جهنم میروند، آنها رنج ببرند. آنها رحمت هستند. یا وقتی ملاحظه میکند که حکومت عدل میخواهد تشکیل بدهد، آن وقت برای حکومت عدل، آن قدر رنج میبرد و آن قدر سیلی میخورد! این هم رنج دارد، نه از باب اینکه برای خودش؛ برای اینکه میخواهد مردم را به عدالت برساند و مردم زیر بار نمیروند. این چیزی است که از صدر عالم تا آخر هست.
هر کس قیام کرد برای اقامه عدل، سیلی خورد. ابراهیم خلیل اللَّه چون قیام کرد برای عدالت، سیلی خورد و او را به آتش انداختند. از صدر عالم تا حالا تاوان این چیزهایی که برای عدالت، برای حکومت عدل بوده است، این تاوان را پرداختهاند و باید هم بپردازند؛ هر وقت به یک نحو. ما فرض میکنیم اینی که گفته میشود- گفته شده است غلط و بر خلاف واقع- که بعض انبیا قیام برای اقامه عدل نکردند، همان موعظه کردند، همان صحبت کردند. ما فرض میکنیم که این حرف «جنگ نکردند»، ما فرض میکنیم صحیح باشد، اما شما ملاحظه کنید مقدسترین چیزهایی که برای کفار بوده است، بتها بودهاند. اگر یک کسی تنهایی بدون اینکه وحشت بکند- خدای نخواسته- بیاید اینجا و به خدا جسارت بکند، این به جنگ مسلمین برنخاسته؟ اگر به خدا سب کند، به رسول خدا سب کند، این به جنگ مسلمین برنخاسته؟ این تنهایی قیام کرده بر ضد مسلمین. اگر ابراهیم خلیل اللَّه ما فرض کنیم هیچ کاری نکرده جز اینکه عصایش را کشیده و بتها را شکسته- مقدسترین چیزی که پیش بتپرستها بوده آن بوده- این قیام بر ضد آنها نیست؟
این قیام مسلحانه نیست؟ این بالاتر از قیام مسلحانه نیست؟ چنانچه لشکرهایی مسلحانه به شما قیام کنند، علیه شما قیام کنند، ما بین او و ما بین آن که مسلحانه قیام نکرده، اما آمده علناً لعن میکند به مقدسات شما، شما او را بدتر میدانید یا این [را]؟ هیچ شک ندارد که مسلم این را بدتر میداند، آنها هم همین طور بودند.
بنا بر این، این حرف غلط که حضرت عیسی- سلام اللَّه علیه- همین موعظه کرده و نصیحت کرده یا حضرت موسی همان مقدار کارهای مختصر را کرده [چیست؟] حالا بعضیشان که خوب، قیام کردند. ولی این مسأله مسئلهای بوده است که در تمام ایام، در تمام دنیا، از صدر عالم تا حالا بوده و تا آخر هم خواهد بود که هر کس قیام کرد برای اینکه عدالت ایجاد کند، حکومت عدل ایجاد کند، سیلی خورده. پس ما گلهای نداریم که چون قیام کردیم برای اقامه عدل، برای حکومت عدل، برای حکومت اسلامی، سیلی بخوریم. ما باید زیادتر سیلی بخوریم. آن وقت یک نحو بوده، حالا نحو دیگری بوده. اما در اینکه تاوان را باید پس بدهیم، مثل هم است. ابراهیم خلیل اللَّه تاوان را پس داد، موسای کلیم اللَّه داد و رسول خدا داد و امیر المؤمنین آن همه شدت کشید و ائمه ما آن قدر سختی کشیدند؛ برای اینکه آنها همه در نظر داشتند که حکومت عدل ایجاد کنند.
اگر فقط حضرت ابراهیم میآمد و دعا میکرد و ذکر میکرد، این دیگر تو آتشش نمیانداختند.
