کد مطلب: 3556 | تاریخ مطلب: 18/12/1399
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

امروز با امام: هجدهم اسفند

امروز با امام: هجدهم اسفند

ـ نامه به آقای میرزامحمد ثقفی؛ خانوادگی (1345)

ـ نامه به آقای سید احمد خمینی در پاسخ به سؤالات (1354)

ـ سخنرانی برای اقشار مختلف مردم در قم؛ قیام قرآنی و اسلامی (1357)

ـ تلگراف تشکر به آقای سید عبداللَّه شیرازی؛ بهبودی امام و ترک بیمارستان (1358)

ـ پیام به ملت ایران به مناسبت رحلت آقای ربانی شیرازی، یکی از فقهای شورای نگهبان (1360)

ـ سخنرانی در جمع رزمندگان اسلام؛ تفاوت ایده رزمندگان اسلام با دشمنان (1360)

ـ نامه به رئیس دیوان عالی کشور؛ عمل به قانون در مورد عفو و آزادی محکومین (1360)

ـ بیانات خطاب به رئیس دادگاه عالی انتظامی قضات؛ قاطعیت در کار دادگاه (1361)

ـ پیام به ملت عراق؛ تسلیت شهادت جمعی از منسوبین بیت آقای حکیم (1363)

ـ حکم انتصاب آقای عبداللَّه نوری به سمت نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران (1367)

امروز با امام: هجدهم اسفند

 

ـ نامه به آقای میرزامحمد ثقفی؛ خانوادگی (1345)

«به عرض عالی می‏رساند، مرقوم مبارک ضمیمه تفسیر شریف روان جاوید، زیارت و موجب تشکر گردید. از توفیق حضرت عالی در این خدمت با ارزش تشکر و از خداوند تعالی مسألت دارم که موجب اجر جزیل برای آن حضرت و استفاده برای دیگران شود. و کسالت و نقاهت وجود مسعود بکلی مرتفع گردد. این جانب بحمداللَّه سلامت هستم؛ گرچه جزئیاتی از قبیل درد سینه و کمر گاهی هست لکن له الحمد و الشکر که مهم نیست. کسالات روحی هر روز رو به تزاید است و خواهد بود. «و لعلّ اللَّه یُحْدِث بَعْدَ ذلک أمراً وَ الی اللَّه الْمُشْتکی‏». «1» از حضرت عالی امیدوار دعای خیر برای حسن عاقبت هستم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی‏

خدمت حضرات حجج حوزه مباحثه- دامت برکاتهم- سلام می‏رساند و امید دعای خیر دارم.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 116)

ـ نامه به آقای سید احمد خمینی در پاسخ به سؤالات (1354)

«احمد عزیزم‏

ان شاءاللَّه تعالی با سلامت و سعادت قرین باشید؛ ماها بحمداللَّه تعالی مزاجاً سلامت هستیم و گرفتاریها باقی. مطالبی که نوشته بودید اینک جواب:

1- راجع به آقای صادقی «1»، مجازید از آقا بگیرید و بدهید، ایشان هم لطف می‏کنند.

2- راجع به فاطی خانم «2»، ایشان از این تاریخ دیگر بدهکار نیستند، مطمئن باشند.

3- راجع به اجازه «3»، من عجالتاً محذور دارم.

4- آقا نوشته‏اند قروض آقای آقا عطا «4» را بدهم؛ در بعضی از مکتوبها جواب داده‏ام، شاید نرسید. شما عرض کنید قروض ایشان را بدهند.

