کد مطلب: 3417 | تاریخ مطلب: 26/09/1399
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

امروز با امام: بیست وششم آذر

امروز با امام: بیست وششم آذر

ـ نامۀ تشکر امام خمینی از آقای سید محمدحسین لنگرودی (1346)

ـ نامه به آقای حاج آخوند کرمانشاهی در خصوص اجازه شرعی برای صرف سهم امام (ع) ویژه طلاب (1349)

ـ نامه به حاج آخوند کرمانشاهی درخصوص اجازه شرعی (1351)

ـ نامه به آقای عطاءاللَّه اشرفی اصفهانی؛ عدم وصول تلگرافهای تسلیت (1356)

ـ حکم انتصاب آقای هبةاللَّه یکتایی به سمت امامت جمعه خلخال (1358)

ـ مصاحبه با خبرنگاران مسلمان مقیم انگلستان، خبرنگاران آفریقایی و آسیایی (1358ـ قم)

ـ سخنرانی بسیار مهم در جمع مسئولان و فرماندهان سپاه (1358)

ـ اطلاعیه دفتر امام خمینی؛ لغو راهپیمایی حمایت از امام و بازگشت آقای طاهری به اصفهان‏ (1359)

ـ سخنرانی در جمع گروهی از جانبازان و پاسداران؛ تجلیل از معلولان و پاسداران (1359)

ـ حکم افزایش حوزه مسئولیت آقای فضل اللَّه محلاتی در سپاه پاسداران (1362)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مالدیو؛ تبریک میلاد مسعود پیامبر اسلام «ص» (1362)

ـ سخنرانی در جمع اعضای کمیسیون بازرگانی؛ توطئه منعزل کردن اسلام (1362)

ـ نامه به آقای محمدعلی صدوقی؛ تشکر از مردم یزد در کمک به سیلزدگان (1365)

ـ نامه به آقای لطف اللَّه صافی، دبیر شورای نگهبان؛ حدود اختیارات دولت (1366)

امروز با امام؛ بیست‌وششم آذر


ـ نامۀ تشکر امام خمینی از آقای سید محمدحسین لنگرودی (1346)

امام خمینی در پاسخ به نامۀ احوال‌پرسی یکی از شاگردان دورۀ حضور در ایران، نگرانی را در عدم عمل به تکلیف الهی دانسته و می‌نویسند:

«خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و حجت‌الاسلام آقای آقا سید محمدحسین لنگرودی- دامت افاضاته‏

مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم و حاوی تفقد از این جانب بود موجب تشکر گردید. سلامت و توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. راجع به مدرسه نگرانی ندارد؛ نگرانی وقتی است که انسان به تکلیف الهی عمل نکند. امید است...» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 159)

ـ نامه به آقای حاج آخوند کرمانشاهی در خصوص اجازه شرعی برای صرف سهم امام (ع) ویژه طلاب (1349)

«بسمه تعالی‏

خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقة الاسلام آقای آقا شیخ مجتبی حاج آخوند- دامت افاضاته‏

مرقوم شریف واصل، راجع به اجازه برای آقایان طلاب مسجد حاج شهبازخانی مجازید از سهم مبارک به آنها بدهید. توفیق جنابعالی را خواستار است.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 596)

ـ نامه به حاج آخوند کرمانشاهی درخصوص اجازه شرعی (1351)

«بسمه تعالی‏

خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقةالاسلام آقای حاج آخوند- دامت افاضاته‏

مرقوم شریف واصل، توفیق و تأیید جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است.

اینجانب مزاجاً بحمداللَّه تعالی سلامت، لکن گرفتاری‏های روحی روزافزون است. از خداوند تعالی اصلاح امور را خواستارم.

راجع به اجازه که مرقوم شده بود عجالتاً از اجازات به ایران معذورم و به واسطه جهاتی متوقف هستم.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 612)

ـ نامه به آقای عطاءاللَّه اشرفی اصفهانی؛ عدم وصول تلگرافهای تسلیت (1356)

«به عرض عالی می‏رساند، از قرار مسموع در این حادثه مرقومات و تلگرافهایی شده است و غالباً نرسیده. و نیز معلوم می‏شود که جنابعالی مجلس داشته‏[1] و تحمل زحماتی نموده‏اید. لازم شد از جنابعالی و سایر آقایانی که اظهار عطوفت نموده‏اند تشکر کنم. از خداوند تعالی سلامت و سعادت همه را خواستار و امید است موفق شویم در راه اهداف مقدسه اسلامی، این چند روز باقی عمر را بگذرانیم. امید دعای خیر از جنابعالی و سایر آقایان دارم. مستدعی [است‏] تشکر این جانب را به دوستان و اهالی محترم ابلاغ فرمایید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 286)

ـ حکم انتصاب آقای هبةاللَّه یکتایی به سمت امامت جمعه خلخال (1358)

«جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ هبة اللَّه یکتایی- دامت برکاته‏

پیرو درخواستی که اهالی محترم شهر خلخال در مورد اقامه نماز جمعه در آن شهرستان نموده‏اند، جنابعالی به امامت نماز جمعه در شهر مزبور منصوب می‏شوید تا ضمن انجام این فریضه بزرگ الهی، مردم را به وظایف خطیری که دارند آشنا نموده و از توطئه‏های دشمنان داخلی و خارجی آگاه سازید. امید است اهالی محترم، فرصت را مغتنم شمرده و در انجام هر چه باشکوهتر آن اهتمام ورزند. از خدای تعالی موفقیت همگان را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 319)



[1] - مجلس بزرگداشت شهادت آقای سید مصطفی خمینی.

 ـ مصاحبه با خبرنگاران مسلمان مقیم انگلستان، خبرنگاران آفریقایی و آسیایی (1358ـ قم)

امام خمینی در یکی از مصاحبه‌های طولانی مدت خود با خبرنگاران خارجی در قم به پرسش‌های گوناگون آنان دربارۀ وضع اقلیت‌ها در ایران، صدور انقلاب و.... پاسخ دادند. در بخشی از آن آمده است:

«اقلیت‌های مذهبی که در ایران این اقلیت‌ها هست؛ آنها با سایر افراد ایران در همه چیز مشترک و حقوق‌شان به حسب قوانین داده می‏شود. و در حکومت اسلامی آنها در رفاه و آسایش و آزادی هستند. و یک وقت گفته می‏شود و مراد این است که طوایفی که در ایران هستند، مثل کرد و لر و ترک و فارس و بلوچ و امثال اینها. این را البته من میل ندارم که اسمش را اقلیت‌ها بگذارند. برای اینکه این کانّه یک جدایی بین برادرها از آن فهمیده می‏شود و در اسلام همچو جدایی ابداً مطرح نیست. جدایی نیست ما بین دو تا مسلمی که با دو زبان صحبت می‏کنند...

اگر حکومت اسلامی به آن طور که خدای تبارک و تعالی مقرر فرموده است شرایط حاکم را، شرایط مأمورین دولت را، کیفیت حکومت را آن طوری که در اسلام مقرر است، همان طوری که در صدر اسلام بود که حکومت نسبت به تمام افراد به یک نظر و قانون نسبت به تمام افراد یک طور جریان دارد، حکومتی که رئیس حکومت را به دادگاه می‏خواهد و می‏رود به دادگاه...» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 290ـ 312)

 ـ سخنرانی بسیار مهم در جمع مسئولان و فرماندهان سپاه (1358)

 امام خمینی در این سخنرانی مهم، با این‌که یک سال هم از پیروزی انقلاب نگذشته، به آفات انقلاب، عمل به قانون، خطر از میان رفتن صبغۀ اسلامی انقلاب و ضرورت عمل به مقررات و قوانین شرعی و اجتناب از اعمال خلاف قانون تأکید می‌کنند. در بخشی از آن آمده است:

«من حقیقتاً نگران هستم. من نگران اسلام هستم. ما اسلام را از چنگ محمدرضا در آوردیم. و من خوف این را دارم که اسلام به چنگ ما مبتلا شده باشد، به طوری که ما هم مثل او یا بدتر از او بر سر اسلام بیاوریم. این نگرانی هست و زیاد است. آدم‌های جاهلی هستند که به خیال خودشان خدمت می‏کنند برای اسلام، خدمت می‏کنند، لکن سر خود کارهایی می‏کنند که ضرر به حیثیت اسلام می‏خورد...

به اسم سرمایه داری می‏ریزند و می‏گیرند، و اصلًا موازین تو کار نیست. همان طوری که در رژیم سابق بدون میزان اسلامی و شرعی عمل می‏کردند، حالا هم بدون میزان شرعی و عقلی عمل می‏کنند، و این تأسف بسیار دارد.

تأسف اینکه این نهضت به دست خود ما نهضت اسلامی نباشد. اسلامیتش را از دست بدهد. انقلاب کردیم و هر کاری دلمان می‏خواهد می‏کنیم. حجتشان همین است. از هر که بپرسی چرا این طور؟ می‏گوید انقلاب کردیم. انقلاب کردیم. مال مردم را می‏رویم، می‏ریزیم. منزل مردم اموالشان را می‏گیرند به اندازه‏ای که زن و بچه‏شان روی زمین می‏نشینند. حجتشان این است که انقلاب کرده‏ایم. زمینهای مردم را می‏گیرند، نمی‏گذارند کشت بشود. یا می‏گیرند می‏دهند دست یکی دیگر. حجتشان این است که انقلاب کردیم. اشخاصی می‏ریزند تو خانه‏های مردم، بدون اینکه یک مجوز شرعی، یک مجوز قانونی داشته باشند، حجتشان این است که انقلاب کردیم. معنی این [حرکت‏] این است که اسلام این طور می‏گوید. انقلاب کرده‏ایم، یعنی حالا جمهوری اسلامی داریم، و طریقه اسلام این است که موازین و جهاتی که هست دیگر تمام دیوارها بریزد، و تمام موازین از بین برود.

