کد مطلب: 3374 | تاریخ مطلب: 04/09/1398
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

آسیب شناسی نظام جمهوری اسلامی ایران؛ آسیب های درونی نظام از دیدگاه امام

نظام جمهوری اسلامی ایران با گذشت چهل سال، همانند دیگر نظام های سیاسی، ممکن است دچار آسیب ها و آفت هایی شود. شناسایی آسیب ها در هر زمان از تحقق و استمرار آنها جلوگیری می کند. نوع آسیب و آفت نیز از دیدگاه هر کسی گوناگون است. همچنین یکی از بهترین راه های شناسایی آسیب ها، دقت در دیدگاه های بنیان گذار و رهبر نظام است، برای همین در این نوشته در پی کشف آسیب ها و آفت های احتمالی نظام ج اا از دیدگاه امام خمینی هستیم. این که او...

محمد رجائی نژاد

‏‏مقدمه

در یک نگاه تاریخی، وقتی تاریخچۀ نظام‌های برآمده از انقلاب‌های جهانی را خوانده و بررسی می‌کنیم، می‌بینیم بیشتر آنها پس از مدتی به بی‌راهه رفته و از اهداف اصلی که حفظ همان اصول انقلاب بوده، دور شده و گاه بر آن شوریده‌اند. یااین‌که آسیب و آفت‌های به‌وجود آمده سرانجام موجب ناکارآمدی و شکست آنها شده است. پس بهترین راه‌کار شناخت و شناساندن عوامل آسیب‌زا، پیش از پدیدار شدن بحران است.

اما مقصود از آسیب‌شناسی نظام ج‌اا چیست؟

«شناسایی آن دسته از عوامل مهم و مؤثری که شکل‌گیری و تداوم آنها می‌تواند فرایند تحقق اهداف و آرمان‌های انقلاب و نظام را متوقف و یا به صورت محسوس کُند نماید.» پس مقصود از آسیب‌شناسی نظام ج‌اا در نگاه امام خمینی در حقیقت بحث از آفت‌هایی‌ست که به نوعی چیستی، چرایی و چگونگی نظام و انقلاب اسلامی را به چالش می‌کشد.

و اما بهترین شناسانندۀ آسیب‌ها و آفت‌ها، در درجۀ نخست خود بنیان‌گذار هر نظام و انقلاب است. بنابراین مسئلۀ اصلی ‌این نوشتۀ کوتاه آن است که امام خمینی کدامین عوامل را آسیب برای جمهوری اسلامی ‌می‌دانست و آنها را چگونه اولویت‌بندی کرده است.

امام خمینی در دورۀ ده سالۀ پس از استقرار نظام ج‌اا همیشه آسیب‌های درونی و بیرونی را گوش‌زد می‌کردند. وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی ایشان آخرین نمونه است. با این نگاه می‌توان گفت امام خمینی پس از پیروزی انقلاب و برقراری نظام ج‌اا همانند یک پدر دلسوز و خیرخواه در سخنرانی‌ها و توصیه‌های خود به آسیب‌شناسی از انقلاب و نظام پرداخته که راه‌گشای آیندۀ نظام است و برای تضمین سلامت و پایداری نظام بسیار مهم و اساسی است. به همین دلیل ترسیم آسیب‌شناسی جامع بر اساس دیدگاه امام خمینی، ضرورتی انکارناپذیر است؛ اما بررسی همه دیدگاه‌های امام خمینی در زمینۀ آسیب‌شناسی نیز کاری بزرگ و زمان‌بر است. برای همین در این مجال تنها به آسیب‌های درونی و مهمی که امام خمینی چندین بار بر آنها تأکید داشته‌اند، بسنده می‌کنیم.

‏‏عوامل آسیب‌زای درونی

جدا از این‌که فراموشی، لغزش و یا کم‌ارزش نشان دادن اصول اندیشه‌ها و خواسته‌های بنیان‌گذار نظام ج‌اا، امام خمینی، خود نوعی آسیب و آفت است برای نظام و در جای خود نیاز به مطالعه و بررسی دارد؛ دیگر عوامل آسیب‌زا از نگاه ایشان را بررسی می‌کنیم.