راجع به قبول وجه آقای بهرامی که مدعی سوختن هستند، مانع ندارد، قبول فرمایید و سلام این جانب را به ایشان برسانید و همین طور سلام به خواهرها و فاطی خانم؛ حسن را می‏بوسم. و السلام.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 135)

ـ سخنرانی برای اقشار مختلف مردم در قم؛ قیام قرآنی و اسلامی (1357)

«درود بر شهدای راه آزادی! سلام بر شهدای سرتاسر ایران! درود بر شهدای شهرستان قم! درود بر شما جوانان رشید! سلام بر بانوان و جوانان رشید قم! درود بر بانوان و جوانان سرتاسر ایران! من از شما مفارقت کردم در صورتی که اکثر جوانان فعلی نارس بودند؛ و به خدمت شما آمدم در صورتی که بسیاری از جوانان ما از دست رفته است. بسیاری از آنهایی که ما ندیدیم آنها را و حالا شمایل آنها را می‏بینیم، شهید شدند- افتخار شهادت در راه اسلام، افتخار شهادت در راه قرآن کریم، افتخار شهادت در راه آزادی و استقلال، افتخار شهادت در راه هدف بزرگ اسلام و آن حکومت عدل اسلامی، «جمهوری اسلامی». شما جوانان برومند ایران، و شما جوانان برومند قم به اسلام عزیز حق پیدا کردید. اسلام بر همه منت دارد، ما هیچ منتی بر اسلام نداریم. من منت از شما می‏کشم؛ من زیر منت شما ملت ایران و شما اهالی محترم قم، زیر منت شماها هستم. شماها بودید که نهضت اسلامی را به ثمر رساندید. شما ملت بزرگ ایران و اهالی معظم قم بودید که با مشت بر تانکها و توپها و مسلسلها غلبه کردید...

این قیامی که از 15 خرداد شروع شد و تا کنون باقی است- و امید است باقی باشد تا همه اهداف اسلام جامه عمل بپوشد- قیامی اسلامی است؛ قیامی ایمانی است؛ پیرو هیچ قیامی نیست. همه می‏دانیم که 15 خرداد مبدأ عطفی بود در تاریخ؛ نه پیرو نهضتهای دیگر، قیامهای دیگر. این شعار باید محفوظ باشد که این قیام «قیام ملی» نیست، این قیام «قیام قرآنی» است، این قیام «قیام اسلامی» است. یک ملت ضعیفی که هیچ نداشت، در مقابل ابرقدرتها و در مقابل این قدرت شیطانی، که همه چیز داشتند و تا دندان مسلح بودند [غالب شدند]، به قوه ملیت نمی‏تواند غلبه کند؛ ملتی که غلبه کرد برای اینکه شهادت آرزوی او بود. بعض جوانهای من از من شهادت را طلب می‏کردند و مرا قسم می‏دادند که دعا کن که شهید بشویم. زنهایی که جوانهای خودشان را دادند، افتخار بر این کردند که شهید دادیم. و آنکه یک پسر از او باقی مانده بود باز می‏گفت این را هم اهدا می‏کنم. این قدرت ملیت نیست؛ این قدرت ایمان است، این قدرت اسلام است. خلط نکنند، اشتباه نکنند. این اسلام است که غلبه کرد بر ابرقدرتها؛ این اسلام است که فرزندان آن به شهادت راغب هستند؛ این قوه ایمان است که مردم را سرتاسر ایران بسیج کرد. این دست غیبی الهی بود که مردم ایران را- سرتاسر- از بچه دبستانی تا پیرمرد بیمارستانی، با هم هم صدا و با هم هم مقصد کرد. این هیچ جبهه‏ای نمی‏تواند این کار را بکند؛ هیچ بشری قادر نیست که همچو بسیجی بکند؛ هیچ ملتی نمی‏تواند این طور بسیج بشود. قدرت ایمان، قوه اسلام، قدرت معنوی ملت، این پیروزی را به ما ارزانی داشت. ما منت از خدای تبارک و تعالی می‏کشیم. ما منت از ولی عصر می‏کشیم که پشتیبانی از ما فرمودند.