کارهای کمونیستها را می‏کنند به اسم اسلام. کارهای مارکسیستها را می‏کنند به اسم اسلام. حرفهای آنها را می‏زنند به اسم اسلام. و این نهضت از داخل دارد می‏پوسد. مثل یک خربزه‏ای که از بیرون شما آب به آن می‏دهید، به آن توجه می‏کنید، یک وقت که می‏خواهید بچینید می‏بینید از باطن خراب شده. شما در ظاهر هی خدمت کنید، هی چی بکنید، یک وقت ببینید که نهضت شما کرمزده است. از باطن خراب شده است. آنهایی که به اسم اسلام مشغول شده‏اند به تبلیغات، و به اسم اسلام مشغول شده‏اند به اعمال سر خودی؛ اینها کرمهایی هستند که باطن این نهضت را به فساد خواهند کشید. و من نمی‏دانم باید چه بکنیم. این یک قدرت مرکزی می‏خواهد. یک قدرت اجرایی می‏خواهد که این اشخاص هر جا یک شلوغی کردند، اینها را بگیرند و محاکمه‏شان کنند، و جزایی اگر دارند به آنها بدهند. سر خود همین طوری یک دسته‏ای، هر کس در هر جا، یک تفنگی داشته دست خودش گرفته، و به اسم «کمیته» و به اسم «پاسدار» و به اسم [بسیج‏]، هر که هر چه دلش می‏خواهد، هر کاری دلش می‏خواهد می‏کند. با هر که بد است می‏ریزند منزلش [بازرسی‏] می‏کنند. با هر که یک غرضی دارند می‏ریزند منزلش. خانه‏اش را [غارت‏] می‏کنند. و این یک خطر بزرگی است که برای اسلام در زمان ما پیش آمده، و شاید خطرش بیشتر از خطری باشد که اسلام از رژیم سابق داشت. تمام ضوابط را به هم ریخته‏اند. هر چه ضابطه اسلامی باشد عمل به آن نمی‏شود. به اسم اسلام، اسلام را دارند از بین می‏برند. اشخاصی نفوذ کرده‏اند در همه جا. به اسم اسلام، اسلام را می‏پوسانند...

باید آنهایی که به اسلام اعتقاد دارند به داد اسلام برسند. آنهایی که می‏خواهند اسلام در این مملکت حکومت کند باید به داد اسلام برسند. یک دسته جوان‏اند. مطلع نیستند از مسائل. جاهل متنسک‏[عابد نادان] از آنهایی است که پیغمبر فرموده است که: دو طایفه هستند که کمر مرا می‏شکنند: یکیشان عالم متهتک‏[دانشمند بی‌پروا] است، یکیشان جاهل متنسک است. جاهل مقدس مآب کمر پیغمبر را می‏شکند. جاهلی که نداند قانون اسلام چیست و پیش خود به اسم اسلام برود به خیال خودش خدمت می‏کند. این از آنهایی است که پیغمبر فرموده است که کمر مرا می‏شکند. «قَصَم ظهری الرجلان؛ عالم متهتک و جاهل متنسک‏» [پشت مرا دو طایفه شکستند: عالم رسوا و بی‏آبرو و عابد نادان] فکری بکنید شما آقایانی که در رأس سپاهیان واقع شده‏اید! آقایان دیگر هم که در رأس دادگاهها واقع شده‏اند، در رأس کمیته‏ها واقع شده‏اند، برای اسلام یک فکری بکنید! اگر بخواهید این طور باشد چندی نمی‏گذرد که از این اسلام و از این نهضت و از این بساط، مردم روگردان می‏شوند.

چرا باید این طور بشود. چرا باید ضوابط نباشد؟ اسلام ضوابط دارد. اسلام هرج و مرج نیست که هر که هر کاری بخواهد بکند. اسلام قوانین دارد. روی قوانین باید عمل بشود.

آنها نه قوانین اسلام را عمل می‏کنند. و نه قوانین دولت را عمل می‏کنند و هر چه، هر که هر کاری می‏خواهد می‏کند. هر که بدون اینکه اعتنایی بکنند، به رئوسشان اعتنایی بکنند، به رؤسایشان احترامی بکنند، احترامی به اسلام بکنند، بدون ضوابط، بدون جهت، اسباب این می‏شوند که مردم بگویند که معلوم می‏شود که قضیه قضیه اسلام نیست. قضیه قضیه کمونیستی است. حتی یکی از مراجع اینجا به من گفت مگر کمونیستی است حالا! باید این طور ما باشیم. وضع پاسدارهایی که می‏گویید ما برای اسلام خدمت می‏کنیم، باید تحت تأثیر کمونیستها واقع بشوند و همان کارهایی که کمونیست می‏کنند، بکنند؟ نمی‏دانند اینها.