اگر حضرت رسول- سلام اللَّه علیه- فقط آن وقت که در مکه بود، فقط دعا میخواند، بیش از این نبود. اما او با آن چیزهایی که پیش آنها شریف بود، پیش آنها عظمت داشت، مبارزه میکرد. از این جهت، باهاش مخالفت میکردند. و اگر هر کس بنشیند همان دعا بکند، هیچ کس کاریش ندارد. اگر مسلمانها هم بنشینند دست دراز کنند طرف خدا، خدایا! رحمت کن کی را، لعنت کن کی را و چی را، هیچ کس کارشان ندارد. اما این خلاف سیره انبیاست، خلاف شیوه انبیاست. همه سیلی خوردند، ما هم داریم سیلی میخوریم و این سیلیای است که به اسلام میخورد، به ما نیست. این سیلیای است که از صدر عالم تا حالا به مقدسات انبیا خورده است؛ به شخص نبوده. مسئله شخص نبوده، مسئله مکتب بوده؛ به مکتبشان سیلی زدند. و حالا چون عالم به هم متصل شده و دیگر یک جای معینی نیست، همه جا مثل همین حالا، الآن شاید حرف من را خیلی جاها بشنوند، هر که گوش کند. حالا این طوری است که عالم شده یک محله، یک مسجد؛ یک همچو جایی. از این جهت، الآن وقتی که شما قیام کنید و ببینند که شما قیام کردید بر ضد تمام مقدسات آنها- مقدسات آنها چی است؟ دنیاست. میخواهد نفوذ پیدا کند، نمیگذارید. آن مقدساتش بوده، شما بر ضد مقدسات آنها قیام کردهاید. میخواهد او جمعآوری مال بکند، شما به ضدش قیام کردهاید؛ مال حرام را میگویید نباید جمع کند- هر چه آنها مقدس میدانند، چون مربوط به دنیاست، شما هم مکتبتان اقتضا کرده است که مقابل آنها بایستید؛ و باید سیلی بخورید، چارهای نیست. باید همه سیلی بخوریم. این سیلیای است که اسلام دارد میخورد.
و بحمد اللَّه، الآن برق این مسائل در همه جای دنیا جلوه کرده است و هر چه میخواهند داد و فریاد بزنند رسانههای گروهی و امریکا و هرجا بخواهند هر چه داد و فریاد بکنند و هر چه غلط کاری بکنند، فایده ندارد. همین کار خلافی که در مکه کردند، این کار الآن در همه جای دنیا موجش برآمده است، لکن رادیو اسرائیل البته با ما باید مخالفت کند. نمیشود [مخالفت نکند؛] آن هم از همان سنخ است. حکومتهای جابر همه باید با ما مخالفت کنند. تبلیغات عالم، رسانههای گروهی عالم، همه باید با ما ضدیت بکنند. ما اگر این کار را نکنند، خلاف میدانیم، خلاف، باید بگوییم خلاف کردند! من سابق یک وقتی میگفتم که اگر اینها بخواهند من را مفتضح کنند، تعریف کنند. اینکه بدگویی میکنید، بیشتر مردم توجه میکنند؛ برای اینکه شما اگر دستتان را به دریا هم بزنید نجس میشود! شما اگر تعریف از من بکنید، مردم همه مخالفت میکنند. اما خدای تبارک و تعالی خواسته است که اینها دشمنی کنند تا اینکه مردم مجهز بشوند.
و من امیدوارم خدای تبارک و تعالی به همه ما توفیق بدهد که ما در معارف اسلامی وارد بشویم. ما ادراک کنیم آن ادعیهای که ائمه خدا کردند، اینها چه میگویند، با خدا چی صحبت میکنند؛ ببینیم چی است قصهشان. خدا ما را آشنا کند با آن مسائل. خداوند ان شاء اللَّه، اسلام را خودش تقویت کند و وعده کرده است و وعده را انجاز کند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج20، ص: 359 ـ 364)
ـ نامه به خانم شمسی نورانی؛ تشکر از هدیه ارسالی (1367)
[بسم اللَّه الرحمن الرحیم
محضر مقدس رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- روحی فداه- سلام علیکم
از آنجا که مایل نیستم در این شرایط حساس وقت شریف را تصدیع نمایم بدون مقدمه سخنانم را آغاز میکنم.
من مادر یک شهید به نام سید علی اصغر کیا از خیل عظیم شهیدان اسلام عزیز هستم. خود در اوایل زندگی بر اثر حادثهای همسر عزیز خود را که از سادات بود از دست دادم و با چهار فرزند به یادگار از آن مرحوم مانده زندگی را ادامه دادم و یکی از آنها را در جنگ تحمیلی تقدیم اسلام و آن حضرت نمودم و اکنون نیز آماده انجام تکلیف میباشم.
