بیستونهم اسفند
ـ نامه به یکی از دانشجویان مقیم اروپا جهت تکذیب بعضی از شایعات (1344)
«اخیراً در ایران شایع کرده بودند که این جانب اجازه ندادم نماینده دانشجویان مقیم اروپا را که برای ملاقات من آمده بود، ملاقات حاصل شود. و نیز جمعی که به نمایندگی از مسلمین مقیم اروپا آمدهاند بدون ملاقات برگشتهاند، و از این قبیل مطالب. با آنکه مطلب خلاف واقع بوده است و ممکن است این نحو شایعات از دستگاه [رژیم شاه] باشد برای نگران نمودن جوانان دانشگاهی و ایجاد شکاف بین این جانب و آنها، خوب است رفع این سوء تفاهم را خود آقایان دانشجویان مقیم اروپا بنمایند؛ چون دستگاه از این نحو امور استفاده میکند. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج2، ص: 72)
ـ سخنرانی در جمع روحانیون و اهالی قم (1341)
این سخنرانی معروف امام خمینی در مسجد اعظم و در آستانه سال نو 42 انجام گرفته؛ همان که اعلام عزای عمومی کرده و عید سال 42 را تحریم کرد. ضمن تأکید بر توطئههای استعمار بر ضد اسلام، مسئولیت سنگین عالمان دینی را گوشزد کرد.
«امسال [نوروز 42] ما عید نداریم و این عید را عزای ملی اعلام میکنیم، نه به خاطر اینکه مصادف است با شهادت حضرت صادق- سلام اللَّه علیه؛ آن حضرت مقامش عالی و بلند است، ولادت و شهادتش موجب تحکیم و پیشرفت اسلام است. به قول سید بن طاوس- علیه الرحمة- برای شهادت [مثل] امام صادق باید جشن گرفت.
ما در این عید عزاداریم برای مصیبتها و لطمههایی که در این سال [1341] به اسلام وارد شد، این سال، سال خوشی برای مسلمین نبود، سال خوبی برای روحانیت نبود. در این سال به اسلام تجاوز شد. علمای دین و روحانیون مورد اهانت قرار گرفتند، هتک شدند. در این سال...
اگر بناست- خدای نخواسته- اسلام نباشد، احکام قرآن نباشد، مذهب جعفری در کشور از رسمیت بیفتد، روحانیت اصلًا نمیخواهیم باشد، (در آن صورت) حوزههای علمیه نمیخواهیم وجود داشته باشد. ما حوزههای علمیه را میخواهیم برای حفظ اسلام، ترویج احکام الهی و قوانین قرآنی. اما اگر بنا باشد...
ای مسلمانان عالم! بدانید در جریان تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی علت مخالفت علمای اسلام قضیه شرکت زنان در انتخابات نبود، این قضیه ناچیزتر از آن بود که آن قیام عمومی را به همراه داشته باشد. مسأله این بود که علما و روحانیون دیدند که دستگاه جبار میخواهد با کیْد شیطانی اسلام را قلب کند و اوضاع را به عقب برگرداند...
شما آقایان روحانیون نیز باید هوشیار باشید. شما مسئولید که حقایق را با مردم در میان بگذارید و به اقشار مختلف ملت برسانید که چه نقشهای علیه اسلام و استقلال مملکت کشیدهاند و چه ضربههایی میخواهند بر اسلام وارد کنند. در برابر زور و فشار طاغیان خضوع نکنید، تسلیم نشوید، صفوف خود را فشرده تر کنید.» (صحیفه امام، ج1، ص: 157 ـ 1365)
ـ نامه به آقای سید محمدرضا سعیدی؛ کفایت عمل به وظیفه (1347)
«به عرض میرساند، دو طغرا مرقوم محترم که یکی بیتاریخ بود و مشتمل بر تقاضای اجازه برای آقای حسینی و دیگری مورخ 12/ 11/ بود واصل، سلامت و سعادت جنابعالی را خواستار است. از اوضاع شکایت نموده بودید. آنچه مسلّم است هر روز رو به وخامت است، و با وضع خودمان امیدی نیست مگر به توجه غیبی، ان شاء اللَّه تعالی. لکن ما نباید در ادای وظایف منتظر نتیجه قطعیه باشیم. اگر در محضر مقدس حق تعالی عامل به وظیفه معرفی شویم، همین «نتیجه» است. از خداوند تعالی توفیق عمل به وظیفه را برای کافّه مسلمین و خصوص اهل علم خواستار است. مرقوم شده بود: «میخواستم از مسجد اعراض کنم»؛ موجب تعجب است! انسان در پُستی که مشغول خدمت است، باید با هر ناملایمی پایدار باشد. در نظر دارم که به یکی از آقایان ائمه جماعت ـ در زمان فشار برای تغییر لباس- گفتم: اگر شما را اجبار به تغییر لباس کنند، چه میکنید؟ گفتند: «در منزل مینشینم و بیرون نمیآیم». گفتم: اگر من را اجبار کنند و امام جماعت باشم، همان روز با لباس تازه مسجد میروم. باید پستها را نگه داشت و در وقت مقتضی با اعراض دسته جمعی طرف را کوبید. مع الأسف نه آن را داریم و نه این را. از خداوند تعالی توفیق و سعادت جنابعالی را خواستار است. امید دعای خیر برای حُسن عاقبت دارم.
اجازه را اتکالًا به معرفی حضرت آقای طالقانی و جنابعالی فرستادم. اگر با معظمٌ له ملاقات دست داد، سلام این جانب را ابلاغ فرمایید.» (صحیفه امام، ج2، ص: 224)
ـ سخنرانی در جمع هیأت دولت موقت (1357)
«باید من در این آخر سال، که نزدیک است تجدید بشود سال، مطالبی را به عرض ملت برسانم...
باید ملت ایران این پیروزی را و این نهضت را حفظ کنند. اگر این نهضت خدای نخواسته رو به سستی گراید، باید مهیای اعاده مصیبتهای سابق باشیم. اگر تفرقهای بین ملت ما حاصل بشود، اگر دستهای...
ممکن است دشمنهای ما از ضعف ما استفاده کنند. ما باز پیروزی نهایی را پیدا نکردیم. ما یک مطلب را پیش بردیم و آن اینکه دست جنایتکار سلسله پهلوی را قطع کردیم، و- تا یک حدودی- ریشههای او و شاخههای او را هم قطع کردیم لکن باز از ریشههای آنها- باز- در این مملکت هست و دستهای جنایتکاری دنبال آنها هست؛ و...
گمان پیروزی نهایی نبرید؛ اگر این گمان برده بشود یا این اعتقاد پیدا بشود، سستی پیدا میشود. شما باید خودتان را نیمه پیروز بدانید و در نیمه راه؛ و بقیه راه را که بسیار مشکل است باید با همت همه، با همت همه قشرها، باید ما تعقیب کنیم و به نهایت برسانیم...» (صحیفه امام، ج6، ص: 392 ـ 400)
.
انتهای پیام /*