نباید ابهامی در قضایا باشد. اگر چنانچه ابهامی در قضایا باشد یا بخواهند منحرف کنند این نهضت اسلامی ما را، منتهی به شکست خواهد شد. خیانت به ملت است، خیانت به اسلام است. آنها که در صدد هستند این نهضت را منحرف کنند از جهت اسلامیت، آنها بدانند که خائن بر اسلام هستند؛ خائن بر ملت هستند. امروز باید شعار همان شعار اسلامی باشد: «جمهوری اسلامی». آنها که اصرار دارند اسلام را از کنار جمهوری کنار بگذارند، اینها خائنانی هستند که در ملت می‏خواهند اختلاف ایجاد کنند. آنها که می‏خواهند کلمه «دمکراتیک» را بر این عبارت اضافه کنند، آنها غربزدگانی هستند که نمی‏فهمند چه می‏گویند...

من خدمتگزار ملت ایران هستم، من خدمتگزار جوانان ایران هستم، من خدمتگزار بانوان ایران هستم، من خدمتگزار اهالی محترم قم هستم. من از حالا تا این چند روزی که عمر دارم در خدمت شما هستم. و از خدای تبارک و تعالی عظمت اسلام، عظمت ملت اسلام، استقلال مملکت اسلام، عظمت ممالک اسلامی، عظمت ملتهای اسلام- در هر جا هستند- عظمت ملتها و کشورهای اسلام- در هر جا هستند- از خدای تبارک و تعالی مسألت می‏کنم. من توصیه می‏کنم به همه ملتها که این رمزی که در ایران به آن رمز غلبه پیدا شد بر ابرقدرتها، این رمز را آنها به کار ببرند. وحدت، اتکای به خدا، تقویت ایمان، اتکال به قرآن کریم، اتکال به اسلام، وحدت کلمه؛ رمز پیروزی ما: وحدت کلمه و اتکال به خدای تبارک و تعالی. همه با هم می‏گفتیم استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.» (صحیفه امام، ج‏6، ص: 359 ـ 364)

ـ تلگراف تشکر به آقای سید عبداللَّه شیرازی؛ بهبودی امام و ترک بیمارستان (1358)

«حضرت آیت اللَّه آقای شیرازی- دامت برکاته‏

تلگراف تفقدآمیز جنابعالی در مورد انتقال این جانب از بیمارستان به منزل، موجب تشکر گردید. از خدای تعالی موفقیت و سلامت آن جناب را مسألت می‏نمایم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی‏» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 174)

ـ پیام به ملت ایران به مناسبت رحلت آقای ربانی شیرازی، یکی از فقهای شورای نگهبان (1360)

«إنا للَّه و إنا إلیه راجعون‏

با کمال تأسف رحلت غم‏انگیز جناب حجت الاسلام و المسلمین، مجاهد عزیز، آقای ربانی شیرازی را به اسلام و اولیای معظم اسلام، بویژه حضرت بقیة اللَّه- أرواحنا فداه- و به ملت شریف و حوزه‏های علمیه و اهالی محترم فارس و بازماندگان این فقید سعید تسلیت عرض می‏کنم. در طول تاریخ، مدعیان فضیلت و مجاهدت و شجاعت و تعهد به حق و دین بسیار بوده‏اند و هستند؛ لکن صاحبان فضایل و مجاهده و تعهد به حق و حقیقت در اقلیتند، و تنها در سختیها و گرفتاریها و حقگوییها در مقابل قدرتهای شیطانی است که مدعیان لافزن از متعهدان بی‏سر و صدا و خالصان فداکار از مغشوشان ریاکار متمایز می‏شوند. مرحوم مجاهد، سعید ارزشمند، ربانی شیرازی، که اکنون در جوار حق آرمیده و ما از برکات وجودش محروم شدیم از این اقلیت بود. او در طول زندگانی شرافتمندانه خود، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن، در مقابل باطل و باطلها ایستاد و از خود نرمش نشان نداد. او در حبسها و زجرها و ناملایمات با قامت راستِ انسانهای متعهد ایستادگی کرد و تسلیم نشد. او- که خدایش رحمت کند و به جوار قرب حضرتش بپذیرد- با روحی ملایم در مقابل دوستان و مؤمنان و مقاوم در برابر دشمنان خلق به لقاء اللَّه پیوست؛ و ما عقب ماندگان که احتیاج به این مردان حق داریم از آن کمال و جمال محرومیم. از خداوند متعال توفیق خدمت برای همگان، و سعادت و صبر در این مصیبت برای دوستان و بازماندگان ایشان را خواستارم.» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 86)

