اشاره
23 مهر، سی و هفتمین سالروز شهادت اولین امام جمعه کرمانشاه و چهارمین شهید محراب، آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانیست. به همین مناسبت، با بررسی اسناد ساواک، به بازخوانی سیر فعالیتهای ایشان تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی میپردازیم.
مقدمه
برای مستندسازی تاریخ انقلاب و حوادث آن هیچچیز به اندازه اسناد و گزارشهای مکتوبی که از نهادهای وابسته به رژیم شاه بر جای مانده است، راهگشای پژوهشگران نمیباشد. ارزش و اهمیت این اسناد از آن روست که این گزارشها در زمان وقوع حوادث انقلاب نگاشته شدهاند؛ البته نه به قصد فراهمسازی اسناد برای آیندگان، بلکه به عنوان گزارش نهادهای مسئول و ذیربط در رژیم شاه برای جلوگیری از انقلاب و سرکوب آن. در این میان، اسناد ساواک که مهمترین مسئولیت آن شناسایی مخالفین رژیم و نابودی آنان بوده است، از اهمیت بیشتری برخوردار است. نفوذ و گزارشات مأموران ساواک به گونهای بوده که با بررسی آن اسناد، میتوان سیر زندگی و رویدادهای صاحب آن پرونده را به طور کامل بازخوانی کرد.
آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی سال 1335ش. به دستور آیتالله العظمی بروجردی از قم به کرمانشاه هجرت کرد. در دهۀ و دوران آغاز مبارزات، وی از جمله یاران امام خمینی و مبارزان انقلابی علیه رژیم پهلوی شد. فعالیتهای گستردهای در دوران نهضت اسلامی بخصوص در کرمانشاه داشت. فعالیتهایی که از چشم مأموران ساواک دور نبود و با گزارش آنها، پروندهای پر ورق در ساواک به نام ایشان جمعآوری شد.
آیتالله اشرفی اصفهانی به روایت اسناد ساواک
در ادامه برخی از اسناد ساواک را درباره آیتالله اشرفی اصفهانی بر اساس تاریخ مرور میکنیم. در ارائه اسناد، موارد مهم هر سند ارائه و سعی شده کمترین ویرایشی در اصل اسناد صورت بگیرد.
6/3/43: سخنرانی در شب یازدهم محرم در مسجد بروجردی کرمانشاه به مناسبت لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی.
گزارش ساواک: «حاج شیخ عطاءالله اشرفی اصفهانی شب یازدهم محرم در مسجد بروجردی به منبر رفته ضمن سخنان خود اظهار داشته علما را مرتجع معرفی میکنند. اگر علما مرتجع باشند پس خدا و پیغمبر و ائمه اطهار مرتجع هستند. به ما میگویند که مفتخور هستیم. یک طلبه ششصد الی هزار و دویست ریال حقوق دریافت میکنند؛ حقوق این طلبه را با سایر کارمندان دولت مقایسه کنند؛ ببینید کدام یک مفتخور است.»
9/7/43: حضور در جلسه مشترک علمای کرمانشاه
یکی از روحانیون که برای اقامت دائم از قم عازم کرمانشاه بود؛ در دیدار با شیخ عبدالجلیل جلیلی ـ از علمای کرمانشاه ـ پیامی از طرف امام را ابلاغ میکند. درخواست امام این بود که علمای کرمانشاه در هفته یک یا دو جلسه متفقاً داشته باشند و در جلسات فعالیتهای مذهبی و جلوگیری از عملیات دولت که مخالف با شئون روحانیت و دین است شرکت کنند. جلسه اول که برگزار میشود، فقط پنج شش نفر از علمای کرمانشاه در جلسه حضور پیدا می کنند، از جمله آیت الله اشرفی اصفهانی.
18/7/43: گزارش قصد عزیمت آقای میرزا عطاءالله فرزند میرزا اسدالله شهرت اشرفی خوزنی به عراق.
23/7/43: موافقت ساواک با خروج آیتالله اشرفی اصفهانی برای زیارت عتبات.
9/8/43: روز 4 آبان 43 زادروز محمدرضا پهلوی، مصادف با میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) بود. آیتالله اشرفی اصفهانی مدرسه و درس خود را تعطیل نکرد و حتی در منزل هم برای عید، طبق معمول جلوس نکردند.