آفت درونی انقلاب از دیدگاه امام خمینی بر چند محور اصلی است و آنها را بارها و به بهانه‌های گوناگون گوش‌زد کرده‌اند. به باور ایشان آسیب‌های درونی کاری‌تر و کشنده‌ترند. برای همین تا احساس می‌کردند مشکلی پیش آمده و مسئولان هم بی‌توجه هستند، فریاد برمی‌آورد که «این نهضت از داخل دارد می‌پوسد. مثل یک خربزه‌ای که از بیرون شما آب به آن می‌دهید، به آن توجه می‌کنید، یک وقت که می‌خواهید بچینید، می‌بینید از باطن خراب شده. شما در ظاهر هی خدمت کنید، هی چی بکنید، یک وقت ببینید که نهضت شما کرم‌زده است. از باطن خراب شده است.» (صحیفه امام، ج‏11، ص 313)

امام علی(ع) نیز در بخشی از نهج‌البلاغه به چند عامل از عوامل آسیب‌زای حکومت‌ها اشاره کرده و می‌فرماید: تباه نمودن اصول اساسی، فریب‌کاری، مقدم داشتن فرومایگان و مؤخر داشتن فرزانگان از آفت‌های مهم و تباهی و فروپاشی را در پی خواهد داشت. ما نیز همین را مبنا قرار داده و آسیب‌های مدنظر امام خمینی را در همین قالب بررسی می‌کنیم.

الف ـ تباه کردن اصول اساسی انقلاب

انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی دارای اصولی بود که نظام ج‌اا نیز بر اساس آن پایه‌گذاری شد. از دیدگاه امام مهم‌ترین اصولی که فراموشی یا کم‌توجهی به آنها آسیب بزرگی به انقلاب و نظام خواهد زد، اینها هستند:

1. عدالت‌محوری و عدالت‌پیشگی

به باور امام خمینی گسترش عدالت فردی و اجتماعی، اجرای قوانین بر اساس عدل و قسط و اجرای قوانین حدود، قصاص و تعزیرات بر مبنای عدل از اموری است که با گذشت زمان تغییر نمی‌کند. از دیدگاه ایشان «ما برای اجرای عدالت، قیام کرده‌ایم» و خود نیز شاخصه‌های آن را بیان کرده است؛ ازجمله: برابری حاکم جامعه با فرودستان؛ موقعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نباید تأثیرگذار در میزان برخورداری افراد از حقوق عمومی و شهروندی باشد؛ پرهیز از رفتار خودسرانه و تلاش همگانی برای حرکت در چارچوب قانون؛ توزیع عادلانه درآمدهای عمومی و تلاش برای رفاه و آسایش همگان به ویژه فرودستان و زاغه‌نشیان؛ انتقادپذیری زمامداران و خدمت‌گزاری آنان به مردم و...

امام خمینی علاوه بر نیازهای اولیه زندگی، برابری همگان در بهره‌مندی از امکانات و منابع را عدالت اجتماعی دانسته است. بنابراین از منظر امام خمینی، مواردی مانند تلاش برای کاهش فاصله طبقاتی، مشارکت همگانی و جهاد برای محرومیت‌زدایی، مبارزه با روحیه زراندوزی و دنیاپرستی، ساده‌زیستی مسئولان، وضع قوانین حمایتی برای محرومان، و اجرای قوانین و احکام اسلام، مهم‌ترین راه‌کارهای برقراری عدالت اجتماعی در جمهوری اسلامی است که حفظ نظام را درپی دارد و اگر نادیده گرفته شوند، نظام آسیب دیده و قطعاً افول را درپی خواهد داشت.