ـ سخنرانی در جمع رزمندگان اسلام؛ تفاوت ایده رزمندگان اسلام با دشمنان (1360)

«در مقابل مستکبران گاهی با تبلیغ و گاهی با اسلحه باید ایستاد و مستکبران را باید به جای خودشان نشاند، ما هم الگوی آنها را، تبعیت از آنها را می‏پذیریم. و شما جوانها نشان دادید که در این میدانهای نبرد بین حق و باطل با اینکه آنها از ابزار جنگی فراوان و از افراد هم همین طور و از مصر و اردن و آنجاها هم مستقیماً به آنها کمک می‏شد و از سایر کشورها هم کمک مالی و کمک اسلحه و همه اینها می‏شد، مع ذلک، یک جمعیت کمی به حسب عدد، و قوی و شوکتمندی به حسب روح، در مقابل همه ایستادند و شکست دادند آنها را.

برادرها، این ایمان را حفظ کنید؛ این قدرت الهی را حفظ کنید و این تعهد خودتان را به اسلام و به ملت حفظ کنید و به پیش بروید. صدام به حسب آن مثلی که گفته شده است که یک دیوانه سنگ را در چاه می‏اندازد و پنجاه عاقل یا بیشتر نمی‏توانند بیرون بیاورند، این یک دیوانه‏ای بود که یک اقدامی کرد و یک سنگی را در چاه انداخت و موجب زحمت ملت خودش، ملت ما و سایر ملتها گردید، که حالا دست به دامن دولتها شده است تا آنها بیایند و وساطت کنند و میانجیگری کنند، او را نجات بدهند. او دیگر قابل نجات نیست و ما هم یک قدم عقب نخواهیم نشست.

مصالحه با جنایتکار و سازش با جنایتکاران، این یک جنایتی است بر مردم متعهد و یک جنایتی است بر اسلام. ما حرفمان از روز اول تا حالا و بعدها معلوم است. ما جنایتکار را که در کشورمان هست، می‏گوییم باید برود. مسلمانها هم موظف‏اند به حسب شرع مطهر به اینکه بیایند و اینها را بیرون کنند. شارع مطهر فرموده‏اند در قرآن کریم که «اگر یک طایفه‏ای بر طایفه دیگر از مسلمین بخواهند طغیان کنند و تجاوز، بر همه مسلمین واجب است که این جنایتکار و طاغی و یاغی را با او جنگ بکنند و اگر برگشت به اطاعت خدا، آن وقت بنشینند با او صحبت بکنند». «1» ما حزب بعث را جنایتکارانی می‏دانیم که در حال صلح و جنگ در جنایت‏اند. در طول حکومتشان در عراق در حال جنگ نبودند، لکن جنایت آنها بر اسلام، بر مسلمین، بر ملت عراق، بر مراجع عظام عراق و بر علمای اسلام هر روز واقع می‏شد و بعد هم آن دیوانگی را که در فطرت آنها بود و طغیانگری را که خمیره ذاتی صدام است، آن دیوانگی را عمل کرد و عقلای اسلام و عقلای جهان دست به هم دادند که این سنگ را از چاه بیرون بیاورند، لکن کار این دیوانه آن طور است که نمی‏شود این سنگ را بیرون آورد مگر با اسلحه و قوّت ایمان. شما ثابت کردید که می‏توانید در مقابل قدرتها بایستید و شما میدانهای نبردتان در تاریخ ضبط خواهد شد...