16/8/43: اظهار نظر آیتالله اشرفی اصفهانی درباره سخنرانی امام خمینی درباره کاپیتولاسیون و گلایه از اینکه چرا علمای کرمانشاه با هم دشمن هستند.
16/8/43: صحبت آیتالله اشرفی اصفهانی با سید مصطفی جزایری درباره تحت نظر گرفته شدن آیتالله قاضی توسط رژیم.
12/12/43: شیخ محمد یزدی که از قم برای اجرای مراسم سوگواری ایام محرم به کرمانشاه آمده، در منزل حاج عطاءالله اشرفی در پاسخ به سؤالی درباره مکان آقای خمینی اظهار نموده که نامهای از ایشان و پسرشان دریافت نمودهاند که محل آنها در ترکیه و نزد هم میباشند و اضافه نموده، چنین استنباط میگردد که میخواهند مجدداً مشارالیه را به کشور برگردانند.
22/4/44: دستور دستگیری شیخ عطاءالله اشرفی و اعزام به ساواک.
4/11/44: گزارش ساواک: «مبنی بر اینکه حاجی عطاءالله اشرفی و چند نفر دیگر از طلاب قصد دارند ظرف هفته جاری از طریق تهران به قم مسافرت کنند.»
11/11/44: «شیخ عطاءالله اشرفی اصفهانی از روحانیون مخالف، جهت دیدار فرزندان خود و پرداخت حق منبر شیخ ابوالقاسم خزعلی روز 9/11/44 از کرمانشاه به تهران و قم حرکت نموده است.»
17/12/44: «نامبرده فوق (شیخ عطاءالله اشرفی اصفهانی) مدت بیست روز در تهران منزل پسرش شیخ حسین اشرفی اصفهانی اقامت داشته و یک هفته قبل به کرمانشاه مراجعت نموده است.»
24/12/44: «شیخ عطاءالله اشرفی قصد دارد روز 26/12 جهت دیدار اقوام خود به قم و اصفهان مسافرت نماید.»
25/12/44: «اعلام ساواک تهران مبنی بر اینکه شیخ عطاءالله اشرفی اصفهانی هنوز به تهران مراجعت نکرده و امکان دارد به قم مسافرت کرده باشد.»
26/12/44: «پیرو تلفنگرام ساعت 1200 مورخ 26/12/44 نامبرده بالا (عطاءالله اشرفی) ساعت 6 بامداد روز جاری از کرمانشاه به صوب تهران و قم عزیمت نموده است.»
26/12/44: «شیخ عطاءالله اشرفی ساعت شش صبح روز جاری با اتوبوس شماره 183261 کرمانشاه به صوب قم حرکت نمود.»
27/12/44: »از قم: خیلی فوری تیمسار ریاست ساواک اداره سوم عطف به شماره رمز ... 26/12/44 نامبرده نیمه شب گذشته به قم وارد و در منزل فرزندش سکونت نموده با هیچ کس ملاقات نکرده و ساعت 1330 با اتومبیل کرایه به مقصد اصفهان حرکت کرد.»
7/1/45: «از تهران: به طوری که در این مورد تحقیق به عمل آمده، نامبرده قبل از عید نوروز به صوب اصفهان عزیمت نموده و تاکنون مراجعت ننموده است.»
16/1/45: «از اصفهان: شیخ عطاءالله اشرفی ساعت 0930 روز جاری وسیله اتوبوس شرکت ایران پیما از اصفهان به صوب تهران عزیمت نموده ساعت 1630 الی 1700 به تهران خواهد رسید. در نظر دارد مدت دو روز در تهران منزل پسر خود حاج آقا حسین اشرفی اقامت و سپس عازم کرمانشاه گردد.»
20/1/45: «نامبرده پس از ورود به اصفهان در همایونشهر منزل شخصی اقامت نمود. مشارالیه همه روزه در مسجد فتحآباد نماز جماعت میخواند. ضمناً چهار نفر از روحانیون اصفهان به ملاقات وی رفتند. شخص مزبور در تاریخ 16/1/45 اصفهان را وسیله اتوبوس شرکت ایران پیما ترک گفت.»
1/2/45: «از ساواک تهران: نامبرده بالا بعدازظهر روز یکشنبه 28/1/45 به طرف کرمانشاه عزیمت نموده است.»
10/2/45: «نامبرده بالا پس از مسافرت به قم و اصفهان در مورخ 28/1/45 به صوب کرمانشاه عزیمت نموده است.»