امام خمینی در جایگاه رهبری جامعه از مسئولان می‌خواست که ساده‌زیستی را پیشه خود سازند و «از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا» پرهیز کنند. همچنین در فرمان مهمی که خطاب به قوه قضائیه و ارگان‌های اجرایی با محوریت حقوق مردم صادر کرد با قاطعیت خواستار آن گردید که «عمل به عدل اسلامی» سرلوحه فعالیت و اقدامات تمام نهادهای حاکمیتی در نظام جمهوری اسلامی قرار گیرد. تا مردم با «احساس آرامش و امنیت» و آسوده‌خاطر زندگی کنند. امام خمینی در طول 10 سال رهبری نظام جمهوری اسلامی همواره مراقب بود که حتی به صورت غیر مستقیم، این جایگاه سیاسی و اجتماعی موجب بهره‌مندی بیشتر ایشان از منابع و فرصت‌های اجتماعی نگردد؛ در این راستا از صدا و سیما می‌خواهد که از پوشش حداکثری اخبار مربوط به رهبری بپرهیزد و به مخالفین نیز اجازۀ ابراز دیدگاه‌های خودشان را بدهد.

2. مردم‌داری و پشتیبانی مردم

دومین اصول اساسی مدنظر امام که اگر خدشه‌دار شود آسیب جدی بر نظام وارد خواهد کرد، مردم‌داری و پشتیبانی مردمی نظام است. از دیدگاه ایشان اگر نقش مردم نادیده گرفته شود و یا یک نقش کاریکاتوری به آن داده شود، به مرور نظام آسیب دیده و رو به افول خواهد رفت. امام می‌فرماید: «اگر مردم پشتیبان یک حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد؛ اگر یک ملت پشتیبان یک رژیمی باشند؛ آن رژیم از بین نخواهد رفت. اینکه رژیم سابق از بین رفت، برای اینکه پشتیبان نداشت؛ ملت پشتیبانش نبود؛ ملت پشت به او کرد.» (صحیفه امام، ج 8، ص 372) امام رضایت و محبت مردم به نظام را خواستار بود و تأکید داشت: «مردمی که مراجعه می کنند باید هوشیار باشید که راضی برشان گردانید. مثل سابق نیست که توی سر مردم بزنید تا راضی بشوند. امروز کسی نمی تواند توی سر مردم بزند که بیا راضی بشو یا تن به رضایت بده. امروز مردم همه هوشیار هستند و زیر این بارها نمی روند. اما ناراضی درست می شود.» (صحیفه امام، ج 18، ص 437) «این قلب‌های صافِ پاکِ مردم را نگه دارید... این‌ها بودند که شما را به استانداری رساندند... این مردم بودند که این دولت را به وجود آوردند... باید نگه داریم اینها را. اگر بخواهید کشور شما دوباره اسیر نشود و همه چیز را از شما نگیرند.» (صحیفه امام، ج‏13، ص 385)

3. دوری از ظلم

یکی از شعارها و اصول اساسی انقلاب اسلامی مبارزه با ظلم و دیکتاتوری بود. حال از دیدگاه امام خمینی اگر باز هم به‌نام حفظ انقلاب و نظام ظلم و دیکتاتوری شود، قطعاً آسیب جدی به نظام وارد خواهد شد. به باور ایشان «باید همه بدانیم که پس از استقرار حاکمیت اسلام و ثبات و قدرت نظام جمهوری اسلامی... قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن خدای نخواسته به کسی ظلم شود، و کارهای خلاف مقررات الهی و اخلاق کریم اسلامی از اشخاص بی توجه به معنویات صادر شود. باید ملت از این پس که حال استقرار و سازندگی است احساس آرامش و امنیت نمایند و آسوده خاطر و مطمئن از همه جهات به کارهای خویش ادامه دهند، و اسلام بزرگ و دولت اسلامی را پشتیبان خود بدانند، و قوه قضاییه را در دادخواهیها و اجرای عدل و حدود اسلامی در خدمت خود ببینند، و قوای نظامی و انتظامی و سپاه پاسداران و کمیته ها را موجب آسایش و امنیت خود و کشور خود بدانند.» (صحیفه امام، ج‏17، ص 143)