فرق است ما بین ایده شماها و دشمنهای شما؛ آنها برای قدرتمندی، برای نمایش قدرت، برای شیطان، با اسلام به جنگ برخاستند و شما برای خدا و برای رضای او و برای قوّت دادن به اسلام و پیاده کردن احکام اسلام به دفاع برخاستید. شما مدافع از انسانهای مظلوم در طول تاریخ هستید. مدافعات شما از اسلام و پیروزی شما انحصار به پیروزی در میدان ندارد. شما در تمام ابعاد پیروز هستید و شما در تمام جهات معنوی و مادی پیروز هستید و شما در طول تاریخ پیروز هستید و پیروزی شما پشتوانه پیروزی مستضعفین جهان است در طول تاریخ. شمایی که با آغوش باز و با روی گشاده به طرف اللَّه و به طرف لقاء اللَّه و به طرف شهادت می‏روید پیروز هستید؛ چه در میدان جنگ پیروز بشوید و می‏شوید، و چه- خدای نخواسته- شکست بخورید و نخواهید خورد.

شما آن چیزی را که همراه دارید دشمنان شما ضد او را همراه دارند؛ شما رضای خدا را همراه دارید و آنها سخط «3» خدا را، شما ایمان را همراه دارید و آنها طرفداری از کفر را، شما آرامش قلبی دارید و در این جنگ با آرامش، با خاطر آسوده، با این ایده که اگر شهید بشوم پیروزم و اگر پیروز بشوم هم پیروزم، شما این را دارید و آنها از مرگ فرار می‏کنند. بین این دو طایفه بسیار فرق است؛ آن که مرگ را در آغوش می‏گیرد برای اینکه شهادت است، برای اینکه از اسلام است، برای اینکه دفاع از حق است و آن که از مرگ فرار می‏کند برای اینکه برای...

شما برادرها با قدرت ایمانی و با قدرت اسلامی این پیروزیها را به دست آوردید، خصوصاً، با این پیروزی اخیر تنگه چزابه به آنها فهماندید که افکارتان غلط بوده است و آرزوهایتان بر باد است. و من همان طوری که گفتید دعا کنم، من همیشه به شما دعا می‏کنم، من دعاگوی شما هستم و من شما را دوست می‏دارم شما برادران من هستید، فرزندان من هستید و من در محضر خدای تبارک و تعالی به این پیروزیهای شما که پیروزیهایی است که با تعهد اسلامی، برای اسلام است من افتخار می‏کنم. مباهات می‏کنم به درگاه خدا که در یک همچو مقطع از زمان واقع شدم که جوانان ما این طور هستند؛ در یک مقطع از زمان واقع شدیم که [کوتاه شد] دست آنهایی که به واسطه تبعیت از امریکا جوانهای ما را به فساد می‏کشاندند و با همه قدرت، همه تبلیغات و با درست کردن مراکز فحشا، مراکز قمار، مراکز خماری و جلسه‏های فاسد، جوانهای ما را می‏خواستند به فساد بکشند و خدای تبارک و تعالی به داد ما رسید، به داد کشور ما رسید، به داد ملت ما رسید و شما جوانها را بسیج کرد، بسیج الهی شما را کرد که حفظ کنید این کشور را و دست رد به سینه تمام شیاطین و قدرتمندان بزنید و شما پیروز هستید.» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 87 ـ 92)

ـ نامه به رئیس دیوان عالی کشور؛ عمل به قانون در مورد عفو و آزادی محکومین (1360)

[حضرت آیت اللَّه العظمی بنیانگذار جمهوری اسلامی، امام خمینی- ادام اللَّه ظله الشریف‏

پس از عرض سلام لطفاً نظر خود را در موارد زیر بیان فرمایید:

1- عفو و بخشودگی محکومین و زندانیان طبق قانون اساسی فقط در صلاحیت رهبر است با وضع خاصی باید عمل شود. بعضی از حکام شرع اظهار می‏دارند حضرت عالی اجازه فرموده‏اید در مواردی که صلاح می‏دانند عفو کنند و گاهی در پرونده‏ها هم نوشته نمی‏شود، مثلًا طبق اجازه خاص حضرت امام به این جانب این شخص باید آزاد شود یا عفو شود، و این کار موجب اخلال در قضا می‏شود هم در دادسراها و هم در دادگاهها. مستدعی است دستور فرمایید این اجازات خصوصی نباشد و طبق روال همیشگی عمل شود.].