25/7/45: «نامبرده بالا از قم نامهای برای آیتالله عطاءالله شریف اصفهانی به نشانی کرمانشاه مدرسه علمیه ارسال و یک برگ عین نامه خمینی را نیز که به قم ارسال گردیده تا به دست شریف اصفهانی برسد ضمیمه آن نموده است.»
5/11/45: «حاج عطاءالله اشرفی قصد دارد با حاج شاه حسین بهاری به مکه برود. در حالی که بهاری درباری بوده و در بازار تهران به شاه دعا کرده و مغضوب بازاریهای تهرانی میباشد و اگر مردم این قضیه را بفهمند حاج عطاءالله اشرفی را از خود طرد خواهند کرد.»
20/9/47: «نامبرده بالا تقاضای صدور گذرنامه به مقصد کشور عراق را نموده است. مشارالیه یکی از روحانیون ناراحت مقیم کرمانشاه و از طرفداران آیتالله خمینی میباشد و بعضاً انتقاداتی از اقدامات اصلاحی دولت نموده است. با عرض اینکه سوابق فوق مربوط به سالهای 44 و 45 بوده و از آن پس فعالیت مضرهای از او مشهود نگردیده و از طرفی انتقاد مشارالیه از اقدامات اصلاحی دولت به حدی نبوده که تحریکآمیز باشد، لذا به نظر میرسد صدور گذرنامه به نام وی بلامانع باشد.»
21/11/48: «خواهشمند است دستور فرمایید ترتیبی اتخاذ گردد که با تقویت یاد شده بالا (میرزا محمد حقی سرابی) موجبات تضعیف حاج عطاءالله اصفهانی نماینده آیتالله گلپایگانی را فراهم و به مشارالیه (حاج عطاءالله اصفهانی) ابلاغ نمایند در صورت فعالیت به نفع گلپایگانی، از منطقه طرد خواهد شد.»
27/1/49: «عطاءالله اصفهانی... طی تلگرافی از کرمانشاه، سلامتی شیخ علی صافی را از آیتالله گلپایگانی استعلام نمودهاند.»
17/3/49: «حاج آقا عطاءالله اشرفی خوزنی (اصفهانی) و... به مناسبت فوت آیتالله حکیم، تلگراف تسلیتی به عنوان آقای شریعتمداری مخابره و ایشان پاسخ تلگراف آنها را داده است.»
30/10/49: «روز 15/10/49 شیخ عطاءالله اشرفی اصفهانی مبلغ بیست هزار ریال از طرف آیتالله گلپایگانی بین طلاب کرمانشاه تقسیم کرده است. ساواک کرمانشاه افزوده چنانچه به اشرفی اصفهانی تذکر داده شود، از فعالیت به نفع گلپایگانی خودداری خواهد کرد.»
28/9/50: «حاج عطاءالله اصفهانی از زمان ورود خمینی به عراق، وجوهی را که از مردم بابت سهم میگیرد برای خمینی میفرستد... اخیراً شایع است که سلیمان زنگنه مبلغ چهل و پنج هزار تومان بابت سهم امام به حاج عطاء داده که برای خمینی بفرستد. در مورد طرفداری حاج عطاءالله اشرفی پیشنماز مسجد بروجردی از خمینی، تاکنون خبری واصل نشده و مشارالیه از طرفداران آیت الله شریعتمداری است.»
21/11/50: «برابر تحقیقات معموله پرداخت، سهم امام از طرف حاج عطاءالله اشرفی خوزانی جهت خمینی مورد تأیید واقع نگردیده است.»
1/3/52: «حاج عطاءالله نامهای برای آقای گلپایگانی ارسال و میزان پرداخت حقوق به طلاب را برای وی تشریح نموده.»
21/8/52: «ضمن تماس عدهای از متعصبین مذهبی و روحانیون افراطی با حاج عطاءالله اشرفی خوزنی، وی بعداز ظهر روز 19/8/52 به قم عزیمت تا با آیات قم درباره دستگیری شیخ مجتبی حاج آخوندی (روشن) مذاکره و نسبت به آزادی وی اقداماتی به عمل آید.»
22/4/54: احظار به ساواک کرمانشاه
25/4/54: «ضمن مصاحبهای که به طور غیرمحسوس در مورد داشتن نمایندگی خمینی در کرمانشاه با نامبرده بالا به عمل آمد، اظهار داشت که وی در ردیف آقایان گلپایگانی و خمینی بوده و نمایندگی کسی را نیز دارا نمیباشد.»
