درباره اندیشه سیاسی امام خمینی(س)
اندیشههای سیاسی امامخمینی، متاثر از ابعاد مختلف اندیشه ایشان در حوزههای عرفان، فلسفه، کلام و فقه است؛ بهگونهای که میتوان در آثار گوناگون ایشان، نظام اندیشهای یا منظومه فکری منسجم یافت که اجزای آن با هم مرتبطند؛ از همینرو برای فهم اندیشه سیاسی امامخمینی، باید مبانی و مؤلفههای اصلی اندیشه ایشان را دریافت. بنیادهای اندیشه فکری امامخمینی، بر محور توحید قرار دارد و ارزشهای معنوی و اخلاق متعالی از مسائل اساسی حیات آدمی است. در این نظام فکری، حاکمیت مطلق از آن خداوند است و نظام هستی، عدالتمحور و هدفمند است و بیهوده آفریده نشده است. امامخمینی براساس اعتقاد به جامعیت دین اسلام و رهاییبخشی آن، بر این باور است که دنیا و آخرت ارتباطی تنگاتنگ دارند و اسلام برای تمام شئون فردی و اجتماعی انسان برنامه دارد. ایشان با تعریف سیاست به محورهای سهگانه رابطه حاکم و مردم، رابطه حاکم و دولتهای خارجی و جلوگیری از مفاسد، معتقد است آموزشهای اسلام درباره اصول سیاست، از اصول عبادی آن بیشتر است و با وجود مباحثی چون مبارزه و جهاد، احکام حقوقی و جزایی و احکام مالی موجود در اسلام، جدایی دین از سیاست، چنانکه سالیان دراز تبلیغ و ترویج شد، قابل پذیرش نیست و اساساً منطق اسلام، این جدایی را نمیپذیرد. سیاست در نگاه امامخمینی به معنای راهبردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف است؛ از اینرو موضوع سیاست در اندیشه ایشان، نه قدرت است، نه دولت و نه مدیریت بحران؛ بلکه تدبیر عادلانه مبتنی بر تقوا و هدایت است که باید برآورنده مصالح افراد و جامعه باشد و این معنی، بدون تشکیل حکومت حق، دستیافتنی نیست؛ چنانکه پیامبر(ص) و امامان(ع) نیز چنین هدفی را دنبال میکردند. بر پایه این باور و بینش فقهی، بلکه عرفانی و فلسفی که امامخمینی در عالم نظر، درباره سیاست داشت، در حوزه کنش و فعل سیاسی هم وارد شد و رهبری یک نظام سیاسی اجتماعی را براساس آن نظریات به عهده گرفت. در باور امامخمینی آمیختگی دین و سیاست در اسلام، بهاندازهای است که هر کس قایل به جدایی میان آنها باشد، هیچکدام را نشناخته است. از اینرو، ایشان در بیشتر آثار خود، بر پیوند اسلام و سیاست، تاکید کرده و اجرای احکام اسلام را منوط به تشکیل حکومت دانسته است و تشکیل حکومت را نیز بر فقیهان عادل و عارف به همه احکام اسلام و صالح برای حکمرانی، واجب شمرده است. امامخمینی با تکیه بر جامعیت اسلام و تعطیلنشدن احکام الهی در هیچ زمانی، تاکید میکند همان دلایلی که در زمان حضور پیامبر(ص) و ائمه(ع)، حاکمیت و رهبری سیاسی آنان را ایجاب میکرد، در زمان غیبت نیز وجود دارد؛ از اینرو، ایشان دخالت روحانیت در سیاست را جزو وظایف قطعی آنان میداند و خود نیز به این وظیفه عمل کرد. به باور امامخمینی نه تنها روحانیت بلکه هر مسلمانی، موظف به قیام برای خداست. قیام برای خدا، هم عرصۀ فردی انسان را شامل میشود و هم عرصۀ حیات اجتماعی او را؛ بدین معنا که اصلاح جامعه از مفاسد و انحرافات اجتماعی، استبداد و بردگی طاغوتها تنها با «قیام لله» امکانپذیر میشود و اصلاح جامعه بدون اصلاح فرد از رذایل و انحرافات اخلاقی ممکن نیست.
تدریس استاد نجف لکزایی
انتهای پیام /*