4. ورود نکردن نظامیان به سیاست

تاریخ سیاسی حکومت‌ها و نظام‌های برآمده از انقلاب‌ها نشان می‌دهد نظامیان نقش مؤثری در حفظ و یا زوال آنها داشته‌اند. تا زمانی که نظامیان در جایگاه تعریف شده و قانونی خود قرار داشتند و در دیگر امور دخالت نمی‌کردند، خود حافظ نظام بودند و مقتدر و آماده برای دفاع؛ اما به هر دلیل از زمانی که از آن جایگاه عدول و در سیاست، اقتصاد و... دخالت کردند، نه تنها حافظ نظام نماندند، بلکه خود عامل زوال و افول نظام و حکومت‌ها شدند. امام خمینی نیز با مطالعۀ تاریخ و نگاه تیزبین خود این معزل را درک کرده و بارها بر ورود نکردن نظامیان به دیگر امور تذکر داده‌اند. دخالت در سیاست را غصب درجه و لباس و کلاه نظامی دانسته و فرموده‌اند:

«وظیفه هر نظامی و هر پادگان این است که در امور سیاسی حکومت دخالت‏ نکند؛ برای اینکه سرباز اگر وارد شد در امور سیاسی، سربازیش را از دست می دهد. یک سربازی که افکارش را متوجه بکند به اینکه کی جلو باشد، کی عقب باشد، چه جور بشود، فلان گروه چه بشود، فلان گروه چه بشوند، این دیگر «سرباز» اسمش نیست؛ این یک آدم سیاسی است که کلاه سربازی را غصب کرده! باید شما همه توجه کنید.» (صحیفه امام، ج ‏14، ص 441)

حضرت امام به‌عنوان مرجع دینی و رهبر سیاسی و مرشد عرفانی و اخلاقی خطاب به سپاهیان می‌گوید «برای سپاهی‌ها جایز نیست که وارد بشوند به دسته‌بندی، و آن طرفدار آن یکی، آن یکی طرفدار آن یکی. به شما چه ربط دارد که در مجلس چه می‌گذرد؟ در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهی‌ها هم باز صحبت هست. خوب! انتخابات در محل خودش دارد می‌شود، جریانی دارد، به سپاه چه کار دارد که آنها هم اختلاف پیدا کنند؟ برای سپاه جایز نیست این. برای ارتش جایز نیست این. سپاهی را از آن تعهدی که دارد، از آن مطلبی که به عهده اوست بازمی‌دارد و همین‌طور ارتش را.» (صحیفه امام، ج 19، ص 12)

پس ورود برخی از برادران نظامی به عرصه‌های سیاسی چه در آن هشت سال و چه بعد از آن و اظهار نظرهای شماری از آن عزیزان پیرامون مسائل گوناگون سیاسی موارد روشنی از آسیب‌های انقلاب و نظام ج‌اا به شمار می‌آید. اگر چه این اظهارات بدون شک از روی صداقت و خیرخواهی  گفته شود، اما در هر صورت پیامدهای ناخوشایند آن بر کسی پوشیده نیست. به فرمودۀ امام خمینی خود سپاه پاسداران باید وجاهت خود را حفظ کند! «من به شما نصیحت می‌کنم که حیثیت و وجاهت خود را در میان مردم  حفظ کنید. البته در بین شما، جوان‌های تندی هم هستند که باید آنها را تعدیل کنید تا کارهایی را که بر خلاف مشی کلی سپاه است، انجام ندهند.» (صحیفه امام، ج 15، ص: 321)

5. سیاست نه شرقی و نه غربی

سیاست نه شرقی و نه غربی و وابسته نبودن به هیچ کشور و دولت خارجی در همۀ زمینه‌های سیاسی و... از دغدغه‎ها و خواسته‌های اصلی امام خمینی بود و همیشه تأکید که «سیاست نه شرقی و نه غربی را در تمام زمینه‌های داخلی و روابط خارجی حفظ کنید و کسی را که خدای نخواسته به شرق و یا به غرب گرایش دارد هدایت کنید و اگر نپذیرفت، او را منزوی نمایید.» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 363) از دیدگاه امام خمینی «نه شرقی» مهم‌تر و اولاتر از «نه غربی» بود!