21/5/54: «اخیراً از اعلامیههای مندرج در تلگرافی معطوفی... به نشانیهای زیر ارسال گردیده است. 1. کرمانشاه مدرسه بروجردی حاج آقای عطای اشرفی... گیرنده یکی از اعلامیهها عبدالخالق اصفهانی و دیگری میرزا عطاءالله اشرفی خوزانی بوده که هر دو از طرفداران خمینی هستند.»
2/9/54: «خواهشمند است دستور فرمایید ضمن تعیین مشخصات بیشتری از افراد اشاره شده... و از فعالیتهای احتمالی خوزانی به نفع خمینی آگاهی حاصل گردد.»
12/11/54: «عطاءالله اشرفی نیز حدود یک ماه و نیم قبل، این شهرستان را به قصد تهران و اصفهان ترک نموده و شایعه ساخته است که در نظر دارد محل سکونت خود را از کرمانشاه به اصفهان نقل مکان دهد.»
29/6/2535 (=29/6/1355): «برابر گزارش ... شیخ عطاءالله اشرفی در مسجد بروجردی در بین عدهای حدود 120 نفر ضمن سخنرانی از مردم تقاضا نموده است که از بذل کمک مالی به مسلمانان لبنان و همچنین به منظور احداث حسینیه سنندج دریغ ننمایند.»
8/8/36 (1356): در تاریخ مذکور نامبرده بالا (شیخ محمدرضا کاظمی) تلفنی به جزائری اطلاع داد که پسر خمینی فوت کرده. در قم مجالس ختم در این مورد برگزار لازم است در کرمانشاه نیز اقداماتی صورت گیرد. پیرو این جریان ساعت 1600 روز مذکور جلسهای با شرکت آقایان... و حاج آقا عطاءالله اشرفی خوزانی تشکیل و وارد شور شدند. حاج آقای عطاء گفت اگر دستگاه موافقت کند با پخش اعلامیه مجلس را منعقد میکنیم و الا بدون اعلامیه مردم جرأت شرکت در مجلس را نخواهند داشت... بعد گفته شد در قم آقای گلپایگانی مجلس دائر نموده و تصور میرود اینجا نیز دستگاه مخالفتی نکند. حاج آقا عطاء گفت اینجا با قم فرق دارد کسی جلو آقای گلپایگانی را نمیگیرد.»
10/8/36 (1356): آقایان ... و عطاءآلله اشرفی خوزانی در مورد فوت مصطفی خمینی تلگراف تسلیتی به آقایان گلپایگانی و شریعتمداری و خوانساری و سید عبدالله شیرازی و سید مرتضی پسندیده (برادر خمینی در قم) مخابره نموده اند.»
15/8/36 (1356): از ساعت 1830 الی 2100 روز مذکور، مجلس ترحیمی برای نامبرده بالا (مصطفی خمینی) توسط حاج عطاءالله اشرفی خوزانی معروف به حاج آقا عطاء اصفهانی در مسجد بروجردی برگزار گردید... ابتدا پسر حاج آقا عطاء که از قم جزو عده مذکور بود جلو میکروفون رفته و برنامه را به شرح زیر اعلام نمود. 1. قرائت اشعار که در این مورد سروده شده 2. سخنرانی یکی از طلاب 3. سخنرانی جناب آقای شیخ محمدعلی گرامی. سپس ... اشعاری که در مدح خمینی و پسرش سروده شد بود قرائت نمود. در شعر مذکور روح الله خمینی مجاهد معرفی شده بود و میگفت با مرگ پسر آن بزرگوار کمر شیعه شکست نه در ایران بلکه در جهان و هر موقع ضمن قرائت شعر اسم خمینی میآمد صدای صلوات از مجلس بلند میشد...»
17/8/2536 (1356): برابر گزارش یگان وابسته، با توجه به مذاکرات تلفنی و پس از استماع نوار سخنرانی به نامبرده بالا (شیخ عطاءالله اصفهانی اشرفی) بانی مجلس ترحیم حاج مصطفی موسوی خمینی در مورخ 13/8/36 در مسجد آقای بروجردی ابلاغ گردید جهت پارهای از توضیحات به این شهربانی مراجعه نماید. فرزندش به نام شیخ حسین اصفهانی اشرفی در این شهربانی حاضر و کتاباً گزارش نمود که پدرش به علت کبر سن و کسالت قادر به حضور در شهربانی نبوده..»