اماما، پیام پر از درد و محنت شما در پذیرش قطعنامه 598 آسایش را از روح و جسم ملت ایران و مستضعفان جهان بویژه خانواده شهیدان گرفت و مطمئن باشید که آنها هم همان گونه که فرمودید آن را مانند جرعه زهری نوشیدند ولی تحمل هر چیزی برای رضای خدا و مصلحت اسلام عزیز گواراست.
دشمنان قسمخورده اسلام عزم خود را جزم نمودهاند که دین مقدس اسلام را منهدم و نابود نمایند و این را از اجداد و پیشینیان پلید خود به ارث بردهاند. اما زهی خیال باطل. خدایا تو شاهد باش که ما هم با تأسی به پیشوایان بزرگمان همچون ابراهیم و محمد و علی و زهرا و فرزندان معصومشان- صلوات اللَّه علیهم اجمعین- و با تقلید از مرجع و ملجأ عظیم الشأن انقلاب عزم خود را جزم نمودهایم که تا آخرین نفر و آخرین نفس با اهداف نامبارک آنها مبارزه کنیم. اماما، راهپیمایی روز عید غدیر ثابت کرد که مردم شریف ایران مرگ را تحمل میکنند ولی ننگ خواری و ذلت در مقابل دشمنان اسلام را نه. آنها با این حضور نشان دادند که همواره گوش به فرمان رهبر الهی خود هستند و این اطاعت را به حکم آیه شریفه (اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرسول) تکلیف شرعی خود میدانند.
اماما، مبادا که شرایط روز دامان کبریایی شما را غبار آلود و دل مبارکتان را رنجور نموده باشد. ما به شما اطمینان میدهیم که با اشک چشمانمان دامان و دلتان را شستشو و با خونمان نهری و با اجسادمان سدی در مقابل دشمنان اسلام ایجاد خواهیم کرد که در آن غرق و زمینگیر شوند.
اماما، این جانبه هدیهای ناقابل را که ذخیره نموده و دهها فکر و خیال برای مصرف آن جهت رفاه خود و فرزندانم داشتم به منظور رفع نیاز جبهههای جنگ تقدیم مینمایم و همچنین نذر نمودهام که حقوق شش ماه خود را تقدیم نمایم. لذا اکنون هدیه مذکور (یک قطعه دستبند طلا) را به همراه مبلغ سی هزار ریال (حقوق یک ماه) تقدیم و بقیه را نیز تحویل خواهم داد. ان شاء اللَّه.
در خاتمه آرزوی دعای خیر و تقاضای عاجزانه دارم که با دستخط مبارک (و لو کوتاه) جواب نامه را مرقوم فرمایید. از خداوند تبارک و تعالی به همراه همه مستضعفان و مسلمین و شیعیان طول عمر آن حضرت را با سلامت کامل خواهانم.
حاجیه شمسی نورانی، از طلاب علوم دینیه و از خدمتگزاران امداد امام خمینی کاشان، والده شهید سید علی اصغر کیا. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.].
بسمه تعالی
فرزند عزیزم، خانم حاجیه شمسی نورانی
نامه پر احساس شما را خواندم. از شما و افرادی مانند شما نمیدانم چگونه باید قدردانی کرد. من که در مقابل این همه محبت و صفا غیر از تشکر و دعا کاری نمیتوانم انجام دهم.
دستبندت را برایت میفرستم تا از جانب من هدیهای باشد برای تو؛ و معادل آن را با نذر حقوق ششماههات را من خود به جبهه میفرستم. از قول من به فرزندان عزیزت، این عزیزان ملت شریف ایران، سلام گرمم را برسان. خدا یار و نگهدارت باد.
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج21، ص: 108 ـ 109)
[1] - و از وی امید دارم که بدانچه به آن مؤید است در دعاهای خاص خود فراموشم نکند.
[2] - همسر آقای سید مصطفی خمینی.
[4] - آقای سید مصطفی خمینی.
[5] - آقای سید محمد صادق لواسانی.
[6] - پدر همسر امام خمینی.
[7] - آقای مهدیپور در نامهای نسبتاً مفصل به حضور امام خمینی از محتوای کتاب، بویژه آن بخش که برخی افراد در در زمینههای گوناگون مورد اتهام قرار گرفتهاند، انتقاد کرده است.
[8] -« کدورتی بر قلب من حاصل میشود و من در هر روز هفتاد بار استغفار میکنم.» مستدرک الوسائل، ج 5، ص 320، باب 22، ح 2
.
انتهای پیام /*