می‏خواهند که اسلام را بشکنند در ایران، تا اینکه یک وقت خدای نخواسته با یک کودتایی اینجا برگردد به یک حالی بدتر از حال سابق. نمی‏دانند این را. علاقه ندارند واقعاً به اسلام. نمی‏توانم من بگویم که پاسبانی که دارد خدمت می‏کند و شب و روز خدمت می‏کند علاقه ندارد. علاقه دارد، ملتفت نیست که دارد چه می‏کند. یا دادگاهی که می‏خواهد خدمت بکند، علاقه هم دارد. یا کمیته‏ای که می‏خواهد خدمت بکند، علاقه دارد. لکن راه را درست نمی‏داند. ضوابط درست معلوم نشده پیششان. خیال می‏کنند هر که هر طوری دلش خواست عمل بکند. به مجرد اینکه انقلاب شد دیگر من هم باید پا بشوم هر کاری دلم می‏خواهد بکنم. انقلاب شده. یعنی انقلاب شده، از یک رژیم ظالم به یک رژیم عدالت.

رژیم عدالت معنایش این نیست که هر که هر طوری دلش می‏خواهد عمل کند. یک قواعدی در اسلام باید باشد. باید قوانین اسلام باشد. نه بریزند مردم، زنها را، زن و بچه مردم را بیرون کنند از منزلشان. با اینکه من این را، شاید ده دفعه گفته باشم که بر فرض اینکه یک نفری جانی باشد، مستحق قتل باشد، تمام اموالش باید مصادره بشود. لکن زن و بچه‏اش که نباید گرسنه بمانند. خوب، به اندازه زن و بچه‏اش باید برایشان بگذارند.

مابقی‏اش را ببرند. مع ذلک کراراً برای من نوشته‏اند، گفته‏اند که فلانی بیخود اموالش را گرفته‏اند. حالا بیخودش را من نمی‏دانم. اما آمده‏اند فرش از زیر پای ما کشیده‏اند، و ما را از منزلمان بیرون کرده‏اند، و چه کرده‏اند، و ما مانده‏ایم همین طوری. آخر این را عقل می‏پسندد؟ شرع می‏پسندد؟ انسانیت می‏پسندد که ما یک همچه کاری سر مردم در آوریم.

باید چه بکنیم آقا! خوب فکری بنشینید بکنید. بیایید تهران جمع بشوید همه‏تان.

سران قوم بنشینید. فرض کنید، شما در رأس پاسداران هستید شما آقایان. آنها هم که در رأس کمیته هستند. آنها هم که در رأس چیزهای دیگر هستند. بنشینند با هم شور کنید.

صحبت کنید. یک ضوابط درست کنید. ضوابط را منتشر کنید. قوه اجراییه داشته باشید.

آن مقداری که شما باید برای حفظ آبروی اسلام زحمت بکشید در کردستان آن قدر مهم نیست. کردستان را از ما همه بگیرند مهم نیست. اما آنی که مهم است این است، آنی که مهم است این معناست که اسلام را از دست ما بگیرند. ما اسلام را می‏خواهیم، و الّا نه کرد از اسلام بیرون است و نه ترک از اسلام بیرون است، و نه هیچ وقت آنها میل دارند که بیرون بروند. اما مسأله این است که باید همه جا قوانین اسلام باشد. اگر بنا باشد که هر جا آدم برود می‏بیند که [دائماً] مردم دارند شکایت می‏کنند. زن و بچه مردم می‏آیند گریه می‏کنند. می‏آیند [التماس‏] می‏کنند. من هم خسته دارم می‏شوم. خدا می‏داند که من در آن رژیم سابق هیچ وقت از هیچ چیز خسته نمی‏شدم، هر فشاری می‏آوردند بر من خسته نمی‏شدم، حالا دارم از خودمان خسته می‏شوم. آخر چرا باید این طور باشد. یک فکری بکنید. اگر دیر بجنبید اسلام را در خطر تضییع و رفتن آبرویش قرار داده‏اید. مسئولیم همه ما. هر کاری از من برآید می‏کنم. هر کاری هم از شما [می‏آید] باید بکنید، هر کدام از آقایان باید بکنند. هر کار هم از شورای انقلاب است باید بکنند. هر فردی که بر خلاف موازین اسلام دارد عمل می‏کند بزنند توی سرش. بیرونش کنند. هر فردی که دارد دعوت به کمونیستی می‏کند به خیال خودش که برای خدمت به اسلام، خوب بیرونش کنند از آن محل. اینکه معنی ندارد که ما بنشینیم و هر که هر کاری دلش می‏خواهد بکند، و هر که هر غلطی می‏خواهد بکند، و ما هم بنشینیم همین طور تماشاگر مسأله باشیم.