این‌که سیاست «نه شرقی نه غربی» چیست و چگونه باید باشد، بحثی است جدا و نیازمند تحلیل مستقل، اما متأسفانه برخس در کشور این هدف و شعار محوری حضرت امام و انقلاب را فراموش کرده و یا نمی‌خواهند به یاد بیاورند که «نه شرقی و نه غربی» همیشه با هم بوده، نه «نه غربی» تنها! این طیف بنابر منافع خود نه شرقی را فراموش کرده‌اند. در حالی که حضرت امام در طول حیات سیاسی خود، به ویژه بعداز انقلاب، به سیاست «نه شرقی و نه غربی» تأکید کرده‌اند. جالب اینجاست که هیچ وقت به غرب تنها اشاره نکرده‌اند که بگویند: «نه غربی»! اگر تمام آثار امام را جستجو کنیم، 36 بار جملۀ «نه شرقی و نه غربی» تکرار شده و هر 36 مرتبه نیز «نه غربی» و یا «نه شرقی» را بدون هم بکار نبرده‌اند. همیشه هر دو واژه را با هم استفاده کرده‌اند. جالب‌تر آن‌که همیشه و بدون استثنا «نه شرقی» را پیش از «نه غربی» به کار برده‌اند! این نشانه چیست؟! قطعا با توجه بوده! چرا در طول ده سال پس از انقلاب یک استثنا هم نداریم که «نه غربی» را اول استفاده کرده باشند؟! «بیرون انداختن دولت امریکا بدین معنی نیست که شوروی [شرق] جایگزین آن شود. شعارهای مردم ما نشان دهندۀ این حقیقت است. آنان در تمام تظاهرات و مبارزاتشان فریاد می‌زدند نه‏ شرقی‏، نه غربی‏، جمهوری اسلامی.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 158)

6. میدان ندادن به متحجران

امام خمینی بارها خطر متحجران و واپس‌گرایان را چه پیش از انقلاب و چه پس از استقرار نظام ج‌اا گوش‌زد کرده و زجر و خون دلی که از دست آنان کشیده را بیان داشته است. بارها هشدار داده است که آنان همچون مارهای خوش خط و خال هستند که ممکن است هر روز به رنگی درآیند در مراکز قدرت نظام نفوذ کنند. اگر جریان تحجر و کج‌اندیش وارد شود با عمل‌کرد ناشیانه و ناکارآمدی خود مردم، به‌ویژه جوانان و نخبگان را به دین، انقلاب و روحانیت  و مرجعیت و ولایت فقیه و... بدبین خواهد کرد. زمینه را به گرایش اندیشه‌های سکولاری و عرفان‌های کاذب و... فراهم می‌کند.

7. بی‌قانونی و تندروی

توجه و عمل به قانون در هر کشوری، به‌ویژه قوانین نظام ‌ج‌اا از اصول اساسی امام خمینی بود. در سیرۀ نظری و عملی ایشان نیز کاملاً روشن است و بدان عمل می‌کردند. حتی به اسم حفظ اسلام و انقلاب و نظام هم به هیچ‌کس و ارگانی اجازۀ بی‌قانونی و تندروی نمی‌داد و نگاه ایشان در جای‌جای آثارشان موجود است. برای نمونه فرموده‌اند:

«آنهایی که به اسم اسلام مشغول شده‌اند به تبلیغات، و به اسم اسلام مشغول شده‌اند به اعمال سرخودی؛ اینها کرم‌هایی هستند که باطن این نهضت را به فساد خواهند کشید. و من نمی‌دانم باید چه بکنیم. این یک قدرت مرکزی می‌خواهد. یک قدرت اجرایی می‌خواهد که این اشخاص هر جا یک شلوغی کردند، این‌ها را بگیرند و محاکمه‌شان کنند، و جزایی اگر دارند به آنها بدهند. سرخود همین‌طوری یک دسته‌ای، هر کس در هر جا، یک تفنگی داشته دست خودش گرفته، و به اسم «کمیته» و به اسم «پاسدار» و به اسم [بسیج]، هر که هر چه دلش می‌خواهد، هر کاری دلش می‌خواهد می‌کند. با هر که بد است می‌ریزند منزلش [بازرسی] می‌کنند. با هر که یک غرضی دارند می‌ریزند منزلش. خانه‌اش را [غارت‏] می‌کنند. و این یک خطر بزرگی است که برای اسلام در زمان ما پیش آمده، و شاید خطرش بیشتر از خطری باشد که اسلام از رژیم سابق داشت.» (صحیفه امام، ج‏11، ص 313)

ب ـ فریب‌کاری و فرصت‌طلبی

پس پیروزی و استقرار همۀ انقلاب‌ها کم‌وبیش فرصت‌طلبان و فریب‌کاران تلاش داشتند که وارد عرصۀ نظام جدید شده و انقلاب و نظام را در راستای اهداف خود پیش ببرند. اتفاقاً در بیشتر موارد هم موفق شده‌اند! حال چرا و چگونه، بحث دیگریست. امام خمینی نیز با تیزبینی و تجربه‌ای که داشتند، پیش‌بینی کردند که در شرایطی همین آسیب و آفت در انقلاب اسلامی و نظام ج‌اا هم ممکن است پیش بیاید. برای همین فرمودند: فرصت‌طلبان و منفعت‌پیشگانی را می‌بینیم که با قلم و بیان بدون هراس از هرگونه رسوایی، مسائل دینی و نهضت اسلامی را بر خلاف واقع جلوه می‌دهند و... باید نویسندگان و علمای متفکر و متعهد بدان بپردازند. درست آنچه را امروز برای ما روشن و واضح است برای نسل‌های آینده مبهم می‌باشد؛ و تاریخ، روشن‌گر نسل‌های آینده است، و امروز قلم‌های مسموم در صدد تحریف واقعیات هستند، باید نویسندگان امین این قلم‌ها را بشکنند.» (صحیفه امام، ج 3، ص 434) باز در جای دیگر تأکید می‌کنند «این گروه‌هایی که بعد از انقلاب هی جوشیدند و بیرون آمدند و گاهی ادعای اسلامیت می‌کنند و از شما مسلمان‌تر می‌شوند و گاهی ادعای انقلابی بودن می‌کنند و از شما انقلابی‌تر می‌شوند و گاهی خودشان را مؤسّس انقلاب می‌دانند و انقلاب را که این توده محروم ملت ما از کارگر و کشاورز و دانشجو و شما، همه انقلاب را به پایان رساندید... این‌ها بیایند و با اسم‌های مختلف طلبکار بشوند و بخواهند خودشان همه چیزها را داشته باشند، حتی با اسم شما، با اسم کارگر، کارگر را به حساب نیاورند.» (صحیفه امام، ج‏12، ص 456)

ج ـ برتری دادن فرومایگان بر فرزانگان

جامعه‌ای که فرومایه باشد، فرومایگان بر فرزانگان پیشی خواهند گرفت. اما آیا ملتی که فرزانگان آن انقلاب کردند و پیروز شدند و نظام مستقلی تشکیل دادند، ممکن است به فرمایگی برسد و فرومایگان و ناکسان روی کار بیایند؟! تجربه نشان داده است، بله ممکن است! و این یکی از بزرگ‌ترین آفت‌هاست؛ چرا که ناکسان حقیقت را با افراد مقایسه می‌کنند نه برعکس! در این جوامع با قدسی کردن افراد جلوی هر نوع حرف حق و حقیقت و درستی گرفته می‌شود و فرزانگان لب فرو بسته و کلاشان و دروغ‌گویان و مدح‌گویان و... جلودار می‌شوند. ناراستی زرنگی به حساب می‌آید و مصلحت‌جویی بر حقیقت‌جویی ترجیح دارد. برتری این وضعیت بدترین آسیب است.