11/1/37 (1357): «برابر اطلاع حاج عطاءالله اشرفی خوزانی معروف به حاج آقا عطاء اصفهانی با فرزندان خود به اسامی حاج حسین ساکن تهران و حاج محمد ساکن قم دائماً در ارتباط بوده و دستورات صادره از قم و تهران وسیله نامبردگان به اطلاع مشارالیه میرسد. ضمناً حاج آقا عطاء فردی است که اکثر اقدامات و نظریات خود را بدون مشورت با سایر روحانیون این منطقه انجام میدهد.»
12/1/37 (1357): «در روزهای فوق (10و11/1/37) به جز شیخ عطاءالله اشرفی جوزانی معروف به حاج آقا عطا اصفهانی فرد دیگری پیشقدم برای تشکیل مجلس چهلمین روز مقتولین تبریز نگردید و نامبرده بالا هم ابتدا به ساکن و بدون مشورت با سایر روحانیون بعدازظهر روز 10/1/37 توسط ایادی خود در محافل عمومی اعلام نمود که بعد از نماز مغرب در مسجد حاج شهبازخان برای مقتولین تبریز مجلس ترحیم برگزار خواهد کرد.»
19/2/37 (1357): «در تاریخ 3/2/37 ... شبهای شنبه حاج عطاء اشرفی خوزانی در مسجد بروجردی به منبر رفته و بعضی مواقع از خمینی تجلیل میکند و حتی جمعه گذشته گفت آقا (خمینی) اجازه دادهاند که به شیعیان لبنان کمک شود... ضمناً در جامهری مسجد نیز دو قسم اعلامه گذاشته بودند یکی بدون عکس و دیگری که عکس خمینی به آن کلیشه شده بود و مطالب اعلامیهها از کتاب ولایت فقیه بود که آقای خمینی نوشته است.»
19/2/2537 (1357): «واعظ یاد شده بالا (شیخ عطاءالله اشرفی) ساعت 2000 روز 18/2/2537 در مسجد بروجردی به منبر رفته و ضمن سخنرانی مذهبی اظهار داشته (امشب مصادف با چهلمین روز درگذشت شهدای شهرستان یزد میباشد...) در خاتمه برای سلامتی خمینی دعا نموده.»
28/4/37 (1357): «خبر موثق حاکی است که روحانیون افراطی کرمانشاه قصد دارند ظرف امشب و فردا شب تعداد کثیری اعلامیه مبنی بر تحریم اعیاد مذهبی بخصوص نیمه شعبان در سطح شهر و... توزیع نمایند.
متن اعلامیه: به پیروی از منویات عالیه و اعلامیه منتشره رهبر و مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیتالله العظمی آقای حاج سید روحالله موسوی خمینی مدظله العالی در مورد اعیاد مذهبی و منویات سایر مراجع عالیمقام حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی و حضرت آیتالله العظمی شریعتمداری و حضرت آیتالله العظمی نجفی مرعشی مدظلهم العالی که منازلشان مورد هجوم جسورانه مأمورین قرار گرفت و قلب همه را جریحهدار ساخت و نظر به حوادث ناگوار و صدمات بزرگی که اخیراً در ایران به اسلام و مسلمین وارد آمد که عده زیادی از عزیزان ما را شهید و عدهای هم از بزرگان دانشمندان و گویندگان را تبعید و زندانی کرده، ما امضاءکنندگان زیر به عنوان جشن و عید هیچگونه مراسمی نداریم... الاحقر عطاءالله اصفهانی و...»
31/4/37 (1357): متن تسلیت علما اعلام کرمانشاه به حضور آیات عظام و مراجع عالیمقام دام ظلهم العالی.
20/5/37 (1357): «ساعت 30/13 روز جاری آقای شیخ عطاءالله اشرفی اصفهانی با حضور عدهای حدود شصت نفر از طبقات مختلف مردم در مسجد بروجردی به منبر رفته ضمن سخنرانی اظهار داشته سه نفر از علما را دستگیر نموده اند و...»
21/5/37 (1357): «دستور فرمایید به نحو مقتضی با نامبرده بالا تذکر دهند که از اظهار مطالب تحریکآمیز خودداری و الا تصمیم لازم در مورد وی اتخاذ خواهد شد.»