من میل ندارم که هی شدت عمل، و هی فشار، و هی دعوا و داد و قال. من میل دارم با آرامش همه چیزها محقق بشود. با آرامش امور، امور تحقق پیدا کند. این تصفیه‏ای که می‏گویند در ادارات داریم، تصفیه این است اشخاصی که دارند بر خلاف اسلام، بر خلاف موازین اسلام دارند پخش می‏کنند حرفهایشان را، تصفیه این است که اینها را خارج کنند. در هر صورت این یک وظیفه‏ای است برای همه شما آقایان. فقط من مسلمان نیستم که شما هم مسلمانید. یعنی وظیفه‏ای است برای شما که فردا می‏گیرند. شما را خدا می‏گیرد، شما را، شمایی که یک عده‏ای از پاسبانها در تحت نظرتان بود. آقایی که یک عده‏ای از پاسبانها در نظرِتان بود، در تحت سیطره‏تان بود، این کار را کردند. شما مسئولید. فردا حساب هست آقا در کار. همین طوری که نیست، حساب در کار است. اگر از این جا هم نمی‏ترسید از آنجا بترسید. من هر کاری دلم می‏خواهد بکنم، آقا هم هر کاری دلش می‏خواهد، شما هم هر کاری، پاسبانها هم اعتنا نکنند، به شما پاسدارها هم اعتنا نکنند، شما هم ساکت بنشینید، نه آقا، این طور نیست، تصفیه کنید. بروید الآن در تهران بنشینید. اجتماعی درست کنید. همه‏تان با هم، شورای انقلاب، شماها، دیگران، آنهایی که در رأس امور هستند، یک نقشه‏ای درست کنید. یک ضوابطی درست کنید.

رو آن ضوابط عمل بشود. همین طوری بدون همه چیز، هر کس.

خوب من چه بکنم. جواب مثلًا، آقای خادمی را من حالا بناست، باید جوابش را بنویسم. جواب بنویسم که خوب ریختند دارند غارت می‏کنند. خوب، تعبیر ایشان این است که دارند اطراف مشغول‏اند به غارت کردن مردم. خوب، یک وقتی یک ملایی این معنا را می‏گوید. خوب بعد هم دیگران می‏گویند. بعد هم دیگران می‏گویند. در هر صورت برسید به داد اسلام. به دست ما خراب نشود اسلام. اگر یک وقت به دست دشمنهای ما می‏شد ما مسئول نبودیم. اگر حالایی که به دست ما رسیده، به دست ما خراب بشود اسلام، ما مسئولش هستیم. شورای انقلاب، شما، آنها، همه، مسئولید پیش خدا. همین طوری هی بنشینیم ما هم، و تماشا کنیم که هر جا هر چی می‏شود. نباید بنشینیم تماشا کنیم. باید بنشینید، یک اجتماعی بکنید. با هم قراری بدهید. یک ضوابطی درست کنید. و بعد هم شماهایی که پاسدارها دستتان است عمل کنید. پاسدار اگر یک پاسداری غلطی کرد بیرونش کنید. تحویل دادگاهش بدهید. نگذارید هرج و مرج بشود. یکی دو تا می‏شود، دو تا ده تا می‏شود، بعد از دست شما هم خارج می‏شود. ان شاء اللَّه خداوند خودش اصلاح کند امور را، و ما را از دست خودمان نجات بدهد. من از دست خودمان «سعدی از دست خویشتن فریاد» از دست خودمان فریاد هست.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 312ـ 318)

ـ اطلاعیه دفتر امام خمینی؛ لغو راهپیمایی حمایت از امام و بازگشت آقای طاهری به اصفهان‏ (1359)

«پیرو اطلاعیه‏های متعددی که از سوی حضرات آقایان آیات عظام و حجج اسلام و علمای اعلام شهرستانها- دامت برکاتهم- و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، انجمنها و گروهها و احزاب و دستجات و سازمانها و اصناف و شخصیتهای محترم دیگری که در مورد تعطیل و راهپیمایی سراسری روز پنجشنبه دهم ماه صفر برابر با 27 آذر ماه 59 اعلام شده بود،[1] حضرت امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ضمن تشکر و تقدیر و سپاسگزاری صمیمانه از احساسات و عواطف همگی آنان فرمودند: «با توجه به حساسیت زمان در مقطع فعلی که ما گرفتار جنگ با دشمنان اسلام هستیم، و با توجه به اینکه بارها اعلام کرده‏ایم به خاطر حفظ وحدت، اگر به من و یا به عکس من اهانتی شد مردم عکس العملی نشان ندهند.