بسمه تعالی‏

لازم است بر طبق قانون عمل شود و اشخاص نباید در این امر دخالت کنند.

روح اللَّه الموسوی الخمینی‏

 [2- به جهت نظم در امور قضایی و دوری از هر گونه معرضیت تهمت و سوء ظن شورای عالی قضایی پس از شور بخشنامه کرده که قضات محترم شرع فقط به امر قضا و مجازاتهای تعیین‏شده شرعی و قانونی اشتغال ورزند و تصدی در امور دیگر از قبیل وجوهات شرعیه و امور خیریه را به خود مردم و مراکز و اشخاص تعیین شده واگذار کنند و یا هیچ گونه دخالتی در امور مالی ننمایند؛ اگر مورد تأیید حضرت عالی است تأیید فرمایید.

3- گاهی گفته می‏شود حضرت عالی دخالت در بعضی امور قضایی را به پاره‏ای اشخاص که مسئولیت قانونی در آن ندارند محول فرموده‏اید و این موجب لوث شدن مسئولیتها می‏شود. مستدعی است نظر خود را بیان فرمایید. 18/ 12/ 60- عبد الکریم موسوی‏].

بسمه تعالی‏

اشخاص غیر مسئول نباید دخالت نمایند و باید طبق قانون عمل شود. روح اللَّه الموسوی الخمینی‏» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 93 ـ 94)

ـ بیانات خطاب به رئیس دادگاه عالی انتظامی قضات؛ قاطعیت در کار دادگاه (1361)

[رئیس دادگاه عالی انتظامی قضات در دیدار با امام خمینی گزارشی از وضع دادگاه و مشکلات آن را ارائه کرد و گفت: «متأسفانه بعضی از آقایان در پاسخ دادن به سؤالات، کوتاهی نموده و یا بیش از حد لازم پاسخ را به تأخیر می‏اندازند. ما امیدواریم برای پیاده شدن فرمان 8 ماده‏ای امام امت، این تعداد معدود از قضات نیز همچون سایرین با ما همکاری لازم را بنمایند». امام خمینی در این دیدار فرمودند:].

... شما با قاطعیت به کار خود ادامه دهید و هیچ کس حق ندارد در مقابل دادگاه بایستد و در صورتی که کسی نسبت به این دادگاه کارشکنی نمود، معرفی نمایید تا طبق قانون و شرع با وی برخورد شود.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 358)

ـ پیام به ملت عراق؛ تسلیت شهادت جمعی از منسوبین بیت آقای حکیم (1363)

«إنا للَّه و إنا إلیه راجعون‏

فاجعه بزرگ شهادت ده نفر از علما و سادات محترم بیت معظم مرحوم آیت اللَّه حکیم- رضوان اللَّه علیه- به دست جنایتکار رژیم عفلقی عراق «1» موجب کمال تأسف و تأثر گردید و برگی بر جنایات صدام پلید که به هیچ اصلی از اصول انسانیت پایبند نیست، افزود. ما از این جنایتکار که با اعمال خود روی مغول را سفید نموده توقع غیر از این نحو تبهکاریها نداریم. از مرد خونخواری که هر روز دستش تا مرفق به خون بیگناهان در عراق و ایران فرو رفته است جز این انتظاری نیست. تعجب ندارد که این حزب بی‏فرهنگ، هر روز شهرهای ایران را بر روی ساکنین عرب و فارس بیگناه، از زن و مرد و کودک و پیر و جوان فرو ریزد. تعجب نیست که اینان زندانیان بیگناه را چه عراقی و چه ایرانی در شکنجه‏گاههای خود بر خلاف مقررات ملل آزاد شکنجه نمایند.