14/7/1357: «دو نفر روحانیون به شرح زیر که جزو عوامل مؤثر و امضاکنندگان اعلامیه تحریکآمیز و عامل ایجاد تظاهر و اغتشاش در روزهای 9 و 11/7/57 تشخیص داده شدهاند در مورخ 14/7/57 دستگیر و به شهربانی استان تحویل و نامبردگان در ساعت 0900 روز جاری با مأمورین بدرقه به تهران عزیمت نمودند.»
15/7/1357: «برحسب تقاضای شماره... درباره عطاءالله فرزند اسدالله شهرت اشرفی جوزانی (معروف به اصفهانی) به اتهام اقدام علیه امنیت کشور به علت اهمیت بزه و بیم تبانی قرار بازداشت موقت صادر میشود.»
15/7/1357: بازجویی از حاج عطاءالله اشرفی خوزانی معروف به اصفهانی.
18/7/1357: جلسه سوم بازجویی از حاج عطاءالله اشرفی خوزانی معروف به اصفهانی.
18/7/1357: تبدیل قرار بازداشت به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران.
29/7/1357: «از اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی به پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران: مفتخراً... عطاءالله اشرفی خوزانی به اتهام اقدام علیه امنیت کشور در شهرستان کرمانشاه دستگیر و تحت پیگرد واقع گردیده است. دادستان ارتش بنا به پیشنهاد سازمان اطلاعات و امنیت کشور و وجود مقتضیاتی استدعای رسیدگی به پرونده اتهامی نامبرده را در مرکز دارد.»
9/10/1357: «نظریه بازپرس: با توجه به محتویات پرونده و گزارش نهایی سازمان اطلاعات و امنیت کشور، قرار منع پیگرد نامبرده را به علت فقد دلیل کافی صادر و اعلامی میدارد.»
خاتمه
سازمان اطلاعات و امنیت کشور از اسفند ۱۳۳۵ تا بهمن ۱۳۵۷ سازمان اصلی امنیت داخلی و اطلاعات خارجی ایران در دوران سلطنت محمدرضاشاه پهلوی بود. براساس گزارشات و اسناد مأموران آن سازمان، برای افراد زیادی تشکیل پرونده و اقدامات زیادی علیه آنها انجام شد.
پس از انقلاب، همان اسناد و گزارشها، جزو مهمترین منابع پژوهشی درباره افراد، فعالیتها، رویدادها و مسائل مختلف به شمار میرود که بیگمان با تحلیل، بررسی و چینش پازلگونه اسناد، میتوان به ابعاد جدیدی از آنها دست یافت.
از آن میان، خوانش پروندۀ اشرفی اصفهانی در ساواک نشان میدهد که ایشان از همان آغاز نهضت به رهبری امام خمینی، آگاهانه در تمام صحنهها حضور داشته و رهبری نهضت را در کرمانشاه عهدهدار بوده است؛ به گونهای که از همان خرداد 1343 که جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی پنهانی مطرح و هنوز علنی نشده بوده، ایشان اطلاع و در سخنرانی آشکارا به آن اعتراض میکند.
نکتۀ بعدی گزارش ریز و دقیق و مستمر از فعالیتهای آیتالله اشرفی اصفهانی در کرمانشاه، حتی از سفرها و وسیلۀ سفرهای ایشان است که از چشم گزارشگران ساواک دور نمانده است. جمعآوری وجوهات و فرستادن آن به امام خمینی از دیگر اقدامات آقای اشرفی اصفهانی بوده که بارها در گزارشات ساواک آمده است.
یکی از رفتارهای نیک و تأثیرگذار و نمونۀ اشرفی اصفهانی که توجه ساواک را درپی داشته است؛ مشورت با دیگر علما و روحانیون منطقه بوده است که هیچ کاری را بدون مشورت انجام نمیداده و این موجب یک رویۀ واحد و وحدت روحانیت در مبارزه میشده است. این رفتار آیتالله اشرفی زمانی ارزش پیدا میکند که بدانیم ساواک تلاش میکرده علمای بلاد را در مقابل هم قرار داده و به رقابت با هم وادارد که نمونهاش در گزارشهای بالا آمده است.
نکتۀ پایانی آنکه تا آخرین لحظۀ حیات رژیم شاه، ساواک دست از آقای اشرفی برنداشته و رفتار و فعالیتهای او را گزارش میکرده، یعنی تا میانۀ دی ماه 1357.
.
انتهای پیام /*