بدین وسیله از عموم آنان تقاضا می‏شود از تعطیل و یا راهپیماییهایی که قرار است به این عنوان انجام شود صرف نظر نمایند و به رفع مشکلات و کارهای دیگری که دارند بپردازند، و حتی الامکان مردم را به آرامش و نظم دعوت کنند». و ضمناً فرمودند: «از جناب آقای حاج سید جلال الدین طاهری- دامت افاضاته- تقاضا می‏کنم بنا به درخواست اهالی محترم اصفهان به این شهر بازگشته و کما کان به اقامه نماز جمعه و ارشاد مردم ادامه دهند.[2] و ارگانهای انقلابی هم که اعلام دو روز تعطیل نموده‏اند به کارهای عادی خود مشغول گردند. از خدای تعالی توفیق همگان و پیروزی کامل مسلمانان را بر دشمنان اسلام مسألت می‏نماید».» (صحیفه امام، ج‏13، ص: 406)

ـ سخنرانی در جمع گروهی از جانبازان و پاسداران؛ تجلیل از معلولان و پاسداران (1359)

«من از شما جوانها، از شما که در راه اسلام و در راه ایمان خودتان رنج دیدید و معلول شده‏اید، و شما جوانها که عازم به جبهه‏ها هستید، چطور تشکر کنم. من وقتی این صحنه‏های...

شما اگر معلول هستید، که خداوند شفا بدهد همه شما را، و برای خدمت به اسلام معلول شده‏اید. و شمایی که عازم جبهه‏ها هستید، برای خدمت به اسلام هستید، اسلام برای شما بسیار ارج قائل است و تشکّر از شما می‏کند. و همه ملت از شما متشکّر هستند.

الآن می‏بینید که سراسر کشور ما در حال جهاد هستند؛ هر کدام به یک قِسمی. شما جهاد خودتان را کردید و خداوند به شما اجر بدهد. و شما هم برای جهاد می‏روید و خداوند به شما پیروزی بدهد. و ملت هم پشتیبان شما هست. آنها هم در حال جهاد هستند؛ زن و مردشان، کوچک و بزرگشان. لکن آنچه که هست این است که ما هر چه داریم از خدای تبارک و تعالی داریم و باید این امانت را به او بسپریم. شما موفق شدید که در جبهه‏ها رفتید و در میدانها رفتید و معلول شدید، موفق شدید. و شما هم- ان شاء اللَّه- موفق خواهید شد به پیروزی. من باید از همه شما و از همه ملت ایران که این طور برای کشور خودشان، برای اسلام عزیز و برای نجات مستضعفین کوشا هستند تشکر صمیمانه کنم.» (صحیفه امام، ج‏13، ص: 408 ـ 409)

ـ حکم افزایش حوزه مسئولیت آقای فضل‌اللَّه محلاتی در سپاه پاسداران (1362)

«جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ فضل اللَّه محلاتی نماینده این جانب در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی‏

چون جناب حجت الاسلام آقای طاهری‏[3] قصد مسافرت دارند، جنابعالی علاوه بر مسئولیتهای گذشته خود در سپاه پاسداران کلیه مسئولیتهای ایشان را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عهده گیرید.

از خداوند تعالی توفیق شما را در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی خواستار است.» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 245)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مالدیو؛ تبریک میلاد مسعود پیامبر اسلام «ص» (1362)

«حضرت آقای مأمون عبد القیوم، رئیس جمهور کشور مالدیو

تلگراف تبریک آن حضرت به مناسبت میلاد مسعود پیامبر گرامی اسلام- صلوات اللَّه و سلامه علیه- واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا این عید سعید را به جنابعالی تبریک گفته، عظمت اسلام و مسلمین را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 246)

ـ سخنرانی در جمع اعضای کمیسیون بازرگانی؛ توطئه منعزل کردن اسلام (1362)

«ما در زمان خودمان هم آقای کاشانی را دیدیم. آقای کاشانی‏[4] از جوانی در نجف بودند و یک روحانی مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آن وقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ایران هم که آمدند تمام زندگی‏شان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را می‏شناختم. در یک وقت وضع ایشان طوری شد که وقتی که از منزل می‏خواست حرکت کند فرض کنید بیایند به مسجد شاه، مسجد شاه مطلع می‏شد، در نظر داشتند، اعلام می‏شد، این طور بود وضع ایشان. بعدش دیدند که اگر یک روحانی در میدان باشد لابد اسلام را در کار می‏آورد، این حتمی است و همین طور هم بود. از این جهت شروع کردند به جوسازی...

من حالا می‏خواهم یک هشداری به آقایان بدهم. مسأله الآن به یک وضعی در آمده است که انسان می‏بیند که مشغول جوسازی هستند، می‏شنود که مشغول جوسازی هستند و بتدریج می‏خواهند این کار را عملی‏اش کنند. یعنی دیدند که ایران با این مسائلی که در دنیا می‏خواهند حل کنند نتوانسته‏اند کاریش بکنند...