این گونه اعمال، خوی شیطان صفتان و درندگان منحرف است. تعجب از مدعیان دروغین طرفداران حقوق بشر است که این جنایت‏پیشگان را در اطراف جهان برای این اعمال تشویق می‏کنند و به آنان کمکهای تسلیحاتی و تبلیغاتی می‏کنند. تعجب از سازمانهای عریض و طویل بین المللی است که گاه با گفتار و گاه با سکوت خود از اینان پشتیبانی می‏کنند. باید ملتهای مظلوم چشم امیدی به اینان نداشته و بدانند که آنها جز در خدمت زورگویان و قدرتمندان نیستند و ابرقدرتها جز در پی مطامع خود نمی‏باشند. این ملتهای مستضعف هستند که باید در مقابل ظالمان و جنایتکاران قیام کنند و با اتکا به خدای تعالی از هیچ قدرتی نهراسند و دست ستمکاران را قطع نمایند. ملت شریف عراق لازم است به ملت ایران و لبنان و فلسطین بپیوندد که خواب را از چشم عفلقیها و صهیونیستها و هواداران آنان بریده و جهان را در چشم آنان تیره و تار نموده‏اند. قوای مسلح قدرتمند ایران آن چنان سیلی به روی سیاه صدام زده است که جنون‏آمیز دست و پای خود را گم کرده و به هر جنایتی دست می‏زند و نسل و حرث را به آتش می‏کشد.

ان شاء اللَّه تعالی در موقع مقتضی سیلی نهایی را خواهد خورد و کشور عزیز عراق و ایران از شرّ او نجات خواهد یافت.

این جانب به ملت عراق و بیت معظم مرحوم آیت اللَّه حکیم- رحمة اللَّه علیه- و فرزند شجاع او، حجت الاسلام سید محمد باقر حکیم، این مصیبت جانسوز و سایر مصیبتهای وارده به ملت شریف عراق را تسلیت عرض می‏کنم. چنانچه مصیبتهای وارده به ملت مسلمان لبنان را خصوصاً مصیبتهای انفجارهای اخیر را که موجب شهادت و جراحت جمع کثیری از برادران و خواهران عزیز ما گردید، به ملت لبنان خصوصاً علمای اعلام تسلیت می‏گویم و از خداوند تبارک و تعالی برای همه شهدای در راه حق خصوصاً شهدای اخیر عراق و لبنان طلب رحمت می‏نمایم.

اخیراً باید متذکر شد که این کوردلان که جز امور مادی و شهوات حیوانی از همه چیز غافلند، ملت شریف ما را نشناخته و گمان می‏کنند با شهادت فرزندان عزیز ما می‏توانند آنان را از راهی که انتخاب نموده‏اند که آن جز اسلام عزیز نیست، منصرف یا سست نمایند.

ملت بزرگ ایران در این چند سال که از جنایات شرق و غرب رنج می‏برد و عزیزان خود را از دست داده و می‏دهد در هر انفجاری منفجرتر و در هر حمله ددمنشانه‏ای شجاعانه‏تر راه خود را در پیش داشته و جلو می‏رود. اینان ندیده‏اند که مادران و پدران شجاع ایران فرزندان و نور چشمان خود را از زیر خروارها خاک بیرون می‏کشند و فریاد «جنگ، جنگ تا پیروزی» سر می‏دهند و از دست‏اندرکاران مقابله به مثل و از سلحشوران جبهه‏ها ادامه جنگ را طلب می‏کنند. درود خدا بر این ملت شجاع و مؤمن که جان می‏دهد و تن به سازش و تسلیم نمی‏دهد.