در جامعه‌ای که دون‌پایگان و ناکسان حاکم شوند؛ آنان وجود خود را در عقب‌ماندن و پستی سایرین می‌بینند. برای همین شهرت و موفقیت دیگران را تهدیدی برای خود خواهند دانست و برای ماندن خویش، جلوافتادگان و فرزانگان را تخریب و بودنشان را زیان‌آور جلوه می‌دهند. ناکسان با پنهان کردن زشتی‌ها و کاستی‌های خود، با خودشیفتگی و وهم‌گرانه هر صدای حق‌گوی دل‌سوزان و فرزانگان را ندای دشمن پنداشته و بر آنان خواهند تاخت. فرومایه خود را حق مطلق می‌پندارد و صدای مشفقانۀ فرزانگان را نخواهند شنید.

برای همین یکی دیگر از اصول امام خمینی برای حفظ و پیش‌رفت انقلاب و نظام دور کردن برتری فرومایگان بر فرزانگان بوده است. سیرۀ نظری و عملی امام خمینی این را نشان می‌دهد. امام خمینی بارها بر نخبه‌گرایی و شایسته‌سالاری توصیه کرده و حتی برای دوری از هر شائبه و شبه‌ای اجازه نمی‌داد بستگان نزدیک خویش مسئولیتی بگیرند. کما این‌که در نامه‌ای که بنی‌صدر به ایشان نوشته و خواهان نخست‌وزیری سید احمد خمینی شده بود، امام مخالفت کردند. اگر به‌درستی این نگاه و اصل مدیریتی امام را توجه کنیم، می‌بینیم که ایشان می‌خواستند زمینۀ برابر برای همگان فراهم شود و در این بین حقوق دیگر نخبگان و فرزانگان نیز بهتر رعایت شود.

ایشان علاوه بر اینکه خود مقید به رعایت این اصل بود، در پیشامدهای گوناگون کشور همچون انتخابات خبرگان و مجلس و... دیگران را هم دعوت به رعایت کرده و تنها معیارها را روشن می‌کرد. امام خمینی بر این باور بود که «هر کس در هر شغلی که به او پیشنهاد می‌شود، اگر شایستگی‏ ندارد برای آن شغل، برای او صحیح نیست و جایز نیست که در آن شغل وارد بشود.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 235) ایشان بی‌توجهی به شاسته سالاری و گرایش به فامیل‌سالاری را تقبیح کرده و کار شیطانی می‌دانست و تأکید داشت که «باید کسانی که می‌خواهند یک کاری بکنند، باید فکر این باشند که شایسته‏ این کار هستند یا نه! مسائل مهم است... اگر چنانچه انسان دنبال این باشد که حالایی که من رئیس دولت هستم، بروم دنبال رفقایی که همراه من هستند، کار آمد باشند یا نباشند، به این کار نداشته باشد، بداند که این کار، کار شیطانی است.» (صحیفه امام، ج‏19، ص: 367)

. انتهای پیام /*
 

زمزم احکام، ربا و اقسام آن

حرمت ربا با آیات قرآن و سنت رسول خدا (ص) و احادیث اهل بیت علیهم السلام و اجماع فقها ثابت گشته و از گناهان بزرگ محسوب می شود ،
ربا یا ربای معاملی است و یا ربای قرضی و ربا در معامله عبارت است از مبادله دو کالای مثل هم با دریافت اضافی.

ماه محرم و صفر

محرّم و صفر، که ماه‏‎ ‎‏برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه‏‎ ‎‏داریم به ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که با ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ‏‎ ‎‏زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و‏‎ ‎‏روضه خوانی.(صحیفه امام، ج 15، ص 331)