من الآن به شما آقایان و به ملت ایران این گزارش را می‏دهم که سن من دیگر مقتضی این نیست که ببینم این چیزها را، من می‏روم، اما شما توجه بکنید، شما متوجه باشید. اینها شروع کردند که از اول یک جوی بسازند که این حکومت را بشکنند و بعد بروند سراغ رئیس جمهورتان و مجلستان و بعد بروند سراغ روحانیون و مسأله را از حالا این جوری شروع کردند و شما از حالا باید بیدار این مطلب باشید...

چشمهایتان را باز بکنید. ملت باید چشمش را باز کند، این دولت را، این مجلس را، این جمهوری اسلامی را حفظ کنند. مردم باید حفظ کنند. بازار باید حفظ کند اینها را. آقا می‏نویسد مالیات نباید داد. آخر شما ببینید بی‏اطلاعی چقدر! آقا، ما امروز روزی نمی‏دانم چند صد میلیون ما الآن خرج این جنگمان است. روزی چند صد میلیون خرج جنگ را با سهم امام می‏شود درستش کرد حالا؟ حالا ما می‏توانیم مردم را همه را بنشانیم اینجا و به زور سهم امام بگیریم؟ سهم امام حالا به اندازه‏ای است که همین حوزه‏ها را بگردانیم، بیشتر از این هم نیست، یک کمی اگر بیشتر باشد می‏دهند به دولت. یکدفعه آدم بگوید که نخیر، ما می‏گوییم که دولت مالیات نگیرد، سهم امام بگیرد. چه جور؟ از کجا بیاوریم سهم امام این قدر؟ ما از کجا سهم امام و سهم سادات پیدا کنیم که دولت را اداره بکنیم، مملکت را اداره بکنیم...» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 247 ـ 256)

ـ نامه به آقای محمدعلی صدوقی؛ تشکر از مردم یزد در کمک به سیلزدگان (1365)

«[بسمه تعالی. محضر مبارک حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران- مد ظله العالی. با اهدای سلام، به عرض عالی می‏رساند همان گونه که مستحضرید در اثر بارندگیهای زیاد، مناطقی از میهن اسلامی من جمله در استان یزد شدیداً آسیب دیده که در نتیجه در این استان حدود 350 خانه به طور کلی ویران و تعداد کثیری نیز خسارت دیده‏اند که نیاز به بازسازی و مرمت دارند. اکنون جمعی از متدینین یزد مایل هستند قسمت وسیعی از منطقه سیلزده این استان را به یاد شهید بزرگوار انقلاب اسلامی مرحوم آیت اللَّه صدوقی- رضوان اللَّه علیه- از غیر وجوه شرعیه، زیر پوشش «بنیاد صدوق» بازسازی کنند که این جانب موکول به رأی مطاع [و] نظر مبارک آن جناب نمودم، لذا تقاضا دارم نظریه و رأی مبارک را اعلام و این جانب را به وظیفه شرعی و اخلاقی‏ام ارشاد فرمایید. بقای وجود مبارک را از خداوند تعالی مسألت دارم.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته- محمد علی صدوقی‏].

بسمه تعالی‏

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد علی صدوقی- دامت افاضاته‏

با تقدیر و تشکر از مردم متدین یزد- ایّدهم اللَّه تعالی- که به چنین عمل بسیار مهم خداپسندانه اقدام نموده‏اند، و با طلب رحمت برای شهید بزرگوار مرحوم صدوقی‏- رحمة اللَّه علیه- و تقدیر از زحمات ارزشمند جنابعالی در این امر خطیر، امید است اهالی محترم سایر مناطق برای نجات جان افراد سیلزده، هر چه بیشتر اقدام و در ساختن مساکن تخریب شده و ترمیم خسارات وارده اقدام، و موجب رضای خداوند متعال و حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا فداه- را فراهم نمایند. ان شاء اللَّه تعالی روحانیون معظم سرتاسر کشور- دامت برکاتهم- مردم را در این امر حیاتی تشویق و تجهیز فرمایند. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 171 ـ 172)

ـ نامه به آقای لطف‌اللَّه صافی، دبیر شورای نگهبان؛ حدود اختیارات دولت (1366)

«محضر شریف حضرت مستطاب رهبر انقلاب اسلامی، آیت‌اللَّه العظمی امام خمینی- دامت برکاته‏

با عرض سلام و تحیت و مسألت طول عمر و سلامت وجود مبارک در ظل عنایات خاصه حضرت بقیة اللَّه- ارواح العالمین له الفداء- تصدیع می‏دهد:

از فتوای صادره از ناحیه حضرت عالی که، دولت می‏تواند در ازای استفاده از خدمات و امکانات دولتی و عمومی شروط الزامی مقرر نماید،[5] به طور وسیع بعض اشخاص استظهار نموده‏اند که دولت می‏تواند هر گونه نظام اجتماعی، اقتصادی، کار، عائله، بازرگانی، امور شهری، کشاورزی و غیره را با استفاده از این اختیار جایگزین نظامات اصلیه و مستقیم اسلام قرار دهد و خدمات و امکاناتی را که منحصر به او شده است و مردم در استفاده از آنها مضطر یا شبه مضطر می‏باشند وسیله اعمال سیاستهای عام و کلی بنماید و افعال و تروک مباحه شرعیه را تحریم یا الزام نماید. بدیهی است در امکاناتی که در انحصار دولت نیست و دولت مانند یک طرف عادی عمل می‏کند و یا مربوط به مقرر کردن نظام عام در مسائل عامه نیست و یا مربوط به نظام استفاده از خود آن خدمت است جواز این شرط مشروع و غیر قابل تردید است اما در امور عامه و خدماتی که به دولت منحصر شده است به عنوان شرط مقرر داشتن نظامات مختلف که قابل شمول نسبت به تمام موارد و اقشار و اصناف و اشخاص است موجب این نگرانی شده است که نظامات اسلام از مزارعه اجاره تجارت عائله و سایر روابط بتدریج عملًا منع و در خطر تعویض و تغییر قرار بگیرد و خلاصه استظهار این اشخاص که می‏خواهند در برقرار کردن هر گونه نظام اجتماعی و اقتصادی، این فتوا را مستمسک قرار دهند به نظر آنها باب عرضه هر نظام را مفتوح نموده است. بدیهی است همان طور که در همه موارد نظر مبارک راهگشای عموم بوده در این مورد نیز رافع اشتباه خواهد شد.

دبیر شورای نگهبان- لطف اللَّه صافی‏].

بسمه تعالی‏

دولت می‏تواند در تمام مواردی که مردم استفاده از امکانات و خدمات دولتی می‏کنند با شروط اسلامی، و حتی بدون شرط، قیمت مورد استفاده را از آنان بگیرد. و این جاری است در جمیع مواردی که تحت سلطه حکومت است، و اختصاص به مواردی که در نامه وزیر کار ذکر شده است ندارد. بلکه در «انفال»، که در زمان حکومت اسلامی امرش با حکومت است، می‏تواند بدون شرط یا با شرطِ الزامی این امر را اجرا کند.

و حضرات آقایان محترم به شایعاتی که از طرف استفاده‏جویان بی‏بند وبار یا مخالفان با نظام جمهوری اسلامی پخش می‏شود اعتنایی نکنند که شایعات در هر امری ممکن است.» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 434)



[1] - در پی بالا گرفتن اختلافات ابو الحسن بنی صدر( رئیس جمهور وقت) با نخست وزیر و روحانیت و نیروهای خط امام، و در جریان تجمع هواداران بنی صدر در مشهد که بیشتر از سوی اعضا و هواداران سازمان منافقین و« دفتر همکاریهای مردم با رئیس جمهور» که در نقش یک حزب سیاسی تندرو عمل می‏کرد، ساماندهی و حمایت می‏شد، عده‏ای به قصد ایجاد اغتشاش شعار اهانت‏آمیز داده و عکس امام خمینی را پاره کردند. انتشار این خبر موجی گسترده از اعتراضات مردمی را در سراسر کشور به همراه داشت و در اعتراض به این حرکت، جمع زیادی از احزاب و تشکلهای اسلامی و جامعه روحانیت اعلام برگزاری راهپیمایی- در روز 27/ 9/ 59- کردند.

[2] - به دنبال پخش تصویر تجمع اهانت‏آمیز طرفداران بنی صدر- که در پاورقی 1 توضیح داده شد- از تلویزیون اصفهان، و تحرکات تفرقه افکنانه منافقین و هواداران بنی صدر در این شهر، آقای سید جلال الدین طاهری( نماینده امام و امام جمعه اصفهان) با صدور بیانیه‏ای در اعتراض به این تحرکات از اصفهان به قم هجرت کرد و در پی آن موجی از حرکتها و درخواستهای مردمی برای بازگشت ایشان و برخورد با تفرقه افکنان فضای شهر را در برگرفت. با صدور اطلاعیه دفتر امام و اعلام نظر رهبر انقلاب، فضای ملتهب در کشور و در اصفهان آرام گرفت و آقای طاهری نیز به این شهر بازگشت

[3] - آقای سید حسن طاهری خرم‏آبادی

[4] - آقای سید ابو القاسم کاشانی. وی از رجال برجسته دینی- سیاسی ایران در دو دهه 20 و 30 بود و همچنین در انقلاب مردمی 1920 میلادی عراق نقش مهمّی داشت.

[5] - ر. ک: پاسخ امام خمینی به استفتای وزیر کار و امور اجتماعی، مورخ 18/ 9/ 1366.

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.

ماه محرم و صفر

محرّم و صفر، که ماه‏‎ ‎‏برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه‏‎ ‎‏داریم به ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که با ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و‏‎ ‎‏روضه خوانی.(صحیفه امام، ج 15، ص 331)