این جانب برای شهدای این چند روز ایران که به دست جنایتکاران بعثی عراق صورت گرفت، رحمت و برای آسیب دیدگان شفا و سلامت، و برای بازماندگان و اقربای آنان مقاومت و صبر و اجر، و برای رزمندگان اسلام پیروزی و پایمردی را خواستارم.

صلوات و سلام بر جمیع انبیا و خصوصاً سیدهم و خاتمهم، و بر جمیع اوصیا- علیهم السلام- و بویژه خاتم الاوصیا- روحی فداه- و درود بر عباد اللَّه الصالحین.» (صحیفه امام، ج‏19، ص: 176 ـ 177)

ـ حکم انتصاب آقای عبداللَّه نوری به سمت نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران (1367)

«جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ عبد اللَّه نوری- دامت افاضاته‏

با یاد و گرامیداشت خاطره فداکاریهای یکی از سرداران بزرگ نهضت اسلامی ایران، مرحوم شهید حجت الاسلام آقای حاج شیخ فضل اللَّه محلاتی، که از یاران باوفای این جانب و از سختی‏کشیدگان دوران مبارزات خونبار انقلاب اسلامی ایران و همچنین مردی صالح و فداکار و برادری دلسوز برای پاسداران عزیز انقلاب اسلامی بود، که خدایش او را رحمت کند و در جوار خود پذیرایش گردد، و با تشکر از زحمات قائم مقام ایشان، جناب حجت الاسلام آقای عراقی، «1» که فردی متدین و صالح که در کوران جنگ و جهاد خدمات قابل تحسینی انجام داده است و ان شاء اللَّه از این پس چون گذشته در خدمت اسلام و ایران و انقلاب اسلامی خواهند بود، این جانب جنابعالی را، که فردی هستید فاضل، متدین، مبارز، متقی و با فهم سیاسیِ بسیار خوب و علاوه بر آن از خانواده محترم شهدا که خود افتخاری است بزرگ، می‏باشید، به نمایندگی از جانب خود در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب می‏نمایم. لازم است مسائلی را به شما و فرزندان عزیزم در سپاه گوشزد نمایم:

1- وظایفی که در قانون به عهده شما گذاشته شده است باید دقیقاً مراعات گردد و شما به هیچ وجه نباید از آن چشم‏پوشی کنید. فرزندان سپاهی‏ام نیز نباید از قانون کوچکترین تخطی بنمایند.

2- نمایندگی شما در سپاه پاسداران اعم از لشکری و کشوری و وزارت سپاه می‏باشد. لذا کلیه مسائل فرهنگی، عقیدتی- سیاسی و فکری و فعالیتهای تبلیغاتی و انتشاراتی و حفاظت اطلاعات و مسائل قانونی دیگر زیر نظر شماست، و شما باید هدایت تمامی موارد مذکور را به عهده بگیرید.

3- تمامی فرزندان عزیزم در سپاه، اعم از فرماندهان و سایرین، هماهنگیهای لازم را با نماینده محترم این جانب داشته و دارند، و تخطی از آن با عکس العمل روبه خواهد شد.

4- از این پس تأیید عزل و نصب فرماندهان سپاه پاسداران با شماست.

5- از آنجا که شما نماینده این جانب در جهاد سازندگی هم می‏باشید، از خداوند متعال می‏خواهم تا با هماهنگی سپاه و جهاد بتوانید این دو نهاد مقدس انقلاب را یار و همکار یکدیگر نمایید تا بهتر بتوانند به اسلام و انقلاب و ایران خدمت کنند.

توفیق و تأیید شما را از خداوند تعالی آرزومندم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 313 ـ 314)

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.

ماه محرم و صفر

محرّم و صفر، که ماه‏‎ ‎‏برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه‏‎ ‎‏داریم به ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که با ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و‏‎ ‎‏روضه خوانی.(صحیفه امام، ج 15، ص 331)